تفسیر تسنیم (اجمالی)| جلد دهم، سوره بقره، آیه۲۰۳

خانه / قرآن و عترت / قرآن / تفاسیر متنی / تفسیر تسنیم (اجمالی)| جلد دهم، سوره بقره، آیه۲۰۳

شایسته است حجگزاران در توقف کوتاه مدت چند روزه (ایام تشریق) در منا به ذکر خدا مشغول باشند، به‌ویژه با ذکر تکبیرات وارد در پایان نمازهای پانزده‌گانه در منا که افزون بر رجحان خاص، کیفیّت مخصوصی را به همراه دارد.

واذکُروا اللّهَ فی اَیّامٍ مَعدودتٍ فَمَن تَعَجَّلَ فی یَومَینِ فَلا اِثمَ عَلَیهِ ومَن تَاَخَّرَ فَلا اِثمَ عَلَیهِ لِمَنِ اتَّقی واتَّقوا اللّهَ واعلَموا اَنَّکُم اِلَیهِ تُحشَرون (بقره، ۲۰۳)

گزیده تفسیر
شایسته است حجگزاران در توقف کوتاه مدت چند روزه (ایام تشریق) در منا به ذکر خدا مشغول باشند، به‌ویژه با ذکر تکبیرات وارد در پایان نمازهای پانزده‌گانه در منا که افزون بر رجحان خاص، کیفیّت مخصوصی را به همراه دارد.
یکی از آثار حج مقبول اهل تقوا که در ایام احرام و حج، حدود حج و همه احکام مورد امر و نهی را کاملاً رعایت کرده‌اند آمرزش همه گناهان حجگزار است؛ خواه وی عجله کند و در نَفْر اول، یعنی روز دوازدهم از منا خارج شود یا ورود به مکّه را تا نَفْر دوم، یعنی روز سیزدهم به تأخیر اندازد. اگر کسی از تروک احرام پرهیز کرد، اولاً در نَفْر اول و دوم مخیّر است، ثانیاً هیچ گناهی بر او نیست و کاملاً بخشوده شده به وطن خود باز می‌گردد.
خدای سبحان در پایان آیات حجّ بار دیگر همگان را به تقوا و یاد معاد
^ ۱ – ـ تفسیر الامام العسکری(علیه‌السلام)، ص۴۷۸؛ بحار الانوار، ج۹۶، ص۲۵۷٫
^ ۲ – ـ بحار الانوار، ج۷، ص۲۵۴٫
^ ۳ – ـ همان؛ تفسیر نور الثقلین، ج۱، ص۲۰۰٫
^ ۴ – ـ البرهان، ج۸، ص۱۱۸٫
^ ۵ – ـ سوره صافّات، آیه ۲۴٫
۱۸۴

دعوت کرد تا در پرتو تقوا زمینه پذیرش بهتر احکام دشوار حج و تحمّل زحمات طاقت‌فرسای سفر مکّه فراهم آید و کنگره عظیم حج یادآور اجتماع اعظم قیامت باشد. در سفر حج باید به یاد سفر آخرت و حشر و قیامت بود و برای آن سفر نیز باید توشه اندوخت و بهترین زاد این راه تقواست.

تفسیر

مفردات
معدودات: «معدود» به معنای شمارش‌پذیر بودن است که لازم آن اندک بودن است، زیرا اگر چیزی وافر و فراوان بود شمارش آن دشوار است ۱ ، از همین‏رو از تعبیر ﴿وشَرَوهُ بِثَمَنٍ بَخسٍ دَرهِمَ مَعدودَه) ۲ اندک بودن ثمن آن استظهار شده است. البته اکنون که مصنوعات ریاضی عمیق، اشیای» فراوان و بی‌شمار را به آسانی محاسبه می‌کند زیانی به معنای این واژه در عهد کهن نمی‌رساند.
تحشرون: «حشر»، به معنای خارج کردن و راندن گروهی انسان یا غیر انسان از جایگاهشان به سوی جنگ و مانند آن است ۳٫ سه قید «برانگیختن»، «سوق دادن» و «اجتماع» در معنای کلمه »حشر ملحوظ است و همین قیود فارق بین حشر و کلمات بعث، سوق و جمع است ۴٫ برخی گفته‌اند: استقصا نشان‏می‌دهد هر کلمه‌ای که فاء الفعل آن «حاء» و عین الفعل آن «شین» باشد
۱۸۵

بر معنای جمع و امتلاء دلالت می‌کند؛ مانند حشد (جمع کردن) و حَشَم (گروه خدمتگزاران ) ۱٫
٭ ٭ ٭

حج، سفر یاد حق
در آیات حجّ بارها به ذکر الهی فرمان داده شده است. آیات گذشته چندین بار با عناوینی چون استغفار و دعا، یاد خدای متعالی را گوشزد کرد و این آیه نیز که آیه‏پایانی مسائل حجّ است، مردم را به یاد خداوند فرا می‌خواند: ﴿واذکُروا اللّهَ فی اَیّامٍ مَعدودت﴾.
حجّ، سفر تذکره الهی است، از این رو خداوند گاهی به لحاظ مکان، حجگزاران را به یاد حق دعوت می‌کند: ﴿فَاذکُروا اللّهَ عِندَ المَشعَرِ الحَرام) ۲ و گاهی به لحاظ زمان: ﴿واذکُروا اللّهَ فی اَیّامٍ مَعدودت﴾.
این آیه، حجگزاران را در ایام تشریق که در سرزمین منا به سر می‌برند به یادالهی فرامی‌خواند تا به سنت جاهلی (فخرفروشی به نیاکان) مبتلا نشوند و به مباحات نیز سرگرم نگردند و در پرتو یاد خدا با مذکور مأنوس شوند و از ذهول و افول پرهیز کنند.
لازم است عنایت شود که دعوت این آیه به ذکر الهی در ایام معدودات (روزهای شمارش پذیر و کم)، با آیاتی که به کثرت یاد حق فرا می‌خواند منافات ندارد، زیرا ذکر الهی در این آیه به کمیت و کیفیّت دعای خاص در منا ناظر است؛ یعنی ذکر «الله أکبر، الله‌کبر، لا إله إلا الله و الله أکبر، الله أکبر ولله
^ ۱ – ـ مفردات، ص۵۵۰، «ع د د»؛ مجمع البیان، ج۱ ۲، ص۵۳۱٫
^ ۲ – ـ سوره یوسف، آیه ۲۰٫
^ ۳ – ـ مفردات، ص۲۳۷، «ح ش ر».
^ ۴ – ـ التحقیق، ج۲، ص۲۴۱، «ح ش ر».
۱۸۶

الحمد، الله أکبر علی ما هدانا، الله أکبر علی ما رزقنا من بهیمه الأنعام» ۱ که از ظهر روز دهم تا صبح روز سیزدهم در منا و تا صبح روز دوازدهم در غیر منا خواندن آن مستحب است ۲ ؛ وگرنه اصل یاد و نام خدای متعالی، هم ترغیب به کثرت آن آمده است: ﴿اذکُرُوا اللّهَ ذِکرًا کَثیرا) ۳ و هم خردمندان به دوام ذکر و قوام فکر معرفی شده‌اند، با این بیان که خردمندان در همه حالات، ایستاده، نشسته و به پهلو قرار گرفته، به یاد خدا هستند و در هیچ حالتی حتّی هنگام آماده شدن برای خواب از یاد او غافل نبوده و دائماً در حال ذکرند: ﴿اَلَّذینَ یَذکُرونَ اللّهَ قِیمًا وقُعودًا وعَلی جُنوبِهِم ویَتَفَکَّرونَ فی خَلقِ السَّموتِ والاَرض) ۴ صدر آیه درباره کسانی است که نمازشان ایستاده؛ یا نشسته یا درحال پهلو قرار گرفتن است؛ ولی این بیان تطبیق بر مصداق خاص است؛ نه تفسیر مفهوم عام آن، پس با کثرت یاد حق یا دوام ذکر خدا منافاتی ندارد.
نکته: ۱٫ اهتمام ذکر الهی را می‌توان در تصریح به آن از یک‏سو و عدم تعرّض به رمی جمرات از سوی دیگر فهمید؛ یعنی با اینکه رمی جمار در این ایام معدود و معلوم واجب است هیچ تعرّضی نسبت به آنها نشده؛ ولی ذکر و یاد خدای سبحان کاملاً مطرح شده است.
شاید سرّ عدم تصریح به رمی جمرات این باشد که جریان رمی مشهور و مقبول مردم آن عصر بود و نیازی به تعرّض صریح نداشت ۵ ، چنان‏که ذکر در
^ ۱ – ـ اعراب القرآن، ج۱، ص۳۰۳٫
^ ۲ – ـ سوره بقره، آیه ۱۹۸٫
۱۸۷

حال رمی و هنگام انداختن هر سنگریزه، که مشمول ذکر در ایام معدود است، سبب بی‌نیازی از تصریح به آن است.
۲٫ ذکر در ایام معدود در منا مطلق است و برخی از مفسران از آیه مورد بحث وجوب آن را استظهار کرده‌اند، چنان که ظاهر تفسیر التبیان همین است ۱٫ آنچه هنگام رمی و ذبح و بعد از نمازهای پانزده‌گانه در منا گفته می‌شود، گذشته از رجحان خاص، کیفیّت مخصوصی دارد.
اگر از آیه مورد بحث وجوب ذکر در ایّام معدود استنباط گردد حتماً وجوب وقوف در منا نیز استظهار می‌شود، زیرا ذکر چند روز در منا بر توقّف و ماندن در آن متوقّف است؛ همان‌طور که از وجوب افاضه از عرفات و نیز لزوم افاضه از مشعر وجوب توقّف در این دو مکان استظهار می‌شود، زیرا افاضه فرع بر وقوف است به طوری که صرف عبور از عرفات یا مشعر را افاضه نمی‌گویند.
گفتنی است که از وجوب وقوف در منا وجوب ذکر در آن استفاده نمی‌شود، بر خلاف عکس آن.

تعیین ایّام معدودات
اتصاف «ایام» به «معدودات»، همان‌طور که قبلاً بازگو شد، نشان می‌دهد که این روزها شمارش پذیر و کم است، چون معدود برای مدت کوتاه و کم به کار می‌رود، چنان که قرآن کریم درباره خیالبافی اهل کتاب که خود را نژادی برتر می‌دانستند، می‌فرماید: ﴿ذلِکَ بِاَنَّهُم قالوا لَن تَمَسَّنَا النّارُ اِلاّاَیّامًا مَعدودت) ۲ گفتند که بر فرض به دوزخ گرفتار شویم، ماندن ما در آن چند
^ ۱ – ـ الکافی، ج۴، ص۵۱۶؛ البرهان، ج ۱، ص۴۴۱٫
^ ۲ – ـ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۳۴ ۳۵٫
^ ۳ – ـ سوره احزاب، آیه ۴۱٫
^ ۴ – ـ سوره آل عمران، آیه ۱۹۱٫
^ ۵ – ـ التفسیر الکبیر، مج۳، ج۵، ص۱۹۲٫
۱۸۸

روزی بیشتر طول نمی‌کشد. درباره‏روزه ماه رمضان نیز چنین می‌فرماید: روزه گرفتن چند روزی بیشتر نیست (قابل شمارش است): ﴿اَیّامًا مَعدودت) ۱
در فرهنگِ اهل محاوره معمولاً از کثرت چیز با لفظ «بی‌شمار» یاد می‌شود یا می‌گویند که شمارش آن آسان نیست؛ ولی هنگام یاد کردن از اندک بودن چیز می‌گویند که فلان چیز «معدود» و شمارش‏پذیر است و شمردن آن خستگی نمی‌آورد. به هر روی، ﴿اَیّامٍ مَعدودت﴾ در روایات بر ایام تشریق (یازدهم، دوازدهم و سیزدهم ذیحجّه) تطبیق شده است ۲٫ طبقِ ﴿فَمَن تَعَجَّلَ فی یَومَینِ فَلا اِثمَ عَلَیهِ وَ مَنْ تَأَخَّرَ فَلا اِثمَ عَلَیه﴾ این ایام، سه روز است، زیرا می‌فرماید: یا ظرف دو روز در منا بماند و ذکر بگوید و بعد به سوی مکه رود، یا بعد از دو روز از آنجا حرکت کند. از این بیان معلوم می‌شود که ﴿اَیّامٍ مَعدودت﴾ همان سه روز است ۳٫ براساس این جمله از آیه، کسی که در نَفْر شتاب کند و دو روزِ یازدهم و دوازدهم را در منا بماند و با انجام مراسمِ روز دوازدهم حرکت کند گناهی بر او نیست، و اگر کسی نَفْر را از روز دوم هم تأخیر انداخت و روز سوم، یعنی سیزدهم حرکت کرد، گناهی بر او نیست.
قرآن کریم از «ایام معدودات» به «ایام معلومات» نیز یاد کرده است: ﴿لِیَشهَدوا مَنفِعَ لَهُم ویَذکُرُوا اسمَ اللّهِ فی اَیّامٍ مَعلومتٍ عَلی ما رَزَقَهُم مِن بَهیمَهِ الاَنعم) ۴ در انطباق ایام معلومات با ایام معدودات بین مفسران
^ ۱ – ـ التبیان، ج۲، ص۱۷۵٫
^ ۲ – ـ سوره آل عمران، آیه ۲۴٫
۱۸۹

اختلاف است؛ برخی ایام معلومات را دهه نخست ذیحجه دانسته‌اند و ایام معدودات را ایام تشریق، و بعضی به عکس بیان کرده‌اند ۱ ، به هر حال در همین محدوده اوّل ذیحجّه تا سیزدهم است.
چون دستور ذکر در ایام معدود بعد از قضای مناسک حج است و وظایف آن بعد از رمی و قربانی همانا طواف و سعی است و با انجام آنها اعمال حج به پایان می‌رسد و حاجی به طور مطلق از احرام خارج می‌شود و طواف نساء خارج از حوزه حج بوده و یک واجب تعبّدی برای حجگزار است که بدون آن از زن یا از مرد محروم است، صحیح است گفته شود که مناسک به پایان رسید: ﴿فَاِذا قَضَیتُم مَنسِکَکُم﴾. هرچند بیتوته شبهای یازدهم و دوازدهم لازم و رمی جمرات در این دو روز واجب تعبّدی است ۲ ؛ لیکن همه اینها در حالی است که عنوان پایان مناسک حج صادق است. از اینجا می‌توان از آیه مورد بحث استظهار کرد که ایّام معدودات از روز یازدهم آغاز می‌شود و بر ایام تشریق منطبق است.
تذکّر: معنای تفسیر قرآن به قرآن این نیست که همه احکام فقهی، حقوقی و مانند آن به همین روشِ تفسیری به دست آید، بلکه بسیاری از احکام به وسیله سنّت معصومان(علیهم‌السلام) معلوم می‌شود.

تخییر فقهی یا آمرزش گناهان
مفسران درباره ﴿فَمَن تَعَجَّلَ فی یَومَینِ فَلا اِثمَ عَلَیهِ ومَن تَاَخَّرَ فَلا اِثمَ عَلَیهِ لِمَنِ
^ ۱ – ـ سوره بقره، آیه ۱۸۴٫
^ ۲ – ـ تهذیب الاحکام، ج۵، ص۴۸۷٫
^ ۳ – ـ «تَعَجَّلَ فی یَومَین» در صورتی است که ایّام سه روز باشد: یک روز برای وقتی است که در آن کوچ می‌کنند، و دو روز دیگر برای تعجّل در آن، که در نتیجه سه روز می‌شود (المیزان، ج۲، ص۸۳).
^ ۴ – ـ سوره حجّ، آیه ۲۸٫
۱۹۰

اتَّقی﴾ دو احتمال داده‌اند:
۱٫ تخییر فقهی ۱ : مُحْرِمی که از امور جنسی و شکار کردن پرهیز داشته باشد، می‌تواند در نَفْر عجله کند و روز دوم (روز دوازدهم) از منا به مکه کوچ کند و نیز می‌تواند نَفْر را تأخیر بیندازد و روز سوم (روز سیزدهم) به مکه برود و در هر دو صورت، گناهی بر او نیست: ﴿فَمَن تَعَجَّلَ فی یَومَینِ فَلا اِثمَ عَلَیهِ ومَن تَاَخَّرَ فَلا اِثمَ عَلَیهِ لِمَنِ اتَّقی﴾؛ ولی در صورت ابتلا به زن یا شکار، باید روز دوازدهم را در منا بماند و شب سیزدهم در آنجا بیتوته کند و صبح آن روز جمرات سه‏گانه را رمی کند، آن‌گاه روز سیزدهم از منا به مکه کوچ کند.
احتمال تخییر، در صورت پرهیز از زن و شکار، با روایتی که جمله ﴿لِمَنِ اتَّقی﴾ را به «اِتقی الصید» تفسیر کرده ۲ هماهنگ است، بر این اساس، تخییر فقهی (کوچ اختیاری در روز دوازدهم یا سیزدهم)، ویژه مُحرمی است که در ایام احرام از این‏دو پرهیز داشته باشد.
۲٫ نفی جنس گناه: یعنی آمرزش گناهان اهل تقوا پس از اتمام کامل اعمال حج ۳٫ براساس این احتمال، کسانی که از همه محرمات پرهیز کرده و اهل تقوایند، خواه در کوچ کردن عجله کنند و روز دوم به مکه روند یا عجله نکنند و روز سوم بروند، گناهانشان آمرزیده است: ﴿فَلا اِثمَ عَلَیهِ لِمَنِ اتَّقی﴾، چون اگر کسی پرهیزگار بود و تقوا ملکه او شد حج مقبول و سعی مشکور او این
^ ۱ – ـ ر.ک: التبیان، ج۲، ص۱۷۵؛ جامع البیان، مج۲، ج۲، ص۴۰۲ ۴۰۶؛ مجمع البیان، ج۱ ۲، ص۵۳۲٫
^ ۲ – ـ ر.ک: جواهر الکلام، ج۲۰، ص۳ ۱۰٫
۱۹۱

اثر را دارد که اگر احیاناً به گناه آلوده شده است گناهان او را بزداید؛ نظیر آنکه اجتناب از گناهان بزرگ سبب می‌شود که خداوند، گناهان کوچک را می‌پوشاند: ﴿اِن تَجتَنِبوا کَبائِرَ ما تُنهَونَ عَنهُ نُکَفِّر عَنکُم سَیءاتِکُم) ۱
بنابراین عبارت ﴿لِمَنِ اتَّقی﴾ می‌رساند که اگر حجگزار اهل تقوا باشد و از گناهان بپرهیزد (نه پرهیز از خصوص صید و همسر) آمرزیده می‌شود. طبق این بیان حرف «لا» در ﴿فَلا اِثمَ عَلَیه﴾ برای نفی جنس و معنای آیه چنین است: در پایان مناسک حج، هیچ گناهی برای حجگزارِ پرهیزگار نمی‌ماند؛ نه آنکه در تقدیم و تأخیر کوچ کردن، گناهی بر او نیست.
این احتمال، هم با ظاهر آیه هماهنگ است، هم روایات ائمه اطهار(علیهم‌السلام) و هم اصل عدم تقیید در آیه و اصل عدم وجوب صبر برای کوچ کردن دوم، آن را تأیید می‌کند ۲٫
برخی بر آن‌اند که چون در جاهلیت عدّه‌ای نَفْر و کوچ کردن روز دوازدهم را لازم و «تأخیر» را جایز نمی‌دانستند و گروهی نَفْر و کوچ کردن روز سیزدهم را لازم و «تعجیل» را جایز نمی‌دانستند، جمله ﴿فَمَن تَعَجَّلَ… ومَن تَاَخَّر﴾ ناظر به تخییر حجگزار و تخطئه پندار آن دو گروه است ۳٫
مطلب مزبور ثبوتاً ممکن است؛ ولی در مقام اثبات محتاج به سند معتبر است، گذشته از آنکه دلالت آیه مورد بحث بر تخییر فقهی، مورد قبول همه مفسران نیست، چنان که روایات مأثور در این باره نیز یکسان نیست، زیرا
^ ۱ – ـ التبیان، ج۲، ص۱۷۶؛ جامع البیان، مج۲، ج۲، ص۴۰۶ ۴۱۵؛ مجمع البیان، ج۲۱، ص۵۳۲؛ مسالک الافهام، کاظمی، ج۲، ص۲۲۴٫
^ ۲ – ـ تهذیب الاحکام، ج۵، ص۲۷۳؛ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۹۹٫
^ ۳ – ـ بیشتر مفسران بر این نظرند. ر.ک: التبیان، ج۲، ص۱۷۶؛ جامع البیان، مج۲، ج۲، ص۴۰۶ ۴۱۵؛ مجمع البیان، ج۱ ۲، ص۵۳۲؛ المیزان، ج۲، ص۸۲٫
۱۹۲

همان‌طور که بازگو شد ظاهر برخی از نصوص این است که اگر حاجی با تقوا بود چه در نَفْر اول کوچ کند و چه در نَفْر دوم، کاملاً بخشوده شده است ۱ ؛ یعنی ناظر به آمرزش حاجی است؛ نه تخییر فقهی حاجّ در کوچ اول و دوم، هر چند احتمال جمع بین «تخییر فقهی» از یک‏سو و «تطهیر کلامی» از سوی‏دیگر ممکن است؛ یعنی پیام آیه این باشد که اگر کسی از تروک احرام پرهیز کرد، اولاً در نَفْر اول و دوم مخیّر است و ثانیاً هیچ گناهی بر او نیست و بخشوده شده به وطن خود بازمی‌گردد.
تذکّر: ۱٫ منشأ دو احتمال گذشته در تفسیر این آیه همانا ورود دو قسم از روایات است که یکی احتمال نخست را تأیید می‌کند و دیگری احتمال دوم را ۲٫
۲٫ طبری پس از ذکر اقوال شش‌گانه در تفسیر ﴿فَمَن تَعَجَّل… ﴾، این قول را که ظاهراً قول ششم است به استناد روایات متعدد اَولی دانسته که اگر کسی در نَفْر اول کوچ کند گناهی بر او نیست، چون همه گناهان او ریخته شده، در صورتی‏که در ایام احرام و حج همه احکام مورد امر و نهی را رعایت کرده باشد؛ همچنین اگر کسی در نَفْر دوم کوچ کند (روز سیزدهم)، زیرا همه گناهان او بخشوده شده است، در صورتی‏که کاملاً حدود حج را رعایت کرده باشد ۳٫
^ ۱ – ـ سوره نساء، آیه ۳۱٫
^ ۲ – ـ ر.ک: البرهان، ج۱، ص۴۴۴ ۴۴۷٫
^ ۳ – ـ بیان السعاده، ج۱، ص۱۸۵؛ روح المعانی، ج۲، ص۱۴۱ ۱۴۲، با تغییر اندک لفظ.
۱۹۳

تقوا پشتوانه احکام
خدای سبحان در ذیل آیه مورد بحث به تقوا که بهترین توشه است سفارش می‌کند و نیز می‌فرماید:بدانید همه‏شما به سوی خدا محشور می‌شوید: ﴿واتَّقوا اللّهَ واعلَموا اَنَّکُم اِلَیهِ تُحشَرون﴾. خداوند تقوا را پشتوانه احکام فقهی قرار داده و یاد قیامت را سندِ تقوا دانسته است، زیرا کسی که به یاد قیامت نیست نمی‌تواند داعیه تقوا داشته باشد.
منشأ همه گناهان فراموشی آخرت، و سبب پرهیزگاری و دوری از گناهان یاد معاد است. آنان که براثر پیروی هوای نفس، از راه خدا گمراه و سبب اضلال دیگران شده‌اند و عذاب شدید الهی دامنگیر آنهاست، از آن‏روست که روز قیامت یعنی روز حساب را فراموش کرده‌اند: ﴿ولاتَتَّبِ‏عِ الهَوی فَیُضِلَّکَ عَن سَبیلِ اللّهِ اِنَّ الَّذینَ یَضِلّونَ عَن سَبیلِ اللّهِ لَهُم عَذابٌ شَدیدٌ بِما نَسوا یَومَ الحِساب) ۱ پس منشأ همه‏بی‌تقواییها فراموشی قیامت، و سبب تقوا تذکره معاد است. اصولاً فرض صحیح ندارد که انسان متقی قیامت و حساب و کتاب آن روز را فراموش کند، چنان که عادتاً ممکن نیست به یادآورنده حقیقی قیامت و اهوال آن بی‌تقوا باشد.
خدای سبحان در آیه مورد بحث، از مسلمانانی که از گوشه و کنار دنیا آمده و در سرزمین منا جمع شده‌اند، می‌خواهد که از این محشر و مجمع دنیایی به آن محشر اعظم و مجمع اکبر (قیامت کبرا) منتقل شوند: ﴿فَاِذا هُم مِنَ الاَجداثِ اِلی رَبِّهِم یَنسِلون) ۲ و بدانند روز قیامت خواهد آمد و در محضر
^ ۱ – ـ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۹۹ ۱۰۰٫
^ ۲ – ـ ر.ک: البرهان، ج۱، ص۴۴۴ ۴۴۷٫
^ ۳ – ـ جامع البیان، مج۲، ج۲، ص۴۱۲٫
۱۹۴

پروردگارشان جمع می‌شوند، پس تقوا و پرهیزگاری را سرلوحه‏کارهایشان قرار بدهند.
سفر حج را باید یادآور سفر آخرت دانست؛ همان‌گونه که برای سفر حج باید توشه برگرفت، برای سفر آخرت نیز باید توشه اندوخت و بهترین ره‌توشه آن تقواست ۱ و اگر کسی در سفر حجّ به یاد حشر و قیامت باشد: ﴿واتَّقوا اللّهَ واعلَموا اَنَّکُم اِلَیهِ تُحشَرون﴾ خود را دائماً مسافر می‌داند و به فکر تحصیل زادراه می‌افتد.

اشارات و لطایف

۱٫ آثار ذکر الهی
یاد خدا آثار مثبت فراوانی دارد؛ مانند
۱٫ ذکر با ذاکر، اتحاد وجودی می‌یابد و چون ذکر خدا با حضور او همراه است، ذاکر خود را در مشهد خدا حاضر می‌بیند: ﴿اَلَم یَعلَم بِاَنَّ اللّهَ یَری) ۲ و از کمال قرب و حضورِ الهی طرف وافر می‌بندد و از اکتساب بسیاری از افکار پلید، اخلاق رذیله و اعمال نکوهیده احتراز می‌کند و در مصاف با اهریمن درون و بیرون که او را به تبهکاری می‌خوانند و بساط هوس را فراسوی او می‌گشایند، پیروز می‌شود.
۲٫ شیطان که عامل نسیان و سبب سهو از حق و ذهول از صدق است، با یاد خدا رجم می‌شود، از این‌رو یاد خدا یکی از دو اثر مثبت را خواهد داشت:
^ ۱ – ـ سوره ص، آیه ۲۶٫
^ ۲ – ـ سوره یس، آیه ۵۱٫

۱۹۵

أ. مانع پدیده سهو و غفلت است و به اصطلاح جنبه «دفع خطر» نسیان و کینه و دشمنی را دارد که عامل آن شیطان است: ﴿وما اَنسنیهُ اِلاَّالشَّیطنُ اَن اَذکُرَه) ۱ ﴿استَحوَذَ عَلَیهِمُ الشَّیطنُ فَاَنسهُم ذِکرَ اللّه) ۲ ﴿اِنَّما یُریدُ الشَّیطنُ اَن یوقِعَ بَینَ‏کُمُ العَدوهَ والبَغضاءَ فِی الخَمرِ والمَیسِرِ ویَصُدَّکُم عَن ذِکرِ اللّهِ وعَنِ الصَّلوهِ فَهَل اَنتُم مُنتَهون) ۳
ب. نسیان پدید آمده را به توجه و التفات بدل می‌کند و به اصطلاح جنبه «رفعِ خطر» را دارد. طبق آیه ﴿واذکُر رَبَّکَ اِذا نَسیت) ۴ یادِ خدا سبب زدودن نسیان است و خطر آمده را رفع و سیّئه فراموشی را به حسنه هوشمندی تبدیل می‌کند.
۳٫ شیطان هرگز از تعدّی به انسان چشم نمی‌پوشد، چون عدوّ مبینِ اوست و از دشمن آشکار جز تجاوز همیشگی انتظاری نیست، از این رو باید عامل دفع یا رفع او نیز استمرار داشته باشد و چون هر ذکری به مثابه‏تیری بر قلب سیاه سپاه اهریمن است، لازم است هنگام تهاجم دشمن از درون و بیرون، از کثرت یاد خدا کمک بگیریم و بدان استغاثه کنیم. به همین سبب خدای سبحان همه مؤمنان را به «ذکر کثیر» دعوت کرده است؛ هم به طور عموم، مانند ﴿یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنُوا اذکُرُوا اللّهَ ذِکرًا کَثیرا) ۵ و هم به طور خصوص؛ نظیر آنچه به حضرت زکریا(علیه‌السلام) خطاب شد: ﴿واذکُر رَبَّکَ
^ ۱ – ـ سوره بقره، آیه ۱۹۷٫
^ ۲ – ـ سوره علق، آیه ۱۴٫

۱۹۶

کَثیرا) ۱ هرگونه هدایتی که بهره‌نبیا و اولیای الهی شده است، دیگران نیز مأمورند به آن تأسی و اقتدا داشته باشند، مگر دلیل مستقلّی اختصاصی بودن آن حکم را اثبات کند. برای اختصاص کثرت یاد خدا به انبیا، نه تنها دلیلی ارائه نشده است، بلکه دلیل بر تعمیم آن یافت می‌شود.
۴٫ استمرار ذکر الهی و تداوم یاد خدا تأثیری بسزا دارد؛ لیکن اثرِ اخلاص ناب، بیش از اثر کثرت ذکر است، بلکه در حقیقت ذکر خالصانه همان ذکر کثیر است و ذکر بی‌اخلاص، هرچند وافر، ذکری اندک است. ذیل آیه ۱۴۲ نساء حدیثی از امیرمؤمنان، علی(علیه‌السلام) آمده که فرمود: «من ذکر الله عزّ و جلّ فی السرّ فقد ذکر الله کثیراً؛ إنّ المنافقین کانوا یذکرون الله علانیهً و لایذکرونه فی السرّ» ۲ متاع دنیا قلیل است و اهل نفاق برای دنیا ذکر می‌گویند؛ نه برای رهایی از آن، که ریشه هر خطیئه است، از این لحاظ ذکر آنان هر چند فراوان باشد از جهت واقعیت اندک است.

۲٫ آثار قبولی حج
یکی از مهم‌ترین آثار قبولی عبادات، به ویژه مناسک حجّ، پاک شدن درون و نورانیت انسان است. خداوند درباره نماز که پذیرفته شدن آن مایه قبولی همه‏عبادات است، می‌فرماید: ﴿اِنَّ الصَّلوهَ تَنهی عَنِ الفَحشاءِ والمُنکَر) ۳ یعنی نماز «نهی تکوینی» از گناه و زشتی دارد، چنان که «امر تکوینی» به طاعت و خوبی دارد و نهی نماز از فحشا از سنخ نهی از منکر عادی نیست.
^ ۱ – ـ سوره کهف، آیه ۶۳٫
^ ۲ – ـ سوره مجادله، آیه ۱۹٫
^ ۳ – ـ سوره مائده، آیه ۹۱٫
^ ۴ – ـ سوره کهف، آیه ۲۴٫
^ ۵ – ـ سوره احزاب، آیه ۴۱٫
۱۹۷

درباره کسی که حج مقبول دارد نیز امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: حجگزار تا به گناه آلوده نشده، نورانی است: «الحاجّ لایزال علیه نور الحجّ ما لم یلمّ‏بذنب» ۱ و با مشاهده این نورانیت، به قبولی حج خود امیدوار است.

بحث روایی

۱٫ یاد خدا در ایّام تشریق
عن محمّد بن مسلم قال: سألت أبا عبدالله(علیه‌السلام) عن قول الله عزّوجلّ: ﴿واذکُروا اللّهَ فی اَیّامٍ مَعدودت﴾. قال: «التکبیر فی أیام التشریق… » ۲
عن زراره قال: قل‏ت لأبی جع‏فر(علیه‌السلام) التکبیر فی أیّام التشریق فی دبر الصلوات؟ فقال: «التکبیر بمنی فی دبر خمسه عشر صلاه و فی سائر الأمصار فی دبر عشر صلوات و أوّل التکبیر فی دبر صلاه الظهر یوم النحر یقول فیه: «الله أکبر، الله أکبر، لا إله إلا الله و الله أکبر، الله أکبر و لله الحمد، الله‌کبر علی ما هدانا، الله أکبر علی ما رزقنا من بهیمه الأنعام» ۳
اشاره: در این روایات و روایات مشابه دیگر یاد خدا بر گفتن تکبیراتی ویژه در ایّام تشریق (یازدهم، دوازدهم و سیزدهم ذیحجه) تطبیق شده که در منا پس از پانزده نماز و در سایر شهرها پس از ده نماز از نماز ظهر روز عید مستحب است.
گفتنی است که گرچه در این روایات یاد خدا بر تکبیرهای مخصوصی تطبیق شده؛ لیکن ظاهر آیه شریفه اطلاق دارد و هر ذکری را دربرمی‌گیرد، هرچند استحباب ویژه تکبیرها محفوظ است.
^ ۱ – ـ سوره آل عمران، آیه ۴۱٫
^ ۲ – ـ الکافی، ج۲، ص۵۰۱؛ وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۱۶۴٫
^ ۳ – ـ سوره عنکبوت، آیه ۴۵٫
۱۹۸

۲٫ آمرزش گناهان حاجیان
عن أبی عبدالله(علیه‌السلام) قال: «إنّ العبد المؤمن حین یخرج من بیته حاجّاً لایخطو خطوهً و لایخطو به راحله إلاّ کتب الله له بها حسنه و محا عنه سیّئه و رفع له بها درجه، فإذا وقف بعرفات، فلو کانت له ذنوبٌ عدد الثری رجع کما ولدته أُمّه؛ فقال له: استأنف العمل، یقول الله: ﴿فَمَن تَعَجَّلَ فی یَومَینِ فَلا اِثمَ عَلَیهِ ومَن تَاَخَّرَ فَلا اِثمَ عَلَیهِ لِمَنِ اتَّقی) ۱ در روایت دیگری آمده است: «یرجع مغفوراً له لا ذنب له» ۲
اشاره: این روایت و روایات فراوان مشابه این مضمون دلالت دارد که هر گامی که بنده مؤمن در راه سفر حج برمی‌دارد، حسنه‌ای برای او نوشته و گناهی از او محو و به درجه برتری ارتقا می‌یابد و پس از مناسک حجّ همه گناهانش بخشیده می‌شود؛ مانند کسی که تازه از مادر متولّد شده و به او گفته می‌شود: اعمالت را دوباره آغاز کن و درمانده عمرت کار نیک انجام ده؛ «أحسن فیما بقی من عمرک» ۳

۳٫ تقوا در حج
عن أبی جعفر(علیه‌السلام) فی قوله: ﴿فَمَن تَعَجَّلَ فی یَومَینِ فَلا اِثمَ عَلَیهِ ومَن تَاَخَّرَ فَلا اِثمَ عَلَیهِ لِمَنِ اتَّقی﴾ «منهم الصید، و اتّقی الرفث و الفسوق و الجدال و ما حرّم الله علیه فی‌حرامه» ۴
^ ۱ – ـ الکافی، ج۴، ص۲۵۵؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۹۹٫
^ ۲ – ـ الکافی، ج۴، ص۵۱۶٫
^ ۳ – ـ همان.
۱۹۹

عن أبی عبدالله(علیه‌السلام) فی قول الله عزّ و جلّ: ﴿فَمَن تَعَجَّلَ فی یَومَینِ فَلا اِثمَ عَلَیهِ ومَن تَاَخَّرَ فَلا اِثمَ عَلَیه﴾؛ «یعنی من مات فلا إثم علیه و من تأخّر أجله فلا إثم علیه لمن اتّقی الکبائر» ۱
عن أبی جعفر(علیه‌السلام) قال: «لمن اتّقی الله عزّ و جلّ» ۲
اشاره: آنچه در این روایات درباره معنای جمله ﴿لِمَنِ اتَّقی﴾ بیان شده ناظر به برخی مصادیق تقواست وگرنه آیه شریفه اطلاق دارد.

٭ ٭ ٭

^ ۱ – ـ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۰۰٫
^ ۲ – ـ همان، ص۹۹٫
^ ۳ – ـ الکافی، ج۴، ص۵۲۲٫
^ ۴ – ـ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۹۹٫
۲۰۰

بازدیدها: 271

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *