الّذين ينفقون أمولهم باللّيل و النّهار سرّاً و علانية فلهم أجرهم عند ربّهم و لا خوف عليهم و لا هم يحزنون (274)
گزيده تفسير
كساني كه اموال خود را شب و روز و در نهان و آشكارا انفاق مي كنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان محفوظ است و افزون بر آن، هيچگونه ترسي بر آنان نيست و اندوهگين نمي شوند.
انفاق در شب و روز و پنهاني و آشكارا، كنايه از انفاق هميشگي است و پاداشهاي آيه هم، مشروط به دوام انفاق است.
تفسير
تناسب آيات
اين آيه كه آيه پاياني مجموعه آيات انفاق در اين سوره است، با تعبيرهاي رسا و گويا پاداش كساني را بيان ميكند كه همواره اهل انفاقاند و اين عمل صالح براي آنان ملكه شده است و با مژده عدم خوف و حزن به آنان، بحث انفاق به پايان ميرسد.
٭ ٭ ٭
508
انفاق هميشگي
خداي سبحان همانگونه كه عدهاي را دائماً در نماز ميداند: ﴿اَلَّذينَ هُم عَلي صَلاتِهِم دائِمون) 1 و آنان را نگهبانان نمازهاي خود معرفي ميكند: ﴿والَّذينَ هُم عَلي صَلَوتِهِم يُحافِظون) 2 درباره انفاق نيز برخي را منفق هميشگي ميشمرد، زيرا در آيات انفاق، نوعاً كلمه ﴿اموال﴾ به صورت جمع ذكر شده است: ﴿اَلَّذينَ يُنفِقونَ اَمولَهُم… ) 3 نيز در آياتي كه لسان نهي دارند، كلمه ﴿صدقات﴾ به شكل جمع آمده است: ﴿لاتُبطِلوا صَدَقتِكُم بِالمَنِّ والاَذي) 4
در اين موارد، جمع ﴿الَّذينَ﴾ در مقابل جمع ﴿اَمولَهُم﴾ آمده است؛ ولي حكم آيه مورد بحث به نحو صرف الوجود نيست، بلكه طبيعت ساريه است، زيرا از فعل مضارع استفاده شده كه مفيد استمرار است، پس مراد از ﴿اَلَّذينَ يُنفِقون﴾ كساني نيست كه در عمرشان، يك بار شبانه، بار ديگر روزانه، يكبار پنهان و بار ديگر علني انفاق ميكنند؛ بلكه مقصود كساني است كه انفاق براي آنها ملكه شده است، و فعل مضارع بر آن دلالت ميكند.
معناي آيه پس از تحليل، اين است: هر يك از مؤمنان كه دائماً انفاق ميكنند…؛ يعني داراي ملكه انفاق هستند؛ نه به اين معنا كه انسان، مال مختصري را در راه خدا صرف كند، بلكه همانگونه كه عدهاي هماره در نمازند، برخي هم همواره زكات ميپردازند و همانگونه كه نمازگزار دائمي
^ 1 – ـ سوره معارج، آيه 23.
^ 2 – ـ سوره مؤمنون، آيه 9.
^ 3 – ـ سوره بقره، آيه 262.
^ 4 – ـ سوره بقره، آيه 264.
509
هميشه به ياد حقّ است: ﴿رِجالٌ لاتُلهيهِم تِجرَةٌ ولابَيعٌ عَن ذِكرِ الله) 1 زكات دهنده دائمي نيز از تأديه زكات باز نميماند و چيزي او را از اين واجب مالي باز نميدارد.
نتيجه آنكه انفاق در شب و روز و نهان و آشكارا، كنايه از دوام انفاق است؛ نه اينكه افرادي چهار درهم را قسمت كنند و يكي را شب، يكي را روز، يكي را پنهاني و يكي را علني انفاق كنند و بخواهند به حضرت اميرمؤمنان(عليهالسلام) تأسّي كنند، زيرا آن حضرت در آن مقطع تاريخي همه دارايياش چهار درهم بود و اينگونه انفاق كرد 2.
اقتصاد و ميانهروي به عنوان اصل در زندگي است: ﴿والَّذينَ اِذا اَنفَقوا لَم يُسرِفوا ولَم يَقتُروا وكانَ بَينَ ذلِكَ قَواما) 3 ولي انفاق هم بايد مانند نماز همواره مورد توجّه باشد و انسان ميتواند با كارهايي مانند كمك به ناتوانان، سلام كردن، حلّ مشكل علمي ديگران و قدمبرداشتن به سود ديگران براي رضاي خدا، صدقه بدهد.
خلاصه آنكه برخي، انفاق آنها سالانه و بعضي فصلي و عدهاي ماهانه است و گروهي در ايام و ليالي متبرك يا در حال بيماري يا سفر انفاق ميكنند؛ ولي عدهاي انفاق را همانند نماز عبادتي الهي تلقي كرده، زمان و زمين و زبان خاص را معيار قرار نميدهند. اين گروه خاص، از آن پاداش مخصوص بهره ميبرند.
^ 1 – ـ سوره نور، آيه 37.
^ 2 – ـ البرهان، ج1، ص567 ـ 566؛ الدر المنثور، ج2، ص100.
^ 3 – ـ سوره فرقان، آيه 67.
510
خصوصيت نداشتن شب و روز در انفاق
انسان گاهي پنهاني صدقه ميدهد، چون احتمال تأثير حبّ جاه و ريا در كار است و گاهي نيز آشكارا انفاق ميكند، زيرا به لطف الهي به اين فضيلت رسيده است كه به قدح و مدح ديگران بياعتناست و نيز صدقه علني او سبب تشويق ديگران ميشود.
نتيجه آنكه مهمّ در انفاق، همين دو قسم نهان و پيداست و زمان، مانند شب و روز، خصوصيّت ندارند، از اينرو در بسياري از آيات فقط آن دو مطرح شده و از شب و روز سخن نرفته است: ﴿واَنفَقوا مِمّا رَزَقنهُم سِرًّا وعَلانِيَة) 1 ﴿فَهُوَ يُنفِقُ مِنهُ سِرًّا وجَهرًا) 2
در همه موارد، «سرّ» پيش از «علن» آمده است و دليل تقدّم «ليل» بر «نهار» نيز همانا تقدّم «سرّ» بر «علانيه» است، زيرا صدقه مخفي، از صدقه علني افضل است: ﴿اِن تُبدوا الصَّدَقتِ فَنِعِمّا هِي واِن تُخفوها وتُؤتوهَا الفُقَراءَ فَهُوَ خَيرٌ لَكُم) 3 نيز در مواردي كه شب و روز ذكر شده، براي هماهنگي با سرّ و علن، شب پيش از روز آمده است، زيرا «ليل» غالباً با «سرّ» و روز غالباً با «علن» ملازم است.
البته ذكر شب و روز در كنار سرّ و علن، در آيه مورد بحث، احتمالاً براي افاده دوام انفاق است كه قبلاً مطرح شد.
^ 1 – ـ سوره رعد، آيه 22.
^ 2 – ـ سوره نحل، آيه 75.
^ 3 – ـ سوره بقره، آيه 271.
511
وعده مشروط در انفاق دائمي
آيه ﴿اَلَّذينَ يُنفِقونَ اَمولَهُم بِالَّيلِ والنَّهارِ سِرًّا وعَلانِيَة﴾ حاوي معناي شرط است، از اينرو در ادامه آن حرف «فاء» آمده است: ﴿فَلَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم﴾.
يكي از اصول كلي قرآن كريم اين است كه اگر بنده به شرط خود عمل كند، خدا نيز به مشروط عمل ميكند: ﴿واَوفوا بِعَهدي اوفِ بِعَهدِكُم) 1 آيه در حقيقت ميفرمايد كه اگر انفاق شما هميشگي باشد، پاداش مخصوص آن نزد خدا محفوظ است.
گفتني است كه ذكر چندين باره نام انفاقكنندگان پاداش گيرنده در قالب ضمير «هم»: ﴿فَلَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم ولاخَوفٌ عَلَيهِم ولاهُم يَحزَنون﴾، براي تشويق آنان است.
وعده عدم ترس و اندوه
جمله ﴿ولاخَوفٌ عَلَيهِم ولاهُم يَحزَنون﴾ وعده نترسيدن و غمناك نشدن به انفاقكنندگان دائمي است، بنابراين در حقيقت، انشا و در ظاهر اخبار است.
گاهي انسانِ مؤمن بر اثر ندانستن قبول يا نكول نگران است، يا بر اثر نرسيدن پاداش يا كاهش آن اندوهگين و با اين دلگرمي كه پاداش كارش نزد خداست و به او باز ميگردد، خود را آرام ميكند، چنانكه بعداً غمناك هم نخواهد شد؛ ولي گاهي قلبش به گونهاي آرام است كه هيچ حزن و هراسي در آن راه ندارد؛ مانند زكات دهندگان هميشگي، زيرا از دو عنصر محوري آرامش
^ 1 – ـ سوره بقره، آيه 40.
512
كه مرجع نهايي آنها به يك اصل است برخوردارند:
1. انفاق كنندهاي كه از نظر حسن فعلي مال حلال و طيب را برميگزيند و از نظر حسن فاعلي قصد قربت داشته و از منّت،ايذاء، رياء و سمعه، مصون است، از فيض تثبيت نفس متنعّم است: ﴿وتَثبيتًا مِن اَنفُسِهِم) 1
2. چنين انفاق كنندهاي كه دائماً با تصدق مأنوس است مستمراً به ياد خداست و ياد الهي اطمينانآور است، بنابراين، قلب ثابت و مطمئن چنين مؤمني از آسيب ترس و گزند حزن محفوظ است.
وعده عدم ترس و حزن، افزون بر پاداش انفاق است. قرآن كريم در بسياري از موارد براي عملي پاداشِ معيّن بيان ميكند؛ ولي در برخي موارد به پاداشي بهتر از كار خير وعده ميدهد؛ مانند آيه ﴿مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ خَيرٌ مِنها) 2 كه عدم ترس و اندوه نيز از مصاديق آن است.
نتيجه آنكه ﴿ولاخَوفٌ عَلَيهِم ولاهُم يَحزَنون﴾ تكرار ﴿فَلَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم﴾ نيست؛ بلكه محفوظ بودن پاداش عمل، مسلّم است و افزون بر آن، در صحنه محشر و انتظار براي حسابرسي كه دلهاي همگان ميتپد، منفقان دائمي از هراس و اندوه مصوناند و هيچ ترس و اندوهي ندارند.
زندگي ميان خوف و رجا
خُلف وعده محال است؛ ولي خداي سبحان هرگز به شخصِ معيّن وعده آرامش هميشگي نداده است؛ بلكه هر شخصي كه در هر مرحلهاي كاري انجام ميدهد، او را به فيض همان كار ميرساند و مهم عاقبت به خيري
^ 1 – ـ سوره بقره، آيه 265.
^ 2 – ـ سوره نمل، آيه 89.
513
است: «وإنّما الأعمال بخواتيمها» 1 از اينرو با آنكه به مؤمنان مخصوصاً به رسول اكرمصلي الله عليه و آله و سلم وعده ميدهد كه برايشان هراس و اندوه نيست، پيدرپي به آنان دستور ذكر و تضرّع ميدهد.
برايناساس، مؤمن بايد تا آخرين لحظه عمر، در خوف و رجا زندگي كند، زيرا اطمينان ندارد كه كارش به خير پايان مييابد: ﴿وادعوهُ خَوفًا وطَمَعا) 2 ﴿تَتَجافي جُنوبُهُم عَنِ المَضاجِعِ يَدعونَ رَبَّهُم خَوفًا وطَمَعا) 3 ﴿واذكُر رَبَّكَ في نَفسِكَ تَضَرُّعًا وخيفَةً ودونَ الجَهرِ مِنَ القَولِ بِالغُدُوِّ والاءصال) 4
نتيجه آنكه ﴿ولاخَوفٌ عَلَيهِم ولاهُم يَحزَنون﴾ انشا و وعده است؛ نه اِخبار، و چون انسان اطمينان ندارد كه مصداق وعده باشد، همواره بايد ميان خوف و رجا به سر برد.
گفتني است كه نداشتن ترس و اندوه براي كسي كه در دنيا زندگي ميكند، وعده و انشاست؛ ولي وقتي انسان از نشئه تكليف رخت برميبندند، جمله ﴿ولاخَوفٌ عَلَيهِم ولاهُم يَحزَنون﴾ تكليم تكويني است؛ يعني با همين بيان او را آرام ميكنند؛ مانند ﴿قُلنا ينارُ كوني بَردًا وسَلمًا عَلي اِبرهيم) 5 كه آتش با آن كلام تكويني سرد شد، از اين رو آيات قيامت كه در آنها عدم خوف و حزن آمده است، با آيه مورد بحث كه مربوط به دنياست، از يك سنخ نيستند، بلكه
^ 1 – ـ بحار الانوار، ج9، ص330؛ التفسير المنسوب إلي الإمام العسكري(عليهالسلام)، ص365.
^ 2 – ـ سوره اعراف، آيه 56.
^ 3 – ـ سوره سجده، آيه 16.
^ 4 – ـ سوره اعراف، آيه 205.
^ 5 – ـ سوره انبياء، آيه 69.
514
در آياتي چون ﴿الاَخِلاّءُ يَومَئِذٍ بَعضُهُم لِبَعضٍ عَدُوٌّ اِلاَّالمُتَّقين ٭ يعِبادِ لاخَوفٌ عَلَيكُمُ اليَومَ ولااَنتُم تَحزَنون) 1 عمل كردن به وعده و وفاي آن مطرح است نه اصل وعده، چنانكه اين گفتار فرشتگان به مؤمنان: ﴿… اَلاّخَوفٌ عَلَيهِم ولاهُم يَحزَنون) 2 و ﴿ادخُلوا الجَنَّةَ لاخَوفٌ عَلَيكُم ولا اَنتُم تَحزَنون) 3 نيز انجاز وعده عدم ترس و اندوهي است كه قبلاً به آنان داده شده است.
اشارات و لطايف
1. قبض و بسط در انفاق
خداي سبحان به رسول اكرمصلي الله عليه و آله و سلم فرمان داده است كه مظهر خداي قابض و باسط باشد: ﴿ولاتَجعَل يَدَكَ مَغلولَةً اِلي عُنُقِكَ ولاتَبسُطها كُلَّ البَسطِ فَتَقعُدَ مَلومًا مَحسورا ٭ اِنَّ رَبَّكَ يَبسُط الرِّزقَ لِمَن يَشاءُ ويَقدِر) 4 زيرا خداوند هرچند مخزونهاي نامحدود دارد ولي آنها را يكجا به همه يا به بعض نميدهد و رسول او هم كه مظهر حقّ است، بايد قابض و باسط باشد؛ يعني نه صرف بسط و نه قبض محض، بلكه گاهي قبض و منع و گاهي بسط و عطا داشته باشد.
جمله ﴿اِنَّ رَبَّكَ يَبسُط الرِّزقَ لِمَن يَشاءُ ويَقدِر) 5 در حقيقت، تعليم انسان كامل است كه متخلّق به اخلاق الهي و خداگونه باشد؛ مخصوصاً انساني كه مظهر اسم اعظم است.
^ 1 – ـ سوره زخرف، آيات 68 ـ 67.
^ 2 – ـ سوره آل عمران، آيه 170.
^ 3 – ـ سوره اعراف، آيه 49.
^ 4 – ـ سوره اسراء، آيات 30 ـ 29.
^ 5 – ـ سوره اسراء، آيه 30.
515
2. رجحان «سرّ» بر «علن»
خداي سبحان حكمت تشريع نافله شب را اين دانسته است كه در شبانگاهان مزاحمت هاي بيروني كم و آرامش حاكم است؛ خلاف روز كه سر و صدا و برخورد جمعيت و مزاحمهاي بيروني، انسان را به خود مشغول ميكنند: ﴿اِنَّ ناشِئَةَ الَّيلِ هِي اَشَدُّ وطءاً واَقوَمُ قيلا) 1 نشئه شب از روز و نيز ناشئه سرّ از علن نيرومندتر و پايدارتر است، پس دل پنهان بهتر از بدن نمايان است، زيرا دل آرامتر است و كار دل كه نهاني است، از كار دستِ آشكار بهتر است.
با دقّت بيشتر درمييابيم كه بهتر بودن شب تنها به جهت آرامتر بودن آن نيست؛ بلكه از اينرو نيز هست كه انسان در شب به راز درونياش بهتر پيميبرد؛ يعني ميان او و مولايش بيگانهاي راه پيدا نميكند، بنابراين اگر انسان دلي داشته باشد كه غير خدا در آن راه نيابد و از ستايش يا اطلاع ديگران اثري نپذيرد، ميتواند با خاطري آسوده انفاق علني كند، وگرنه به انفاق پنهاني روآورد.
بحث روايي
شأن نزول و مصداق انفاق در آيه
قال ابن عباس: نزلت الآية في عليّ(عليهالسلام)؛ كانت معه أربعة دراهم فتصدّق بواحدٍ نهاراً و بواحدٍ ليلاً و بواحدٍ سرّاً و بواحدٍ علانيةً،و هو المرويعن أبي عبدالله و أبي جعفر(عليهماالسلام 2) ، فبلغ ذلك النبيصلي الله عليه و آله و سلم فقال: «يا علي! ما حملك علي ما
^ 1 – ـ سوره مزمّل، آيه 6.
^ 2 – ـ مجمع البيان، ج2 ـ 1، ص667؛ الدر المنثور، ج2، ص100.
516
صنعت؟ قال: إنجاز موعود الله»؛ فأنزل الله ﴿اَلَّذينَ يُنفِقون… ) 1
عن أبي بصير قال: قلت لأبي عبدالله(عليهالسلام)، قوله: ﴿اَلَّذينَ يُنفِقون… ﴾؛ قال: «ليس من الزكاة» 2
اشاره. 1. آيه به مورد نزول و قصه اميرمؤمنان، علي(عليهالسلام) اختصاص ندارد. هر كس انفاقش دائمي و متناسب با مورد باشد و آشكارا يا پنهاني براي رضاي خدا انفاق كند، از چنين پاداشي برخوردار است، زيرا اطلاق يا عموم آيه مورد بحث همچنان حاكم است.
2. شمول آيه مورد بحث نسبت به شأن نزول يا مصداق همراه، به منزله نصّ است و ظاهر كار حضرت علي بن ابيطالب(عليهالسلام) از سنخ زكات نبوده است؛ ولي اگر كسي زكات واجب خود را چنين توزيع كند ميتواند مشمول آيه باشد.
3. پيام آيه، ناظر به دوام انفاق بود و زكات واجب، مقطعي است نه مستمر؛ مگر آنكه استمرار هر چيزي را مناسب همان شيء ارزيابي كنيم.
٭ ٭ ٭
^ 1 – ـ تفسير العياشي، ج1، ص151.
^ 2 – ـ همان.
517
بازدیدها: 224