اتَّقوا یَومًا تُرجَعونَ فیهِ اِلَی اللهِ ثُمَّ تُوَفّی کُلُّ نَفسٍ ما کَسَبَت وهُم لایُظلَمون (بقره، ۲۸۱)
گزیده تفسیر
خدای سبحان در این آیه به رباخواران هشدار میدهد از قیامت بترسند که در آن روز به سوی خدا بازگردانده شده و حقیقت اعمال خود را میبینند. آن روز، هرکس پاداش کامل عمل خود را میگیرد و به هیچ کس ستم نمی شود، زیرا از پاداش حسنات کم نمیگردد و بر کیفر سیّئات افزوده نمیشود و آن مقدار کیفر را هم خودشان بر خود روا داشته اند.
مفردات
تُرجَعُونَ: ریشه «رجع» به معنای بازگشت به گذشته است؛ اعم از بازگشت به مکان، صفت، رفتار، گفتار و حالت پیشین ۱٫ از این ریشه، «رجوع» برای معنای لازم و «رجع» برای معنای متعدی است ۲٫ در قرآن نیز در هر دو معنا
^ ۱ – ـ التحقیق، ج۴، ص۶۱، «ر ج ع».
^ ۲ – ـ همان، ص۶۴٫
۵۹۹
فراوان به کار رفته است: کاربرد لازم، مانند ﴿لَئِن رَجَعنا اِلَی المَدینَه) ۱ و متعدی، مانند ﴿فَاِن رَجَعَکَ اللهُ اِلی طَائِفَهٍ مِنهُم) ۲
در این آیه نیز قرائت مشهور، «تُرجَعون» یعنی به صیغه مجهول و متعدی است.
تُوَفّی: توفیه شیء به معنای ادای کامل آن، و بدون کم و کاست است ۳٫
تناسب آیات
در آیات گذشته، تحریم شدید ربا همراه برخی عقوبتهای رباخواران به ویژه خلودشان در آتش جهنّم بیان شد. اکنون در پایان آیات ربا، خدای سبحان با تذکّر عمومی به قیامت و ذکر پارهای از خصوصیات آن، که با مقام مناسبت دارد، دلهای مؤمنان را آماده پذیرش تقوا و رعایت حقوق مالی میکند.
٭ ٭ ٭
چگونگی انذار از عذاب
گاهی قرآن کریم انسان را از زمان عذاب پرهیز میدهد: ﴿واتَّقوا یَومًا تُرجَعونَ فیهِ اِلَی الله) ۴ ﴿فَکَیفَ تَتَّقونَ اِن کَفَرتُم یَومًا یَجعَلُ الوِلدنَ شیبا) ۵ و گاه نیز از مکان عذاب و جهنّم: ﴿اِنَّ جَهَنَّمَ کانَت مِرصادا) ۶ و هنگامی هم از ابزار
^ ۱ – ـ سوره منافقون، آیه ۸٫
^ ۲ – ـ سوره توبه، آیه ۸۳٫
^ ۳ – ـ مفردات، ص۸۷۸، «و ف ی»؛ ر.ک: تسنیم، همین جلد، ذیل آیه ۲۷۲٫
^ ۴ – ـ سوره بقره، آیه ۲۸۱٫
^ ۵ – ـ سوره مزمل، آیه ۱۷٫
^ ۶ – ـ سوره نبأ، آیه ۲۱٫
۶۰۰
عذاب: ﴿واتَّقوا النّارَ الَّتی اُعِدَّت لِلکفِرین) ۱ و سرانجام، در همه موارد انسان را از خداوند، یعنی فاعل حقیقی عذابکردن میترساند: ﴿فَاتَّقُوا اللهَ مَا استَطَعتُم) ۲ پس ﴿یَوما﴾ در آیه مورد بحث، ظرف و «مفعول فیه» نیست، بلکه «مفعول به» است؛ یعنی از روز عذاب بترسید؛ نه اینکه در آن روز از خدا بپرهیزید.
نکره بودن ﴿یوما﴾ میتواند برای شدت هراسناکی آن روز باشد.
سرّ رجوع در قیامت
موجود بسیط نامحدود همه اسمای حسنا را با هم و عین هم دارد. جریان آغاز و انجام، بَدء و رجوع، سفر و حضر و دنیا و آخرت همگی به لحاظ انسان و مانند اوست که احوال آنها یکسان نیست وگرنه نسبت به خداوندی که اولیت او عین آخریت و ظاهریّت او عین باطنیّت و… است، بدء و عود همسان است، بنابراین تفاوت ظهور به لحاظ اختلاف مظهر است نه ظاهر.
بر این اساس، رجوع برای شهود و علم انسان است، وگرنه نسبت به خداوند غیبتی نیست تا برگشتی باشد، زیرا انسان در همهجا در محضر خداست و ذات احدیت از او غایب نیست، چنانکه او از حضرتش پنهان نیست: ﴿وهُوَ مَعَکُم اَینَ ما کُنتُم) ۳ ﴿وما تَکونُ فی شَأنٍ وما تَتلوا مِنهُ مِن قُرءانٍ ولاتَعمَلونَ مِن عَمَلٍ اِلاّکُنّا عَلَیکُم شُهودًا) ۴ پس انسان مشهود حق و
^ ۱ – ـ سوره آل عمران، آیه ۱۳۱٫
^ ۲ – ـ سوره تغابن، آیه ۱۶٫
^ ۳ – ـ سوره حدید، آیه ۴٫
^ ۴ – ـ سوره یونس، آیه ۶۱٫
۶۰۱
ذات اقدس الهی با او بلکه مشهود وی است و انسان پیش از دیدن اشیا او را میبیند: ﴿اَو لَم یَکفِ بِرَبِّکَ اَنَّهُ عَلی کُلِّ شیءٍ شَهید) ۱ لیکن از آن غافل است.
تفاوت میان دنیا و آخرت در آن است که در دنیا از مشهودیت خدا پیش از هر چیز، غافل و محجوبیم؛ ولی در آخرت حجاب کنار میرود و حق کاملاً ظهور مییابد. امروز به جای شاهد بودن غافلیم؛ ولی آنروز شاهدیم و او مشهود: ﴿فَکَشَفنا عَنکَ غِطاءَکَ فَبَصَرُکَ الیَومَ حَدید) ۲
بقا و پایداری عمل
خدای سبحان جزای هر کس را کامل عطا میکند: ﴿ثُمَّ تُوَفّی کُلُّ نَفسٍ ما کَسَبَت﴾. کاری که انسان در دنیا انجام میدهد معیار پاداش و کیفر اوست. از این کار گاهی با عنوان «عمل» یاد میشود: ﴿وتُوَفّی کُلُّ نَفسٍ ما عَمِلَت) ۳ و زمانی با عنوان «کسب»: ﴿تُوَفّی کُلُّ نَفسٍ ما کَسَبَت) ۴ و گاهی از نتیجه آن به عنوان «اجر»: ﴿فَیُوَفّیهِم اُجُورَهُم) ۵ و زمانی از مجموع عقیده، خلق و عمل به عنوان «دین» یاد میشود: ﴿یَومَئِذٍ یُوَفّیهِمُ اللهُ دینَهُمُ الحَقّ) ۶
کار، خواه از آن به عنوان عمل و خواه از آن به عنوان کسب یاد شده باشد،
^ ۱ – ـ سوره فصّلت، آیه ۵۳٫
^ ۲ – ـ سوره ق، آیه ۲۲٫
^ ۳ – ـ سوره نحل، آیه ۱۱۱٫
^ ۴ – ـ سوره آل عمران، آیه ۱۶۱٫
^ ۵ – ـ سوره آل عمران، آیه ۵۷٫
^ ۶ – ـ سوره نور، آیه ۲۵٫
۶۰۲
از بین رفتنی نیست، بلکه متن آن موجود و باقی است، زیرا عنوان «توفیه» مفید بقای عمل و پایداری آن است، وگرنه توفیه آن مجاز خواهد بود و چون عنوان «توفیه» به اجرهم اسناد داده شده، و اجر در معاد متعدّد نیست، معلوم میشود اجرْ عین عمل و عملْ عین اجر است. البته حضور متن عمل در هر نشئه، مناسب همان نشئه است.
چگونگی جزای حسنات و سیئات
تعبیر «توفّی»، دربارهحسنات و سیئات تفاوت دارد؛ در حسنات به معنای کم نکردن از پاداش است، گرچه ممکن است خداوند از فضل خویش بر آن بیفزاید: ﴿ولَدَینا مَزید) ۱ ولی در سیئات، نیفزودن چیزی بر کیفر مجرمان است و کیفر مجرم، عقوبتی است که خود در حق خویش روا داشته است، گرچه امید میرود خدای غفور و رحیم بسیاری از سیئات بندگان را عفو کند: ﴿ویَعفوا عَن کَثیر) ۲ پس خدای سبحان از پاداش حسنات نمیکاهد، بلکه آن را میافزاید: ﴿مَن جاءَ بِالحَسَنَهِ فَلَهُ عَشرُ اَمثالِها… ) ۳ و بر کیفر سیئات نمیافزاید، بلکه امید میرود آن را بیامرزد: ﴿… ویَغفِرُ ما دونَ ذلِکَ لِمَن یَشاء) ۴
گفتنی است که ﴿وهُم لایُظلَمون﴾ عطف تفسیر بر ﴿ثُمَّ تُوَفّی کُلُّ نَفسٍ ما کَسَبَت﴾ است؛ یعنی در آخرت به کسی ظلم نمیشود، زیرا نه از حسنات و
^ ۱ – ـ سوره ق، آیه ۳۵٫
^ ۲ – ـ سوره شوری، آیه ۳۰٫
^ ۳ – ـ سوره انعام، آیه ۱۶۰٫
^ ۴ – ـ سوره نساء، آیه ۴۸٫
۶۰۳
پاداش مطیع کاسته میشود و نه بر سیئات و کیفر عاصی افزوده میگردد و آن مقداری از سیئات که باید کیفرش را تحمّل کند، ظلمی است که مجرم بر خودش روا داشته است: ﴿وما ظَلَمَهُمُ اللهُ ولکِن کانوا اَنفُسَهُم یَظلِمون) ۱ وگرنه خدا ستم نمیکند، چون ظلم قبیح است و از خداوند حکیم صادر نمیشود، چنان که عدلیه بر آناند؛ لیکن اشاعره میگویند که خدا ظلم نمیکند، چون خدا هر کاری بکند، همان عدل است هرچند حسنه را با سیئه پاسخ دهد. این گروه با تعطیل عقل، به حسن و قبح ذاتی اشیا اعتقادی ندارند.
اشارات و لطایف
تمدّن اقتصادی یا فتنه و رُطْمه
آیه مورد بحث که تذکره معاد، تقوا، توفیه پاداش یا کیفر و نفی هرگونه ظلم را نسبت به بندگان مطرح میکند همراه با آیات تحریم ربای ویرانگر نازل شد. برخی ربا را تمدّن اقتصادی و آن را مایه رشد ثروت پنداشته و چنین گفتهاند: مسلمانان نیازمند با ربا دادن به غیر مسلمانان، فقیر میشوند و مسلمانان توانگر از رباگیری ممنوعاند و اموال آنها افزوده نمیشود، بدین سبب جامعه اسلامی گرفتار فقر میشود و این آفت اقتصادی (معاذ الله) از ناحیه اسلام بر جامعه مسلمانان تحمیل شده است ۲٫
در پاسخ این پندار آفل میتوان طبق تقدیم اعتقاد بر اقتصاد که قبلاً
^ ۱ – ـ سوره نحل، آیه ۳۳٫
^ ۲ – ـ تفسیر المنار، ج۳، ص۱۰۶٫
۶۰۴
گذشت چنین گفت که همه احکام اخلاقی، فقهی و حقوقی، متفرع بر جهانبینی است، زیرا هندسه معرفتی علوم را حکمت متعالی و فلسفه الهی ترسیم میکند. آنان که گرفتار خبط الحادند به همان مقدار اندک از دانش بسنده میکنند: ﴿یَعلَمونَ ظهِرًا مِنَ الحَیوهِ الدُّنیا وهُم عَنِ الاءخِرَهِ هُم غفِلون) ۱ و در رویارویی با علوم وحیانی خودپسندانه به خِرَد خُرد خود میخزند و از علم کلان انبیای الهی اعراض میکنند: ﴿فَرِحوا بِما عِندَهُم مِنَ العِلم) ۲ و ربا و بیع را همسان میدانند: ﴿اِنَّمَا البَیعُ مِثلُ الرِّبوا) ۳ زیرا در جهانبینی خودْ ربّ العالمین را با صَنَم و وثن همتا میپندارند: ﴿اِذ نُسَوّیکُم بِرَبِّ العلَمین) ۴
خدای سبحان ضمن بیان اهداف معهود وحی و نبوّت که تعلیم کتاب و حکمت است چنین فرمود: ﴿… ویُعَلِّمُکُم ما لَم تَکونوا تَعلَمون) ۵ یعنی پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم چیزی به شما (جوامع بشری) میآموزد که نه تنها شما آن را نمیدانید، بلکه فراگیری آن اصلاً در اختیار جامعه غیر وحیانی نیست. به استناد همین اصل وحیانی، در جریان ارادت و کراهت، و محبت و عداوت فرمود: ﴿عَسی اَن تَکرَهُوا شَیءاً وهُوَ خَیرٌ لَکُم وعَسی اَن تُحِبّوا شَیءاً وهُو شَرٌّ لَکُم) ۶ و در همین راستا درباره سهام ارث و کیفیت توزیع آنها چنین فرمود:
^ ۱ – ـ سوره روم، آیه ۷٫
^ ۲ – ـ سوره غافر، آیه ۸۳٫
^ ۳ – ـ سوره بقره، آیه ۲۷۵٫
^ ۴ – ـ سوره شعراء، آیه ۹۸٫
^ ۵ – ـ سوره بقره، آیه ۱۵۱٫
^ ۶ – ـ سوره بقره، آیه ۲۱۶٫
۶۰۵
﴿… لاتَدرونَ اَیُّهُم اَقرَبُ لَکُم نَفعًا) ۱ از اینرو جوامع فرهنگی را به تضارب آرا، تبادل انظار، گفتمان و جدال احسن با یکدیگر فراخواند؛ لیکن همگان را در برابر کلام الهی فرمان سکوت و پذیرش داد: ﴿واِذا قُرِءَ القُرءانُ فاستَمِعوا لَهُ واَنصِتوا) ۲ در جریان اقتصاد فرمود: جامعه بشری را باید با مهر و عدل اداره کرد نه با قهر و جور. دستور تعاون به برّ و تقوا و تحذیر از تعاون به اثم و عدوان ۳ به همین منظور است؛ یعنی سنگ بنای بنیان مرصوص جامعه را عقل و عدل تشکیل میدهد. عقل نظری و عدل عملی محتاج هدایت و حمایت عقلآفرین و عدلپرور، یعنی خدای سبحان است که فرمود عنصر محوری اقتصاد را «تجارت» و «رضایت» تشکیل میدهد: ﴿لاتَأکُلوا اَمولَکُم بَینَکُم بِالبطِلِ اِلاّ اَن تَکونَ تِجرَهً عَن تَراض) ۴ ربا، قمار، میفروشی و مانند آن، فاقد هر دو رکن یا یکی از دو رکن اساسی تبادل مالیاند.
اینگونه از درآمدهای نامشروع که منافی عقل و مخالف عدل است در اسلام به عنوان فتنه و به عنوان رُطمه (گودال و مانند آن) شناخته شدهاند. حضرت امیرمؤمنان(علیهالسلام) از حضرت ختمی نبوّتصلی الله علیه و آله و سلم جریان فتنه را میپرسد. آن حضرتصلی الله علیه و آله و سلم در طی مطالبی میفرماید: ﴿… فیستحلّون الخمر بالنبیذ، والسُحْتَ بالهدیّه، والربا بالبیع… ) ۵ همچنین آن حضرت (امیرمؤمنان(علیهالسلام)) فرمود: «من اتّجر بغیر فقهٍ فقد ارتطم فی الربا» ۶
^ ۱ – ـ سوره نساء، آیه ۱۱٫
^ ۲ – ـ سوره اعراف، آیه ۲۰۴٫
^ ۳ – ـ سوره مائده، آیه ۲٫
^ ۴ – ـ سوره نساء، آیه ۲۹٫
^ ۵ – ـ نهج البلاغه، خطبه ۱۵۶، بند ۱۵٫
^ ۶ – ـ همان، حکمت ۴۴۷٫
۶۰۶
وَهْم بشری ربا را رَبْوه و برجستگی میپندارد. خدای سبحان که به همه مصالح و مفاسد عالم است، رهبران الهی را آگاه کرده تا آنان اعلام دارند که ربا رُطمه و گودال صعب العلاج است که فرو رفتن در آن با دشواری فراوان روبهروست و پایان آن محاق است. جامعه ربوی روبه افول و فیلوله است. آنانکه ظاهراً از قید رقیّت بهدر آمدند و بردگی را طرد کردهاند بهدام بردگی غیر قابل آزادی افتادند، زیرا رُطمه و گودال عمیق ربا آصار و اغلال توانفرسای آنها شده است. طریحی میگوید: … مسألهٌ یرتطم فیها کما یرتطم الحمار فی الوَحَل. یقال ارتطم علیه الأمر، إذا لم یقدر علی الخروج منه ۱٫
با بررسی عقیده، خلق، عقل و عدل روشن میشود که هرگز ربای مسمول مانند بیع مطبوع نبوده و رُطمه همانند ربوه نخواهد بود.
بحث روایی
آخرین آیه و سوره نازل شده
هذا آخر آیه نزلت من القرآن و قال جبرائیل: «ضعها فی رأس الثمانین و المأتین من البقره»، عن ابن عبّاس و السدی ۲٫
قال المفسرون: لما نزلت هذه الایه: ﴿اِنَّکَ مَیِّتٌ واِنَّهُم مَیِّتون﴾، قال رسول اللهصلی الله علیه و آله و سلم: «لیتنی أعلم متی یکون ذلک». نزول [فانزل] الله تعالی سوره النصر: ﴿اِذا جاءَ نَصرُ اللهِ والفَتح﴾؛ فکان رسول اللهصلی الله علیه و آله و سلم یسکت بین التکبیر و القراءَه بعد نزول هذه السوره، فیقول: «سبحان الله و بحمده و أستغفر الله و أتوب إلیه». فقیل له: إنّک لم تکن تقوله قبل هذا؟ فقال: «أما إنّ نفسی نعیت إلیّ»؛
^ ۱ – ـ مجمع البحرین، ج۶، ص۷۳ (رطم).
^ ۲ – ـ مجمع البیان، ج۲ ـ ۱، ص۶۷۶٫
۶۰۷
ثمّ بکی بکاءً شدیداً. فقیل: یا رسول الله! أو تبکی من الموت و قد غفر الله لک ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر! قال: «فأین هول المطّلع و أین ضیق القبر و ظلمه اللّحد و أین القیامه و الأهوال». فعاش رسول اللهصلی الله علیه و آله و سلم بعد نزول هذه السوره عاماً تامّاً؛ ثمّ نزلت: ﴿لَقَد جاءَکُم رَسولٌ مِن اَنفُسِکُم عَزیزٌ عَلَیه﴾ إلی آخر السوره، و هذه السوره آخر سوره کامله نزلت من القرآن؛ فعاش رسول اللهصلی الله علیه و آله و سلم بعدها سته أشهر؛ ثمّ لمّا خرج رسول اللهصلی الله علیه و آله و سلم إلی حجه الوداع، نزلت علیه فی الطریق: ﴿ویَستَفتونَکَ فِی النِّساءِ قُلِ اللهُ یُفتیکُم﴾ إلی آخرها فسمّیت آیه الصیف؛ ثمّ نزل علیه و هو واقف بعرفه: ﴿الیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم﴾ الایه. فعاش بعدها أحداً و ثمانین یوماً؛ ثمّ نزلت علیه ایات الرّبا ثمّ نزلت بعدها: ﴿واتَّقوا یَومًا تُرجَعونَ فیهِ اِلَی الله﴾ و هی آخر آیه نزلت من السماء. فعاش رسول اللهصلی الله علیه و آله و سلم بعدها أحداً و عشرین یوماً. و قال ابنجریج: تسع لیال، و قال سعید بن جبیر و مقاتل: سبع لیال … ۱٫
اشاره: درباره آخرین آیهای که بر پیامبر نازل شده اختلاف است؛ لیکن طبق نقل فوق، آیه مورد بحث واپسین آیهای است که بعد از آیات ربا بر پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم نازل شده است و جبرائیل(علیهالسلام) به رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم عرض کرد که آن را بر سر آیه ۲۸۰ سوره «بقره» بگذارد و پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم نیز پس از آن بیشتر از ۲۱ روز در دنیا نبود.
٭ ٭ ٭
^ ۱ – ـ مجمع البیان، ج۲ ـ ۱، ص۶۷۷ ـ ۶۷۶؛ بحار الانوار، ج۲۲، ص۴۷۲ ـ ۴۷۱٫
بازدیدها: 336