تفسیر تسنیم (اجمالی)| جلد دوازدهم، سوره بقره، آیه ۲۶۱

خانه / قرآن و عترت / قرآن / تفاسیر متنی / تفسیر تسنیم (اجمالی)| جلد دوازدهم، سوره بقره، آیه ۲۶۱

داستان کسانی که اموالشان را در راه خدا انفاق می‏کنند، مَثَل دانه‏ های است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه‏ای صد دانه باشد (تشبیه معقول به محسوس). خداوند برای هر کس که بخواهد ثمر انفاقش را چند برابر می‏کند، و خداوند گشایش بخش و داناست، پس به خوبی می‏داند به چه کسی و در چه موردی پاداش انفاق را گسترش دهد.

مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُم فی سَبیلِ اللهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ اَنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ واللهُ یُضعِفُ لِمَن یَشاءُ واللهُ وسِعٌ عَلیم (۲۶۱)

گزیده تفسیر
داستان کسانی که اموالشان را در راه خدا انفاق می‏کنند، مَثَل دانه‏ های است که هفت خوشه برویاند و در هر خوش ه‏ای صد دانه باشد (تشبیه معقول به محسوس). خداوند برای هر کس که بخواهد ثمر انفاقش را چند برابر می‏کند، و خداوند گشایش بخش و داناست، پس به خوبی می‏داند به چه کسی و در چه موردی پاداش انفاق را گسترش دهد.

تفسیر

مفردات
حَبّه: «حَبّ»، دانه خوراکی، مانند گندم و جو، و مشتق از حُبّ به معنای دوستی و میل شدید است. دانه خوراکی را حبّ نامیده‏اند، زیرا محبوب کشاورز و نتیجه عمل و نهایت میل و توجّه اوست ۱٫ حرف «تاء» در حبّه مانند
^ ۱ – ـ التحقیق، ج۲، ص۱۶۲ ـ ۱۶۰، «ح ب ب».
۳۱۳

تمره، برای وحدت است. به بذر گیاهان و سبزیجات، حِبّ و حِبّه گفته می‏شود ۱٫
اَنبتت: «اِنبات» یعنی رویانیدن و «نَبت»، بیرون آمدن چیزی از جایی با رشد و نمو است؛ خواه آن مکان زمین باشد یا غیر آن و نیز آن روییدن گیاه باشد یا درخت؛ مادّی باشد یا غیر مادّی. «نبت» درباره خروج شی‏ء از محل بر اثر رشد است؛ امّا نمو درباره زیاد شدن آن، پس از خروج است ۲٫
سنابل: مفرد سنابل «سنبله» به معنای خوشه است ۳٫ اصل آن «سبل» است ۴ و برای آن دو ریشه اشتقاق گفته شده است:
۱٫ «اسبال» که روان شدن در طول است؛ مانند «اسبال الشَعْر» و «اسبال الماء» ۵ خوشه را به جهت امتدادش، سنبل گویند ۶٫
۲٫ «سبل» ستر و پوشش است و خوشه را سنبل گویند، زیرا با آن دانه‏ها پوشیده می‏شود ۷٫

تناسب آیات
این آیه شروع آیات چهارده‏گانه (۲۷۴ ـ ۲۶۱) انفاق است. سیاق و وحدت موضوع که همه درباره تشویق مؤمنان به انفاق و بیان جهات مختلف این مسئله
^ ۱ – ـ مفردات، ص۲۱۴، «ح ب ب».
^ ۲ – ـ التحقیق، ج۱۲، ص۲۰، «ن ب ت».
^ ۳ – ـ مفردات، ص۳۹۶، «س ب ل».
^ ۴ – ـ لسان العرب، ج۱۱، ص۳۲۱٫
^ ۵ – ـ التحقیق، ج۵، ص۴۵، «س ب ل».
^ ۶ – ـ معجم مقاییس اللغه، ج۳، ص۱۳۰، «س ب ل».
^ ۷ – ـ المیزان، ج۲، ص۳۸۷٫
۳۱۴

است، گواه نزول دفعی و ارتباط تنگاتنگ آنها با هم است.
این مجموعه، مؤمنان را به انفاق بی‏منّت و آزار مال طیّب در راه خدا به نیازمندانی که در راه خدا فقیر شده‏اند، تشویق و پاداش بزرگ دنیا و آخرت چنین انفاقی را گوشزد می‏کند ۱٫
در تناسب این مجموعه با آیات پیشین چند وجه گفته شده است:
۱٫ این آیه ادامه بحث انفاق است که در آیه ﴿مَن ذَا الَّذی یُقرِضُ اللهَ قَرضًا حَسَنا… ) ۲ آمده و مطالب میان این دو آیه همه معترضه است، برای دعوت به حق و بیان حجّتها و عبرتها.
۲٫ پس از مبرهن شدن توحید و بیان معجزاتی که پیامبران ارائه کرده‏اند، این آیات مؤمنان را به جهاد با مال و جان، با کافرانی دعوت می‏کند که در برابر براهین و معجزات یاد شده عناد می‏ورزند ۳٫
۳٫ چون در آیات پیشین با ذکر داستان کسی که صد سال مرد و دوباره زنده شد و نیز داستان جناب ابراهیم(علیه‌السلام) دو شاهد و دلیل محکم بر وجود رستاخیز آورده شد، در این آیه به ذکر چیزی پرداخته شد که در آنجا به کاری آید و آن انفاق در راه خداست ۴ ؛ ولی می‏توان چنین گفت پیش از این خدای سبحان دستور انفاق داد: ﴿یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اَنفِقوا مِمّا رَزَقنکُم مِن قَبلِ اَن یَأتِی یَومٌ لابَیعٌ فیهِ ولاخُلَّهٌ ولاشَفعَهٌ والکفِرونَ هُمُ الظّلِمون) ۵ و چون به روز
^ ۱ – ـ ر.ک: المیزان، ج۲، ص۳۸۳ ـ ۳۸۲٫
^ ۲ – ـ سوره بقره، آیه ۲۴۵٫
^ ۳ – ـ مجمع البیان، ج۲ ـ ۱، ص۶۴۶٫
^ ۴ – ـ تفسیر البحر المحیط، ج۲، ص۳۱۵٫
^ ۵ – ـ سوره بقره، آیه ۲۵۴٫

۳۱۵

قیامت که دیگر جای انفاق نیست، اشاره فرمود، شش آیه بعد را به بیان مباحث اعتقادی عمیق درباره توحید ربوبی و اختیار و مسئولیت انسان و یاد معاد اختصاص داد. سپس به اصل بحث انفاق در راه خدا باز گشته و حقیقت و صورت مثالی انفاق در راه خدا را کاشتن حبّه‏ای می‏شمرد که هفتصد دانه به بار آورد و در آیات بعدی به تفصیل درباره هدف از انفاق، شرایط و نتایج و پاداش آن ارشاد می‏کند.
٭ ٭ ٭

تشبیه معقول به محسوس
تشبیه داستان انفاق کنندگان در راه خدا به قضیّه دانه‏ای که هفتصد برابر یا بیشتر شود از جهت ادبی از صنف تشبیه جریان به جریان است و از صبغه معرفتی از سنخ تشبیه معقول به محسوس و برای ایجاد نشاط و انگیزه است و سبب شیوایی و زنده بودن بیانِ مطلب می‏شود و اصولاً تشبیه تأثیر بیانی بسزایی دارد.
معیار در این تمثیل، تشبیه معقول به محسوس است؛ خواه آن محسوس در خارج موجود باشد یا نه. محور آیه، آن نیست که مزرعه‏ای در خارج هست و هر دانه‏اش به این مقدارِ وسیع محصول می‏دهد. همچنین نیازی نیست که تحقق آن مقدار را در مزارع طبیعی جست‏وجو کنیم، آن‏گونه که بعضی به فکر جستن آن بوده‏اند و در برخی موارد هم به نمونه‏هایی دست یافته‏اند.
گفتنی است که هفتصد برابر شدن فرآورده یک دانه بلکه بیشتر از آن شدنی است و اگر تاکنون هم مقدور نبوده، شاید در آینده بر اثر پیشرفتهای علم کشاورزی تحقق یابد.
۳۱۶

راز تشبیه انفاق کننده به دانه پرثمر
قرآن حکیم که برای تعلیم و تزکیه نازل شده اهتمامی به پرورش انسانهای کامل یا متکامل دارد، از این‏رو به صرف طرح مسائل و ارائه راهکارها بسنده نمی‏کند، بلکه ضمن حفظ عنصر اصلی مطلب مورد نظر، نظیر عنوان مَثَل در محل بحث، راهیان و واصلان را نیز از نظر دور ندارد و این ابتکار در متن تعلیم احکام و حِکَم کاملاً مشهود است، هرچند با ادبیات محاوره‏ای هماهنگ نباشد؛ مثلاً در تعریف نیکی، نیکان را معرفی می‏کند: ﴿… ولکِنَّ البِرَّ مَن ءامَنَ بِالله) ۱ و در نافع بودن عمل اخروی، منتفعان را بازگو می‏کند: ﴿یَومَ لایَنفَعُ مالٌ ولابَنون ٭ اِلاّمَن اَتَی اللهَ بِقَلبٍ سَلیم) ۲ که مناسب، «الاّ القلب السلیم» بود و نیز در معرفی امت اسلامی در کتابهای تورات و انجیل، آنان را به زرع بالنده تشبیه می‏کند، در حالی که مشبّه اشخاص‏اند و مشبّه به زرع: ﴿ومَثَلُهُم فِی الاِنجیلِ کَزَرعٍ اَخرَجَ شَطَه) ۳ در آیه مورد بحث نیز مؤمنان انفاق‏کننده، به حبّه‏ای که به هفتصد برابر یا بیشتر می‏رسد تنظیر شده است، نه آنکه انفاق در راه خدا به چنین حبّه‏ای تشبیه شده باشد، زیرا غرضْ تربیت انفاق کنندگان است نه تعلیم صرف تأثیر انفاق. آنچه بر این مطلب می‏افزاید این است که تعبیر به فعل مضارع (ینفقون) نشان استمرار سیره مردان الهی بر انفاق است.
^ ۱ – ـ سوره بقره، آیه ۱۷۷٫
^ ۲ – ـ سوره شعراء، آیات ۸۹ ـ ۸۸٫
^ ۳ – ـ سوره فتح، آیه ۲۹٫
۳۱۷

معنای پاداش مضاعف
خدا به هر که بخواهد هفتصد برابر می‏دهد و نیز هفتصد برابر را برای هر که بخواهد، دو برابر (۱۴۰۰ برابر) می‏کند: ﴿واللهُ یُضعِفُ لِمَن یَشاء﴾، بلکه فراتر از آن، حدّ و حصری برای مضاعف و چند برابر کردن اجر انفاق نیست: ﴿واللهُ وسِعٌ عَلیم﴾ و چون مشیّت الهی براساس حکمت است، به خوبی می‏داند به چه کسی و در چه موردی پاداش انفاق را یک برابر یا دو یا چند برابر یا هفتصد برابر و بیشتر عطا کند.
در قرآن کریم، پاداش انفاق با تعابیر و مراتب مختلف یاد شده است:
۱٫ گاهی به انفاق کننده وعده می‏دهد که براثر انفاق چیزی از مال او کاسته نمی‏شود و خدا جایگزینش را عنایت می‏کند و میزانش حداقل برابر خود آن و حداکثر آن شمارش ناشدنی است. مَثَل این انفاق، چون برداشتن آب از نهر جاری است که به محض برداشتن جایش پر می‏شود و خالی نمی‏ماند، خلاف سنگی که از زمین کنده شود و جای آن گود بماند: ﴿قُل اِنَّ رَبّی یَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن یَشاءُ مِن عِبادِهِ ویَقدِرُ لَهُ وما اَنفَقتُم مِن شی‏ءٍ فَهُوَ یُخلِفُهُ وهُوَ خَیرُ الرّزِقین) ۱ امیرمؤمنان، امام علی(علیه‌السلام) نیز فرمود: «من أیقن بالخلف جاد بالعطیّه» ۲
۲٫ گاه به انفاق کنندگان نوید می‏دهد که مَثَلِ انفاق خالصانه شما مانند باغی است در جایی برجسته و زمین مرغوب و موقعیت آفتابگیر از صبح تا
^ ۱ – ـ سوره سبأ، آیه ۳۹٫
^ ۲ – ـ نهج البلاغه، حکمت ۱۳۸٫
۳۱۸

غروب که هیچ مانعی از تابش آفتاب، رسیدن نور، برخورد باران و نسیم و… به آن نیست، که ثمره آن دو چندان می‏شود: ﴿ومَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُمُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللهِ وتَثبیتًا مِن اَنفُسِهِم کَمَثَلِ جَنَّهٍ بِرَبوَهٍ اَصابَها وابِلٌ فَءاتَت اُکُلَها ضِعفَینِ فَاِن لَم یُصِبها وابِلٌ فَطَلّ… ) ۱
۳٫ زمانی بشارت می‏دهد که هر که انفاق کند یا هر کار خیر دیگری انجام دهد، کار خیرش، قرضِ حَسَن به خداست و هر که به خدا قرض حَسن دهد، خداوند چندین برابر به او پاداش می‏دهد: ﴿مَن ذَا الَّذی یُقرِضُ اللهَ قَرضًا حَسَنًا فَیُضعِفَهُ لَهُ اَضعافًا کَثیرَه) ۲
۴٫ گاهی می‏فرماید: مَثَل انفاق کنندگان اموال در راه خدا همانند دانه‏ای است که هفتصد برابر محصول دهد و خدا به هر که مشیّت حکیمانه‏اش اقتضا کند، چنین پاداشی می‏دهد یا به هر که بخواهد دو برابر این هفتصد (۱۴۰۰) را عطا می‏فرماید: ﴿مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ اَمولَهُم فی سَبیلِ اللهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ اَنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ واللهُ یُضعِفُ لِمَن یَشاءُ واللهُ وسِعٌ عَلیم﴾.
۵٫ گاه نیز انفاق کنندگان را تشویق می‏کند که پاداش انفاق مرزی ندارد، زیرا قدرت و رحمت خدا گسترده است و برای پاداشش نیز محدوده خاصی نیست: ﴿لِیَجزِیَهُمُ اللهُ اَحسَنَ ما عَمِلوا ویَزِیدَهُم مِن فَضلِهِ واللهُ یَرزُقُ مَن یَشاءُ بِغَیرِ حِساب) ۳ این مطلب، از جمله ﴿واللهُ وسِعٌ عَلیم﴾ در پایان آیه مورد بحث نیز استفاده می‏شود.
^ ۱ – ـ سوره بقره، آیه ۲۶۵٫
^ ۲ – ـ سوره بقره، آیه ۲۴۵٫
^ ۳ – ـ سوره نور، آیه ۳۸٫
۳۱۹

هدف انفاق
همان‏طور که در نظام تکوین، عوارض مترتب بر ذوات دو قسم‏اند: بعضی ذاتی و برخی عرضی، بعضی اصیل و برخی فرعی و مانند آن، آثار مترتب بر اوصاف و افعال در نظام تشریع نیز این‏چنین است؛ یعنی بعضی از آثار به منزله ذاتی و به مثابه اصیل‏اند و برخی از آنها در حکم عَرَضی و فرعی‏اند. بررسی آیات قرآن حکیم نشان می‏دهد که هدف اصیل انفاقْ امر معنوی است نه افزایش مال، هرچند مزید مال از آثار روشن انفاق واجد شرایط است.
برکت اجتماعی انفاق، تعدیل جامعه و نجات آن از طغیان و صیانت آن از خونریزی همانند جنگهای جهانی اول و دوم ۱ و مانند آن است و آیه ﴿وما تُنفِقوا مِن خَیرٍ فَلاَنفُسِکُم) ۲ و ﴿لَن تَنالوا البِرَّ حَتّی تُنفِقوا مِمّا تُحِبّون) ۳ و نظایر آن، جهت‏یابی و قبله‏جویی انفاق را مشخص می‏کند؛ اما عنوان «صدقه» بحث مناسب خود را دارد و جریان افزایش مال و نموّ آن کاملاً در آن مطرح‏اند، از این‏رو نقل احادیث ترغیب به صدقه و تبیین آثار مثبت آن، در ذیل آیات مربوط به صدقه خواهد بود. غرض لزوم تفکیک دو عنوان یاد شده است، هرچند جامع مشترکی دارند.
اگر محور پاداشِ انفاق فقط مادی باشد پیامدهای زیر را دارد:
۱٫ انفاق نه تنها درد و بیماری مال‏دوستی را درمان نمی‏کند، بلکه دردافزا می‏شود، زیرا پدیده بخل، طبیعی انسان است: ﴿وکانَ الاِنسنُ قَتورا) ۴
^ ۱ – ـ المیزان، ج۲، ص۳۸۴٫
^ ۲ – ـ سوره بقره، آیه ۲۷۲٫
^ ۳ – ـ سوره آل عمران، آیه ۹۲٫
^ ۴ – ـ سوره اسراء، آیه ۱۰۰٫
۳۲۰

﴿اِنَّ الاِنسنَ خُلِقَ هَلوعا ٭ اِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزوعا ٭ واِذا مَسَّهُ الخَیرُ مَنوعا) ۱ و این‏گونه پاداشهای مادی بر مرض او می‏افزاید. آیات انفاق در صدد آن نیست که ما را به تکاثر در اموال بکشاند و مالدوست بپروراند تا به طمع دستیابی به مالِ بیشتر بخشش کنیم. این‏گونه انفاق، بخشش مال برای مال و دنیا برای دنیاست که آغاز درد است نه درمان آن.
در همین زمینه امیرمؤمنان(علیه‌السلام) می‏فرماید: «سوسوا إیمانکم بالصدقه و حصّنوا أموالکم بالزکاه» ۲ ایمانتان را با صدقه و اموالتان را با زکات حفظ کنید؛ نه افزایش دهید.
۲٫ اگر پاداش انفاق، فقط دنیوی باشد، هیچ‏کس نباید انفاق را غرامت بشمرد، با آنکه عده‏ای انفاق را غرامت می‏پندارند: ﴿ومِنَ الاَعرابِ مَن یَتَّخِذُ ما یُنفِقُ مَغرَما… ) ۳
۳٫ اگر هفتصد برابر شدن انفاق، از جهت مادی منظور بود، باید در مورد اُسوه‏های ایثار و انفاق، مانند امام علی(علیه‌السلام) تحقق می‏یافت، حال آنکه خیراتی که ائمّه اطهار(علیهم‌السلام) در نهایت اخلاص داشتند، در این دنیا هفتصد برابر نشد. برای نمونه: از اموال فیی‏ء که پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم تقسیم کردند زمینی نصیب امیرمؤمنان، علی بن‏ابی‏طالب(علیه‌السلام) شد و آن حضرت در آن زمین، چشمه‏ای پر آب پدید آورد کرد که به آن «یَنْبُع» می‏گفتند. پس از فوران آب، حضرت علی(علیه‌السلام) بی‏درنگ آن را وقف کرد: «هی صدقه بتّه بتلا» ۴ لیکن چنین انفاق
^ ۱ – ـ سوره معارج، آیات ۲۱ ـ ۱۹٫
^ ۲ – ـ نهج البلاغه، حکمت ۱۴۶؛ بحار الانوار، ج۹۳، ص۲۲٫
^ ۳ – ـ سوره توبه، آیه ۹۸٫
^ ۴ – ـ الکافی، ج۷، ص۵۵؛ تهذیب الاحکام، ج۹، ص۱۴۸٫
۳۲۱

خالصانه‏ای، سبب هفتصد برابر شدن باغ در دنیا نشد.
کوتاه سخن اینکه پاداشهای ذکر شده در آیات انفاق، پاداشهای دنیوی را هم بدین‏سان دربر می‏گیرد:
۱٫ اجر اخروی انفاق، هفتصد برابر و بیشتر است.
۲٫ نفع انفاق به نظام اسلامی می‏رسد که شخص انفاق کننده از برکات نظام بهره‏مند و در سایه آن با امنیت و سلامت و سعادت به سر می‏برد.
۳٫ عمل خیر انفاق سبب ترویج و تشویق انفاق کنندگان می‏شود و در نتیجه خیرات فراوان اجتماعی عاید همگان می‏گردد.
۴٫ گاهی نیز نفع مادی و دنیایی به انفاق کننده می‏رسد.
پس محور اساسی در میان آثار و برکات انفاق، پاداش معنوی اخروی است نه پاداش مادی دنیوی؛ یعنی پاداش مادی عنصر محوری نیست، گرچه به عنوان برکت مال کاملاً مطرح است.

سعه فضل اِلهی
واسع بودن خداوند سبحان: ﴿والله واسعٌ﴾ به لحاظ وصف و فعل اوست نه به لحاظ سعه ذاتی، زیرا آن مقام منیع فوق این مباحث است.
واسع بودن که در آیات قرآن حکیم وصف خداوند قرار می‏گیرد از قبیل وصف به حال متعلق موصوف است و تعیین متعلق از سیاق برمی‏آید؛ مانند ﴿قُل اِنَّ الفَضلَ بِیَدِ اللهِ یُؤتیهِ مَن یَشاءُ واللهُ وسِعٌ عَلِیم) ۱ ﴿واللهُ یُؤتی مُلکَهُ مَن یَشاءُ واللهُ وسِعٌ عَلیم) ۲ ﴿واللهُ یَعِدُکُم مَغفِرَهً مِنهُ وفَضلًا واللهُ وسِعٌ عَلیم) ۳
^ ۱ – ـ سوره‏آل عمران، آیه ۷۳٫
^ ۲ – ـ سوره بقره، آیه ۲۴۷٫
^ ۳ – ـ سوره بقره، آیه ۲۶۸٫
۳۲۲

اما آنچه از آیه ﴿فَاَینَما تُوَلّوا فَثَمَّ وَجهُ اللهِ اِنَّ اللهَ وسِعٌ عَلیم) ۱ برمی‏آید به سِعه وجه الله که همان فیض گسترده الهی است ناظر است نه به مقام ذات حضرت احدیت.
لازم است عنایت شود که ظهور سِعه فضل الهی، گاهی به صورت شرح صدر و سعه آن که آلت ریاست است خواهد بود. قدرت تحمّل برخی از رخدادهای سنگین، توانمندی شنیدن اخبار تلخ و جانکاه، نتیجه سعه صدر است که با ظهور سِعه فضل پروردگار پیوندی ناگسستنی دارد.

اشارات و لطایف

۱٫ طبیعت بخیل و فطرت سخی
هیچ کس به اندازه خدای سبحان و بهتر از او، انسان را نمی‏شناسد. خدای حکیم، انسان را با طبیعت مالدوست و فطرت خداخواه می‏آفریند که هریک از فطرت و طبیعت ویژگیهایی دارند.
فطرت الهی انسان، سیری ناپذیر و بی‏نهایت طلب است که اگر در جهاد اکبر و جنگ درون، اسیر طبیعت شود، طبیعت او این خصوصیت بی‏نهایت طلبی را به خدمت می‏گیرد و در جهت تمایلات خود به کار می‏برد.
طبیعت انسان، در جمع مال، فریاد زیاده‏خواهی سر می‏دهد و «هَل مِن مَزید» ۲ می‏گوید و در این افزون‏طلبی، حق و باطل و حلال و حرام نمی‏شناسد، بلکه با علاقه فراوان به تکاثر در اموال می‏اندیشد: ﴿وتُحِبّونَ
^ ۱ – ـ سوره بقره، آیه ۱۱۵٫
^ ۲ – ـ سوره ق، آیه ۳۰٫
۳۲۳

المالَ حُبًّا جَمّا) ۱ و اگر خزاین بیکران وبی‏پایان رحمت الهی را در اختیار داشته باشد، از ترس تمام شدن، ذره‏ای از دارایی‏اش را انفاق نمی‏کند: ﴿قُل لَو اَنتُم تَملِکونَ خَزائِنَ رَحمَهِ رَبّی اِذًا لاَمسَکتُم خَشیَهَ الاِنفاقِ وکانَ الاِنسنُ قَتورا) ۲ این بخل طبیعت، محدودیتی ندارد و می‏تواند همه رذایل اخلاقی را با خود پیوند دهد.
در مقابل، اگر حاکمیت درون انسان با فطرت او باشد و خزاین آسمانها و زمین را هم در راه خدا بدهد، باز خود را تشنه انفاق می‏یابد و بدهکار می‏داند و مایل است در راه خدا ایثار و نثار و فداکاری کند؛ مانند برخی اصحاب اباعبدالله الحسین(علیه‌السلام) که عرضه داشتند: اگر هفتاد بار کشته شویم و زنده گردیم باز از شما دست برنمی‏داریم ۳٫ عدد هفتاد برای کثرت است؛ یعنی اگر هفتصد بار یا هفت میلیون بار و بیشتر کشته و زنده شویم، باز هم آماده جان نثاری هستیم.
روح انسان فقط در ارتباط با خدای مطلق و بی‏نهایت سیراب، شکوفا و آرام می‏شود، وگرنه اگر مجموع آسمانها و زمین هم طلا باشد و در اختیار طبیعت و نفس انسانی قرار گیرد، تازه آغاز آز اوست، پس چه بهتر که خود را به دام بیماری مال‏دوستی نیفکند.

۲٫ انفاق، تنها راه درمان مال‏دوستی
خدای سبحان، از هر راه ممکن، بیماری خطرناک مال‏دوستی را به بشر
^ ۱ – ـ سوره فجر، آیه ۲۰٫
^ ۲ – ـ سوره اسراء، آیه ۱۰۰٫ «انفاق» به معنای انفاد و پایان یافتن و «قتور» به معنای تنگدستی و تنگ‏نظری و بخل است.
^ ۳ – ـ الارشاد، ج۲، ص۹۲؛ بحار الانوار، ج۴۵، ص۷۰٫
۳۲۴

می‏شناساند و با جدال احسن یا موعظه یا برهان و گاهی نیز از راه تهدید یا تشویق و تحبیب، انسان را به اصلاح و درمان آن فرا می‏خواند و تنها راه درمان را انفاق فی سبیل الله می‏داند. گاهی می‏فرماید: خودتان را به هلاکت نیفکنید: ﴿واَنفِقوا فی سَبیلِ اللهِ ولاتُلقوا بِاَیدیکُم اِلَی التَّهلُکَهِ واَحسِنوا اِنَّ اللهَ یُحِبُّ المُحسِنین) ۱ پس اگر کسی مال خود را در راه خدا انفاق نکند، در راه باطل مصرف خواهد کرد. حتی خود امساک از انفاق، کار باطلی است و گناه به شمار می‏رود. همان‏گونه که کتمان و نگفتن حق و شهادت ندادن، در جایی که باید شهادت داد، معصیت است.
گاهی هم این‏گونه هشدار می‏دهد: ﴿مَثَلُ ما یُنفِقونَ فی هذِهِ الحَیوهِ الدُّنیا کَمَثَلِ ریحٍ فیها صِرٌّ اَصابَت حَرثَ قَومٍ ظَلَموا اَنفُسَهُم فَاَهلَکَتهُ وما ظَلَمَهُمُ اللهُ ولکِن اَنفُسَهُم یَظلِمون) ۲ مَثَلِ انفاق آنان که در راه دنیا هزینه می‏کنند، مَثَلِ تندباد سرد و سختی است که تمام محصول کشاورزی را نابود می‏سازد. مراد از راه دنیا، صرف اموال در راه باطل، مانند رسیدن به مقام و هوسرانی و افراط در التذاذهای نفسانی است، زیرا تأمین هزینه‏های زندگی در حدّ معقول و متعارف، مصرف در راه باطل نیست.
منحرفان از راه خدا و پیامبر اعتراف دارند که حبّ مال و اولاد، مانع خیرِ آنها شده است: ﴿شَغَلَتنا اَمولُنا واَهلونا) ۳ از سوی دیگر خدای سبحان برای پیشگیری از ابتلای مؤمنان به مرض نفاق می‏فرماید: ﴿یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا
^ ۱ – ـ سوره بقره، آیه ۱۹۵٫
^ ۲ – ـ سوره آل عمران، آیه ۱۱۷٫
^ ۳ – ـ سوره فتح، آیه ۱۱٫
۳۲۵

لاتُلهِکُم اَمولُکُم ولااَولدُکُم عَن ذِکرِ الله) ۱ چیزی که خودش لهو باشد، «مُلْهی» دیگران هم هست، چنان‏که «ذکر»، مانند قرآن، مذکِّر دیگران هم می‏شود. و چون اصلِ مال، لهو و سرگرم کننده مالدار است، او را از کارهای خیر و ایمان خالص هم باز می‏دارد.
خدای سبحان برای درمان بیماری مال‏دوستی که مانع هر خیر و زمینه‏ساز نفاق است، چنین می‏فرماید: ﴿واَنفِقوا مِن ما رَزَقنکُم مِن قَبلِ اَن یَأتِی اَحَدَکُمُ المَوتُ فَیَقولَ رَبِّ لَولا اَخَّرتَنی اِلی اَجَلٍ قَریبٍ فَاَصَّدَّقَ واَکُن مِنَ الصّلِحین) ۲ انسان نباید مانند قارون بیندیشد که اموال را خودش فراهم آورده: ﴿اِنَّما اوتیتُهُ عَلی عِلمٍ عِندی) ۳ زیرا اموال را خدا به او روزی داده است: ﴿مِمّا رَزَقنکُم) ۴ و به او می‏گوید: برای دفع شرّ مال‏دوستی و نفاق، از مال خدا که به تو امانت سپرده شده، در راه او انفاق کن تا خود را درمان کنی: ﴿وءاتوهُم مِن مالِ اللهِ الَّذی ءاتکُم) ۵ پیش از فرارسیدن مرگ کاری بکنید که لحظه مرگ به تأخیر نمی‏افتد تا کسی به فکر جبران باشد: ﴿ولَن‏یُؤَخِّرَ اللهُ نَفسًا اِذا جاءَ اَجَلُها) ۶

۳٫ ابزار آزمون
قرآن کریم می‏فرماید: برخی بر این پندارند که چون عده‏ای را از مال و فرزند
^ ۱ – ـ سوره منافقون، آیه ۹٫
^ ۲ – ـ سوره منافقون، آیه ۱۰٫
^ ۳ – ـ سوره قصص، آیه ۷۸٫
^ ۴ – ـ سوره بقره، آیه ۲۵۴٫
^ ۵ – ـ سوره نور، آیه ۳۳٫
^ ۶ – ـ سوره منافقون، آیه ۱۱٫
۳۲۶

برخوردار ساخته‏ایم، در رساندن خیر به آنان شتاب کرده‏ایم با آنکه مال و فرزند وسیله آزمون است و خیر و سعادت در گرو ترس از خدا، ایمان و پرهیز از شرک، انفاق مال و بیم از بازگشت به سوی خداست: ﴿اَیَحسَبونَ اَنَّما نُمِدُّهُم بِهِ مِن مالٍ وبَنین ٭ نُسارِعُ لَهُم فِی الخَیرتِ بَل لایَشعُرون ٭ اِنَّ الَّذینَ هُم مِن خَشیَهِ رَبِّهِم مُشفِقون ٭ والَّذینَ هُم بِءایتِ رَبِّهِم یُؤمِنون ٭ والَّذینَ هُم بِرَبِّهِم لایُشرِکون ٭ والَّذینَ یُؤتونَ ما ءاتَوا وقُلوبُهُم وَجِلَهٌ اَنَّهُم اِلی رَبِّهِم رجِعون ٭ اُولئِکَ یُسرِعونَ فِی‏الخَیرتِ وهُم لَها سبِقون) ۱
اگر در قرآن کریم گاهی از مال به خیر یاد شده است، از دیدگاه مردم عادی است؛ نه به لحاظ واقع و از منظر اولیای خدا: ﴿اِن تَرَکَ خَیرًا الوَصِیَّه) ۲ ﴿واِنَّهُ لِحُبِّ الخَیرِ لَشَدید) ۳ به همین جهت گاه خیر را در مقابل مال و فرزند ذکر می‏کند: ﴿اَلمالُ والبَنونَ زینَهُ الحَیوهِ الدُّنیا والبقِیتُ الصّلِحتُ خَیر) ۴ خیر از آنِ کسی است که در فضیلت پیشگام و اهل انفاق به دیگران باشد، وگرنه مالِ دنیا زینت زمین است نه زیور انسان (البته زینت برای جنبه زمینی انسان هم هست؛ لیکن حیثیت اساسی انسان در این بخش نیست):﴿اِنّا جَعَلنا ما عَلَی الاَرضِ زینَهً لَها لِنَبلُوَهُم اَیُّهُم اَحسَنُ عَمَلا) ۵ ما عده‏ای را به این زیورها آزمودیم تا روشن شود چه کسی از این امتحان سرافراز بیرون می‏آید، پس باغ و خانه و فرش و پرده و… زینت زمین است و علم و
^ ۱ – ـ سوره مؤمنون، آیات ۶۱ ـ ۵۵٫
^ ۲ – ـ سوره بقره، آیه ۱۸۰٫
^ ۳ – ـ سوره عادیات، آیه ۸٫
^ ۴ – ـ سوره کهف، آیه ۴۶٫
^ ۵ – ـ سوره کهف، آیه ۷٫
۳۲۷

ایمان و عمل صالح زیور انسان: ﴿ولکِنَّ اللهَ حَبَّبَ اِلَیکُمُ الایمنَ وزَیَّنَهُ فی قُلوبِکُم) ۱

۴٫ مغالطه آشکار
بعضی برای خودداری از انفاق گرفتار مغالطه می‏شوند؛ وقتی به آنها توصیه می‏شود که از ثروت خدادادی به فقیران و مستمندان بدهند، در جواب می‏گویند: خدا خواسته که عدّه‏ای فقیر و بعضی غنی باشند و اگر خدا می‏خواست که فقرا متمکّن شوند، خود به آنان مکنت می‏داد: ﴿واِذا قیلَ لَهُم اَنفِقوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللهُ قالَ الَّذینَ کَفَروا لِلَّذینَ ءامَنوا اَنُطعِمُ مَن لَو یَشاءُ اللهُ اَطعَمَهُ اِن اَنتُم اِلاّفی ضَللٍ مُبین) ۲
اینان میان اراده تکوینی و تشریعی خدای سبحان تفاوت نگذاشته‏اند؛ اراده تکوینی خدای سبحان تخلف ناپذیر است؛ ولی اراده تشریعی او گاهی از سوی انسانِ مختار تحقق پیدا نمی‏کند؛ برای نمونه: هنگامی که خداوند شخصی را به فقر و دیگری را به غنا می‏آزماید، از غنی می‏خواهد که حق فقیر را هم بدهد؛ ولی غنی می‏تواند به این امر الهی عمل نکند. این اراده و امرِ به دستگیری از فقرا، اراده تشریعی است.
پس اراده تکوینی خدا اقتضا می‏کند که شخصی مالدار باشد و او را با مال بیازماید و دیگری را با فقر امتحان کند؛ ولی همان ثروتمند وظیفه شرعی هم دارد که حق فقرا را بپردازد، زیرا مال امانت الهی است.
^ ۱ – ـ سوره حجرات، آیه ۷٫
^ ۲ – ـ سوره یس، آیه ۴۷٫
۳۲۸

۵٫ لزوم انفاقِ احترام‏آمیز
ائمّه اطهار(علیهم‌السلام) هنگام تصدّق و انفاق، گاهی کالای مورد انفاق را و زمانی نیز دست خود را می‏بوییدند و می‏بوسیدند. امام صادق(علیه‌السلام) به معلّی بن خنیس فرمودند: «…وکان أبی إذا تصدّق بشی‏ء وضعه فی ید السائل ثم ارتدّه منه فقبّله و شمّه ثمّ ردّه فی ید السائل» ۱ آنان معتقد بودند انفاق وظیفه‏ای است که باید همراه با احترام و ادب صورت بگیرد. اگر بینش کسی این باشد که اصل در انفاق، انفاق تأدبی و احترام‏آمیز است نه دلسوزی تحقیرآمیز، با فقیران کریمانه رفتار می‏کند.
انفاق ترحّمی، شکم انسان گرسنه را سیر می‏کند؛ ولی عاطفه‏اش را می‏آزارد و چون در این صحنه انفاق شخصیتش تحقیر شده، او را به شورش و انتقام وا می‏دارد.
سرّ اینکه اهل بیت(علیهم‌السلام) دست خود را می‏بوییدند یا می‏بوسیدند، آن است که مسکین را فرستاده خدا می‏دانستند: «إنّ المسکین رسول الله» ۲ فرد و جامعه فقیر، فرستاده خدا و رساننده پیام اوست که به فرمان خدا به ما انفاق کنید، پس باید انفاق مؤدبانه و محترمانه باشد و چون پیش از رسیدن صدقه به دست فقیر، به دست خدا می‏رسد، آن دست را باید بوسید و آن مال نیز متبرّک می‏شود.
لازم است عنایت شود که رحم فضیلت است و ترحّم نیز بدون فضیلت نیست؛ لیکن گاهی همراه با ﴿تَزدَری اَعیُنُکُم) ۳ و به خواری نگریستن در
^ ۱ – ـ الکافی، ج۴، ص۹ ـ ۸٫
^ ۲ – ـ نهج البلاغه، حکمت ۳۰۴٫
^ ۳ – ـ سوره هود، آیه ۳۱٫
۳۲۹

فقیران است که این‏گونه دلسوزیهای مذموم با سوزش درونی فقرای آبرومند که ﴿یَحسَبُهُمُ الجاهِلُ اَغنِیاءَ مِنَ التَّعَفُّف) ۱ همراه است. باید از چنین دلسوزی عاطفی محض که عقل در آنجا حضور ندارد پرهیز شود.

۶٫ اهمیت انفاق
قرآن کریم انفاق را در ردیف دیگر فضایل اخلاقی نام می‏برد تا انسان شب زنده‏دار و اهل استغفار و نماز، گمان نکند که عبادت شبانه برای او کافی است و نیازی به انفاق ندارد و ثروتمند با سخاوت نپندارد که همین بخشش برای کمال او بس است و به شب‏زنده‏داری نیازی نیست، از این‏رو برای کامل شدن انسان و رشد هماهنگی همه قوا و استعدادها و صفات برتر او، آن صفات را کنار یکدیگر ذکر می‏فرماید: ﴿الصّبِرینَ والصّدِقینَ والقنِتینَ والمُنفِقینَ والمُستَغفِرینَ بِالاَسحار) ۲ و آن‏گاه که همه این فضایل، روح انسان را تحت تأثیر قرار داد، آمرزش و اجر عظیم را هم به همراه خواهد داشت: ﴿اِنَّ المُسلِمینَ والمُسلِمتِ والمُؤمِنینَ والمُؤمِنتِ والقنِتینَ والقنِتت… والمُتَصَدِّقینَ والمُتَصَدِّقت… اَعَدَّ اللهُ لَهُم مَغفِرَهً واَجرًا عَظیما) ۳

۷٫ سبقت رتبی نه زمانی
اثر همه انفاقها یکسان نیست؛ جهاد مالی و جانی هنگام غربت اسلام با انفاق پس از پیروزی اسلام، برابری نمی‏کند: ﴿لایَستَوی مِنکُم مَن اَنفَقَ مِن قَبلِ الفَتحِ
^ ۱ – ـ سوره بقره، آیه ۲۷۳٫
^ ۲ – ـ سوره آل عمران، آیه ۱۷٫
^ ۳ – ـ سوره احزاب، آیه ۳۵٫
۳۳۰

وقتَلَ اُولئِکَ اَعظَمُ دَرَجَهً مِنَ الَّذینَ اَنفَقوا مِن بَعدُ وقتَلوا… ) ۱
در میان خود مؤمنان نیز تفاوت رتبه وجود دارد: ﴿والسّبِقونَ الاَوَّلون) ۲ ﴿والسّبِقونَ السّبِقون ٭ اُولئِکَ المُقَرَّبون) ۳ در میان سابقان نیز مؤمن پیشتازتر همتایی ندارد. سبقت ایمانی امیرمؤمنان، امام علی(علیه‌السلام) سبق زمانی صِرف مانند ورود زودتر به مسجد نیست، بلکه سبقتی رتبی است، زیرا در آن هنگام که اسلام را غربت فراگرفته بود، هیچ کس جز حضرت علی(علیه‌السلام) حقّانیت اسلام را تشخیص نداد و اگر کسی در فضایی که هنوز کسی منطق حق را نشناخته، حق را بازشناسد و آن را بپذیرد، هنرمند است. مقصود حضرت علی(علیه‌السلام) هم که به سبقتِ ایمان خود احتجاج فرموده: «سبقتُ إلی الإیمان و الهجره» ۴ و آن را برجسته‏ترینِ فضایل خود شمرده، سبقت عقلی و رتبی است، وگرنه نفس سبقت زمانی صرف، چندان فضیلتی ندارد.

۸٫ برکات انفاق

أ. پاکسازی انسان و پیرایش مال
زکات اموال، خواه واجب یا مستحب و زکات ابدان (زکات فطر)، برای پاک ساختن انفاق کننده و مال اوست، از این‏رو، خدای سبحان به پیامبر اکرم‏صلی الله علیه و آله و سلم می‏فرماید: از مؤمنان صدقه اموالشان را بگیر تا آنان را پاک کند: ﴿خُذ مِن اَمولِهِم صَدَقَهً تُطَهِّرُهُم) ۵ ﴿تُطَهِّرُهُم﴾ در محلّ نصب و صفت ﴿صَدَقَه﴾
^ ۱ – ـ سوره حدید، آیه ۱۰٫
^ ۲ – ـ سوره توبه، آیه ۱۰۰٫
^ ۳ – ـ سوره واقعه، آیات ۱۱ ـ ۱۰٫
^ ۴ – ـ نهج البلاغه، خطبه ۵۷٫
^ ۵ – ـ سوره توبه، آیه ۱۰۳٫
۳۳۱

است؛ یعنی صدقه دادن، عامل را پاکیزه می‏کند، بنابراین، نپرداختن حق الله یا حق الناس، سبب آلودگی روحی انسان می‏شود و پرداخت آن، روح را پاک و مال را متبرّک می‏کند.

ب. پرورش روح
زکات، هم مایه تطهیر انسان و هم زمینه‏ساز و سبب رشد و نمو اوست: ﴿اَلَّذی یُؤتی مالَهُ یَتَزَکّی) ۱ ﴿قَد اَفلَحَ مَن تَزَکّی ٭ وذَکَرَ اسمَ رَبِّهِ فَصَلّی) ۲ مقصود از تزکیه در آیه اخیر، پرداخت زکات فطر پیش از نماز عید است ۳٫

ج. برخورداری از دعای پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم
دعای پیامبر اکرم‏صلی الله علیه و آله و سلم و حضرت ولی عصر(عج) در حقّ انفاق کنندگان بی‏تردید مستجاب است، زیرا آنان بی‏اذن خدا دعا نمی‏کنند و خدا که اذن دعا می‏دهد، آن را اجابت می‏کند، پس یکی از ثمرات گرانقدر انفاق، بهره‏مندی از دعای مستجاب خلیفه خدا بر روی زمین است که برخی از آثار برجسته آن عبارت است از:
۱٫ انسان را از ظلمات بیرون می‏آورد و او را نورانی می‏کند: ﴿هُوَ الَّذی یُصَلّی عَلَیکُم ومَلئِکَتُهُ لِیُخرِجَکُم مِنَ الظُّلُمتِ اِلَی النّور) ۴
۲٫ سبب تقرّب انسان به خدا می‏شود: ﴿ویَتَّخِذُ ما یُنفِقُ قُرُبتٍ عِندَ اللهِ وصَلَوتِ الرَّسولِ اَلا اِنَّها قُربَهٌ لَهُم سَیُدخِلُهُمُ اللهُ فی رَحمَتِهِ اِنَّ اللهَ غَفورٌ
^ ۱ – ـ سوره لیل، آیه ۱۸٫
^ ۲ – ـ سوره اعلی، آیات ۱۵ ـ ۱۴٫
^ ۳ – ـ مجمع البیان، ج۱۰ ـ ۹، ص۷۲۲ ـ ۷۲۱؛ الکشاف، ج۴، ص۷۴۰٫
^ ۴ – ـ سوره احزاب، آیه ۴۳٫
۳۳۲

رَحیم) ۱ از آنجا که دعای حضرت رسول‏صلی الله علیه و آله و سلم نیز برای حصول قرب است، در ذیل آیه، صلوات رسول تکرار نشده؛ بلکه به ذکر عبارت ﴿اَلا اِنَّها قُربَهٌ لَهُم﴾ بسنده شده است.
۳٫ دعای پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم سبب پیدایش سکینه قلبی و آرامش روحی مؤمنان می‏شود: ﴿وصَلِّ عَلَیهِم اِنَّ صَلَوتَکَ سَکَنٌ لَهُم) ۲

بحث روایی

۱٫ مصادیق «سبیل الله»
«و سبیل الله هو الجهاد و غیره من أبواب البرّ کلّها» … فالآیه عامه فی النفقه فی جمیع ذلک و هو المرویّ عن أبی عبدالله(علیه‌السلام ) ۳٫
أخرج عبدالرزّاق فی المصنّف عن أیّوب قال: أشرف علی النّبی‏صلی الله علیه و آله و سلم رجلٌ من رأس تلّ، فقالوا: ما أجلد هذا الرّجل! لو کان جلده فی سبیل الله! فقال النّبی‏صلی الله علیه و آله و سلم: «اَو لیسَ فی سَبیل الله اِلاّ من قُتِل؟»؛ ثمّ قال: «من خرج فی الأرض یطلب حلالاً یکفّ به والدیه، فهو فی سبیل الله، و من خرج یطلب حلالاً یکفّ به أهله فهو فی سبیل الله، و من خرج یطلب حلالاً یکفّ به نفسه فهو فی سبیل الله، و من خرج یطلب التّکاثر فهو فی سبیل الشیطان» ۴
أخرج ابن المنذر و الحاکم و صحّحه عن أنس أنّ رسول الله‏صلی الله علیه و آله و سلم سأل البراء بن عازب فقال: «یا برّاء! کیف نفقتک علی أمّک؟» و کان موسعاً علی أهله. فقال: یا رسول الله! ما أحسنها! قال: «فإنّ نفقتک علی أهلک و ولدک و
^ ۱ – ـ سوره توبه، آیه ۹۹٫
^ ۲ – ـ سوره توبه، آیه ۱۰۳٫
^ ۳ – ـ مجمع البیان، ج۲ ـ ۱، ص۶۴۶٫
^ ۴ – ـ الدر المنثور، ج۲، ص۴۰٫
۳۳۳

خادمک صدقه، فلا تتبع ذلک منّاً و لا أذی» ۱
اشاره: مفهوم «فی سبیل الله» کلّی است و هر کار خیری را دربر می‏گیرد که مصداق بارز آن جهاد در راه خداست. پس هر عملی که مرضی خدا باشد، راه خدا به شمار می‏رود و هر انفاقی که در راه خدا باشد، صدقه است.

۲٫ مشمولان پاداش مضاعف
قال أبوعبدالله(علیه‌السلام): ﴿«واللهُ یُضعِفُ لِمَن یَشاء﴾ لمن أنفق ماله ابتغاء مرضات الله» ۲
عن رسول الله‏صلی الله علیه و آله و سلم قال: «من أرسل بنفقه فی سبیل الله و أقام فی بیته، فله بکلّ درهم سبعمائه درهم، و من غزا بنفسه فی سبیل الله و أنفق فی وجهه ذلک، فله بکلّ درهم یوم القیامه سبعمائه ألف درهم؛ ثمّ تلا هذه الآیه: ﴿واللهُ یُضعِفُ لِمَن یَشاء) ۳
سمعت أبا عبدالله(علیه‌السلام) یقول: «اِذا أحسن المؤمنُ عمله، ضاعف الله [له] عمله بکلّ حسنه سبعمائه ضعف. فذلک قول الله: «واللهُ یُضعِفُ لِمَن یَشاء». فأحسنوا أعمالکم الّتی تعملونها لثواب الله».
قلت: و ما الإحسان؟ قال: «اِذا صلّیت فأحسن رکوعک و سجودک و إذا صُمت فتوقَّ [کلّ] ما فیه فساد صومک و إذا حججت فتوقَّ کُلَّ ما یحرم علیک فی حجّتک و عُمرتک قال: و کلُّ عمل تعمله فلیکن نقیّاً من الدَّنس» ۴
عن أبی جعفر(علیه‌السلام)… فقال: «ألیس الله قد قال: ﴿واللهُ یُضعِفُ لِمَن
^ ۱ – ـ الدر المنثور، ج۲، ص۴۰٫
^ ۲ – ـ تفسیر القمی، ج۱، ص۹۲٫
^ ۳ – ـ الدر المنثور، ج۲، ص۳۷٫
^ ۴ – ـ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۴۶٫
۳۳۴

یَشاء﴾ أضعافاً کثیره، فالمؤمنون هم الّذین یضاعف الله لهم الحسنات، لکّّل حسنه سبعین ضعفاً. فهذا من فضلهم و یزید الله المؤمن فی حسناته علی قدر صحّه ایمانه أضعافاً مضاعفه کثیره، و یفعل الله بالمؤمنین ما یشاءُ» ۱
اشاره: أ. از خداوند چیزی صادر یا ظاهر نمی‏شود مگر طیب و طاهر و به طرف آن حضرت چیزی بالا نمی‏رود مگر طیّب و طاهر: ﴿اِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّبُ والعَمَلُ الصّلِحُ یَرفَعُه) ۲ بنابراین اگر فعلی از نقاوت مطلوب برخوردار نبود هرگز به مقصد نمی‏رسد، از این‏رو امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: هر عملی که انجام می‏دهی باید نقی و پاکیزه باشد. این معنا روشن است که کار پاک از قلب پاک پدید می‏آید و قلب مؤمن است که از رَوْثِ سُمْعه و لَوْثِ ریا و قذارات جاه‏طلبی و برتری‏جویی طاهر است.
ب. تصریح به ایمان، ناظر به لزوم عنصر دوم، یعنی حُسن فاعلی است و گرنه صرف انفاق که حُسن فعلی است مادامی که به حُسْن فاعلی، یعنی ایمان انفاق کننده، ضمیمه نشود سودمند نیست و چون فعل خوب دارای مراتب است و نیز فاعل خوب دارای درجات، مرتبه و درجه هریک ملحوظ است و اگر موردی جامع برترین مراتب حُسن انفاق و بهترین درجه حُسن انفاق کننده و ایمان او باشد برترین پاداش الهی به آن تعلّق می‏گیرد.
ج. گرچه طبق ظاهر آیه شریفه و برخی روایات، پاداش مضاعف مخصوص انفاق است، طبق روایات یاد شده اختصاص ندارد و موردْ مخصِّص و مقیِّد نیست و هر عمل مؤمن به میزان ایمانش مشمول مضاعف شدن است.
٭ ٭ ٭
^ ۱ – ـ تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۴۷ ـ ۱۴۶٫
^ ۲ – ـ سوره فاطر، آیه ۱۰٫
۳۳۵

بازدیدها: 820

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *