تفسیر تسنیم (اجمالی)| جلد ششم، سوره بقره، آیه۱۰۸

خانه / قرآن و عترت / قرآن / تفاسیر متنی / تفسیر تسنیم (اجمالی)| جلد ششم، سوره بقره، آیه۱۰۸

کسی که ایمان را داده و کفر بستاند راه مستوی و صراط مستقیم را گم کرده، به بیراهه و ضلالت می‌افتد؛ خواه در این تبدیل، مسلمانی ایمان را فروخته، کفر بخرد، یا یهودی و مشرکی بقای بر کفر را بر ایمان ترجیح دهد و سرمایه فطری و کالای گرانبهای الهام الهی را به کفر فروخته، به آن مبدل کند.

أم تریدون أن تسئلوا رسولکم کما سئل موسی من قبلُ و من یتبدّل الکفر بالإیمان فقد ضلّ سواء السبیل (۱۰۸)

گزیده تفسیر

مسلمانان نوپا یا یهودیان کهنه‌کار یا مشرکان حجاز ممکن بود از پیامبر گرامی اسلام(صلّی الله علیه وآله وسلّم) سؤالها و درخواستهایی همانند سؤالها و درخواستهای بنی اسرائیل از موسای کلیم(علیه‌السلام) داشته باشند؛ مانند فرود آمدن کتابی مدوّن و فرشته‌ای مشهود و محسوس، نمایاندن خدا و فرشتگان به آنان، جوشانیدن چشمه از زمین و….خدای سبحان آنان را از اراده طرح این‌گونه درخواستهای وهن‌آلود و مذموم برحذر داشت و هشدار داد که سؤال از سر عناد، تبدیل ایمان به کفر است؛ چنان که سؤالهای عنادآمیز و نامعقول و نامقبول امّتهای گذشته، که شایسته نام بردن نیستند، آنان را به کفر کشانید؛ پس مسلمانان مراقب باشند که پس از ایمان، کافر نشوند و یهودیان و مشرکان بقای بر کفر را بر گرایش به اسلام ترجیح ندهند.کسی که ایمان را داده و کفر بستاند راه مستوی و صراط مستقیم را گم کرده، به بیراهه و ضلالت می‌افتد؛ خواه در این تبدیل، مسلمانی ایمان را فروخته، کفر بخرد، یا یهودی و مشرکی بقای بر کفر را بر ایمان ترجیح دهد و
۱۲۸

سرمایه فطری و کالای گرانبهای الهام الهی را به کفر فروخته، به آن مبدل کند.

تفسیر

بالإیمان: در قرآن کریم که عربی فصیح است، در نوع مواردی که سخن از تبدیل مذموم است، کالای ارزشمند و مهم با حرف «باء» مشخص می‌شود؛ مانند: ﴿أولئک الّذین اشتروا الضلله بالهدی فما ربحت تجارتهم) ۱ ﴿و من یتبدّل الکفر بالإیمان﴾؛ برخلاف گفتار و نوشتار فارسی که «باء» بر سر کالای بی‌ارزش درمی‌آید؛ چنان‌که گفته می‌شود: «ایمان را به کفر تبدیل کردند».

تناسب آیات
اگر مخاطبان این آیه یهودیان باشند، چنان‌که برخی شأن نزولها آن را تأیید می‌کند ۲ و مختار ثعلبی چنین است ۳، این آیه تتمّه‌ای برای آیات قبل و از آیاتی است که کارشکنیها، لجاجتها و بهانه‌گیریهای این قوم لجوج و عنود را بیان می‌کند؛ چنان‌که اگر مخاطبانِ آیه مؤمنانی باشند که با تحریک و تشکیک یهود، خواسته‌های باطلی داشتند ۴، نیز قضیه چنین است؛ زیرا در این صورت، گرچه مخاطبهای این آیه مؤمنان‌اند، ولی به نحو التزام دلالت دارد که یهود عصر نزول قرآن، همانند اجداد بهانه‌گیر و لجوج خود، برخی بهانه‌گیریها را از زبان بعضی از مسلمانان ضعیف‌الإیمان مطرح می‌کردند؛ نیز اگر
^ ۱ – ـ سوره بقره، آیه ۱۶٫
^ ۲ – ـ تفسیر برهان، ج ۱، ص۱۴۱٫
^ ۳ – ـ الکشف والبیان، ج ۱، ص۲۵۷٫
^ ۴ – ـ ر.ک: المنار، ج۱، ص۴۱۷٫
۱۲۹

`مخاطبان آیه مشرکان مکه باشند از باب تشابه قلوب یهودیان و بت‌پرستهاست که آنها هم درخواست‌هایی نامعقول یا نامقبول ارائه می‌کردند؛ نظیر آنچه در سوره «اسراء» ۱ و سوره «فرقان» ۲ آمده است و شرح آن خواهد آمد.
به هر تقدیر، با عنایت به اینکه نسخ در آیات پیشین، هم شامل نسخ احکام تشریعی بود و هم شامل نسخ آیات تکوینی مانند نسخ دلایل نبوّت، ارتباط و تناسب آیه مورد بحث با آیات پیشین به خوبی روشن می‌شود؛ زیرا پیام آیات پیشین این است که اگر ما دلیل و معجزه‌ای را تغییر می‌دهیم و پیامبر کنونی را با معجزه قبلی تأیید نمی‌کنیم، بلکه دلیل و معجزه جدیدی را مؤیّد پیامبر فعلی قرار می‌دهیم (مانند اینکه «اژدها شدن عصا» را به «احیای مردگان» و احیای مردگان را به «فصاحت و بلاغت در کلام» تبدیل می‌کنیم)، یا اینکه به جهت طولانی شدن دوران فترت، معجزه‌ای را از یاد مردم می‌بریم و آن را از تأثیر می‌اندازیم، بدین جهت است که با قدرت کامل و مالکیت مطلق اشیا بهتر از آن معجزه یا مانند آن را می‌آوریم.
بنابراین، اگر مخاطبْ یهودیان باشند، چون نبوت را ویژه نژاد یهود می‌دانستند در رسالت پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) تشکیک می‌کردند و می‌گفتند: اگر مدعی نبوت راست می‌گوید، چرا معجزاتی همانند معجزات موسی(علیه‌السلام) نمی‌آورد؛ چنان که در جای دیگر آمده است: ﴿لولا أُوتی مثل ما أُوتی موسی) ۳ و اگر مخاطبْ مؤمنان باشند، با تحریک یهودیان عصر نزول قرآن، چنین خواسته‌هایی را ابراز می‌کردند و از رسول مکرّم، آوردن معجزه‌ای همانند
^ ۱ – ـ آیات ۹۰ ـ ۹۳٫
^ ۲ – ـ آیه ۲۱٫
^ ۳ – ـ سوره قصص، آیه ۴۸٫

۱۳۰

معجزات انبیای سلف را خواستار بودند.
به هر تقدیر، گویا مفاد آیات ۱۰۶ ـ ۱۰۸ این است که قدرت خدای سبحان به نوع خاصّی از آیات و معجزات محدود نیست و دلیل و حجّت بر نبوّت نیز در معجزات سابق محصور نیست؛ خداوند می‌تواند معجزاتی بهتر از معجزات موسی، یا مانند آن را بیاورد. اینکه معجزات ارائه شده، شما را قانع نمی‌سازد و در پی ارائه معجزاتی همانند معجزات موسی(علیه‌السلام) هستید، نه بدین جهت است که حقیقتاً در پی یافتنِ دین حقّ هستید، بلکه همانند بنی‌اسرائیل زمان موسی (علیه‌السلام) که به معجزات موجود، قانع نبوده، خواسته‌هایی همانند رؤیت آشکارای خدا داشتند؛ ﴿حتّی نری الله جهره) ۱ یا همانند آل فرعون که نُه آیه بیّنه بر آنان نازل شد و معجزات جدیدتری را خواستار شدند، شما نیز بهانه‌جویی کرده، آیات جدیدی را پیشنهاد می‌کنید. این تفنّن‏طلبی و عدم ایمان به رسول گرامی، از قبیل تبدیل ایمان به کفر و گم کردن راه راست است؛ ﴿ومن یتبدّل الکفر بالإیمان فقد ضلّ سواء السبیل﴾.
سواء: کلمه سواء در آیه مورد بحث، به معنای میانه نیست، بلکه به معنای میان و وسط است؛ همچنین در آیه ﴿واهدنا إلی سواء الصراط)۲ که اثر مثبت را به همراه دارد و در آیه ﴿فاطّلع فرآه فی سواء الجحیم) ۳ و ﴿خذوه فاعتلوه إلی سواء الجیحم) ۴ سرّ اینکه تبدیل ایمان به کفر، مایه انتقال از میان صراط مستقیم به میان دوزخ می‌شود این است که غیر از حق چیزی جز
^ ۱ – ـ سوره بقره، آیه ۵۵٫
^ ۲ – ـ سوره ص، آیه ۲۲٫
^ ۳ – ـ سوره صافات، آیه ۵۵٫
^ ۴ – ـ سوره دخان، آیه ۴۷٫
۱۳۱

ضلالت نیست؛ ﴿فما ذا بعد الحق إلاّ الضلال) ۱ ازاین‌رو حضرت امیر مؤمنان(علیه‌السلام) فرمود: «الیمین والشمال مضلّه والطریق الوسطی هی الجادّه» ۲

درخواستهای مذموم
قرآن کریم اصل سؤال و درخواست از خدا و اولیای الهی را مطرح و جامعه بشری را به آن تشویق کرده است، لیکن چون سؤال به دو قسم ممدوح و مذموم تقسیم می‌شود، در برخی آیات، مانند آیه مورد بحث، انسان را با استفهام توبیخی از سؤال مذموم، یعنی درخواست نامعقول برحذر داشته است.
مسلمانان نوپا یا یهودیان کهنه‌کار و معاصر رسول اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) یا مشرکان حجاز سؤالها و درخواستهای متنوّعی از آن حضرت داشتند ۳ که خداوند در آیه مورد بحث که صدر آن توبیخ و ذیل آن تکفیر و تضلیل است، ضمن تنظیر آن به درخواستهای مذموم یهودیان معاصرِ حضرت موسی(علیه‌السلام) مخاطبان قرآن را از آن‌گونه سؤال و درخواست عنادآمیز برحذر می‌دارد ۴٫
برخی سؤالها و درخواستهای آنان از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) چنین بود:
^ ۱ – ـ سوره یونس، آیه ۳۲٫
^ ۲ – ـ نهج‌البلاغه، خطبه ۱۶٫
^ ۳ – ـ چون در تبیین مخاطب اصلی وجوهی گفته شده، در تبیین «رسولکم»، یعنی مخاطبی که رسول به آن اضافه شده، چند وجه محتمل است؛ مقصود از «رسولکم» یا رسولی است که شما رسالت او را پذیرفته‌اید؛ اگر سؤال‌کنندگان مسلمانان باشند، یا رسولی است که به سوی شما آمده است، اگر سؤال‌کنندگان مشرکان یا یهودیان باشند.
^ ۴ – ـ برخی مسلمانان نوپا از پیامبر می‌خواستند برای آنان خدای دیدنی قرار دهد؛ چنان‌که مشرکان درخت مقدسی را می‌پرستیدند و خرما و سایر خوراکیهای خود را برای تبرّک به شاخه‌های آن می‌آویختند (مجمع‌البیان، مج۲۱، ص۳۵۱). در این‌حال سؤال این‌گروه به ظاهر مسلمان، همسان سؤالهای کفرآلود بنی‌اسرائیل از حضرت موسای کلیم بود.
۱۳۲

۱٫ پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم) کتابی مدوّن از جانب خدا بیاورد. خدای سبحان پاسخ می‌دهد: اگر مکتوبی نوشته بر کاغذ، بر پیامبر نازل می‌کردیم و آنان با دستهای خود آن را لمس می‌کردند، قطعاً کافران آن را سحری آشکار معرفی می‌کردند؛ ﴿و لو نزّلنا علیک کِتباً فی قرطاسٍ فلمسوه بأیدیهم لقال الّذین کفروا إن هذا إلاّ سحر مبین) ۱
۲٫ فرشته [ای دیدنی و محسوس با حواس ظاهری] بر پیامبر نازل شود. خدای سبحان پاسخ می‌دهد: اگر فرشته‌ای فرود می‌آوردیم قطعاً کار آنان تمام شده بود و مهلت نمی‌یافتند و اگر پیامبر رافرشته‌ای قرار می‌دادیم حتماً وی را به صورت مردی درمی‌آوردیم و امر را همچنان بر آنان مشتبه می‌ساختیم؛ ﴿و قالوا لولا أنزل علیه ملک و لو أنزلنا ملکاً لقضی الأمر ثمّ لاینظرون٭ و لو جعلنه ملکاً لجعلنه رجلاً و للبسنا علیهم ما یلبِسون) ۲
۳٫ رسول خدا(صلّی الله علیه وآله وسلّم) از زمین چشمه‌ای برای آنان بجوشاند تا به او ایمان آورند؛ ﴿و قالوا لن نؤمن لک حتّی تفجر لنا من الأرض ینبوعاً) ۳
۴٫ پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم) باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد و آن حضرت از میان آنها جویبارها روان سازد؛ ﴿أو تکون لک جنّه من نخیل و عِنب فتفجّر الأنهار خللها تفجیراً) ۴
^ ۱ – ـ سوره انعام، آیه ۷٫ این آیه گرچه به طور مستقیم از سؤال وهن‌آلود و درخواست عنادآمیز بت‌پرستان حکایتی ندارد، ولی فضای فکری مشرکان مکه همین بود که بازگو شد.
^ ۲ – ـ سوره انعام، آیات ۸ ـ ۹٫
^ ۳ – ـ سوره اسراء، آیه ۹۰٫ در این سوره خواسته‌های آنان به صورتی مبسوطاتر بیان شده است.
^ ۴ – ـ سوره اسراء، آیه ۹۱٫
۱۳۳

۵٫ پیامبر، آسمان را پاره پاره بر سر آنان فرو اندازد؛ ﴿أو تسقط السماء کما زعمت علینا کِسَفاً… ) ۱
۶٫ رسول اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) خدا و فرشتگان را حاضر کرده، به آنان نشان دهد؛ ﴿… أو تأتی بالله و الملائکه قبیلاً) ۲
۷٫ رسول خدا(صلّی الله علیه وآله وسلّم) خانه‌ای زرّین داشته باشد؛ ﴿أو یکون لک بیت من زخرف) ۳
۸٫ پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم) به آسمان بالا رود و می‌گفتند: به بالا رفتن تو اطمینان نخواهیم داشت تا بر ما کتابی (محسوس) نازل کنی که آن را بخوانیم؛ ﴿أو ترقی فی السماء ولن نؤمن لرقیّک حتی تُنزّل علینا کتباً نقرؤه… ) ۴
خدای سبحان در پاسخ درخواستهای عنادآمیز آنان به پیامبر رهنمود می‌دهد تا به آنان بگوید: تحقق معجزه، ملعبه درخواست شما نیست تا هر روز پیشنهاد نامقبول یا نامعقولی ارائه دهید، بلکه زمام معجزه به دست خداست و پیامبران نیز با اذن الهی معجزه می‌آورند؛ ﴿قل سبحان ربّی هل کنت إلّابشراً رسولاً) ۵
۹٫ درباره درخواست عنادآمیز اهل کتاب از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم) نیز آمده است: ﴿یسئلک أهل الکتاب أن تنزّل علیهم کتاباً من السماء فقد سألوا موسی أکبر من ذلک فقالوا أرنا الله جهرهً… ) ۶ آنان می‌خواستند پیامبر کتاب مدوّنی از آسمان
^ ۱ – ـ سوره اسراء، آیه ۹۲٫
^ ۲ – ـ همان.
^ ۳ – ـ سوره اسراء، آیه ۹۳٫
^ ۴ – ـ همان.
^ ۵ – ـ همان.
^ ۶ – ـ سوره نساء، ۱۵۳٫

۱۳۴

برایشان فرود آورد ۱ .
۱۰٫ در سوره مبارکه «مائده» نیز سؤال مؤمنان مطرح شده و از سؤالی که فرجام سوء دارد نهی شده است؛ ﴿یا أیها الذین ءَامنوا لاتسئلوا عن أشیاء إن تُبْدَ لکم تسؤکم وإن تسئلوا عنها حین ینزّل القرءان تبدَ لکم عفا الله عنها والله غفور حلیم) ۲ در این آیه مورد سؤال مشخص نشده، ولی نشان می‌دهد که سؤال عنادآمیز بوده است. روشن شدن مورد سؤال به مصلحت سؤال‌کنندگان نبود؛ زیرا برخی امور، مکتوم ماندن آنها به صواب نزدیک‌تر است.
آیه مورد بحث، ظهور روشنی در هیچ یک از سؤال‌های مطرح شده ندارد و آیات متضمن سؤالها نیز در این جهت ظهوری ندارد تا بتوان آیه مورد بحث را بر آن تطبیق کرد، بلکه استفاده تحقّق درخواست نامعقول از آیه مورد بحث دشوار است؛ زیرا در آیه فقط از اراده سؤال سخن به میان آمده نه خود سؤال، ولی از احادیث مربوط به آیه مورد بحث به خوبی معلوم می‌شود که درخواست ناروایی صورت پذیرفته است.
تذکّر: آنچه از سیاق آیات ﴿ألم تعلم) ۳ تا ﴿أمْ تریدون﴾ برمی‌آید این است که آیا نمی‌دانید… یا می‌دانید و اراده کار ناصواب دارید؟ یعنی یا اندیشه شما خطاست، یا انگیزه شما باطل است.

وجه مجهول بودن «سُئل»
سؤال گاهی به معنای توبیخ و اعتراض و بازخواست است نه خواستن؛ هرچند
^ ۱ – ـ تعبیر «أکبر» در این آیه، از این قبیل است که گفته می‌شود: شرک از اکبر کبایر است.
^ ۲ – ـ سوره مائده، آیه ۱۰۱٫
^ ۳ – ـ سوره بقره، آیات ۱۰۶ ـ ۱۰۸٫

۱۳۵

برای مجموع سؤالها می‌توان جامع انتزاعی ترسیم کرد. سؤال توبیخی نظیر آنچه در آیه ﴿و قِفُوهُم إنّهم مسئولون) ۱ مطرح است و چنین سؤالی نسبت به خداوند سبحان منتفی است؛ ﴿لا یسئل عما یفعل وهم یُسئلون) ۲ گاهی اصل مطلب مورد سؤال معقول و مقبول است، لیکن کیفیت سؤال مذموم است؛ مانند سؤال تعنّتی نه تفقّهی و پرسیدن استهزایی نه استفهامی. گاهی، هم مورد سؤال معقول و مقبول است و هم نحوه آن محمود و ممدوح؛ مانند درخواست برهان بر صحت دعوت و صدق دعوی؛ مثلاً طلب معجزه از مدّعی نبوّت، و گاهی حکمت و رمز کاری مورد سؤال استفهامی قرار می‌گیرد که کاملاً درست است؛ مانند سؤال ملائکه از راز خلافت آدم(علیه‌السلام).
آنچه از آیه مورد بحث برمی‌آید این است که سؤالی که ممکن بود طرح شود از سنخ سؤالهای مذمومی بود که یهودیان عنود از حضرت کلیم داشتند ۳ ، یا از قبیل درخواستهای مشئومی بود که درباریان فرعون ارائه می‌کردند. قرآن حکیم برای تعمیم سؤالهای مذموم و نیز برای اشاره به اینکه سائلان چنان مطالب مذمومی خواه یهودیان افراطی بنی‌اسرائیل باشند و خواه درباریان ملحد فرعون،
^ ۱ – ـ سوره صافات، آیه ۲۴٫
^ ۲ – ـ سوره انبیاء، آیه ۲۳٫
^ ۳ – ـ با این تفاوت که اگر سؤال از ناحیه مسلمانان نوپا بوده، سؤالی همراه با حفظ توحید بوده؛ در برابر سؤال بنی‌اسرائیل از موسی(علیه‌السلام) که با توحید سازگار نبوده است؛ زیرا از آن حضرت تجسّم خدا را طلب کردند؛ «فقد سألوا موسی أکبر من ذلک فقالوا أرنا الله جهرهً… » (سوره نساء، آیه ۱۵۳)، «لن نؤمن لک حتی نری الله جهرهً» (سوره بقره، آیه ۵۵)، «وجاوزنا ببنی‌سرائیل البحر فأتوا علی قوم یعکفون علی أصنام لهم قالوا یا موسی اجعل لنا إلهاً کما لهم ءالهه قال إنکم قوم تجهلون» (سوره اعراف، آیه ۱۳۸)؛ آنان با اینکه معجزات گوناگون موسوی مانند عبور خود از دریا و گرفتار شدن فرعونیان در امواج نیل را مشاهده کردند، از موسی(علیه‌السلام) خدای دیدنی و تجویز بت‌پرستی را خواستند.
۱۳۶

شایسته نام بردن و اینکه زبان به نام آنها آلوده شود نیستند، فعل را مجهول آورد؛ ﴿کما سئل موسی﴾ لازم است عنایت شود که درخواست معجزه یا برهان حق است و چنین سؤالی محمود است، لیکن بعد از اجابت و تحقق جواب اعجازآمیز اگر مجدداً مطرح گردد معلوم می‌شود درخواست‌کننده، پژوهشگر حق نیست، بلکه مأمور فتنه و اجیر اقتراح تعجیزی است. پاسخ خدای سبحان درباره این گروه آشوب‌طلب این است: ﴿وما منعنا أن نُرسِلَ بالایات إلّا أن کذّب بها الأولون) ۱ یعنی سرّ نفرستادن معجزات دیگر همانا این است که گذشتگان از اینان آیات پیشین را تکذیب کردند.

تبدیل ایمان به کفر
سؤالهای عنادآمیز امتهای گذشته آنان را به کفر کشانید؛ ﴿یا أیها الذین ءَامنوا لاتسئلوا عن أشیاء إن تبد لکم تسؤکم وإن تسئلوا عنها حین ینزّل القران… ٭ قد سألها قوم من قبلکم ثم أصبحوا بها کافرین) ۲
در آیه مورد بحث، خدای سبحان نسبت به اراده سؤالهای عنادآمیز هشدار می‌دهد و آن را تبدیل ایمان به کفر می‌داند. آنان‌که ایمان را بدهند و کفر بستانند از ﴿سواء السبیل﴾ که همان سبیل مستوی و صراط مستقیم است منحرف شده و آن را گم کرده‌اند و کسی که راه مستوی را گم کند به بیراهه‌روی و ضلالت گرفتار می‌شود. لازم است عنایت شود که آیه مورد بحث از فعلیت سؤال سخن به میان نیاورده، بلکه لازم معنای آیه این است که برخی در معرض سؤال وهن‌آلودند. آنگاه به صورت روشن حکم آن را که تبدیل ایمان به کفر
^ ۱ – ـ سوره اسراء، آیه ۵۹٫
^ ۲ – ـ سوره مائده، آیات ۱۰۲ ـ ۱۰۲٫

۱۳۷

است، بیان می‌فرماید.
معنای تبدیل طبق وجوه سه‌گانه در تعیین مخاطب (یهودیان، مسلمانان، مشرکان) و نیز وجوه متعدد در توضیح ﴿رسولکم﴾ گونه‌گون است.
اگر سؤال‌کنندگان مسلمانان باشند، هشدار آیه این است که مراقب باشید پس از ایمانْ کافر نشوید، و اگر مشرکان حجاز یا یهودیان باشند، آیه بدین‏معناست که بقای بر کفر را بر گرایش به اسلام ترجیح ندهید. مراد از تبدیل نیز، اگر سؤال‌کننده مسلمانان باشند،همان فروختن ایمان و خریدن کفر است. اما اگر مشرکان یا یهودیان باشند،هرچند به لحاظ فعلی بیع نیست؛زیرا آنان مخیّر بودند بر کفر بمانند یا رسالت پیامبر اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) را بپذیرند که آنان بقای بر کفر را بر ایمان به رسول گرامی(صلّی الله علیه وآله وسلّم) ترجیح دادند و از این جهت به لحاظ کنونی بیع نیست، بلکه مطلق تبدیل است، لیکن این گروه سرمایه فطری و نیز کالای گرانبهای الهام الهی را که از آیه ﴿ونفس وما سوّاها٭ فألهمها فجورها و تقواها) ۱ استفاده می‌شود، به کفر فروختند و به آن مبدّل کردند؛ بنابراین، کار آنان نیز به لحاظ فطرت و الهام درونی بیع است و کلمه تبدیل جامع عنوان بیع فعلی و بیع غیرفعلی است؛ ازاین‌رو در آیه مورد بحث ذکر شده است.

اشارات و لطایف

۱٫ سؤال و درخواست از خدا و اولیای الهی
قرآن کریم در زمینه درخواست، سه اصل را به جامعه انسانی آموزش می‌دهد:
الف. اصل سؤال و درخواست از درگاه الهی یا از اولیای حق، مطلوب و
^ ۱ – ـ سوره شمس، آیات ۷ ـ ۸٫

۱۳۸

مورد تشویق است؛ ﴿و سئلوا الله من فضله) ۱ ﴿فسئلوا أهل الذکر إن کنتم لاتعلمون) ۲ در این جهت فرقی بین سؤال عینی و علمی نیست؛ گاهی از خدای سبحان شرح صدر، سعه رزق و…، درخواست می‌شود و گاهی مزید علم. اولیای الهی نیز از آن جهت که مظاهر اسمای حسنای خدا هستند، هم شفیع درخواستهای عینی‌اند و هم وسیله تقاضاهای علمی.
ب. وعده اجابت خواسته‌ها از خداوند قطعی است؛ ممکن نیست خدا دَرِ درخواست را بر روی بندگان خود بگشاید و دَرِ اجابت را بر روی آنان ببندد. اعلام باز بودن باب اجابت، گاهی به دلالت مطابقه است، مانند: ﴿و إذا سألک عبادی عنّی فإنّی قریب أُجیب دعوه الداع إذا دعان… ) ۳ و گاهی به دلالت التزام، مانند: ﴿و سئلوا الله من فضله﴾ که به نحو مطابقه دستور سؤال و به نحو التزام، وعده اجابت است.
یکی از اوصاف خدا این است که هیچ‌گاه سائل او محروم باز نمی‌گردد؛ «یا من لا یُردّ سائله» ۴ ممکن نیست خدا به سائل خود هیچ چیزی ندهد؛ گرچه ممکن است تأمین عین خواسته دعاکننده، به مصلحت وی نباشد و خدای ارحم الراحمین که برابر با حکمت مطلق و رحمت فراگیر عمل می‌کند، به جای اعطای خواسته او که صلاح نیست، گناهی از گناهان او را ببخشد، و اگر داعی گناهی ندارد درجه‌ای بر درجاتش بیفزاید؛ بنابراین، هیچ دعایی بدون اجابت نیست و ازاین‌رو در آداب دعا آمده است که پس از نیایش
^ ۱ – ـ سوره نساء، آیه ۳۲٫
^ ۲ – ـ سوره نحل، آیه ۴۳؛ سوره انبیاء، آیه ۷٫
^ ۳ – ـ سوره بقره، آیه ۱۸۶٫
^ ۴ – ـ بحار الأنوار، ج۹۱، ص۱۴۵؛ مفاتیح الجنان، مناجات خمسه عشر، مناجات الراجین.
۱۳۹

دستهایی که برای درخواست از خدا گشوده و بلند شده، بر چهره بکشید؛ زیرا چنین دستی هرگز تهی و بی‌بهره باز نمی‌گردد ۱ .
در برخی ادعیه ماه رجب آمده است: «لکلّ مسئله منک سمع حاضر و جواب عتید» ۲ برای هر خواسته‌ای از سائلانِ درگاه حق، جواب نقد و آماده‌ای فراهم است.
تذکّر: آیات قرآن حکیم که درباره اجابت درخواست بندگان نازل شده برخی مطلق است؛ ﴿… أُجیب دعوه الداع) ۳ و بعضی مقید به مشیئت است؛ ﴿بل إیّاه تدعون فیکشف ما تدعون إلیه إن شاء) ۴ ذکر مشیئت در این‌گونه موارد، اگر ناظر به تأکید قدرت و حصر اقتدار برای خداوند باشد، مانع استدلال به اطلاق طایفه آیه اوّل نیست، و اگر ذکر مشیئت مایه تقیید اطلاق باشد، چون خدای حکیم همه اراده‌های او حکیمانه است و هرگز توسل به دعا توان تغییر مسیر حکمت و مصلحت‌خواهی او را ندارد؛ «یا مَن لاتُبَدِّل حکمتَه الوسائل» ۵ می‌توان گروه دوم از آیات قرآنی را مُقیِّد اطلاق طایفه اوّل دانست.
ج. هرگز نباید بر عطای الهی به دیگران حسد ورزید؛ ﴿أم یحسدون الناسَ علی ما ءَاتیهم الله من فضله) ۶ ﴿ودّ کثیر من أهل الکتاب لو یردّونکم من بعد إیمانکم کفّاراً حسداً من عند أنفسهم) ۷ زیرا همواره دَرِ درخواست و
^ ۱ – ـ بحار الأنوار، ج۸۳، ص۲۰۱؛ فلاح السائل، ص۱۸۷٫
^ ۲ – ـ مفاتیح الجنان، دعای روز اوّل ماه رجب.
^ ۳ – ـ سوره بقره، آیه ۱۸۶٫
^ ۴ – ـ سوره انعام، آیه ۴۱٫
^ ۵ – ـ صحیفه سجادیه، دعای ۳۹٫
^ ۶ – ـ سوره نساء، آیه ۵۴٫
^ ۷ – ـ سوره بقره، آیه ۱۰۹٫
۱۴۰

بازدیدها: 113

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *