و أقیموا الصلوه و ءاتوا الزکوه و ما تقدّموا لأنفسکم من خیر تجدوه عند الله إنّ الله بما تعملون بصیر (۱۱۰)
گزیده تفسیر
استواری عفوّانه و صفوحانه در برابر دسیسههای کافران، به ویژه یهود عنود، و به امید پیروزی به سر بردن، نیازمند قدرت است. برپاداشتن نماز و پرداخت زکات، عامل اقتدار است؛ زیرا نماز و زکات، انسان را با خداوند، یعنی با تنها قادر بر اعانت و نصرت و با انبوه مسلمانان پیوند میدهد؛ از اینجهت خداوند فرمان نماز و زکات داد، و به سبب نیاز حتمی عفو و صفح به نماز و زکات، امر به نماز و زکات را بر امر به عفو و صفح عطف فرمود.
۱۷۰
کارهای خیر انسان نزد خدا محفوظ و از زوال مصون است؛ از این رو هر کس کار خیری کند در آخرت عین آن را که به صورتهای گوناگون ظهور مییابد به عنوان جزا مییابد.
همه کارهای خیر پذیرفته میشود؛ خواه خود انسان آن را پیش فرستد، یا پس از مرگ وی از آثار خیر و وصایای او فرستاده شود؛ اگرچه کار خیری که پیش فرستاده از آنچه تأخیر میکند نزد خدا بهتر و با پاداشی افزون خواهد یافت و این ویژه کارهای مشهود نیست؛ زیرا خدای سبحان به همه کارهای مشهود و مستور بصیر است.
جمله پایانی آیه، افزون بر تعلیم مطلبی کلامی، متضمن وعده نسبت به خیر و وعید نسبت به شرّ است؛ چنانکه لازم جمله خبری پیش از آن وعده است تا صاحب عمل خیر، از بقای آن و نیل مجدد به آن آگاه شود و با اشتیاق بیشتر به انجام آن مبادرت کند.
تفسیر
تناسب آیات
پس از دستور عفو و صفح و وعده نصرت به مؤمنان؛ ﴿حتّی یأتی الله بأمره إن الله علی کلّ شیءٍ قدیر﴾، در آیه مورد بحث راه تحقّق این وعده را به آنان مینمایاند؛ یعنی با نمازی که دستگیره ایمان را محکم و همّتها را متعالی میکند و با اجتماعی که از این طریق در مساجد برای آنان پدید میآید و قلبها الفت مییابد و با زکات که میان توانگران و تهیدستان پیوند و اتحاد پدید میآورد، طبعاً شبهات و وسوسههای اهل کتاب، در پایداری مؤمنان بر ایمان
۱۷۱
و پرهیز از ارتداد و بازگشت به شرک قبلی تأثیری نخواهد داشت و زمینه نصرت الهی فراهم خواهد شد ۱ .
پس از تبیین اسباب پیروزی دنیوی برای مؤمنان، درباره اسباب سعادت اخروی میفرماید: چنین نیست که آثار و برکات نماز و زکات تنها در دنیا ظاهر شود، بلکه اینگونه از اعمال صالح در نزد خدا باقی میماند و ذخیره آخرت آنان میشود.
آنگاه برای انگیختن مؤمنان به این عبادت و احسان از بصیر بودن و آگاهی خداوند، سخن به میان میآورد و اینکه بدانند چیزی از اعمال آنان بر خدا مخفی نمیماند و در نتیجه چیزی از اجر و پاداش آنان کاسته نمیشود.
پیوند با خدا و مسلمانان محروم
مقاومت در برابر نیرنگهای اهل کتاب و عفو و صفح کردن از آنان و به امید پیروزی به سر بردن، که پیام آیه قبل بود، نیازمند پیوندی ناگسستنی با خدای سبحان و نیز با مسلمانان محروم است.
نماز قدرت روحی نمازگزار را تأمین میکند تا وی در نزاهت از وسوسه اهریمن درون کامیاب، و در برائت از دسیسه دشمن بیرون موفق باشد؛ زیرا تنها کسی که قدرت اعانت و نصرت دارد خداست و هیچگونه کذب در خبر و تخلف در وعده، و سهو و نسیان و جهل در تبیین گزارههای الهی، اعم از اِخبار و اِنشا راه ندارد و خدای سبحان برای رسیدن انسان به توان و عون و نصر غیبی به نماز و استعانت از آن دعوت کرده و فرموده است: ﴿استعینوا بالصبر
^ ۱ – ـ ر.ک: المنار، ج۱، ص۴۲۲٫
۱۷۲
والصلوه) ۱ معلوم میشود نماز سهم تعیینکنندهای در افاضه کمک به اذن خدا دارد.
استواری عَفُوّانه و صفوحانه در برابر همه دسیسههای سیاسی، نظامی و اجتماعی اهل کتاب، به ویژه یهود عنود، به استعانت از ستون دین نیازمند است. البته تأثیر زکات در تحکیم تار و پود امت اسلامی قابل ستایش است؛ بنابراین، با هدایت به راه برتر و روش والاتر، یعنی عفو و صفح از لدودان و پرداختن به مناجات الهی و راه یافتن در دلهای محرومان که از جهتی بیت معمور خداست، هم توفیق عفو و صفح حاصل میشود و هم عنایت به اینکه این کامیابی مرهون لطف ویژه خدایی است که نمازگزاران را از نصرت و معاونت مخصوص برخوردار میکند تا معلوم گردد هرگونه نعمت استقامت و بردباری در ظلّ حمایت خداست؛ چنانکه به رسول اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: ﴿واصبر وما صبرُکَ إلّابِاللّه) ۲
غرض آنکه صبر از عزمالامور است؛ ﴿واصبر علی ما أصابک إنّ ذلک من عزم الأمور) ۳ و چیزیکه نیازمند به عزم راسخ و تصمیم جدی است بدون اعانت الهی دشوار است و چیزی که اعانت خدا را به همراه دارد استعانت از آن حضرت به وسیله نماز است و اگر صبر به وسیله نماز حاصل میشود و نیازمند به آن است، عفو و صفح به طور حتم محتاج به نماز است؛ ازاینرو امر به نماز و زکات بر امر به عفو و صفح عطف شد.
طبری دستور نماز و زکات را برای تطهیر از خطای گفتن «راعنا» که
^ ۱ – ـ سوره بقره، آیه ۱۵۳٫
^ ۲ – ـ سوره نحل، آیه ۱۲۷٫
^ ۳ – ـ سوره لقمان، آیه ۱۷٫
۱۷۳
دستاویزی ناصواب برای یهودیان بود میداند ۱ ، لیکن گروهی از مفسران مانند ابوحیان اندلسی ۲ ، و آلوسی ۳ آن را نپذیرفتهاند. البته اثبات آن آسان نیست.
شایان ذکر است: همانگونه که اقامه نماز و ایتای زکات در اجرای عفو و صفح کمک میکند، اجرای عفو و صفح و کینهزدایی و تصفیه دل از بند هوا و قید هوس کمک شایانی برای اقامه نماز و ایتای زکات است.
دریافت عین عمل
انسان هر کار خیری، خواه عبادی، همچون نماز و زکات، یا غیر آن را انجام دهد، عین آن را مییابد و میبیند؛ ﴿و ما تقدّموا لأنفسکم من خیر تجدوه عند الله﴾. گستره کار خیر مورد بحث شامل کارهایی نیز میشود که طبق وصیت انجام میگیرد. همچنین ویژه کارهای مشهود نیست بلکه نیت و اراده خیر، دعا کردن برای دیگران و مانند آن که اموری مستور است نه مشهود نیز عین آن دریافت میشود؛ زیرا خدای سبحان به همه کارها بصیر است؛ ﴿إنّ الله بما تعملون بصیر﴾.
هر کار خیری اوّلاً، به سود خود انسان است و بر انجام آن باید شاکر باشد. ثانیاً، در مخزن الهی محفوظ، و از این رو از زوال مصون است؛ ﴿ما عندکم ینفد و ما عند الله باق) ۴ ثالثاً، انسان عین آن کار را مییابد و آنگاه که عین همان را یافت لذتی مضاعف میبرد.
^ ۱ – ـ تفسیر طبری، ج۱، ص۵۳۷٫
^ ۲ – ـ البحر المحیط، ج۱، ص۳۴۹٫
^ ۳ – ـ روحالمعانی، ج۱، ص۵۶۴٫
^ ۴ – ـ سوره نحل، آیه ۹۶٫
۱۷۴
در قیامت عین کار به گونهای ظاهر میشود که انسان میفهمد این چیزِ مشهود عین کار اوست و آن را که به صورت نعمتهای بهشتی، همچون نهر شیر یا عسل و مانند آن درآمده ۱ جزا تلقی میکند.
برخی مفسّران، غافل از اصل بقای کار و تجسم اعمال گفتهاند: کار از بین میرود و انسان جزای آن را مییابد ۲ ، در حالی که پاداش یا کیفر آخرت، تجسم عین عمل است که به صورتهای گوناگون درآمده، نه امری قراردادی، همچون جزای دنیا.
تجسّم اعمال را، هم برهان عقلی و هم ظواهر آیات تثبیت میکند. ظاهر دلیل نقلی معتبر، حجّت است و چنانچه ظاهری بر خلاف دلیل عقلی یا نقلی دیگر بود باید توجیه شود. آیاتی همچون ﴿کذلک یریهم الله أعمالهم حسرات
^ ۱ – ـ سوره محمّدص، آیه ۱۵٫
^ ۲ – ـ تفسیر کبیر، ج۸، ص۱۷٫ فخر رازی در بقای اصل عمل تأمّل داشت؛ چون عرض است و نظیر جوهر نیست تا پایدار باشد؛ چنانکه یافتن متن آن را مورد رغبت ندانست؛ زیرا در صحنه پاداش، آنچه مورد علاقه صاحب عمل خیر است همانا دریافت جزای رضایتبخش آن است، نه مشاهده خود آن؛ ازاینرو، وی مانند برخی از مفسّران دیگر، مفعول مضافی را مقدّر دانست و چنین گفت: «تَجِدوا ثوابَه» (تفسیر کبیر، ج۳، ص۲). منشأ هر دو وجه این است که او عمل خیر، اعم از اعتقاد صائب و خُلق حَسَن و عمل صالح را عَرَض پنداشت و ازاینرو به عدم بقای آن فتوا داد؛ چنانکه معنای عینیّت را همان عین مادی دنیایی تلقی کرد و ازاینرو به عدم سودمندی مشاهده آن فتوا داد؛ در حالی که نه عمل عَرَض مصطلح است و نه معنای عینیّت آن است که وی تلقی کرد. اگر متن عمل کیمیاگری شده، به صورت برزخی یا قیامتی درآمد، چون معیار وحدت و هوهویت محفوظ است آنچه در معاد دیده میشود عین عمل صالح دنیاست. بررسی هویت شخص انسان از خردسالی تا سالمندی نشان میدهد که معنای بقای اصل وجود و حفظ هوهویت و صدق عینیّت بر چیزی مانع تکامل و سیر طولی آن نیست.
۱۷۵
علیهم) ۱ ﴿یوم تجد کلّ نفس ما عملت من خیر محضراً و ما عملت من سوء تودّ لو أنّ بینها و بینه أمداً بعیداً) ۲ ﴿فمن یعمل مثقال ذرّه خیراً یره٭ و من یعمل مثقال ذرّه شرّاً یره) ۳ بریافتن عین اعمال دلالت دارد.
در قیامت عمل هر کسی به صورتهای گوناگون ظاهر و متصوّر میشود؛ به گونهای که انسان میتواند بگوید عین آن کار را مییابد؛ مانند اینکه در دنیا غذای سالمی که انسان میخورد به صورت نمو در میآید، نه اینکه فربهی، پاداشِ قراردادی خوردن غذای سالم باشد. همچنین غذای مسموم به صورت بیماری در میآید، نه اینکه غذای مسموم از میان برود و بیماری کیفر قراردادی آن باشد. هرچند تجسّم اعمال از این مثالها دقیقتر است، امّا برای تقریب به ذهن میتوان گفت: انتقام خدای سبحان از تبهکاران، مانند انتقام طبیب از بیمار ناپرهیز است، نه مشابه انتقامی که قاضی از تبهکار میگیرد؛ قاضی، کیفری اعتباری بر بزهکار تحمیل میکند، لیکن طبیب، بیمار ناپرهیز را کیفری تکوینی میدهد ۴ .
تذکّر: جمله ﴿ما تقدّموا لأنفسکم من خیر تجدوه عندالله﴾، هرچند خبری است و مطلب کلامی را دربردارد، لیکن لازم آن، انشا و وعده است تا صاحب عمل خیر از بقای آن عمل و نیل مجدد صاحب عمل به عمل آگاه گردد و با اشتیاق بیشتر به انجام آن مبادرت کند؛ چنانکه جمله ﴿إنّ الله بما تعملون بصیر﴾، گذشته از تعلیم مطلبی کلامی، متضمن وعده نسبت به خیر و وعید
^ ۱ – ـ سوره بقره، آیه ۱۶۷٫
^ ۲ – ـ سوره آل عمران، آیه ۳۰٫
^ ۳ – ـ سوره زلزال، آیات ۷ ـ ۸٫
^ ۴ – ـ جریان جزای کار در اثنای مطالب بازگو شد، لیکن بحث مبسوط درباره تجسّم اعمال در تفسیر آیه ۱۶۷ سوره مبارکه «بقره» خواهد آمد.
۱۷۶
علیهم) ۱ ﴿یوم تجد کلّ نفس ما عملت من خیر محضراً و ما عملت من سوء تودّ لو أنّ بینها و بینه أمداً بعیداً) ۲ ﴿فمن یعمل مثقال ذرّه خیراً یره٭ و من یعمل مثقال ذرّه شرّاً یره) ۳ بریافتن عین اعمال دلالت دارد.
در قیامت عمل هر کسی به صورتهای گوناگون ظاهر و متصوّر میشود؛ به گونهای که انسان میتواند بگوید عین آن کار را مییابد؛ مانند اینکه در دنیا غذای سالمی که انسان میخورد به صورت نمو در میآید، نه اینکه فربهی، پاداشِ قراردادی خوردن غذای سالم باشد. همچنین غذای مسموم به صورت بیماری در میآید، نه اینکه غذای مسموم از میان برود و بیماری کیفر قراردادی آن باشد. هرچند تجسّم اعمال از این مثالها دقیقتر است، امّا برای تقریب به ذهن میتوان گفت: انتقام خدای سبحان از تبهکاران، مانند انتقام طبیب از بیمار ناپرهیز است، نه مشابه انتقامی که قاضی از تبهکار میگیرد؛ قاضی، کیفری اعتباری بر بزهکار تحمیل میکند، لیکن طبیب، بیمار ناپرهیز را کیفری تکوینی میدهد ۴ .
تذکّر: جمله ﴿ما تقدّموا لأنفسکم من خیر تجدوه عندالله﴾، هرچند خبری است و مطلب کلامی را دربردارد، لیکن لازم آن، انشا و وعده است تا صاحب عمل خیر از بقای آن عمل و نیل مجدد صاحب عمل به عمل آگاه گردد و با اشتیاق بیشتر به انجام آن مبادرت کند؛ چنانکه جمله ﴿إنّ الله بما تعملون بصیر﴾، گذشته از تعلیم مطلبی کلامی، متضمن وعده نسبت به خیر و وعید
^ ۱ – ـ سوره بقره، آیه ۱۶۷٫
^ ۲ – ـ سوره آل عمران، آیه ۳۰٫
^ ۳ – ـ سوره زلزال، آیات ۷ ـ ۸٫
^ ۴ – ـ جریان جزای کار در اثنای مطالب بازگو شد، لیکن بحث مبسوط درباره تجسّم اعمال در تفسیر آیه ۱۶۷ سوره مبارکه «بقره» خواهد آمد.
۱۷۷
کفایی است، وبههر تقدیر، تأمین معیشت نیازمندان از مصادیق بارز صدقه به معنای عام است.
۲٫ رجحان و فضل تقدیم کار خیر بر تأخیر آن
انسان هر کار خیری انجام دهد، آن را نزد خدا مییابد؛ ﴿و ما تقدّموا لأنفسکم من خیر تجدوه عند الله﴾.گستره کار خیرِ مورد بحث، چنانکه گذشت، شامل کارهایی نیز میشود که طبق وصیّت انجام میگیرد؛ با این تفاوت که آنچه طبق وصیّت انجام میگیرد، تأخیر عمل خیر است، نه تقدیم آن؛ چنان که اثر و فایده تقدیم را نیز ندارد. در وصیتهای عهدی، که در آن امور مربوط به کفن و دفن و مانند آن تعیین میشود، چارهای از وصی گرفتن نیست، امّا وصیتهای تملیکی و فکّی در کارهای خیر چنین نیست؛ از این رو حضرت امیرمؤمنان(علیهالسلام) فرمود: در کارهای خیر، خود وصی خویشتن باش؛ «کن وصیّ نفسک» ۱
ثواب کار خیری که با وصیّت به آینده موکول شود، به اندازه کار خیری نیست که انسان در حیات خویش تقدیم کند؛ گرچه هر دو مقبول و مؤثراند؛ چنان که خدای سبحان میفرماید: ما همه کارهای خیر انسان را، خواه آنچه در گذشته انجام داده و آن را پیش فرستاده یا آنچه پس از مرگ از آثار خیر و وصایای او فرستاده شود، مینویسیم و هر دو پذیرفته است؛ ﴿إنّا نحن نحی الموتی و نکتب ما قدّموا و ءَاثارهم و کلّ شیء أحصیناه فی إمام مبین) ۲ لیکن کار خیری را که پیش فرستاده و تقدیم کند از آنچه تأخیر میکند نزد خدا بهتر است و با پاداش بیشتر خواهد یافت؛ ﴿فاقرءوا ما تیسّر منه و أقیموا الصلوه و
^ ۱ – ـ نهج البلاغه، حکمت ۲۵۴٫ در مسئله نیابت حج این نکته منصوص است که گرچه با حج نیابی، منوب عنه بریء الذمه میشود، لیکن پاداش و بهره نایب، نُه برابرِ ثواب و بهره منوب عنه از آن حج است(کافی، ج۴، ص۳۱۲).
^ ۲ – ـ سوره یس، آیه ۱۲٫
۱۷۸
ءاتوا الزکوه و أقرضوا الله قرضاً حسناً و ما تقدّموا لأنفسکم من خیر تجدوه عند الله هو خیراً و أعظم أجراً) ۱
تذکّر: عنوان تقدیم کار خیرْ گاهی به معنای جامع است و زمانی به معنای خاص که در مقابل تأخیر به بعد از مرگ قرار میگیرد؛ تقدیم جامع شامل عمل به وصیت میشود، ولی تقدیم خاص هرچند شامل خود اِیصاء میشود لیکن شامل عمل به آن که بعد از مرگ حاصل میشود نخواهد شد.
۳٫ مال حقیقی
هرچند هر کسی خود را بر وارثان خود مقدم میدارد و مال خود را بهتر از مال وارثان دوست دارد و در حراست آن میکوشد، لیکن بر اثر غفلت و جهل، برخی مال وارثان را بهتر از مال خود دوست دارند. حضرت رسول اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: کدامیک از شما مال وارث او نزد وی محبوبتر از مال خود اوست؟ گفتند: یا رسولالله(صلّی الله علیه وآله وسلّم) از ما کسی نیست که چنین باشد. حضرت رسول(صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: همه شما چنین هستید. سپس فرمود: فرزند آدم میگوید: مال من، مال من! آیا مال تو جز آن است که خوردی و نابود کردی یا پوشیدی و کهنه کردی یا صدقه دادی و از آن گذشتی؟ آنچه جز این است مال وارث است؛ «…یقول ابن آدم: مالی مالی وهل لک من مالک إلّاما أکلت فأفنیت أو لبست فأبلیت أو تصدّقت فأمضیت، وما عدا ذلک فهو مال الوارث» ۲ بنابراین، برخی سعی بلیغ در نفعرسانی به غیر خود دارند و از انتفاع عمل خویش محروماند و آیه مورد بحث به کمک حدیث مزبور برای زدودن چنین غفلتی مؤثر است.
^ ۱ – ـ سورهمزمّل، آیه ۲۰٫
^ ۲ – ـ بحارالانوار، ج ۷۰، ص۱۳۸٫
۱۷۹
بحث روایی
عن الإمام العسکری(علیهالسلام): ﴿«أقیموا الصلوه﴾ بإتمام وضوئها و تکبیراتها و قیامها و قرائتها و رکوعها و سجودها و حدودها ﴿و ءاتوا الزکوه﴾ مستحقیها لا تؤتوها کافراً و لامنافقاً، فقال رسول الله(صلّی الله علیه وآله وسلّم): المتصدّق علی أعدائنا کالسارق فی حرم الله ﴿و ما تقدّموا لأنفسکم من خیر تجدوه عند الله﴾ من مال تنفقونه فی طاعه الله فإن لم یکن مال فمن جاهکم تبذلونه لأخوانکم المؤمنین تجرون به إلیهم المنافع و تدفعون به عنهم المضارّ ﴿تجدوه عند الله﴾ ینفعکم الله تعالی بجاه محمّد و علیّ و آلهما الطیّبین یوم القیامه فیحبط به عن سیئاتهم و یضاعف عنهم حسناتهم و یرفع درجاتهم ﴿إنّ الله بما تعملون بصیر﴾ عالم لیس یخفی علیه ظاهر بطن و لا بطن ظهر، فهو یجازیکم علی حسب اعتقاداتکم و نیّاتکم و لیس هو کملوک الدنیا الّذی یلبس علی بعضهم فینسب فعل بعض إلی غیر فاعله و جنایه بعض إلی غیر جانیه فیقع ثواب عقابه بجهله بما لیس علیه بغیر مستحقّه» ۱
اشاره الف. با اغماض از سند، نمازی در استقامت مؤثر است و زکاتی در پایداری سهم تعیینکننده دارد که واجد شرایط و اجزاء و مصون از خلل، قواطع و مبطلات باشد، وگرنه چیزی که خود دچار مشکل است، توان تأمین استقلال جامعه را ندارد.
ب. وساطت اهل بیت عصمت و طهارت(علیهمالسلام) برای آن است که این ذوات قدسی مظاهر اسمای حسنای الهیاند.
ج. علم خداوند برای اجرای صحیح و عادلانه قوانین حاکم بر نظام هستی کافی است؛ زیرا علم وی به هر چیزی همراه با معرفت حکمت، کیفیّت عدل
^ ۱ – ـ تفسیر برهان، ج۱، ص۱۴۲٫
بازدیدها: 536