یا أیها الّذین ءامنوا کلوا من طیّبات ما رزقناکم واشکروا لله إن کنتم إیّاه تعبدون (۱۷۲)
گزیده تفسیر
دستور طیّب خداوند منزّه از هر عیب به خوردن چیزهای پاکیزه و طیّب، امری اباحی و زمینهای برای معرفی برخی محرمات و افشای کتمان برخی آیات و احکام الهی از سوی احبار و رهبان است. این آیه و آیات پس از آن، از افراط و تفریط نابخردان، یعنی تحلیل حرام و تحریم حلال الهی منع میکند.
آنچه آفریده خداوند و در دسترس بشر است تکویناً و به معنای عام رزق اوست و نمیتوان چیزی از آنها را حرام کرد و این حکم مجعول را به خدای سبحان اسناد داد. البته بین رزق تکوینی و تشریعی فرق است و انسان فقط مجاز به استفاده از خصوص طیب و حلال آفریدههاست و تنها همان حلال و طیّب روزی مشروع اوست؛ نه هرچه را از هر راهی، اگرچه از راه حرام، به دست آورد. مفهوم این آیه طبق تحدید ظاهر از آن، منع از اَکل خبیث است.
۶۰۱
حکم استفاده از طیّب همگانی است و خصیصهای برای مؤمنان، خواه عادل یا فاسق، نیست؛ لیکن این گروه پاکیزه طلب و حلالجو، یعنی مؤمنان، از آن بهره صحیح میبرند.
شکر منعم بر متنعم واجب است. شکرگزاری خداوند که ولی نعمتهاست لازم عبادت، بلکه خود نحوی از عبادت است، چنان که عبادت خدا را میتوان مصداق کامل شکر او دانست. عبادت برای غیر خدا روا نیست، پس کسی که در عبادت صادق و موحّد است و تنها خدا را میپرستد باید در شکر نیز موحد بوده، فقط شاکر او باشد تا با توحید عبادی وی هماهنگ باشد.
تفسیر
تناسب آیات
خدای سبحان پس از بیان حال مشرکان و مخاطب ساختن همه مردم ۱ و اِخبار از اینکه دعوت به حق جز به فرار و گریز کافران نمیافزاید خطاب را به رتبهای برتر از سطح مخاطبان پیشین قرارداد ۲٫ در این خطاب خاص که متوجه خصوص مؤمنان و از قبیل انتزاع خطاب از خطابی دیگر است گویا خدای متعالی با انصراف از خطاب به جماعتی که اهل طغیان و تمردند و نصیحت نمیپذیرند به کسانی التفات میکند که دعوت کننده حق را اجابت میکنند، زیرا بِدو ایمان دارند ۳ و به فهم و علم و هدایت سزاوارترند ۴٫
در این آیه شریفه، مضمون جمله ﴿یاَیُّهَا النّاسُ کُلوا مِمّا فِی الاَرضِ حَللًا طَیِّبا) ۵ با خطاب ﴿یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا﴾ اعاده شده تا خطاب مسلمانان،
^ ۱ – ـ تفسیر المنار، ج ۲، ص ۹۵٫
^ ۲ – ـ نظم الدرر، ج ۱، ص ۳۱۴٫
^ ۳ – ـ المیزان، ج ۱، ص ۴۲۵٫
^ ۴ – ـ تفسیر المنار، ج ۲، ص ۹۵٫
^ ۵ – ـ سورهٴ بقره، آیهٴ ۱۶۸٫
۶۰۲
از دیگران مستقل و ممتاز باشد. این خطاب به سبب اباحه طیبات در آن، امتنان بر مسلمانان است. مناسبت این خطاب با گذشته نیز انتقال است؛ یعنی خدای سبحان از توبیخ مشرکان که طیبات را بر خود تحریم کردند به تحذیر مسلمانان از چنین کاری منتقل میشود ۱ ، بنابراین، امر آیه مورد بحث مطابق امر سابق است و تنها فایده آن تخصیص بعد از تعمیم و مشرّفساختن مؤمنان به خطاب خاص است. البته گفته شده که این آیه مؤمنان را به آنچه لایق شأن آنهاست امر میکند؛ یعنی اقتصار به طیبات، و این مطلب از امر سابق استفاده نمیشد ۲٫
٭ ٭ ٭
خطاب خاص
پیش از این، در آیه شریفه ﴿یاَیُّهَا النّاسُ کُلوا مِمّا فِی الاَرضِ حَللًا طَیِّبا) ۳ مخاطب، همه انسانها بودند؛ اکنون خطاب به خصوص مؤمنان است: ﴿یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا کُلوا مِن طَیِّبتِ ما رَزَقنکُم﴾، چنان که خطاب در ﴿یاَیُّهَا الرُّسُلُ کُلوا مِنَ الطَّیِّبتِ واعمَلوا صلِحا) ۴ میتواند اَخص از دو خطاب گذشته باشد، از اینرو محتوای هر یک، از دیگری متفاوت است.
توضیح اینکه پیامهای خاص قرآن حکیم یا برای اختصاص محتوای آن به مخاطب مخصوص است؛ مانند ﴿یاَیُّهَا الرَّسولُ بَلِّغ) ۵ یا برای آن است که
^ ۱ – ـ تفسیر التحریر و التنویر، ج ۲، ص ۱۱۳٫
^ ۲ – ـ روح المعانی، ج ۲، ص ۶۲ ـ ۶۳٫
^ ۳ – ـ سورهٴ بقره، آیهٴ ۱۶۸٫
^ ۴ – ـ سورهٴ مؤمنون، آیهٴ ۵۱٫
^ ۵ – ـ سورهٴ مائده، آیهٴ ۶۷٫
۶۰۳
مخاطب خاص از محتوای آن بهره بهینه ببرد، هرچند حکم آن عام است؛ نظیر آنچه درباره غیر خطاب نیز گفته شد؛ مثلاً قرآن برای هدایت همگان نازل شد: ﴿هُدًی لِلنّاس) ۱ لیکن بهرهوران از آن خصوص پرهیزگاراناند: ﴿هُدًی لِلمُتَّقین) ۲ در مورد آیه کنونی هرچند حکم استفاده از طیب همگانی است و خصیصهای برای مؤمنان نیست؛ لیکن این گروه پاکیزه طلب و حلالجو از آن بهره صحیح میبرند. البته این ویژگی ایمان مخاطبان سبب شد تا ادبیات محاورهای این آیه با تعبیرهای آیه ۱۶۸ همین سوره تفاوت داشته باشد؛ مانند اینکه:
۱٫ در آن آیه مأکول به محلّ رویش یا استقرار اسناد داده شد و در این آیه به مبدأ افاضه آن؛ یعنی خدای سبحان.
۲٫ در این آیه برای تجلیل از نعمتْ صیغه متکلم مع الغیر به کار رفته که یا از حضور جلال و شکوه الهی حکایت میکند یا حضور مدبرات امور رزق را نشان میدهد و در آن آیه چنین نبوده است.
۳٫ در آن آیه از تهدید و تحذیر پیروی گامهای شیطان و نیز از دشمنی آشکار او سخن به میان آمد و در این آیه از شکر و عبادت رحمان گفتوگو شد.
تذکّر: عنوان مؤمن که محور اصلی ندا در این آیه است اختصاصی به عادل ندارد، بلکه مسلمان عادل و فاسق را یکسان شامل میشود، نه آنکه اصلاً فاسق را شامل نشود و نه آنکه شمول آن از باب تغلیب باشد، آنطوریکه کلمه مذکر شامل مؤنث نمیشود، مگر از باب تغلیب. سرّ انتخاب این تعبیر
^ ۱ – ـ سورهٴ بقره، آیهٴ ۱۸۵٫
^ ۲ – ـ سورهٴ بقره، آیهٴ ۲٫
۶۰۴
همان است که شیخ طوسی در تبیان به آن پرداخته که هرچند عمل جوارح لازم است؛ ولی ارتکاب گناه بزرگ موجب خروج از ایمان نمیشود، بر خلاف مبنای معتزله که آنرا موجب خروج از ایمان میپندارند ۱٫
منع از افراط و تفریط در اَحکام
قرآن کتابی است همگانی و همیشگی. جهان شمول بودن آن ایجاب میکند که در فهم معارف مجموع قرآن رخدادهای کلی و جامع جهان معاصر وحی ارزیابی شود و در فهم مطالب هر سوره پدیدههای مقطعی همراه با نزول آن بررسی شود و در فهم پیام هر آیه حادثههای جزئی را به عنوان شأن نزول (اگر وجود داشت) از نظر دور نداشت.
برخی از مفسران بر آناند که وقتی مطالب آیه مورد بحث معلوم میشود که تاریخ مللِ هنگام ظهور اسلام و پیش از آن معلوم باشد. مشرکان و اهل کتاب فرقههای متعددی بودهاند و بعضی چیزها را بر خود حرام کرده بودند. مذهب شایع ترسایان این بود که نزدیکترین راه به مقصد تعذیب نفس است. تحمیل رنج بر نفس گاهی به صورت تحریم طیّبها بود و زمانی به صورت صیام و این امور بدعت محسوب میشود که از نیاکان مشرک به ارث به اینان رسیده است ۲٫
امر به «اکل» در آیه مورد بحث، امر اِباحی و زمینه بیان برخی محرمات و نیز زمینه پردهبرداری از کار بعضی از علمای اهل کتاب است که آنچه از حلالها و حرامها که در تورات و انجیل آمده بود برای جامعه خود بازگو و بیان نکردند: ﴿یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا کُلوا مِن… ٭ اِنَّما حَرَّمَ عَلَیکُمُ المَیتَهَ و… ٭ اِنَّ الَّذینَ
^ ۱ – ـ ر.ک: التبیان، ج ۲، ص ۸۱٫
^ ۲ – ـ تفسیر المنار، ج ۲، ص ۹۶، با تحریر.
۶۰۵
یَکتُمون) ۱ بنابراین نه برای افراط برخی زاهدمنشان راهی است که حلالهای الهی را بر خود حرام سازند و نه راهی برای تفریط برخی احبار و رهبانها و نیز برای تشریع وثنیها تا حرام خدا را حلال کنند.
تحریم حلال و تحلیل حرام و اسناد آن به خداوند افترا و قول بدون علم است؛ این افترا گاه به صورت افراط، یعنی تحریم حلال الهی، و گاهی به صورت تفریط، یعنی حلال شمردن محرّمات ظهور میکند که هر دو کار شیطان است و او پیروان خود را به ارتکاب چنین عملی وامیدارد: ﴿یاَیُّهَا النّاسُ کُلوا مِمّا فِی الاَرضِ حَللًا طَیِّبًا ولاتَتَّبِعوا خُطُوتِ الشَّیطنِ اِنَّهُ لَکُم عَدُوٌّ مُبین ٭ اِنَّما یَأ مُرُکُم بِالسُّوءِ والفَحشاءِ واَن تَقولوا عَلَی اللّهِ ما لاتَعلَمون) ۲
در این آیات نیز همچون آیه مورد بحث، اصل اباحه اشیای پاکیزه گوشزد شده و امر به «اکلِ» آنها امر اباحی است. در توضیح آن آیات گذشت که «اکل» فی نفسه حکمی ندارد و تنها عناوینِ عارض بر آن سبب پدید آمدن یکی از احکام وجوب، استحباب، حرمت یا کراهت میشود، از این رو «اکل» فی نفسه مباح است و تنها بر اثر عروض عناوینی خاص، به تناسب، حکمی مخصوص بر آن بار میشود؛ مانند وجوب خوردن برای حفظ نفس، یا استحباب اکل گوشت قربانی بنابر اینکه امر به آن در آیه ﴿فَکُلوا مِنها) ۳ مفید استحباب باشد.
تذکّر: ظاهر آیه مورد بحث در مقام تحدید است، بنابراین هر چند وصف فاقد مفهوم است؛ لیکن چون در مقام تحدید واقع شده واجد مفهوم خواهد
^ ۱ – ـ سورهٴ بقره، آیات ۱۷۲ ـ ۱۷۴٫
^ ۲ – ـ سورهٴ بقره، آیات ۱۶۸ ـ ۱۶۹٫
^ ۳ – ـ سورهٴ حجّ، آیات ۲۸ و ۳۶٫
۶۰۶
بود. مفهوم این آیه منع از اکل خبیث است که رعایت چنین منعی آثار فراوان پزشکی خواهد داشت، هرچند به لحاظ اختصاص خطاب به مؤمنان پرهیزگارِ از غیر طیّب، نیازی به مفهومگیری نیست.
رزق تشریعی نبودن حرام
یکی از اوصاف فعلیه خدای سبحان «رازق» و «رزّاق» است: ﴿اِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذو القُوَّهِ المَتین) ۱ هرچه در جهان یافت شود تکویناً مخلوق و رزق خداست و تصرف در آن به اذن اوست، یعنی آنچه را خدای سبحان آفریده رزق و روزی به معنای عام است؛ ولی شرعاً نمیتوان حرام و معصیت را به او اسناد داد. تنها حلال به خدا مستند است، از اینرو کالای حرام، همچون مال مسروق را نمیتوان روزی خود دانست و چنین گفت که خدا آن را روزی من کرده است.
در آیه مورد بحث، اشاره به این نکته هست که آنچه در دسترس جامعه و در اختیار انسانهاست رزق خداست؛ لیکن به همان دلیل که اشاره شد هرچه انسان به آن دست یافت رزق مشروع او نیست و از همینرو تنها مجاز به استفاده از خصوص حلال و طیبات روزی خداست: ﴿کُلوا مِن طَیِّبتِ ما رَزَقنکُم﴾.
شکرگزاری، لازم عبادت
آیه شریفه، مدعیان ایمان و عبادت را به شکرگزاری خداوند امر کرده، چنین میفرماید: اگر فقط خدا را عبادت میکنید باید شاکر او باشید: ﴿واشکُروا لِلّهِ
^ ۱ – ـ سورهٴ ذاریات، آیهٴ ۵۸٫
۶۰۷
اِن کُنتُم اِیّاهُ تَعبُدون﴾.
وجوب شکر منعم بر متنعم به طور مطلق طبق برهان و حکمت است و بر موحّد که خداوند را ولی نعمت میشناسد و او را میپرستد طبق جدال احسن است. قراردادن اسم ظاهر (الله) به جای ضمیر برای نکته عنایت به علّت لزوم شکر است. شکر نیز از شئون عقل عملی است.
شکرگزاری خدا به اَنحای سهگانه قلبی، جوارحی و لسانی تقسیم میشود؛ اعتقاد به اینکه نعمت از خدای سبحان است، شکر قلبی است و صرف نعمت در جای مناسب خود شکر جوارحی، و با زبانْ خدا را سپاس کردن، شکر لسانی است.
درباره شکر و نسبت بین شکر و ذکر خدا، ذیل آیه شریفه ﴿فَاذکُرونی اَذکُرکُم واشکُروا لی ولاتَکفُرون) ۱ نکاتی به اشارت گذشت. آنچه در اینجا باید یادآور شد این است که شکر خدا جزء دستورهای عام است که امتثال آن بر همه واجب است. جمله ﴿اِن کُنتُم اِیّاهُ تَعبُدون﴾ نیز که در پی ﴿واشکُروا لِلّه﴾ آمده بدین معنا نیست که اگر عابد خدا نیستید شکر بر شما واجب نیست؛ یعنی همچون جملههای شرطی دیگر نیست که بتوان از آن مفهوم گرفت تا کسی نادرستی مفهوم آن را نشان و گواه بر این بیاورد که شرطْ مفهوم ندارد، چنان که فخر رازی آنرا از برخی نقل کرده است ۲٫ معنای این جمله همچون ﴿اِن کُنتُم مُؤمِنین) ۳ که در آیات فراوانی آمده این است که اگر شما در ادعای عبادت و ایمان راستگو هستید، خدا را شکر کنید که لازم عبادت،
^ ۱ – ـ سورهٴ بقره، آیهٴ ۱۵۲٫
^ ۲ – ـ التفسیر الکبیر، مج ۳، ج ۵، ص ۱۰٫
^ ۳ – ـ سورهٴ بقره، آیهٴ ۲۷۸٫
۶۰۸
شکر کردن است، هرچند خود شکر الهی نحوی از عبادت خداست، چنانکه عبادت خدا را میتوان مصداق کامل شکر او دانست و چون عبادت برای غیر خدا روا نیست اینگونه از شکر عبادی نیز برای غیر او سزا نخواهد بود و اگر شکر مخلوق وظیفه متنعّم قرار داده شده، بازگشت چنین شکری به اطاعت از خداست که دستور سپاسگزاری از مُنْعمان بشری را صادر کرده است.
شایان ذکر است که تقدیم مفعول ﴿اِیّاهُ﴾ و ذکر آن با ضمیر منفصل و تعبیر به ﴿اِیّاهُ تَعبُدون﴾ همچون عبارت ﴿إیّاک نعبد) ۱ مفید حصر است و به این معناست که اگر فقط خدا را عبادت میکنید و موحّد هستید باید شاکر باشید. البته لازم است در شکر نیز موحّد باشید تا با توحید عبادی شما هماهنگ باشد.
تعبیر حصرآمیز ﴿اِیّاکَ نَعبُد﴾ ضمن اینکه هرگونه شرک جلّی وثنی و صنمی را طرد و هرگونه شرک خفی آلودگان به ریا و مبتلایان به سُمعه را نفی میکند میتواند غرضورزی عابدان برده خوی یا سوداگر را ناروا بداند و بگوید فقط او را میپرستید، نه او را برای رهایی از رنج دوزخ یا رسیدن به گنج بهشت. البته شکر سپاسگزاران الهی نیز چون سهمی از عبادت دارد از سه حال یاد شده بیرون نیست و روشن است که شکر هر عابدی در قلمرو عبادت خاص همان عابد قرار دارد؛ یعنی یا هراسناکانه است یا سوداگرانه یا خالصانه، دوستانه، آزادانه و کریمانه که هر کدام از این عناوین (خالصانه، دوستانه، آزادانه و کریمانه بودن) جداگانه در تعریف قسم سوم عبادت مطرح است.
^ ۱ – ـ سورهٴ فاتحه، آیهٴ ۵٫
۶۰۹
بحث روایی
۱- فرمان خداوندِ طیّبْ به بهرهوری از طیبات
عن أبی هریره قال: قال رسول اللهص: «إنّ الله طیّب لایقبل إلاّطیّباً و إنّ الله أمر المؤمنین بما أمر به المرسلین فقال: ﴿یاَیُّهَا الرُّسُلُ کُلوا مِنَ الطَّیِّبتِ واعمَلوا صلِحًا اِنّی بِما تَعمَلونَ عَلیم) ۱ و قال: ﴿یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا کُلوا مِن طَیِّبتِ ما رَزَقنکُم﴾. ثمّ ذکر الرجل یطیل السفر أشعث أغبر یمدّ یدیه إلی السماء یارب یارب، و مطعمه حرام و مشربه حرام و ملبسه حرام و غذی بالحرام، فأنّی یستجاب لذلک» ۲
اشاره: أ. از خداوند منزّهِ از هر عیب و مبرّای از هر نقص جز دستور پاکیزه صادر نخواهد شد. پاکیزگی دستور به آن است که به چیزهای طیّب تعلق گیرد وگرنه پاکیزه نبوده و مناسب با خداوند طیّب نخواهد بود، زیرا دستورْ ظهور وصف دستور دهنده است.
ب. مؤمنانْ پیروان پیامآوران الهیاند، بدین سبب دستور طیّب خدا باید همسان به پیشوا و پیرو برسد، از همینرو همگان، اعم از پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم) و امّت پاکیزه آن حضرت، دستور انحصاری بهرهوری از طیّبها را یافتند.
ج. برخی با احداث کوره راه توقع اجابت دعا دارند. طبق نقل میبدی، سعد بن ابی وقاص از حضرت رسول اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) درخواست کرد: دعا کن که خداوند دعای مرا اجابت فرماید. حضرت رسول(صلّی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: ای سعد غذایت حلال باشد دعایت استجابت میشود ۳٫
^ ۱ – ـ سورهٴ مؤمنون، آیهٴ ۵۱٫
^ ۲ – ـ الدر المنثور، ج ۱، ص ۴۰۶ و ۴۰۷٫
^ ۳ – ـ کشف الاسرار، ج ۱، ص ۴۵۶٫
۶۱۰
۲- رضایت خدا از بنده شکرگزار
قال رسول اللهص: «إنّ الله لیرضی عن العبد أن یأکل الأکله و یشرب الشربه فیحمد الله علیها» ۱
اشاره: هر اطاعتی موجب رضای خداست، چنانکه هر معصیتی میتواند زمینه سخط الهی را فراهم کند. سپاس خداوند بعد از بهرهوری از نعمت وی اطاعت اوست، پس ستایش خداوند مایه خشنودی اوست و خشنودی الهی وصف فعل اوست؛ نه صفت ذات وی. نشان این خشنودی را میشود از مزید نعمت استنباط کرد، زیرا فرمود: ﴿لَئِن شَکَرتُم لاَزیدَنَّکُم) ۲ چنان که درباره اصل مطلب، یعنی اینکه شکر موجب رضای خداست، چنین فرموده است: ﴿واِن تَشکُروا یَرضَهُ لَکُم) ۳
۳- شکر نعمتها در پرتو طاعت و پذیرش ولایت معصومان(علیهماالسلام)
قال الإمام(علیهالسلام): «قال الله عزّوجلّ: ﴿یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا﴾ بتوحید الله و نبوّه محمّد رسول الله و بإمامه علیّ ولی الله، ﴿کُلوا مِن طَیِّبتِ ما رَزَقنکُم واشکُروا لِلّهِ﴾ علی ما رزقکم منها بالمقام علیولایه محمد وعلیٍ لیقیکم الله تعالی بذلک شرور الشیاطین المتمرّده علی ربّها عزوجلّ… فاشکروا نعمه الله بطاعه من أمرکم بطاعه من محمّد وعلیٍ و خلفائهم الطیّبین» ۴
^ ۱ – ـ الدر المنثور، ج ۱، ص ۴۰۶ و ۴۰۷٫
^ ۲ – ـ سورهٴ ابراهیم، آیهٴ ۷٫
^ ۳ – ـ سورهٴ زمر، آیهٴ ۷٫
^ ۴ – ـ التفسیر المنسوب إلی الإمام العسکری، ص ۴۵۹، ح ۳۴۸ ـ ۳۴۹٫
۶۱۱
اشاره: أ. ولایت از بارزترین مصداقهای نعمت خداست، چنان که در جریان غدیر خم و اعطای کوثر ولایت فرمود: ﴿واَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتی) ۱ از اینگونه نعمتهای معنوی به رزق حَسَن یاد میشود، چنان که فرمود: ﴿یقَومِ اَرَءَیتُم اِن کُنتُ عَلی بَیِّنَهٍ مِن رَبّی ورَزَقَنی مِنهُ رِزقًا حَسَنا) ۲
ب. شکر هر نعمتی مناسب با آن نعمت است، چنانکه رضای الهی در برابر هر شکر و طاعتی مناسب همان خواهد بود. ولایتمداری، معرفتِ عِدْل قرآن، حمایت و دفاع از آن و تبیین ضرورت رعایت آن در همه شئون فردی و اجتماعی امّت اسلامی از مصادیق روشن سپاس این نعمت عظیم خداست.
٭ ٭ ٭
^ ۱ – ـ سورهٴ مائده، آیهٴ ۳٫
^ ۲ – ـ سورهٴ هود، آیهٴ ۸۸٫
۶۱۲
بازدیدها: 350