أولئك عليهم صلوات من ربّهم ورحمة وأولئك هم المهتدون (157)
گزيده تفسير
لطف ويژه خداي سبحان نسبت به صابران، تنزل صلوات و رحمت الهي بر آنها و در نتيجه، اهتداي آنان است. خداوند بر مؤمنان صلوات ميفرستد تا آنان را از ظلمت رهانيده و نوراني كند و بر صابران تصليه مكرّر رواميدارد تا تجلي خاص و متنوّع و متعدّد اسم مبارك حنّان نسبت به آنان تحقق يابد. صلوات، فيضي خاص است كه اثر آنْ احساس روشني و صفا در درون انسان است.
رحمت خداوند فراگير است؛ ليكن رحمت خاص او از آنِ مؤمنانِ صابر بوده و پاداشي است كه به انسانهاي نوراني ميدهد تا استمرار تجلّي حنّان محفوظ بماند.
انسان صابر، مهتدي است و اهتدا، هدايت برتر و به معناي وصول به مطلوب با هدايت تكويني خداست؛ نه صرف هدايت تشريعي كه بهره همگان است.
694
تفسير
مفردات
صَلوتٌ: جمع «صَلاة» است. صلاة در اصل، صَلَوَة بوده كه واو آن به الف بدل شده است. «صلاة» هرگاه با حرف «علي» به كار رود به معناي ثناي جميل و تحيت نيكوست. ثنا و تحيت خداي منّان نسبت به صابران همان احسان و لطف عملي اوست كه موجب توفيقات بيشتر و نورانيت باطن آنان ميگردد، زيرا گفتار خداي مهربان همان فعل اوست.
تناسب آيات
پس از امر به صبر و بيان وصف و حال صابران و حقيقت و كيفيت صبر و آنچه بايد بر آن صبر كرد، اكنون در آيه مورد بحث اجر و پاداش صابران بيان ميگردد 1 ، اجري كه موقوف و مترتب بر همه اوصاف پيش گفته است 2 و با بياني كه به بلندي مقام و شكوه مرام آنان اشاره دارد 3 و بدينگونه مجموعه آيات مربوط به صبر كامل ميگردد 4.
٭ ٭ ٭
اثر صلوات الهي
لطف ويژه خداي سبحان به صابران اين است كه صلوات الهي پيوسته بر آنان تنزّل مييابد: ﴿أولئك عليهم صلَوت من ربّهم و رحمة﴾. خداوند بر همه
^ 1 – ـ الميزان، ج 1، ص 358.
^ 2 – ـ تفسير التحرير والتنوير، ج 2، ص 56.
^ 3 – ـ نظم الدرر، ج 1، ص 282.
^ 4 – ـ الأساس في التفسير، ج 1، ص 331.
695
مؤمنان صلوات ميفرستد: ﴿هو الذي يصلّي عليكم) 1 ليكن تصليه بر صابران را با جمله اسميّه بيان ميكند و اسم بر ثبات دلالت دارد؛ امّا درباره مؤمنانِ عادي تصليه را با فعل بيان فرموده و فعل مضارع گرچه بر استمرار دلالت دارد، ليكن از آن جز تدريج استفاده نميشود. در باره پيامبر(صلّي الله عليه وآله وسلّم) نيز با فعل آمده است: ﴿يصلون علي النبي) 2 ليكن درجات تصليه همسان نيست، از اينرو رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) بر اثر تصليه ويژه الهي به بارگاه منيع راه يافته و خود منشأ صلوات شد و از ناحيه مقدس آن حضرت صلوات بهره ديگران ميشود: ﴿… و يتّخذ ما يُنفق قُرُبَت عند الله و صَلَوتِ الرسول) 3 طبري نقل ميكند كه رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) نسبت به برخي صلوات فرستاد؛ مثلاً فرمود: ﴿اللّهمّ صَلّ عَلي آل أبي اَوْفي) 4
صلوات، از ناحيه خداي سبحان كرامت و براي نوراني كردن و رهانيدن انسان از تيرگي و ظلمت است: ﴿هو الذي يصلّي عليكم وملَئكته ليخرجكم من الظّلَمت إلي النّور) 5 اين صلوات، نسبت به اولياي الهي دفع و منع هجوم ظلمت به ساحت ايشان، و نسبت به ديگران رفع و زدودن تيرگي موجود است، بنابراين، صابران نيز كه خداوند صلوات و كرامتهاي فراوان بر آنان نازل ميكند: ﴿عليهم صلَوت من ربهم﴾ نوراني يا نورانيتر خواهند شد. البته اگر كسي واقعاً صابر شد، اين نور در درون او وجود دارد.
^ 1 – ـ سورهٴ احزاب، آيهٴ 43.
^ 2 – ـ سورهٴ احزاب، آيهٴ 56.
^ 3 – ـ سورهٴ توبه، آيهٴ 99.
^ 4 – ـ جامع البيان، ج 2، ص 45 ـ 46.
^ 5 – ـ سورهٴ احزاب، آيهٴ 43.
696
فرشتگان نيز بر مؤمنان صلوات ميفرستند كه اثر آن نيز نورانيت مؤمنان است: ﴿هو الّذي يصلّي عليكم وملَئِكته ليخرجكم من الظّلَمت إلي النّور﴾. صلوات ملائكه و اثر آن، يعني نوراني كردن نيز به فرمان خداست، از اين رو در جزا ﴿ليخرجكم﴾ فعل را مفرد ميآورد؛ يعني خدا و ملائكه بر شما صلوات ميفرستند تا خدا شما را نوراني كند.
تصليه الهي، گرايش و انعطاف و تجلّي نام مباركِ حَنّان را به همراه دارد، زيرا حَنْو و رأفت و انعطاف در معناي صلات نهادينه شده است. اين كلمه در آيه مورد بحث به صورت جمع ياد شده، كه اگر مقصودْ بيان جمع در قبال جمع باشد، به اين معناست كه براي هر صابري صلاتي است و اگر مقصود بيان جمع براي هر فرد باشد بدين معناست كه براي هر صابري چندين صلات مقرر است كه از آنها به صلوات تعبير شده است. معناي تصليههاي مكرّر همان تجلي متنوّع و متعدد اسم شريف حنّان است و معناي آن چنين خواهد شد: عليهم رأفة بعد رأفة و حَنوٌ بعد حنوٍ و تعطّفٌ بعد تعطّفٍ. در تداوم آن نيز واژه ﴿رحمة﴾ كه مناسب با حَنو و رأفت است ياد شده تا استمرار تجلّي حنّان محفوظ بماند. تكرار مستفاد از جمع و از افزودن كلمه ﴿رحمة﴾ مانند تكرار معنوي مستفاد از جمله ﴿أم يحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم) 1 است.
صلوات، فيض خاص
صلوات الهي لفظ نيست، زيرا گفتار خداي سبحان همان فعل اوست، و فعل خداوند همان قولِ نافذ اوست، چنانكه اميرمؤمنان(عليهالسلام) فرمود: «يقول لمن أراد كونه: كن؛ فيكون لا بصوتٍ يُقرع و لا بنداءٍ يُسمع و إنّما كلامه سبحانه فعل
^ 1 – ـ سورهٴ زخرف، آيهٴ 80.
697
منه أنشأه و مثّله» 1 در دعايي كه رسول اكرم(صلّي الله عليه وآله وسلّم) به حضرت فاطمهٍّ تعليم فرمود نيز چنين آمده است: ﴿يا من فعله قول و قوله أمر و أمره ماضٍ علي ما يشاء) 2
نورانيّت، روشني و صفايي كه انسان در درون خود احساس ميكند از آثار صلوات الهي و از بركات آن است و انسان بر اثر همين نورانيت به اطاعت و امتثال فرمان خداوند علاقهمند، از گناه منزجر، از جهنم هراسناك، به بهشت شائق، از صميم دل دوستدار مواليان الهي و اهلبيت نبوت(عليهمالسلام) و دلبسته و مبتهج به سيره و سنّت آن ذوات نوراني است.
پيدايش سكينت نفس و آرامش دل به بركت صلوات انسان كامل: ﴿و صلّ عليهم إنّ صَلوتَك سكنٌ لهم) 3 نيز بر همين اساس است؛ يعني دعاي انسان مستجاب الدعوة مايه آرامش قلب ميشود، چون تصليه انسان كامل چندين اثر دارد: 1. تأثير تكويني، زيرا مظهر اسم اعظم خداست. 2. تأثير رواني و اجتماعي، زيرا جامعه عطوف پذيراي چنين سنّت و ادبي است. 3. تأثير تشريعي، زيرا اسوه مردم است.
^ 1 – ـ نهجالبلاغه، خطبهٴ 186، بند 17.
^ 2 – ـ بحارالأنوار، ج 88، ص 182. تطبيق قول بر فعل روشن است و امّا تطبيق فعل بر قول براي آن است كهث ابت شود فعل او تخلّف پذير نيست، زيرا عين قول اوست و قول او عين امر اوست و امر خداوند همانْ و اثتمار مأمور همانْ؛ يعني ﴿كن﴾ با ﴿يكون﴾ همراه است و ﴿يكون﴾ فعل است، نه قول و چون ﴿كن﴾ عين ﴿يكون﴾ است پس ﴿كن﴾ همان فعلِ ايجادي است؛ نه امر لفظي و از اينرو فعل عين قول و قول عين فعل است. حديث نهجالبلاغه عهدهدار شرح اصلي مطلب ياد شده است.
^ 3 – ـ سورهٴ توبه، آيهٴ 103.
698
رحمت عام و خاص خداوند
در آيه شريفه مورد بحث، در كنار «صلوات»، «رحمت» آمده است: ﴿عليهم صلَوت من ربهم ورحمة﴾. آن صلوات براي نوراني كردن و اين رحمت خاص براي پاداش دادن به انسانهاي نوراني است.
رحمت خداي سبحان فراگير است، به گونهاي كه همه جهان امكان را دربرگرفته و همه جا را پوشانده است: ﴿ورحمتي وسعتْ كلّ شيءٍ) 1 ليكن رحمت او براي مؤمنان، رحمت خاصّه است؛ نه رحمت عامّه، زيرا در ادامه همين آيه كه بر وسعت رحمت دلالت دارد، به رحمت خاصّهاي اشاره شده كه از آنِ مؤمنان و پارسايان است: ﴿فسأكتبها لِلَّذين يتّقون و يؤتون الزّكوة وَالَّذينَ هم بَِايتنا يؤمنون) 2
تذكّر: ملكه صبر باعث فراگيري لطف و انعطاف الهي نسبت به سالك صابر است و از اينرو تعبير به «علي» شد؛ نه «له»؛ يعني عنايت الهي محيط و مشرف و فراگير صابر است و او در متن رحمت الهي منغمس و فرورفته خواهد بود.
هدايت برتر صابران
خداي سبحان اهتداي صابران را تأييد ميكند: ﴿و أُولئك هم المهتدون﴾، پس انسان صابر مهتدي و هدايت يافته است.
«مهتدي» با «مَهدي» تفاوت دارد؛ فرق اين دو نظير فرق «اقتدار» با «قدرت» و «اقتراب» با «قرب» است. در برخي موارد، افزوني مباني بر كثرت معنا دلالت ميكند، بر همين اساس، «مقترب» نزديكتر از «قارب»، «مقتدر» قويتر از «قادر» و «مهتدي» هدايت شدهتر از «مهدي» است، بنابراين، جمله ﴿أولئك هم المهتدون﴾ بدين معناست كه صابران واقعاً هدايت پذيراند و رهيابي آنان بهتر و كاملتر از رهيافت مهديّون است.
^ 1 – ـ سورهٴ اعراف، آيهٴ 156.
^ 2 – ـ همان.
^ 3 – ـ سورهٴ نور، آيهٴ 54.
699
اطاعت نخواهد كرد و ثانياً همين اطاعت، مصداق هدايت است، پس چگونه اهتدا مترتب بر اطاعت و فرع آن خواهد بود. در اين آيه هدايت برتر، يعني هدايت به معناي ايصال به مطلوب، و هدايت تكويني مقصود است؛ نه هدايت تشريعي و ابتدايي، زيرا همانطور كه بيان شد اگر كسي به هدايت تشريعي و ابتدايي مهتدي نباشد مطيع نميشود.
خداوند در آيه مورد بحث، وعدهاي را كه در آيه سوره نور درباره صابران پيروزمند در امتحان داده بود، انجاز و به آن وفا كرده و فرموده است: ﴿أولئك هم المهتدون﴾، چنان كه در آيهاي ديگر بر اهتداي برخي مؤمنان صحه گذاشته چنين ميفرمايد: آنان كه مؤمن شدند و دامنه ايمانشان را به ستم نيالودند در امن بوده و ديگران نيز از آنها در امان بودند از امن الهي برخوردارند و اينان مهتدي هستند: ﴿الّذين ءَامنوا ولم يلبسوا إيمَنهم بظُلمٍ أوْلئِك لهم الأمن وهم مهتدون) 1 تفاوت اين آيه با آيه مورد بحث در كلمه «مهتدون» اين است كه اين كلمه در آيه مورد بحث با الف و لام آمده كه نشان كمال اهتداست.
^ 1 – ـ سورهٴ انعام، آيهٴ 82.
700
بحث روايي
عطيّه الهي براي مصيبت زده
عن عبدالله بن سنان قال: سمعت أبا عبد الله (عليهالسلام) يقول: «قال رسول الله(صلّي الله عليه وآله وسلّم): قال الله جلّ جلاله: إنّي أعطيت الدنيا بين عبادي قرضاً، فمن أقرضني منها قرضاً أعطيته بكلّ واحدةٍ منهنّ عشراً إلي سبعمائة ضعف و ما شئت من ذلك، و من لم يقرضني منها قرضاً فأخذت منه قسراً، أعطيته ثلاث خصال لو أعطيت واحدة منهنّ ملائكتي لرضوا: الصلاة و الهداية و الرحمة. إنّ الله عزّ و جلّ يقول: ﴿الّذين إذا أصبتهم مصيبة قالوا إنّا لله و إنّا إليه رجعون٭ أولئك عليهم صلوات من ربّهم﴾ واحدة من ثلاث ﴿و رحمة﴾ اثنتين ﴿و أولئك هم المهتدون﴾ ثلاثة». ثمّ قال أبو عبد الله (عليهالسلام): «هذا لمن أخذ[الله] منه شيئاً قسراً» 1
ـ قال إسحاق بن عمّار قال أبو عبد الله (عليهالسلام): ﴿هذا إن أخذ الله منه شيئاً فصبر و استرجع) 2
اشاره: آنچه براي صابران مقرر شده براي شاكران نيز خواهد بود، زيرا وقتي گرفته شدن چيزي به قسر چنين پاداش جزيلي دارد، اگر انسان سالك به جايي رسيد كه همان امانت را با طوع و رغبت به خداوند اهدا كند و هيچ قسري را احساس نكند، حتماً از آن عنايت ويژه برخوردار خواهد شد.
٭ ٭ ٭
^ 1 – ـ كتاب الخصال، ص 130؛ الكافي، ج 2، ص 92 ـ 93، با اندك تفاوت.
^ 2 – ـ تفسير العياشي، ج 1، ص 69.
بازدیدها: 158