تفسیر تسنیم (اجمالی)| جلد هفتم، سوره بقره، آیه۱۵۷

خانه / قرآن و عترت / قرآن / تفاسیر متنی / تفسیر تسنیم (اجمالی)| جلد هفتم، سوره بقره، آیه۱۵۷

لطف ویژه خدای سبحان نسبت به صابران، تنزل صلوات و رحمت الهی بر آنها و در نتیجه، اهتدای آنان است. خداوند بر مؤمنان صلوات می‌فرستد تا آنان را از ظلمت رهانیده و نورانی کند و بر صابران تصلیه مکرّر روامی‌دارد تا تجلی خاص و متنوّع و متعدّد اسم مبارک حنّان نسبت به آنان تحقق یابد. صلوات، فیضی خاص است که اثر آنْ احساس روشنی و صفا در درون انسان است.

أولئک علیهم صلوات من ربّهم ورحمه وأولئک هم المهتدون (۱۵۷)

گزیده تفسیر
لطف ویژه خدای سبحان نسبت به صابران، تنزل صلوات و رحمت الهی بر آنها و در نتیجه، اهتدای آنان است. خداوند بر مؤمنان صلوات می‌فرستد تا آنان را از ظلمت رهانیده و نورانی کند و بر صابران تصلیه مکرّر روامی‌دارد تا تجلی خاص و متنوّع و متعدّد اسم مبارک حنّان نسبت به آنان تحقق یابد. صلوات، فیضی خاص است که اثر آنْ احساس روشنی و صفا در درون انسان است.
رحمت خداوند فراگیر است؛ لیکن رحمت خاص او از آنِ مؤمنانِ صابر بوده و پاداشی است که به انسانهای نورانی می‌دهد تا استمرار تجلّی حنّان محفوظ بماند.
انسان صابر، مهتدی است و اهتدا، هدایت برتر و به معنای وصول به مطلوب با هدایت تکوینی خداست؛ نه صرف هدایت تشریعی که بهره همگان است.

۶۹۴

تفسیر

مفردات
صَلوتٌ: جمع «صَلاه» است. صلاه در اصل، صَلَوَه بوده که واو آن به الف بدل شده است. «صلاه» هرگاه با حرف «علی» به کار رود به معنای ثنای جمیل و تحیت نیکوست. ثنا و تحیت خدای منّان نسبت به صابران همان احسان و لطف عملی اوست که موجب توفیقات بیشتر و نورانیت باطن آنان می‌گردد، زیرا گفتار خدای مهربان همان فعل اوست.

تناسب آیات
پس از امر به صبر و بیان وصف و حال صابران و حقیقت و کیفیت صبر و آنچه باید بر آن صبر کرد، اکنون در آیه مورد بحث اجر و پاداش صابران بیان می‌گردد ۱ ، اجری که موقوف و مترتب بر همه اوصاف پیش گفته است ۲ و با بیانی که به بلندی مقام و شکوه مرام آنان اشاره دارد ۳ و بدین‏گونه مجموعه آیات مربوط به صبر کامل می‌گردد ۴٫
٭ ٭ ٭

اثر صلوات الهی
لطف ویژه خدای سبحان به صابران این است که صلوات الهی پیوسته بر آنان تنزّل می‌یابد: ﴿أولئک علیهم صلَوت من ربّهم و رحمه﴾. خداوند بر همه
^ ۱ – ـ المیزان، ج ۱، ص ۳۵۸٫
^ ۲ – ـ تفسیر التحریر والتنویر، ج ۲، ص ۵۶٫
^ ۳ – ـ نظم الدرر، ج ۱، ص ۲۸۲٫
^ ۴ – ـ الأساس فی التفسیر، ج ۱، ص ۳۳۱٫

۶۹۵

مؤمنان صلوات می‌فرستد: ﴿هو الذی یصلّی علیکم) ۱ لیکن تصلیه بر صابران را با جمله اسمیّه بیان می‌کند و اسم بر ثبات دلالت دارد؛ امّا درباره مؤمنانِ عادی تصلیه را با فعل بیان فرموده و فعل مضارع گرچه بر استمرار دلالت دارد، لیکن از آن جز تدریج استفاده نمی‌شود. در باره پیامبر(صلّی الله علیه وآله وسلّم) نیز با فعل آمده است: ﴿یصلون علی النبی) ۲ لیکن درجات تصلیه همسان نیست، از این‌رو رسول اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) بر اثر تصلیه ویژه الهی به بارگاه منیع راه یافته و خود منشأ صلوات شد و از ناحیه مقدس آن حضرت صلوات بهره دیگران می‌شود: ﴿… و یتّخذ ما یُنفق قُرُبَت عند الله و صَلَوتِ الرسول) ۳ طبری نقل می‌کند که رسول اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) نسبت به برخی صلوات فرستاد؛ مثلاً فرمود: ﴿اللّهمّ صَلّ عَلی آل أبی اَوْفی) ۴
صلوات، از ناحیه خدای سبحان کرامت و برای نورانی کردن و رهانیدن انسان از تیرگی و ظلمت است: ﴿هو الذی یصلّی علیکم وملَئکته لیخرجکم من الظّلَمت إلی النّور) ۵ این صلوات، نسبت به اولیای الهی دفع و منع هجوم ظلمت به ساحت ایشان، و نسبت به دیگران رفع و زدودن تیرگی موجود است، بنابراین، صابران نیز که خداوند صلوات و کرامتهای فراوان بر آنان نازل می‌کند: ﴿علیهم صلَوت من ربهم﴾ نورانی یا نورانی‌تر خواهند شد. البته اگر کسی واقعاً صابر شد، این نور در درون او وجود دارد.
^ ۱ – ـ سورهٴ احزاب، آیهٴ ۴۳٫
^ ۲ – ـ سورهٴ احزاب، آیهٴ ۵۶٫
^ ۳ – ـ سورهٴ توبه، آیهٴ ۹۹٫
^ ۴ – ـ جامع البیان، ج ۲، ص ۴۵ ـ ۴۶٫
^ ۵ – ـ سورهٴ احزاب، آیهٴ ۴۳٫

۶۹۶

فرشتگان نیز بر مؤمنان صلوات می‌فرستند که اثر آن نیز نورانیت مؤمنان است: ﴿هو الّذی یصلّی علیکم وملَئِکته لیخرجکم من الظّلَمت إلی النّور﴾. صلوات ملائکه و اثر آن، یعنی نورانی کردن نیز به فرمان خداست، از این رو در جزا ﴿لیخرجکم﴾ فعل را مفرد می‌آورد؛ یعنی خدا و ملائکه بر شما صلوات می‌فرستند تا خدا شما را نورانی کند.
تصلیه الهی، گرایش و انعطاف و تجلّی نام مبارکِ حَنّان را به همراه دارد، زیرا حَنْو و رأفت و انعطاف در معنای صلات نهادینه شده است. این کلمه در آیه مورد بحث به صورت جمع یاد شده، که اگر مقصودْ بیان جمع در قبال جمع باشد، به این معناست که برای هر صابری صلاتی است و اگر مقصود بیان جمع برای هر فرد باشد بدین معناست که برای هر صابری چندین صلات مقرر است که از آنها به صلوات تعبیر شده است. معنای تصلیه‌های مکرّر همان تجلی متنوّع و متعدد اسم شریف حنّان است و معنای آن چنین خواهد شد: علیهم رأفه بعد رأفه و حَنوٌ بعد حنوٍ و تعطّفٌ بعد تعطّفٍ. در تداوم آن نیز واژه ﴿رحمه﴾ که مناسب با حَنو و رأفت است یاد شده تا استمرار تجلّی حنّان محفوظ بماند. تکرار مستفاد از جمع و از افزودن کلمه ﴿رحمه﴾ مانند تکرار معنوی مستفاد از جمله ﴿أم یحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجویهم) ۱ است.

صلوات، فیض خاص
صلوات الهی لفظ نیست، زیرا گفتار خدای سبحان همان فعل اوست، و فعل خداوند همان قولِ نافذ اوست، چنان‌که امیرمؤمنان‌(علیه‌السلام) فرمود: «یقول لمن أراد کونه: کن؛ فیکون لا بصوتٍ یُقرع و لا بنداءٍ یُسمع و إنّما کلامه سبحانه فعل
^ ۱ – ـ سورهٴ زخرف، آیهٴ ۸۰٫

۶۹۷

منه أنشأه و مثّله» ۱ در دعایی که رسول اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) به حضرت فاطمهٍّ تعلیم فرمود نیز چنین آمده است: ﴿یا من فعله قول و قوله أمر و أمره ماضٍ علی ما یشاء) ۲
نورانیّت، روشنی و صفایی که انسان در درون خود احساس می‌کند از آثار صلوات الهی و از برکات آن است و انسان بر اثر همین نورانیت به اطاعت و امتثال فرمان خداوند علاقه‌مند، از گناه منزجر، از جهنم هراسناک، به بهشت شائق، از صمیم دل دوستدار موالیان الهی و اهل‌بیت نبوت(علیهم‌السلام) و دلبسته و مبتهج به سیره و سنّت آن ذوات نورانی است.
پیدایش سکینت نفس و آرامش دل به برکت صلوات انسان کامل: ﴿و صلّ علیهم إنّ صَلوتَک سکنٌ لهم) ۳ نیز بر همین اساس است؛ یعنی دعای انسان مستجاب الدعوه مایه آرامش قلب می‌شود، چون تصلیه انسان کامل چندین اثر دارد: ۱٫ تأثیر تکوینی، زیرا مظهر اسم اعظم خداست. ۲٫ تأثیر روانی و اجتماعی، زیرا جامعه عطوف پذیرای چنین سنّت و ادبی است. ۳٫ تأثیر تشریعی، زیرا اسوه مردم است.
^ ۱ – ـ نهج‌البلاغه، خطبهٴ ۱۸۶، بند ۱۷٫
^ ۲ – ـ بحارالأنوار، ج ۸۸، ص ۱۸۲٫ تطبیق قول بر فعل روشن است و امّا تطبیق فعل بر قول برای آن است کهث ابت شود فعل او تخلّف پذیر نیست، زیرا عین قول اوست و قول او عین امر اوست و امر خداوند همانْ و اثتمار مأمور همانْ؛ یعنی ﴿کن﴾ با ﴿یکون﴾ همراه است و ﴿یکون﴾ فعل است، نه قول و چون ﴿کن﴾ عین ﴿یکون﴾ است پس ﴿کن﴾ همان فعلِ ایجادی است؛ نه امر لفظی و از این‌رو فعل عین قول و قول عین فعل است. حدیث نهج‌البلاغه عهده‌دار شرح اصلی مطلب یاد شده است.
^ ۳ – ـ سورهٴ توبه، آیهٴ ۱۰۳٫

۶۹۸

رحمت عام و خاص خداوند
در آیه شریفه مورد بحث، در کنار «صلوات»، «رحمت» آمده است: ﴿علیهم صلَوت من ربهم ورحمه﴾. آن صلوات برای نورانی کردن و این رحمت خاص برای پاداش دادن به انسانهای نورانی است.
رحمت خدای سبحان فراگیر است، به گونه‌ای که همه جهان امکان را دربرگرفته و همه جا را پوشانده است: ﴿ورحمتی وسعتْ کلّ شی‏ءٍ) ۱ لیکن رحمت او برای مؤمنان، رحمت خاصّه است؛ نه رحمت عامّه، زیرا در ادامه همین آیه که بر وسعت رحمت دلالت دارد، به رحمت خاصّه‌ای اشاره شده که از آنِ مؤمنان و پارسایان است: ﴿فسأکتبها لِلَّذین یتّقون و یؤتون الزّکوه وَالَّذینَ هم بَِایتنا یؤمنون) ۲
تذکّر: ملکه صبر باعث فراگیری لطف و انعطاف الهی نسبت به سالک صابر است و از این‌رو تعبیر به «علی» شد؛ نه «له»؛ یعنی عنایت الهی محیط و مشرف و فراگیر صابر است و او در متن رحمت الهی منغمس و فرورفته خواهد بود.

هدایت برتر صابران
خدای سبحان اهتدای صابران را تأیید می‌کند: ﴿و أُولئک هم المهتدون﴾، پس انسان صابر مهتدی و هدایت یافته است.
«مهتدی» با «مَهدی» تفاوت دارد؛ فرق این دو نظیر فرق «اقتدار» با «قدرت» و «اقتراب» با «قرب» است. در برخی موارد، افزونی مبانی بر کثرت معنا دلالت می‌کند، بر همین اساس، «مقترب» نزدیک‌تر از «قارب»، «مقتدر» قوی‌تر از «قادر» و «مهتدی» هدایت شده‌تر از «مهدی» است، بنابراین، جمله ﴿أولئک هم المهتدون﴾ بدین معناست که صابران واقعاً هدایت پذیراند و رهیابی آنان بهتر و کامل‌تر از رهیافت مهدیّون است.
^ ۱ – ـ سورهٴ اعراف، آیهٴ ۱۵۶٫
^ ۲ – ـ همان.
^ ۳ – ـ سورهٴ نور، آیهٴ ۵۴٫

۶۹۹

اطاعت نخواهد کرد و ثانیاً همین اطاعت، مصداق هدایت است، پس چگونه اهتدا مترتب بر اطاعت و فرع آن خواهد بود. در این آیه هدایت برتر، یعنی هدایت به معنای ایصال به مطلوب، و هدایت تکوینی مقصود است؛ نه هدایت تشریعی و ابتدایی، زیرا همان‌طور که بیان شد اگر کسی به هدایت تشریعی و ابتدایی مهتدی نباشد مطیع نمی‌شود.
خداوند در آیه مورد بحث، وعده‌ای را که در آیه سوره نور درباره صابران پیروزمند در امتحان داده بود، انجاز و به آن وفا کرده و فرموده است: ﴿أولئک هم المهتدون﴾، چنان که در آیه‌ای دیگر بر اهتدای برخی مؤمنان صحه گذاشته چنین می‌فرماید: آنان که مؤمن شدند و دامنه ایمانشان را به ستم نیالودند در امن بوده و دیگران نیز از آنها در امان بودند از امن الهی برخوردارند و اینان مهتدی هستند: ﴿الّذین ءَامنوا ولم یلبسوا إیمَنهم بظُلمٍ أوْلئِک لهم الأمن وهم مهتدون) ۱ تفاوت این آیه با آیه مورد بحث در کلمه «مهتدون» این است که این کلمه در آیه مورد بحث با الف و لام آمده که نشان کمال اهتداست.
^ ۱ – ـ سورهٴ انعام، آیهٴ ۸۲٫

۷۰۰

بحث روایی

عطیّه الهی برای مصیبت زده
عن عبدالله بن سنان قال: سمعت أبا عبد الله (علیه‌السلام) یقول: «قال رسول الله(صلّی الله علیه وآله وسلّم): قال الله جلّ جلاله: إنّی أعطیت الدنیا بین عبادی قرضاً، فمن أقرضنی منها قرضاً أعطیته بکلّ واحدهٍ منهنّ عشراً إلی سبعمائه ضعف و ما شئت من ذلک، و من لم یقرضنی منها قرضاً فأخذت منه قسراً، أعطیته ثلاث خصال لو أعطیت واحده منهنّ ملائکتی لرضوا: الصلاه و الهدایه و الرحمه. إنّ الله عزّ و جلّ یقول: ﴿الّذین إذا أصبتهم مصیبه قالوا إنّا لله و إنّا إلیه رجعون٭ أولئک علیهم صلوات من ربّهم﴾ واحده من ثلاث ﴿و رحمه﴾ اثنتین ﴿و أولئک هم المهتدون﴾ ثلاثه». ثمّ قال أبو عبد الله (علیه‌السلام): «هذا لمن أخذ[الله] منه شیئاً قسراً» ۱
ـ قال إسحاق بن عمّار قال أبو عبد الله (علیه‌السلام): ﴿هذا إن أخذ الله منه شیئاً فصبر و استرجع) ۲
اشاره: آنچه برای صابران مقرر شده برای شاکران نیز خواهد بود، زیرا وقتی گرفته شدن چیزی به قسر چنین پاداش جزیلی دارد، اگر انسان سالک به جایی رسید که همان امانت را با طوع و رغبت به خداوند اهدا کند و هیچ قسری را احساس نکند، حتماً از آن عنایت ویژه برخوردار خواهد شد.

٭ ٭ ٭
^ ۱ – ـ کتاب الخصال، ص ۱۳۰؛ الکافی، ج ۲، ص ۹۲ ـ ۹۳، با اندک تفاوت.
^ ۲ – ـ تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۶۹٫

بازدیدها: 158

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *