۸- جایگاه توحید ربوبى و براهین آن
مدار تبلیغ پیامبران و محور درگیرى آنان با دشمنان توحید ربوبى است برخى از معارف دینى که از مقوله جهان بینى است، تنها ثمره علمى دارد، اما برخى دیگر داراى ثمره عملى است. اعتقاد به وجود واجب الوجود و توحید خالقیت از قسم اول است. از این رو وثنیین حجاز از پذیرش توحید خالقى ابایى نداشتند. آنان مى گفتند: جهان را الله آفریده، ولى پس از آفرینش، با آن کارى ندارد و انسان نیز در مقابل او پاسخگو نیست. آنان گرچه ربوبیت مطلق خدا را نسبت به مجموع جهان مى پذیرفتند (۷۰۲)، اما ربوبیت جزئى، مانند رب الانسان و رب الاءرض را نمى پذیرفتند و آن را به بتها، ستارگان و یا قدیسان بشر نسبت مى دادند و براى آنها مظاهر و مجسمه هایى مى ساختند و براى دستیابى به شفاعتشان، مظاهر آنها را مى پرستیدند.
بنابراین، پذیرش خالقیت و ربوبیت مطلق خداى سبحان نسبت به جهان هستى آسان است، اما پذیرش ربوبیت جزئى است که انسان را در برابر رب خود مسئول مى کند و سخن پیامبران این بود که انسان در برابر خداى خالق مسئول است و باید از او اطاعت کند و آن که خالق است، همو مى پروراند.
قرآن کریم نیز توحید ربوبى را با دو برهان ثابت مى کند:
برهان یکم: بر اساس تحلیلى عقلى، ربوبیت گونه اى از خلقت است و پذیرش خالقیت خدا در حقیقت همان قبول ربوبیت اوست.
بیان مطلب این که، ربوبیت در واقع همان ایجاد روابط بین مستکمل و کمال است ؛ پروراندن، چیزى جز اعطاى کمال و وصف به موصوف نیست ؛ مثلا، پروراندن درخت، چیزى جز رشد دادن و به بارنشاندن آن نیست. همان طور که پروراندن انسان از نظر جسمى همان اعطاى کمالات بدنى به اوست و رب کسى که روابط بین کمالات و مستکملها را مى آفریند و کمال را به مستکمل و مستعد عطا مى کند و چون خالق فقط الله است پس رب نیز تنها اوست.
از این رو قرآن به شیوه احسن، براى احتجاج بر ربوبیت، درباره خالقیت خداى سبحان از مشرکان اقرار مى گیرد. مشرکان که ربوبیت جزئى را منکر بودند، مى گفتند خداوند به ما چیزى نمى دهد تا او را عبادت کنیم و در برابر او مسئول باشیم و تنها خود را در برابر بتها، که آنها را ارباب جزئى مى پنداشتند، مسئول مى دانستند و آنها را مى پرستیدند. (۷۰۳)
برهان دوم این که بین خالقیت و ربوبیت تلازم است ؛ یعنى لزوما آفریدگار است که مى تواند پروردگار باشد. آن که خالق چیزى نیست از سازمان هستى آن بى خبر است و قدرت تدبیر و پرورش آن را نیز ندارد؛ پس تنها خالق جهان هستى رب آن است.
پرورش دهنده هر چیز باید به همه اسرار درونى آن آگاه باشد، آنچه این شى ء با آن مرتبط است را بشناسد و توان ایجاد پیوندهاى لازم را نیز داشته باشد و چنین آگاهى با خالقیت ملازم است ؛ زیرا تنها خالق است که مطلوب هر شى ء و ارتباط و هماهنگى یا ناسازگارى آن را با سایر موجودات مى داند. از این رو قرآن کریم مى فرماید: تدبیر و پرورش جهان فقط صفت آفریدگار است: ربنا الذى اءعطى کل شى ء خلقه ثم هدى (۷۰۴)
قرآن کریم به شیوه جدال احسن با تکیه بر خالقیت خداى سبحان، که مورد پذیرش مشرکان بود، ربوبیت خداوند را اثبات مى کند.
بنابراین، ربوبیت با دو تحلیل به خالقیت بر مى گردد و آیات خلقت با همین دو تقریر سند اثبات ربوبیت است.
با اثبات توحید ربوبى، توحید عبادى نیز ثابت مى شود؛ اگر جز خدا ربى براى عالم نیست، جز او معبودى هم وجود ندارد؛ زیرا اگر منشاء عبادت، هراس از ضرر و ترک تدبیر و انعام، یا طمع و شوق دریافت عطا باشد، تنها نسبت به پرورنده و مبداء تدبیر رواست ؛ چنانکه اگر منشاء آن، شوق دیدار معبود باشد، باز درباره منعم و مبداء کمال، صادق است.
بازدیدها: 397