در مباحث گذشته اشاره شد كه حمد تنها در برابر منعم بودن خدا نيست، بلكه همه اسماء و صفات و كلمات تكوينى و تدوينى او را نيز شامل مى شود؛ خواه اثر و مقتضاى آن اوصاف به غير برسد يا نرسد و بازگشت اين مطلب به آن است كه حمد تنها در برابر جمال خدا نيست، بلكه شامل جلال او نيز مى شود. از اين رو در قرآن كريم مى فرمايد: ستايش از آن خدايى است كه از فرزند، شريك و مددكار منزه و مبراست: و قل الحمد لله الذى لم يتخذ ولدا و لم يكن له شريك فى الملك و لم يكن له ولى من الذل و كبره تكبيرا (661). به بيان ديگر، افزون بر آن كه كمال و جمال خداى سبحان قابل ستايش است، مقدس و منزه بودن او نيز جاى حمد دارد.
تحميد نه تنها از چنين گستره اى برخوردار است، بلكه همه مصاديق تسبيح، تهليل و تكبير را نيز شامل مى شود. پس تسبيح، تهليل و تكبير خداى سبحان، همه از مصاديق تحميد و ستايش اوست ؛ چنانكه در مقابل تحميد، تهليل و تكبير، همه از مصاديق تسبيح ذات اقدس خداوند است.
توضيح اين كه، تسبيح، تحميد، تهليل و تكبير گرچه با هم اختلاف مفهومى دارد، ولى از وحدت مصداقى برخوردار است. يكى از شواهد اين وحدت مصداقى آن است كه به مجموع اينها در اذكار نماز به تسبيحات اءربعه موسوم است. شاهد ديگر، اقتران حمد و تسبيح در قرآن كريم است: و ان من شى ء الا يسبح بحمده (662). سومين شاهد، رواياتى است كه در تبيين الله اءكبر ، آن را به تسبيح بازگردانده است: عن اءبى عبدالله (عليه السلام ) قال: قال رجل عنده: الله اكبر. فقال: الله اكبر من اءى شى ء؟. فقال: من كل شى ء. فقال اءبوعبدالله (عليه السلام ): حددته . فقال الرجل: و كيف اءقول ؟ فقال: الله اءكبر من اءن يوصف (663)
نكته ديگر اين كه، چون محمود حقيقى هم مبداء كمال و فيض است و هم منزه از نقص و عيب، پس اگر در موردى عنوان محمود به طور مطلق ذكر شد و قيد خاصى نداشت، مى توان آن را بر معناى جامعى حمل كرد. از اين رو ممكن است از آيه و من الليل فتهجد به نافلة لك عسى اءن يبعثك ربك مقاما محمودا (664) استفاده شود كه انسان با تهجد و نماز شب نه تنها بالعرض مبداء فيض مى شود و خير او به ديگران مى رسد، بلكه بالعرض از نقص نيز مى رهد و در نزاهت از عيب نيز مظهر هو الحميد مى شود. البته وصول انسان به كمال و رهايى او از نقص و عيب، بالعرض است، نه بالذات و محدود است، نه مطلق و به عنوان آيت كمال و نزاهت الهى است، نه جز آن.
بازدیدها: 125