قرآن کریم که شفاى دردهاى درونى انسانهاست (شفاء لما فى الصدور) (۹۰۴)، آفات توحید عبادى را معرفى مى کند. توحید در عبادت، دشمنى درونى و دشمنى بیرونى دارد. دشمن درونى که به تعبیر برخى روایات دشمن ترین دشمنان است: اءعدى عدوک نفسک التى بین جنبیک (۹۰۵) هوا و هوس انسان است. هوا و هوس نه تنها انسان را از تحصیل کمال باز مى دارد، بلکه آرام آرام چنان او را از پاى در مى آورد که محصول عمرش چیزى جز افسوس و حسرت نباشد و سر این که اءعدى عدو انسان نام گرفته، آن است که هیچ دشمنى با انسان چنین بد رفتارى نمى کند. هواى نفس انسان را با افراط در خوردن، خوابیدن و سخن گفتن چنان زمین گیر مى کند که دیگر قدرت حرکت نداشته باشد.
اما دشمن بیرونى توحید عبادى شیطان است. البته دشمن بیرونى با تصرف در مجارى ادراکى و تحریکى نفس انسان، او را اغوا مى کند. از این رو بازگشت این دو دشمن به دو سبب طولى است، نه عرضى ؛ یعنى دشمن بیرونى (شیطان ) از راه دشمن درونى (هواى نفس ) انسان را به تباهى مى کشاند و ابزار اغواى او وسوسه نفس است. شیطان درباره راه نفوذش در دلها مى گوید: ( و لاءضنهم و لاءمنینهم ) (۹۰۶)؛ از راه امنیه (آرزو و هوس ) انسانها را گرفتار مى کنم. شیطان بدون واسطه نمى تواند کسى را گمراه کند، بلکه همچون زهر کشنده اى است که از راه دستگاه گوارش، انسان را از پا در مى آورد. سمى که خورده نشود و یا دستگاه گوارش آن را جذب نکند، عامل مسمومیت نیست.
عابدى که به این دو دشمن گوش بسپارد، در عبادت موحد نیست اگر در نماز بگوید: (ایاک نعبد)، او کاذب است. چنین انسان رهایى در درون خود بتکده اى ساخته، سرگرم بت پرستى است، نه توحید.
قرآن کریم، خطر هر دو عامل را گوشزد کرده، درباره عامل نزدیک و درونى مى فرماید: اءفراءیت من اتخذ الهه هواه واضله الله على علم و ختم على سمعه و قلبه و جعل على بصره غشاوه (۹۰۷) کسى که به دلخواه خود کار مى کند و رها است، مطیع هواى خویش است و نه تابع قانون خدا و در واقع هواى خود را عبادت کرده است. پس اله او هواى اوست و او عبدالهوى است، نه عبدالله .
اما در مورد عامل بعید و بیرونى مى فرماید اءلم اءعهد الیکم یا بنى ادم اءن لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین (۹۰۸) اگر کسى با فریب عامل قریب یا بعید شرک، گرفتار بت پرستى شد، مشمول توبیخ حضرت ابراهیم خلیل (علیه السلام ) است که فرمود: اءف لکم و لما تعبدون من دون الله (۹۰۹)
قرآن کریم از یک سو گروهى را هواپرست مى داند و از سوى دیگر از زبان خلیل خدا مى فرماید: اءف بر پرستندگان غیرخدا ، و این اف نفرینى مقطعى و زود گذر نیست تا موعد آن سپرى شده باشد؛ زیرا این سخن از همان قرآنى است که چونان مهر و ماه همواره زنده و در جریان است: یجرى کما یجرى الشمس و القمر (۹۱۰) بنابراین، امروز هم، سخن حجت عصر، حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) به هواپرستان این است: اءف لکم و لما تعبدون من دون الله
انسان از طرفى بر اثر عبادت خدا به مقام بلند و اوج ولایت مى رسد و مورد قبول واقع مى شود و از دیگر سوى بر اثر عبادت هوا به حضیض ضلالت سقوط مى کند و مستحق خطاب تحقیرآمیز مزبور مى گردد. انسان با مهار این دو دشمن درونى و بیرونى (هوا و شیطان ) به توحید راستین راه مى یابد.
قرآن کریم در مقام تبیین ویژگیهاى موحدان راستین و ستایش آنان مى فرماید: وعد الله الذین امنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فى الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذى ارتضى لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم اءمنا یعبدوننى لا یشرکون بى شیئا (۹۱۱)؛ موحدان راستین اگر به قدرت دست یافتند، نه تنها خدا را عبادت مى کنند، بلکه هیچ شریکى نیز براى او قرار نمى دهند.
گرچه جمله (یعبدوننى ) مفید حصر نیست، اما از جمله (لا یشرکون بى شیئا) که نکره در سیاق نفى دارد، حصر استفاده مى شود و چون جمله دوم بدون حرف عطف در کنار جمله اول قرار گرفت مفید آن است که توحید عبادى و نفى شرک دو معناى جداى از هم نیست و اگر با نکره در سیاق نفى، همه گونه هاى شرک منتفى شد، عبادت براى خدا خالص خواهد شد و این همان مضمون (ایاک نعبد) است.
اوصاف مزبور، مربوط به مؤ منان صالحى است که به قدرت رسیده اند و منحصر به مرسلان و امامان معصوم (علیهم السلام ) نیست و از این رو دستیابى به این مقام براى هر انسانى میسور است.
حاصل این که، خداى سبحان از یک سو عبادت، پروا، و رهبت را در خود منحصر مى کند: (ایاک نعبد)، (ایاى فارهبون ) (۹۱۲) و از سوى دیگر دشمنان و آفات توحید عبادى را بر مى شمارد و راه علاج را بیان مى کند و از سوى سوم همگان را به آنها مکلف مى کند و از سوى چهارم محورهاى اصلى تکلیف را آسان دانسته و به دور از عسر و حرج معرفى مى کند. نتیجه آن که تحصیل چنین کمالى مقدور، بلکه آسان است.
بازدیدها: 147