تفسیر تسنیم (تفصیلی)| جلد۱،سوره حمد،آیه ۵، ایاک نعبد و ایاک نستعین،سر التفات از غیبت به خطاب

خانه / قرآن و عترت / قرآن / تفسیر تسنیم (تفصیلی)| جلد۱،سوره حمد،آیه ۵، ایاک نعبد و ایاک نستعین،سر التفات از غیبت به خطاب

در آیات آغازین سوره مبارکه حمد، سخن به لفظ غیبت بود و در بخش پایانى آن، که با آیه مورد بحث آغاز مى شود

سر التفات از غیبت به خطاب  

در آیات آغازین سوره مبارکه حمد، سخن به لفظ غیبت بود و در بخش پایانى آن، که با آیه مورد بحث آغاز مى شود، به لسان خطاب و حضور است. این تغییر سیاق در علوم ادبى (بدیع ) التفات از غیبت به خطاب نامیده مى شود و تنها تفننى ادبى و براى زیباسازى کلام است و زمام آن نیز به دست متکلم است ؛ گوینده براى ایجاد تنوع در کلام و آراستن آن، گاهى شخصى را غایب فرض کرده، گاهى مخاطب قرار مى دهد.

اما در این آیه کریمه، التفات از غیبت به خطاب تنها یک تفنن ادبى نیست تا زمام آن به دست متکلم باشد و او به اختیار خود خداى سبحان را گاهى غایب و گاهى حاضر فرض کند، بلکه زمام کار به دست مخاطب است.

توضیح این که، درک و پذیرش اسماى حسنایى که در آغاز این سوره آمده براى فرا خواندن انسان غایب به محضر خداست. اگر براى کسى ثابت شد که خداى سبحان جامع همه کمالات وجودى است: (الله )، بر سراسر عوالم هستى امکانى ربوبیتى مطلقه دارد: (رب العالمین )، رحمت مطلقه او بر هر چیزى سایه انداخته: (الرحمن ) و رحمت مخصوصى براى مؤ منان و سالکان راهش دارد: (الرحیم ) و سرانجام مالکیت بى مرز او در یوم الدین ظهور مى کند: (مالک یوم الدین ) و جز او هیچ موجودى شایسته خضوع و خطاب نیست و آنگاه به همه این معارف ایمان آورد، چنین کسى که تاکنون غایب بود از غیبت به حضور آمده، خود را در محضر خداى سبحان مى بیند و لیاقت تخاطب مى یابد. پس تفاوت در متکلم است که از غیبت به حضور آمده است، نه مخاطب که هرگز غایب نیست ؛ ولى کسى که این اسماى حسنى را درک نکرد یا نپذیرفت، شایسته تخاطب نیست و حق قرار گرفتن در محضر خدا را ندارد؛ زیرا او غایب است ؛ گرچه خداوند مشهود مطلق است.

بازدیدها: 255

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *