تفسیر تسنیم ( تفصیلی)| جلد1،پیشگفتار مفسر،فصل چهارم؛ حجيت حديث در معارف اعتقادى

خانه / قرآن و عترت / قرآن / تفسیر تسنیم ( تفصیلی)| جلد1،پیشگفتار مفسر،فصل چهارم؛ حجيت حديث در معارف اعتقادى

آنچه تاكنونه تبيين شد، حجيت كلام معصومين (عليهم السلام ) در تفسير آيات قرآن بود. اكنون بايد حجيت كلام اهل عصمت در معارف اعتقادى و احكام عملى ( نه خصوص تفسير متن مقدسى مانند قرآن ) بررسى شود

حجيت حديث در معارف اعتقادى

آنچه تاكنونه تبيين شد، حجيت كلام معصومين (عليهم السلام ) در تفسير آيات قرآن بود. اكنون بايد حجيت كلام اهل عصمت در معارف اعتقادى و احكام عملى ( نه خصوص تفسير متن مقدسى مانند قرآن ) بررسى شود.

مسائل دين از يك نظر گاه قابل تقسيم به دو بخش معارف اعتقادى و احكام عملى است. در احكام عملى كه جاى تعبد و عمل است افزون بر قطع و اطمينان، مظنه خاص نيز راهگشاست. بنابراين، كلام معصومين (عليهم السلام ) حتى اگر به صورت خبر واحد باشد و همراه با قراين قطع آور نباشد، در مسائل عملى و فرعى، حجت تعبدى است، چه در احكام الزامى ( وجوب و حرمت) و چه در احكام غير الزامى ( استحباب و كراهت ).

اين بخش در علم اصول فقه به خوبى تبيين شده است. اما آنچه در اين جا مورد بحث قرار مى گيرد حجيت سخنان معصومين (عليهم السلام ) در بخش معارف اعتقادى است كه ظن و گمان در آنها اعتبارى ندارد و قابل تعبد نيست، بلكه بايد در آن به قطع و يقين دست يافت تا نفس آرام بگيرد و آن را بپذيرد.

قرآن كريم، چنانكه گذشت، در تبيين معارف دين اولين پايگاه و به تعبير حديث شريف ثقلين ثقل اكبر است و ميزانى الهى براى ارزيابى محتواى احاديث غير قطعى معصومين است.

اما سخنان معصومين (عليهم السلام ) در بخش معارف اعتقادى دو دسته است:

1- رواياتى كه در اركان سه گانه خود، داراى جزم و يقين است ؛ يعنى در اصل صدور و جهت صدور و دلالت بر محتوا قطعى است ؛ يعنى از نظر سند، خبر متواتر يا خبر واحد محفوف به قرينه قطعى است و از نظر جهت صدور نيز قطعا مى دانيم در صدد بيان معارف واقعى است و از روى تقيه صادر نشده است و در دلالت نيز نص است، نه ظاهر.

اين گونه روايات گرچه اندك است، ولى بر اثر يقين آور بودنن آن، در معارف دين راهگشا و حجت است و مى توان در اثبات مسائل اصولى (294) از آن مدد گرفت. اگر كسى در محضر معصوم (عليه السلام ) باشد و تقيه اى در ميان نباشد و معصوم (عليه السلام) درصدد بيان واقعيت باشد، در چنين موردى مى توان سخن معصوم را حد وسط برهان قرار داد و به يقين رسيد و اين گونه ادله نقلى با براهين عقلى تفاوتى جز در اجمال و تفصيل ندارد.

2- روايات و ادله نقلى كه در اركان سه گانه مزبور فاقد يقين است و در نتيجه يقين آور نبوده، بلكه تنها مفيد ظن و گمان است. اين گونه روايات ناظر به سه بخش است:

الف: معارف اصول دين، همانند اصل توحيد، نبوت و معاد و اصل وجود بهشت و جهنم. در اين گونه معارف كه از اصول دين است و اعتقاد به آن ضرورى است و يقين و جزم در آن معتبر است، با ادله نقلى ظنى نمى توان به يقين دست يافت و از اين رو اين گونه از ادله نقلى در اين بخش حجت نيست.

ب: معارفى كه از اصول دين نيست تا اعتقاد تفصيلى به آنها ضرورى باشد، بلكه ايمان اجمالى درباره آنها كافى و كارساز است ؛ مانند اين كه حقيقت عرش، كرسى، لوح، قلم و فرشته چيست. در اين بخش انسان مى تواند به علم اجمالى و يقين مجمل نه مفصل قانع شود. بنابراين، در اين موارد مى توان به ايمان اجمالى بسنده كرد و مفاد روايت ظنى را نيز در حد احتمال پذيرفت.

ج: معارفى كه نه از اصول دين است و نه از قسم دوم، بلكه بيانگر مسائل علمى و آيات الهى در خلقت است، مانند اين كه آسمانها و زمين در آغاز آفرينش رتق و بسته بوده، سپس فتق و گشوده شده است. (295) اخبار و رواياتى كه مبين اين بخش از معارف است نه ثمره عملى دارد و نه جزم علمى در آنها معتبر است. در اين بخش نيز روايات غير قطعى در حد احتمال قابل پذيرش است، ولى حجت تعبدى نيست ؛ زيرا ادله حجيت خبر واحد راجع به مسائل عملى و تعبدى است و در مسائل علمى نمى توان كسى را بدون حصول مبادى تصديقى متعبد به علم كرد.

تذكر:

1- متون دينى اعم از قرآن و حديث درباره آسمان و زمين و اجرام ديگر سخنانى دارد و آنچه از محتواى آنها به طور ظنى استنباط مى شود، مى توان در همان محدوده گمان به دين نسبت داد، نه بيش از آن و در صورت تبدل راءى علمى، مى شود درباره استنباط از متون دينى نيز تجديد نظر كرد و تبدل مسائل طبيعى مستفاد از ادله نقلى نظير تبدل مسائل شرعى مستنبط از آن است و هيچ تفاوتى از اين جهت نيست و وهنى نيز لازم نمى آيد. اما اگر در مسائل علمى محتواى روايات غير قطعى مانند اخبار آحاد را به طور قطعى به حساب دين بگذاريم و با برخى فرضيه هاى علمى موجود نيز تطبيق كنيم، با تبديل آن فرضيه به فرضيه ديگر، دين در نظرها موهون خواهد شد؛ چنانكه گروهى با تحميل ره آورد هيئت بطلميوسى بر قرآن به چنين وضع نامطلوبى مبتلا شدند. (296)

2- اگر مطلبى از خود معصوم (عليه السلام ) شنيده شد و هيچ گونه احتمال خلاف مانند تقيه در آن راه نداشت، در محدوده سنت قطعى است و معادل برهان عقلى مفيد قطع در همه مسائل علمى و عملى است و اگر به وسيله راوى حديث به ما رسيد و شواهد داخلى و خارجى سبب حصول قطع شد باز هم در همه مسائل علمى و عملى مفيد است.

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *