فصل نهم: شبهات نوظهور و فهم قرآن
معارف قرآن كريم رزق معنوى انسانهاست و رزق معنوى همانند رزق مادى تدريجى است. قرآن كريم تدريجى بودن رزق را در مقام تمثيل به نطق آدمى مانند مى كند: و فى السماء رزقكم و ما توعدونَ فورب السماء و الاءرض انه لحق مثل ما اءنكم تنطقون (390) مراد از تمثيل به نطق در اين آيه كريمه تمثيل به امرى بديهى نيست و گرنه امرى بديهى تر از نطق در در تمثيل ذكر مى شد، بلكه مراد از آن تدريجى بودن نطق است ؛ در نطق، كلمات و جملات، از مخزن عقل و مكمن غيب آدمى به تدريج ظهور مى كند. معارف دين نيز چه در عصر واحد و چه در اعصار گوناگون، بدين گونه است ؛ رزق مشترك همه انسانها اسلام است كه روح همه اديان توحيدى و الهى است: ( ان الدين عند الله الاسلام ) (391) و اما رزق خاص هر عصرى همان شريعت و منهاج است: و لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجا (392). معرفت دينى هر عصر نيز به تدريج و با زمينه هاى خاص خود به آنان افاضه مى شود و يكى از زمينه هاى دريافت آن، سؤ الات و شبهات نو پديد است.
رسالت انديشمندان دينى در عصر حاضر آن است كه نسبت به آنچه در فضاى علمى جهان كنونى مى گذرد، به خوبى آگاه شوند، تا در برداشت از آيات قرآنى و همچنين استنباط از روايات عترت طاهرين (عليهم السلام ) گرفتار لبس يا مغالطه نشوند: العالم بزمانه لا تهجم عليه اللوابس (393)
سؤ الات انسانها در اعصار پيشين، زمينه ساز دريافت رزق معرفتى همان عصرها بود و ما نيز بايد نسبت به گذشتگان و كار علمى آنان به ديد تكريم بنگريم ؛گرچه مباحثى كه آنان مطرح ساخته اند ممكن است مسئله روز ما نباشد يا براى ما قابل قبول نباشد، ولى اين بدان معنا نيست كه همه آن معارف در جاى خود باطل بوده است ؛ همان گونه كه انسال بزرگسال از شير مادر منزجر است ؛ در حالى كه غذاى دوران خردسالى او همين شير بوده و بدون ارتزاق از آن، به بلوغ كنونى دست نمى يافت و بر همين اساس، ممكن است معارف عميق عصر حاضر نيز براى انسانهاى اعصار بعد همانند شير مادر نسبت به بزرگسالان ناگوار آيد، ولى همين شير، روزى لازم و گوارا بود. سؤ الات و شبهات نوپديد عصر ما، رجوعى دوباره به قرآن مى طلبد و تفسيرى از قرآن كريم كه پاسخ پرسشهاى عصرى در آن ظهور داشته باشد؛ زيرا در فضاى نگارش تفاسير پيشين، اين سؤ الات مطرح نبوده است ؛ مثلا يكى از شبهاتى كه اصحاب سكولاريزم (جدايى دين از سياست ) در عصر حاضر در عرصه معرفت دينى القا مى كنند اين است كه فعل انبيا ( عليهم السلام ) در زمينه سياست، معيشت و امور اجتماعى براى بشر حجت نيست ؛ زيرا دين، تنها عهده دار تبيين معارف اعتقادى، اخلاق الهى، فقه، و سامان دادن امر آخرت انسانهاست و امور دنياى انسان همانند حكومت و معيشت از حوزه تشريع دينى خارج است. انبياى الهى نيز از آن جهت كه انسانهايى ظلم ستيز و آزادى خواه بودند به اين امور مى پرداختند، نه از آن جهت كه رسولان الهى و پيام آوران وحى خدا بودند. بنابراين، سيرت و سنت پيامبران در غير امور عبادى، اخلاقى و اخروى براى امتها حجت نيست و پيروى از آن براى بشر خردورز كه خود قدرت انديشيدن دارد ضرورى نخواهد بود.
حال اگر قرآن كريم را از اين نگاه بررسى كنيم كه آيا به سنت و سيرت پيامبران (عليهم السلام ) در امور اقتصادى، سياسى و اجتماعى تنها به ديد نقل تاريخ مى نگرد يا آنها را براى تبيين سنتهاى الهى در جهت پيروى و عمل ارائه مى كند، خواهيم ديد آيات فراوانى پندار باطل سكولاريزم را طرد و نفى مى كند؛ مانند اين كه دستور دربند كشيدن اسيران جنگى مى دهد:... فشدوا الوثاق فامنا منا بعد و اما فداء حتى تضع الحرب اءوزارها (394) يا در پاسخ پيشنهاد گرفتن فديه براى تقويت بيت المال مى فرمايد: بايد زمين را از خون ناپاكان سيراب كنيد و حق گرفتن فديه نداريد: ما كان لنبى اءن يكون له اءسرى حتى يثخن فى الاءرض تريدون عرض الدنيا و الله يريد الآخرة و الله عزيز حكيم(395)
همچنين فرود آمدن كتاب آسمانى زمينه ساز خارج ساختن انسانها از ظلمتها به سوى نور و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم نيز عامل اين تحول الهى معرفى شده است:... كتاب اءنزلناه اليك لتخرج الناس من الظلمات الى النور باذن ربهم الى صراط العزيز الحميد (396) و روشن است كه خارج كردن انسانها از تيرگيها و نورانى كردن آنان جز با رفع شر ستمگران و نجات مظلومان ميسور نيست ؛ چنانكه مبارزه موساى كليم با درباريان فرعونى، به عنوان نمونه نورانى كردن جامعه و خارج ساختن آن از هر گونه تاريكى ياد مى شود.
بنابراين، ظلم ستيزى، براندازى حكومتهاى طاغوتى و برپا كردن حكومت الهى جزو رسالتهاى الهى انبياست، نه جزو اعمال آزادى خواهانه رهبران عدالت گستر كه تنها از جنبه بشرى آنها را انجام مى دادند.
بازدیدها: 209