? توحید مفضل
? اى مفضل ! سخن خود را با بیان آفرینش انسان آغاز مى کنیم . تو نیز بکوش که از آن پند گیرى .
? تدبیر چنان شد که جنین ، در رحم در پس سه ظلمت ، پوشیده ماند: شکم ، رحم ، و بچه دان ، جایى که توان چاره اندیشى براى اخذ غذا و دفع ناروا را ندارد. و از خون مادر تغذیه می کند.
? آنگاه که آفرینش او کامل گردد، بدنش سخت شود، پوستش بتواند با هوا سازگار آید و دیده اش تاب دیدن نور به هم رساند.
مادرش درد زاییدن گیرد.
? چون متولد گشت، همان خونى که غذایش بود، اینک با رنگ و بویى جز آنچه بود و در شکل غذایى دیگر، از پستان مادر سرازیر مى شود. این غذا براى نوزاد از همه چیز سازگارتر است . وقتى که به دنیا آمد، زبان خود را به نشانه خواستن غذا بیرون مى کند و پیرامون دهان مى چرخاند. در این زمان پستانهاى مادرش را که چونان دو مشک، مى یابد و تا زمانى که تن او تر و درونش ظریف و اعضایش نرم است از آن مى نوشد.
▫️ آنگاه که تنش استحکام یابد، دندانها سر بر مى آورد تا غذا را بجود و براحتى فرو برد. تا آنگاه که پاى در بلوغ نهاد؛
? در این وقت اگر مذکر است ، موى در رویش مى روید تا نشانه مردى و عزت او باشد و از همانندى با زنان و بچگان بدور ماند و اگر مؤ نث است ، رخش از موى پیراسته ماند تا طراوت و زیبایى اش دل مردان را برباید و نسل بشر ماندگار و پایدار گردد.
? اى مفضل ! در این مراحل ، نیک بیندیش .
⁉️ آیا مى شود که (این همه تدبیر) بى مدبر و حکیم باشد؟
? در آفرینش انسان
? اگر نوزاد فهیم و عاقل به دنیا مى آمد، وقت تولد جهان هستى را انکار مى کرد و هنگامى که با حیوانات ، پرندگان ، و دیگر موجودات غریب رو به رو مى گشت و هر ساعت و هر روز پاره اى از اشکال مختلف شگفت عالم را که از پیش ندیده بود مى دید، هر آینه عقل و اندیشه اش سرگشته و گمراه مى گشت .
? بدان که اگر عاقلى را به اسیرى از سرزمینى به سرزمین دیگر ببرند (از دیدن شگفتیهاى ناماءنوس) همواره واله و سرگشته است و بخلاف کودکى که در کودکى اسیر شود بسرعت ، زبان و آداب (آن سرزمین جدید) را فرا نمى گیرد.
بازدیدها: 372