جاودانگی قیام امام حسین علیه السلام
حادثه عاشورا از دلخراش ترین وقایع تاریخ اسلامی به شمار می رود. این رخداد از هنگامه وقوع تاکنون مورد اهتمام و توجه انسان های آزاده قرار گرفته است. متفکران و نویسندگان مسلمان و غیر مسلمان از زاویه های گوناگون آن را کاویده و به موضوعاتی از این دست نظر افکنده اند:
علل شکل گیری و پیدایش حادثه کربلا; درس های عاشوا; حضور زنان; گریه و عزاداری; تحریف ها و….
و البته هنوز جای مباحث بسیار تاریخی, اخلاقی و انسانی, جهت پژوهش های عمیق خالی است. یکی از پرسش هایی که مطرح است و در لابه لای نوشته ها به اجمال بدان پرداخته شده, راز جاودانگی این قیام است. با آنکه قیام های بسیار در تاریخ بشریت و نیز دوره های اسلامی به وقوع پیوسته, اما کشش و جاذبه و ژرفایی حادثه عاشورا در آن مشهود نیست. چه تفاوتی ماهوی میان آنها وجود دارد؟ چه رمز و رازی در این قیام و رخداد نهفته است؟
آیا تا به حال از خود پرسیده ایم که:
- اجتماع مردم در این ایام, و تجمع وصف ناشدنی روزهای تاسوعا و عاشورا به ویژه در کشورهای شیعه نشین از چه نیرویی تغذیه می کند؟ چرا گذشت قرن ها, نه تنها از نشاط آن نکاسته بلکه سال به سال بر رونق آن افزوده است؟
- حضور گسترده نیروهای جوان که همه تعلق های جوانی اعم از مد لباس تا خواب سنگین را کنار نهاده اند, چگونه توجیه می شود؟ جوانان با ایده ها و حساسیت های متفاوت,که انرژی غیر قابل کنترل و روحیه ای گریزان از توصیه و پند دارند, چرا عمیقاً جذب این حادثه می شوند؟
- نمایش زیبای هیئت های عزاداری و دسته های سینه زنی بدون آموزش های فنی و دراز مدت که بسا زیباتر از رژه دسته های نظامی صورت می گیرد, آن هم با تنوع فراوان, برحسب عرف ها و عادت های بومی و منطقه ای, چگونه تحلیل می شود؟ بسیار دیده می شود که سربازان بعد از آموزشی درازمدت به خوبی از عهده وظایف خود برنمی آیند, اما دسته های عزاداری, خودآموز آرایشی زیبا پیدا می کنند؟
- چه چیزی مردم را در ایام محرم به احسان ها و ایثارهای بزرگ مالی وامی دارد؟ اطعام ها و خوان های گسترده در این ایام از چه عاملی سرچشمه می گیرد؟ با آنکه برای جلب احسان های کم تر از این به تبلیغاتی گسترده و برنامه ریزی های درازمدت, نیاز است.
این همه پس از قرن های متمادی که از حادثه کربلا گذشته, و بدون کمترین جبر و تشویق دنیایی و حکومتی چه توجیهی دارد.
این نوشتار بر آن است تا اندازه ای این پرسش را وارسی کند و قدری آن را بکاود. می توان علل و عوامل متعددی برای این جاودانگی برشمرد; مانند:
- انتساب امام حسین علیه السلام و فرزندانش به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم
- حضور زنان و کودکان
بر آن پای می فشردند, کاملاً انسانی است که به برخی از آن اشاره می شود:
- آگاهی بخشی
آگاهی بخشی, هوشیار کردن انسان ها, و از جهالت و سرگردانی در آوردن آنها, از عالی ترین اصول انسانی به شمار می رود.
امام حسین علیه السلام برای رهایی انسان از جهالت, سردرگمی, خون خود را نثار کرد. در زیارت اربعین که شیخ طوسی و دیگران آن را روایت کرده اند, چنین می خوانیم:
وبذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله وحیره الضلاله.
(او, خون خودش را در راه تو نثار کرد تا بندگانت را از جهالت و نادانی رهایی بخشد.)
- اصلاح گری
همیشه زدودن پیرایه ها از زوایای زندگی جمعی انسان ها, آرمانی ارزشمند و بزرگ بوده است. مصلحان کسانی اند که تلاش می کنند جامعه انسانی را از حرکت در بیراهه ها باز دارند و آنان را پایبند به قواعد انسانی سازند. برداشتن غل و زنجیرهای اجتماعی, فقر و پریشان خاطری آدمیان جزو اصول اصلاح گری و اصلاح طلبی است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با بعثت خود, تحولی الهی و انسانی در جامعه پدید آورد, لکن پس از رحلت ایشان پیرایه ها گریبانگیر جامعه نبوی شد و دچار ارتجاع گردید. اصلاحات حسینی در مسیر برداشتن این پیرایه ها و زدودن کجی ها بود تا با ارتجاع به جاهلیت بستیزد و آن را از میان بَرَد. امام حسین به واقعیت آن روز جامعه چنین اشاره فرمود:
الا ترون الی الحق لایعمل به والی الباطل لایتناهی عنه.
(آیا نمی نگرید که به حق عمل نمی شود و از باطل پرهیز نیست.)
اصلاح گری خود را نیز با این جملات بیان داشت:
انما خرجت لطلب الاصلاح فی امّه جدّی
(همانا برای جُستن اصلاح در امت جدم, قیام کردم.)
- امنیت
استعداد آدمیان در فضای آرام و امن به فعلیت می رسد, شکفته می شود و کمال می یابد. اگر این امنیت فراگیر نباشد و تنها متمولان و قدرتمندان از آن بهره مند گردند, چنین جامعه ای را نمی توان امن نامید. هرگاه که دورافتادگان از هرم قدرت و ثروت که همیشه بیشترین قشرهای اجتماعی را تشکیل می دهند, از امنیت برخوردار گردند, جامعه, انسانی و الهی است. امام حسین علیه السلام یکی از اهدافش را چنین بیان می کند:
ویامن المظلومون من عبادک.
([بدان خاطر قیام کردم] که ستمدیگان از بندگانت در امنیت به سر برند.)
- امر به معروف و نهی از منکر
یکی از مهم ترین اهداف قیام حسینی نظارت و کنترل بر قدرت متمرکز جامعه به شمار می رود. آن حضرت بر این باور است که حکمرانان در مسیر صواب حرکت نمی کنند و یکی از راه های بازدارندگی و نیز ایستادگی در برابر آن نظارت همگانی و کنترل قدرت از طریق نخبگان اجتماعی بلکه توده های اجتماعی است. امام حسین علیه السلام بر این هدف نیز بارها تاکید می ورزد:
ارید ان آمر بالمعروف وانهی عن المنکر واسیر بسیره جدی و ابی.6
(تصمیم دارم امر به معروف و نهی از منکر نمایم و بر روش جدم و پدرم رفتار کنم.)
روشن است که یکی از حوزه های اصلی امر به معروف و نهی از منکر, نظارت عمومی نسبت به حکمرانان و متولیان امور است و آنچه در زمان امام حسین صادق بود, همین حوزه از امر به معروف و نهی از منکر است; گرچه دامنه آن به روابط افراد با یکدیگر نیز گسترش دارد.
پی نوشت ها :
- مستدرک الوسائل, ج10, ص318.
- مصباح المتهجد و سلاح المتعبد, ص731.
- مقتل الحسین, ص232.
- همان, ص156.
- الحیاه, ج2, ص213.
- همان.
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 175