قرآن کلام خداوند است و برای درک آن باید به تمام آیات و کلمات و شأن نزول آنها که در برگیرنده ی رابطه ای عمیق و سیری منطقی میان تک تک جملات آن است توجه نمود.بسیاری از مراجعه کنندگان به کلام الله مجید، که از عهده فهم آن بر نمی آیند، احکامی را از بطن قرآن استخراج می کنند که کاملاً در تضاد با مقصود صاحب شریعت است. بسان همان حکمی که خوارج را در مقابل بزرگترین مفسر قرآن یعنی امام علی(ع) قرار داد. آنان با سلاح «ان الحکم الا لله» به جنگ امامی رفتند که خود قرآن ناطق بود.
به خاطر عدم فهم همین زبان است که بسیاری از کسانی که داعیه دفاع از حقوق برابر زن و مرد دارند، زبان قرآن را زبانی مردانه می دانند که در آن نسبت به حق زنان اجحاف شده است. اشتباه این گروه در قدم اول؛ عدم فهم زبان قرآن و در قدم بعد، گزینش سلیقه ای آیات قرآن بدون توجه به آیات ما قبل و ما بعد آن و همچنین کلیّت این کتاب آسمانی است. زبان قرآن، زبان فرهنگ محاوره است. فرهنگ محاوره این است که از انسان به عنوان مردم یاد شود نه به عنوان مرد در مقابل زن. مواردی هم در قرآن وجود دارد که خداوند با صراحت نام زن و مرد را می برد و علتش آن است که می خواهد افکار جاهلی و قبل از اسلام را تخطئه کند. آنها چون بین زن و مرد فرق قائل می شدند و عبادت و فضائل را برای مرد منحصر می دانستند، لذا قرآن کریم با تحلیل عقلی فرمود آنکه باید کامل شود روح است و روح نه مذکّر است و نه مونث.۱
وقتی قرآن کریم در آیه ی ۱۸ سوره نساء می فرماید: «یا ایّها النّاس اِتقوا رَبَّکُم الّذی خَلَقَکُم مِن نَفسٍ واحِدَه» ای مردم بترسید از پروردگارتان آنکه شما را از یک تن بیافرید. این خود بزرگترین دلیل برای خلقت یکسان زن و مرد است. در اینجا دیگر جنسیت مطرح نیست، چون مخاطب خدا در سراسر قرآن روح انسان است، روحی که حقیقت انسان را تشکیل می دهد. اگر حقیقت هر کس را روح او تشکیل داد، جسم او ابزاری بیش نیست و این ابزار هم گاهی مذکّر است و گاهی مؤنث و روح انسان نه مذکّر است و نه مؤنث.۲
به واسطه همین خلقت یکسان است که زن و مرد در انسانیّت برابر می شوند و وقتی روح مأوای کمالات و اصلی ترین محمل عروج انسان است و آن هم نه مذکّر است و نه مؤنث بلکه مجرد کامل است، پس زن و مرد هر دو به یک اندازه، توان روحی برای رسیدن به کمال دارند و این گونه نیست که ظرفیت وجودی روح مرد، افزون تر از زن باشد. خداوند می فرماید که: ملائکه را مأمور سجده بر آدم کردیم (و اذ قلنا للملائکه اسجد و الآدم… بقره / ۳۴) او را خلیفه خود بر روی زمین قرار دادیم (انی جاعل فی الارض خلیفه بقره /۳۰) حال اگر زن را از مسجود فرشتگان خارج کنیم ملائکه نمی توانند در خدمت مریم(س) قرار گیرند و یا با فاطمه ی زهرا (س) سخن بگویند. بنابراین جز این نمی توانیم بگوییم که سجود ملائکه بر کل زن و مرد بوده و لذا در عالم تکوین از نقطه نظر ایجاد، زن و مرد با یکدیگر تفاوتی ندارند و در عالم تکلیف و مسئولیت هم تفاوتی با یکدیگر ندارند و تفاوتها صرفاً در عالم ماده است و به عبارت دیگر قانون مندی نظام هستی ایجاب می کند که کسی مرد و دیگری زن و در حقیقت زوجیّت و ذکر و انثی در کل جریانات طبیعت ملاحظه شود.۳
در قرآن کریم هیچ ارزش یا ضد ارزشی، مخصوص مرد یا زن به تنهایی تعریف نشده است زیرا ارزش ها و ضد ارزش ها دارای جنسیّت نیستند و این انسان ها هستند که بسته به راهی که انتخاب می کنند آنها را اکتساب می نمایند؛ اگر در راه حقّ و فضیلت قرار گیرند، حامل فضائل و اگر در مسیر اشتباه و انحراف قرار گیرند، حامل رذائل اخلاقی خواهند بود.
آیه ۳۵ سوره احزاب، خود مبیّن مطلب است که زنان و مردان هر دو می توانند واجد صفات نیک باشند. خداوند در این آیه از هر دو با صفات اخلاقی نیک نام می برد: «انَّ المُسلِمین و المُسلِمات و المُؤمنین و المُومنات و القنِتین و القنِتت و الصدّیقین و الصدقت و الصّبِرین و الصّبِرات و الخشِعین و الخشِعت و المُتَصَدِقین و المُتَصِدقات و الصئِمین و الصئِمت و الحفِظین فروجِهِم و الحفِظت و الذّاکِرین الله کثیراً و الذّاکِرات اَعدلله لَهُم مَغفِره وَ اجراً عظیماً» . «مردان و زنان مسلمان و مردان و زنان با ایمان و مردان و زنان عبادت پیشه و مردان و زنان راستگو شکیبا و مردان و زنان فروتن و مردان و زنان صدقه دهنده و مردان و زنان روزه دار و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنان که خدا را فراوان یاد می کنند خدا برای همه آنها آمرزش و پاداش بزرگ فراهم ساخته است».
در قرآن کریم برخلاف سایر ادیان و عقاید و باورهای حاکم بر جامعه آن روز، زن در بسیاری از مسائل و کارها، مساوی و هم طراز مرد ذکر شده است؛ گر چه در بعضی چیزها بین این دو بر حسب ظاهری تفاوتهایی احساس می شود مانند سهم ارث و یا واگذاری مسئولیت خانواده به مرد و امثال اینها، ولی این گونه تفاوت ها با موقعیت اجتماعی و طبیعی آنها ارتباط دارد و هیچ گونه فرقی از نظر جنبه های انسانی و مقامات معنوی میان زن و مرد در برنامه های اسلام وجود ندارد و هر دو مساوی و برابر هستند و این تساوی حداقل در سه زمینه مختلف قابل بحث و بررسی است:
۱) تساوی در خلقت
الف- زن و مرد از یک پدر و مادر به وجود آمده اند: یا ایّها النّاس انّا خَلَقناکُم مِن ذَکَر و اُنثی و جَعَلنا شُعوباً و قَبائلاً لِتَعارَفوا اِنَّ اکرَمَکُم عِندَالله اَتقکُم. (هجرات /۱۳).
ب- زن و مرد از نفس واحد خلق شده اند: یا ایّها النّاس اتّقوا رَبَّکم الذّی خَلقَکم مِن نَفس واحده و خَلَقَ مِنها زوجُها (نساء/۱).
هو الذی خَلَقکُم مِن نَفسٍ واحِده وَ جَعَل مِنها زوجها (اعراف /۱۸۹).
ج- چنانچه در ذیل دو آیه مبارکه آمده «خلق منها زوجها» و «جعل منها زوجها» زن آدم از جنس آدم آفریده شده است.
د- زن و مرد مکمل یکدیگرند:هن لباس لکم و انتم لباس لهُنَّ (بقره /۱۸۷).
۲) تساوی در کسب کمالات و فضائل انسانی
قرآن همان اوصاف ده گانه ای که برای مرد ذکر می کند، برای زن هم ذکر می کند و فرقی میان آنها نمی گذارد: انّ المسلمین و المسلمات … . وعده برخوردار شدن از حیات طیّبه به هر دو جنس داده شده است. «مِن عَمَل صالحاً مِن ذَکَر و اُنثی وَ هُو مؤمن فَلنُحیینه حَیاه طیّبه و لِنَجزینَّهم اجرهم بِاحسن ما کانوا یعلَمون» (نحل /۹۷).
– وعده ی ورود به بهشت به هر دو صنف داده شده است: «وَ مِن عَمل صالحاً مِن ذَکَر وَ اُنثی وَ هو مؤمن فَاولئِک یَدخلون الجِنُه» (غافر /۴۰)
– وعده ی برخوداری از نعم الهی در بهشت به هر دو داده است: «وعد الله المؤمنین و المؤمنات حیاتٍ تجری مِن تَحتها الانهار و خالدین فیها» (توبه/ ۷۷).
– وعده رزق بدون حساب به هر دو طائفه داده است: «وَ مِن عمل صالحاً مِن ذَکَر و اُنثی وَ هُو مؤمن فَاولئک یُدخِلون الجَنَّه و یُرزِقون بِه غَیرِ حِساب» (مومن/۴۰).
– انجام عمل صالح را برای هر دو جنس ممکن می داند «مَن عَمَل صالحاً مِن ذَکَر و اُنثی».
۳) تساوی در کیفر و پاداش
الف- ورود به بهشت را پاداش می دهد: وَ مِن عَمَل صالحاً مِن ذَکَر و اُنثی وَ هُوَ مُؤمِن فاولئِکَ یُدخِلونَ الجَنَّه (غافر/ ۴۰).
ب- رزقِ بدون حساب را پاداش می دهد: و مِن عمل صالحاً من ذکر و اُنثی وِ هُو مُؤمِن فاولئِکَ یُدخِلونَ الجَنّه و یُرزِقون بِغیر حساب (مومن /۴۰).
ج- حیات طیبه را پاداش می دهد: و مِن عمل صالحاً مِن ذَکَر وَ اُنثی وَ مُؤمن فَلنُحیینه حیاه طیّبه و لِنَجزینَّهُم اَجرَهُم باحسنِ ما کانوا یَعلَمون (نحل / ۹۷).
در نقطه مقابل اگر کسی سیئه انجام دهد و گناهی مرتکب شود کیفر و عقاب می شود، مرد باشد یا زن: الزّانیه و الزّانی فَاجلِدوا کُلّ واحِدٍ مِنهُما مائه جِلده ( نور/ ۲).
بنابراین در مکتب اسلام که قرآن اصلی ترین منبع تعالیمش است، جنسیت، مقام، قبیله، خون و … هرگز واجد فضلیت و کمال نخواهد بود و ملاک برتری انسان ها بر یکدیگر فقط تقوای الهی ذکر شده است: «انّ اکرمکُم عِندالله اَتقکُم» از نظر این مکتب همه انسان ها با هم برابرند و زن و مرد به عنوان دو انسان از دایره ی این قانون خارج نیستندو رویکرد قرآن به حقوق زن نیز، رویکردی برابر خواه است.
*******
منابع:
۱) جوادی آملی، عبدالله – زن در آئینه جلال و جمال
۲) پیشین، ص ۶۸٫
۳) جمعیت زنان جمهوری اسلامی، نگرشی گذرا به مقام زن در جهان آفرینش، انتشارات هادی، ص ۱۹-۲۰
بازدیدها: 340