مهدي ياراحمدي خراساني- همزمان با سيزدهمين روز از سال جديد خورشيدي در سرزمين هاي اشغالي و برخي از نقاط اروپا و آمريکا طبق سنتي ديرين جشني در ميان يهوديان منحرف برگزار مي شود که به «پوريم» معروف مي باشد. اين جشن که بر اساس داستاني قديمي در تورات است در واقع بدمستي يهوديان منحرف در قالب يک جشن عمومي همراه با رقص و پايکوبي، نوشيدن بي حد و حصر مشروبات الکلي، خوردن شيريني هايي به رنگ خون در شکل اعضاي بدن انسان و… به شکرانه کشتار هزاران نفر از مردم ايران است که با توطئه و دسيسه چيني عناصر نفوذي يهوديان منحرف در دربار خشايار شا اتفاق افتاده است. اين نسل کشي در حقيقت نوعي هولوکاست محسوب مي شود. هولوکاستي که بر اساس آن طي 3 روز 70 هزار ايراني(البته بسياري از تاريخ نويسان اين عدد ذکر شده در تورات را اغراق آميز مي دانند) به قتل رسيدند. لذا اين جنايت که تبديل به يکي از بزرگترين جشن هاي آييني و مذهبي يهوديان منحرف شده به جشن ايراني کشي نيز شهرت يافته است.
جشن پوريم در دهه هاي اخير و با ظهور تفکر صهيونيسم در قالب رژيم جعلي اسرائيل رنگ و بوي ديگري به خود گرفته است. به قسمي که آنها هر ساله در روزهاي 13 و 14 فروردين با حرکتي نمادين در نقاط مختلف جهان اقدام به هامان سوزي مي نمايند. در اين جشن، يهوديان منحرف مجسمه اي را به عنوان «هامان ايراني» درست مي کنند و براي نشان دادن دشمني خود با مخالفان آن چه يهوديت مي خوانند، گردن مجسمه را زده و آن را مي سوزانند. هامان، صدر اعظم خشايارشا بوده که با تدبير خود متوجه نفوذ اين گروه از يهوديان به دربار ايران و توطئه چيني هاي آن ها شده و به مقابله با آن ها مي پردازد لذا مورد نفرت آن ها قرار مي گيرد. علاوه بر اين در حين برگزاري اين مراسم، سرزمين هاي اشغالي شاهد برنامه هاي ويژه اي از سوي خاخام هاي صهيونيستي است که طي آن با يکديگر در نوشيدن شراب و رقص و پايکوبي به رقابت مي پردازند. افراط در نوشيدن شراب در ميان خاخام ها در اين روز به حدي است که حتي قادر به راه رفتن نبوده و در خيابانهاي تل آويو و ديگر شهرهاي اشغالي بيهوش و بي رمق به زمين مي افتند.
در مواجهه با پوريم و داستان تاريخي مترتب بر آن بين کارشناسان و تاريخ نويسان وحدت نظر وجود ندارد. به طور کلي در اين ارتباط دو نظر متفاوت مطرح مي گردد: دسته اول شامل مورخاني است که آن را واقعيتي انکار ناپذير قلمداد کرده و سند اين ادعا را نيز برگزاري جشن ساليانه «پوريم» توسط يهوديان منحرف مي دانند و دسته دوم گروهي از تاريخ نويسان هستند که معتقدند اين داستان واقعيت ندارد و افسانه اي بيش نيست! حال پرداختن به اين مسأله که آيا کشتار و هولوکاست ايرانيان که در کتاب عهد عتيق يهوديان ذکر شده واقعيت دارد و يا افسانه اي بيش نيست موضوع اين نوشتار نمي باشد بلکه غرض شناخت نگرش و نحوه پرداختن آن ها به اين ماجرا و چگونگي بهره برداري از آن است. تفکر نژادپرستانه يهوديان منحرف (يا همان پيروان تلمود) و صهيونيستهاي فاشيست امروز به گونه اي است که نه تنها کشتار، غارت و کودک کشي را تقبيح نکرده و آن را عملي مذموم نمي دانند بلکه هر اقدامي(با هر قيمت و وسيله اي) که بتواند اهداف پليدشان را جامه عمل بپوشاند و يا مخالفان آن ها را منکوب نمايد از نظر آن ها پذيرفته شده و قابل توجيه است و حتي به مناسبت آن به جشن و پايکوبي نيز مي پردازند.
بر اساس همين نگرش صهيونيست ها ضمن نقض صريح حقوق بين الملل بيش از سي روز است که کشتار کودکان غزه را به عنوان يک راهبرد اساسي انتخاب کرده و به صورت مستقيم نقاط مختلف حضور کودکان مانند؛ مدارس، کمپ هاي سازمان ملل، محل بازي بچه ها، بيمارستان ها و خانه هاي مسکوني را بمباران مي کنند، زنان و کودکان بي دفاع را مي کشند، خانه هاي آن ها را ويران، خانوادههايشان را متلاشي و زندگي شان را مختل مي نمايند. آن ها با اينکه چندين بار اعلام آتش بس کرده اند ولي به دليل سرشت خون آشامي که دارند نتوانستند بدان وفادار باشند. البته بايد به اين نکته مهم نيز اشاره کرد که قطعاً کشتار کودکان غزه تنها به دليل ماهيت تفکر پليد صهيونيستها نيست بلکه با تحليل داده هاي جمعيت شناختي مطالعات دانشگاه حيفا مي توان دريافت بخش عظيمي از اين رويکرد مربوط به روند رشد جمعيت در غزه است. به گونه اي که آن ها دريافتند تداوم روند افزايش جمعيت فلسطيني ها مي تواند به صورت طبيعي آنها را صاحب اکثريت عددي کرده که اين مسأله در سال هاي آتي رژيم اشغالگر را در برابر جمعيتي جوان از دشمنان خود قرار مي دهد که توان مقابله با آن را نخواهند داشت. لذا کشتار کودکان غزه(فلسطيني) و کرانه باختري به عنوان يک استراتژي مشخص در دستور کارشان قرار گرفته است که مايل نيستند به اين زودي ها و به راحتي متوقف شود.
امروز جامعه بشري مبهوت از جنايت هاي بي حد و حصر صهيونيستها در غزه نه تنها اميدي ندارد اشغالگران قدس روزي از اين اقدامات غيرانساني خود پشيمان شده و رويکردشان را تغيير دهند، بلکه به خوبي دريافته حتي از آن ها برمي آيد که جنازه هاي خونين و سوخته کودکان مظلوم و بي دفاع غزه را به عنوان سند و تنديس افتخار آميز ديگري در ويترين جنايات تاريخي خود قرار دهند. کما اين که اکنون همين ادعا در صحبت هاي مسئولان رژيم اشغالگر قدس و حاميان آنها خصوصاً نتانياهو و اوباما که اين اقدامات را نوعي حرکت مقدس در دفاع از امنيت اسرائيل قلمداد مي کنند ديده مي شود!
سخن پاياني اينکه تراژدي حمله اسرائيل به غزه، حمايت هاي آمريکا از اسرائيل و سکوت مجامع بين المللي يک واقعيت تلخ را در سياست هاي مبتني بر زر و زور جهان بيش از پيش آشکار ساخت که چگونه اقليتي صهيونيست به وسيله سه ابزار دلار، اسلحه و تبليغات اراده اکثريتي در آمريکا، سازمان ملل و مجامع به اصطلاح صلح را به تسخير درآورده اند. لذا جامعه بشري اگر روزي با چشمان خود مشاهده کرد که صهيونيست ها نسل کشي و هولوکاست امروز کودکان غزه را بهانه اي براي بدمستي و رقص پوريم ديگري در اراضي اشغالي قرار داده اند چندان متعجب نخواهد شد!
بازدیدها: 196