جلوه هایی از رحمت محمدی | پیامبر مهربانی ها
هیات: یکی از ویژگیهای رسول گرامی اسلام، رحمت عام و فراگیر آن گرامی نسبت به تمام اهل عالم است. ولادت پیامبر صلی الله علیه و آله درخشش نور رحمت و محبّت بر سر تا سر گیتی بود. خدای تعالی از مادری همانند حضرت آمنه علیهاالسلام بزرگ ترین ارمغان بشریت و مظهر عطوفت و رحمت را به انسانهای خسته از خشونت و کینه و عداوتهای شیطانی تقدیم داشت.
خدای عالمیان در مورد پیامبرش فرمود: «وَما أرْسَلْناکَ إلاّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ»؛ «و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.» و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «إنَّما بُعِثْتُ رَحْمَةً؛ من برای رحمت مبعوث شده ام.»به راستی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جلوه بارز زیباترین صفات الهی از جمله رحمت، محبت، شفقت، مودّت، رأفت و عطوفت است
جلوه هایی از رحمت محمدی صلی الله علیه و آله و سلم
تو را با بوی عطر، با مهربانی، تو را با لبخند شراکت شادی ها شناختیم. سایه بان حمایت تو را هرگز هیچ خسته ای کم نیاورد و در انزوای غربت هیچ تنهایی، پس از بردن نام تو بی نصیب از شوق نماند. تو آمده بودی تا سلام کردن را حتی به کبوتران بیاموزی. بیشتر از باران برای تشنگی ها حقیقت داشتی. هموارتر از نسیم، گره گشای غنچه ها بودی. فصل ها فرمانبردار تو بودند و سر به راه دعاهای بارآورت. نور با اجازه تو منتشر می شد. زمین به حکم تو حاصل خیز بود. قلب تو گرمای آفتاب، دست تو سخاوت ابر، چشم تو عنایت آسمان را رقم می زد. بی دریغِ هدایت بودی و سپیده هر سحر، راه افق ها را از نگاه های شب بیدار تو می آموخت.
هرگز به خواب نرفتی، هرگز چشم از زمین و مردمانش برنداشتی، هرگز خطاهای جهل آدمیان را به روی شان نیاوردی، جز سخن از دانش و عشق نگفتی و با نامهربانان هیچ مدارا نکردی. چه آبی بود دلت که در کنارش آسمان رنگ می باخت. چه بیکران بودی که دریاهای عالم به تو تکیه می دادند. وحی را تو اگر آواز نداده بودی، کجا زندگانی می آموختیم، ما نابلدانِ ملکوت و عبادت. فرسودگی قلب های فقر دیده با لبخندی از سوی تو جوان می شد و به غنا می رسید.
پیامبر همیشه گشاده رو، نرم خو و آسان گیر بود. (دیگران به آسانی به او نزدیک می شدند.) پرخاش نمی کرد، فحش نمی داد، عیب جو نبود و تعریف و تمجید زیاد نیز نمی کرد. از آن چه خوش نداشت با تغافل می گذشت (آن را نادیده می گرفت) و کسی را ناامید نمی فرمود.
خویشتن را از سه کار باز می داشت: جدال (گفت و گوی بیهوده)، زیاده خواهی، پرداختن به امور بی فایده.
و در رفتار با مردم نیز از سه کار پرهیز می فرمود: هیچ کس را به بدی یاد نمی کرد، کسی را سرزنش نمی فرمود، از عیب ها و خطاهای مردم پی جویی نمی کرد. از چیزهایی سخن می گفت که از نتیجه اش امید داشت؛ هنگام سخن گفتنش، اصحاب سر به زیر می انداختند، آنچنان که گویی بر تارک آنان پرنده ای نشسته است. (آرام و بدون حرکت می ماندند،) به کلام او گوش می سپردند و زمانی که پیامبر ساکت می شد، آنان سخن آغاز می کردند.
همنشینان پیامبر بر سر چیزی با یکدیگر جنگ و جدال نمی کردند، هر کس سخن می گفت، دیگران به او گوش می سپردند تا کلام او پایان پذیرد. تنها یک نفر از آنان سخن می گفت (چند نفر با هم سخن نمی گفتند.)
پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم و زنان
پیامبر اعظم صل الله علیه و آله و سلم همواره مردان را به اکرام و احترام زن سفارش می فرمود و منزلت و شأن والای آنان را گوشزد می کرد. آن حضرت اولین عامل آن تعالیم بود و با سیره و منش زیبای خود الگو و راهنمای مردان در تعالیم و حفظ حقوق زنان بود.
سیره نویسان احادیثی از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم نقل کرده اند که فرمود: أنا ابن العواتکه و أنا ابن الفواطم در بین سلسله مادران حضرت، 12 نفر از آنان عاتکه و 4 نفر فاطمه نام داشتند. یعقوبی مورخ شیعه تأکید می کند که پیامبر اعظم صل الله علیه و آله و سلم دو جمله فوق را بسیار به کار می برد. علت نیز آن بود که در جاهلیت زن ها بسیار تحقیر می شدند و حقوق آن ها پایمال می گردید. گرامی داشت سلسله نسب افراد از جانب پدر منظور می گردید و نامی از مادران آن ها به میان نمی آمد. پیامبر اعظم با توجه ویژه به زنان جایگاه همانندی با مردان برای آنان قایل بود. و برخلاف این عقیده که زن و نام او را مایه شرمساری می دانستند و حتی دختران خود را زنده به گور می کردند، آن حضرت با افتخار از مادران خویش یاد فرمود.
پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم و کودکان
رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم به کودکان احترام می گذاشت، از کنار بازی آن ها به آرامی می گذشت تا مزاحم لحظه های شاد آنان نگردد، هیچ وقت آنان را موجود کوچک و حقیر به حساب نمی آورد، و با همة بچه ها در خور شأن و منزلت آنان رفتار می نمود. أنس بن مالک می گوید: رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم وقتی از کنار بچه ها می گذشت به آن ها سلام می کرد.
سجستانی نقل می کند پیامبر صل الله علیه و آله و سلم بر جوانان در حال بازی کردن وارد شده به آنان سلام می نمود. همچنین می گوید: ما بچه های نوجوانی بودیم رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم بر ما وارد شد و به ما سلام نمود.
نقل شده که در زمان پیامبر صل الله علیه و آله و سلم مردم اطفال کوچک خود را خدمت حضرت می آوردند تا پیامبر صل الله علیه و آله و سلم برای آنان دعا کند و اسمی برای آنان انتخاب نماید. حضرت اطفال را با نهایت احترام در بغل گرفته و نسبت به والدین آن ها اظهار محبت می نمود. گاهی پیش می آمد که بچه ها در بغل حضرت ادرار می کردند، والدین شان از این کار بچه ناراحت شده سر آنان داد می کشیدند، اما پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به شدت از این کار منع می کرد و می گذاشت تا نوزادان قضای حاجت نمایند. آنگاه اسمی برای آن برگزیده و در حق شان دعا می فرمود و طفل را به والدین می سپرد. بعد از رفتن آنان لباس خود را آب می کشید، و با این کار خود موجب سرور و خوش حالی مردم می گردید.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و حقوق حیوانات و طبیعت
پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله درباره مدارا و مهربانی با حیوانات و نیز مراعات حال ضعیف شان هنگام سوار شدن و در مسیر حرکت، سفارش های عجیبی داشته اند؛ مانند: «خدا مدارا کردن را دوست دارد و بر انجام آن کمک می کند. پس هرگاه بر چهارپایان لاغر سوار شدید، آنها را در منزل هایشان (توقف گاه ها) فرود آورید. اگر زمین خشک و بی گیاه بود، با شتاب از آن بگذرید، و اگر سرزمین سرسبز و پرعلف بود، آنها در آنجا استراحت دهید!»
براساس روایت دیگری، وقتی که از آن حضرت پرسیدند: ای رسول خدا! آیا حمایت از حیوان ها و مهربانی با آنها، ثوابی برای ما دارد، در جواب می فرمودند: «حمایت از هر جگر “تری” (سیراب کردن هر تشنه ای) پاداشی نزد خدا دارد» طبق روایتی که ـ عده ای از قول عایشه و ـ حلبی آن را از قول فردی نامعلوم در غزوه تبوک نقل کرده اند، آن حضرت به طور ویژه اسبش را نوازش و تیمار می کرد.
حکومت رحمانی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
از منظر پیامبر مکرم اسلام سیاست و حکومت هدف نیست، بلکه وسیله ای جهت خدمت به خدا و بندگان او و رساندن جامعه به سعادت میباشد. پیامبر اسلام مهم ترین هدف سیاست را اجرای عدالت، احقاق حق، اقامه حدود و احیای ارزش های الهی و انسانی میداند. از دیدگاه اندیشمندان اسلامی نیز هدف سیاست و اخلاق همانا خیر آدمیان و رساندن انسان به فضیلت و نیک بخشی میباشد. تقید و پایبندی به مبانی و اصول اخلاقی که بر خواسته از بطن اسلام و ریشه در بعثت نبی مکرم اسلام داشته، در اندیشه و رفتار سیاسی حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم جایگاه ویژه ای دارد. در این پژوهش مهم ترین اصول سیاست اخلاقی پیامبر که عبارتند از خدا محوری و غایتمداری، کرامت و عزت انسانی، عدالت محوری، صداقت، مشورت و مشارکت پذیری، وفای به عهد و پیمان، شایسته سالاری و انتخاب شایستگان، نظارت و نقد عملکردها، طرد ریاست طلبی و محور بودن اصالت الهی و اکتفا نمودن به حداقل مواهب دنیوی پرداخته شده است. بطور کلی از دیدگاه مبارک نبوی تعامل دیانت و سیاست و همگامی سیاست با اخلاق سعادت جامعه انسانی را بدنبال خواهد داشت حضرت با بکارگیری اصول اخلاقی در سیاست این مساله را به خوبی ثابت کرده است.
دیپلماسی پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
شناخت اندیشه و سیره پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم، به ویژه در عرصه حکومت و سیاست، امروزه، نه تنها برای پیروان آن حضرت که برای همه جهانیان، از ضروریات است؛ چه او در این بعد نیز چونان سایر ابعاد، انسان کامل و اسوه ای تمام عیار است. آن حضرت با تکیه بر وحی الهی و عقلانیت حکیمانه، سیاست خارجی حکومت خویش را با معنویت متعالی و الهی و فضیلت در هم آمیخته و به آن رنگ خدایی بخشیده است و با توجه به اینکه وظیفه رهبر جامعه اسلامی هدایت همه انسان ها به سوی سعادت راستین است، سیاست خارجی اعلامی و اعمالی خود را در این راستا تعریف و عملی ساخته است. سیاست خارجی حکومت پیامبر مبتنی بر نگرش وحیانی عقلی، الوهی است. رسول اعظم ما با توجه به نگاه وحیانی و عقلانی، اصول و قواعد سیاست خارجی حکومت خویش را محقق ساخته است. بر این مبنا، سیاست خارجی حکومت پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم در عرصه طراحی، تصمیم گیری و عمل بر چهار بنیان هویت بخش توحید، عدل، حق گرایی و توجه به فطرت سلیم انسانی بنا شده است.
رحمت محمدی صلی الله علیه و آله و سلم در نگاه اندیشمندان
خانم کارن آرمسترانگ، از صاحب نظران غیر مسلمان وین است. پس از یازده سپتامبر 2002 م. در مورد زندگی پیامبر اسلام، کتابی نوشت که در ردیف پرفروش ترین کتاب های سال آمریکا و اروپا قرار گرفت. انگیزه اصلی او در نوشتن کتاب مذکور، دفاع از اسلام و روشن کردن ذهن مسیحیان غربی به پیامبر اسلام بود. او در مقدمه کتابش چنین نوشته است:
«بیشتر همّ پیامبر صرف جلوگیری از برخوردهای وحشیانه گردید؛ زیرا لغت اسلام که به معنای تسلیم بودن در برابر خداوند است، از ریشه «سلام» به معنای «صلح» گرفته شده است. محمد مرد جهاد بود، ولی یک صلح طلب واقعی هم بود؛ زیرا جان و اعتقاد نزدیک ترین یاران خود را در جریان صلح با مکه به گرو گذاشت تا این اتحاد بدون خونریزی به انجام رسد. او به جای خونریزی و قتل عام، در فکر مذاکره و صلح بود. آگاهی از داستان واقعی زندگی حضرت محمد در این مقطع خطرناک تاریخ بشری، لازم است و نباید اجازه داد که متعصبین خیره سر با تحریف زندگی پیامبر به نفع خود از آن استفاده کنند. انسان غربی معاصر از داستان زندگی آن حضرت، مسائل بسیار مهم تری را برای هدایت خود در این دنیای متغیر باید بیاموزد».
پاسخ به شبهات
پس از هجرت پیامبر به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی، دین اسلام با شمشیر پیش نرفت و با عدالت و صلح و دوستی به پیش رفت. اسلام برای نجات محرومان موانع و عناصر پلید را برداشت. پیامبر کسی را وادار به قبول اسلام نکرد. حتی کسانی که در کنار پیامبر می جنگیدند مثل صفوان بن امیه، که بعد از فتح مکه از نزد پیامبر گریخت و پیامبر عمامه خویش را به عنوان امان برای او فرستاد و به او چهار ماه، مهلت فکر کردن داد. تا آنکه سرانجام به طور ارادی به اسلام گروید.
نبردهای پیامبر صلی الله علیه و آله به منظور گسترش عقاید اسلامی و گسترش عدالت اجتماعی بود. در دوران پس از هجرت پیامبر به مدینه تا رحلت آن بزرگوار 74 جنگ روی داد که بیست و هفت «غزوه» و چهل و هفت «سریه» بود. «غزوه» آن جنگهایی بود که پیامبر شخصا در آن شرکت می فرمود ولی «سریه» آن جنگهایی بود که پیامبر فقط رهبری آنها را داشته و در آن شرکت نمی کردند.
مهمترین غزوات پیامبر عبارت بودند از؛ غزوه بدر، اُحُد، خندق… و.. سریه های ایشان عبارتند از؛ جنگ موته و جنگ ذات السلاسل. (تاریخ انبیاء (از آدم خلیفة اللّه علیه السلام تا خاتم رسول اللّه صل الله علیه و آله و سلم)، ص 410)
مصطفی صلی الله علیه وآله در شعر و ادب
زنده ای تو خیلی پر رنگ تر از آفتاب که هر روز صبح از مشرق جوانه می زند. خیلی ملموس تر از آسمان که می بارد. درختی که تویی در چهار فصل سال شکوفه و بار دارد؛ درختی که تویی سبز است و شکوهمند. آن قدر بزرگ که سایه اش تمام زمین را می پوشاند و شکوفه هایش به همه اهالی زمین می رسد. تو ریشه در بهشت داری و بهشت تجلی خداست. تو هم بنده خدایی، بنده ای با عظمت و ستودنی؛ بنده ای که همه کاینات را از حضور خودش مست و متحیر کرد؛ بنده ای بزرگوار که دل سوزترین فرد نسبت به هم نوعانش بود و اگر این حس سرشار در او موج نمی زد، محال بود خداوند ردای پیامبری را به دوشش بیندازد.
تو پاک ترین چشمه ساری هستی که به مردم زمین وقف شد. حالا بعد از هزار و چهارصد سال، وقتی تشنه می شویم، وقتی نیاز به پاکی داریم، به ساحت مقدس تو پناه می بریم. چشمه ساری که رود های زیادی از وجودش ظهور کرده اند. نسبت همه رودخانه ها و دریاها به تو می رسد. سرچشمه زندگی که خضر را نامیرا کرد. وجود مقدس توست. ولادتت در تاریکی مکه اتفاق افتاد، زندگی ات در تاریکی مدینه و هنوز هم در تاریکی دنیا می شود تو را یافت. یافتن چشمه زندگی آن قدر دشوار نیست که می گویند، اما هر کس به اندازه سبویش از آن سود می برد.
منبع:حوزه
بازدیدها: 0