جنگ تحمیلی و 8 سال دفاع مقدس
حجت الاسلام عبدالله حاجی صادقی که از اسفندماه سال 1396 از سوی فرمانده کلّ قوا امام خامنه ای حفظه الله تعالی به عنوان نماینده ولیّ فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شدهاند از روحانیون پیشتاز در صحنه های مختلف سال های دفاع مقدس بوده و با توانمندی های که از خود نشان داده بودند مفتخر به نمایندگی ولیّ فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شدند. آنچه در ادامه خواهد آمد بخشی از مصاحبه ایشان در سال 1385 با فصلنامه حصون بوده که به شرح گوشه ای از سال های دفاع مقدس پرداخته اند.
درباره دستاوردهاى دفاع مقدس نظرتان چیست و آیا به اهدافمان رسیدیم؟
اینکه فرمودید آیا به هدفمان رسیدیم، ما هدفى نداشتیم، دشمنى به ما حمله کرده بود باید در مقابلش مى ایستادیم! انقلابمان و نظاممان را حفظ مى کردیم. دشمن نتوانست یک وجب از زمین ما را بگیرد و ذره اى به انقلاب ما آسیب برساند این بزرگ ترین پیروزى بود، چون اجازه ندادیم که دشمن بتواند به اهدافش برسد! و حتى او را ناتوان و ذلیل و پشیمان کردیم! هم او را و هم همه پشتیبانان او را! ما اسم دوران هشت سال را گذاشته ایم دفاع مقدس. ما حمله نکرده بودیم. ما تعرضى نکرده بودیم که جایى را بگیریم. ما دنبال این بودیم که انقلابمان را حفظ کنیم، تمامیت ارضى و نظاممان را حفظ کنیم. که در طول دویست سال گذشته هیچ گاه کشور مثل این مقطع عمل نکرده بود، با این که عرض کردم ظاهرا آمادگى اش نبود.
اما نکته دوم اینکه آیا در کنار این پیروزى، به نتایجى دیگر هم رسیدیم یا نه دو مطلب را بیان کنم.
اوّل اینکه ببینیم دشمن با چه هدفى متعرّض انقلاب شد و جنگ را تحمیل کرد. من به نظرم مى آید که هدف محورى و اساسى استکبار جهانى به همراهى نظام سوسیالیستى شرقى و دست نشاندگى صدام و برخى از دیگران که در منطقه بودند، این بود که انقلابى را که با ماهیت دینى شکل گرفته بود و این خطر را براى آنها داشت که به تدریج کل منطقه و کل جهان را تحت تاثیر قرار دهد، از بین ببرند. این جمله گویا مال نیکسون در همان اوائل انقلاب است که: «انقلاب اسلامى ایران زلزله اى است که تمام کاخ ها را، از جمله کاخ کرملین و کاخ سفید را ویران مى کند!» و لذا نیکسون پیشنهاد مى کند که دو ابرقدرت شرق و غرب در برابر این انقلاب اسلامى وحدت پیدا کنند.
جالب این است که ایشان همان کسى است که چند سال قبل از آن کتابى در چهارصد و هفتاد صفحه درباره خطر پیشرفت کمونیسم به سوى غرب نوشت و غرب را ترساند از نفوذ کمونیسم در غرب! چطور شد که همین آقا بعد از پیروزى انقلاب، چنین پیشنهادى مى کند؟! بنده اعتقادم بر این است که در دهه اول انقلاب، یکى از مهم ترین عوامل بقاى انقلاب جنگ بود. نه تنها آنها به هدفشان نرسیدند، بلکه جنگ در تداوم و حفظ انقلاب کمک شایانى کرد! گوشه هایى را اگر بخواهم اشاره کنم یکى همین بود که اگر جنگ پیش نیامده بود خیلى از باطلها پیدا نمى شد و منافقین که بعد از انقلاب به عنوان مجاهدین خلق خیلى جاها مطرح بودند، باید یک جایى مى آمدند و در دوران دفاع مقدس با ترک صحنه دفاع از اسلام و انقلاب نشان مى دادند که باطلند. خطر جریان بنى صدر، جریان ملى گرایى و جریان منافقین و گروه هاى چپ، در این کشور جز در پرتو جنگ قابل رفع نبود. اگر اینها در یک فضاى آرام مانده بودند، همان 11 میلیون رأى بنى صدر را به رخ ما مى کشیدند و نظام را استحاله مى کردند!
انقلاب ما خیلى سریع پیروز شد. بعد از پیروزى انقلاب هم مردم احساس کردند که به هدف رسیده اند. نظامى را از بین بردند و نظامى را جایگزین کردند. و حال باید بروند به دنبال کار و زندگیشان؛ در حالى که در تفکر اسلامى لازم است براى حفظ یک انقلاب و یک نظام، همواره مردم در صحنه باشند. این حضور و مشارکت مردمى و این انگیزه دخالت مردم در سرنوشت خودشان، در دوران دفاع مقدس شکل گرفت و قوى شد. رکن سوم نظام جمهورى اسلامى، پس از رکن ماهیت دینى و رکن رهبرى الهى انقلاب، حضور و مشارکت مردمى بود. این رکن در دوران دفاع مقدس بسیار قوى و توانمند نشان داده شد. بعد از دفاع مقدس هم هر چه داریم از پرتو همین حضور و همین مشارکت مردم بود.
حقیقتاً دفاع مقدس انسان هایى را ساخت که امروز هم موجبات افتخار این کشورند. شاید هم گفتنش سزاوار نباشد، اما خیلى از کسانى که بعد از دفاع مقدس توانستند کارهاى بزرگى را انجام دهند و حتى در همین انرژى هسته اى، در مراکز علمى اش توانسته خلاقیت خود را نشان دهند، همان بسیجیان نوجوان دوران دفاع مقدس بودند. الان اگر مقام معظم رهبرى با افتخار به نیروى خلاق، متفکر و دانشمند جوان کشور ما افتخار مى کند ـ که 14 خرداد همین امسال کنار مرقد امام شاهدش بودیم ـ به برکت همین کسانى است که در دوران دفاع مقدس ساخته شدند.
بنابراین یکى از مهم ترین دستاوردهاى جنگ این بود که انقلاب ماند، موانع از بین رفت و پایه هاى انقلاب قوى تر شد.
دوم اینکه، جنگ را تحمیل کردند که حداقل از صدور انقلاب جلوگیرى کنند، نگذارند صداى این انقلاب به کشورهاى دیگر برسد، اما جنگ، بهترین رسانه شد تا حدود 5/1 میلیارد مسلمان جهان نداى انقلاب را بشنوند! و روحیه ضد استکبارى پیدا کنند… .
در آخرین حمله اى که اسرائیل، به غزه کرد، یا در حمله ناجوانمردانه به لبنان و دفاع جانانه حزب اللّه لبنان اگر توجه کنید، در تمام کشورهاى جهان روحیه ضد استکبارى راه افتاده است چه عاملى سبب شده که در گذشته رئیس جمهور آمریکا به هر کشورى وارد مى شد، آن کشور جشن مى گرفت، مردم آن کشور افتخار مى کردند. الان یک کشور را نام ببرید که آقاى بوش به آنجا سفر کند و تظاهراتى علیه آمریکا، و سردادن شعار مرگ بر آمریکا در آنجا رخ ندهد؟ این شکست دشمن است!
همان طور که جنگ، علیرغم میل دشمنان اسلام، مهمترین دریچه صدور انقلاب شد توانست این انقلاب را به خوبى صادر کند، قبل از انقلاب هم اخراج امام رحمه الله از عراق و قبول نکردن کویت و سرانجام حضور امام در پاریس، موجب تسریع در پیروزى انقلاب و بیان اهداف انقلاب گردید.
حضور جوانانِ مجروح شیمیایى، در کشورهاى اروپایى، نیز خود بهترین تبلیغ و بیان واقعیات جنگ به وسیله خود دشمنان بود.
ببینید جنگ کارى را کرد که انقلاب کرده بود. انقلاب ابهت استکبار را شکسته بود و جنگ پر و بال آن را ریخت. یک کشور تازه انقلاب کرده جوان، در برابر یک تهاجمِ به این وسعت و به این سبک، هم آسیب ندید و هم از انقلابش به خوبى دفاع کرد!
یکى از بودایى ها گفته بود انقلاب شما فقط احیاى اسلام نبود، احیاى تفکر دینى بود و مقاومتتان در دوران دفاع مقدس و ایستادگى که در برابر دشمن انجام دادید فقط این نبود که ایران ایستاد، بلکه نشان داد که مى توان در مقابل مجهزترین دشمن ایستادگى کرد و آن را سرنگون ساخت.
پس عامل دوم در صدور انقلاب اسلامى، به نظر بنده دفاع مقدس است.
امام وعده فرمودند که ما سنگرهاى کلیدى جهان را فتح مى کنیم. فتح این نیست که رزمندگان ما و سپاه ما برود جاهایى را بگیرد، فتح ما این است که قلوب را در اختیار داریم. رئیس جمهور ما به هر کشورى مى رود ببینید چگونه استقبال مى کنند؟
امروز در سازمان هاى جهانى و در مجالس بزرگ، انقلاب چه جایگاهى دارد؟ اسلام چه جایگاهى دارد؟
ما هنوز هم به آثار و تلاش رزمندگان افتخار مى کنیم. اینها الگوهاى جامعه ما هستند.
جامعه، مخصوصا جوانان جامعه نیاز به اسوه دارند، نیاز به الگو دارند. بعضى تلاش مى کنند بعد از دفاع مقدس الگوها را تغییر دهند، چهره هاى جدیدى بیاورند. حالا نمى خواهم بگویم چهره هاى بدى هستند، امّا چهره هاى دیگرى، غیر از چهره هاى ارزشى و ایثارگرى را دارند جایگزین الگوهاى ما مى کنند. ما باید مراقب این باشیم. ما نه با علم، نه با ورزش و نه با هیچ کدام از اینها مخالفتى نداریم. اما برجستگى کشور به علمى است که با ایمان گره خورده باشد و ورزشى است که داراى پشتوانه معنوى باشد. نحوه نادرست استقبال ما از تیم ملى فوتبال کشورمان بعد از شرکت در بازیهاى جام جهانى، نشان داد که ما منتظر این هستیم که دنیا چطور ورزش مى کند و الگوها کدام هستند؟
چرا شما در والیبال جانبازان این همه موفقید؟
مواظب باشید الگوهایتان عوض نشود و شاید خود این یک عنایت الهى باشد که به ما بفهماند در الگوسازى و الگوگیرى راه اشتباه نرویم و وقتى مى خواهیم مشترى جذب کنیم، براى تبلیغ، ماکت و چهره فوتبالیست هاى دنیا را الگو قرار ندهیم!
چرا ما دنبال نیروهاى ارزشى خود نباشیم؟
تلقّى من این است که ما الان هم نیاز به این داریم اسوه هاى دوره دفاع مقدس مثل جهان آراها، مثل میثمى ها مثل باکرى ها مثل آخرین شهید این کاروانِ عشق، شهید احمد کاظمى و بسیارى از اینها را مطرح نماییم. جوانان عزیز، فکر نکنید اینها لذت نمى بردند، جنگ براى کسانى که داخلش بودند شیرین بود، چرا؟ چون مى دیدند براى خداست. لذت مى بردند از این که در هواى شدید و گرماى آنچنانى خوزستان و فشارهاى دشمن آن طور مقاومت مى کنند. برایشان لذت بخش بود، نه خسته کننده! انسان یاد آن صحابه پیامبر مى افتد که وقتى دشمنان روغن داغ مى کردند، تا او را در آن بیندازند، غمگین بود.
گفتند چرا؟ غمگینى، مگر دین تو بر حق نیست؟ گفت: غصه مى خورم چرا یک جان دارم، چرا هفتاد جان ندارم تا آن را این گونه در راه خدا فدا کنم! من به یاد دارم به عنوان طلبه اى که با این عزیزان حشر و نشر داشتیم، جوان رزمنده نزد من مى آمد و مى گفت من چه گناهى کرده ام که شهید نشده ام؟!
اعتقاد داشتند اگر کسى شهید نشده، یک اشکالى و گناهى داشته! جوانان عزیز، نگاه بچه هاى ما به شهادت، نگاهِ از دست رفتن نبود، مُردن نبود، رسیدن بود! به قول آن عارف، بزرگ ترین نعمت جنگ آن بود که دویست هزار انسان به مقصد رسیدند. مگر ما نیامدیم در این دنیا مسیر از خاک به خدا را طى کنیم؟ خداوند در مورد شهید مى فرماید «عند ربهم یرزقون».
واقعا این الگوها را باید زنده و احیا کنیم و براى تداوم انقلاب به همین روحیه ها شدیدا نیازمند هستیم. ضمن اینکه به همه افراد دیگر و خدمتگزاران در صحنه ورزشى و علمى احترام مى گذاریم، اما این حرف را هم به مسئولین داریم که اگر موفقیت مى خواهید، چه در صحنه سازندگى، چه در صحنه علم، چه در صحنه ورزش، آن پشتوانه اختصاصى را که ما داریم و دنیا ندارد به آن برسید و آن، باورهاى دینى، اعتقادات و ارزش هاست. ما باید فوتبالیست هایمان هم وقتى به میدان وارد مى شوند، با وضو باشند. معتقد باشند که با بسم الله وارد شوند. معتقد باشند که سفیران انقلابند. به عنوان سفیران انقلاب بروند. واقعا رفتارشان آن سازندگى را که رزمندگان ما دارا بودند داشته باشند. اگر چنین شد یقین بدانید در میدان ورزش هم موفقیم، اما وقتى خودمان را با دیگران مقایسه کنیم و فقط بگوییم چقدر آنها امکانات دارند ما چقدر داریم، قطعا به پیروزى نخواهیم رسید.
منبع: پرتال جامع علوم انسانی
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 436