حجاب الزامی یا اختیاری
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام: پس از بحثها و مناظرهای که حول قانون حجاب درگرفت، دعوت کردیم از آقایان «الزامی» و «اختیاری» تا مناظرهای شکل بگیرد و ادعاهای دو طرف، درباره الزام به حجاب و عدم اجبار به آن مطرح شود. رنگ و بوی این مناظره با توجه به حوزه مطالعاتی طرفین، فقهی و اجتماعی خواهد بود. قرار گذاشتهایم که کارشناسان برنامه، در کمترین کلمات، منظور خود را منتقل کنند تا مباحث ابتر نماند. اجازه میخواهم برای طرح موضوع و داغ شدن بحث، از آقای اختیاری شروع کنم. آقای دکتر در خدمت شما هستیم.
اختیاری: به نام خدا و با سلام. ناگفته پیداست که بعد از اجباری شدن حجاب و وضع قانون آن، روز به روز بر بدحجابیها افزوده شده و این دال بر غلط بودن این رویکرد الزامآور است! اینطور نیست حاج آقا؟!
الزامی: بسم الله الرحمن الرحیم. خواهش میکنم. ببینید اجرای نادرست یک قانون، غیر از قانون نادرست است و توابع متفاوتی دارد؛ ضمن اینکه نقش تهاجمات فرهنگی و رسانههای مختلف مهاجم، علیه اسلام و انقلاب را نمیتوان نادیده گرفت.
مجری: ممنون از ملاحظه اختصار. ادامه دهید لطفا.
اختیاری: البته من برای اشتباه بودن این قانون، دلایل علمی هم دارم که مطرح میکنم؛ مثلا فلسفه حجاب با الزام به محجبه بودن، تعارض دارد. فلسفه حجاب این است که لذتجویی جنسی از جامعه رخت بندد و به خانواده، محدود شود و این را نمیشود با زور جا انداخت؛ چرا که در این صورت، عدّهای حجاب را رعایت میکنند ولی پایبند به فلسفه حجاب نیستند و بیعفّتاند. خود این مسئله باعث حجابزدگی و ترویج بیحجابی میشود؛ چون دختر من وقتی به محجبۀ بیعفت نگاه میکند از حجاب، بدش میآید؛ یعنی شما با الزام به حجاب، یک الگوی بیعفتی را به وجود آوردهاید که مصداق منکرسازی در جامعه اسلامی است.
الزامی: اشکال قابل تأملی است. ببینید بیعفتی و هر گناه دیگر که عرف یا شرع نمیپسندد تا وقتی در قلب است کسی به آن کار ندارد؛ ولی همینکه به عمل جوارحی تبدیل میشود باید قانونی برایش تعریف و درست پیاده شود؛ مثل تعزیر شخص بیعفت یا هر حکم قانونی دیگر، تا مانع رواج منکر در جامعه گردد و ظاهرا چنین قوانینی وجود دارد؛ لذا باز میرسیم به اینکه اگر قانون درست اجرا شود شما به نفی آن نمیرسید. ثانیا اینکه اگر آن آدم بیعفت را با بیحجابی در جامعه رها کنیم خودش جذاب است؛ چرا که روحیه انسان میل به حدشکنی و آزادیخواهی بیحد و حصر دارد و این به نشر بیعفتی منجر میشود و همان دختر نوجوان را به هوس میاندازد.
اختیاری: اصلا مسئله حجاب یک مسئله خصوصی است، چون اگر زنان، حجاب نداشته باشند مورد اذیت و آزار شخصی قرار میگیرند؛ مثلاً در آیه ۵۹ سوره احزاب آمده است: «ذلِک أَدْنی أَنْ یعْرَفْنَ فَلا یؤْذَینَ»؛ «اين براى آنكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند [به احتياط] نزديكتر است».
یا برخی از فقهاء گفتهاند: زنان بیباک که «اذا نهین لاتنتهین»؛ «اگر از بیحجابی نهی شوند هم متنبه نمیشوند» حرمت ندارند و این مطلب نیز ما را به این نکته رهنمون میشود که مسئله حجاب یک مسئله خصوصی است و به شخص زن برمیگردد و مسئله اجتماعی نیست.
الزامی: شرع کجا گفته است که جعل حجاب فقط به خاطر مصون بودن از ایذاء است؟ یا کجا گفته که حجاب فقط به خاطر حفظ حرمت است، اگر اینطور باشد پس جایی که حرمت زن منحصرا با بیحجابی حفظ شود، فقهاء باید حکم به وجوب بیحجابی بدهند. ضمن اینکه براساس روایت زنان بیباک، صرفا نگاه کردن به آنها اشکال ندارد و این مسئله چندان به حجاب و لزوم آن مرتبط نیست.
اختیاری: حالا هرچه من سر میآورم شما کلاه میآورید! ولی ببینید دولت اسلامی باید ایمانافزا باشد نه ظاهرگرا. اسلام یک آیینی است که مبنای زندگی انسان را بر محور ایمان قرار داده است، ایمان هم ماهیتاً یک امری مرتبط به قلب است کما اینکه در قرآن نیز آمده است «قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمَّا یدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِکمْ» لذا سردمداران جامعه اسلامی باید مشخص کنند که قرار است به ظاهر اهمّیت دهند یا به باطن و انسانسازی! اگر به دنبال ظاهرسازی هستید بروید سراغ الزامات حکومتی و اگر قرار است ایمانها را تقویت کنید باید سراغ ایمان بروید نه ظاهرسازی و الزامات حکومتی!
آن رفتاری که از نگاه اسلامی پسندیده است وقتی پسندیده است که از منشأ ایمان برآمده باشد و اگر یک رفتاری برآمده از ایمان نباشد ارزشی ندارد. در رفتارشناسی، قرآن هیچگاه به دولتها اجازه نمیدهد که مردم را الزام یا اجبار بر حکمی کنید بلکه میآید و مستقیم با آحاد جامعه اسلامی صحبت میکند.
مثلاً در رابطه با ربا میگوید: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا..» یا در جای دیگر در رابطه با منافقینی که دلباخته اجانب شدهاند خداوند با خودشان مستقیم صحبت میکند که اگر مؤمن هستید دلباخته اجانب نشوید.
یا در رابطه با کمفروشی با خود مردم صحبت میکند و میگوید: «وَ یا قَوْمِ أَوْفُوا…» رفتار قرآن هم به ما این را نشان میدهد که برای اصلاح جامعه نباید به سراغ زور و اجبار دولتها رفت بلکه باید آحاد جامعه خودشان ساخته شوند و ایمانشان تقویت شود و سپس جامعه ساخته خواهد شد.
الزامی: التزام در حکمرانی دینی همانند دیگر حکمرانیها، به همان وجه عملی اکتفا شده است و منوط به التزام عقیدتی یا ایمانی نیست. چنانکه در سیره حکمرانی رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم اصرار بر التزام ایمانی دیده نمیشود و به همین سبب، حتی با شهروندی منافقین هم-درصورت التزام عملی به احکام حکمرانی اسلامی- مخالفت نورزیدند و حتی اعراب را به خاطر عدم ایمان مواخذه و تنبیه عملی نکردند؛ همان آیه «و قالت الاعراب…» گواه این مدعاست؛ لذا الزامات حکمرانی پیامبر به همین التزام عملی تعلق میگرفت. خصوصا در احکام توصلی که به مانند احکام تعبدی، قصد قربت لازم نیست. مانند حکم حجاب که از احکام توصلی است و در آن صرف التزام عملی شهروندان، کفایت میکند و اثر بیرونی دارد؛ گرچه جامعه مطلوب دینی، التزام ایمانی علاوهبر التزام عملی است. ولی این امر دشوار و موجب تکلف است و از اختصاصات دوره حکمرانی حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف است.
مجری: مناظره دوستان به درازا کشید. با اجازه کارشناسان محترم، ان شاء الله بحث را در جلسه آینده ادامه خواهیم داد. ممنون از همراهی شما فرهیختگان روشنضمیر. تا درودی دوباره بدرود.
منبع: حلقه وصل
بازدیدها: 0