حجت الاسلام عالی در جلسه ی هفتگی هیئت میثاق با شهدا پیرامون مسئله ی مهم داشتن نیت در اعمال هر فرد در انجام فرائض دینی بیاناتی را عرضه داشتند و اشاره کردند همواره نیت هر شخص دارای دو بعد رشد طولی و عرضی است.
در ادامه ی متن سخنرانی این واعظ ارجمند را می خوانید:
انسان باید در همه امور نیت داشته باشد، حتی هنگام خوابیدن. اَللّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفیقَ الطّاعَهِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِیَهِ وَ صِدْقَ النِّیَّهِ۱ این دعا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. انسان هر کاری انجام می دهد باید با نیت خالص و پاک باشد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با جمعی از اصحاب بودند که جوانی را در حال کارکردن در سختی و مشقّت دیدند. بعضی از اصحاب گفتند حیف این جوان که در این گرما به سختی کار می کند و عرق می ریزد. پیامبر فرمودند: اگر انگیزه او این باشد که آبرویش محفوظ باشد و نان حلال برای خانواده اش ببرد ازاو پذیرفته است. نیت درجات دارد و آنچه پیامبر ذکر می کنند نشان می دهد حد لازم نیت را دارد. در سختی افتادن برای نیت کردن یا طولانی کردن ان نیاز نیست. مثلا در نماز نیت طولانی نیاز نیست.
رشد طولی و عرضی نیت
وقتی نیت درست باشد همه زندگی عبادت است. توفیر نیت معنی دقیق تری دارد که از گوهر های شیعه است. انسان با قدم نیت در کار خوبان و عبادت انبیاء و اولیا شریک می شود. می توان اسم این امر را رشد طولی نیّت گذاشت. رشد عرضی می تواند داشتن نیت در همه کارهایی باشد که انسان انجام می دهد.
برادر تو هم با ما همراه بود
فردی در رکاب امام علی علیه السلام بود. او آه می کشید و می گفت: ای کاش برادر من هم در رکاب شما قرار داشت امام علی علیه السلام فرمودند: دل برادرت با ما بود؟ (به معنی امروزی نیت داشت با ما باشد؟) مرد فرمود: بله خیلی دوست داشت با شما باشد اما نتوانست. حضرت علی علیه السلام فرمودند: او هم با ما بود.۲ کسانی که در دل تاریخ دلشان با حضرت علی علیه السلام بوده حتی انها که به دنیا نیامده اند از یارارن امام بودندند. کسی که با نیت صادقانه بگوید کاش کربلا بودم و امام حسین علیه السلام را یاری می کردم با توجه به فرمایش امام علی علیه السلام در ثواب آنها که در کربلا بودند شریک است.
بین محبّ و محبوب اتحاد وجود دارد
رسول اکرم فرمودند: من أحب قوما حشره الله فی زمرتهم۳ انسان با بدن نیت در طول تاریخ حضور حقیقی می یابد. در اتحاد عالم و معلوم ، علم با وجود عالم متحّد می شود. در معارف اسلامی اتحاد محبّ و محبوب وجود دارد یعنی هر چه انسان به محبوب تعلق قلب داشته باشد به حبش می رسد و نیّت، انسان را در مسیر محبوب قرار می دهد. الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ ۴ در صورتیکه محبوب انسان شیطان باشد با او محشور خواهد شد. در روز قیامت هر گروهی با امامش محشور می شود.
همراهی در جنگ صفّین پس از قرنها
امام رضا علیه السلام می فرمایند: هر وقت یاد کربلا افتادی آرزو کن و تمنی کن که با انها هستی که اگر چنین انجام دهید، مثل این است که با انها بوده ای البته نه اینکه در مقام انها باشی. یا لیتنی کنت معهم فافوز فوزاً عظیما ۵ شخصی نقل می کند: در محلی با پدرم نشسته بودیم تا چایی بخوریم مقابل ما شخصی که عمّامه به سر داشت در حال چرت زدن خوابش برد و عمّامه اش افتاد در سرش جای شمشیری بود. پدرش از او پرسید: این ضربت جای چیست؟ مرد گفت: این جای ضربتی است که در رکاب امیرالمونین علی علیه السلام در جنگ صفّین خورده ام.
اربلی نقل می کند: من و پدرم خندیدیم و گفتیم از جنگ صفین قرن ها می گذرد. شما کجا و جنگ صفین کجا؟ گفت : به مصر میرفتم که در مسیر فردی به من ملحق شد. با هم صحبت می کردیم که بحث به جنگ صفین رسید آن مرد گفت: اگر من در صفین بودم شمشیرم را از خون علی و یارانش سیراب می کردم. من طاقت نیاوردم و گفتم اگر من در صفین بودم شمیشیرم را از خون معاویه و یارانش سیراب می کردم . او وقتی سخنان مرا شنید به عنوان اینکه کافرم با من شروع به جنگ کرد و ضربات سنگینی به هم می زدیم. او ضربه ای به سرم زد و من بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم مردی را بالای سرم دیدم که گفت: ببین جنازه دشمن تو انطرف افتاده است. نصرتنا نصرتک تو به ما کمک کردی و ما به تو کمک کردیم و دست روی زخم های من کشید و من احساس می کردم زخمهایم بهبود یافت. به زخم سرم که رسید گفت: این زخم طول می کشد که خوب شود و هر کس از تو پرسید زخم چیست؟ بگو در جنگ صفین بر من وارد شده است زیرا تو می خواستی در رکاب امیرالمونین علیه السلام باشی.
اربلی نقل می کند: من و پدرم خندیدیم و گفتیم از جنگ صفین قرن ها می گذرد. شما کجا و جنگ صفین کجا؟ گفت : به مصر میرفتم که در مسیر فردی به من ملحق شد. با هم صحبت می کردیم که بحث به جنگ صفین رسید آن مرد گفت: اگر من در صفین بودم شمشیرم را از خون علی و یارانش سیراب می کردم. من طاقت نیاوردم و گفتم اگر من در صفین بودم شمیشیرم را از خون معاویه و یارانش سیراب می کردم . او وقتی سخنان مرا شنید به عنوان اینکه کافرم با من شروع به جنگ کرد و ضربات سنگینی به هم می زدیم. او ضربه ای به سرم زد و من بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم مردی را بالای سرم دیدم که گفت: ببین جنازه دشمن تو انطرف افتاده است. نصرتنا نصرتک تو به ما کمک کردی و ما به تو کمک کردیم و دست روی زخم های من کشید و من احساس می کردم زخمهایم بهبود یافت. به زخم سرم که رسید گفت: این زخم طول می کشد که خوب شود و هر کس از تو پرسید زخم چیست؟ بگو در جنگ صفین بر من وارد شده است زیرا تو می خواستی در رکاب امیرالمونین علیه السلام باشی.
نیّت انسان باید رشد صعودی داشته باشد
بعد از تصویر نیت و توفیر نیت مسئله صعود نیت است. نگاهی که در نیت دارد باید نسبت به گذشته رشد کند. بیشتر افراد وقتی حاجت دنیایی دارند نیاز خود را می گویند. پایین ترین درجه نیت این است که تنها خدا را برای خود و حاجت بخواهیم. روزی شخصی به پیامبراکرم صل الله علیه وآله گفت: آیا مرا می شناسید؟ پیامبر فرمود: خیر. مردگفت: من کسی هستم که وقتی شما در ابتدای بعثت مردم را دعوت به دین می کردید و زمانیکه خیلی افراد شما را اذیت می کردند در ان زمان به طائف آمدید و من از شما پذیرایی کردم. پیامبر اکرم صل الله علیه و آله این شخص را مورد احترام و اکرام قرار داده و فرمود: از من چیزی بخواه. مرد فکر کرد و گفت: اگر من دویست گوسفند و چوپانی داشتم خیلی خوب بود. پیامبر اکرم صل الله علیه و آله انچه خواسته بود برای او فراهم کرد.
پیامبر می فرمایند: ان فرد همت کمی داشت و از ما درخواست کوچکی کرد و فرمود: چرا همت ان پیرزن بنی اسرائیلی را نداشت که در زمانی که به حضرت موسی علیه السلام امر شد به سمت مصر برود و با خود جنازه یوسف را ببرد. حضرت موسی علیه السلام فرمود: من نمی دانم جنازه یوسف کجاست. خداوند فرمود: پیرزنی در جایی که می گوییم هست به انجا برو و از از او بپرس. خداوند از اینکه او را به نزد پیرزن فرستاد حکمتی داشته است. حضرت موسی علیه السلام ان پیرزن را پیداکرده و از او پرسید می دانید قبر برادرم یوسف کجاست؟ پیرزن گفت: می دانم ولی ابتدا از شما خواسته ای دارم. از حضرت جبرائیل به حضرت موسی علیه السلام خطاب شد. شرطش را قبول کن. حضرت فرمود شرط تو چیست؟ پیرزن گفت: اینکه در بهشت بین من و شما فاصله و پرده ای نباشد.
پیامبر می فرمایند: ان فرد همت کمی داشت و از ما درخواست کوچکی کرد و فرمود: چرا همت ان پیرزن بنی اسرائیلی را نداشت که در زمانی که به حضرت موسی علیه السلام امر شد به سمت مصر برود و با خود جنازه یوسف را ببرد. حضرت موسی علیه السلام فرمود: من نمی دانم جنازه یوسف کجاست. خداوند فرمود: پیرزنی در جایی که می گوییم هست به انجا برو و از از او بپرس. خداوند از اینکه او را به نزد پیرزن فرستاد حکمتی داشته است. حضرت موسی علیه السلام ان پیرزن را پیداکرده و از او پرسید می دانید قبر برادرم یوسف کجاست؟ پیرزن گفت: می دانم ولی ابتدا از شما خواسته ای دارم. از حضرت جبرائیل به حضرت موسی علیه السلام خطاب شد. شرطش را قبول کن. حضرت فرمود شرط تو چیست؟ پیرزن گفت: اینکه در بهشت بین من و شما فاصله و پرده ای نباشد.
سطح پایین بعضی نیّات انسان
استاد بزگواری در قم می گفت: حدّ بعضی از آدم ها این است که از دنیا بالاتر نمی روند و عباداتشان هم بوی دنیا می دهد و بعضی دیگر که از دنیا می گذرد کارهای دنیایی شان بوی خدا می دهد. شخص عالمی نقل می کندکه زمانی که به جمکران رفته بودند در آنجا خانمی نزد ایشان امدند و گفتند: چهل شب است که به جمکران می آیم و حاجتی دارم. دعا کنید امشب حاجتم را بگیرم. پرسیدند: مگر حاجت شما چیست؟ زن گفت: یکی از بستگان ما ماشینی خریده و من می خواهم ما ماشین بهتری بخریم. بعضی نیت در سطح و حد پایینی قرار دارند. انسان های کمی هستند که به خاطر خود امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشرف به زیارت می روند.
فردی می گفت: در جوانی حس و حال خوبی داشتم و رابطه خوبی با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشرف داشتم. به مرور وضعیت مالی نامساعدی پیدا کردم و در براوردن نیازهای اولیه هم مشکل پیدا شد. لیستی از نیازهایم تهیه کرده و به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف متوسل شدم و گفتم یا امام زمان من به این چیزها نیاز دارم. هنوز حرفهای مرد تمام نشده بود که در حجره اش مردی را دید که عبا روی صورتش بود و به خوبی دیده نمی شد کیسه جلوی حجره گذاشته و گفت: این همان چیزهایی است که می خواستید. نیت های انسان باید از این جایگاه رشد کند و از دنیوی به اخروی صعود کند.
بهشت مهمان خانه خداست
حتی خوابیدن در بهشت معرفت است. در روایات امده که خداوند چند چیز را در گناهان پنهان کرده است. یکی از انها غضب خدا است و تنها توبه ان را از بین می برد. ممکن است بنده ای در درجه ای از گناه قرار بگیرد که خداوند می فرماید: دیگر به این بنده فرصت داده نخواهد شد. ممکن است با یک غیبت که بی ارزش می شمریم دیگر فرصت توبه پیدا نکنیم.
در قران امده است. نارالحامیه آتشی که گرم است یعنی در مقابل آتش گرم آخرت، اتش این دنیا سرد تلقی می شود. انسان وقتی نیتش رشد میکند کارهایش به اخرت نزدیک می شود. اهل یقین این گونه هستند. بزرگی به منبر رفته بود و مسئله شرعی را برای مردم گفته بود . بعد از منبر متوجه شد که مسئله را اشتباه گفته است. همان موقع و شبانه به منزل کسانی رفت که به منبر او گوش داده بودند تا مسئله را برایشان تصحیح کند. یکی از آنها گفت : این جمع فردا شب هم در مسجد جمع می شوند چرا فردا به همه نمی گویید: ان عالم گفت: از کجا معلوم است که من فردا فرصت پیدا کنم این کار را بکنم و حضرت عزرائیل شاید به من فرصت ندهد و همین طور شد و از دنیا رفت. شبانه او را در اتاقی گذاشتند تا فردا تشییع کنند شخصی تا صیح برای ایشان قران خواند می گفت: هنگام قرائت قران وقتی به ایات جهنم و عذاب می رسید می دید که جنازه حالت فشرده شدن و قبض به خود می گیرد. متوجه شد که ایشان به قدری در دنیا از آتش جهنم ترس داشتند که در هنگام مرگ هم بدنش نسبت به آیات واکنش نشان می دهد.
اگر دین انسان هم به مرحله ای از استقامت برسد نیت می تواند روی آخرت تاثیر بگذارد. خداوند دوست دارد بنده اش کاری کند که می تواند انجام دهد این مرتبه برای تمام انسانها است و همه می توانند مستجاب الدعا شوند ولی انسان نباید با چند نمازشب این توقع را دشته باشد. خداوند در قرآن می فرماید: و الّذین یوتون ما آتوا و قلوبهم وجله انهم الى ربهم راجعون ۶ مصداق این آیه این است که حضرت خدیجه در زمان پیامبر اکرم صل الله علیه و آله هر چه داشت در راه خدا داد. روزی ایشان گریه می کردند که پیامبر اکرم صل الله علیه و آله از ایشان پرسیدند چرا گریه می کنید؟ حضرت خدیجه فرمودند: نگرانم خداوند مرا نپذیرفته باشد و از من راضی نباشد. حضرت زهرا سلام الله علیها که سیزده معصوم خاضع نسبت به ایشان بودند هنگام شهادت فرمودند: علی جان، هنگام مرگ زود ازکنار من نروید، برایم قران بخوانید که من محتاج دین هستم.
بازدیدها: 1290