حسین ابن علی علیه السلام قربانی انحراف و ناهنجاری های جامعه اسلامی
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام و به نقل از ماهنامه هیات (رزمندگان اسلام) مطالب ذیل را در مورد جامعه اسلامی منتشر می نماید:
ارزشها و هنجارهای اجتماعی جامعه اسلامی پس از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به دلایل متعددی دچار آفت انحراف گشته بود. تحریف باورهای دینی و بازگشت به ارزشهای جاهلی، فراموشی سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآله برتری روحیه قومی و عصبیت بر هنجارهای اسلامی عصر پیامبر صلیاللهعلیهوآله که نشات گرفته از تعالیم مقدس اسلام بود، تبدیل اشرافیت معنوی به اشرافیت مادی و ثروت اندوزی و گرایش به تجمل و کمرنگ شدن روحیه عالی اسلامی بویژه در عصر عثمان و از آن پس، برتری حربه ارعاب و تزویر بر عامل حق طلبی و ظلم ستیزی در روحیه جامعه اسلامی بالاخص مردم کوفه، بی عدالتی و فساد رهبران سیاسی و برخی عوامل دیگر، از جمله مسائل دردناک و آسیبهای عمده اجتماعی بود که امام حسین علیهالسلام برای نجات امت اسلامی از سراشیبی سقوط، تلاش گستردهای را در این راستا آغاز کرده بود.
ارزشها و هنجارهای اجتماعی جامعه اسلامی پس از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به دلایل متعددی دچار آفت انحراف گشته بود. تحریف باورهای دینی و بازگشت به ارزشهای جاهلی، فراموشی سیره پیامبر صلیاللهعلیهوآله برتری روحیه قومی و عصبیت بر هنجارهای اسلامی عصر پیامبر صلیاللهعلیهوآله که نشات گرفته از تعالیم مقدس اسلام بود، تبدیل اشرافیت معنوی به اشرافیت مادی و ثروت اندوزی و گرایش به تجمل و کمرنگ شدن روحیه عالی اسلامی بویژه در عصر عثمان و از آن پس، برتری حربه ارعاب و تزویر بر عامل حق طلبی و ظلم ستیزی در روحیه جامعه اسلامی بالاخص مردم کوفه، بی عدالتی و فساد رهبران سیاسی و برخی عوامل دیگر، از جمله مسائل دردناک و آسیبهای عمده اجتماعی بود که امام حسین علیهالسلام برای نجات امت اسلامی از سراشیبی سقوط، تلاش گستردهای را در این راستا آغاز کرده بود.
مشکلات جامعه اسلامی پس از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله
جامعه اسلامی در عصر خلیفه سوم با مشکلاتی جدی روبرو گردیده بود که از آن جمله میتوان به مواردی اشاره کرد: ۱- راندن انصار از صحنه سیاست، ۲- بها دادن به امویها و قریشیان در امر حکومتداری، ۳- تاراج بیت المال مسلمین و حاتم بخشیهای خلیفه، ۴- ثروت اندوزی او و ساختن بنا در مدینه و اختصاص اموال و باغ هایی در مدینه برای خود، ۵- گسترش تفاخر قبیلهای و تبدیل اشرافیت معنوی به اشرافیت مادی که موجب شد مساوات اسلامی فراموش شود.
علاوه بر همه آنچه که گفته شد، رقابت و اختلاف بین عراقیها و شامیها، پیش از آن نیز در زمان عثمان بر سر تقسیم غنایم ارمنستان و فتح آن بروز کرده بود. تلاش معاویه نیز در عصر امام حسن علیهالسلام به گونهای به بار نشسته بود که نه تنها آسیبهای اجتماعی جامعه اسلامی، اصلاح نشده بود، بلکه با مسائل عمیقتری نیز روبرو گردیده بود و لذا امام حسن علیهالسلام در چنین وضعیتی علی رغم حمایت تعدادی اندک از شیعیان حقیقی، نمیتوانست به جنگ با معاویه ادامه دهد؛ زیرا در آن صورت لااقل بزرگترین ضربات دستگاه اموی به پیکره شیعه وارد میآمد. این تلاش صلح طلبانه و تدابیر ارزنده امام علیهالسلام سرانجام موجب افشای چهره مزدورانه معاویه و حفظ موقعیت شیعیان گردید.
اما مفهوم انحراف جامعه مسلمین از ارزشها و هنجارهای اسلامی در عصر امام حسین علیهالسلام ابعاد گسترده تری به خود گرفت؛ انحراف جامعه اسلامی و تخطی از هنجارهای اجتماعی اسلام، امام حسین علیهالسلام را بر آن داشت تا علیه این آسیبهای اجتماعی که طبعاً روابط ناسالمی را بر امت اسلامی تحمیل میکرد، قیام کند، و اصلاح جامعه پیامبر صلیاللهعلیهوآله را در قالب شیوههای عملی امر به معروف و نهی از منکر سرلوحه کار خود قرار دهد. علاوه بر اینکه از طرفی یزید مترصد گرفتن بیعت از امام علیهالسلام به هر قیمتی بود و از سوی دیگر، اجابت دعوت مردم متغیرالحال کوفه، یک بار دیگر جامعه اسلامی بویژه مردم کوفه را در معرض آزمایش الهی مهمی قرار میداد.
بنابراین در چنین وضعیت دشواری امام علیهالسلام میفرمود: «مردم نمیبینید که به حق عمل نمیشود و کسی از باطل رویگردان نیست؟ در این اوضاع مؤمن باید لقای پروردگارش را بر چنین زندگی ترجیح دهد».
به نظر میرسد که اقدامات و روشهای عملی امام علیهالسلام در برخورد با آسیبهای اجتماعی عصرشان در سه سطح عمده بوده است: اولاً با رهبران فاسد و حاکم بر جامعه اسلامی که یزید مظهر آن بود. ثانیاً با امت اسلامی که از هنجارها و ارزشهای اسلامی عصر پیامبر صلیاللهعلیهوآله بکلی منحرف شده بود. ثالثاً با جبهه خودی که همان شیعیان راستین حضرت بودند و لذا حضرت با هر کدام از این دستهها برخوردی متناسب با آنان داشت؛ از جمله اینکه حضرت در برخورد با یزید فرمود: «وَ عَلَى اَلْإِسْلاَمِ اَلسَّلاَمُ إِذْ قَدْ بُلِیَتِ اَلْأُمَّهُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ»؛ یعنی دیگر فاتحه اسلام را باید خواند اگر نگهبانش شخصی همچون یزید باشد، و یا اینکه امام حسین علیهالسلام همواره نسبت به جامعه اسلامی دچار انحراف بیمارگونه، روشی مهربانانه و مشفقانه داشت.
در ادامه به معرفی علل و عوامل مختلف انحراف جامعه مسلمین تا جایی که به قتل نوه رسول الله صلیاللهعلیهوآله اقدام کردند، میپردازیم.
الف) علل سیاسی و حکومتی
حاکمیت یافتن سیاستمداران اموی و رواج فساد و بیعدالتی در حقیقت، انحرافی جدی در مسیر جامعه اسلامی بود که طبعاً انحرافات اجتماعی بزرگی را نیز موجب میگردید. تلاش یزید و دستگاه اموی در جهت خاموش کردن اعتراضات مردم، کسب مشروعیت سیاسی – مذهبی، هماهنگ کردن جامعه اسلامی با ارزشهای مولود دستگاه اموی و تحت فشار قرار دادن امام حسین علیهالسلام برای اخذ بیعت، جلوههایی از انحرافات اجتماعی عمیق این عصر بود.
ارعاب مردم کوفه از سوی امویان و تهدید و تطمیع اشراف کوفه توسط عبیدالله بن زیاد علاوه بر زمینههای مساعد اجتماعی که در این مرکز وجود داشت، از عوامل مهمی بود که کوفیان سست اراده را به ورطه انحراف بزرگ اجتماعی میکشاند؛ یعنی به جنگ حسین علیهالسلام رفتن و در نهایت ریختن خون او را مباح دانستن، در حالی که امام علیهالسلام همواره به پایگاه کوفه نظر داشت چرا که میتوانست نقش مهمی در پیروزی قیام حسین داشته باشد.
با توجه به این وضعیت اجتماعی، میتوان تصور نمود که ابن زیاد، برای ناکامیهای پدرش و قدرت طلبی خود و کسب محبوبیت بیشتری در دستگاه اموی و نیز عمر بن سعد، که در آروزی رسیدن به منزلت والای اجتماعی و حکومت ری بود، به رویارویی با امام حسین علیهالسلام پرداخته باشند. علاوه بر اینها سلاح ارعاب و تزویر از سوی یزید و ابن زیاد کارگر افتاده و نقاب از چهره پلید امویان برداشته بود، آنگاه که ابن زیاد در اولین خطبه اش با مردم کوفه که به استقبال او آمده بودند، فریاد برآورد: «تازیانه و شمشیر من آماده عقوبت کسی است که از دستور من سرباز زند و با پیمان من مخالفت کند».
وی روزی دیگر خطاب به مردم کوفه میگوید: «… یزید برای من چهار هزار دینار و دویست هزار درهم پول فرستاده تا میان شما تقسیم کنم، سپس شما را به جنگ با دشمنش روانه کربلا کنم».
ب) علل اجتماعی و اختلاف طبقاتی
مقایسه اجمالی مراکز مهم عراق (کوفه) و شام و حجاز (مکه و مدینه) در عصر امام حسین علیهالسلام و توجه امام علیهالسلام به کوفه و نیز تمایل شیعیان کوفه به امامت علویان و رقابتهای دیرینه اعراب یمنی کوفه و شام، اهمیت پایگاه کوفه را در عالم اسلام آشکارا نشان میداد. در مورد وضعیت کلی کوفه میتوان گفت که هجوم و مهاجرت دستههای زیادی از مردم سرزمینهای فتح شده به کوفه و نیز رواج بازار پر رونق بحث و جدل با وجود مهاجران مختلفی از کیشها و فلسفههای گوناگون، تأثیر مهمی در شکلگیری تمایلات درونی و اخلاقی مردم کوفه داشته است و مردم کوفه عمدتاً دارای خصوصیاتی از این قبیل بودند: «احساسات تند، قابلیت تحرک آنی، عاقبت نیاندیشی، اخذ تصمیم سریع و پشیمانی فوری از تصمیمات گرفته شده. این نکته نیز قابل توجه است که بیشتر حاکمان شام که از مدینه به دمشق مأمور میشدند از قریشیها و مصریان بودند که با زندگی اشرافی خو گرفته بودند و با قبایلی چون ربیعه در عراق و قیسیها در حجاز، درگیریهای قبیلهای دیرینهای داشتند».
به احتمال زیاد در ابتدای امر، هدف از ایجاد کوفه بر کرانه غربی فرات، اختصاص اردوگاه ثابتی برای لشکریان اسلام بود، افزون بر اینکه قبایل ساکن در کوفه ناهمگون بودند، بنابراین ویژگی نامتجانس بودن جمعیت کوفه – که متشکل از اعراب یمنی که بیش از دوازده هزار نفر بودند، تعداد کثیری از موالیان و گروههایی به نام روادف که فقط در هوای رسیدن به غنایم بودند – زمینه مناسبی را برای برقراری یک نظام سیاسی اجتماعی که در آن استیلای عربی در تفوق و برتری اسلامی حل شود، فراهم میکرد و لذا قدرت قبیلهای باید در قدرت اسلامی حل شود.
با همه اینها، کوفه در واقع اصالت عربی نداشت و تازه بیشتر مهاجران ساکن در شهر، دستههای نظامی بودند که در پی رسیدن به غنایم، آذوقه و رسیدن به زندگی بهتر، شرکت در فتوحات را پذیرفته و لذا خصلتهای نظامی گری که عبارت از غرور، و عصیان و گرایش به برتری و سروری بر دیگران است در وجود آنان بسیار قویتر از سایر بلاد اسلامی بود. علاوه بر اینها عامل گرایش به تشیع در مردم عراق و خصوصا کوفه به اسلام آوردن قبایل عربی یمن مثل همدان و بنی نخع برمیگردد که به نوبه خود عامل مهمی در تشیع مردم کوفه داشت و بزودی کوفه به صورت مرکز تشیع درآمد. بنابراین افزایش جمعیت این مرکز مهم – کوفه – رواج و گسترش نابرابریهای اجتماعی و تهدید رفاه عمومی و نظامی بودن شهر، زمینههای مناسبی را برای انحرافات اجتماعی پدید آورده بود.
ج) علل شخصیتی و روانی
به نظر پژوهشگران اجتماعی در مطالعه آسیبهای اجتماعی، توجه به عوامل روانی نابهنجاری از اهمیت زیادی برخوردار است. روانشناسان در این خصوص از تکنیکهای پژوهشی گوناگونی بهره میگیرند که از میان آنها مطالعات توصیفی و یا روشهای زمینه یابی، شرح حال نویسی و استفاده از اطلاعات منابع تاریخی، بیش از همه به پژوهشهای جامعه شناسی تاریخی نزدیکتر است. اما از آنجا که در دستیابی به دادههای منابع تاریخی همواره مشکلاتی چون فقر منابع، تناقضات در نقل وقایع و شرح حال افراد، انتخابی بودن، یک بار اتفاق افتادن حادثه تاریخی، وجود دارد.
روانپزشکان برای تأثیر عامل مذهب در درمان آسیبهای اجتماعی نقش خاصی قائل هستند زیرا اعتقادات مذهبی و تأکید بر تعقل در زندگی فردی و اجتماعی، امنیت و مصونیت و آرامش ویژهای را برای انسان فراهم میسازد که به برکت آن، شخصیت اجتماعی افراد رشد و تکامل مییابد و بر قدرت تحمل رنجها و صدمات احتمالی میافزاید و لذا به نوبه خود میتواند از بروز آسیبهای اجتماعی جلوگیری به عمل آورد. بعضی دیگر از جامعه شناسان معتقدند که رفتارهای جامعه بیمارگونه میتواند ناشی از سرخوردگی، اضطراب و احساس عدم امنیت باشد که میل به اصلاح اجتماعی یا نوآوری را سبب میشود.
با نظری به ویژگیهای جامعه اسلامی عصر امام حسین علیهالسلام میتوان دریافت که عمده ترین مشکل این جامعه بیمارگونه از خودبیگانگی، از دست دادن شخصیت آرمانی و اسلامی خود بود که فیالواقع عوامل متعددی در این ارتباط نقش داشت. امام حسین علیهالسلام به عنوان مصلحتی بزرگ و الهی، خود را موظف میدید که در برابر این آسیبهای اجتماعی به واکنشهای مناسبی بپردازد، و از آنجا که امام علیهالسلام در بین امت اسلامی از شرافت معنوی والایی برخوردار بود، مبارزه با آن همه آفات اجتماعی را مشی عملی خود میپنداشت و لحظهای از آن غفلت نمیکرد.
اگر چه در جامعه اسلامی این دوران، زمینههای مناسبی برای تخلف از هنجارها و ارزشهای اصیل اسلامی وجود داشت، ولی باید توجه نمود که بی ارادگی این جامعه از سویی و از سوی دیگر تحریکات سران قبایل عرب، ضعیف شدن و فراموشی سنتهای اسلامی موجب افزایش انحرافات اجتماعی شده بود.
بنابراین اگر جامعه بیمارگونه کوفه، که از نظر روحی و روانی دچار سردرگمیهای متعددی بود، خیالات باطل و آرزوهای غیر منطقی خود را کنار میگذاشت و به شخصیت اصیل اسلامی خود وقوف کامل مییافت، بخوبی درمییافت که بیعت شکنی و مقابله با سپاه هفتاد و چند نفری امام حسین علیهالسلام و حتی به دست آوردن پیروزی نظامی، که ظواهر امر نیز بخوبی بر آن دلالت میکرد به عنوان بزرگترین انحراف اجتماعی به شمار میآید، هرگز حاضر نمیشد برای تأمین آمال دستگاه اموی، که با کانون عراق، رقابتهای دیرینهای هم داشت، سر تسلیم فرود آورد و اسیر زور و ارعاب ابن زیاد و تهدیدات واهی او گردد.
بنابراین بیشترین تلاش امام حسین علیهالسلام برای احیای شخصیت مسلمین بود. زیرا امام علیهالسلام با قیام خویش حقیقتاً روح تازهای به کالبد بی جان امت اسلامی بخشید و غیرتهای اسلامی و روح ایدهآلگزینی مردم را برانگیخت. به قول استاد شهید مطهری رحمه الله علیه: «امام علیهالسلام حس استغنا را در مردم به وجود آورد. درس صبر و تحمل و بردباری و مقاومت و ایستادگی در مقابل شداید را به مردم داد. ترسها را ریخت و همان مردمی که تا آن حد میترسیدند را تبدیل به یک عده مردم شجاع و دلاور کرد».
د) علل اقتصادی و مادی
برخی از جامعه شناسان همواره در تحلیل علل انحرافات اجتماعی، اثر بسزایی برای عامل اقتصادی و فقر قائلند و عمدتاً میکوشند تا در برسیهای خویش، ثابت کنند که ریشه بسیاری از رفتارهای نابهنجار جوامع بشری به امکانات اقتصادی آن جوامع بستگی دارد؛ در حالیکه باید توجه داشت که فقر اقتصادی عامل نسبی است و نباید تأثیر عوامل غیر اقتصادی بویژه فرهنگی را انکار نمود و یا کمرنگ تلقی کرد. بعضی دیگر نیز بر این عقیده اند که اخلالات شخصیتی، احساس شکست، انزجار عمومی، ترس از مجازات، تبعیضهای قومی و نژادی، که باعث بیکاری یا کم کاری میشود، عواملی است که راه گرایش به سوی کجروی را بیش از پیش هموار میکند.
از دیدگاه اسلامی تأثیر عوامل اقتصادی بر انحرافات اجتماعی هرگز قابل انکار نیست، ولی همواره علل فرهنگی، تقدم بر عوامل مادی دارند. افراد ضعیفالنفسی چون عمر بن سعد که حرص و طمع و مال و جاه دنیا چشمانش را کور کرده بود، خود نیز اعتراف میکرد که گرفتار عذاب وجدانی شده است و در همان ابتدای امر میگفت: «فوالله ما ادری و انی لحائر افکر فی امری؛ به خدا سوگند نمیدانم و من سرگردان ماندهام و در کار خویش اندیشه میکنم».
همچنین در روز عاشورا دیگربار در جواب بریر که او را نصیحت میکرد، پاسخ داد که: «راست میگویی ای بریر هر کس با حسین بن علی علیهالسلام و فرزندان او جنگ کند و حق ایشان را از ایشان بگرداند، جای او در آتش دوزخ باشد، لکن ای بریر ملک ری بزرگ است و ولایتی پر نعمت که ترک آن نتوانم گفت… شقاوت بر من مستولی شده و نعمت و جاه و حرمت و دولت را در چشم من بیاراسته، میدانم که بد میکنم اما چه کنم؟»
نمونه دیگری از این اشخاص، سنان بن انس است که پس از شهادت امام حسین علیهالسلام و اسب دواندن بر پیکر مطهرش، بر خیمه عمر بن سعد ایستاد و شعری خواند که حاکی از دنیا طلبی او بود: «أو قر رکابی فضه و ذهب/ انا قتلت سید المحجبا…»؛ یعنی رکابم را از طلا و نقره سنگین کن که من سلطان پرده دار را کشته ام.
ثروت اندوزی اعراب در جریان فتوحات یکی از دشواریهایی بود که هر قوم فاتحی ممکن بود، گرفتار آن گردد، ولی آنچه بدیهی به نظر میرسد این است که این ثروت اندوزی در پی خود، گرایش به تجمل، عیش و نوش، سستی و بسیاری مشکلات و آسیبهای دیگر را به ارمغان میآورد که این عوامل میتواند خود دلایل عمدهای برای سقوط هر قوم فاتحی باشد لذا در اندک زمانی در کنار خانههای ویران، خانههایی مجلل در سرزمینهای فتح شده مثل کوفه و بصره، ساخته شده که شرح آن در منابع تاریخی آمده است.
از دومین سخنرانی امام حسین علیهالسلام در روز عاشورا بخوبی برمی آید. که امام علیهالسلام به عامل اقتصادی و تأثیرات آن توجه بسیاری داشتند، آنجا که فرمودند: «قد انتحزلت عطیاتکم من الحرام و ملئت بطونکم من الحرام قطبع الله علی قلوبکم…»؛ یعنی آری در اثر هدایای حرامی که به دست شما رسیده و در اثر غذاهای حرام و لقمههای غیر مشروعی که شکمهای شما از آن انباشته شده است، خدا این چنین بر دلهای شما مهر زده است…».
در جمعبندی اجمالی از تأثیر عامل اقتصادی در انحرافات اجتماعی آن عصر بویژه در کوفه به نظر میرسد که در ابتدای تأسیس کوفه به دلیل دستیابی مسلمین به غنایم حاصل از فتوحات و برخورداری مردم از یک رفاه نسبی و سپس بتدریج بر اثر افزایش جمعیت مهاجران به این شهر و مشکلات ناشی از آن، بدی وضع اقتصادی مردم، توقف فتوحات، عطش حرص و آز مردم شدت یافت و بخودی خود پیدایش جوی نامطلوب را ایجاب میکرد، دستگاه اموی با استفاده از همین زمینه قدرت افزونتری را تحصیل نمود که حاصل آن چیزی جز جنگ و رویارویی نظامی با امام حسین علیهالسلام نبود.
تحریف و انحرافات جامعه مسلمین در عصر امام حسین علیهالسلام
علل و عواملی که گذشت، زمینه را برای ایجاد تحریف و انحراف در جامعه مسلمین عصر امام حسین علیهالسلام مساعد کرد. تحریفاتی که خود زمینه و بستر به قتل رساندن امام معصوم زمان، حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام گردید. برخی از این انحرافات عبارتند از:
۱- تحریف باورهای دینی و بازگشت به ارزشهای جاهلی و برتری روحیه قومی و قبیلهای بر ارزشها و هنجارهای اصیل اسلامی.
۲- انحراف جامعه اسلامی از مسیری که پیامبر صلیاللهعلیهوآله ترسیم کرده بود و فراموشی سیره آن حضرت.
۳- حاکمیت نظام سیاسی فاسد اموی و بی عدالتی رهبران سیاسی که در تجمل و ثروت اندوزی و اشرافیت مادی و فساد اخلاقی، گوی سبقت از یکدیگر میربودند و لذا برای حفظ موقعیت خویش، روشهایی جز اعمال زور، ارعاب و تزویر به کار نمیبردند.
۴- از دست دادن شخصیت اسلامی و پذیرش روحیه ذلت پذیری و تسلیم در برابر حکومتگران فاسد اموی، مشکل بزرگ امت اسلامی بویژه پایگاه حساس کوفه بود علی رغم اینکه به امامت و برتری فضایل امام حسین علیه السلام بر سایر رهبران سیاسی نیز آگاه بودند.
۵- حرکت انفعالی امت اسلامی در برابر بازگشت به ارزشهای عصر جاهلی و عدم تلاش جدی در جهت پیشگیری و کنترل و نظارت اجتماعی بر انحرافاتی که جامعه اسلامی را به سقوط حتمی میکشاند و به عبارت دیگر، ترک عامل مهم امر به معروف و نهی از منکر و واگذاری این وظیفه مهم اسلامی به یکدیگر که ثمرهای جز سقوط ارزشهای الهی نداشت از دیگر آسیبهای اجتماعی مهم این عصر محسوب میشد.
۶- دنیا طلبی و گرایش به رفاه بویژه پس از فتوحات اسلامی عصر خلفا نیز اراده امت اسلامی را سست کرده بود و رقابتهایی که بین دو کانون مهم عراق و شام وجود داشت، مزید بر علل دیگر بود.
بنابراین قابل توجه است که برای شخصیتی عظیم و الهی چون امام حسین علیهالسلام راهی جز قیام علیه این انحرافات بزرگ اجتماعی، گرچه با شهادت خود و اسارت اهلبیت ایشان متصور نبود. در این راستا عوامل متعددی به شهادت امام علیهالسلام منجر گردید که مهمترین آنها عبارت بودند از: ۱- طمع ملک ری که خواست قلبی عمر بن سعد علی رغم اکراهش از رویارویی با حسین علیهالسلام بود، ۲- طمع پول و دادن رشوه به رؤسای قبایل عرب بویژه در کوفه، ۳- مرعوب بودن عامه مسلمانان در برابر فشارهای دستگاه اموی، ۴- میل به جبران محبت یزید که ابن زیاد در صدد جبران کدورت یزید از پدرش در زمان ولایتعهدی بود، ۵- خبث ذاتی اشخاصی چون شمر و مستی، غرور، بدبختی و سبکسری یزید و از همه بالاتر جهالت و فراموشکاری عامه مردم که تاریخ شصت ساله خود را فراموش کرده بودند و گول ظواهر را میخوردند.
پی نوشتها:
۱٫ خاکرند، شکرالله: علل شکل گیری خوارج، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران ۷۲، ج ۱، ص ۵۶ – ۵۰.
۲٫ جعفریان، رسول: حیات سیاسی فکری امامان شیعه، سازمان تبلیغات اسلامی، ج ۱۳۷۲، ۲، ج ۱، ص ۹۴ – به نقل از الفتوح: ابن اعثم ج ۲، ص ۱۱۰ و نیز دینوری: اخبار الطوال، ص ۱۶۰ به بعد.
۳٫ ستوده، هدایت الله: مقدمهای بر آسیب شناسی اجتماعی، انشارات آوای نور، تهران ۷۲، ص ۳۱- ۳۰ .
۴٫ مطهری استاد شهید: حماسه حسینی، انتشارات صدرا، ۶۱، ج ۲، ص ۳۹ به بعد.
۵٫ همان: ج ۲، ص ۲۰۷.
۶٫ همان، ج ۲، ص ۲۴۵.
۷٫ مطهری ره: حماسه حسینی، صدرا، ۶۱، ج ۲، ص ۳۲.
۸٫ دینوری: اخبارالطوال، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، نشرنی، ج ۳، تهران ۶۸، ص ۲۸۱.
۹٫ جعفریان، رسول: حیات فکری سیاسی امامان شیعه،…، ج ۱، ص ۱۳۹ به نقل از ابی اعثم، الفتوح، ج ۵، ص ۱۵۷.
۱۰٫ شهیدی، جعفر: قیام امام حسین علیه السلام،…، ص ۹۵.
۱۱٫ حکمت سعید: روان پزشکی کیفری،…، ص ۲۱۵.
۱۲٫ مطهری، رحمه الله علیه: حماسه حسینی،…، ج ۱، ص ۱۷۴.
۱۳٫ مطهری ره: حماسه حسینی، صدرا، چ ۱۳۷۱، ۱۲، ج ۳، ص ۵۹.
۱۴٫ ابن اعثم: الفتوح، ترجمه مستوفی هروی، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ج ۱، تهران ۷۲، ص ۸۹۸.
۱۵٫ بلاذری: انتساب الاشراف الجزء الرابع، القسم الثانی، ص ۲۰۵ و نیز: تاریخ طبری، ترجمه پاینده،…، ج ۷، ص ۳۰۶۳ .
۱۶٫ دینوری: اخبار الطول،…، ص ۱۴۹ و نیز: فتوح البلدان، ترجمه آذرنوش، تهران، سروش، ۱۳۶۴، ج ۲، ص ۱۴۱.
۱۷٫ نجمی، محمد صادق: سخنان حسین بن علی علیه السلام از مدینه تا کربلا، دفتر انتشارات اسلامی، قم ۷۴، ج ۴، ص ۱۹۷.
۱۸٫ مطهری، مرتضی، حماسه حسینی،…، ج ۳، ص ۴۹.
به قلم: مرتضی شاهسون
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 0