تولد زینب و گریه پیامبر بر مصایب آن حضرت
زینب کبرى (سلام الله علیها) روز پنجم جمادى الاول سال ۵ یا ۶ هجرت در مدینه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزیز، به گوش رسول خدا (صلی الله علیه واله) رسید. رسول خدا (صلی الله علیه واله) براى دیدار او به منزل دخترش حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) آمد و به دختر خود فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: ((دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برایم بیاور تا او را ببینم )).
فاطمه (سلام الله علیها) نوزاد کوچکش را به سینه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پیامبر (صلی الله علیه واله) فرزند دلبند زهراى عزیزش را در آغوش کشیده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشک ریختن کرد. فاطمه (صلی الله علیه واله) ناگهان متوجه این صحنه شد و در حالى که شدیدا ناراحت بود از پدر پرسید: پدرم ، چرا گریه مى کنى ؟! رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود: ((گریه ام به این علت است که پس از مرگ من و تو، این دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت ، در نظرم مجسم گشت که او با چه مشکلاتى دردناکى رو به رو مى شود و چه مصیبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى کند)).
در آن دقایقى که آرام اشک مى ریخت و نواده عزیزش را مى بوسید، گاهى نیز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى که بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خیره خیره مى نگریست و در همین جا بود که خطاب به دخترش فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: ((اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر کسى که بر زینب و مصایب او بگرید ثواب گریستن کسى را به او مى دهند که بر دو برادر او حسن و حسین گریه کند)).(۱)
ولادت و پرورش زینب
درست ترین گفتار آن است که سیدتنا زینب کبرى (سلام الله علیها) در پنجم ماه جمادى الاولى سال پنجم هجرى به دنیا آمده ، و تربیت و پرورش آن دره یتیمه و مروارید گرانبها و بى مانند در کنار پیغمبر اکرم (صلی الله علیه واله) بوده ، و در خانه رسالت راه رفته ، و از پستان زهراى مرضیه (سلام الله علیها) شیر وحى مکیده ، و از دست پسر عموى پیغمبر، امیرالمؤمنین (علیه السلام) غذا و خوراک خورده و نمو نموده ، نمو قدسى و پاکیزه ، و با سعادت و نیکبختى ، و پرورش یافته پرورش روحانى و الهى ، و به جامه هاى عظمت و بزرگى به چادر پاکدامنى و حشمت و بزرگوارى پوشیده شده ، و پنج تن اصحاب کساء به تربیت و پرورش و تعلیم و آموختن و تهذیب و پاکیزه گردانیدن او قیام نموده و ایستادگى داشتند، و همین بس است که مربى و مؤ دب و معلم او ایشان باشند.(۲)
گریه جبرئیل بر مصایب زینب (سلام الله علیها)
روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب (سلام الله علیها)، حسین (علیه السلام) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (صلی الله علیه واله) آمد و عرض کرد: ((خداوند به من خواهرى عطا کرده است )).
پیامبر(صلی الله علیه واله) با شنیدن این سخن ، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت . حسین (علیه السلام) پرسید: ((براى چه اندوهگین و گریان شدى ؟)).
پیامبر(صلی الله علیه واله) فرمود: ((اى نور چشمم ، راز آن به زودى برایت آشکار شود.))
تا اینکه روزى جبرئیل نزد رسول خدا (صلی الله علیه واله) آمد، در حالى که گریه مى کرد، رسول خدا (صلی الله علیه واله) از علت گریه او پرسید، جبرئیل عرض کرد: ((این دختر (زینب) از آغاز زندگى تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن (علیه السلام) گردد و از این مصایب دردناک تر و افزون تر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طورى که قامتش خمیده شود و موى سرش سفید گردد.))
پیامبر (صلی الله علیه واله) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب (سلام الله علیها) نهاد و گریه سختى کرد، زهرا (سلام الله علیها) از علت آن پرسید. پیامبر (صلی الله علیه واله) بخشى از بلاها و مصایبى را که بر زینب (سلام الله علیها) وارد مى شود، براى زهرا (سلام الله علیها) بیان کرد.
حضرت زهرا (سلام الله علیها) پرسید: ((اى پدر! پاداش کسى که بر مصایب دخترم زینب (سلام الله علیها) گریه کند کیست ؟ پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) فرمود: ((پاداش او همچون پاداش کسى است که براى مصایب حسن و حسین (علیه السلام) گریه مى کند))(۳)
بشارت تولد زینب و گریه على (علیه السلام)
هر پدرى را که بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و خرم گردید، جز على بن ابى طالب (علیه السلام) که ولادت هر یک از اولاد او سبب حزن او گردید.
در روایت است که چون حضرت زینب متولد شد، امیرالمؤمنین (علیه السلام) متوجه به حجره طاهره گردید، در آن وقت حسین (علیه السلام) به استقبال پدر شتافت و عرض کرد: اى پدر بزرگوار! همانا خداى کردگار خواهرى به من عطا فرموده .
امیرالمؤمنین (علیه السلام) از شنیدن این سخن بى اختیار اشک از دیده هاى مبارک به رخسار همایونش جارى شد. چون حسین (علیه السلام) این حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت . چه ، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصیبت و سبب حزن و اندوه پدر گردید، دل مبارکش ره درد آمد و اشک از دیده مبارکش بر رخسارش جارى گشت و عرض کرد: ((بابا فدایت شوم ، من شما را بشارت آوردم شما گریه مى کنید، سبب چیست و این گریه بر کیست ؟))
على (علیه السلام) حسینش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: (( نور دیده ! زود باشد که سر این گریه آشکار و اثرش نمودار شود.))که اشاره به واقعه کربلا مى کند. همین بشارت را سلمان به پیغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گردید.
چنان که در بعض کتب است که حضرت رسالت در مسجد تشریف داشت آن وقت سلمان شرفیاب خدمت گردید و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنیت گفت . آن حضرت بگریست و فرمود: ((اى سلمان جبرییل از جانب خداوند جلیل خبر آورد که این مولود گرامى مصیبتش غیر معدود باشد تا به آلام کربلا مبتلا شود، الخ ))(۴)
نامگذارى زینب از طرف خداوند
هنگامى که زینب (سلام الله علیها) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) او را نزد پدرش امیرالمؤمنین (علیه السلام) آورده و گفت : این نوزاد را نامگذارى کنید!
حضرت فرمود: من از رسول خدا جلو نمى افتم .
در این ایام حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه واله) در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، امیرالمؤمنین على (علیه السلام) به آن حضرت عرض کرد: نامى را براى نوزاد انتخاب کنید.
رسول خدا (صلی الله علیه واله) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمى گیرم .
در این هنگام جبرئیل (علیه السلام) فرود آمده و سلام خداوند را به پیامبر(صلی الله علیه واله) ابلاغ کرده و گفت :
نام این نوزاد را ((زینب)) بگذارید! خداوند بزرگ این نام را براى او بر برگزیده است .
بعد مصایب و مشکلاتى را که بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو کرد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) گریست و فرمود: هر کس بر این دختر بگرید، همانند کسى است که بر برادرانش حسن و حسین گریسته باشد.(۵)
فرزند فاطمه
علیا حضرت زینب ، نخستین دخترى است که از فاطمه (سلام الله علیها) به دنیا آمده ، و او پس از امام حسن و امام حسین (علیه السلام) بزرگترین فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) بوده ، و نیز گفته اند: دلیل بر آن است که راویان حدیث و بیان کنندگان اخبار در ایام اضطهار – یعنى روزگار غلبه و چیرگى ظلم و ستم ستمگران بر مؤمنین – هر گاه مى خواستند از امیرالمؤمنین على (علیه السلام) روایتى نقل کنند مى گفتند: این روایت از ابى زینب است ، و اینکه امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به این کنیه مى نامیدند، براى آن است که زینب کبرى (سلام الله علیها) پس از امام حسن و امام حسین – علیهماالسلام – بزرگترین فرزندان آن حضرت بوده ، و امیرالمؤمنین (علیه السلام) نزد دشمنانش به این کنیه معروف نبوده است .(۶)
تغذیه زینب از زبان پیامبر
حضرت زینب (سلام الله علیها) مانند دو برادرش حسن و حسین (علیه السلام) از زبان رسول الله (صلی الله علیه واله) تغذى مى کرد.
همان طور که در بسیارى از اخبار آمده است ، پیغمبر (صلی الله علیه واله) زبان خود را در دهان حسنین مى گذاشت ، آنان با مکیدن زبان پیغمبر تغذیه مى شدند و از همین طریق گوشت و پوست بدنشان مى رویید و رشد مى کرد، در مورد حضرت زینب (سلام الله علیها) نیز همین عمل را انجام مى داد.
در جلد اول از کتاب خرایج راوندى (صفحه ۹۴) معجزه یکصد و پنجاه و پنج (۱۵۵) از حضرت صادق (علیه السلام) چنین روایت کرده است :
امام صادق (علیه السلام) فرمود: پیغمبر (صلی الله علیه واله) پیوسته نزد فرزندان شیر خوار فاطمه مى آمد، از آب دهان خود آنان را تغذیه مى کرد و سپس به فاطمه (سلام الله علیها) مى فرمود به آنان شیر ندهید))(۷)
لقب هاى حضرت زینب (سلام الله علیها)
الف ) زینب کبرى : این لقب براى مشخص شدن و تمییز دادن او از سایر خواهرانش (که از دیگر زنان امیرمؤمنان به دنیا آمده بودند) بود.
ب )الصدیقه الصغرى : چون ((صدیقه )) لقب مبارک مادرش ، زهراى مرضیه (سلام الله علیها) است ، و از سویى شباهت هاى بى شمارى میان مادر و دختر وجود داشت ، لذا حضرت زینب را ((صدیقه صغرى)) ملقب کردند.
ج ) عقیله / عقیله بنى هاشم / عقیله الطالبین :
((عقیله )) به معناى بانویى است که در قومش از کرامت و ارجمندى ویژه اى بر خوردار باشد و در خانه اش عزت و محبت فوق العاده اى داشته باشد.
د) دیگر لقب ها:
از دیگر لقب هاى حضرت زینب ، موثقه عارفه ، عالمه غیرمعلمه ، عابده آل على ، فاضله و کامله است .(۸)
کنیه حضرت زینب (سلام الله علیها)
کنیه آن علیا حضرت ((ام کلثوم )) است ، و این که ایشان را ((زینب کبرى )) مى گویند، براى آن است که فرق باشد بین او و بین کسى از خواهرانش که به آن نام و کنیه نامیده شده است .
چنان که ملقبه به ((صدیقه صغرى )) شده است ، براى فرق بین او و مادرش صدیقه کبرى فاطمه زهرا صلوات الله علیهما.(۹)
زینب عالمه بود
امام سجاد (علیه السلام) خطاب به عقیله بنى هاشم ، زینب کبرى (سلام الله علیها) مى فرمایند:
((یا عمه انت بحمد الله عالمه غیر معلمه ، و فهمه غیر مفهمه )).
عمه جان ! تو عالمه اى هستى بدون اینکه معلم داشته باشى ، و فهمیده اى هستى بى آن که کسى مطالب را به تو فهمانده باشد(۱۰)
زینب محدثه بود
از سخنان فاضل دربندى (متوفى به سال ۱۲۸۶ هجرى ) و جز او از عالمان دیگر- رحمهم الله – ظاهر و هویدا است که آن خاتون دو سرا حضرت زینب کبرى (سلام الله علیها) علم منایا و بلایا (مرگ ها و پیشامدهاى سخت ) را مى دانسته ، و فرمایش امام سجاد (علیه السلام) به او:
((یا عمه انت بحمد الله عالمه غیر معلمه ، و فهمه غیر مفهمه ))؛ اى خواهر پدرم ! خداى را شکر و سپاس ، تو دانایى هستى که کسى به تو نیاموخته ، و فهمیده و درک کننده اى هستى که کسى به تو نفهمانده است .
دلیل و راهنما است به این که زینب دختر امیرالمؤمنین (سلام الله علیها) محدثه بوده ، یعنى همه چیز (از جانب خداى تبارک و تعالى ) به او الهام مى شده و در دلش آشکار مى گشته است .
همچنین علم و دانش او از علوم لدنیه (علومى که از استاد فرا نگرفته ، بلکه از جانب خداى عزوجل ) بوده است .(۱۱)
عقیله بنى هاشم
در برخى روایات است که او را مجلس علمى بود و زنان به قصد آموختن احکام دین نزد او مى رفتند. این صفات برجسته که براى هیچ یک از زنان معاصر او فراهم نشده است ، زینب را از دیگران ممتاز ساخت ؛ چنان که او را ((عقیله بنى هاشم )) مى گفتند و از وى حدیث فرا مى گرفتند. ابن عباس از او حدیث کند و گوید: ((عقیله ما، زینب دختر على (علیه السلام) حدیث کرد… و این لقب بر او ماند؛ چنان که به عقیله معروف گشت و فرزندان وى را بنى عقیله گفتند.))(۱۲)
فصاحت و بلاغت زینب (سلام الله علیها)
شیخ جعفر نقدى (ره ) مى نویسد:
((مى گویم : و این حذلم بن کثیر (راوى این خبر) از فصحاء و سخنوران و نیکو گفتاران عرب است که که از فصاحت و زبان آورى و نیکو گفتارى و از بلاغت و رسایى سخن و مطابق اقتضاى مقام و مناسب حال مخاطب سخن گفتن زینب تعجب نموده و به شگفت آمده ، و از براعت و برترى فضل و کمال و علم و دانش و شجاعت ادبیه و دلاورى پسندیده آن مخدره ، حیرت و سرگردانى او را فرا گرفته ، به طورى که نتواسته او را (به کسى ) تشبیه و مانند نماید، مگر به پدرش سید و مهتر هر بلیغ و فصیحى . پس (از این رو) گفته : ((کانها تفرع عن لسان امیرالمؤمنین ))؛ یعنى گویا علیا حضرت زینب (سلام الله علیها) (سخنانش را در کوفه ) از زبان امیرالمؤمنین (علیه السلام) قصد و آهنگ مى نمود، و هر که درباره کربلا و در احوال و سرگذشت هاى حسین (علیه السلام) کتابى نوشته ، این خطبه و سخنرانى را نقل نموده است . و حاحظ در کتاب خود ((البیان و التبیین )) آن را از خزیمه الاسدى روایت نموده که خزیمه گفته : ((زنان کوفه را در آن روز دیدم به پا ایستاده (برکشته شدگان در کربلا) ندبه و زارى و شیون مى نمودند، در حالى که گریبان ها (شان را) مى دریدند(۱۳)
جود و سخاوت زینب (سلام الله علیها)
روزى میهمانى براى امیرالمؤمنین (علیه السلام) رسید. آن حضرت به خانه آمده و فرمود: اى فاطمه ، آیا طعامى براى میهمان خدمت شما مى باشد؟ عرض کرد: فقط قرض نانى موجود است که آن هم سهم دخترم زینب مى باشد. زینب (سلام الله علیها) بیدار بود، عرض کرد: اى مادر، نان مرا براى میهمان ببرید، من صبر مى کنم . طفلى که در آن وقت ، که چهار یا پنج سال بیشتر نداشته این جود و کرم او باشد، دیگر چگونه کسى مى تواند به عظمت آن بانوى عظمى پى ببرد؟ زنى که هستى خود را در راه خدا بذل بنماید، و فرزندان از جان عزیزتر خود را در راه خداوند متعال انفاق بنماید و از آنها بگذرد بایستى در نهایت جود بوده باشد.(۱۴)
نبوغ و استعداد حضرت زینب (سلام الله علیها)
در تاریخ آمده که روزى امیرمؤمنان (علیه السلام) در میان دو فرزند خردسالش عباس و زینب نشسته بود که رو به عباس نموده فرمود: ((قل واحد)) بگو یک . عباس آن را گفت .
سپس فرمود: ((قل اثنان )) بگو دو.
عباس در پاسخ گفت : ((استحیى ان اقول باللسان الذى قلت واحد، اثنان ))؛ شرم دارم با زبانى که یکى گفته ام ، دو بگویم .
آن گاه امیرمؤمنان (علیه السلام) چشمان عباس (علیه السلام) را بوسه زد؛ چرا که کلام این فرزند خردسال اشاره به وحدانیت خداى تعالى و توحید او مى کرد.
سپس رو به زینب (سلام الله علیها) کرد، ولى زینب منتظر سؤال پدر نمانده ، خود سؤالى مطرح کرد و گفت : پدر! ما را دوست دارى ؟
امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمود: آرى دخترم ، فرزندان پاره هاى قلب ما هستند.
زینب (سلام الله علیها) با این مقدمه ، وارد سؤال اصلى شد و پرسید: پدر! دو محبت – محبت خدا و محبت اولاد – در قلب مؤمن جا نمى گیرد. پس اگر باید دوست داشته باشى ، شفقت و مهربانى را نثار ما کن و محبت خالص را تقدیم خداوند.
على (علیه السلام) که این درک ، و شناخت و استعداد را در این دختر و پسر خردسالش مشاهده نمود، بر علاقه اش نسبت به آنان افزوده شد.)) زینب (سلام الله علیها) به دلیل همین نبوغ و استعداد و دیگر کمالاتى که در وجودش بود، از احترام ویژه خانواده پدر برخوردار شد.(۱۵)
فضایل حضرت زینب (سلام الله علیها)
مرحوم علامه مامقانى (ره ) در مجلد سوم کتاب شریف ((تنقیح المقال)) درباره سیدتنا زینب الکبرى (سلام الله علیها) مى نویسد:
((درباره سیدتنا زینب الکبرى مى گویم : زینب و چیست زینب و چه چیز تو را دانا گردانید (و از کجا درک نموده و دریافتى ) که (شرافت و بزرگى و فضیلت و برترى ) زینب چیست ؟ (پس به طور اختصاص آن هم یک از هزار هزار آن است که ) زینب عقیله یعنى خاتون بزرگوار و گرامى فرزندان هاشم (ابن عبد مناف پدر جد رسول خدا) است ، و محققا صفات حمیده و خوى هاى پسندیده را دارا بود که پس از مادرش ، صدیقه کبرى (سلام الله علیها) کسى دارا نبوده است ، تا این که حق و سزاوار است گفته شود: او است صدیقه صغرى ، زینب را در حجاب و پوشش و عفت و پاکدامنى (از دیگران ) زیادت و افزونى است (و آن این است ) که تن او را در زمان پدرش (امیرالمؤمنین ) و دو برادرش (امام حسن و امام حسین ) کسى از مردان ندید تا روز ((طف)) (کربلا، و این که زمین کربلا را طف مى نامند، براى آن است که طف زمینى بلند و جانب و کنار را گویند، و زمین کربلا کنار فرات است ) و زینب (سلام الله علیها) در صبر و شیکبایى (از مصایب و اندوه هاى بزرگ) و ثبات و پایدارى و قیام و ایستادگى (در آشکار ساختن حق و درستى) و قوت و نیروى ایمان و گرویدن (به عقاید و احکام دین مقدس اسلام) و تقوا و پرهیزکارى و اطاعت و فرمانبرى (از آنچه خداى تعالى فرموده) وحیده و یگانه بود (که پس از مادرش علیا حضرت فاطمه (سلام الله علیها) در دنیا چنین خاتونى که داراى این صفات حمیده و خوى هاى پسندیده بى مانند باشد، سراغ ندارم) و زینب (سلام الله علیها) در فصاحت و آشکارا سخن گفتن و زبان آورى و در بلاغت و رسایى سخن و سخن گفتن مطابق اقتضاى مقام و مناسب حال ، گویى از زبان (پدر بزرگوارش) امیرالمؤمنین (علیه السلام) قصد و آهنگ مى نمود، چنان که پوشیده نیست بر کسى که در خطبه و سخنرانى او (در مجلس ابن زیاد در کوفه ، و مجلس یزید در شام ) از روى تحقیق و درستى فکر نموده و بیندیشد، و اگر ما (علما و بیان کننده اصول و فروع دین مقدس اسلام ) بگوییم : زینب (سلام الله علیها) مانند امام (علیه السلام) داراى مقام عصمت بوده (از گناه بازداشته شده و هیچ گونه گناهى نکرده با این که قدرت و توانایى بر آن داشته و معنى عصمت نزد ما امامیه همین است) کسى را نمى رسد که (گفتار ما را) انکار کند و نپذیرد. اگر به احوال و سرگذشت هاى او در طف و کربلا و پس از کربلا (در کوفه و شام ) آشنا باشد، چگونه چنین نباشد؟ و اگر چنین نبود هر آینه امام حسین (علیه السلام) مقدار و پاره اى از بار سنگین امامت و پیشوایى را روزگارى که امام سجاد(علیه السلام) بیمار بود بر او حمل و واگذار نمى نمود، و پاره اى از وصایا و سفارشهاى خود را به او وصیت نمى کرد و امام سجاد (علیه السلام) او را در بیان احکام و آنچه که از آثار و نشانه هاى ولایت و امامت است . نایبه به نیابت خاصه و جانشین خود نمى گرداند.(۱۶)
مفسر قرآن
فاضل گرامى سید نورالدین جزایرى در کتاب خود ((خصایص الزینبیه)) چنین نقل مى کند:
((روزگارى که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در کوفه بود، زینب (سلام الله علیها) در خانه اش مجلسى داشت که براى زنها قرآن تفسیر و معنى آن را آشکار مى کرد. روزى ((کهیعص)) را تفسیر مى نمود که ناگاه امیرالمؤ منین (علیه السلام) به خانه او آمد و فرمود: اى نور و روشنى دو چشمانم ! شنیدم براى زن ها ((کهیعص)) را تفسیر مى نمایى ؟
زینب (سلام الله علیها) گفت : آرى . امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: این رمز و نشانه اى است براى مصیبت و اندوهى که به شما عترت و فرزندان رسول خدا(صلی الله علیه واله) روى مى آورد. پس از آن مصایب و اندوه ها را شرح داد و آشکار ساخت . پس آن گاه زینب گریه کرد، گریه با صدا – صلوات الله علیها.(۱۷) پاکدامنى و حیاى زینب (سلام الله علیها)
یحیى مازنى روایت کرده است :
((مدتها در مدینه در خدمت حضرت على (علیه السلام) به سر بردم و خانه ام نزدیک خانه زینب (سلام الله علیها) دختر امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود. به خدا سوگند هیچ گاه چشمم به او نیفتاده صدایى از او به گوشم نرسید. به هنگامى که مى خواست به زیارت جد بزرگوارش رسول خدا (صلی الله علیه واله) برود، شبانه از خانه بیرون مى رفت ، در حالى که حسن (علیه السلام) در سمت راست او و حسین (علیه السلام) در سمت چپ او و امیرالمؤ منین (علیه السلام) پیش رویش راه مى رفتند. هنگامى که به قبر شریف رسول خدا (صلی الله علیه واله) نزدیک مى شد، حضرت على (علیه السلام) جلو مى رفت و نور چراغ را کم مى کرد. یک بار امام حسن (علیه السلام) از پدر بزرگوارش درباره این کار سؤ ال کرد، حضرت فرمود: مى ترسم کسى به خواهرت زینب نگاه کند.))(۱۸)
گفتن مسائل شرعى
شیخ صدوق ، محمد بن بابویه (ره ) مى گوید: حضرت زینب (سلام الله علیها) نیابت خاصى از طرف امام حسین (علیه السلام) داشت و مردم در مسائل حلال و حرام به او مراجعه کرده از او مى پرسیدند، تا اینکه حضرت سجاد (علیه السلام) بهبود یافت .
شیخ طبرسى (ره ) گوید: حضرت زینب (سلام الله علیها) روایات بسیارى را از قول مادرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) روایت کرده است .
از عماد المحدثین روایت شده است که : حضرت زینب (سلام الله علیها) از مادر و پدر و برادرانش و از ام سلمه و ام هانى و دیگر زنان روایت مى کرد و از جمله کسانى که از او روایت کرده اند، ابن عباس و على بن الحسین (علیه السلام) و عبدالله بن جعفر و فاطمه صغرى دختر امام حسین (علیه السلام) و دیگرانند.
همچنین ابوالفرج گوید: زینب بانویى عقیله که ابن عباس سخنان حضرت زهرا(سلام الله علیها) را در مورد فدک از قول او نقل کرده و مى گوید: عقیله ما، زینب دختر على (علیه السلام) به من گفت .
از ظاهر فرمایش فاضل دربندى و دیگر عالمان چنین به دست مى آید که حضرت زینب کبرى (سلام الله علیها) علم منایا و بلایا (خوابها و حوادث آینده ) را همچون بسیارى از یاران حضرت على (علیه السلام)، مانند میثم تمار و رشید هجرى و برخى دیگر مى دانسته و بلکه در ضمن اسرارى که بیان کرده ، به طور قطع و مسلم آن حضرت را از مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم و دیگر زنان با فضیلت برتر دانسته است .
وى در ضمن فرمایش حضرت سجاد (علیه السلام) که به آن حضرت فرموده بود: ((اى عمه تو بحمدالله دانشمند بدون آموزگار و فهمیده بدون آموزنده هستى .))، گوید: این فرمایش خود دلیل و حجت بر آن است که زینب دختر حضرت امیرالمؤ منین (علیه السلام) محدثه بوده یعنى به او الهام مى شده است و عمل او از علم لدنى و آثار باطنى مى باشد.(۱۹)
شجاعتى نظیر حسین (علیه السلام)
شجاعت حسین (علیه السلام) در خواهرش زینب (سلام الله علیها) هم بود؛ یا زینب (سلام الله علیها) هم در مقام شجاعت قطع نظر از جهت امامت ، کمى از حسین (علیه السلام) ندارد قوت قلبش به برکت اتصالش به مبداء تعالى
راستى محیرالعقول است .
شیخ شوشترى مى فرماید: اگر حسین (علیه السلام) در صحنه کربلا یک میدان داشت ، مجلله زینب (سلام الله علیها) دو میدان نبرد داشت : میدان نبرد اولش مجلس ابن زیاد، و دومى مجلس یزید پلید.
اما تفاوت هایى که از حیث ظهور دارد، نبرد حسین (علیه السلام) با لباسى که از پیغمبر به او رسیده بود، عمامه پیغمبر بر سر و جبه او به دوش ، نیزه به همراه و شمشیر به دستش سوار بر مرکب رسول خدا (صلی الله علیه واله) گردید با عزت و شهامت وارد نبرد مشرکین گردید تا شهید شد.(۲۰)
گذشتن از راحتى
کسى که پس از دستگاه سلطنتى ، دستگاه او است ، کمال وسایل موجود به بهترین وجهى برایش مهیا است ، غلامها و کنیزها و وسایل راحتى ، غرض زینب در چنین خانه اى زندگى مى کند که هیچ کسرى ندارد ناگهان مى بیند حسین (علیه السلام) مى خواهد حرکت کند تمام خوشى ها و راحتى ها را رها مى کند و خود را در دریاى ناراحتى ها و ناملایمات مى افکند این ، چه زهدى است ؟ سبحان الله ! واقعا حیرت آور است . اگر جریان را نمى دانست ، مهم نبود، لیکن از همان شب ۲۸ رجب که به اتفاق برادرش با ترس و هراس از مدینه فرار کرده به سمت مکه حرکت نمودند، براى آنچه جدش رسول خدا (صلی الله علیه واله) و پدر و مادرش گزارش داده بودند از مصیبتها آماده شد.
خلاصه ، با علم به این معنى ، و یقین به این که در بلاهاى سخت سخت مى رود،: براى مثل زینبى که دختر سلطان حقیقى و ظاهرى و همسر عبدالله است برود در یک دستگاهى که آخرش اسیرى است ، آواره بیابانها و زحمت مسافرتها گردد؟(۲۱)
آینه تمام نماى مقام رسالت و امامت
محمد غالب شافعى ، یکى از نویسندگان مصرى گفته است :
((یکى از بزرگترین زنان اهل بیت از نظر حسب و نسب و از بهترین بانوان طاهر، که داراى روحى بزرگ و مقام تقوا و آیینه تمام نماى مقام رسالت و ولایت بوده ، حضرت سیده زینب ، دختر على بن ابى طالب – کرم الله وجهه – است که به نحو کامل او را تربیت کرده بودند و از پستان علم و دانش خاندان نبوت سیراب گشته بود، به حدى که در فصاحت و بلاغت یکى از آیات بزرگ الهى گردید و در حلم و کرم و بینایى و بصیرت در تدبیر کارها در میان خاندان بنى هاشم و بلکه عرب مشهور شد و میان جمال و جلال و سیرت و صورت و اخلاق و فضیلت جمع کرده بود.
آنچه خوبان همگى داشتند، او به تنهایى دارا بود. شبها در حال عبادت بود و روزها را روزه داشت و به تقوا و پرهیزکارى معروف بود…))(۲۲)
ایراد خطبه در کودکى
از عجایب اینکه زینب (سلام الله علیها) در حدود شش سالگى ، خطبه غرا و طولانى مادرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) را که در مسجد النبى ، پیرامون فدک و رهبرى امام على(علیه السلام) ایراد کرد، حفظ نموده بود، براى آیندگان روایت مى کرد، با اینکه آن خطبه هم مشروح و طولانى است و هم واژه ها و جمله هاى دشوار و پر معنى و بسیار در سطح بالا دارد و این از عجایب روزگار است و دیگران آن خطبه را از زینب (سلام الله علیها) نقل نموده اند.(۲۳)
تلاوت قرآن
روایت شده : که روزى زینب (سلام الله علیها) آیات قرآن را تلاوت مى کرد، حضرت على(علیه السلام) نزد او آمد، ضمن پرسشهایى ، با اشاره و کنایه ، گوشه هایى از مصایب زینب (سلام الله علیها) را که در آینده رخ مى داده ، به آگاهى او رسانید.
زینب (سلام الله علیها) عرض کرد: ((من قبلا این حوادث را که برایم رخ مى دهد، از مادرم شنیده بودم )).(۲۴)
شباهت زینب (سلام الله علیها) به خدیجه
جالب اینکه شباهت حضرت زینب (سلام الله علیها) به حضرت خدیجه (سلام الله علیها) از امیرمؤمنان على (علیه السلام) نیز نقل شده است ، چنان که در روایت آمده است :
وقتى که اشعث بن قیس از حضرت زینب (سلام الله علیها) خواستگارى کرد، حضرت على (علیه السلام) بسیار دگرگون و خشمگین شد، و با تندى به اشعث فرمود:
((این جراءت را از کجا پیدا کرده اى که زینب (سلام الله علیها) را از من خواستگارى مى کنى ؟! زینب (سلام الله علیها) شبیه خدیجه (سلام الله علیها)، پروریده دامان عصمت است ، شیر از دامان عصمت خورده ، تو لیاقت همتایى از او را ندارى ، سوگند به خداوندى که جان على در دست او است ، اگر بار دیگر این موضوع را تکرار کنى ، با شمشیر جوابت را مى دهم ، تو کجا که با یادگار حضرت زهرا (سلام الله علیها) همسر و همسخن شوى ؟!))(۲۵)
همچنین از پاره اى روایت فهمیده مى شود که به خاطر شباهتى که حضرت زینب (سلام الله علیها) به خاله پیامبر (صلی الله علیه واله) به نام ام کلثوم داشت ، پیامبر(صلی الله علیه واله) کنیه او را ((ام کلثوم )) گذاشت .(۲۶)
شباهت زینب (سلام الله علیها) به پدر بزرگوار خود
مرحوم سید نورالدین جزایرى (ره ) در مورد شباهت حضرت زینب (سلام الله علیها) به پدر بزرگوار خود چنین نوشته است :
غالبا کلیه پسر شباهت به پدر، و دختر شباهت به مادر پیدا مى کند، به جز حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها): ((کانت مشیتها مشیه ابیها رسول الله و منطقها کمنطقه )). و نیز حضرت زینب (سلام الله علیها) که ((منطقها کمنطق ابیها امیرالمؤمنین علیه السلام )) بود.(۲۷)
زهد زینب (سلام الله علیها)
زینب کبرى (سلام الله علیها) اعلا درجه رضا و تسلیم را دارا و حایز بود. زنى که شوهرش بحرالجود، عبدالله بن جعفر، بود و خانه اش بعد از منزل خلفا و ملوک در درجه اول عظمت بود و ارباب حوایج همواره در آن بیت الشرف تجمع داشته و براى خدمت ، کمر بسته ، آماده و فرمانبردار بودند – با این حال براى کسب رضاى خدا از همه آنها صرف نظر کرد و از مال و جاه و جلال دنیوى به کلى چشم پوشید. حتى از شوهر (البته ، با رضاى او) و نیز از اولاد و خدم و حشم چشم پوشید و به کمک برادرش امام حسین (علیه السلام) شتافت تا دین خدا را نصرت کند و براى جلب رضایت حق ، تن به اسارت داد، تا آن که به مقامات عالیه نایل گردید.(۲۸)
نسبت مردانگى به حضرت زینب (سلام الله علیها)
روایت شیخ بزرگوار صدوق را در کتاب ((اکمال الدین )) و شیخ طوسى را در کتاب ((غیبت )) مورد مطالعه قرار دهید! این دو تن به صورت مسند از احمد بن ابراهیم روایت مى کنند که گفت :
((در سال ۲۸۲ بر حکیمه دختر حضرت جواد الائمه امام محمد تقى (علیه السلام) وارد شدم و از پس پرده با او صحبت کرده از دین و آیین او پرسیدم و او نام امام خود را برده گفت : فلانى پسر حسن . به او عرض کردم : فدایت شوم ، آیا آن حضرت را به چشم خود دیده اید یا اینکه از روى اخبار و آثار مى گویید؟ گفت :
از روى روایتى که از حضرت عسکرى (علیه السلام) به مادرش نوشته شده است . گفتم : آن مولود کجاست ؟ گفت : پنهان است . گفتم : پس شیعه چه کنند و نزد چه کسى مشکلات خویش را بازگو نمایند؟ گفت : به جده ، مادر حضرت عسکرى . گفتم : آیا به کسى اقتدا کنم که زنى وصایت او را بر عهده دارد؟ گفت : به حسین بن على (علیه السلام) اقتدا کن که در ظاهر به خواهرش زینب (سلام الله علیها) وصیت کرد و هر گونه دانشى که از حضرت سجاد (علیه السلام) بروز مى کرد، به حضرت زینب (سلام الله علیها) نسبت داده مى شد تا بدین گونه جان حضرت سجاد (علیه السلام) محفوظ بماند…(۲۹)
زینب ، چشمه علم لدنى
در مقام علم و یقین ، چنان که علم امام لدنى است ، نه کتابى و تحصیلى رشته علمى که خداى عالم به قلب خاتم الانبیاء و دودمانش انداخت که در قرآن مى فرماید: ((از نزد خود به او علم دادیم )) به على (علیه السلام) و حسن و حسین داد به زینب هم عنایت فرمود.
مجلله زینب (سلام الله علیها) از همان ابتدایى که خداوند او را آفرید، روح لطیفش را چشمه علمى از همان علم لدنى قرار داد. اینها کوچک و بزرگ ندارند.(۳۰)
آرامش کنار برادر
محبت و علاقه زینب (سلام الله علیها) از همان دوران کودکى ، به امام حسین (علیه السلام) به قدرى سرشار بود، که نمى توان آن را وصف کرد. او همواره مى خواست در کنار برادرش حسین (علیه السلام) باشد و رخسار زیباى حسین (علیه السلام) را بنگرد، با او انس و الفت داشته باشد. این محبت عجیب و سرشار از مهر و خلوص ، موجب تعجب حضرت زهرا (سلام الله علیها) شد، راز آن را نمى دانست ، تا آنکه روزى این موضوع را با پدرش در میان گذاشت و پرسید: ((پدرجان ! از محبتى که میان زینب (سلام الله علیها) و حسین (علیه السلام) است ، شگفت زده شده ام ، به طورى که زینب (سلام الله علیها) لحظه اى بدون دیدار حسین (علیه السلام) قرار ندارد، اگر ساعتى بوى حسین (علیه السلام) را استشمام نکند جانش به لب مى رسد.)) پیامبر (صلی الله علیه واله) با شنیدن این سخن ، دگرگون شد و اشک از چشمانش سرازیر گشت و آهى از سینه پرسوزش بر کشید و خطاب به دخترش زهرا(سلام الله علیها) فرمود: ((اى نور چشمم ! این دختر همراه حسین (علیه السلام) به کربلا مى رود، در رنجها و سختیهاى مصایب حسین (علیه السلام) شریک خواهد بود.))(۳۱)
درجه محبت زینب به حسین (علیه السلام)
به نوشته بعضى مورخان ، درجه محبت زینب (سلام الله علیها) به امام حسین (علیه السلام) به گونه اى بود که هر روز چند بار به دیدار حسین (علیه السلام) مى پرداخت ، سپس نماز مى خواند. در روز عاشورا دو نوجوانش محمد و عون را نزد حسین (علیه السلام) آورد و عرض کرد: ((جدم ابراهیم خلیل (علیه السلام) از درگاه خدا قربانى را قبول فرمود، تو نیز این قربانى را از من بپذیر، اگر چنین نبود که جهاد و جنگ براى زنان روا نیست ، در هر لحظه هزار جان فداى جانان مى کردم ، هر ساعت هزار شهادت را مى طلبیدم .(۳۲)
نگاه به حسین (علیه السلام)
علامه جزایرى در کتاب ((الخصائص الزینبیه )) مى نویسد:
وقتى که حضرت زینب (سلام الله علیها) شیر خواه و در گهواره بود، هر گاه برادرش حسین (علیه السلام) از نظر او غایب مى شد، گریه مى کرد و بى قرارى مى نمود. هنگامى که دیده اش به جمال دل آراى حسین (علیه السلام) مى افتاد، خوشحال و خندان مى شد. وقتى که بزرگ شد، هنگام نماز قبل از اقامه ، نخست به چهره حسین (علیه السلام) نگاه مى کرد و بعد نماز مى خواند(۳۳)
عبادت زینب (سلام الله علیها)
علامه شیخ شریف جواهرى در کتاب ((مثیرالاحزان )) آورده که فاطمه دختر امام حسین (علیه السلام) گوید: عمه زینب (سلام الله علیها) در آن شب (شب دهم محرم ) در محراب عبادتش ایستاده دعا مى خواند و به خدا استغاثه مى کرد، آن شب دیدگان هیچ یک از ما به خواب نرفت و آه و ناله اش فرو ننشست .(۳۴)
علاقه به نماز شب
حضرت زینب (سلام الله علیها) در عبادت نسخه مادر خود حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود و در تمام شبها تهجد و و تلاوت قرآن را به جا مى آورد.
و بعضى از صاحبان فضل گفته اند حضرت زینب (سلام الله علیها) براى رضاى خدا در تمام تهجد و عبادت شب را ترک نکرد حتى شب یازدهم از ماه محرم .
همچنین از امام زین العابدین (علیه السلام) نقل شده که دیدم در همان شب یازدهم محرم نماز را نشسته مى خواند.(۳۵)
نماز شب در شب عاشورا
از فاطمه صغرى ، دختر امام حسین (علیه السلام) روایت شده که مى فرمود:
((اما عمتى زینب فانها لم تزل قائمه فى تلک اللیله ، اى العاشره من المحرم فى محرابها))؛ عمه ام زینب در شب دهم محرم تا به صبح در محراب عبادتش به نماز ایستاده بود.(۳۶)
نماز نشسته
برخى از پژوهشگران روایت کرده اند که حضرت زین العابدین (علیه السلام) فرمود: ((عمه ام زینب در تمام طول مسافرت از کوفه به شام نمازهاى واجب و نوافلش را ایستاده مى خواند و در یکى از منازل ، دیدم نشسته مى خواند، علت این کار را پرسیدم . پاسخ داد: به خاطر شدت گرسنگى و ضعف ، سه شبانه روز است که دیگر نمى توانم ایستاده نماز بخوانم (زیرا حضرت غذاى خود را بین کودکان تقسیم مى کرد) به خاطر اینکه دشمن به هر کدام از ما، در شبانه روز فقط یک قرص نان مى داد.))
هر گاه انسان به دقت به حالات آن حضرت نگاه کند و توجه و انقطاع او را به خداوند متعال ببیند، در عصمت آن حضرت تردیدى به خود راه نمى دهد و یقین مى کند که آن حضرت از همان زنان پارسایى است که تمام حرکات و سکنات خود را وقف خداوند متعال نموده اند و از همین رهگذر به جایگاه رفیع و درجات بلندى که از درجات پیامبران و اوصیا حکایت مى کند، رسیده است .(۳۷)
التماس دعا از زینب (سلام الله علیها)
حضرت امام حسین (علیه السلام) در آخرین وداع خود با خواهرش زینب (سلام الله علیها) فرمود: ((خواهرم ! هنگام نماز شب ، مرا فراموش نکن )).(۳۸)
ارشاد کوفیان در زمان حیات على (علیه السلام)
در طراز المذهب از بحر المصائب روایت مى کند:
پس از آنکه امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شهر کوفه آمد و آنجا را محل حکمرانى خود قرار داد، اندک اندک مردم آن شهر از فضل و کمال علمى و عرفانى زینب باخبر شدند. از این رو، زنان توسط مردان خود، به امیرالمؤمنین (علیه السلام) پیام فرستادند: ((شنیده ایم حضرت زینب (سلام الله علیها) محدثه ، عامله و دومین فاطمه است که مانند مادرش فاطمه و از همه جهانیان برتر است . اگر شما اجازه فرمایید فردا که عید است در جشن ما شرکت نماید از سخنانش بهره مند گردیم )).
امیرالمؤمنین (علیه السلام) با درخواست مردم کوفه موافقت فرمود. فرداى آن روز زینب (سلام الله علیها) در جشن بانوان کوفه شرکت کرد و تنها سخنران آن جلسه بود که با استقبال شگفت انگیزى از سوى زنان و شرکت کنندگان روبه رو شد.
پاسخ به مسائل دینى
از شیخ صدوق محمد بن بابویه روایت شده که زینب (سلام الله علیها) نایب خاص امام حسین (علیه السلام) بود و مردم نیز در رابطه با مسائل حلال و حرام به آن حضرت مراجعه مى کردند تا زمانى که امام زین العابدین (علیه السلام) از بیمارى شفا یافت .(۳۹)
سفارش پیامبر درباره زینب (سلام الله علیها)
بعد از تولد زینب (سلام الله علیها) پیامبر (صلی الله علیه واله) فرمود تا نوزاد را به نزدش بیاورند. آن گاه او را بوسید و در آغوش گرفت و نام او را زینب (سلام الله علیها) گذاشت و سپس فرمود: به شما سفارش مى کنم ، و این سفارش مرا حاضران به غایبان برسانند ((این دختر را احترام کنند که همانند خدیجه کبرى (سلام الله علیها) است ))(۴۰)
تجلیل على (علیه السلام) از زینب
زینب (سلام الله علیها) در مدت عمرش هفت بار مسافرت کرد. فقط سفر اول راحت و در کمال خوشى بود و آن وقتى بود که امیرالمؤ منین (علیه السلام) از مدینه به قصد کوفه حرکت فرمود: زینب هم در رکاب پدرش بود.
على (علیه السلام) هم خیلى رعایت حال زینب (سلام الله علیها) را مى کرد و از او تجلیل مى فرمود، نه از جهت اینکه که دخترش هست ، بلکه به اعتبار روحانیت و معنویت او بود، مانند احترامى که پیغمبر (صلی الله علیه واله) به زهرا (سلام الله علیها) مى کرد.(۴۱)
سه وظیفه زینب (سلام الله علیها)
از ویژگى هاى زینب (سلام الله علیها) در این انقلاب تاریخى و عظیم ، سه وظیفه مهم او است که با موفقیت کامل به پایان رساند. پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) زینب (سلام الله علیها) مى دید بزرگترین وظیفه و مسئولیتش سه چیز است :
نخست ، از حجت خدا و امام وقت ، حضرت سجاد (علیه السلام) حمایت کند و وى را از گزند دشمن حفظ نماید.
دوم ، پیام شهیدان را به همه جا برساند و راه آنها را دنبال کند؛ (که این مساءله از همه مهمتر بود).
سوم ، طبق وصیت برادرش از خانواده هاى شهیدان و از کودکانى که پدران آنها به شهادت رسیده اند، سرپرستى کرده و روحیه آنها را در سطحى عالى نگاه دارد(۴۲)
علاقه به امام حسین (علیه السلام)
محبت و دوستى زینب کبرى (سلام الله علیها) به امام حسین (علیه السلام) آن چنان بود که خواهرانش این گونه نبودند. گفته اند: این محبت و دوستى زینب (سلام الله علیها) از ایام و روزگار طفولیت و کودکى وى بوده ، به طورى که آرام نمى گرفت ، مگر در پهلوى امام حسین (علیه السلام) و علیا حضرت فاطمه (سلام الله علیها) رسول خدا (صلی الله علیه واله) را از آن آگاه ساخت . رسول خدا (صلی الله علیه واله) گریه کرد و فاطمه (سلام الله علیها) را از مصایب و اندوه ها و گرفتارى زینب (سلام الله علیها) آگاه نمود.(۴۳)
ادامه دارد ….
پى نوشت:
۱- خطابه زینب کبرى (سلام الله علیها) پشتوانه انقالب امام حسین (علیه السلام) صفحات ۵۵ – ۵۷ اثر دانشمند محترم محمد مقیمى از انتشارات سعدى ، به نقل از طراز المذهب ، ص ۳۲ و ۲۲٫
۲- زینب کبرى ، ص ۱۳۹٫
۳- الخصائص الزینبیه ، ص ۱۵۵ ناسخ التواریخ زینب (سلام الله علیها) ص ۴۷
۴-(علیه السلام) ناسخ التواریخ حضرت زینب کبرى (سلام الله علیها)، ج ۱، ص ۴۵ و ۴۶٫
۵- فاطمه زهرا (سلام الله علیها) دل پیامبر، ص ۸۵۴
۶- زینب کبرى ، ص ۱۳۷ و ۱۳۸
۷- پیام آور کربلا، ص ۱۷
۸- ره توشه راهیان نور، ص ۲۵۸٫
۹-زینب کبرى ، ص ۱۳۷٫
۱۰-بحاالانوار، ج ۴۵ ص ۶۴٫
۱۱- زینب کبرى ، ص ۱۴۳٫
۱۲-شیرزن کربلا، ص ۴۰
۱۳-زینب کبرى ، ص ۱۵۳
۱۴- ریاحین الشریعه ، ج ۳ ص ۶۴
۱۵-ره توشه راهیان نور، ص ۲۶۰
۱۶-زینب کبرى ، ص ۱۴۴ و ۱۴۵٫
۱۷-زینب کبرى ، ص ۱۴۴٫
۱۸-فاطمه زهرا(سلام الله علیها) شادمانى دل پیامبر، ص ۸۶۲٫
۱۹-فاطمه زهرا(سلام الله علیها) شادمانى دل پیامبر، ص ۸۶۲
۲۰-زندگانى فاطمه زهرا و زینب ، ص ۳۶٫
۲۱-زندگانى فاطمه زهرا و زینب ، ص ۲۵
۲۲- نگاهى کوتاه به زندگانى حضرت زینب کبرى ، ص ۳۳ و ۳۴٫
۲۳-منتخب التواریخ ، ص ۹۳؛ سفینه البحار، ج ۱ ص ۵۵۸٫
۲۴- ریاحین الشریعه ، ج ۳، ص ۵۰٫
۲۵- الخصائص الزینبیه ص ۲۶۰
۲۶- مراقد اهل بیت در شام از سید احمد فهرى ، ص ۶۸٫
۲۷- الخصائص الزینبیه ص ۲۱۰
۲۸-ریاحین الشریعه ، ج ۳، ص ۶۳٫
۲۹- تنقیح المقال ، ج ۳ ص ۷۹٫
۳۰- زندگانى فاطمه زهرا و زینب ، ص ۱۲
۳۱-ریاحین الشریعه ج ۳ ص ۴۱
۳۲- ناسخ التواریخ حضرت زینب (سلام الله علیها) ص ۷۴٫
۳۳-الخصائص الزینبیه ص ۳۳۶٫
۳۴- فاطمه زهرا(سلام الله علیها) شادمانى دل پیامبر ص ۸۶۲
۳۵-سیماى حضرت زینب ، ص ۷۶٫
۳۶- همان منبع ، ص ۸۵٫
۳۷- زینب کبرى ،نقدى ص ۶۲ و ۶۳٫
۳۸- سیماى حضرت زینب ، ص ۸۹٫
۳۹-سیماى حضرت زینب ، ص ۶۹
۴۰- حضرت زینب (سلام الله علیها) پیام رسان شهیدان کربلاص ۸
۴۱- زندگانى فاطمه زهرا و زینب ، ص ۱۴٫
۴۲-حضرت زینب پیام رسان شهیدان کربلا ص ۲۸ و ۲۹٫
۴۳-زینب کبرى ، ص ۱۹۳
بازدیدها: 5