حل عاقلانه و عادلانه اختلافات
بسم الله الرحمن الرحیم
ممکن است کسی تصور کند که در خانواده اسلامی هیچ نزاع و اختلاف و مشاجره ای وجود ندارد. این تصور، تصور درستی نیست. نزاع و اختلاف و مشاجره در هر خانواده ای ممکن است رخ دهد. منظور آن است که اساس خانواده از نگاه اسلام بر سکون و آرامش و امنیت است و اختلافات مقطعی هرگز نباید این اساس را سست کند. وقتی هدف اصلی و شاخص کلی را در اختیار داشته باشیم، در زمان هایی که قدری بیراهه می رویم، می توانیم با سرعت و دقت مسیر اصلی را تشخیص دهیم و از جاده انحرافی باز گردیم. اسلام عزیز برای حل اختلافات خانوادگی نیز راه حل های عاقلانه و عادلانه ای را پیش پای همسران قرار داده است. شاید تأکید بر اصل مشورت و اصل سرپرستی مرد در خانواده، اصل حکمیت و اصل انعطاف پذیری و چشم پوشی همگی برای این منظور بوده است که در مواقع چالش خیز از سست شدن بنیان های اصلی خانواده جلوگیری شود. توجه به این اصول می تواند از به هم ریختگی فضای عاطفی خانواده جلوگیری نماید. در مواقعی که به هردلیلی میان زوجین اختلافاتی پیش می آید یکی از بهترین راه های رفع اختلاف، مشاوره و همفکری است. با مشورت و همفکری می توان خواسته های متفاوت را به خواسته ای مشترک و یا برنامه های متضاد را به برنامه ای واحد تبدیل کرد. به عنوان مثال، خداوند در قرآن اختلاف پدر و مادر در درباره نوع شیردهی و مدت زمان شیردهی به کودک را مطرح می کند و توصیه می کند که با مشاوره و همفکری مسأله را خاتمه دهند:
فَإِنْ أَرادا فِصالًا عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ فَلا جُناحَ عَلَیهِما وَ إِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلادَکمْ فَلا جُناحَ عَلَیکمْ إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَیتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ؛[1]
و اگر آن دو، با رضایت یکدیگر و مشورت بخواهند (کودک را زودتر) از شیر بازگیرند، گناهی بر آنها نیست. و اگر خواستید دایه ای برای فرزندان خود بگیرید، گناهی بر شما نیست؛ به شرط اینکه حق مادران را به طور شایسته بپردازید. و از (مخالفتِ فرمانِ) خدا بپرهیزید؛ و بدانید خدا، به آنچه انجام می دهید، بیناست.
در عین حال، در زندگی خانوادگی ممکن است اختلافاتی پیش آید که با همفکری و مشورت نتوان به نتیجه قاطعی رسید. تدوام چنین وضعی می تواند به اساس کانون خانواده لطمه جبران ناپذیر وارد سازد، در چنین مواردی باید تدبیری دیگر اندیشید. اسلام در چنین مواردی، مرد را به عنوان سرپرست خانواده معرفی کرده است: الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساء.[2] این حکم افزون بر آنکه جنبه حقوقی دارد، جنبه اخلاقی آن نمود بیشتری دارد. امکان ندارد اجتماعی بدون وجود سرپرستی مدیر و مقتدر و محترم بتواند به حیات خود ادامه دهد. اگر در هر جمع و اجتماعی، در مواقع چالش خیز و بحرانی فردی نباشد که سخن آخر را بگوید، بدون تردید هویت جمعی از هم فرو می پاشد. البته اعطای این حق به مرد به معنای تجویز خودکامگی و خودسری و زورگویی او در محیط خانواده نیست. تمام شرایطی که یک رهبر و سرپرست باید مراعات کند، در مقیاسی کوچکتر لازم است توسط سرپرست خانواده نیز عملیاتی شود. مرد در انجام این مسؤولیت هرگز نباید از محدوده شرع و عقل خارج شود.
با این همه، ممکن است شرایطی پدید آید که مرد نیز نتواند مشکلات و اختلافات پیش آمده را حل کند. در چنین شرایطی اسلام به منظور حفظ حریم خانواده و جلوگیری از فروپاشی آن، اصل صلح و سازش را مطرح کرده است. یعنی در شرایطی که پافشاری بر حقوق شرعی و قانونی خود موجب از هم گسیختگی کانون خانواده می شود، توصیه اسلام این است که سازش و انعطاف داشته باشند:
وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَیهِما أَنْ یصْلِحا بَینَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَیرٌ؛[3]
و اگر زنی، از سرکشی و ناسازگاری یا بی اعتنایی شوهرش، بیم داشته باشد، مانعی ندارد با هم به گونه ای صلح کنند (و از پاره ای از حقوق خود، به خاطر صلح، صرف نظر نمایند) و صلح بهتر است.
اگر با هیچ یک از راه حل های سابق مشکلات و اختلافات خانوادگی حل نشد، اسلام توصیه می کند که از افراد با تجربه و خیرخواه استفاده شود و آنها حکمیت میان همسران را بر عهده بگیرند:
وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَینِهِما فَابْعَثُوا حَکماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکماً مِنْ أَهْلِها إِنْ یریدا إِصْلاحاً یوَفِّقِ اللَّهُ بَینَهُما إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً خَبیرا؛[4]
و اگر از جدایی میان آن دو (همسر) بیم داشته باشید، یک داور از خانواده شوهر، و یک داور از خانواده زن انتخاب کنید (تا به کار آنان رسیدگی کنند) اگر این دو (داور) تصمیم به اصلاح داشته باشند، خداوند دل های آن دو را به هم نزدیک می سازد؛ زیرا خداوند دانا و آگاه است (و از نیات همه با خبر است)
و بالاخره اگر باز هم به هیچ صورتی نتوانستند کانون خانواده را حفظ کنند و از فروپاشی آن جلوگیری نمایند، آخرین راه حل مورد تأیید اسلام، طلاق و جدایی عادلانه است. البته از نظر اسلام، طلاق راه کاری مبغوض و منفور است و تنها در شرایطی تجویز شده است که به هیچ وجه ادامه زندگی خانوادگی ممکن نباشد.
یا أَیهَا النَّبِی إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّةَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّکمْ لا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُیوتِهِنَّ وَ لا یخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ یأْتِینَ بِفاحِشَةٍ مُبَینَةٍ وَ تِلْک حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ یتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لا تَدْرِی لَعَلَّ اللَّهَ یحْدِثُ بَعْدَ ذلِک أَمْراً فَإِذا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ أَشْهِدُوا ذَوَی عَدْلٍ مِنْکمْ وَ أَقِیمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ذلِکمْ یوعَظُ بِهِ مَنْ کانَ یؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیوْمِ الْآخِرِ وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً؛[5]
ای پیامبر! هر زمان خواستید زنان را طلاق دهید، در زمان عده، (که از عادت ماهانه پاک شدند)، آنها را طلاق گویید و حساب عده را نگه دارید؛ و از (مخالفت فرمان) خدایی که پروردگار شماست بپرهیزید؛ نه شما آنها را از خانه هایشان بیرون کنید و نه آنها (در دوران عده) بیرون روند، مگر آنکه کار زشت آشکاری انجام دهند؛ این حدود (و مرزهای) خداست، و هر کس از حدود الهی تجاوز کند به خویشتن ستم کرده؛ تو نمی دانی شاید خداوند بعد از این، وضع تازه ای (برای اصلاح) فراهم کند. و چون عدّه آنها به پایان نزدیک شود، یا آنها را به طرز شایسته ای نگه دارید یا به طرز شایسته ای از آنان جدا شوید؛ و دو مرد عادل از خودتان را گواه گیرید؛ و شهادت را برای خدا برپا دارید؛ این چیزی است که مؤمنان به خدا و روز قیامت به آن اندز داده می شوند و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می کند.
پی نوشت ها
[1] . سوره بقره، آيه 233.
[2] . سوره نساء، آيه 34.
[3] . سوره نساء، آيه 128.
[4] . سوره نساء، آيه 35.
[5] . سوره طلاق، آيات 1 و 2.( همچنين ر. ك: سوره طلاق، آيات 6 و 7؛ سوره احزاب، آيه 49؛ و سوره بقره آيات 231- 232 و آيات 236- 237.
پایگاه اطلاع رسانی هیأت رزمندگان اسلام
بازدیدها: 57