کمیل حماسه بدرقه شهیدان در ۸ تیر
محمدجواد اخوان
ثبتنام نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم به پایان رسید. و کسانی که خود را لایق کسب این مسئولیت میدانستند. نامنویسی کردند.
ناگفته پیداست این حجم از احساس تکلیف برای نامزدی سیاسیون در انتخابات ریاست جمهوری طبیعی و حضور نهایی همه آنان امکانپذیر نیست.
در خصوص ریشههای چنین پدیداری باید در مجالی مستوفا به تحلیل پرداخت.
اما واقعیتهایی، چون فقدان احزاب مؤثر و کارآمد. و نیز سامانههای ائتلافی و البته ضیق وقت در انتخابات کنونی بر این مسئله مؤثر بوده است.
رهبر معظم انقلاب از شخصیت آیتالله شهید رئیسی بهعنوان رئیسجمهوری «جامعالاطراف» نام بردند.
این موضوع در سیره مدیریتی و نوع تعامل او با نخبگان سیاسی گوناگون نیز مشهود بود. چنان که در دولتش از طیفهای متنوع فکری و سیاسی معتقد به انقلاب اسلامی بهره جست. و حتی برخی رقبای انتخاباتیاش را نیز به کابینهاش دعوت کرد.
این روش مدیریتی علاوه بر آنکه اخلاقی و انسانی است. موجب همافزایی در کار و افزایش توان و کارآمدی مدیریت میشود. که در آینده نیز حتماً باید ادامه یابد.
اما آیا نامزدهای انتخابات چهاردهم هم به این سیره مدیریتی شهید رئیسی وفادار هستند. یا مایلند مدیران دولت خود را از دایره ضیق اطرافیان و مریدان خود انتخاب کنند؟ ازاینرو به نظر میرسد.
اکنون مهمترین پرسشی که هر نامزد نهایی انتخابات باید بدان پاسخ دهد. آن است. که تا چه میزان حاضر به همکاری با رقبا و سایر نخبگان سیاسی معتقد به انقلاب، اما خارج از حلقه اطرافیان خودش است؟
ممکن است در مقام پاسخ بسیاری از نامزدها چنین بگویند. که «بله ما به حلقه خود محدود نمیشویم. و حاضریم با دیگران کار کنیم!». اما این پاسخ کوتاه و کلی کافی نیست. و باید در عمل هم این ادعا را ثابت کرد.
در عمل زمانی میتوان این ادعا را پذیرفت. که حاضر به تعامل و همافزایی با دیگر طیفها و خصوصاً رقبایی باشید. که معتقد به مبانی انقلاب هستند. و این در همین زمان کوتاه مانده به انتخابات نیز تحققپذیر است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالگرد ارتحال امام (ره) با اشاره به موضوع انتخابات فرمودند: «[اگر] بعدازاین حادثه تلخ [فقدان رئیسجمهور عزیز] مردم جمع بشوند. با آرای بالا مسئول بعدی را انتخاب بکنند. این در دنیا انعکاسش انعکاس فوقالعادهای است.
این حماسه انتخابات، مکمل حماسه بدرقه شهیدان است.» پیام این توصیه رهبر معظم انقلاب روشن است. ایشان تکمیل حماسه را با انتخاب رئیسجمهوری با رأی بالا میدانند.
این توصیه را البته ۱۱ سال پیش در سال ۱۳۹۲ در آستانه انتخابات ریاست جمهوری نیز مطرح فرمودند:
«هر کسی که انتخاب خواهد شد – که تقدیر الهی را ما نمیدانیم – اگر چنانچه آرای بیشتری از مردم را داشته باشد. درصورتیکه دارای رأی سدید و خوبی باشد. بهتر میتواند از آن رأی دفاع کند. میتواند در مقابل معارضین کشور بایستد. کشور ما دشمن دارد. معارض دارد…. در مقابل دشمن بینالمللی، با اراده قوی، با احساس عزت، با اعتماد به این ملت – به این ملت باید اعتماد کرد.»
افسوس که این توصیه در سال ۱۳۹۲ با غفلتهایی مواجه شد. و عملاً همافزایی نامزدهای معتقد به مبانی انقلاب رخ نداد. اما تجربه به ما آموخت که انتخاب رئیسجمهوری با رأی سدید با تکثر نامزدها و تشتت آرای ناشی از آن ممکن نیست.
رای سدید
رأی سدید در اینجا به مفهوم میزان آرای قابلتوجهی است. که پشتوانه دولت آینده در تصمیمات مهم در مسائل داخلی و بینالمللی است. با تشتت آرایی که اکنون مشاهده میشود. تحقق «رأی سدید» و «دولت قوی» با اماواگرهای بسیاری مواجه است.
پس چه باید کرد؟ باید از تجارب گذشته درس گرفت. و نامزدهایی که خود را معتقد به مبانی انقلاب میدانند. باید به این توصیه رهبری گوش فراداده و وارد تعاملی برای به حداقل رساندن تشتت آرا شوند. آزمون واقعی همینجاست.
اگر کسی ادعا میکند که به حلقه بسته مدیریتی پیرامون خود محدود نیست. باید اینجا نشان دهد. که به سازوکار تعاملی میپیوندد. و در عمل این ادعا را قبل از انتخابات ثابت کند. طبیعی و منطقی است که نامزد نهایی معتقدان به جبهه انقلاب باید قوت رأیآوری بالایی داشته باشد. و این در مسیر تبلیغات انتخاباتی و مناظرات مشخص خواهد شد.
مهم آن است که همه نامزدها خود را متعهد به چنین سازوکاری بدانند. و البته خود و هوادارانشان به رعایت اصول اخلاق انتخاباتی و عدم تخریب رقبا و پرهیز از لجنپراکنی علیه آنها ملتزم باشند.
شکلگیری رأی سدید
مستلزم هم افزایی و همیاری نامزدهای انقلابی و تحولخواه است. و امید است که تا پیش از برگزاری انتخابات زمینه برای شکلگیری چنین رأیی فراهم آید.
اما اگر به دلایل مختلف وحدتی شکل نگرفت. تکلیف نیروهای انقلابی چیست؟ طبیعی است که اولین تکلیف آنها حمایت از اقدامات و ابتکارات وحدت آفرین و مطالبه از نامزدهای گوناگون برای پیوستن به این ابتکارات است. اما اگر حتی با وجود این مطالبه گریها برخی از نامزدها با هر توجیهی به این ابتکار نپیوستند، مردم چه باید بکنند؟
به نظر میرسد پاسخ را باید در بیانات سال ۱۳۹۲ رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویان که در پاسخ پرسش دانشجویی درباره نسبت تکلیف و نتیجه مطرح شد. جستوجو کرد.
شایان ذکر است که در آن سال نیز شاهد بروز نوعی سیاست ورزی در انتخابات ریاست جمهوری بودیم. که معتقد بود نفس حضور در رقابتهای انتخاباتی اصل است. و تلاش برای کسب آرای مردم اصالتی ندارد. همین نگاه که البته پیشینهای نیز دارد. همواره در مقاطع انتخابات خود را نشان داده. و به یکی از مهمترین چالشهای جبهه انقلاب تبدیل شده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در پاسخ دانشجویی فرمودند:
«رابطه «تکلیفمداری» با «دنبال نتیجه بودن» چیست؟ امام فرمودند: ما دنبال تکلیف هستیم. آیا این معنایش این است که امام دنبال نتیجه نبود؟ چطور میشود. چنین چیزی را گفت؟ امام بزرگوار که با آن شدت، با آن حدّت، در سنین کهولت، این همه سختیها را دنبال کرد. برای اینکه نظام اسلامی را بر سر کار بیاورد و موفق هم شد.
پیامبران هم دنبال نتیجه بودند
میشود گفت که ایشان دنبال نتیجه نبود؟ حتماً تکلیفگرایی معنایش این است که انسان در راه رسیدن به نتیجه مطلوب، بر طبق تکلیف عمل کند. برخلاف تکلیف عمل نکند. ضدتکلیف عمل نکند. کار نامشروع انجام ندهد. والّا تلاشی که پیغمبران کردند. اولیای دین کردند، همه برای رسیدن به نتائج معینی بود. دنبال نتائج بودند.
مگر میشود گفت که ما دنبال نتیجه نیستیم؟ یعنی نتیجه هر چه شد، شد؟ نه. البته آن کسی که برای رسیدن به نتیجه، برطبق تکلیف عمل میکند. اگر یک وقتی هم به نتیجه مطلوب خود نرسید. احساس پشیمانی نمیکند. خاطرش جمع است که تکلیفش را انجام داده.
اگر انسان برای رسیدن به نتیجه، بر طبق تکلیف عمل نکرد. وقتی نرسید، احساس خسارت خواهد کرد.
اما آن که نه، تکلیف خودش را انجام داده. مسئولیت خودش را انجام داده. کار شایسته و بایسته را انجام داده است. و همان طور که قبلاً گفتیم، واقعیتها را ملاحظه کرده و دیده است. و بر طبق این واقعیتها برنامهریزی و کار کرده، آخرش هم به نتیجه نرسید. خب احساس خسارت نمیکند. او کار خودش را انجام داده.
بنابراین، این که تصور کنیم تکلیفگرایی معنایش این است که ما اصلاً به نتیجه نظر نداشته باشیم، نگاه درستی نیست…
بنابراین تکلیفگرایی هیچ منافاتی ندارد با دنبال نتیجه بودن، و انسان نگاه کند ببیند این نتیجه چگونه به دست میآید، چگونه قابل تحقق است؛ برای رسیدن به آن نتیجه، بر طبق راههای مشروع و میسّر، برنامهریزی کند.»
در طول روزهای آینده بخشی از مردم تصمیم خود را گرفته و رأی خواهند داد. اما برخی هنوز مردد هستند و تصمیم نگرفتهاند. دلیل تردید اینان مهم است.
دلایل تردید در مشارکت
تعدادی به دلیل نارضایتی از اوضاع معیشتی و اقتصادی و برخی هم به آن دلیل که هنوز اهمیت و فایده این انتخابات برایشان مبهم یا مجهول است. در تردید به سر میبرند. باید با اینان صحبت کرد. و واقعیتهایی که کمتر گفتهشده، اعم از نیات دشمن در تضعیف انتخابات، کارکردهای دولت و قوه مجریه، تأثیر انتخابات قوی بر امنیت ملی و قدرت ملی و … را برایشان بازگو کرد.
ممکن است برخی از این مسائل در رسانهها منتشر شده باشد. اما شنیده شدن آن از افراد مورد اعتماد و نزدیکان حتماً اثرگذارتر است. باید محتواهای مفید و آگاهی بخش را در اختیار همه این افراد قرار داد. تا بتوانند به درکی دقیقتر از مسائل برسند. و در فضایی منطقی برای خود تصمیم بگیرند.
همه ما مخاطبان در دسترسی داریم. که از بستگان، آشنایان، دوستان و همکاران ما هستند و کموبیش قدرت اثرگذاری بر آنها را داریم. در این ساعات طلایی نباید بیکار نشست. و از ابزارهای مختلفی از جمله مرور مخاطبان تلفنهمراهمان و ارسال پیامک یا حتی مکالمه تلفنی با آنها و نیز ارسال محتواهای مفید و آگاهیبخش برای مخاطبان یا گروههای پیامرسانهای اجتماعی حداکثر استفاده را کرد.
اولویت با افراد مردد است
باید با هر یک از مخاطبان متناسب با سلایق و دغدغههای او سخن گفت. و واقعیتهای صحنه را به او منتقل کرد. اولویت با افراد مردد است. اما نباید از دعوت کسانی که حتی تصمیم قطعی به عدم مشارکت دارند نیز ناامید شد.
واقعیت آن است که ناگفتهها در حدی است. که اگر به اطلاع بسیاری از آنها که تصمیم به عدم مشارکت دارند برسد. به جرگه مرددین یا حتی مشارکتکنندگان میپیوندند.
بسیاری از مردمی که گمان میکنند. حضورشان در پای صندوق رأی تأثیر چندانی بر سرنوشتشان ندارد. اگر بدانند ثبات اقتصادی بدون ثبات سیاسی امکانپذیر نیست. و تنها با انتخابات قوی میتوان به کاهش نوسانات بازار و تبعات منفی آن امید داشت. بیتردید به حضور در انتخابات متمایل میشوند.
طبیعی است که در این چند ساعت پایانی یا حتی در روز انتخابات. افرادی که مصمم به شرکت در انتخابات میشوند. به دلیل فرصت کم عملاً امکانی برای شناخت افراد پیدا نمیکنند. و بهناچار «رأی سفید» یا «باطله» در صندوق خواهند انداخت.
سوء استفاده دشمن از آراء باطله
هرچند مشارکت با رأی سفید و باطله نسبت به عدم مشارکت مرجح است. اما هم به دلیل از دست رفتن فرصت انتخاب شایسته. و نیز امکان سوءاستفاده تبلیغی دشمن از کثرت آرای باطله، بهتر است. تا حد ممکن به کسانی که متمایل به مشارکت در انتخابات شدهاند. توصیه کنیم «رأی صحیح» بدهند.
بازدیدها: 0