خداوند فلسطین را به ابراهیم و نسل موحّد او عطا کرد

خانه / مطالب و رویدادها / یادداشت و گفتگو / خداوند فلسطین را به ابراهیم و نسل موحّد او عطا کرد

حضرت ابراهيم(ع) در عراق به دنیا آمد. او در جوانی بت‌هاي‌ قومش‌ را شكست‌؛ آنها خواستند وی را بسوزانند ولی خداوند آن حضرت را از آتش نجات داد. ابراهیم(ع) چون نمی‌توانست در سرزمین پدری بماند به دستور خداوند به زمینی که بعدها “فلسطین” نامیده شد هجرت کرد.

صهیونیستها با استناد به تورات، مدعی مالکیت فلسطین هستند. مطالعه تورات نشان می‌دهد که خداوند زمین فلسطین را به ابراهیم(ع) عطا فرمود و به او تأکید کرد که نسل او باید موحد باشند وگرنه خداوند آنها را از این زمین اخراج خواهد فرمود. این شرط به وسیلۀ حضرت موسی(ع) نیز مؤکد شد و خدای حکیم در این خصوص از یهود پیمان محکمی گرفت. اما این شرط رعایت نشد و خداوند دو نوبت بنی‌اسرائیل را از فلسطین تبعید فرمود و در نوبت سوم آنها را برای همیشه نفی بلد کرد. بنی‌اسرائیل نخستین مرتبه در زمان یوسف(ع) به مصر تبعید شدند و تا چهار نسل در آنجا ماندند تا وقتی که خداوند به واسطۀ حضرت موسی(ع) آنها را به فلسطین باز آورد. نوبت دوم تبعید یهود، در سال 586 قبل از میلاد به بابل بود البته بعد از آنکه بخت النصر اورشلیم را فتح کرد و معبد سلیمان را تخریب نمود. و نهایتاً در سال هفتاد میلادی، چهل سال بعد از اتمام حجّت حضرت عیسی(ع) با این قوم، بلای خداوند به توسط رومیان بر این قوم نازل گشت و یهودیان برای ابد از فلسطین اخراج شدند. تنها راه بازگشت یهود به فلسطین آن است که توبه کنند و از راه پدران خود بازگشت نمایند. این موضوع از آیه هشتم سوره إسراء استنباط می‌شود (عَسىَ‏ رَبُّكمُ‏ْ أَن يَرْحَمَكمُ‏ْ  وَ إنْ عُدتمُ‏ْ عُدْنَا).

یهودیان بهتر از هر کس دیگر، به این حقایق واقفند و برای همین است که هجده قرن بعد از اخراجشان از فلسطین برای بازگشت به آن زمین مقدس اقدامی نکردند. اما بدعت گذاران یهود در اواخر قرن 19 مدعی مالکیت فلسطین بر اساس تورات شدند. این سلسله مقالات، سعی دارد با زبانی ساده این ادعای صهیونیستها را بررسی کند.

********

اختلاف نظر مسلمانان و یهودیان دربارۀ فلسطین

صهیونیست‌ها برای ادعای مالکیت فلسطین کتاب تورات را نشان می‌دهند و می‌گویند از سال هفتاد میلادی تاکنون که از فلسطین نفی بلد شده‌اند در کشورهای مختلف آواره و تحت ظلم بوده‌اند. اما بعد از کشتار هیتلر از این قوم به لزوم داشتن سرزمین و حکومت بیش از همیشه احساس نیاز می‌کنند. آنها همچنین می‌خواهند با ساختی معبدی در مکان معبد سلیمان، یهوه را عبادت کنند.

اما مسلمانان، که 1400 سالِ گذشته را در آنجا زندگی کرده و سند و قباله دارند می‌گویند که اینجا وطن ماست و نمی‌توانیم به هیچ قیمتی از آن صرف نظر کنیم. آنها از اهمیت بیتالمقدس خبر می‌دهند که محل صعود حضرت رسول الله(ص) در شب معراج بوده است و آیاتی از قرآن مجید را در این خصوص نشان می‌دهند (إسراء/ 1). مضافاً که بیتالمقدس قبله اول مسلمانان بوده (بقره/ 144 و 149 و 150) و ایشان چهارده سال آغازین اسلام را بدان سو نماز می‌خوانده‌اند. مسلمانان می‌گویند اگر اروپاییان به یهودیان ظلم کرده‌اند چرا ما باید تاوان آن را پس بدهیم؟!

این سخنان را همگی شنیده و می‌دانیم. و می‌دانیم که این مباحثات تاکنون به نتیجۀ عملی منجر نشده است. لکن ما به دنبال یک حکم قاطع میگردیم تا هر دو ملت اسلام و یهود به آن گردن بگذارند؛ حکمی که قاعدتاً باید از سوی خداوند متعال باشد، چرا که هر دو گروه مسلمان و یهودی در مالکیت زمین فلسطین به مواریث دین خود استناد می‌کنند و «دین» هم البته از سوی خداوند است و چون خداوند یکی است، پس دین هم یکی است، خصوصاً که از خدای حکیم، تناقض صادر نمی‌شود. پس ادعای یکی از این دو گروه باطل خواهد بود. سعی ما در این مقال آن است که رأی خداوند متعال را از لابلای متون دینی استخراج کنیم، به طوری که حتی برای یهودیان قابل انکار نباشد.

خداوند فلسطین را به ابراهیم و نسل موحّد او عطا کرد

 

روش جدال احسن

چگونه می‌توان رأی خداوند را در خصوص زمین فلسطین از متون دینی استخراج نمود؟ قوم یهود اصولاً مسلمانان و مسیحیان را به رسمیت نمی‌شناسند و کتب مقدس ایشان را قبول ندارند. اما مسلمانان حضرت موسی­(ع) را به عنوان یکی از پنج پیامبر بزرگ همه اعصار به عظمت می­شناسند، لیکن حساب او را از حساب قومش جدا می­کنند و وفق فرموده قرآن معتقدند که آن تورات که موسی(ع) از جانب خداوند برای قومش آورد در طول زمان در معرض انواع تحریفات بوده و لذا قابل اعتماد نیست. و چه بسا معتقدند که اگر تورات تحریف نشده بود این مسائل و منازعات نیز پیش نمی‌آمد. اکنون به راستی چه باید کرد؟

برای مباحثه با اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان) خداوند متعال به مسلمانان دستور داده تا از روش «جدال احسن» استفاده کنند. مطابق نحل/ 125 خداوند حكيم، رسول خاتم‌ خود را به‌ «جدال‌ احسن‌» فرمان داده‌‌ و در عنكبوت/ 46 مسلمانان‌ را از مجادله‌ با اهل‌ كتاب‌ بجز اين‌ روش‌، نهي‌ کرده‌ است‌. «جَدَل»‌ يا «ديالكتيك»‌ صناعتي‌ از علم‌ منطق‌ است‌ كه در آن براي‌ مباحثه و غلبه بر خصم،‌ از عقايد و مقبولات خود‌ او استفاده‌ مي‌شود‌. اما «جدال‌ احسن‌» آن است‌ كه‌ فقط‌ از «معتقدات‌ حق و صحيح‌« طرف‌ مقابل‌ براي‌ «اثبات ‌حق» استفاده‌ شود. این فرمانِ خداوند در قرآن، نشان میدهد که «حقیقت» از تورات کنونی محو نشده و میتوان بسیاری از مسائل مورد مناقشه ادیان را با همین روش و با استناد به عهدین (تورات و انجیل) حل کرد. راقم به این روش اقدام کرده و نتایج آن حیرت انگیز بوده است. لکن لازم است در ابتدا تاریخ بنی‌اسرائیل را از منظر اسلام و یهود، مختصراً مرور کنیم.

خداوند فلسطین را به ابراهیم و نسل موحّد او عطا کرد

 

پیدایش قوم بنی‌­اسرائیل

وقتي حضرت‌ موسي(ع‌) بني‌اسرائيل‌ را به معجزات خداوند از مصر بيرون‌ آورد و فرعون‌ و پيروانش‌ را در دريا غرق‌ نمود، في‌الواقع‌ اولين‌ دوره اسارت‌ بني‌اسرائيل‌ به‌ پايان ‌رسيده‌ بود. بني‌اسرائيل‌ یعنی پسران‌ دوازده‌‌گانه حضرت‌ يعقوب، مقرّر بود كه چهار نسل‌ در زمین مصر در تبعيد باشند تا از گناهي‌ كه‌ به‌ سبب‌ فروختن‌ يوسف‌ مرتكب‌ شده‌ بودند پاك‌ شده‌ و لايق‌ آن‌ گردند تا مثل‌ پدرانشان،‌ ابراهيم‌ و اسحاق‌ و يعقوب،‌ در سرزمين كنعان‌ (فلسطين‌) زندگي‌ كنند.

حضرت ابراهيم(ع) در سرزمین عراق به دنیا آمد. او در جوانی، بت‌هاي‌ قومش‌ را شكست‌ و آنها خواستند وی را بسوزانند ولی خداوند آن حضرت را از آتش نجات داد. ابراهیم(ع) چون دیگر نمیتوانست در سرزمین پدریاش بماند لذا به دستور خداوند به زمینی که بعدها «فلسطین» نامیده شد هجرت کرد. اعطای زمین فلسطین به ابراهیم، میتواند پاداشی دنیوی برای بتشکنی او نیز قلمداد شود:

قُلْنَا يَا نَارُ كُونىِ بَرْدًا وَ سَلامًا عَلىَ إبْرَاهِيمَ * و أرَادُواْ بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَهُمُ الأخْسرِينَ * و نجَّيْنَاهُ و لُوطًا إلىَ الأرْضِ الَّتىِ بَارَكْنَا فيهَا لِلْعَالَمينَ * و وَهَبْنَا لَهُ إسْحَاقَ و يَعْقُوبَ نَافِلَةً و كلاًّ جَعَلْنَا صَالحین (انبیاء/ 69 تا 72).

ماجرای بتشکنی ابراهیم در تورات کنونی مذکور نیست و لذا معلوم نمیشود که خداوند برای چه زمین فلسطین را به ابراهیم(ع) عطا کرده است (سفر پيدايش 12­/ 1 و 7 ــ 13­/ 17). هاجر(س) همسر دوم ابراهیم(ع) برای او فرزندی به نام اسماعیل(ع) آورد و خداوند دستور داد تا ابراهیم آن دو را در صحراي ‌فاران‌ (مكه‌) مسكن‌ دهد (سفر پيدايش‌ 21/ 9 تا 21). از اسماعیل دوازده فرزند به دنیا آمد (پیدایش 25/ 12 تا 16) که قوم عرب را تشکیل دادند.

طبق نقل تورات، چهارده سال بعد از تولد اسماعیل(ع) وقتی که حضرت ابراهیم یکصد ساله بود فرزند دوم او اسحاق(ع) از همسر نازایش ساره، به دنیا آمد (پیدایش 21/ 5). طبق نقل قرآن، خداوند به ابراهیم آنقدر عمر داد تا نوهاش یعقوب را نیز ببیند (انبیاء/ 72). و چهار همسر یعقوب برای او سیزده فرزند آوردند، یوسف(ع) و یازده برادرش و خواهری به نام دینا.

مطابق تورات کنونی، خداوند به ابراهیم(ع) از آینده خبر داده بود که قطعاً نسل تو به زمین بیگانه (مصر) تبعید خواهند شد و بعد از چهار نسل با پیروزی به اینجا بازخواهند گشت:

يقين‌ بدان‌ كه‌ ذريّت‌ تو در زميني‌ كه‌ از آنِ‌ ايشان‌ نباشد غريب‌ خواهند بود و آنها را بندگي‌ خواهند كرد و آنها چهار صد سال‌ ايشان‌ را مظلوم‌ خواهند داشت‌. و بر آن‌ امّتي‌ كه‌ ايشان‌ بندگان‌ آنها خواهند بود من‌ داوري‌ خواهم‌ كرد و بعد از آن‌ با اموال ‌بسيار بيرون‌ خواهند آمد … و در پشتِ‌ چهارم‌ بدينجا خواهند برگشت (سفر پيدايش‌ 15/ 13 تا 16).

این پیشگویی خداوند، در زمان یوسف(ع) به وقوع پیوست. و چون برادران یوسف(ع) گناهشان عمدی بود کفارهاش آن شد که به مصر تبعید شوند و تا چهار نسل در آنجا بمانند.

خداوند فلسطین را به ابراهیم و نسل موحّد او عطا کرد

 

ارض موعود

اولین و آخرین کسی که وعدۀ بازگشت به زمین فلسطین را از سوی خداوند مطرح کرد حضرت‌ يعقوب‌(ع‌) بود. او پيش‌ از وفاتش‌ در مصر، پسرانش‌ را اميدوار ساخت كه‌ خداوند سرانجام نسل شما را به‌ زمين‌ پدرانتان‌ باز خواهد آورد (سفر پيدايش ‌48/ 21). همچنين يوسف‌(ع‌) نيز در پايان‌ عمر 110 ساله خود بر بازگشت به «ارض موعود» تأکید کرد:‌

و يوسف‌ برادران‌ خود را گفت‌ من‌ مي‌ميرم‌ و يقيناً خدا از شما تفقّد خواهد نمود و شما را از اين‌ زمين‌ به‌ زميني‌ كه‌ براي‌ ابراهيم‌ و اسحاق‌ و يعقوب‌ قسم‌ خورده‌ است ‌خواهد برد. (سفر پيدايش‌ 50/ 24)

وقتی یعقوب(ع) رحلت کرد فرزندانش طبق وصیت او، جسدش را به فلسطین برده و در مقبرۀ ابراهیم و اسحاق دفن کردند و به مصر بازگشتند (پیدایش 50/ 13 و 14). آنها نه اجازه داشتند که در فلسطین زندگی کنند و نه در آنجا بمیرند. لذا جسد یازده برادر در مصر دفن شد. فقط یوسف(ع) بود که به اذن خداوند تابوتش در زمان موسی(ع) به فلسطین منتقل شد. زیرا که او در آن ماجرا، بیگناه بود.

ظهور موسی(ع)

در مصر تا سالها، عزت بنیاسرائیل برقرار بود. لكن‌ دو سه نسل بعد، پادشاهاني در آنجا‌ به قدرت رسيدند كه‌ آوازۀ يوسف‌ را نشنیده بودند (تورات: سفر خروج‌ 1/ 8 ـ قرآن‌: غافر/ 34). پس بني‌اسرائيل‌ را چون‌ بردگان‌ و بندگان‌ به‌ خدمت‌ گرفتند (تورات: سفر خروج ‌1/ 13 و 14ـ قرآن‌: شعراء/ 22  طه/ 47  مؤمنون/ 47  دخان/ 30). لذا عجز و لابه ‌ايشان‌ به‌ آسمان‌ برخاست‌ و ظهور منجي‌ خود را طلب‌ مي‌كردند. پس آنگاه خداوند حکیم، حضرت موسي‌(ع‌) را براي‌ ايشان‌ برانگيخت‌.

موسي‌ فرزند عمران‌ بود، و عمران‌ نوه لاوي‌، و لاوي‌ يكي‌ از دوازده‌ پسر يعقوب‌ (سفر خروج‌ 6/ 16 تا 20). نزاع‌ اصلي‌ موسي‌(ع‌) با فرعون،‌ في‌الواقع‌ بر سر خارج‌ كردن‌ بني‌اسرائيل‌ از مصر در گرفته بود، چنانكه‌ قرآن‌ مجيدمكرراً بدان‌ تصريح‌ دارد. موسی(ع) طبق نقل قرآن به فرعون چنین گفت: من همراه با معجزه‏اى از جانب پروردگارتان آمده‌‏ام. پس بنى‌اسرائيل را با من بفرست (اعراف/ 105). قَدْ جِئْتُكُم بِبَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَأرْسِلْ مَعِىَ بَنى إسرَائیلَ.

ليكن‌ فرعون‌ از سر تكبر و همچنين‌ به‌ سبب‌ آن‌ بيگاري‌ بزرگي كه‌ از بني‌اسرائيل‌ مي‌كشيد اجازه نمیداد تا بنی‌اسرائیل از مصر خارج شوند. معجزات‌ دوگانه موسي(ع‌) و بلاهای هفت­گانه او بر زمین مصر مانند نزول طوفان و ملخ و شپش و قورباغه و خون شدن آب نیل (اعراف/ 132 تا 135 ـ اسراء/ 101) نیز‌ دل‌ قسيّ فرعون را شفا نداد.نهایتاً به فرمان خداوند بني‌اسرائيل‌ شبانه‌ از مصر گريختند (قرآن: طه/ 77 ـ تورات: ). اما فرعون با لشکریانش آنها را تعاقب‌ ­نمود تا بازگرداندشان. به فرمان خداوند موسی(ع) از راه دریای سرخ (بحر قلزم) رفت و چون آنها به معجزه‌ای عبور کردند، دریا به هم آمد و فرعون و لشکریانش را غرق کرد.

و خداوند از آن پس‌ «بني‌اسرائيل»‌ را به‌ «يهود» مسمّي‌ فرمود چرا كه‌ موسي‌ آنها را روانه‌ كرده‌ و به‌ سمت ‌فلسطين‌ «هدايت»‌ فرموده‌ بود، چنانكه‌ در قرآن فرمود: «الذين‌ هَادُوا» (بقره‌/ 62  مائده/ 44 و 69). و به‌ موسي(ع‌) فرمان‌ داد تا كه‌ بني‌اسرائيل‌‌ روز رهايي‌ خود از اسارت مصريان را همواره‌ مذكور دارند (تورات: سفر خروج 12/ 14 تا 27 و 42 ـ قرآن: ابراهيم/ 5). چرا كه‌ اگر خداوند بني‌اسرائيل‌ را با معجزات خود از آن سرزمین نجات نمی­فرمود ایشان تا ابد غلام و برده ‌مصريان‌ باقي‌ مي‌ماندند و فقط خداوند تعالي بود كه با قدرت عظيمش ايشان را فديه داد (تثنيه 6/ 20 تا 23 ـ 7/ 8 ـ 24/ 18 ـ خروج 20/ 2).[1] و موسي‌(ع‌) چنين‌ كرد و اين‌ روز به‌ عيد «فِصَح» يا «فطير» يهود موسوم‌ شد (خروج 23/ 15 – تثنيه‌ 16/ 1 تا 8 و 16)، چنانكه‌ در آتيه‌ بر اولاد ذكور و بالغ‌ از يهود در اين ‌روز و نيز دو عيد ديگر در سال،‌ واجب‌ شد كه‌ براي‌ زيارت‌ معبد خداوند و تعظيم‌ ايام‌ خدا به‌ اورشليم‌ رفته (سفر تثنيه‌ 16/ 16) ضمن‌ اداي‌ قرباني‌ و نوبر محصول‌ خود، نام‌ و ياد خداوند قادر را كه‌ ايشان‌ را از بندگي‌ مصريان‌ نجات‌ بخشيده‌ بود تكريم‌ نمايند (سفر تثنيه‌ 26/ 1 تا 11).

وقتي‌ خداوند تعالي‌ بني‌اسرائيل‌ را از مصر با قوّت‌ خود بيرون‌ آورد في‌الواقع‌ وعده ‌او به‌ اين‌ قوم‌ به‌ تماميت‌ رسيد. يعني‌ همان‌ وعده شفاهي‌ كه‌ يعقوب‌(ع‌) و يوسف‌(ع‌) به‌ پدران‌ اين‌ قوم‌ داده‌ بودند:

وَ اَوْرَثْنَا الْقَومَ‌ الّذينَ‌ كانُوا يُستَضعَفونَ‌، مَشارقَ‌ الارضِ‌ و مَغاربَهَا الّتي‌ بارَكْنا فيها، و تَمّت‌ كَلِمَتُ‌ ربُّكَ‌ الحُسْني‌ علي‌ بني‌اسرائيلَ‌ بما صَبَروا و دَمَّرْنا ما كان‌ يَصنَعُ‌ فرعونَ‌ و قَومُه‌ و ما كانوا يَعرِشُون‌. (اعراف/ 137).

خداوند فلسطین را به ابراهیم و نسل موحّد او عطا کرد

 

نزول تورات

خداوند در ميانه راه فلسطین، در موقف كوه‌ سينا،‌ قانون‌ رستگاري‌ دنيا و آخرت‌ را به یهود اعطا کرد تا وفق‌ آن‌ عمل‌ نموده بركت‌ يابند؛ يعني‌ كتاب‌ تورات‌ را نوشته‌ بر الواح‌، كه‌ 1300 سال‌ پيش‌ از ميلاد مسيح‌(ع‌) نازل‌ گشت.‌ مسلمانان‌ معتقدند كه‌ كل‌ تورات‌، يكجا و‌ مكتوب‌ به‌ حضرت موسي‌(ع‌) نازل‌ شده است (اعراف/ 145 – انعام‌/ 154 – مائده‌/ 44)، ولي‌ يهود مي‌گويند كه موسي(ع‌) در ميقات‌ چهل‌ روزه ‌خود با خداوند فقط‌ دو لوحه شامل قوانين‌ «ده‌ فرمان‌« را از خداوند دريافت‌ داشت كه‌ با انگشت‌ خدا نگاشته‌ شده‌ بود (خروج‌ 31/ 18- تثنيه‌ 5/ 22). ليكن‌ مي‌گويند كه ‌تورات اصلي‌ را موسي‌(ع‌) با علم‌ نبوتش‌ و به دستان‌ خود كتابت كرده است‌ (تثنيه‌ 31/ 9 و 24).

این ادعای یهود قابل پذیرش نیست. زیرا مثلاً در تورات کنونی دو روايت از «ده فرمان» وجود دارد و آنها فقط در هشت فرمان مشتركند. طبق ادعاي يهود اگر موسي(ع) تنها همين دو لوحِ شامل «ده فرمان» را از خداوند دريافت كرده باشد، وجود اين دو روايت نشان مي‌دهد كه حتي همين ده فرمان مکتوب بر آن دو لوح نيز به‌درستي حفظ نشده است (براي مقايسه آنها نگا. سفر خروج 20/ 1 تا 17 ـ سفر تثنيه 5/ 6 تا 21).

مضافاً كه طبق نقل تورات، به سبب رها شدن ناخواسته آن الواح از دست موسي(ع) در وقت مشاهده گوساله‌پرستي يهود، حضرتش براي دريافت دو لوحه ديگر از «ده فرمان»، یک بار ديگر چله‌نشيني كرده است (تثنيه 9/ 18). حضرت موسي(ع) در تمام مدت چله‌نشيني‌هايش، روزه‌دار بود. او نه به آب محتاج شد و نه به غذا (خروج 34/ 28 ـ تثنيه 9/ 9 و 18 ـ این موضوع، در روایات اسلامی نیز مذکور است). آيا عطاي خداوند حکیم به موسی، پس از هشتاد روز چله‌نشینی همين ده فرمان بوده است، ده فرمانی كه انسان آن را در ساعتي مي‌آموزد؟!

خداوند فلسطین را به ابراهیم و نسل موحّد او عطا کرد

 

چه تورات کلام خداوند باشد و چه نوشته موسی(ع)، این نکته در تاریخ یهود واضح است که موسي(ع) آن‌ نسخه واحد از تورات‌ را به دو پسر هارون نبی(ع) سپرد. و مقرر شد پس از ایشان، کاهنان و احبار يهود (كه‌ لزوماً بایست از سبط‌ لاوي‌ و نسل‌ هارون‌(ع) باشند) تورات را حفظ کنند و آن‌ را به‌ مردم‌ بياموزند (تورات: تثنيه 31/ 9 تا 13 و 25 تا 27 ـ قرآن: بقره‌/ 248 – آل‌عمران/ 79 و 187- مائده‌/ 44 – اعراف‌/ 169). ليكن‌ بنا به نقلقرآن، همین علما به‌ تحريف‌ و تبديل‌ تورات‌ به‌ نفع‌ منافع‌ عاجل‌ خود پرداختند (بقره‌/ 75 و 79 و 85- آل‌عمران‌/ 77تا 79- نساء/ 46- مائده‌/ 13 و 41 و 44  اعراف/ 169). و چنين‌ شده است كه‌ قرآن‌ مي‌فرمايد يهود بر سر كتاب خدا‌ اختلاف‌ كردند (بقره‌/ 176 ـ آل‌عمران‌/ 19) و نسل‌هاي‌ بعدي‌ يهود‌ از تورات‌ در شك‌ هستند (هود/ 110  فصلت/ 45  شوري/ 14). حضرت داوود(ع) نیز طولانی‌ترین مزمور خود را در وصف عدم حفظ شریعت در یهود سروده است (نگا. مزامیر، باب 119). و اصولاً به همین دلیل است که کتب و مقالات زیادی در این موضوع که تورات و انجیل حقیقی کدام است نوشته شده و هنوز بحث‌های مفصل در این خصوص ادامه دارد.يكي از مهم‌ترين‌ مباحث در اين‌ موضوع‌، شصت سال قبل بعد از يافت شدن طومارهاي بحرالميت پديد آمد كه علي‌رغم اصالت دو هزار ساله آن طومارها، هنوز به چاپ نرسیده و در اختيار قرار نمي‌گيرند. بلكه تعداد اندكي از آنها را در موزه شهر قدس اسباب جلب توريست ساخته‌اند تا حاكي از قدمت اين قوم باشد. همچنين وجود تورات‌ سامريان ــ يعني يهوديان‌ ساكن‌ نابلس ــ‌ ازقرن‌ 16 ميلادي‌ به ‌اين‌ سو، محل‌ مباحثه‌ و گفت‌وگوي‌ بسيار بوده‌ است‌. توراتي‌ كه‌ با اين‌ نسخه ‌عبراني‌ مشهور، تفاوت‌هایی‌ دارد و چون‌ در معرض‌ قرار نمي‌گيرد چندان ‌خبري‌ نيز‌ از آن‌ به‌ ما نمی­رسد.[2]

خداوند فلسطین را به ابراهیم و نسل موحّد او عطا کرد

 

اعطای سه باره تورات به یهود

1. بعد از خروج از مصر و قبل از ورود به فلسطین، خداوند تورات را به موسی(ع) عطا فرمود تا راهنمای قوم یهود باشد.

2. بعد از بازگشت از اسارت بابلی، چون معبد سلیمان تخریب شده و یهود تورات اصیل را از دست داده بودند، خداوند به واسطه عُزَیر نبی، نسخه‌ای دیگر از تورات به این قوم عطا فرمود.

3. در سال 1947 قبل از آنکه دولت صهیونیست‌ها تشکیل شود و آنها در قانون اساسی خود مدعی اجرای احکام خداوند بر وفق تورات شوند، خداوند طومارهای بحر المیت را برای ایشان رونمایی کرد تا اگر چنین ادعایی دارند بتوانند به آن عمل کنند.

نکته آنکه اصالت طومارهای بحر المیت به اثبات رسیده و آنها از قدمت دو هزار ساله برخوردارند. طبق برخی مستندات این نسخه‌های تورات و کتب انبیاء، توسط حضرت یحیی(ع) و شاگردانش نوشته شده‌اند. این موضوع را آیات قرآن نیز تأیید می‌کنند، خوفی که حضرت زکریا(ع) که کاهن قوم بود از آینده داشت (مریم/ 5) و لهذا خداوند حضرت یحیی(ع) را عطا کرد و به آن فرزند چنین فرمود:

ای یحیی! کتاب (تورات) را به قوت بگیر! (مریم/ 12). يَا يَحْيىَ‏ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ.

امیر اهوارکی

ادامه دارد..

پانوشت‌ها:

[1]و اين امر البته به سبب پاکی و عظمت جدشان حضرت ابراهيم(ع) بود و كارهاي بزرگي كه او در پيشگاه خداوند به انجام رسانیده بود. لهذا خداوند بر هر دو نسل ابراهیم­(ع) رحمت فرستاد، وگرنه يهود آن لياقت ذاتي را نداشت. چنانکه در چند مورد از جمله در ماجرای پرستش گوساله نزديك بود كه بسان قوم لوط بالكل نابود شوند (تثنیه 9/ 9 و 13 و 25 ـ سفر خروج 32/ 9 تا 14 ـ سفر اعداد 14/ 12 تا 20 ـ اشعیاء 1/ 9). حضرت موسي(ع)، وفق سفر تثنيه کنونی (که مرور تاریخ چهل ساله موسی(ع) با یهود است) مکرراً اين حقيقت را متذكر شده و فرموده است: «از این جهت که (خداوند) پدران تو را دوست داشته و ذرّیت ایشان را بعد از ایشان برگزیده بود تو را با قوّت عظیم از مصر بیرون آورد. ـ تثنیه 4/ 37» (مشابهتاً نگا. تثنیه 7/ 9 ـ 10/ 15). درقرآن مجيد نیز به برگزيدگي حضرت ابراهيم و آل­ابراهيم تأكيد شده است: ﴿إِنَّ اللهَ ٱصْطَفَي‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى ٱلْعالَمِين‏. خداوند تعالى آدم و نوح و آل‌ابراهيم و آل­‌عمران را بر جهانيان برترى داد﴾ (آل‌عمران/ 33).

[2]. برای تفصیل در خصوص سامریان و تورات آنها نگا.

ـ مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، بیروت، 1928؛ طبع افست در تهران، نشر اساطیر، 1377؛ مدخل­‌هایسامره و شکیم

ـ محمد شمس، «سامری­‌ها چه کسانی هستند؟»، اخبار ادیان، شماره 13، اردیبهشت و خرداد 1384

ـ بی­‌نام، «سامری­‌ها میراث­دار قدیمی­ترین نسخه تورات»، اخبار ادیان، شماره 16، آبان و آذر 1384

همچینی متن تورات سامری به زبان عربی از این سایت قابل دانلود است:

http:/ / www.4shared.com/ file/ 39359877/ a6a720cd/ _____.html?dirPwdVerified=87e0a05

بازدیدها: 71

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *