درس های اخلاقی آیت الله مجتبی تهرانی|خداوند، انسان را پرده دار آفرید نه پرده در

درس های اخلاقی آیت الله مجتبی تهرانی|خداوند، انسان را پرده دار آفرید نه پرده در

خانه / پیشنهاد ویژه / درس های اخلاقی آیت الله مجتبی تهرانی|خداوند، انسان را پرده دار آفرید نه پرده در

هر بچّه ای که به دنیا می آید، از نظر درونی نهاد او این چنین است. پرده دار است نه پرده دَر و همان پرده داری موجب می شود که به طرف فعل قبیح و زشت نرود.

درس های اخلاقی آیت الله مجتبی تهرانی|خداوند، انسان را پرده دار آفرید نه پرده در
چون اینجا بحثم به روش مسائل اخلاقی است اوّل می روم سراغ تعریف علمای اخلاق. آنها در مباحث اخلاقی یکی از رذائل اخلاقی را به عنوان “وقاحت” مطرح می کنند که ما به آن می گوییم: بی شرمی و ضدّ آن را عَفاف می گویند. وقاحت از رذائل نفسانیّه است و عبارت است از: عدم مبالات نفس از ارتکاب محرّمات شرعیّه و عقلیّه و عرفیّه. در مقابل آن، ما می گوییم ضد او حیاء است. البتّه شاید در جلسۀ آینده این را بگویم که عفاف، ضدّ خاص است امّا من فعلا ضدّ عام آن را می گویم. فعلا نمی خواهم در اصطلاحات پیچیده وارد بشوم.تعریف حیاء
حیاء عبارت است از: محصور کردن و انفعال نفس از ارتکاب محرّمات شرعیّه و قبائح عقلیّه و عرفیّه، به جهت اینکه نکوهش نشود. مرحوم مجلسی رضوان الله تعالی علیه هم تعریفی راجع به حیاء دارد که می فرماید: اَلحَیاءُ مَلَکَهٌ لِلنَّفسِ تُوجِبُ إِنقِباضُها عَنِ القَبیحِ وَ إِنزِجارُها عَن خِلافِ الآدابِ خَوْفا مِنَ الَّلْومِ/ اگر بخواهم مطلب و بحث را ساده کنم؛ حیاء یک نوع پوشش برای روح است. این تعبیر که عرض کردم تقریبا هم در آیات قرآن وارد شده است هم در روایات که البتّه در روایات روشن تر است. در باب روح اینطور است که این برای انسان یک امری است از امور فطری و اکتسابی نیست. یک پوششی برای روح است.

حیاء در ارتباط با خداوند، دیگران و خود
آن وقت این پوشش، در روابط گوناگون قرار می گیرد. یک وقت در ارتباط با خدا قرار می گیرد، یک وقت در ارتباط با مخلوق و حتّی یک وقت در ارتباط با خود انسان قرار می گیرد. تقسیم بندی می کنند و می گویند “أَلحَیاءُ مِنَ اللهِ تعالی یعنی از خدا خجالت بکش”” أَلحَیاءُ مِنَ الخَلق یعنی از مردم خجالت بکش” أَلحَیاءُ مِنَ النَّفس ” یعنی لااقل از خودت خجالت بکش.
“الحیاء من الله ” عبارت از تقوا است
در بابِ آنجایی که “حیاء مِن الله” و خجالت کشیدن از خدا است، تعبیر می کنند به تقوا. شما در قرآن این تعبیر را ببینید : یَابَنىِ ءَادَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکمُ لِبَاسًا یُوَارِى سَوْءَاتِکُمْ وَ رِیشًا وَ لِبَاسُ التَّقْوَ ى ذَلِکَ خَیرٌْ ذَلِکَ مِنْ ءَایَاتِ الله/ ای فرزندان آدم لباسی برای شما خلق کردیم که شما را می پوشاند و مایه زینت شماست. امّا لباس پرهیزکاری بهتر است. اینها همه از آیات خداست تا متذکّر نعمتهای او شوند.

تقوا یک چیز درونی و مربوط به روح است. پوششی برای روح است. در این آیه از آن تعبیر به لباس می کند. پوشش است. من نمی خواهم وارد تفسیر این آیه بشوم؛ که بله! برخی مفسرین در این آیه” یَا بَنىِ ءَادَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکم لِبَاسًا یُوَارِى سَوْءَاتِکُمْ وَ رِیشًا” رفته اند سراغ همین پیراهن و لباس ظاهری ولی یک احتمال این است که نه! مقصود حیاء است. و در”أَنزَلنا” معنای نزول، خلقت است . در آیات زیادی هم داریم که نزول به معنای خلقت است مانند این آیه: وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ/ خداوند آهن را که از آسمان پایین نینداخته است؛ غرض خلقت است.
و آیاتی مثل” وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الَْنْعامِ ثَمانِیَهَ أَزْواجٍ” “وَ إنِْ مِنْ شَیْ ءٍ إلِاَّ عِنْدَنا خَزائنُِهُ وَ ما ننَُزِّلهُُ إلِاَّ بقَِدَرٍمَعْلُومٍ” که در همۀ این آیات، نزول به معنای خلقت را می گوید. حالا من نمی خواهم از بحثم منحرف شوم.عمدۀ بحثم این بود که تقوا، الحیاءُ مِن الله است و حیاء یک پوشش است. لذا علی علیه السلام در روایتی می فرماید”أَحسَنُ مَلابِسِ الدُّنیا أَلحَیاء/ بهترین لباسهای دنیا، حیاء است .در این روایت خیلی دیگر روشن و شفاف است. حیاء یک پرده ای است بر روی روح.

حیاء امری فطری و آمیخته با خلقت انسانها است

دیگر اینکه این یک امری است فطری و آمیخته شده با خلقت هر انسانی است و از مختصّات انسان هم هست. آنهایی که اهلش هستند را ارجاع می دهم به آن حدیثی که جنود عقل و جهل را دارد. در اصول کافی است و مرحوم صدرالمتألهین رضوان الله تعالی علیه آن را شرح کرده است. در آن روایت می فرماید “وَ الحَیاءُ وَ ضِدُّهُ الخُلعْ/ ضدّ حیاء را می گوید: پرده دری. خُلعْ یعنی پرده دری .پس معلوم می شود حیاء پرده است. بعد مرحوم صدر المتألهین که می خواهد حیاء را معنا کند، می فرماید”أَلحَیاءُ غَریزَهٌ إِنسانیَّه/ حیاء غریز ه ای انسانی است. بنابراین حیاء از مختصّات انسان است و امری است آمیخته به وجود و خلقت انسان. مابه الامتیاز انسان از سایر حیوانات در همین است. یکی از فرقهای انسان با حیوان همین جا است. ما یک مابه الاشتراکات با حیوانات داریم مانند اینکه: آنها می خورند ما هم می خوریم، آنها می آشامند ما هم می آشامیم. غریزۀ جنسی و امثال اینها را دارند. امّا انسان یک مابه الامتیاز دارد. مابه الامتیاز انسان از حیوان به حیای انسان است، به همین است یعنی همین پوشش که خداوند در درون انسان به ودیعه گذاشته است و خدا بذر حیاء را در درون هر انسانی پاشیده است، نشای حیاء را کاشته است. امری اکتسابی نیست. مثل بقیه امور فطریّه در انسان است که باید انسان او را شکوفا کند. من بحثم اینجا بود و این هم در ارتباط با عقل عملی است که ادراک حسن و قبح است. لذا علی علیه السلام در روایتی می فرماید”أَعقَلُ النّاسِ أَحیاهُم/ عاقل ترین مردم باحیاترین و باشرم ترین مردم است. یعنی این غریزه هرچه رشد پیدا کند در انسان این در بُعد انسانی بود. در بُعد الهی آن هم این است، چون ما هم بُعد انسانی داریم هم بُعد الهی داریم، انسان اینگونه است ابعاد گوناگون دارد؛ در بُعد الهی ما هم همین است؛ روایت از امام صادق علیه السلام است که می فرمایند”لا ایمانَ لِمَن لا حَیاءَ لَهُ/ کسی که شرم ندارد ایمان ندارد” من در ابتدا گفتم “الحیاءُ مِنَ الله تعالی” همین حیاء است که انسان را از نظر اعمال زشت و قبیح باز می دارد و ما در روایت از علی علیه السلام داریم”أَلحَیاءُ یَصُدُّ عَنِ فِعلِ القَبیحِ/ حیاء انسان را از انجام عمل قبیح باز میدارد.” حال قبح آن قبح عقلی باشد یا قبح شرعی. من اینها را فهرست وار می گویم. یک پوشش الهی است . انسان از نظر ذاتش پرده دار است یعنی باحیاست، پردهدَر نیست؛ چه در بُعد انسانی، چه در بُعد الهی. انسان در هر دو بُعد اینطور است. اصلاً در درون او است، یک چیز تحمیلی برای انسان نیست.

پرده داری در درون فرزند موجود است

هر بچّه ای که به دنیا می آید، از نظر درونی نهاد او این چنین است. پرده دار است نه پرده دَر و همان پرده داری موجب می شود که به طرف فعل قبیح و زشت نرود، من عرض کردم “حیای من الله” داریم، حیا من الناس داریم، حیا من النفس داریم. اینها در جای خودش بحث دارد، ولی بدانید ریشه این است. این که من عرض کردم راجع به حیا، هم نسبت به پیشگیری نسبت به افعال زشت است؛ هم قبل از آن است هم بعد ازآن است. کارسازی دارد. قبل از آن مانعیّت دارد یعنی این موجب می شود که انسان به سمت کار بد و زشت نرود، یعنی همین شرم که درونی است موجب می شود شرم او می آید. اگر یک وقتی هم نعوذ بالله فرض کنید یک کار زشتی از او سر زد تا آنجایی که هنوز مسخ نشده است و این پرده به طور کلّی دریده نشده و از بین نرفته، متأثّر می شود. خودِ او خجالت می کشد؛ خودش، خودش را سرزنش می کند. لازم نیست دیگران به او بگویند که ما تعبیر می کنیم می گوییم وجداناً ناراحتم . این وجداناً ناراحتم معنای آن همان مسئله حیاء بوده که خداوند در درون او گذاشته بوده است. این پرده را درید و مرتکب این کار زشت شد یعنی این مرزشکنی را کرد، چه مرز الهی باشد، چه مرز انسانی باشد، تا برسد به عرفی آن، در هر رابطه ای، هم قبل را می گیرد هم بعد را می گیرد؛ این تا آنجایی است که من عرض کردم و آن این که به طور کلّی بر اثر تکرار قبایح این پرده حیا از بین نرفته باشد. این را می خواستم بگویم خیال نکنید که فقط راجع به قبل است نخیر، بعد از عمل او هم هست. آن وقت اینجاست که نعوذ بالله اگر مسخ شد و این حیا و پرده داری او از بین رفت، دست به هر جنایتی می زند.

ما تعبیر می کنیم می گوییم: آدم دریده ای است. چه را دریده است؟ پرده حیا را دریده و پاره کرده است . لذا ما این را در روایات متعدّده داریم و این روایات را هم خاصّه نقل می کنند، هم عامّه. خیال نکنید فقط از طریق ماست. نه! اهل سنّت هم نقل می کنند. آنها هم متعدد نقل می کنند، ما هم متعدّد داریم. دارد از پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم: لَم یَبقِ مِن أَمثالِ الأَنبیاء إِلّ قَولُ النّاس إِذا لَم تَسْتَحْیِ فَاصْنَعْ ما شِئْتَ. حضرت فرمودند از مثالهایی را که پیامبران الهی می زدند باقی نماند مگر این حرفی که حرف همه مردم است، این را خوب دقت کنید، قول همه مردم. چرا؟ چون همه انسان اند، حیوان نیستند . و آن مثال شایع در میان مردم این است : وقتی که بنا شد شرم نداشته باشی هر جنایتی می خواهی بکن. یک روایت دیگر از امام هشتم علیه السلام دارد حضرت فرمود: ما بَقِیَ مِن أَمثالِ الأَنبیاءِ )علیهم السلام( إِلّ کَلِمَهٌ: إِذا لَم تَسْتَحْ فَاعْمَلْ ما شِئْتَ/ یک جمله از مثالهای انبیا در میان مردم ماند و آن اینکه وقتی که بنا شد شرم نداشته باشی هر چه می خواهی بکن. عامّه هم نقل می کنند.
در دو جای کنز العمّال دارد و آن این است از پیغمبر اکرم” آخَرُ ما أَدرَکَ النّاس مِن کَلامِ نُبُوَّه الاولی: إِذا لَم تَستَح فَاصنَع ما شِئت ”
وظیفه پدر ومادر در رشد دادن حیای فرزندان در همه ابعاد

مسئله حیاء در باب تربیت یک نقش زیر بنایی دارد به این معنا که پدر و مادر که به طور معمول و متعارف دو مربّیِ دست اوّل برای انسان هستند، اینها آنچه را که باید روی آن دقّت کنند این است که نکند من پرده حیای این بچّه را بدرم، بلکه پردۀ حیای او را حراست و حفاظت و رشد بدهند. نمی خواهد تو به او حیا بیاموزی نه! سرکوبش نکن، خود او شرم ذاتی دارد. این را رشدش بده. چه در بُعد دیداریات، چه در بُعد شنیداریات، چه در بُعد رفتاریات، چه با هیکل ات، چه با لباست، چه با لباسش. بالاترین جنایت پدر و مادر در باب تربیت نسبت به فرزند اینجاست که نعوذ بالله در این سه رابطه پرده حیای الهی این بچّه را بدرند. اینکه بچّه هر کاری دل او می خواهد بکند و هرچه می خواهد بگوید و هرچه می خواهد ببیند. لذا در باب تربیت این مسئله را داریم هیچ قابل شبهه هم نیست، که آن هسته مرکزی که کاربرد زیاد دارد در باب تربیت اینجاست. این را بدانید آن کسانی که اسیر هواهای نفسانی شان هستند که می خواهند در جامعه به اهداف شیطانی شان برسند از همین راه وارد می شوند: ترویج لاابالیگری، چه در بُعد الهی آن، چه در بُعد انسانی آن، در هر دو بُعد. همین کار را می کنند و به اهداف شان می رسند، جامعه را سوق می دهند به بی بند و باری به معنای پرده دری، پرده حیای جامعه را می درند چه در بُعد دینی آن، و چه در بُعد الهی آن، و چه در بُعد انسانی آن و دیگر هر جنایتی بخواهند می کنند

منبع:شبستان

بازدیدها: 152

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *