سه‌گانه دشمن در جنگ شناختی

خانه / تازه ها / سه‌گانه دشمن در جنگ شناختی

سه‌گانه دشمن در جنگ شناختی

یدالله جوانی

چکیده:

براساس سنت‌های الهی وجود دشمن برای مومنین و یک جامعه ولایتمدار که در مسیر تحقق حاکمیت ارزش‌های دینی حرکت می‌کند. یک امر قطعی و اجتناب ناپذیر است کار دشمن هم دشمنی کردن و ضربه زدن برای به شکست رساندن و وادار به تسلیم شدن مومنین و جامعه اسلامی است.

درچنین شرایطی طبق آموزه‌های اسلامی، دشمن شناسی و مقابله با دشمنان که همانا جهاد فی سبیل‌الله می‌باشد. یک امر واجب و عامل اصلی تامین عزت، مورد تاکید قرار گرفته است.

تجربه ۴۵ سال گذشته ملت ایران این مهم را ثابت کرده که تنها در پرتو جهاد و مبارزه با دشمنان می‌توان استقلال، امنیت و عزت ملی را حفظ کرد.

اینک با توجه به تحولات منطقه و سقوط دولت بشار اسد در سوریه، ملت، کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران مورد شدیدترین تهاجم و جنگ ترکیبی دشمنان خود با محوریت آمریکا قرارگرفته است.

بسیار روشن است که تنها راه خنثی‌کردن این تهاجم و جنگ ترکیبی یک جهاد همه‌ جانبه ترکیبی از سوی ملت ایران و نظام اسلامی می‌باشد.

درجنگ ترکیبی دشمنان، جنگ شناختی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار می‌باشد. جنگی که راهبرد اصلی مقابله با آن، جهادتبیین یا «نهضت روشنگری و بصیرت‌افزایی» است.

درجنگ شناختی دشمن بر روی سه‌گانه «دشمن‌هراسی، یاس آفرینی، اختلاف‌افکنی» درمیان مردم ایران متمرکز شده است. باید چگونگی عمل دشمن با ابزار رسانه برای رسیدن به این سه‌گانه را خوب فهمید. و با جهاد ترکیبی و خصوصا جهادتبیین، نقشه شیطانی آنان را همانند گذشته ناکام‌گذاشت. این نوشتار به اختصار این موضوع را بررسی می‌نماید.

مقدمه:

انقلاب اسلامی بدون تردید یک حرکت معجزه‌آسا ازسوی ملت ایران با یک رهبری دینی و الهی، حرکتی بود. در امتداد بعثت پیامبر عظیم‌الشان اسلام که به نتیجه رسید. و اسلام ناب محمدی (ص) را احیاء نمود.

این حرکت به رغم توطئه‌ها و فشارهای همه جانبه تمامی قدرت‌های شیطانی شرق و غرب عالم، به دلایل گوناگون ماندگار شد. و اینک بیش‌از پیش قدرت‌های استکباری و در راس آن آمریکای جهان‌خوار را نگران کرده است.

پدیدایی مقاومت در منطقه راهبردی غرب آسیا و نقش‌آفرینی آن در مقابله رژیم صهیونیستی در یک سال و نیم‌گذشته این واقعیت را آشکار نمود. که مقاومت در حال تبدیل شدن به یک پدیده جهانی غیریابل کنترل ازسوی قدرت‌های استکباری است.

حرکت‌های دانشجویی‌ای که این جنبش پیدا کرده و درکشوری چون آمریکا از برجستگی خاصی برخوردار شده. و با صراحت این جنبش‌ دانشجویی از آزادی فلسطین و نابودی اسرائیل کودک‌کش سخن می‌گوید. حرکتی نیست که بتوان راحت از آن عبور کرد.

به دلیل اهمیت فوق العاده این جنبش، رهبر حکیم انقلاب اسلامی طی پیامی خطاب به دانشجویان آمریکایی شکل دهنده به تجمعات و اعتراضات که تحت شدیدترین فشارها هم قرار گرفته‌اند. با صراحت ضمن تایید درستی حرکت آنان از این دانشجویان به عنوان بخشی از مقاومت یاد کرده که در سمت درست تاریخ ایستاده‌اند. آن هم تاریخی که در حال ورق خوردن با تحولات بزرگ و جابجایی قدرت از غرب به شرق رو به راست، آری این تحولات عظیم در مقیاس جهانی از جمله آثار و پیامدهای انقلاب اسلامی است.

انقلابی که پرچم اسلام ناب محمدی و اسلام سیاسی استکبار ستیز را به اهتراز درآورده است. واقعیت آن است که در ۴۵ سال گذشته، استکبار جهانی با به کارگیری همه توان خود علیه ملت ایران و جمهوری اسلامی، نتوانسته این ملت را به شکست و تسلیم بکشاند.

و اینک جمهوری اسلامی به عنوان محور اصلی جبهه مقاومت تعیین کننده منطقه‌ای و در حال تبدیل شدن به یک قدرت بین‌المللی ارزیابی می‌شود. در چنین شرایطی دشمنان، علیه ملت ایران دست به یک جنگ شناختی گسترده زده و تصور می‌کنند در صورت تسلط بر اذهان و قلوب ایرانیان، قادر خواهند بود. زمینه‌های فروپاشی جمهوری اسلامی را در درون کشور ایران و جامعه ایرانی پدید آورند.

سرمایه‌گذاری‌های آنان در حوزه رسانه‌های فارسی زبان به عنوان مهم‌ترین ابزار جنگ شناختی حکایت از امیدواری آنان برای رسیدن به نتیجه دلخواهشان دارد.

شرایط این ملت بزرگ و همواره در صحنه است که باید با شناخت درستی از توطئه‌های دشمنان با چگونگی عمل دشمن آشنا شود. و همانند گذشته با عملی درست و به هنگام این توطئه‌ها را خنثی نماید آشنایی با جنگ شناختی دشمن، اهداف دشمن در این جنگ و شیوه و ابزارهایی که برای تحقق این اهداف به کار می‌برد.

از الزامات مقابله با جنگ شناختی دشمن است. رهبر حکیم انقلاب اسلامی در هفته‌های اخیر، همانند گذشته به خوبی نقشه‌های دشمن را ترسیم کرده و مسئولان و آحاد جامعه را برای مقابله با این نقشه‌های شیطانی فراخوان داده‌اند.

حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) دربیانی، سه‌گانه «دشمن‌هراسی، یاس آفرینی و اختلاف افکنی» را مهمترین اقدام دشمن در مقطع کنونی دانسته و مقابله با این سه‌گانه را ضروری دانسته‌اند.

از آنجا که جهاد تبیین از مهمترین راهبردهای مقابله با جنگ شناختی دشمنان است و هیات های مذهبی، خطباء و روحانیون و مداحان اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، دارای بهترین فرصت‌ها برای این جهاد بزرگ روزگار ما می‌باشند.

لذا آشنایی آنان با این جنگ شناختی و مصادیق آن از یک‌سو و چگونگی مقابله با این جنگ ازطریق جهادتبیین ازدیگر سو، یک ضرورت است. متن حاضر با همین هدف نگارش شده و امید است به صاحبان قلم و برخودار از موقعیت‌های سخنرانی و وعظ و خطابه در امر مقدس جهادتبیین کمک نمایند.

 

جنگ شناختی و هدف راهبردی درآن

تصرف در همه جنگ‌ها یک هدف اصلی و راهبردی به‌شمار می‌آید، درجنگ‌های نظامی که با لشکرکشی‌ها همراه است معمولا تصرف سرزمین‌ها و سلطه بر مردمان آن، یک هدف است.

درجنگ شناختی هم، هدف نوعی تصرف است اما نه تصرف سرزمین، آب و خاک و یا مناطق سوق الجیشی و مهم، بلکه مهمتراز این‌ها، هدف تصرف اذهان، دل‌ها و قلب‌های مردم یک سرزمین است.

برهمین اساس از جنگ شناختی با عنوان‌هایی مانند: جنگ ادراکی، جنگ روایت‌ها و قرائت‌ها و یا جنگ اراده‌ها و همچنین جنگ بین الاذهان هم یاد می‌شود. دشمنی که نتواند سرزمین و جغرافیای یک ملت را با لشکرکشی و ابزارهای سخت به‌دلیل مقاومت، مبارزه و ایستادگی آنان دربرابر چنین لشکرکشی تصرف کند.

با روی آوردن به جنگ شناختی و ازطریق تصرف اذهان و دل‌های مردم آن سرزمین به‌راحتی می‌توانند به اهداف خود در آن جغرافیا دست یابد.

درواقع دشمن با جنگ شناختی به دنبال فریب یک ملت برای درهم شکستن ارادا‌های آنان و پایان‌بخشی به مقاومت ایشان می‌باشد. تصویرسازی‌های نادرست، روایت‌های غلط و تحریف وقایع و حقایق، بزرگنمایی و کوچک‌نمایی‌ها ازجمله تاکتیک‌ها در این جنگ شناختی برای ادراک سازی مورد نظر است. دراین تصویرسازی رسانه‌ای به راحتی می‌توان جای خادم و خائن، شهید و جلاد، ظالم و مظلوم را عوض کرد.

سوریه با جنگ شناختی تصرف شد

تصرف سوریه ازسوی گروه‌های تروریستی با طراحی آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها به کمک برخی از کشورهای منطقه، نمونه‌ای برجسته از کارآمدی جنگ شناختی برای تصرف یک سرزمین است. بحران درسوریه از سال ۲۰۱۱ میلادی با شکل‌گیری گروه های مسلح داخلی و خارجی آغاز شد‌. تجهیز، حمایت و پشتیبانی این گروه‌ها از سوی بیگانگان و خصوصاً جبهه ضد مقاومت موجب قدرت یابی این گروه‌ها و تصرف بخش‌های قابل توجهی از سرزمین سوریه از سوی آنان گردید. اما خشونت به خرج دادن این گروه‌ها با رویکرد داعشی، وابستگی آنان به بیگانه، تخریب‌ها و سربریدن‌ها، شرایطی را پدید آورد که دولت سوریه و ارتش این کشور با کمک مردم سوریه و جریان مقاومت، توانست بخش‌های وسیعی از سرزمین سوریه را از این گروه‌های مسلح بازپس گرفته و آنان را شکست دهد. آن‌چه در ماه‌های اخیر اتفاق افتاد و طی ۱۱ روز دولت سوریه به دست گروه‌های تروریستی ساقط شد، چیزی نبود جز آن‌که با مجموعه‌ای از کارهای شناختی ازسوی همان جبهه و جریان بحران‌آفرین قبلی، طی چندسال اول ذهن‌ها، قلب‌ها و دل ها تصرف گردید و سپس در یک حرکت برق‌آسا همه‌جا و ازجمله سرزمین سوریه تصرف شد. چرا که درمقابل این حرکت نظامی و جدید گروه‌های تروریستی که از ادلب به سمت حلب شروع شد، نه‌ ارتش دست به مقاومت زد و نه مردم و حاکمیت هم بدون ارتش و مردم نمی‌توانست کاری انجام دهد. بررسی و رصد رسانه‌ها و فضای مجازی، ذهن، دل و افکار عمومی سوری‌ها را طی چندماه تحت تاثیر قرارداده بود نشان می‌دهد، در یک حرکت پرحجم از‌ گروه‌های تروریستی با آن سابقه خشونت و وابستگی، تحت عنوان فرشته‌های نجات درون سوریه یاد می‌شود و بشار اسد و دولتش هم متهم به دیکتاتوری و انواع فسادها می‌شود.

مشکلات اقتصادی و فسادی‌های رایج ناشی از تحریم‌ها، جریان نفوذ و منفعت طلبی‌ها هم زمینه‌های تاثیرپذیری مردم از این جنگ شناختی را فراهم ساخت. حال که دولت بشار اسد سقوط کرد و سرزمین سوریه به دست گروه‌ها افتاد، ملت سوریه در همان روزهای اول شاهد نابودی تمامی زیر ساخت‌ها و دارایی‌های خودش ازجمله درحوزه نظامی و دفاعی از سوی کسانی بود که در آن جنگ شناختی با صراحت از دوستی با مردم سوریه سخن می‌گفتند! صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها، بارها و با شکل‌های مختلف، به مردم سوریه این پیام را می‌دادند که ما دوست شما هستیم، مشکل ما با دولت بشار اسد است که در سوریه حقوق مردم را رعایت نمی‌کند، او جلوی آزادی‌ها را گرفته و یک نظام استبدادی و دیکتاتوری به راه انداخته است. اما به محض ایجاد خلا سیاسی در سوریه با سقوط بشار اسد، همان مدعیان دوستی با مردم سوریه، با بمباران‌ها و لشکرکشی‌ها، هم خسارت‌های سنگینی به زیرساخت‌های کشور سوریه وارد ساختند و هم با تحقیر ملت سوریه، شرایطی را برای آنان رقم زدند که آینده سوریه بسیار مبهم و نامعلوم است. این وضعیت درحالی رقم خورده و پیش آمده که مردم سوریه در جنگ شناختی شکل گرفته علیه آنان، تصور می‌کردند با سقوط دولت بشار اسد، کشورشان گلستان می‌شود و همه مشکلات آنان مرتفع می‌گردد.

هدف جنگ شناختی علیه ملت ایران

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سیاست جبهه استکبار نابودی انقلاب اسلامی و ساقط کردن جمهوری اسلامی بود و براین اساس با انجام مجموعه‌ای از اقدامات مانند ترور، بمب‌گذاری، طرح‌ریزی کودتا، غائله تجزیه طلبی و در نهایت جنگ، تصور می‌کرد به هدف و خواسته خود می‌رسد اما برخلاف تصورات دشمن، ملت ایران دربرابر تمامی این توطئه‌ها ایستادگی کرد و نه‌تنها این توطئه‌ها و فشارها موجب شکست جمهوری اسلامی نشد، بلکه موجبات رشد و پیشرفت ایران را فراهم ساخت. با گذشت یک دهه از عمر جمهوری اسلامی، دشمن به این جمع‌بندی رسید، پیوند میان مردم و نظام ولایی در ایران، یک پیوند مستحکم اعتقادی است و تا زمانی که این پیوند برقرار باشد، هیچ تغییری درسیاست‌ها، رویکردها و ساختارها در ایران متصور نیست. دشمن با چنین تحلیلی از نظام مردم سالاری دینی در ایران، سیاست فاصله‌اندازی بین مردم ایران با نظام ولایت فقیه را در دستور کار خودش قرار داد. تهاجم فرهنگی و یا تعبیر مقام معظم رهبری (قتل عام فرهنگی) در ایران که ازسوی جبهه استکبار طراحی گردید، هدف اصلی‌اش قطع پیوند مردم با ولایت ازطریق ایجاد تغییر در باورها، ذائقه‌ها، ارزش‌ها و سبک زندگی مردم ایران بود. ماهیت تهاجم فرهنگی علیه ملت ایران که از دهه دوم انقلاب اسلامی آغازشده، جنگ شناختی است. درجنگ شناختی هدف تغییر نگاه‌ها، باورها، اعتقادها، ارزش‌ها، ذائقه‌ها و علقه‌ها است. درجنگ شناختی هدف تصرف ذهن و قلب است.

در دهه‌های اخیر دشمنان انقلاب اسلامی و نظام مردمی و ولایی در ایران، تنها راه پایان بخشی به جمهوری اسلامی‌ را نابودسازی سرمایه‌های اجتماعی نظام سیاسی درایران دانسته و جنگ شناختی را اصلی‌ترین راهبرد برای تحقق این هدف می‌دانند.

نمونه‌هایی از جنگ شناختی در دهه‌های اخیر

همانطور که اشاره شد، هدف جنگ شناختی جبهه استکبار علیه مردم ایران و انقلاب اسلامی، نابودی سرمایه اجتماعی به‌عنوان مهم‌ترین پشتوانه برای نظام سیاسی ولایت محور در ایران است. دراین جنگ با راهبرد نفوذ و استفاده از ابزار رسانه، شناسایی جریان‌ها و گروه‌های مستعد و غرب‌گرا، تلاش می‌شود نگاه مثبت مردم ایران به نظام سیاسی و ولایت، به نگاه منفی تبدیل شود و با این تغییر نگاه، در شرایط لازم، مردم به جای حمایت و پشتیبانی از نظام و ولایت فقیه، به مقابله و مخالفت، ایجاد اغتشاش و نافرمانی روی آورند. نکته قابل توجه اینکه دشمنان در این جنگ شناختی، از برخی جریان‌های سیاسی فاصله دار از ارزش های سیاسی انقلاب اسلامی نهایت بهره را در سال‌های گذشته برای پیشبرد مقاصد خود برده‌اند. به اختصار به نمونه‌هایی از این رویدادهای سیاسی در دهه‌های گذشته که در بستر جنگ شناختی درکشور پدید آمد اشاره می‌شود.

۱- فتنه‌ کوی دانشگاه در ۱۸ تیر ۱۳۷۸

با انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۶ و شکل‌گیری جبهه دوم خرداد و طرح شعارهایی چون جامعه مدنی، توسعه سیاسی و اصلاحات، شاهد شکل‌گیری یک حرکت شناختی برای تغییر نوع نگاه مردم ایران در موضوعات مهم سیاسی بودیم. این حرکت پرشتاب به ظاهر ازسوی برخی گروه‌های سیاسی داخلی انجام‌ می‌گرفت، لکن در پشت صحنه آن، غرب و دشمنان اصلی انقلاب اسلامی قرارداشتند از ابزارهایی چون روزنامه‌های زنجیره‌ای و حرکت برخی از تشکل‌های دانشجویی، بیشترین بهره گرفته شد تا شاید بتوانند در ایران تغییرات ساختاری را به وجود آورند.

بدبین‌سازی و بی‌اعتمادسازی مردم نسبت به نظام سیاسی ولایت محور از طریق ناسالم معرفی کردن، مستبد و دیکتاتور معرفی کردن نظام سیاسی ولایت ‌محور، راهبردهایی بود که برای گسستن پیوند میان مردم و ولایت ازسوی روزنامه‌های زنجیره‌ای و برخی از گروه‌های سیاسی و تشکل‌های دانشجویی دنبال می‌شد.

درادامه چنین فضاسازی‌ها بود که به ناگاه درروز ۱۸ تیر سال ۱۳۷۸ فتنه کوی دانشگاه شکل گرفت و در این فتنه، نظام متهم به سرکوب و کشتار گردید! رسانه‌های خارجی براین موضوع تمرکز کردند. از قم برای کشته‌های دانشجویان بیانیه داده شد تعدادی از دانشگاه‌های مهم تهران سیاه پوش شد. دانشجویان و مردم برای تظاهرات علیه نظام به خیابان‌ها فراخوانده شدند. این فضاسازی‌ها درحالی بود که هیچ دانشجویی کشته نشده بود. خوشبختانه مردم ایران مغلوب این جنگ شناختی نشدند و با خلق حماسه ۲۳ تیر ۱۳۷۸ جریان فتنه را با شکست مواجه کردند.

۲- فتنه آمریکایی – صهیونیستی ۸۸

پس از شکست فتنه کوی دانشگاه که دشمنان برای آن حدود ۱۰سال کارکرده بودند، با ۱۰ سال کار دیگر و با بهره‌کیری از الگوی انقلاب‌های رنگی و کودتاهای مخملی، فتنه ۸۸ را با بازیگری بزرگ شده‌های سرسفره انقلاب و نام آور شدن پست‌های سیاسی و کلیدی در جمهوری اسلامی پدید آورند. فتنه ۸۸، یک فتنه کاملا آمریکایی – صهیونیستی با بازیگری داخلی‌ها بود که هدفی جز براندازی نظام جمهوری اسلامی طی یک فرآیند طراحی شده از قبل نداشت.

دراین فتنه با دروغ بزرگ تقلب و ده‌ها دروغ دیگر، تلاش شد ار مردم حامی نظام ولایی، مردمی درمقابل ساخته شود و این‌گونه نظام ساقط گردد. اما حماسه ۹ دی نشان داد که‌ مردم ایران، مردمی بصیر و ولایتمدار هستند و به این راحتی فریب نمی‌خورند.

۳- اغتشاشات دی ماه ۹۶ و بعداز آن

با شکست فتنه عظیم ۸۸ ازسوی مردم با خلق حماسه‌ ماندگار و معجزه آسای نهم دی، دشمنان بیکار نشسته و با تشدید جنگ شناختی و این بار با استفاده بیشتر از ابزار تحریم‌ها برای ایجاد نارضایتی میان مردم بخاطر مشکلات اقتصادی و معیشتی، زمینه‌های بروز نا آرامی‌ها، اغتشاشات و درگیر‌ی‌ها را میان اقشاری از مردم فراهم ساختند. دراین میان، درحالی که بروز نارضایتی و حرکت های اعتراضی در هرکشوری ازسوی مردم یک امر عادی و طبیعی است، هرنوع حرکت اعتراضی در ایران، با استفاده از شبکه های ساماندهی شده از ضدانقلاب و اشرار مزدبگیر، به سرعت رنگ سیاسی و ماهیت اغتشاش پیداکرده و شرایط امنیتی را پدید می‌آورد. هدف اصلی در این طراحی‌ها رویاروکردن مردم ایران با نظام اسلامی است. دلیل این نوع طراحی هم آن است که دشمنان، به این جمع‌بندی رسیده‌اند که انقلاب اسلامی را، با همان روشی که پدید آمد می‌توان ساقط کرد. یعنی باید مردم را نسبت به حکومت بدبین و بی‌اعتماد کرد و آینده را ناامیدکننده توصیف نمود و راه رسیدن به آینده درخشان را تغییر نظام سیاسی معرفی کرد. اغتشاشات دی ماه ۱۳۹۶، حوادث سال ۹۸ و اغتشاش بنزین ۱۳۹۸ در ابن چارچوب قابل تحلیل است.

نکته قابل توجه اینکه آمریکایی‌ها با پدیدایی چنین اغتشاشاتی در ایران، با صراحت درسال ۹۷ و ۹۸ از پایان دوران عمر جمهوری اسلامی سخن گفته، حتی اعلام کردند که جمهوری اسلامی، نمی‌تواند به رغم خود جشن چهل سالگی انقلاب را داشته باشد!

 

۴- بلوای پاییزی ۱۴۰۱

اغتشاشات گسترده در سال ۱۴۰۱، محصول یک جنگ شناختی تمام عیار بود. فوت یک خانم به نام (مهسا امینی) در شرایط خاص، بهانه‌ای شد تا یک طرح از پیش طراحی شده با انواع اتهامات به نظام سیاسی ایران اجرایی شود. پشت صحنه این طرح هم مانند فتنه ۸۸ و دیگر فتنه‌ها، آمریکایی‌ها، صهیونیست‌ها و برخی از دیگر کشورها بودند. براساس گزارش سازمان اطلاعات سپاه در پشت صحنه اغتشاشات ۱۴۰۱، بیش از ۲۰ کشور و ۵۰ سرویس اطلاعاتی و سازمان جاسوسی قرارداشتند. فتنه و اغتشاشات ۱۴۰۱ درابران بر بستر جنگ شناختی شکل گرفت. دراین جنگ شناختی، تلاش برای بدبینی و بی‌اعتمادی به نظام ازطریق ظالم، قاتل و ستمگر معرفی کردن مسئولان کشور و ضایع شدن حقوق مردم و ازجمله حقوق زنان و نبود آزادی درایران صورت گرفت. هرچند با برنامه‌ریزی جامع با استفاده از همه ظرفیت‌ها درسال ۱۴۰۱، دشمنان تصور می‌کردند سال ۱۴۰۱، سال پایانی جمهوری اسلامی خواهد بود لکن در پرتو بصیرت و هوشمندی مردم و برخورد صحیح و صبورانه نیروهای حافظ امنیت با معترضان تحت رهبری‌های خردمندانه و حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی، این توطئه نیز با شکست مواجه‌ گردید.

 

سه‌گانه دشمن در جنگ شناختی کنونی

درحالی‌که دشمنان القاءفروپاشی جمهوری اسلامی را در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ داشتند، با آغاز عملیات طوفان‌الاقصی در ۱۵ مهر ۱۴۰۲ و شکست ترمیم ناپذیر رژیم صهیونیستی دراین عملیات، به‌طور کلی شرایط به نفع جمهوری اسلامی تغییر کرد. محور مقاومت جان تازه‌ای گرفت و به رژیم کودک‌کش صهیونیستی و حامیانش، آسیب‌های جدی ازسوی مقاومت واردشد، رژیم صهیونیستی که خسارت‌های سنگین مادی و معنوی ناشی‌از عملیات طوفان‌الاقصی، موجودیتش را باخطر جدی مواجه کرده بود، به کمک آمریکا، دولت‌های اروپایی و برخی از کشورهای منطقه، از توان و ابزارهای دراختیار برای تغییر شرایط و روندها استفاده کرد. صهیونیست‌ها تصور می‌کردند، با بمباران‌ها و جنایت‌های بدون محدودیت همانند آنچه در غزه انجام دادند، به اهدافی چون آزادی اسراء، نابودی حماس و کوچ دادن مردم از غزه خواهند رسید. اما مقاومت و ایستادگی مردم غزه و مقاومت جانانه‌ حماس رژیم را در رسیدن به این اهداف اعلامی با شکست مواجه ساخت، با شکست رژیم در غزه، صهیونیست بر لبنان متمرکز شده و با بمباران‌های سنگین و اجرای نقشه‌های از قبل طراحی شده مانند انفجار پیجرها، به‌دنبال نابودی حزب‌الله برای جبران شکست‌های سنگین در غزه بودند. هرچند سیدحسین نصرالله و جمعی از فرماندهان حزب‌الله لبنان شهید شدند، اما در میدان و رزم زمینی رژیم صهیونیستی نتوانست به اهداف اعلامی برسد و درنهایت به آتش‌بس در لبنان تن داد. درچنین شرایطی باتوجه به طراحی‌های قبلی آمریکا، رژیم صهیونیستی و متحدین این دوکشور درمنطقه تحولات سوریه رقم خورد و بشار اسد سقوط کرد. سقوط بشار اسد و خارج شدن جغرفیای سوریه از محور مقاومت جنگ شناختی و عملیات روانی سنگینی با تاکید بر گزاره‌های زیر آغاز شد:

الف- سقوط بشار اسد در سوریه به‌معنای شکست سیاست‌های منطقه‌ای ایران است.

ب- باسقطو بشار اسد مقاومت به طور جدی ضعیف شده و درمسیر ضعیف شدن بیشتر قرارگرفته است.

ج- تحولات سوریه، ایران را درمسیر ضعیف شدن قرارداد.

د- به‌دنبال سقوط دولت بشار اسد به‌زودی حوادث مشابه در عراق رقم خواهد خورد و ایران موقعیتش را در عراق از دست خواهد داد.

ه- بعداز سوریه و عراق، ایران هم دست‌خوش تحولات اساسی می‌شود

رصد رسانه‌ها و شبکه‌های خبری و اجتماعی در هفته‌های اخیر نشان می‌دهد که هدف اصلی از این جنگ شناختی، شکستن روحیه و تفکر و اراده مقاومت ایرانیان از طریق هراس‌افکنی و یاس آفرینی و ایجاد اختلاف درمیان مردم و مسئولان است.

رهبرحکیم انقلاب اسلامی در دیدارهای متعدد در هفته‌های اخیر، نسبت به جنگ شناختی دشمن درباره مثلث «هراس‌افکنی»، «یأس‌آفرینی»، «اختلاف‌افکنی» هشدار داده و همگان‌ را به‌مقابله با این نقشه شیطانی دشمن فراخواندند. معظم‌له براین جمله تاکید دارند که جمهوری اسلامی و مقاومت روند روبه جلوی خودرا دنبال می‌کند و این دشمن است که دارای ضعف‌های جدی می‌باشد لکن با تبلیغات تلاش می‌کند خود را قدرتمند و ایران و مقاومت را ضعیف جلوه دهد.

 

 راهبرد اصلی مقابله با جنگ شناختی دشمن

باتوجه به اینکه دشمن درجنگ شناختی با دروغ پردازی، تحریف و فاصله انداختن بین واقعیات و اذهان می‌خواهد روایت خود را از وقایع و پدیده‌ها القاء نماید، راهبرداصلی مقابله با این جنگ، همانا جهادتبیین است. به‌عنوان مثال وقتی آمریکایی ضعیف شده،درتبلیغات خودنمایی می‌کند و خود را مقتدر نشان می‌دهد که هرکاری می‌تواند بکند باید با تبیین شکست‌ها و ناکامی‌های ایالات متحده طی ۴۵سال گذشته دربرابر ملت ایران و حتی دیگر ملت‌ها، این ترفند قدرت‌نمایی را خنثی کرد. رهبر حکیم انقلاب اسلامی درهمین خصوص در دیدار بامردم قم در سالروز رویداد تاریخی ۱۹ دی ۱۳۵۶ فرموند: (امروز کار اساسی، کارمهم دستگاه تبلیغاتی ما، برای دستگاه‌های فرهنگی ما، تبلیغات ما، وزارت ارشاد ما، صداوسیمای ما و فعالان فضای مجازی ما این است که پرده توهم اقتدار دشمن را پاره کنند، بشکنند و نگذارند تبلیغات دشمن بر روی افکارعمومی اثرکند).

دشمن با تبلیغات خود می‌خواهد تکرار داستان سوریه در ایران را القاء نماید، درحالی که ایران با سوریه اساسا از هیچ‌جهت قابل مقایسه نیست. البته اگر به رویدادهای تاریخی توجه داشته باشیم، زمانی هم که آمریکایی‌ها افغانستان و عراق را اشغال کردند، عده‌ای درداخل کشور تحت تاثیر تبلیغات دشمن و عمق‌بخشی و حتی مبتنی بر گرایشات سیاسی خود، بحث اشغال ایران با تکرار تحولات افغانستان و عراق در ایران را مطرح می‌ساختند، درحالی که بین ایران و این دوکشور اشغال شده تفاوت‌های اساسی وجود داشت.

 

نکته مهم در جهاد تبیین و مقابله با جنگ شناختی

درپایان به این نکته اشاره می‌شود که در تحلیل و تبیین حوادث و وقایع نباید نگاه نقطه‌ای داشت و با تحلیل یک رویداد مثل سقوط بشار اسد یک نتیجه کلی مانند تضعیف مقاومت و ایران گرفت. اگر نگاه ما جامع و فرآیندی باشد آن‌گاه روشن می‌شود که مقاومت فراز و فرود دارد، لکن در روند کلی همواره درحال قدرتمند شدن است، براین اساس باید با اطمینان این مطلب را مورد تبیین قرارداد که فردای مقاومت مهمتر از امروز آن به لحاظ قدرت و تایثر گذاری خواهد بود. همین مطلب درمورد ایران اسلامی به‌عنوان خیمه‌گاه اصلی مقاومت مطرح است و ایران همواره در همه جهات درحال افزایش قدرت است و آینده ایران بهتر از امروز آن خواهد بود. با این نگاه می‌توان‌گفت این آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند که کارنامه‌ای سراسر شکست دارند و نمی‌توانند با یک پیروزی تاکتیکی هرچند خیلی مهم مانند ساقط کردن بشار اسد، شکست‌های راهبردی خود را تامین نمایند.

اینک رژیم صهیونیستی مجبور به مذاکره برای آتش‌بس و آزادی اسرای خود با حماس است درحالی که با صراحت نابودی حماس را به‌عنوان شرط پایان جنگ در غزه اعلام کرده، امروزه یمن قهرمان توانسته درمقابل همه فشارها ایستادگی کند و دفاع از مردم غزه را ادامه دهد و درحالی که چندین کشور هسته‌ای او را مورد تهاجم قراردادند تا آن‌ها را متوقف نمایند اما موفق نشدند، این‌ها نشانه‌ای از قدرتمند شدن مقاومت است.

 

 

بازدیدها: 0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *