دعای روز هجدهم ماه رمضان همراه با صوت و شرح دعا
دعاهای روزها؛ از ابن عباس روایت کرده اند که پیامبر صلی الله علیه و آله برای هر روز، دعایی ذکر فرموده اند ؛ روز هجدهم
اللَّهُمَّ نَبِّهْنِي فِيهِ لِبَرَكَاتِ أَسْحَارِهِ
اى خدا مرا در اين روز براى بركات سحرها بيدار و متنبه ساز
وَ نَوِّرْ فِيهِ قَلْبِي بِضِيَاءِ أَنْوَارِهِ وَ خُذْ بِكُلِّ أَعْضَائِي إِلَى اتِّبَاعِ آثَارِهِ بِنُورِكَ يَا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِينَ
و دلم را به روشنى انوار سحر منور گردان و تمام اعضاء را براى آثار و بركات اين روز مسخر فرما به حق نور خود اى روشنى بخش دلهاى عارفان.
شرح دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان| آیت الله مجتهدی رحمة الله علیه
اللَّهُمَّ نَبِّهْنِی فِیهِ لِبَرَکَاتِ أَسْحَارِهِ وَ نَوِّرْ فِیهِ قَلْبِی بِضِیَاءِ أَنْوَارِهِ وَ خُذْ بِکُلِّ أَعْضَائِی إِلَی اتِّبَاعِ آثَارِهِ بِنُورِکَ یَا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِین [1] اللَّهُمَّ نَبِّهْنِی فِیهِ لِبَرَکَاتِ أَسْحَارِهِ
بهره مندی از برکات سحر
خدایا مرا متنبه کن تا از برکات سحرهای ماه رمضان استفاده کنم ، و اهل سحر باشم و طوری نباشد که فقط برای سحری خوردن بلند شوم و اهل نماز شب و دعای سحر نباشم، سعی کنید در طول سال از سحر ها استفاده کنید.
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ
از یُمن دعای شب و ورد سحری بود [2]
خدایا توفیق بهره برداری از برکات سحر را روزی من کن؛ حتی کسانی که نمی توانند روزه بگیرند، سحرها بیدار باشند تا از برکات سحر استفاده کنند.
وَ نَوِّرْ فِیهِ قَلْبِی بِضِیَاءِ أَنْوَارِهِ؛ خدایا قلب مرا نورانی کن به روشنایی انوار سحر
بخاطر اینکه سحر یک نورانیتی دارد ، خدایا به آن نور سحر قسمت می دهم که قلب ما را نورانی کن، الان قلبهای ما زنگ زده است، الان من خودم را می گویم قلب من هم دچار زنگار است، خود من به احوالات گذشته خودم که نگاه می کنم می بینم که آن آدم چهل سال پیش نیستم، دعای کمیل را که می خواندم شاید حدود سه ساعت طول می کشید و اصلا یک پلک بر هم زدن خسته نمی شدم؛ شصت و سه سال قبل که در مشهد بودم، مرحوم کلباسچی- که شرحی بر دعای کمیل هم از ایشان منتشر شده است به نام « انیس اللیل » – در صحن مسجد گوهرشاد دعای کمیل می خواندند آن هم از حفظ و با چه حال و هوایی ! اما الان که به خودم که نگاه می کنم دیگر آن حال نیست! محیط چه کار ها که با ما نمی کند! چرا چشم ما آلوده شده؟! چرا گوش ما آلوده شده؟! و … همه چیز ما عوض شده است.
لذا دعا، دعای خیلی خوبی است که از خدا بخواهیم قلب و دل ما را نورانی کند.
وَ خُذْ بِکُلِّ أَعْضَائِی إِلَی اتِّبَاعِ آثَارِهِ؛ خدایا تمامی اعضاء مرا طوری قرار بده که از آثار تو پیروی کنم
طوری باشم که چشم و دست و … همه اعضاء و جوارحم از آثار و برکات تو پیروی کند.
بِنُورِکَ؛ اما به نور خودت
خدایا تو را به نور خودت قسم می دهم که این حاجت من را برآورده کنی ! ممکن است بپرسی که مگر خدا نور دارد ؟ می گویم : بله « الله نور السموات و الارض » [3]
یَا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِین
ای خدایی که به نور خودت قلب عارفین را نورانی کرده ای
منظور از عارف کسی نیست که از عرفان دم می زند و حرف از وادی عشق می زند و خود آراسته به آداب اهل معرفت نیست؛ گاهی امام از عرفان می گوید و یک زمانی آدمی که محاسن ندارد از عرفان دم می زند ! و بین این دو تفاوت است.
برای دلت در بساز
شخصی به خدمت آیت الله اراکی رسید و گفت : مرا موعظه کنید؟
آقا گفتند: شما چکاره هستید؟
مرد گفت: نجّار
گفتند: برای دلت هم در ساخته ای ؟ اگر برای دلت در نساخته ای برو برای دلت در بساز
سخنی با جوانان
شما جوانان، الان که دل های شما پاک و نورانی است مواظبت از حریم قلب تان کنید و دری محکم و آهنین بر آن بسازید تا شیطان بر دل شما راه پیدا نکند و اگر امروز و فردا بکنید، دیر می شود، در روایت آمده است که عمر به چهل سالگی که رسید شیطان بر پیشانی شخص گناه کار بوسه می زند و می گوید ، کار تو دیگر تمام شده است [4] ؛ چرا که دل تبدیل به ویرانه شده است و خرابه ای بیش نیست. خوشا بحال جوان هایی که قدر نعمت جوانی را می دانند.
دعاهای استخراج شده: 1. استفاده از برکات سحر؛ 2. نورانی کردن قلب (توسط خدا)؛ 3. تمام اعضا و جوارحم از آثار و برکات تو (یعنی قرآن و احادیث) پیروی کند.
پی نوشت:
[1] – بحارالأنوار ج : 95 ص : 50
« اللَّهُمَّ نَبِّهْنِی فِیهِ لِبَرَکَاتِ أَسْحَارِهِ وَ نَوِّرْ فِیهِ قَلْبِی بِضِیَاءِ أَنْوَارِهِ وَ خُذْ بِکُلِّ أَعْضَائِی إِلَی اتِّبَاعِ آثَارِهِ یَا نُورَ قُلُوبِ الْعَارِفِینَ »
[2] – دیوان حافظ شیرازی
[3] – (24) النور: 35
ترجمه : خداوند نور آسمانها و زمین است
[4] – مشکاة الانوار-ترجمه هوشمند و محمدی ص 343
رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: چون مرد به چهل سالگی رسد و خیرش از شرش بیشتر نباشد؛ شیطان بین دو چشمش را ببوسد، و گوید: این چهره ای است که رستگار نگردد.
شرح دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان| جواد محدثی
أَللّـهُمَّ نَبِّهْنى فيهِ لِبَرَكاتِ أَسْحارِهِ وَ نَـوِّرْ فـيهِ قَـلْبى بِضيـآءِ أَنْـوارِهِ وَ خُذْ بِكُلِّ أَعْضآئى اِلَى اتِّباعِ آثارِهِ بِنُورِكَ يا مُنَـوِّرَ قُـلُوبِ الْعارِفينَ.
فرازهای این دعا عبارت است از:
در نگاه روشن شب زنده داران
دلى ز«بارقه» روشن
«تن» در خدمت «جان»
در نگاه روشن شب زنده داران
اگر لذّتِ ترك لذّت بدانى
دگر لذّت نفس، لذّت نخوانى
هزاران در، از خلق، برخود ببندى
گرت باز باشد درى آسمانى
سفرهاى عِلوى كند مرغ جانت
گر از چنبر آز، بازش رهانى
چنان مى روى، ساكن و خواب درسر
كه مى ترسم از كاروان، بازمانى
نصيحت همين است جان برادر
كه اوقات، ضايع مكن، تا توانى
كاروانى از نور، روان است، به سرعت برق مى گذرد، به تابندگى خورشيد، به سرشارى چشمه ساران، به بركت رمضان… و فقط يك «لحظه» بيدارى، كار عمرى را مى سازد، و يك «آن» توجّه، بركتهاى ساليان را به همراه دارد.
آنچه لازم است، «توجّه» است، و هشيارى!
«انتباه» است و بيدارى و درك «لحظات اللّه».
گرفتن آن برق هاى معنوى، و نفوذ دادن در رگهاى جان است و عمل كردن به رهنمود قرآنى كه: «وَبِالأسحارِ هُم يَستَغفِرُونَ».[1]
سحرهاى رمضان، همه بركت است.
«بركت»، يعنى خيرفراوان و نيكى جاودان،
«بركت»، ارزشهاى ماندگار است،
آنكه خواب را در ديدگانش مى شكند و چند مشت از آب بيدارى به صورت مى زند، خواب را از چشم خويش گرفته، و بيدارى را در آن مى نشاند، آشناى با بركات سحرگاهى است.
آنكه كام را با ياد خدا شيرين مى كند و دل را با ذكر حق، آرامش مى بخشد و صورت را در برابر پرتو معارف قرآن و معنويات رمضان مى گيرد، و دست و زبانش را خدايى مى كند،
آنكه از بستر گرم و نرم خواب ناز برمى خيزد،
و شب تار را، با زمزمه مناجات، با نواى نيايش، با فروغ ديدار، با روشنايى حضور…روشن مى كند، او، به بركات سحر دست يافته است.
چنين سحرخيزى، اراده اش تقويت مى گردد، از روزمرّگى مى رهد و عادت هر روزه را مى شكند.
«بركات اسحار» چه مى خواهى باشد؟!
اگر آن «تنبّه» و هشيارى را داشته باشى، سحرهاى رمضان، همه نور است و همه ضياء، و بنده، مفتون جلوه اللّه است و سرگشته جذباتِ حق!
مشتاق تو در كويت، از شوق تو سرگردان
از خلق خدا گشته، خرسند به خلقانها
از سوز جگر چشمى، چون حلقه گوهرها
وز آتش دل گاهى، چون رشته مرجانها
دلى ز«بارقه» روشن
بى شك، رمضان، ماه نور و روشنايى است.
ماه تجلّى بيشتر خداوند بر كائنات، ماهى است كه «شب قدر» را در دامن دارد. شبى كه بيداردلان بيدار ديده، طاعتى افزون تر و نيايشى عاشقانه تر دارند.
شبى كه بصيران، آن را «زنده» نگه مى دارند، با ياد خدا، با مناجات و دعا، با تلاوت قرآن، با نماز شب، با اشگ، با خون، با سوختن، گداختن، رفتن، رسيدن، وصال!
در شبها و سحرهاى اين ماه نورانى، لحظه ها تابندگى خاصّى دارند، زبان ها، عطر «ذكر» دارند و بوى «خدا» مى دهند. دستها، بوى تسبيح دارند و استغفار و «مصحف».
بايد دل را به روى اين خورشيد گرفت، بايد دريچه اى از جهان نور به تاريكخانه قلب گشود، بايد شوق پرواز داشت و فيض ديدار را آرزو كرد، بايد قلب را از آلودگيهاى كبر، منيّت، خودخواهى، هوى پرستى، هوس رانى، كينه توزى، غرور و ريا، پاك كرد، تا جلوه هايى از تواضع، خداجويى، اخلاص، عفو، عبوديّت، خشيت و خشوع، خوف و رجا و خضوع، بر آن بتابد.
چشم دل باز كن كه جان بينى
آنچه ناديدنى است آن بينى
در فراز دوّم نيايش امروز، از خداوند «نورانيّت قلب» را خواسته ايم.
آرى…قلب هم تيره مى شود، از «گناه»،
تاريك و بى فروغ مى شود… از «غفلت»
سرد و ظلمانى مى شود…از «نفس پرستى».
از ديگر سو، «روشندلى»، موهبتى است بزرگ كه اگر خدا لطف كند و دست نوازش بر سر بنده بكشد و بارقه اى از فروغهاى جاودان و ابدى حيات و معنويّت بر دلش بتاباند، همه عمر زنده گردد، به حياتِ آدميّت!…
و عجيب دنيايى است دنياى «دل»، با ويژگيها و اوصاف عجيب! دل آزرده، دلسوخته، دل آشفته، دل آگاه، دلبسته، دل افسرده، دلشكسته، دلشاد، دلخوش، دلخون، دلداده، دل مرده، دلتنگ، دل گرفته و…
همچنين تنگدل، سنگدل، تيره دل، روشندل، پاكدل، بيماردل، شوريده دل، سيه دل، بيداردل، خرّم دل، و…[2]
اين تركيبات ادبى، نشان دهنده دنياى شگفت و تو در توى قلب انسان است. چه خوب كه انسان توفيق يابد از تيره دلى به روشندلى برسد، و از دلمردگى، به زنده دلى، و از بيماردلى به بيداردلى…
آرى…نور قلب، با آگاهى است، با بصيرت و معرفت است، با يقين و ايمان است، با اطمينان و ذكر است.
«تن» در خدمت «جان»
سوّمين خواسته امروز، آن است كه تمام اعضاء و جوارح، در استخدام «بركات سحر» و فروغ رمضان باشد و اين، در صورتى ميسّر است كه:
«زبان» بر گفتن حق و ياد خدا و ترك زشتى ها بگردد،
«گوش» راهى براى ورود حكمت، به خانه دل شود،
«چشم»، به روى حرام و ناروا بسته باشد،
«پا»، به سوى ناروا و گناه نرود،
«دست» به ستم گشوده نگشته و به حرام دراز نشود،
«شكم»، انبار حرام و كانون حرص نگردد،
چه چيزى جز «تقوا» و پرهيزكارى مى تواند رعايت اين حقوق را در اعضا و اندام تضمين كند؟!
هريك از اعضا بر ما حقّى دارد و ما موظّفيم به رعايت آنها.
اگر لحظه اى دست و پا و چشم و گوش و زبان را به حال خود رها كنيم و زيرپوششى از خداترسى و حفاظى از ايمان و نگهبانى از «خوف» قرار ندهيم، همين اندام و اعضا كه مى توانند عامل رشد و وسيله سعادت گردند، به ابزار تباهى و اسباب سقوط تبديل مى گردند و به قول معروف:
به جاى آنكه قاتق نان شوند، قاتل جان مى گردند و به جاى آنكه بسازند، مى سوزند، و به جاى آباد كردن، ويران مى كنند و به جاى «عروج» دادن، به «هبوط» و «سقوط» مى كشند.
رمضان يك راه رشد است و سحرها، يك چراغ راهنماست.
دعاها، عامل رشد و نمازها، وسيله قرب است.
شب زنده دارى ها، احياگر جان است و «كفّ نفس»ها، عامل بالندگى اراده در جهت خدايى و دور شدن از وادى حيوانيت.
از خداوند بخواهيم، بار ديگر و چندبار، كه نسبت به بركتهاى سحرها، بيدارى عطا كند و از فروغ اين ماه بر دلهايمان بتاباند و اعضايمان را در استخدام پيروى از آثار اين بركت ها و فروغهاى جاودانه، بكار گيرد، از خدايى كه نور است، و روشنى بخش دلهاى عارفان است.
يارب دل پاك و جان آگاهم ده
آه شب و گريه سحرگاهم ده
در راه خود، اوّل زخودم بى خود كن
بى خود چوشدم، زخود به خود راهم ده
پی نوشت:
[1] ـ ذاريات، آيه 18.
[2] ـ در حديث است: چشم بى اشك نشانه قساوت دل است و قساوت دلهم پيامد گناه است: ما جَفّتِ الدُّمُوع اِلاّ لِقَسوَةِ القُلوبِ و ما قَسَتِ القلوبُ الاّ لِكثرةِ الذّنوب ميزان الحكمه، ج 5 ص 239.
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 612