بررسی دعای ندبه
انتصاب دعا به معصوم علیه السلام
اولین جمله ای که در مورد این دعا درکتاب المزار ابن مشهدی آمده این است:…انه الدعاء لصاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف … در مورد کلمه «لصاحب الزمان» که در این عبارت آمده بحث است که آیا منظور از آن این است که این دعا در مورد حضرت است و یا اینکه این دعا ازجانب حضرت است؟
برخی از علماء بر این عقیده اند که این دعای شریف از جانب امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف صادر گردیده است که در این میان می توان به مرحوم محدث نوری، میرزا محمد تقی موسوی اصفهانی (صاحب مکیال المکارم) اشاره کرد.
اما در طرف مقابل برخی دیگر از بزرگان همانند سید بن طاووس در کتاب گرانسنگ الاقبال بعد از نقل دعای ندبه می فرماید:
فإذا فرغت من الدعاء فتأهب للسجود بين يدي مولاك و قل ما رويناه بإسنادنا إلى أبي عبد الله ع قال إذا فرغت من دعاء العيد المذكور ضع خدك الأيمن على الأرض و قل…
مرحوم مجلسی نیز در کتاب زاد المعاد این دعا را منقول از جانب امام صادق علیه السلام می داند.
نتیجه: به هر صورت در مورد صدور این دعا از جانب امام معصوم دو احتمال (امام صادق علیه السلام و امام زمان علیه السلام) وجود دارد که در هر صورت می توان گفت که این دعا از جانب معصوم صادر گردیده است.
سند و منبع دعا
اشخاصی که این دعا را در کتاب هایشان نقل کرده اند به ترتیب عبارتند از:
ابو عبدالله محمد بن حسین بن سفیان بزوفری، او از اساتید بی واسطه شیخ مفید (م413هـ) و نخستین کسی است که این دعا را درکتابش موسوم به کتاب الدعاء نقل کرده است. زمان حیات او نزدیک به دوران غیبت صغری بوده است وهمه علماء او را توثیق کرده اند .
ابوالفرج محمد بن علی بن ابی قره قُنّایی از مشایخ اجازه نجاشی (372ــ450هـ) او این دعا را در کتابش موسوم به کتاب الدعاء نقل کرده است .
نکته: این دو کتاب اکنون در دسترس نمی باشند.
محمد بن جعفر بن علی بن جعفر مشهدی حائری معروف به ابن مشهدی (510ــ580هـ) درکتاب المزارالکبیر ، او درباره کتابش در مقدمه می گوید:
فإني قد جمعت في كتابي هذا من فنون الزيارات للمشاهد و ما ورد في الترغيب في المساجد المباركات و الأدعية المختارات و ما يدعى به عقيب الصلوات و ما يناجى به القديم تعالى من لذيذ الدعوات و الخلوات، و ما يلجأ إليه من الأدعية عند المهمات، مما اتصلت به ثقات الرواة إلى السادات…
این کتاب کاملترین و جامعترین کتابی است که در طول هشت قرنی که از تالیف آن می گذرد مورد استناد بزرگان بوده است.
کتاب مزار قدیم، بنا به قرائنی می گویند مولف این کتاب هم عصر صاحب احتجاج، مرحوم علی بن احمد طبرسی (تولد قرن6) بوده است. لازم به ذکر است، چون مولف این کتاب مجهول است تنها به عنوان موید بر نقل ابن مشهدی می توان از آن استفاده کرد.
سيد رضى الدين، على بن موسى بن جعفر بن طاووس (589ــ 664هـ) ایشان این دعا را در دو کتاب نقل نموده است:
ــ مصباح الزائر، ص446- 453
ــ الاقبال بالاعمال الحسنة، ص295
در نقل سید بعد ازخواندن دعا نماز هم روایت شده است.
محمد باقر بن محمد تقى بن مقصود على مجلسى، معروف به علامه مجلسى و مجلسى ثانى،
(1037 ــ 1110هـ) ایشان این دعا را درسه کتاب نقل می کند:
ــ تحفةالزائر، ص434، به نقل از سید بن طاووس وابن مشهدی
ــ زادالمعاد، ص486، ایشان درمقدمه به صحت اسناد ادعیه موجود در کتاب شهادت دادهاند.
ــ بحارالانوار ج99ص104، انتشارات الوفاء، بیروت ــ لبنان، به نقل ازمصباح الزائر سید بن طاووس
شیخ عباس قمی (م1359هـ) درکتاب مفاتیح الجنان، ص 880 به نقل ازمصباح الزائر سید بن طاووس
برخی ازشروح این دعا
ــ با دعای ندبه در پگاه جمعه، علی اکبر مهدی پور، تهران موعود عصر
ــ شرح دعای ندبه، سید علی اکبر واعظ موسوی، تهران مولف
ــ حدیث آرزو مندی، کریمی جهرمی، قم، راسخون
ــ کتاب شرح فراق، شرحی نو بر دعای ندبه؛ علی اصغر همتیان، انتشارات بنیاد فرهنگی امام مهدی عج، مرکز تخصصی مهدویت
زمان خواندن دعا
در کتاب المزار این جمله آمده که:…و یستحب ان یدعی به فی الاعیاد الاربعة، مرحوم علامه مجلسی نیز در بحار نیز این عبارت را بیان کرده است که خواندن دعا در چهار عید غدیر، قربان، فطر وجمعه مستحب است.
محتوای دعای ندبه
«این دعا از چهار فراز تشکیل شده که با یکدیگر مرتبط بوده و مجموعا یک منظومهی منظم و سیر منسجم را تشکیل می دهند.
فراز اول: حمد و صلوات
این دعا با حمد بر ربوبیت خداوند و صلوات بر پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت مکرمش علیه السلام آغاز می شود.
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد نبیه و آله و سلم تسلیما.
ستایش مخصوص پروردگار جهانیان است و درود و سلام مخصوص خداوند بر آقای ما پیامبرش و خاندان او باد.
فراز دوم: ثنای بر قضاء
این فراز که با حمد و ثنای دوباره بر جریان قضای الهی نسبت به اولیائش شروع می شود، در واقع دربردارندهی همهی دعا به نحو اجمال است که با عباراتی مختصر، مضامین بعدی دعا را مورد اشاره قرار می دهد.
اللهم لک الحمد علی ماجری به قضاؤک فی اولیائک… و جعلتهم الذریعة الیک و الوسیلة الی رضوانک.
بار خدایا! ستایش فقط تو را سزاست بر آن قضاء و قدری که دربارهی اولیا و نمایندگانت جاری شد… و آنان را سبب دست آویزی به سویت و وسیله ای برای خشنودی محض ات قرار دادی.
فراز سوم: تاریخ، از آغاز تا تکامل
در سومین فراز از این دعای شریف، ماجرای تفصیلی قضا و حکم الهی در مورد اولیائش مورد بررسی قرار می گیرد که در آن، نقطهی شروع تاریخ بشریت و تحولات اساسی و در نهایت، سیر تکاملی آن به سوی عصر حاکمیت حضرت بقیة الله علیه السلام که اوج تقرب جامعهی بشری به خدای متعال وهدف نهایی از خلقت است، مورد توجه واقع می شود. این فراز با عبارت فبعض اسکنته جنتک آغاز می گردد و با جملهی و نحن نقول الحمدلله رب العالمین به انتها می رسد.
فراز چهارم: استغاثه و طلب
استغاثه به درگاه حضرت حق، آخرین فراز از دعای ندبه را به خود اختصاص می دهد:
اللهم انت کشاف الکرب و البلوی….
خدایا! تویی تنها برطرف کننده گرفتاریها و سختیها… .
کلید فهم دعا
به نظر چنین می رسد که شاید بتوان از این دعای شریف، رهیافت های جدی و مفیدی را برای پی ریزی یک فلسفهی تاریخ بر مبنای معارف اصیل اهل بیت علیه السلام به دست آورد. اما قبل از ورود به بحث لازم است، اشاره ای گذرا به تعریف فلسفهی تاریخ و دیدگاه های مختلف در رابطه با آن داشته باشیم.
مقصود از فلسفه تاریخ، تحلیل کل تاریخ بشریت است; یعنی در این علم، جریان و حرکت تاریخ از ابتدا تا انتها، نحوهی تکامل تاریخ و عوامل حاکم بر تحول و تکامل آن مورد بررسی قرار می گیرند. بنابراین، از آن جا که تحلیل جریانها و تحولات تاریخی و نظر دادن در رابطه با حرکت تکاملی آن ها، از یک سو به چگونگی نگاه انسان به جهان بستگی دارد و از سوی دیگر، به کیفیت تحلیل از وجود انسان وابسته می باشد. دانشمندان مسلمان و موحد که اساس آفرینش و تکامل آن را بر پایهی خالقیت و ربوبیت حضرت حق بنا می نهند، نمی توانند نظریات مادی گرایانی که نظام آفرینش را بر اساس استقلال و استغناء ماده تحلیل می کنند، بپذیرند؛ زیرا نظریه پردازان مادی، کمال نهایی در خلقت را بر اساس مطلق گرایی حسی و اصل بودن محسوسات و لذایذ مادی تعریف می کنند و مبتنی بر همین دیدگاه، مرحلهی تکامل تاریخ را مرحله ای می دانند که در آن، غرایز انسانی به صورت تام و تمام ارضا شود. این نظر در تضاد جدی با عقاید و دیدگاه های پیروان آیین توحیدی اسلام است که بر پایهی اعتقاد به خالقیت مطلقهی خدای یکتا، تکامل خلقت را به ربوبیت الهی بر می گردانند و می گویند: این پروردگار یگانه است که با افاضه و ربوبیت دایمی خود، همهی مخلوقات را در مسیر تکامل قرار می دهد. که در این صورت، کمال تاریخ نیز هنگامی خواهد بود که جامعه به سمت پذیرش بیشتر ربوبیت و ولایت الهی و ظهور کاملتر آن، پیش رود. رسیدن به این هدف مهم فقط در کنار ارادهی انسانها ممکن خواهد بود; یعنی این انسانها هستند که با اختیار و پذیرش ولایت الهی، خود را در تکامل تاریخ، شریک می سازد و راز نزدیک شدن جامعه به یک پرستش اجتماعی را باز می کنند. در نتیجه، جریان ولایت و سرپرستی الهی در عالم انسانی، ظهور بیشتری پیدا می کند که این، همان کمال نهایی تاریخ است.
در این میان، اولیای خاص خدا، نقش مجرا و مسیر اجرای ولایت الهی را بر انسانها ایفا می کنند؛ یعنی این طور نیست که خداوند متعال برای اجرای ولایت خویش بر انسان ها، به طور مستقیم با آنها ارتباط برقرار کند، بلکه ولایت خویش را با واسطه و از طریق اولیای برگزیدهی خویش بر جامعهی انسانی اعمال می کند. و این اولیای مخصوص خدا هستند که به خاطر پذیرش تام و تمام ولایت الهی و سربلند بیرون آمدن از ابتلائات و امتحانات، اراده شان مجرای ولایت الهی در عالم هستی شده است و به همین دلیل، در نگاه معارف ملکوتی تشیع، کمال جامعهی انسانی و حرکت تاریخ به سمت کمال مطلوب، از بستر اولیای الهی گذر می کند و متناسب با ظهور ارادهی آنها در عالم انسانی خواهد بود; زیرا ایشان، خلیفه و جانشینان حضرت حق بر روی زمین هستند و انسانها وظیفه دارند که به ولایت آنها گردن نهند:
من اطاعکم فقد اطاع الله و من عصاکم فقد عصی الله.
هر که از شما پیروی کند، از خدا پیروی کرده و هر که از شما نافرمانی کند، خدا را نافرمانی کرده است.
به یقین هر کس که در این رهگذر، ولایت اولیای خدا را نپذیرد، تحت ولایت و سرپرستی شیطان درآمده است:
و الذین کفروا اولیائهم الطاغوت…
سرپرستی کسانی که کافر شدند به دست طاغوت است.
بنابراین، آن چه محور اساسی در پیوند افراد یک جامعهی توحیدی و حرکت آن به سوی کمال است، محبت و پذیرش ولایت الهی و تولی تام به ولایت ولی الله است. همان طور که محور پیوند بین افراد جامعهی شیطانی نیز محبت و تولی به شیطان و حرکت به سوی ارضای هر چه تمامتر غرایز مادی است.
به نظر می رسد این نوعی نگاه فلسفهی تاریخی به ماجرای ولایت ائمه و اولیای الهی علیه السلام در عالم انسانی است که گویا می توان تمام سیر عالم و حرکت جامعه به سوی خداوند متعال و حتی کیفیت این سیر را از مضامین عالی و نورانی دعای ندبه استظهار کرد.
شرح فرازها
فراز اول: حمد و صلوات
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد نبیه و آله و سلم تسلیما.
این فراز از دعای ندبه با تمام کوتاهی اش، بیان کنندهی خلاصه ای از تمام ماجرایی است که در عالم هستی و جامعهی انسانی باید اتفاق بیافتد.
عبارت الحمدلله رب العالمین به ماجرای ربوبیت خداوند متعال بر تمام هستی اشاره دارد که در نتیجه، ولایت الهی را به دنبال خواهد داشت. عبارت و صلی الله علی سیدنا محمد نبیه و آله و سلم تسلیما به مجرا و محور آن ربوبیت و ولایتی اشاره می کند که از جانب خدا بر تمام عالم سیطره دارد; زیرا محور ربوبیت الهی بر همهی هستی، از مسیر جریان این ربوبیت نسبت به نبی مکرم اسلام و اهل بیت گرامی آن حضرت علیه السلام می گذارد.
به طور کلی، می توان این فراز کوتاه را به عنوان براعت استهلالی برای مجموعه این دعای شریف و مطالبی که در بقیه فرازهای دعا به آنها پرداخته شده است، دانست.
فراز دوم: ثنای بر قضاء
در فراز دوم که با جمله اللهم لک الحمد علی ما جری به قضاؤک فی اولیائک الذین…آغاز می شود، خدا را بر آن چه از ناحیهی قضای الهی بر اولیائش جاری شده است، حمد می کنیم. در ادامهی این فراز، چگونگی جریان این قضاء را بر اولیا به طور مجمل چنین بیان می کند: از آن جا که خداوند تبارک و تعالی در عالم، نسبت به زهد در درجات و مراحل مختلف عالم دنیا از اولیائش، میثاقی گرفته و آنها نیز بر آن پیمان که با خدای خود بستهاند، پابرجا و استوار ماندند و همهی ابتلائات و سختیها را در راه حفظ آن میثاق تحمل کردند:
بعد ان شرطت علیهم الزهد فی درجات هذه الدنیا الدنیه… فشرطوا لک ذلک،
خداوند متعال هم به پاس این مجاهدتها و پایداری در میثاق، برجستهترین نعمت های ابدی خویش را برای ایشان برگزید، تلاش های آنان را پذیرفت و ایشان را به خود نزدیک کرد. نام شان را بلند و پرآوازه ساخت و ستایش آشکار خود را بر آنها قرار داد. این نعمت های عظیم تا آن جا ادامه یافت که خداوند، فرشتگان خود را بر آن اولیای گرامی فروفرستاد و با نزول وحی بر آن ها، ایشان را اکرام کرد و نتیجهی این پذیرش و تقرب الهی آن شد که خدا با بذل علم خویش، اولیای خاص خود را کمک کرد. هنگامی که به این منزلت رسیدند، آنها را وسیله و دست آویزی برای جلب خشنودی خود قرار داد، یعنی به مرتبه ای رسیدند که منشا هدایت برای همهی عوالم شدند.
فقبلتهم و قربتهم و قدمت لهم الذکر العلی و الثناء الجلی و اهبطت علیهم ملائکتک….
بنابراین، به طور خلاصه می توان گفت که در این فراز، چند نکتهی اساسی نهفته است که عبارتند از این که، اولیای الهی به خاطر میثاق زهدی که نسبت به درجات مختلف این دنیا با خدا بستند و بر تمامی ابتلائات و امتحانات سنگین آن نیز فائق آمدند، از جانب خدا از دو پاداش برخوردار شدند. نخست این که، خود مقرب درگاه الهی گشتند. دیگر این که، باعث هدایت و دست گیری نسبت به دیگر مخلوقها شدند و این، همان ماجرای قضای الهی بر اولیائش است که ستودنی است; زیرا محور ربوبیت الهی بر همهی عالم، از این مجرا واقع می شود.
البته باید دانست که رسیدن به مرحلهی حمد خدا بر جریان قضای الهی، نسبت به اولیائش نیازمند پشت سر گذاشتن مرحلهی سنگین ابتلاء به بلای ولی خدا و درگیر شدن با بلای ولی خداست که چنین ابتلایی دارای مراتب مختلفی است; زیرا بعد از ابتلاء د رمرحلهی نخست، باید بر بلای ولی الله صبر کرد و در درجهی بعد تسلیم آن بلا شد. سپس بر آن بلا راضی شد و در مرحلهی آخر، خدا را بر آن بلا شکر کرد. روشن است انسانی که از ابتلای ولی خدا فارغ است و به درک هیچ یک از بلایای اولیای خدا نرسیده است، هیچ گاه نمی تواند به مرحلهی حمد و شکر نسبت به چنین بلایی برسد; زیرا درک حمد بر قضای الهی منوط به این است که انسان، مجموعهی سختی های اولیای خدا را دیده و ثمرات آن را هم درک کرده باشد. هم چنین در این ماجرا، زیبایی صنع خدا نسبت به اولیای خودش را نیز دریافته باشد; که چنین انسانی پس از پیمودن این مراحل می تواند به حمد و ثنای خدا بر جریان قضائش نسبت به اولیائش برسد.
فراز سوم: تاریخ، از آغاز تا تکامل
این فراز از دعای ندبه که طولانیترین فرازهای آن به شمار می آید، به بیان تفصیلی مراحل تکامل تاریخ می پردازد که بر این اساس، این فراز را به چند بخش می توان تقسیم کرد.
بخش اول:
فبعض اسکنته جنتک الی ان اخرجته منها… فنتبع آیاتک من قبل ان نذل و نخزی.
در بخش اول، گذری اجمالی به ماجرای بعثت انبیا دارد که بعد از ذکر حضرت آدم و جریان بیرون رانده شدن او از بهشت، به بیان هر یک از انبیای اولوالعزم به همراه مهمترین حادثه ای که در طول رسالت آنها رخ داده، می پردازد. در ضمن چند کلمه، محوریترین و اصلیترین صحنهی جریان قضای الهی بر ایشان را بیان کرده است که اگر از منظر فلسفهی تاریخی خواسته باشیم به این بخش از دعا نگاه کنیم، باید بگوییم که این بخش به بیان سرحلقه های اساسی تکامل تاریخ که همان بعثت انبیای اولوالعزم است، پرداخته است. چرا که اگر ما، کمال جامعهی بشری را مرحلهی تقرب به سوی خدای متعال بدانیم که در آن ولایت الهی به ظهور رسیده و همهی شؤون جامعه بر مدار ارادهی الهی می چرخد، طبیعی است که عمدهترین مراحل کمال تاریخ را بعثت انبیای صاحب شریعت ارزیابی می کنیم; زیرا با بعثت هر کدام از انبیای اولوالعزم که پیوند بین خدای متعال و جامعه بشری بودند، شریعت الهی بر روی زمین از کمال بیشتری برخوردار شد. در نتیجه، زمینهی بندگی خدا بیش از پیش برای انسانها فراهم گشته است و این، ورود جامعهی بشری به مرحلهی جدیدی از هدایت را به دنبال می آورد. در پایان این بخش از دعا، یادآور می شود که به وسیلهی بعثت این انبیا، حجت الهی بر همهی تاریخ تمام شده و با این بیان، محدودهی ربوبیت و ولایت الهی بر تاریخ را روشن می کند که هیچ منافاتی با اختیار و اراده انسان ندارد، بلکه چه بسا انسان هایی که بعد از آمدن فرستادگان الهی (که از ناحیهی آن ها، ولایت خدا بر جامعه جاری می شود) باز هم راه باطل را پیش گیرند و تولی طاغوت را بپذیرند; زیرا قبل از این، حفظ محور حق در تاریخ را مرهون تلاش های این انبیا برمی شمرد.
بخش دوم:
«الی ان انتهیت بالامر الی حبیبک و نجیبک محمد صلی الله علیه و آله و سلم وسلم….»
بعد از اتمام بررسی مراحل تحول تاریخ با بعثت برخی از انبیای اولوالعزم، در بخش دوم از این فراز دعا، با بیان ویژگی هایی از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به سراغ مرحلهی متکامل تری از تاریخ می رود که با بعثت آخرین فرستادهی خدا به وجود آمد. این مطلب را با دقت در ویژگی هایی که در این بخش از دعا برای رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم برشمرده می شود، می توان دریافت. انتخاب پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وسلم به عنوان سید و آقای همهی مخلوقات، زبدهی برگزیدگان، برترین انتخاب شدگان و گرامیترین کسی که خدا به او اعتماد کرده، همه حاکی از آن است که تقدم و سرآمد بودن آن حضرت بر دیگر انبیا، امری روشن و آشکار است. در نتیجه، بعثت آن حضرت نیز از ویژگی های منحصر به فردی برخوردار خواهد بود که از آن جمله می توان، بعثت عام و فراگیر پیامبر اسلام نسبت به جن و انس، نفوذ شریعت و رسالت آن حضرت به مشرق و مغرب و نصرتش با رعب و ترس و حفاظت آن بزرگوار به وسیلهی بهترین ملایکه و در نهایت، وعدهی پیروزی او و دینش بر دیگر ادیان و… را نام برد.
بنابر این، به یقین، می توان گفت اگر مراحل بلوغ و تکامل عالم با بعثت انبیای اوالوالعزم شروع شده باشد، با آمدن حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم وسلم، وارد مرحلهی جدیدی از بلوغ گشته و این بلوغ و تکامل باید به دست چنین فرستاده ای صورت می گرفته که از چنین کمالات و درجاتی برخوردار بوده است (که انبیای گذشته فاقد این ویژگیها بودند.) پس اوست که بر تاریخ مسلط است و اوست که با غلبه بر عالم، هدایت و تکامل نهایی جامعهی بشری را به دست می گیرد و این، همان قضای خدای متعال بر نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم وسلم است.
بخش سوم:
«و ذلک بعد ان بوئته مبوء صدق من اهله….»
در بخش سوم این فراز از دعا، با مطرح شدن جانشینان و اوصیای پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم وسلم، به بیان نقش آنها در پیش برد اهداف آن حضرت و در نتیجه، سیر تکاملی تاریخ به وسیلهی هدایت آن بزرگواران پرداخته می شود.
هرچند در بخش اول از این فراز، به طور سربسته و مجمل از کنار مسالهی وصایت دیگر انبیای اولوالعزم گذر شد: و تخیرت له اوصیاء مستحفظا بعد مستحفظ، ولی در این بخش، ماجرای وصایت و جانشینی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم وسلم به طور مفصل بیان می شود و این نشان گر سهم عمدهی ایشان در این مرحله از تاریخ است، زیرا قضای خدای متعال بر نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم وسلم از طریق اوصیای آن حضرت – که اولیای برگزیدهی خدا هستند – ادامه پیدا می کند. یعنی از آن جا که خاندان نبی گرامی اسلام که از جانب خدا به جانشینی آن حضرت انتخاب شدهاند، همگی نور واحدی هستند که خدا در بین ایشان، جایگاه خاصی رابه پیامبرش عطا کرده و در آیه ای از قرآنش، تنها مزد رسالت را قدم نهادن در راه خدا بیان کرده و در آیهی دیگری، مودت آن خاندان را تنها مزد رسالت معرفی کرده است، روشن می شود که مزد رسالت که قدم نهادن در راه خداست، چیزی جز مودت اهل بیت علیه السلام نیست. پس ادامهی رسالت در حفظ خاندان رسول معنی می شود و هر بلایی را که ایشان متحمل می شوند، بلای پیامبر اکرم محسوب می شود و هدایتی هم که به وسیلهی ایشان برای جامعهی بشری محقق می شود، هدایت رسول خدا ارزیابی می شود. یعنی بخشی از هدایت جامعه به عهدهی خود حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بوده و بخش دیگری از آن بر دوش اهل بیت آن حضرت علیه السلام. به همین دلیل بعد از بیان سپری شدن دوران عمر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، بلافاصله به مسالهی وصایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام پرداخته و آن را به صورت مفصل بسط می دهد که این خود، نشان دهندهی نقش کلیدی حضرت علی علیه السلام در جریان هدایت تاریخی جامعه به وسیلهی وصایت خویش و روشن کنندهی آن است که ظهور اصلی وصایت، در حضرت علی علیه السلام است و با آوردن عبارت: اذ کان هو المنذر و لکل قوم هاد، به مخاطب خود می فهماند که انذار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و آن مرحله از هدایت تاریخی که در دورهی زندگی پربرکت آن حضرت اتفاق افتاد، به تنهایی کافی نیست، بلکه در کنار آن انذار و هدایت تاریخی، یک هدایت مستمری هم لازم است که این هدایت مستمر به وسیلهی خاندان عصمت و طهارت و به ویژه حضرت علی علیه السلام واقع می شود.
بعد از بیان این مرحله با بیان فضیلت های حضرت علی علیه السلام، وارد کارهایی که پیامبر خدا جهت مهیاسازی جامعه برای پذیرش ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام انجام دادند، می شود که از ماجرای روز هجدهم ذی الحجة در محل غدیر خم که بارزترین آن هاست، شروع کرده و بعد از ذکر حدیث: انا و علی من شجرة واحدة و سایر الناس من شجرة شتی به سراغ ماجرای جنگ تبوک و حدیث منزلت رفته و سپس به زیباترین حادثه ای که مدینه پس از هجرت پیامبر به خود مشاهده کرد، رفته و پای ازدواج امیرالمؤمنین علیعلیه السلام با یگانه دختر رسول خدا را به میان می کشد و با تذکر خاطرهی بستن درب همهی خانهها به حیاط مسجد النبی جز درب خانهی حضرت علی علیه السلام به معرفی حوادثی که هر کدام مقام و درجهی بلند و ملکوتی را برای آن حضرت ورق می زنند، می پردازد تا پرچم هادی بعد از خود را در میان امت به پا داشته و مسیر هدایت بعد از خود را آماده سازی کند و این ها، همگی وقایعی بوده اند که هرکدام اساس تحولی مهم در تکامل تاریخ به شمار می روند و تک تک این ماجراها به منزلهی پله هایی هستند که جامعه را به سمت پذیرش ولایت الهی به پیش می برند. اما از آن جا که مصلحت عالم بر پایهی جبر ربوبی شکل نگرفته و جامعه در انتخاب مسیر ولایت پذیری خود مختار است که سر به تولی ولایت الله بگذارد یا در دامان تولی و سرپرستی طاغوت و شیطان بیافتد و متاسفانه امت، بعد از پیامبر از مسیر تکاملی تقرب به خدا منحرف شده و از پذیرش هدایت به سوی ولایت الهی اعراض کرد، باعث پدید آمدن ابتلائاتی سنگین برای اهل بیت علیه السلام که اولیای خاص خدا و اوصیای نبی خدا بودند، شد. لم یمتثل امر رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم وسلم فی الهادین بعد الهادین و الامة مصرة علی مقته .….
ناگفته نماند که علی رغم رویارویی اولیای خدا با آن ابتلائات و بلایای طاقت فرسا، باز هم ولایت و سرپرستی جامعه از دست تدبیر ربوبی خارج نگشته و ارادهی الهی چنین تعلق گرفته که عاقبت و پایان نیکو و زیبای کار عالم به دست اولیائش بیافتد و این، نتیجهی تمامی آن زحمت های خالصانه ای است که در راه احیای دین خدا متحمل شدند. «و جری القضاء بما یرجی له حسن المثوبة… والعاقبة للمتقین .«
بخش چهارم:
بعد از پشت سر نهادن تمامی مراحل گذشته که انسان از طریق ندبه و اشک ریختن به بلای اولیا، آمادگی بهره مندی از بلای آنها را در خود ایجاد کرد. در این بخش، دعا درصدد جهت دادن به آن مصیبت زدگی است که با پدیدآوردن روحیهی انتظار، انسان را به سوی بهره گیری از این مصیبت زدگی سوق می دهد و او را به توجه به ساحت حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا لتراب مقدمه الفداء دعوت می کند، که این توجه در سه مرحله و با لحن های متفاوتی در این دعای شریف، ظهور پیدا کرده است.
در مرحلهی اول با لفظ این به جست وجوی آن حضرت که تنها امید اولیا برای جمع کردن بساط طاغوت است، می پردازد که در این جست وجو غالبا هدف های حکومت امام زمان علیه السلام دنبال می شود:
«أین بقیة الله التی لا تخلو من العترة الهادیة این المعد لقطع دابر الظلمة….»
در مرحلهی دوم، بعد از پشت سر گذاشتن مرحلهی اول با حرف نداء یا به طلب شخصیت خود آن حضرت پرداخته و با خطاب مستقیم به آن حضرت توجه پیدا می کند. این مرحله از مرحلهی قبل بالاتر است; زیرا ناشی ازاحساس حضور در محضر آن حضرت است و در این مرحله، بیشتر از اوصاف وجودی و شخصیتی آن حضرت، سخن به میان می آید: یا بن السادة المقربین یا بن… و در مرحلهی آخر، شروع به نجوا و بازگو کردن سخن های دل با آن جناب می کند که این نجواها آن زمان که گفت و گوهای انسان و راز و نیاز او با ولی خدا از حد لقلقهی زبان فراتر رفته و نیاز واقعی به آن حضرت را احساس کرد، در وجود آدمی پدیدار می شوند. رسیدن به این مرحله که از نوعی دلدادگی خاص، حکایت می کند، ناشی از شدت اوج طلبها در دو مرحلهی قبل است:
لیت شعری این استقرت بک النوی…
فراز چهارم: استغاثه و طلب
اللهم انت کشاف الکرب و البلوی…
در این فراز از دعای شریف ندبه که انسان را از حالت راز و نیاز با ولی خدا به حالت تقاضا و درخواست از درگاه الهی منتقل می کند، در ابتدا که با درخواست لقای ولی خدا شروع می شود و نشان دهندهی شدت عطش روحی و اشتیاق انسان به درک وجود امام زمان علیه السلام است و البته همراه با تقاضاهایی است که انسان برای خود از خدای متعال دارد، و برای به استجابت رسیدن این درخواست ها، آن هم نه فقط در دنیا، بلکه هم در دنیا و هم در آخرت، با صلوات بر محمد و آل محمد علیه السلام، توجهی دوباره به ساحت اولیای خاص خدا پیدا می کند و در پایان، تقاضای شفاعت و همراهی همیشگی و وصال بی پایان ولی خدا را که نتیجهی آن انتظارها و آن جست وجوهاست، از درگاه خدای متعال بر زبان جاری می کند.
همان طور که ملاحظه شد، این دعای شریف از ابتدای فراز سوم با بیان گزارشات کوتاهی از تحولات عمده و رو به تکامل جامعهی بشری، درصدد قرار دادن انسان، در متن ماجرای قضای الهی نسبت به اولیای خاص خدا برامد و خوانندهی دعا را در انتهای بخش سوم از همین فراز با بیان این جملات: فعلی الاطایب من اهل بیت محمد و علی صلی الله علیهما و آلهما فیبک الباکون… درگیر با بلای اولیای الهی می کند و در همین حال با ذکر عباراتی چون: این الحسین این الحسین روح مبتلا و مصیبت زدهی او را به سوی انتظار روزگار رفع بلا و به نتیجه رسیدن زحمات اولیاء الله سوق می دهد، یعنی درصدد هدایت مصیبت زدگی انسانی که مبتلا به بلای ولی خدا شده برمی آید و عزاداری او را با روشن نمودن چراغ انتظار در وجودش هدف مند می نماید (که این انتظار همان درخواست کمال نهایی برای جامعهی بشری است) و البته به همین مقدار هم اکتفا نمی کند، بلکه بعد از گذراندن مراتب سه گانهی انتظار، در فراز چهارم، پس از درخواست و دعا برای درک دولت حقهی ولی خدا بر روی زمین، خواننده را به سوی تقاضای وصال ابدی و اخروی نیز راهنمایی می فرماید. و این چیزی جز یک فلسفهی تاریخ توحیدی بر مبنای معارف ملکوتی اهل بیت عصمت و طهارت علیه السلام نیست که در قالب دعا از جانب ائمه معصومین علیه السلام صادر شده است. و الحمدلله رب العالمین.»
بررسی دعای عهد
حفظ و تقویت پیوند قلبی با امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف و تجدید دایمی عهد و پیمان با آن حضرت یکی از وظایف مهمی است که هر شیعه منتظر در عصر غیبت بر عهده دارد.
امام محمّد باقر علیه السلامدر تفسیر کلام خدای تعالی:«یا أیها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا و اتقوالله لعلکم تفلحون» می فرماید: بر انجام واجبات صبر کنید و با دشمنانتان پایداری کنید، و پیوند خود را با امام منتظرتان مستحکم نمایید.
همچنین امام صادق علیه السلام در روایت دیگری که در تفسیر آیه مزبور رسیده است، می فرماید: بر واجبات صبر کنید و یکدیگر را بر مصایب به صبر وادارید و خود را بر پیوند با امامان (و یاری آنها) ملتزم سازید.
حداقل کاری که ما برای حفظ و تقویت پیوند قلبی خود با امام زمانمان می توانیم انجام دهیم، خواندن دعای عهد است. دعایی که زمزمه آن در آغاز هر صبح گاه ما را از حال غفلت و بی خبری خارج می سازد و متوجه مان می کند که ما عهد و عقد و پیمانی از مولای خود بر گردن داریم که تا از عهده وفای به آنها برنیاییم نمی توانیم از خدا بخواهیم که ما را از جمله انصار و اعوان آن حضرت قرار دهد.
از امام صادق علیه السلام در ابتدای دعای عهد نقل شده است که: « مَنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِهَذَا الْعَهْدِ كَانَ مِنْ أَنْصَارِ قَائِمِنَا علیه السلام، فَإِنْ مَاتَ قَبْلَهُ أَخْرَجَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ قَبْرِهِ، وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ بِكُلِّ كَلِمَةٍ أَلْفَ حَسَنَةٍ، وَ مَحَا عَنْهُ أَلْفَ سَيِّئَة، هر کس چهل روز این دعا را بخواند از یاوران حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خدای تعالی او را زنده خواهد کرد، تا در رکاب آن جناب جهاد نماید؛ و به شماره هر کلمه از آن هزار حسنه برایش نوشته می شود، و هزار کار بد از او محو می گردد.»
انتصاب به معصوم
روی عن جعفر بن محمد الصادق علیه السلام انه قال… منابع، این دعا را ازکلام گهربار امام صادق می دانند پس این دعا در زمره ادعیه منقول از حضرت امام صادق علیه السلام است که حراست از آن و ذکر مداومش در عصر غیبت تاکید شده است.
پی نوشت:
1- کتاب العتیق قدیمیترین منبعی که طبق گزارش علامه مجلسی متعلق به هارون بن موسی تلعکبری است
2- مجموعه جباعی ؛الشیخ محمد بن علی الجبعی
3- کتاب المزار، ابن مشهدی
4- مصباح الزائرسید بن طاووس
5- مهج الدعوات،سید بن طاووس که در این منبع سند دعا کاملا ذکر شده است.
6- مصباح الكفعمي
7- البلدالأمين کفعمی
8- بحارالأنوار علامه مجلسی:
ج53 ص 95، باب 29 الرجعة (نقل ازمصباح الزائر)
ج53 ص 327، الفایدة الثانية (بدون اشاره به متن دعاء)
ج 83 ص284، باب 45 الادعیه والاذکار عند الصباح و المساء (نقل ازکتاب العتیق)
ج91 ص41، باب 28- الاستشفاع بمحمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم
ج 99ص111 باب 7 زیارة الامام المستتر عن الابصار (به نقل از سیدبن طاووس)
محتوای دعا
مهمترین آموزه های اسلامی در این دعا به تصویر کشیده شده است.محتوا ومضامین عالی این دعا، چند محور دارد:
1- اعتراف به عظمت پروردگار (خداشناسی)
2- درود بر امام مهدی علیه السلام
3- تجدید بیعت با امام مهدی علیه السلام
4- درخواست قرار گرفتن در زمره یاران حضرت
5- رجعت
6- ویژگیهای حکومت حضرت
7- دعا برای ظهور با دو عبارت
منبع: برگرفته از کتاب حدیث انتظار(1) – مجموعه کتاب های تبلیغ معارف مهدوی معاونت تبلیغ و ارتباطات مرکز تخصصی مهدویت
بازدیدها: 382