دعا در وداع با ماه رمضان و میهمانی خدا
ماه رمضان فرصتى براى دورى از غفلت
دعا در ماه رمضان و همه خصوصيات اين ماه مبارك اين است كه ما را متذكر مىكند؛ از غفلت بيرون مىآورد؛ آلودگي هاى ما را به ما نشان مىدهد و در بين دعا و نماز و توجه، فرصتى به ما دست مىدهد كه اشتباهاتى را كه با آنها انس و خو گرفتيم، بازنگرى كنيم و آنها را بشناسيم؛ چون گاهى انسان گناهى را عادت كرده كه انجام بدهد و توجه ندارد كه اين گناه است. البته تنبلى، سستى و بقيه نواقصى را هم كه داريم، مىتوانيم بازنگرى كنيم.
اين فصل يك ماهه، فصل بسيار باارزش و قيمتى است. در اين سى روز يا بيستونه روز، خدا ليلةالقدر را قرار داده و ليلةالقدر يك فرصت استثنايى در طول سال براى انسان است. كه اگر انسان توانسته باشد آن شب را درك بكند، خير زيادى گيرش آمده.
در دعاى وداع ماه رمضان – نه اين دعاى وداعى كه در صحيفه سجاديه است – بلكه دعايى كه در مفاتيحالجنان است، مىگويد: «و ان تجعلنى برحمتك ممّن خرت له ليلة القدر و جعلتها له خيرا من الف شهر»؛(1) خدايا ! من را از كسانى قرار بده كه توفيق درك ليلةالقدر را به دست آوردند و ليلةالقدر براى آنها از هزار ماهبهتر و باارزشتر شده. ليلةالقدر براى همه اينگونه نيست. آن كسى كه براى او شب بيستوسوم يا شب بيستويكم ماهرمضان، با شب بيستوسوم هر ماه ديگرى فرق ندارد – نه ذكرى، نه توجهى، نه حالى، نه گريهاى، نه تضرّعى؛ با غفلت مىگيرد مىخوابد، يا اصلاً يادش نمىآيد كه ليلةالقدر است، يا خداى نكرده آلوده به گناه و هواى نفس هم مىشود – براى چنين انسانى ليلةالقدر بهتر از هزار شب نيست؛ يك شب است، آن هم يك شب خسرانبار كه براى او خيرى ندارد. ليلةالقدر براى آن كسى از هزار ماه بهتر است كه ساعات و دقايق آن شب را قدر بداند؛ از دقايق آن شب استفاده بكند. در آن دعا مىخوانيم كه خدايا ما را از آن كسانى قرار بده كه شب قدرشان پوچ نمىشود؛ از دست نمىرود.
دفاتر ارزشمند معرفت و نسخههاى عشق و محبت
دعاى چهل و پنجم صحيفه سجاديه يك نمونه از دعاهايى است كه ائمه به ما ياد دادهاند كه مضمون قابل توجهى درباره اهميت ماه رمضان دارد. من فكر كردم كه مقدارى از اين دعا را برايتان فقط ترجمه بكنم، تا با زبان اين دعا آشنا بشويم. اين يكى از نقيصههاى ماست كه دعاها را بدون توجه مىخوانيم و معنايش را نمىفهميم؛ از بعضى كه قادريم معنايش را بفهميم، تأمل و تدبر نمىكنيم؛ دعا مىخوانيم، حواسمان هم جاى ديگرى است! در حالى كه اين دعاها همه دفترهاى ارزشمند معرفت و نسخههاى عشق و محبت است و خيلى چيزها در اين دعاهاست كه اگر ما به آنها توجه كنيم، مىتوانيم آنها را بياموزيم. بعضىها دعا را تفسير مىكنند كه البته خوب است، لكن وقتى بنده يك كلمه دعا را با بيست كلمه تفسير مىكنم، اين ديگر كلام امام نيست؛ اگر بشود كلام امام را در يك كلمه زيبا، شكيل و خلاصه، بازگرداند، آن وقت يك مقدارى از لطف كلام امام را به ما خواهد داد. آن تفسيرهاى مفصل براى اينكه انسان معارف را ياد بگيرد، خوب است؛ اما براى اينكه لذت سخن امام را كه خيلى هم زيباست، درك كند، نه؛ آنها خوب نيست. بعضىها كه بدون توجه دعا مىخوانند، نمىفهمند كه اين دعاى كميل كه راحت آن را مىخوانند و از آن عبور مىكنند، چه سوز و گدازى دارد؛ چه قطعه زيبايى از لحاظ هنرى و ادبى است و چه مضامينى در آن وجود دارد. حالا براى اينكه مقدارى از مضامين اين دعاها معلوم بشود، من بهقدرى كه البته وقت داشته باشيم، ترجمه سادهاى مىكنم. خيلى طول نمىدهم و همهاش را هم ترجمه نمىكنم.
تأملى بر دعاى وداع ماه رمضان
«اللّهم يا من لا يرغب فى الجزاء و يا من لا يندم على الاعطاء»(2)؛ اى خدايى كه از ما پاداش نمىخواهى و اى كسى كه از بخشش خود به ما پشيمان نمىشوى – حالا من ديگر عبارتهاى عربىاش را نمىخوانم، فقط فارسى ترجمه مىكنم – و اى كسى كه با بندگان به طور برابر رفتار نمىكنى؛ مثل رفتار خود آنها با آنها رفتار نمىكنى. نعمت تو همواره شروعكننده است؛ يعنى بدون اينكه قبلاً استحقاقى وجود داشته باشد. عفو و بخشش تو يك نوع تفضل از سوى توست. عقوبت و سزا دادن تو عدالت توست. و قضاء و تقدير و حكم تو يك خير براى بنده توست. اگر به كسى چيزى عطا كنى، آن را با منّت آميخته نمىكنى و اگر از كسى چيزى را منع كنى و به او ندهى، اين از روى ظلم و تعدى به آن كس نيست. آن كسانى كه شكر تو را مىگويند، از آنها سپاسگزارى مىكنى؛ در حالى كه اين خودِ تو هستى كه شكر را در دهان آنها گذاشتى. آن كسانى كه سپاس تو و ستايش تو را مىكنند، تو به آنها پاداش مىدهى؛ در حالى كه اين تو هستى كه ستايش خودت را به آنها ياد دادى. گناهانى را مىپوشانى؛ در حالى كه مىتوانى آنها را برملا كنى. به كسانى مىبخشى كه مىتوانى از آنها نعمتت را باز بدارى. آن كسى كه گناه او را پوشاندى، گاهى شايسته برملا كردن است. آن كسى كه به او نعمت دادى، گاهى شايسته منع كردن است؛ اما تو همه كارت را بر تفضل و گذشت قرار دادى. با كسى كه تو را معصيت مىكند، با بردبارى و حلم برخورد مىكنى. و به كسى كه با گناه به خودش ظلم مىكند، مهلت مىدهى. بندگانت را مهلت و فرصت مىدهى تا بتوانند به تو انابه كنند و برگردند. به آنها سزاى عملشان را زود نشان نمىدهى، شايد بتوانند توبه كنند؛ اين لطفى است از تو كه نگذارى بندگانت با كار زشت، خودشان را به مهلكه بياندازند؛ اين محبت توست كه نگذارى آدم هاى شقى، با شقاوت خودشان، بدبختى را زود براى خودشان تدارك ببينند. تو فقط كسانى را ساقط مىكنى كه شقاوت آنها در مقابل گذشت و اغماض تو تكرار شده؛ و اين كرم و لطف و محبت و حلم توست. تو آن پروردگارى هستى كه بر روى بندگانت راهى باز كردى كه آن راه، به عفو و گذشت تو منتهى مىشود؛ آن راه را توبه ناميدى. آن راه را از طريق وحىِ خودت به ما نشان دادى تا هرگز در آن راه گمراه نشويم. در قرآنت به ما گفتى:«تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا»؛(3) توبه كنيد و به سوى خدا برگرديد؛ توبهاى از روى راستى و درستى؛ شايد خدا بدي هاى شما را بپوشاند و جبران كند – اينها آيه قرآن است – و شما را به بهشتى كه در زير آن نهرها و جويبارها جارى است وارد كند؛ در آن روز كه خدا پيغمبرش و كسانى را كه به پيغمبر ايمان آوردهاند، سرافكنده نخواهد كرد. و نور پيغمبر و مؤمنان در پيش روى او و در سمت راست اوست و آنها پيش مىروند. و آنها به تو مىگويند پروردگارا نورت را به ما كامل كن و مغفرتت را بر ما نازل كن؛ تو بر همه چيز توانايى.
اين راهى است كه خدا در قرآنش براى توبه به ما نشان داده و نشان داده كه ما مىتوانيم توبه كنيم: «فما عذر من اغفل دخول ذلك المنزل بعد فتح الباب»(4)؛ عذر كسى كه پس از گشودن در، وارد آن نمىشود چيست؟ تو آن كسى هستى كه هر روز براى نفع بندگانت معامله را به سمت آنها گرداندى و به سود آنها تغيير دادى و در قرآن گفتى: «مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا»(5) هر كس يك كار نيك بكند، ده برابر پاداش مىگيرد؛ و اگر كسى يك كار بد بكند، فقط يك برابر سزاى آن كار را خواهد چشيد. امام در اينجا آيات مربوط به پاداش مؤمنين را ذكر مىكند، بعد درباره ذكر الهى مطالبى را بيان مىكند؛ آيات گوناگونى را مىآورد و سپس مىرسد به اينجا و مىگويد: اگر هر يك از مخلوقات تو اينطور، ديگران را به راه سود و بهره آنها راهنمايى مىكرد، به احسان و امتنان موصوف مىشد – يعنى مثلاً شما به كسى پولى قرض بدهيد، بعد بگويى اگر بخواهى من اين پول را در وقت معين از تو نگيرم و به تو ببخشم، راهش اين است كه اين كار را بكنى؛ مرتب راه جلوى پاى افراد بگذارى. اگر بخواهى اين بدى را كه به من كردى، از تو بگذرم، راهش اين است كه اين عمل را انجام بدهى – «فلك الحمد ما وجد فى حمدك مذهب»(6)؛ اى خداى بزرگ سپاس و ستايش مخصوص توست و براى توست و تو را بايد به هر اندازه و از هر راهى و با هر لفظى كه ممكن است، حمد كرد. به همين ترتيب ياد نعمتهاى الهى را مىكند.
توصيف ماه رمضان در كلام امام سجاد عليهالسّلام
بعد امام سجاد (عليهالصّلاةوالسّلام) مىرسد به ماه رمضان و مىگويد: پروردگارا ! از جمله بهترين و برگزيدهترين نعمت هاى تو ماه رمضان بود كه آن را از بين ساير ماه ها امتياز بخشيدى و قرآن و نور را در اين روزها نازل كردى و ايمان ما را در اين روزها مضاعف ساختى و روزه را بر ما واجب كردى كه اين خود وسيله اوج ماست. و ما را در عبادت در اين ايام ترغيب كردى و ليلةالقدر را كه بهتر از هزار ماه است در ماه رمضان قرار دادى و ما را با اين ماه بر ديگران امتياز بخشيدى. و ماه رمضان به مدت يك ماه با ما بود و اين مصاحبت، مصاحبت بسيار نيكويى بود و ما از اين مصاحبت هيچ دلگير نيستيم؛ بلكه از مفارغت اين ماه دلگيريم. و با اين ماه وداع مىكنيم؛ مانند وداع با كسى كه دورى او براى ما سخت و دشوار است. و منتظر هستيم كه اين ماه كِى بار ديگر به ما برگردد و با اين زبان با ماه برگزيده تو حرف مىزنيم.
از اينجا به بعد، امام سجاد شروع مىكند در عبارات بسيار شورانگيز و عاشقانهاى با ماه رمضان سخن گفتن: «السّلام عليك يا شهر اللَّه الاكبر»(7)؛ بدرود اى بزرگ ترين ماه خدا و اى جشن اولياء خدا. «السّلام عليك يا اكرم مصحوب من الاوقات»(8)؛ بدرود اى شريف ترين و عزيزترين مصاحب از وقت ها و زمان ها و اى بهترين ماه از لحاظ روزها و ساعت ها. «السّلام عليك من شهر قربت فيه الآمال»(9)؛ بدرود اى ماهى كه آرزوها در آن به ما نزديك شد؛ يعنى ما با تلاش خودمان، تلاش مضاعفان، به آمال و آرزوهاى حقيقى و انسانى خودمان نزديك شديم.
به همين ترتيب با اين جملات و كلمات، امام سجاد اين ماه مبارك را بدرود مىگويد و از ليلةالقدر و از دعا و از قرآن و از مغفرت در اين ماه به گرمى و مشتاقانه حرف مىزند و بعد از خداى متعال درخواست مىكند كه: خدايا آنچه را كه در اين ماه به ما رسيده، براى ما نگه دار؛ و آنچه را كه ما از اين ماه به دست نياورديم، اين محروميت ما را به عنوان يك نقص، به عنوان يك ضعف، مورد ترحم خودت قرار بده و براى ما جبران كن. و بعد امام سجاد آرزو مىكند كه يكبار ديگر اين ماه برگردد.
اين يك نمونه از دعاهاى اين ماه شريف بود كه در پايان اين ماه از زبان سيدالساجدين و معلم دعا و ذكر و ياد، مقدارى از آن را معنا كرديم. من اعتقادم اين است كه اين دعاها با ترجمههاى خوبى بايد ترجمه بشود. كسانى كه قادر بر ترجمه خوب اين دعاها هستند، منهاى تفصيل و تشريح و تفسير و توضيح، خودِ دعا را با يك زبان گويا و روشن و شيوا كه تا حدى متناسب با بيانات خود امام سجاد باشد، ترجمه كنند و در اختيار فارسىزبان هايى كه عربى نمىدانند، بگذارند، تا اينها در اين دعاها تدبّر كنند و ببينيد كه چگونه مىشود با خدا حرف زد.
آنچه در اين ماه بدست آورديد، قدر بدانيد
آنچه در پايان اين مطالب مىخواهم به شما برادران و خواهران عزيز عرض بكنم اين است: اين مايه تقوايى را كه در اين ماه براى شما به دست آمد، قدر بدانيد؛ اين را حفظ كنيد؛ اين از دست مىرود. شما با حضورتان در مجامع بندگى خدا مثل مساجد، نمازها، پاى صحبت ها – بحمداللَّه جوّ غالب جامعه ما جوّ توجه و تذكر است؛ قرآن، دعا و مناجات است – و تنفس در اين فضاى معنوى يقيناً مايهاى از تقوا را براى خودتان در اين ماه تحصيل كردهايد. روزه كمك بسيار بزرگى بوده؛ اين روزه بسيار چيز قيمتى و ارزشمندى است. لازم نيست خودِ انسان مثل اينكه وزنش را مىرود امتحان مىكند كه چقدر كم يا زياد شده، بتواند درست بفهمد كه چقدر آن معنويت و صفا برايش پيدا شده – البته اگر انسان به اعمال و رفتار با آن قلب خاضع و متذكر خودش توجه كند، آثار اين عبادات را مىبيند و حس مىكند – اما آنطور هم نيست كه خيلى محسوس باشد، لكن بدانيد يك مقدار صفا، معنويت، لطف در شما پيدا شده؛ اين را نگهش داريد. نگه داشتن آن در درجه اوّل به اين است كه تا آنجايى كه مىتوانيد سعى كنيد گناه نكنيد.
یکی از مشکلات ما این است که گناه های خودمان را نمی شناسیم. آن کسی که مثلاً به غیبت کردن عادت کرده، توجه ندارد که یک گناهی را بهطور مرتب انجام می دهد؛ آن کسی که به دروغگویی عادت کرده، با این گناه انس گرفته و توجه ندارد؛ آن کسی که عادت کرده به ایذای مردم و با زبان و با عمل و با رفتار و با کردار خودش افرادی را که دم چَک او هستند اذیت می کند، توجه ندارد به این گناه و به آن عادت کرده؛ آن کسی که به شهوات گوناگون جنسی، از طریق چشم و از طرق گوناگون دیگر عادت کرده، توجه ندارد که دچار چنین بلیه و گناهی است؛ آن کسی که عادت کرده به حیف و میل بیتالمال یا اموال مردم، توجه ندارد که چه گناه بزرگی مرتکب می شود؛ نه اینکه نمیداند؛ یعنی غفلت در انسان یک انس بهوجود می آورد و انسان انس می گیرد. اول متوجه نیست که گناه کرده و دارد گناه می کند؛ وقتی هم متوجه بشود، گناه خودش به نظرش کوچک میآید. وقتی انسان با گناهی انس گرفت، آن گناه به چشم انسان کوچک میآید و این خودش یک گناه است؛ یعنی آن گناهی که از کبائر محسوب می شود، این است که انسان تخلف و معصیت خودش از امر الهی را کوچک بداند و بگوید این گناه که من انجام می دهم، چیزی نیست؛ خودِ این یک گناه است.
ما اگر بخواهیم گناه نکنیم، اول باید گناه خودمان را بشناسیم؛ و این به وسیله خود ما ممکن است، دیگران گناه ما را نمی دانند. خود ما باید در کار خودمان دقت کنیم؛ در رفتار شبانهروزیمان دقت کنیم.
(سخنرانى در روز 29 ماه مبارك رمضان سال 1366 – 66/3/7)
پينوشت:
1) مفاتيحالجنان، دعاى وداع ماه رمضان
2) صحيفه سجاديه، دعاى 45
3) تحريم: 8
4) صحيفه سجاديه، دعاى 45
5) انعام: 160
6 الی 9) صحيفه سجاديه، دعاى 45
دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظّم انقلاب امام خامنه ای
پایگاه اطّلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 0