حجت الاسلام مرتضی عباسیان در گفتگویی در رابطه با دلایل هجرت امام رضا (علیه السلام) به ایران گفت: زمانی که مامون امام رضا (علیه السلام) را تهدید جانی کرد، حضرت بر اثر اجبار و تهدید به مرو آمدند. البته ما معتقدیم که پروردگار برای ائمه علیهم الاسلام تکالیفی را از پیش تعیین کرده اند و ایشان میدانستند چه کار کنند، اما اسباب مادی هم کنارش چیده میشد تا این اتفاقها بیفتد. بعضی ممکن است سوال کنند که چطور امام در مقابل مامون ایستادگی نکردند و قبول کردند که از مدینه به سمت خراسان حرکت کنند مگر نعوذ بالله ایشان از جانشان میترسید؟
وی ادامه داد: جواب این است که اولا رسالت ایشان این بود که با این هجرت جغرافیای شیعه را گسترش بدهد، از طرف دیگر خون امام نباید به هدر برود. برای توضیح این مطلب امام حسین (علیه السلام) را مثال میزنم. ایشان از مدینه به مکه و از مکه به سمت کوفه برای حفظ جان حرکت کردند. چون در مکه در زمان حج متوجه شدند اگر در مکه بمانند عدهای در زیر لباسهای احرامشان سلاح مخفی کردند و ممکن است حضرت را به شهادت برسانند لذا حضرت از این اتفاق خود را نجات دادند و از مکه به سمت کوفه رفتند. اما در ماجرای عاشورا با وجود اینکه سپاه یزید نزدیک سی هزار نفر و سپاه خودش تنها نفر بودند محکم ایستادند و به شهادت رسیدند. اینجا خون امام حسین (علیه السلام) به هدر نمیرفت، زیرا در مواجهه بین حق و باطل، ایشان توانستند تکالیف و وظایف خود را انجام دهند کمااینکه در لحظههای آخر فرمودند: «رضا بقضائک و تسلیماً لامرک و لامعبود سواک یا غیاث المستغیثین» یعنی امام حسین بنده مطیع اوامر الهی بودند.
این کارشناس مذهبی افزود: امام رضا (علیه السلام) هم نباید کاری میکردند که خونشان به هدر برود. بلکه باید تلاش میکردند که آثار و برکات بیشتری داشته باشند. حضرت برای آمدن به ایران با ابزار آن روز یعنی ناقه و مرکبهای آن زمان چند ماه در راه بودند. مامون قرار بود در این چند ماه نمایشی برپا کند که علی بن موسی الرضا را ولیعهد میکنم و به این ترتیب علویان را ساکت کند؛ بنابراین در طی مسیر تشریفاتی راه میانداخت. این تشریفات باعث میشد که مردم به سمت امام جذب شوند و ایشان با کلام نورانی خود مردم را هدایت میکردند. این هجرت برکات بسیاری داشت و ایشان هر جا که میرسیدند دور حضرت را میگرفتند. این را ماموری که ماموریت داشت امام رضا را برساند نقل میکند که هرکجا حضرت جلوس میکردند مردم دور او جمع میشدند و هر زمان میخواستند صحبت کنند سلسله خاندان خود را معرفی میکردند. با این کار هم اهل بیت را معرفی میکردند و هم اشاره میکردند که من هم در کنار اینها هستم. انسان زیرک میفهمید که همانطور که آنها واجب الاطاعت هستند ایشان هم واجب الاطاعت است.
حجت الاسلام عباسیان تصریح کرد: بنابراین امام رضا (علیه السلام) در شهرهای خرمشهر، اهواز، ساوه، قم و نیشابور و از هر شهری که گذر میکردند، اسکان گفتگو و حلقه معرفت داشتند. یعنی حضرت با زبان زیبای خودشان معارف اهل بیتی را به مردم عرضه میفرمودند؛ و از جمله کارهایی که حضرت انجام در جلسات شرکت و به پاسخگویی به سوالات میپرداختند. از این روست که امام رضا را عالم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) میدانند. ایشان جریان پشیمانی مأمون را قبل از برگزاری مناظرات با علمای ادیان، به «نوفلی» چنین فرمودند: “ای نوفلیّ! میخواهی بدانی چه زمانی مأمون پشیمان میشود؟ گفتم: بله. فرمود:: زمانی که ببیند با اهل تورات با توراتشان و با اهل انجیل با انجیلشان و با اهل زبور با زبورشان و با صابئین به عِبری و با زردشتیان به فارسی و با رومیان به رومی و با هر فرقهای از علما به زبان خودشان بحث میکنم، و آنگاه که همه را مجاب کردم و در بحث بر همگی پیروز شدم و همه آنان سخنان مرا پذیرفتند، مأمون پشیمان خواهد شد. ”
منبع: عقیق
بازدیدها: 0