مادر شهید مظهر صفاری دو فرزند پسر و دو فرزند دختر دارد که یکی از پسرانش را تقدیم اسلام و انقلاب کرده است او در مرور خاطرات شیرین فرزندش در حالیکه اشک در چشمانش جمع می شود می گوید ایام تحصیل او در دوره راهنمایی مصادف بود با دوران مبارزات انقلاب اسلامی؛ او با سن کم خود در تظاهرات و راهپیمایی های بزرگ سرنگونی طاغوت دائماً شرکت داشت.
بعد از پیروزی انقلاب در پایگاه مقاومت شهید رجایی به فعالیت در امور فرهنگی و بسیج دانش آموزی پرداخت و همراه تحصیل در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ارومیه به نگهبانی و فعالیت تبلیغاتی مشغول شد و کم کم به هنر خطاطی و نقاشی روی آورد و از سال ۱۳۶۱ در قسمت خطاطی سپاه مشغول خدمت شد و در تابستان همان سال بود که در سن ۱۷ سالگی به جبهه اعزام شد و گفت که بر ما واجب است که از فرمان رهبری اطاعت کنیم.
دیدار آخر با شهید
روزی آمد و با تمام فامیل، همسایگان و خانواده دیدار کرد غافل از اینکه دیدار آخرش بود طرفهای ظهر بود نهار حاضر کرده بودم آن زمان خیابان خیام و تعدادی از خیابانهای اطراف را بمباران کردند آمد دیدم تمام لباسهایش خاکی و خونی است بسیار ناراحت بود گفت من تحمل اینجا ماندن را ندارم باید بروم و جواب صدام را بدهم.
فردای آن روز با وجود اینکه در مرخصی و استراحت بود با سایر رزمندگان اعزام شد من با رفتنش مخالفت می کردم گفت مادر من به حرف تو گوش کنم یا از فرمان امام اطاعت کنم، مکثی کردم و به عکس امام که بالای سرش بود نگاه کردم و گفتم به فرمان امام عمل کن.
اعلامیه امام را از جیبش در آورد و به من گفت مادر این را بخوان، دیدم مطلبی از امام (ره) نوشته که « ای رزمندگان عزیز من عاجزانه دست شما را می بوسم مثل تنور جبهه ها را گرم نگه دارید » گفتم پسرم به خدا سپردمت موقع رفتن هم کلید در خانه را به من داد و رفت.
نحوه شهادت
پسر بزرگم نقل می کند که جمشید در کنار او در سنگر دیده بانی به امر هدایت آتش توپخانه و ثبت مختصات مشغول بود که نزدیک غروب ناگهان عراقی ها یک خمپاره ۶۰ شلیک کردند که جمشید از ناحیه سر مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و همان لحظه به فیض شهادت نایل آمد.
در طول ۸ سال جنگ کمتر از دو سال در خانه حضور داشت بیشتر در جبهه بود در ۲۴ بهمن ماه سال ۱۳۴۴ از مادر متولد شده بود و در ۲۴ بهمن ماه سال ۶۵ در سن ۲۱ سالگی به خاک سپرده شد.
انتهای خبر/
بازدیدها: 187