دیدگاه اسلام درباره تعداد فرزندان و جمعیت
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام به نقل از خبرگزاری دانشجو: بیش از ۳ دهه از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به عنوان یگانه پرچمدار حکومت اسلامی در منطقه و حتی جهان میگذرد. اگرچه آنچه در این مدت به وقوع پیوسته است با حکومت اسلامی مطلوب و آرمانی فاصله زیادی دارد، اما تلاشهایی نیز در جهت رسیدن به آن صورت پذیرفته است.
بزرگترین نقطه قوت یک حکومت نیروی جوان آن استپ
بی شک در هر حکومتی نیروی جوان و کارآمد و برخورداری از نیروی انسانی کافی و مناسب، از بزرگترین نقاط قوتی است که دولتها بایستی از یک سو در جهت تامین آن و از سوی دیگر در برآوردن نیازهای این نیروی انسانی تلاش کنند. میزان جمعیت، بایدها و نبایدهای آن و لزوم یا عدم لزوم کنترل جمعیت و تنظیم خانواده از سوی حکومت و خانوادهها را میتوان از ابعاد گوناگون مذهبی – عقیدتی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و… مورد بررسی قرار داد.این موضوع تا بدان پایه دارای اهمیت است که بزرگان عرصه دین و سیاست را برآن داشته تا اظهارنظرهای گوناگونی در این باره داشته باشند. در این مختصر برآنیم به بررسی این نظریات پرداخته و تبعات آن را در جامعه کنونی خود مورد بررسی قرار دهیم.
نگاه خانواده ها در دهه شصت؛ افزایش جمعیت و نسل انقلابی به عنوان پشتوانه انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با شروع جنگ تحمیلی، موضوعی بیش از پیش توجه خانوادهها را به خود جلب نمود: «افزایش جمعیت و نسل انقلابی به عنوان پشتوانه انقلاب» که با توجه به شهادت جوانان این مرز و بوم و عواملی چون نامعلوم بودن وضعیت و طول جنگ، به شدت مورد استقبال قرار گرفت. این مسئله تا بدانجا پیش رفت که بسیاری از مادران میانسال نیز تصمیم به داشتن فرزند گرفتند و نهایتا منتج به تولد نسلی شد که به دهه شصتیها معروف شدند. این افزایش ناگهانی جمعیت، مسئولان را با دغدغهها و چالشهای بسیاری مواجه کرد. برخی از این مسائل تامین مایحتاج نوزادان، تامین امکانات تحصیلی آنان، تامین شرایط ادامه تحصیل آنها در مقطع تحصیلات تکمیلی و… بود که برای مرتفع نمودن این مسائل ترویج شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر»، راه اندازی مدارس دو و سه شیفته و تاسیس دانشگاه آزاد در نیمه دوم این دهه صورت گرفت.
وضعیت جمعیتی کشور ما خیلی بحرانی است
در حال حاضر رشد زاد و ولد به ۳/۱ درصد رسیده است. در تمام دنیا وقتی رشد موالید به ۲ میرسد وضعیت را بحرانی اعلام میکنند. بنابراین، وضعیت کشور ما خیلی بحرانی است. اگر بخواهیم میزان جمعیت در بلند مدت ثابت بماند و پدران و مادران جایگزین داشته باشند، بایستی نرخ رشد زاد و ولد حداقل ۲ باشد در حالیکه با احتساب کسانی که که ازدواج نمیکنند و عواملی از این دست بایستی نرخی بالاتر از ۲ برای رسیدن به این مطلوب داشته باشیم.
هریک از اقدامات بالا محاسن و معایبی داشت که در جای خویش قابل بررسی است، اما آنچه ما در این میان علاقهمند به بحث پیرامون آن هستیم، بحث ترویج شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» است.
سوالاتی که در خصوص کنترل جمعیت و تنظیم خانواده مطرح است
سخن خود را با طرح چند سوال آغاز میکنیم؛ تنظیم خانواده به چه معناست و نظریههای پیرامونی آن چیست؟ دیدگاه دین اسلام درباره تعداد فرزندان و کنترل جمعیت چیست؟ امام و رهبری و مراجع گرانقدر در این زمینه چه نقطه نظراتی دارند؟ چه کسانی از کاهش جمعیت مسلمین به ویژه شیعیان سود میبرند؟
نظرات علمای وهابی و خاخامهای صهیونیستی به عنوان دشمنان شماره یک مسلمین در باب تعداد فرزندان و کنترل جمعیت چیست؟ هرم جمعیتی و نرخ رشد جمعیت کشور ما به چه سمت و سویی در حرکت است؟ و بسیاری سوالات دیگر که برآنیم هرچند مختصر به برخی از آنها پاسخ دهیم.
دیدگاههای متفاوت در زمینه تنظیم خانواده و کنترل جمعیت
کسانی که با تنظیم خانواده موافق هستند به سه گروه تقسیم میشوند:
۱- گروهی که با تنظیم خانواده به طور مطلق موافقند و برای کنترل جمعیت هیچ محدودیتی غیر از «سقط جنین» قایل نیستند و حتی «تنظیم خانواده» را یکی از ضروریات اساسی در شرایط کنونی میدانند. بنابراین نظریه، کنترل جمعیت، قاعدهای همگانی است که لازم است حکومت بــرای آن برنامهریزی کند و در صورت لزوم، باید جـــامعه را به کنترل مجبور سازد.
۲- گروه دیگری که تنظیم خانواده را تنها با در نظر گرفتن شرایط خاص هر خانواده جایز میشمارند و بر اساس امکانات فرهنگی، اقتصادی و تربیتی هر خانواده، جلوگیری از بارداری را مجاز میدانند. این گروه، دخالت دولت و حکومت را در کنترل مشروع نمیدانند، اگرچه این دخالت، در حد تبلیغ و تشویق کنترل باشد. بنابراین نظریه، «تنظیم خانواده» امری فردی، در محدوده اختیار زن و شوهر و مصــالح فردی آنها است.
۳- گروه دیگر با نظریهای بینابین دو گروه یاد شده نه تنظیم خانواده را به طور گسترده جایز میشمارند آنچنان که افزایش جمعیت را خطری عمده، برای آینده بشر بداننــد و برای کنترل جمعیت از هیچ کوششی فروگذار نکنند و هر جا که میتوانند به کنترل توصیه کنند و نه آنچنان محدودیتی قائل هستند که
به دولت اجازه ندهند در جایی که مصلحت جامعه و خانواده است تشویق و تبلیغ به کنترل بارداری کند.
این گروه، متناسب با شرایط جغرافیایی و اقتصادی جامعه و امکانات فرهنگی و اقتصادی هر خانواده، پیشگیری از تولد فرزند را جایز میدانند. پس طبق این نظریه، چه بسا در کشوری، این کنترل نباید انجام گیرد، بلکه باید مسلمانان روز به روز افزوده شوند مانند فلسطین و در کشوری دیگر، این پیشگیری باید انجام شود و حکومت، باید متناسب با درک شرایط و موقعیت، محدوده تنظیم خانواده را معین کند و ابزار کنترل را در اختیار جامعــــــه قرار داده و جامعه را به کنترل تشویق کند.
البته، این گروه دخالتهای سخت و تأدیبی حکومت را برای کنترل جایز نمیدانند و این امور را مخالف آزادیهای انسانی قلمداد میکنند. در مباحث انسانی نمیتوان حد و مرز دقیقی را مشخص نمود و اینکه کدامیک از این نظریات مورد پذیرش است نیز از جمله مقولههایی است که در ادامه تبیین خواهد شد.
دیدگاه اسلام درباره تعداد فرزندان و جمعیت چیست؟
در ادله و متون دینی، تولیدمثل و زادآوری، امری پسندیده و ممدوح بوده
برخی از دانشمندان، هدف از ازدواج را تولید مثل و بقای نسل برشمردهاند. بنابر این تعریف و با توجه به وضعیت بیولوژیک دو جنس زن و مرد، هدفی جز تولیدمثل و باقی گذاشتن نوع انسان منظور نبوده است. سایر احکام مربوط به روابط زن و مرد از قبیل احکام رعایت عفت، زناشویی، اختصاص داشتن زوجه به زوج، احکام طلاق، عدّه، اولاد، ارث و… هم بر اساس همین واقعیت وضع شده است.
افزون بر آن، در ادله و متون دینی، تولیدمثل و زادآوری، امری پسندیده و ممدوح بوده و نسبت به آن تأکید و ترغیب فراوانی صورت گرفته است. از منظر متون دینی، فرزند شایسته، نعمتی از نعمتهای الهی و گلی از گلهای بهشت است. علاوه بر این، مایه زینت زندگی و یار و مددکار انسان میباشد، یادگار و جانشین پدر و مادر در دنیاست و استغفارگویی و اعمال نیک او سبب آمرزش و نیکبختی والدین در حیات اخروی میشود.
وجود این مقدار تأکید و ترغیب، کافی است تا انگیزه تولید نسل و داشتن فرزند را در انسان تقویت کند. از سوی دیگر، در روایات متعددی نسبت به تکثیر اولاد، تأکید و سفارش شده است.
مباهات پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم در قیامت به کثرت امت خود
استحباب تکثیر نسل از دیدگاه اسلام:
در ادله و متون دینی، نسبت به تکثیر نسل و کثرت موالید، سفارش و ترغیب شده است که به پارهای از آنها اشاره میشود:
امام صادق علیه السلام از قول رسول خدا صل الله علیه و آله وسلم فرمود: «اکثروا الولد، أکاثر بکم الأمم غداً» فرزندان خود را زیاد کنید تا فردا به واسطه (کثرت) شما بر دیگر امم افتخار نمایم.
در صحیفه عبدالله بن سنان آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: مردی نزد رسول خدا صل الله علیه و آله وسلم آمد و گفت: ای پیامبر خدا، من دختر عمویی دارم که زیبایی و حسن دین او را میپسندم ولی او نازا است، پیامبر صل الله علیه و آله وسلم فرمود: با او ازدواج نکن؛ زیرا حضرت یوسف علیه السلام هنگام ملاقات با برادرش از او پرسید: برادر، چگونه توانستی پس از من با زنان ازدواج کنی؟ پاسخ داد: پدرم به من فرمان داد که اگر میتوانی فرزندانی داشته باشی که زمین را از تسبیح سنگین نمایند، ازدواج کن.
ازدواج با زن زشتی که فرزند زیاد میآورد
امام علیه السلام فرمود: فردای همان روز مردی نزد پیامبر صل الله علیه و آله وسلم آمد و همان پرسش را مطرح کرد. پیامبر صل الله علیه و آله وسلم فرمود: «تزّوج سوآء ولوداً، فانّی مکاثر بکم الأمم یوم القیامه قال: فقلت لأبی عبدالله علیه السلام ما السوآء؟ قال: القبیحه. » با زن سواء که فرزند زیاد میآورد ازدواج کن؛ زیرا من در روز قیامت به فراوانی مسلمانان بر دیگر امتها تفاخر میکنم، راوی میگوید: از امام علیه السلام سوال کردم: سوآء چیست؟ امام علیه السلام فرمود: زن زشت منظر.
و نیز در روایت آمده است: «ما یمنع المؤمن أن یتّخذ اهلاً لعلّ الله یرزقه نسمه تثقّل الأرض بلا اله الّا الله.» چه چیز مانع آن است که فرد مؤمن، همسر اختیار کند؟ شاید خداوند از این راه فرزندی به او ببخشد که زمین را با گفتن لااله الا الله سنگین نماید.
امام باقر علیه السلام از قول رسول خدا صل الله علیه و آله وسلم فرمود: با دختر باکرهای که فرزند زیاد میآورد ازدواج کنید و با زن نازای زیبا ازدواج نکنید؛ زیرا من به فزونی جمعیت شما در روز قیامت، بر امتها مباهات میکنم.
از مجموع احادیث گذشته، میتوان مطلوبیت زیاد نمودن فرزند و تکثیر را استفاد نمود. ترغیب به سنگین نمودن زمین به وسیله تسبیح تسبیحگویان و مباهات نمودن پیامبر صل الله علیه و آله وسلم به سایر امم به واسطه کثرت جمعیت امت خویش و… اموری است که به روشنی دلالت بر مطلوبیت فرزندان زیاد دارد.
روایاتی که اموال و اولاد را در حد کفاف مورد تاکید قرار میدهند
از سوی دیگر، در پارهای از روایات، داشتن اموال و اولاد در حدّ کفاف مورد تأکید قرار گرفته و در پارهای دیگر به محدودیتها و شرایط ویژه در تولید نسل اشاره شده است. از این رو میتوان گفت توجه به برخی تنگناها و ضرورتهای فردی و اجتماعی در تولیدمثل منافاتی با دیدگاه دینی ندارد و ترغیب به تکثیر نفوس به معنای عدم توجه به برخی شرایط و موقعیتهای خاص که تحدید نفوس را اقتضا میکند، نیست.
تبصرههایی که در روایات برای تکثیر نسل وجود دارد
در برخی روایات و تفاسیر، تبصرههایی بر تکثیر نسل همچون به معصیت دچار شدن به واسطه فزونی عائله و از امور معنوی بازماندن، مطلوب نبودن تکثر موالید در صورت قرار گرفتن در حرج و ضرر، مطرح شده است که البته در جای خود قابل تامل است و حکم اولی استحباب تکثیر موالید را به حکم ثانوی عدم استحباب موالید تغییر میدهد.
لذا بنابراین روایات، در صورتی که احتمال هریک از موارد بالا قوی باشد (و نه صرفا ظن و گمان بر آن) بایستی در تکثیر نسل دقت و تامل جدی صورت بگیرد.
از پارهای از ادله استفاده میشود که مطلوب آن است که تعداد فرزندان در حد کفاف باشد، نه بیشتر. توضیح آنکه در آیات و روایات متعدد، فرزند در کنار مال ذکر شده است و اشارات و قرائن موجود در این روایات حاکی از آن است، همان طور که در کسب مال باید به حد کفاف و نیاز اکتفا نمود و از گردآوری ثروت بیش از حد لازم پرهیز کرد، تولیدمثل نیز بیش از حد کفاف و در غیر جهت خیر و صلاح امری شایسته و پسندیده نیست.
نگرشهای کارشناسان و دست اندرکاران امر به بحث کنترل جمعیت
علی اکبر محزون، مدیرکل دفتر آمار، اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور در این باره چنین میگوید: براساس آمارهای موجود، ۱۹ استان در زمینه باروری پایینتر از سطح استاندارد قرار دارند که زنگ خطری درباره رشد منفی جمعیت کشور است.
براساس آمارهای جمعآوری شده در ۶ ماه اول سال ۹۰ میزان زاد و ولد در ۱۹ استان کشور زیر سطح جانشینی قرارگرفته و میانگین شاخص رشد به ۱٫۸ درصد رسیده، درحالی که باید ۲٫۱ باشد.
استانهایی که بیشترین میزان زاد و ولد را در ایران دارند
طی این مدت میزان شاخص باروری در استان تهران ۱٫۴ درصد است. براساس آخرین آمار، استانهای مرزی و برخی از استانها مانند هرمزگان، سیستان و بلوچستان، خراسان شمالی، خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد دارای بیشترین میزان زاد و ولد هستند. کاهش میزان زاد و ولد در استانهای کشور زنگ خطری است برای این که جمعیت کشور به رشد منفی نزدیک شود».
دکتر عبدالرضا داوری، محقق و پژوهشگر نیز نظرات قابل تاملی دارد، وی میگوید: عملکرد دولتها در سالهای ۶۵ تا ۸۴، سطح باروری را در ایران به سرعت کاهش داد. به طوری که شاخصهای باروری و به تبع آن میزان رشد سالانه جمعیت در مقایسه با سال ۱۳۶۵ به کمتر از نصف تقلیل یافت.
میزان باروری کل از ۶٫۵ نوزاد زنده برای هر زن در سال ۱۳۶۵ به کمتر از ۳ نوزاد زنده رسیده و به تبع آن میزان رشد طبیعی سالانه جمعیت از ۳٫۲ درصد در سال ۱۳۶۵ به کمتر از ۱٫۵ درصد در حال حاضر تنزل یافته است.جمعیت زیاد در یک مدیریت کارآمد اقتصادی یک فرصت بی نظیر است
هرچند کاهش سطح زاد و ولد و باروری بر میزان رشد جمعیت و از آن طریق تعدیل شتاب افزایش تعداد جمعیت تاثیر گذاشت، اما نکتهای که دستاندرکاران از آن غفلت کردند این نکته بود که سیاستهای کنترل جمعیت بر ترکیب و ساختار جمعیت نیز تأثیرگذار است. به این معنا که سیاست کاهش مستمر زاد و ولد و انتقال از باروری طبیعی به باروری کنترل شده، به تدریج ساختار سنی جمعیت ایران را از وضعیت جوانی خارج و به طرف سالخوردگی سوق خواهد داد.
داوری اضافه میکند: «استراتژیستهای غربی، جمعیت و نیروی انسانی را یکی از عوامل اساسی رشد و توسعه میدانند و آن را محور و محرکه رشد سرمایههای انسانی و نیروی انسانی تلقی میکنند. جمعیت زیاد، در یک مدیریت کارآمد اقتصادی نه تنها تهدید نیست بلکه به عنوان یک فرصت بی نظیر تلقی میشود.»
بازدیدها: 0