روابط ایران و رژیم اسرائیل در عصر پهلوی/بخش یکم
مقدّمه
مناسبات ایرانیان و قوم یهود ریشه در تاریخ باستان دارد. از دوران پادشاهان هخامنشی، چراگاه ها و محلّ سکونت قوم یهود در فلسطین، همیشه در قلمرو حاکمیت ایرانیان بوده است. تاریخ و کتب مذهبی قوم یهود از کوروش کبیر، شاه هخامنشی به خاطر نجات این قوم از اسارت پادشاهان بابل، همیشه به نیکی یاد می کنند. پس از فتح بابل و آزادی قوم یهود، برخی از قبایل این قوم در ایران ساکن شدند و در طول 2500 سال، در کنف ایرانیان بسر برده اغلب اوقات در آسایش و رفاه فراوان زندگی کرده اند و اگر در برخی از ادوار تاریخی مزه ی فشار و تضییقات را چشیده اند، ملّت مسلمان ایران نیز از جور و ظلم سلاطین و شاهان خود، تلخی های فراوانی به یاد دارند… البتّه می دانیم که ظهور «جنبش صهیونیسم» در اروپا به عنوان عکس العمل در قبال ظلم و ستم جوامع دولت های اروپایی-مسیحی نسبت به یهودیان اروپایی بوده است و نمونه قتل عام های ادّعایی قوم یهود در اروپا، هرگز در هیچ یک از جوامع اسلامی رخ نداده و همیشه یهودیان در کنف حمایت مسلمانان و جوامع اسلامی به آسودگی در رفاه و آزادی قابل قبولی زندگی کرده اند. ولی متأسّفانه جنبش صهیونیست ها در مناطق و سرزمین های اسلامی همیشه در جهت منافع استعمار اروپایی شرق بویژه در جهان اسلام بوده است.
پیدایش جنبش صهیونیستی در ایران در دوران پهلوی با حمایت سفارت خانه های خارجی بویژه فرانسه و انگلیس بوده است و همین جنبش و تشکیلات آن در ایران، نقش کلیدی در مهاجرت یهودیان ایران به فلسطین اشغالی داشته است. این جنبش مناسبات خود را با رژیم پهلوی تا پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 حفظ کرد. البته رژیم صهیونیستی اسرائیل از بدو پیدایش در سرزمین فلسطین، برای نجات از حلقه ی محاصره اعراب، با طرح راهبرد پیرامونی سعی داشت روابط گسترده ای با کشورهای همسایه اعراب چون ایران، ترکیه و اتیوپی به وجود آورد و در این راه تا حدودی هم موفّق بوده است. از سوی دیگر رژیم شاه نیز انگیزه های زیادی برای برقررای روابط با رژیم صهیونیستی اسرائیل داشت و بی تردید غرب، بویژه آمریکا و انگلیس هم شاه را در این راه ترغیب و تشویق می کردند. البته نقش ایادی فرقه «بهاییت» و گروه های-یهودی- صهیونیستی در ایران را نیز در ترغیب شاه برای توسعه روابط با رژیم صهیونیستی اسرائیل نباید فراموش کرد.
امّا همواره جامعه اسلامی ایران به رهبری روحانیت و حوزه های علمیه قم و نجف، مانعی بزرگ در راه توسعه این روابط و علنی کردن آن میان دو رژیم بوده اند و به شهادت تاریخ معاصر، نهضت و مبارزه اسلامی به رهبری امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، نقش بسیار اساسی در کاهش شتاب و توسعه دامنه مناسبات میان شاه و اسرائیل ایفا کرده است.
تاریخ یهودیان ایران
نوشتن تاریخ «کلیمیان ایران» در یک مقاله میسّر نیست و نیازمند نگارش چندین جلد کتاب است.(1) ولی بی مناسبت نیست که اشاره کوتاهی به عمل آید.
دورۀ باستان
سکونت قوم یهود در ایران به حدود 190 سال پیش از فتح بابل توسط کوروش و صدور زمان بازگشت یهودیان به «اورشلیم» بازمی گردد. آنها اغلب در همدان و اصفهان سکنی گزیده بودند… در زمان جانشینان کوروش، مصر به تسخیر سپاه هخامنشی درآمد و فرمانی مبنی بر عدم تعرض به معبد یهودیان در مصر صادر شد. در عصر داریوش(522-486ق.م) متصرفات ایران توسعه یافت و سرزمینهای یهودی نشین هم بخشی از قلمرو حکومت داریوش بود.
بنابر اساطیر بنی اسرائیل، یهودیان در دوران سلطنت خشایارشا(286-456 ق.م)به واسطه «استر» همسر و ملکه یهودی ایران، از توطئه ای نجات یافتند که برای قتل عام آنان چیده شده بود! (حال آنکه «استر» و «مردخای»، خودشان توطئه ای چیدند و دهها هزار نفر ایرانی را به قتل رساندند. از 77 هزار تا 500 هزار نفر کشته در تاریخ نقل شده است).
با کشته شدن داریوش سوم و سقوط دولت هخامنشیان تمامی خاک ایران به دست اسکندر مقدونی افتاد و جامعه یهود ایران، مانند بقیه ایرانی ها تحت حاکمیت یونانی ها قرار گرفتند… سیاست مذهبی سلوکی ها، جانشینان اسکندر، موجبات انزجار قوم یهود را فراهم آورد. برخی از پادشاهان سلوکی مجسّمه ژوپیتر را در معبد یهود برپا داشته آنان را مجبور به قربانی نمودن «خوک»! برای بت های یونانی می نمودند … و اجرای بعضی از مراسم مذهبی آنان هم ممنوع گردید…
در عصر اشکانیان بنابر روایت یهودیان، جامعه یهودی ایران مورد حمایت پادشاهان اشکانی قرار گرفت و روایت اهل مذهبی که در این عهد معمول بود، نسبت به یهودیان نیز اجرا شده است.
یهودیان در این دوره به بازسازی و سازماندهی تشکیلات و ساختار اداری-مذهبی پرداختند و معابد خود را در شهرهای تحت قلمرو اشکانیان، مرمّت و بازسازی نمودند.
در دوران حاکمیت ساسانیان، سیاست مذهبی شاهان ساسانی تحت تأثیر نفوذ موبدان تغییر یافت و روش تساهل و تسامح مذهبی تا اندازه ای کاهش یافته امتیازات مذهبی و استقلال محاکم یهودی لغو و اجرای احکام طبق مقرّرات مذهبی آنها، از سوی ساسانیان تعطیل شد.
قبض و بسط آزادی مذهبی یهودیان ایرانی در دوران ساسانیان کاملاً مشهود است. به طور مثال می توان اشاره کرد که در دوران بهرام گور یهودیان از آزادی مذهبی برخوردار بودند، ولی در دوره حاکمیت یزدگرد دوم که تحت نفوذ موبدان بود، فرمانی صادر شد که یهودیان را مجبور می ساخت روز شنبه را مقدس ندانسته! …تعطیل نکنند!
یهودیان در پناه حاکمیت مسلمانان
اتخاذ روش مدارا و تسامح، نسبت به پیروان ادیان (مسیحیان و یهودیان و زردشتیها)، از هنگام فتح ایران توسط نیروهای اسلام سیاستی ثابت و منبعث از تعلیمات آیین اسلام بوده است.
به گواهی اغلب مورّخان اسلامی و غیر اسلامی، قوم یهود همچون سایر پیروان مذاهب، در کنف حمایت حاکمیت اسلامی، از آزادی مسکن و کسب و کار و آزادی عبادت و انجام مراسم مذهبی برخوردار بودند… تارخی نگاران یهودی اعمال پاره ای تضییقات علیه یهود را یادآوری می کنند، از آن جمله می توان به منع استخدام آنها در ادارات دولتی، انجام عبادات به آهستگی، متمایز ساختن آنها با رنگ مخصوص در لباس(2) اشاره کرد، ولی در دوران حاکمیت مغول بر ایران یک یهودی به نام سعدالدوله وزیر ارغون شاه شد و بدین واسطه موقعیت یهودیان بهبود یافت. در حمله تیمور لنگ به ایران بسیاری از شهرها ویران گشت و جمعیت زیادی از ایرانیان، از جمله یهودیان متحمّل خسارات جانی و مالی فراوانی شدند. بنابه روایات تاریخی؛ تیمور هنگام حمله به اصفهان هفتاد هزار تن را از دم تیغ گذراند و بسیاری از یهودیان هم در آنجا قتل عام شدند. بنابر یک افسانه قدیمی، یهودیان اصفهان لنگ شدن پای تیمور را از آن رو می داند که در مراسم روزه بزرگ سال 1387 م هنگامی که یهودیان در کنیسه مارون ولایت، با صدای بلند جمله توحید را ادا می کردند، تیمور که اتفاقاً از محله یهودیان عبور می کرد، بر اثر رم کردن اسبش، به زمین افتاد و پایش شکست و لنگ شد! از این رو، او حکم قتل عام یهودیان را صادر کرد و کنیسه را به مسجد مبدّل ساخت.(3)
امّا یهودیان دوران عثمانی و صفوی برخلاف همکیشان خود که در اروپا مورد خشم و تعرّض و قتل قرار داشتند، از توجّه خاص سلاطین دولت های عثمانی و صفوی برخوردار بودند.
«حبیب لوی» در کتابش تاریخ یهود ایران به ذکر برخی از فشارها و سیاست تضییق مذهبی علیه یهودیان ایران در دوران صفویه می پردازد از جمله اینکه به هنگام باران، یهودیان حقّ آمدن به کوچه و خیابان و یا حقّ سوارشدن بر اسب و حقّ پوشیدن جوراب بلند را نداشتند.(4) ولی باید اشاره کرد که انگیزه و علل مذهبی، تنها محرّک تعقیب کلیمی ها در بخشی از دوره صفویه نبود، بلکه اعمال آنها باعث این امر می شد، چرا که یهودیان ایرانی گاهی متّهم به اشاعه ی فساد و فحشاء و یا جادوگری و شراب سازی شده و تحت تعقیب قرار می گرفتند و همین سیاست و فشار شاهان صفوی، موجب مهاجرت یهودیان به خاک عثمانی گشت.
با سقوط دولت صفوی، وضع یهودیان ایرانی دگرگون گشت… در زمان نادرشاه هفت خانواده کلیمی به عنوان خزانه دار به مشهد اعزام شدند که این تعداد تا قبل از شهریور 1320 به حدود پانصد خانوار رسید.(5)
جمعیت یهودیان ایران در دوران فتحعلیشاه قاجار به حدود 130 هزار نفر می رسید. در تهران پانزده هزار نفر و در تبریز هفت هزار نفر یهودی زندگی می کردند… با پیدایش فتنه «علی محمّد باب» و شکل گیری فرقه ی ساختگی بهائیت، جمعی از یهودیان با سوء استفاده از موقعیت، به این فرقه روی آوردند و بهایی شدند! دکتر یعقوب ادوارد پولاک، اهل بوهم، طبیب مخصوص ناصرالدین شاه یهودی بود و حضور وی در دربار ناصری تأثیر مهمّی در توجّه شاه قاجار به اوضاع یهودیان ایرانی داشته است.(6) همان طور که بعدها، پزشک مخصوص پهلوی دوم، سرلشکر دکتر ایادی، بهایی سرشناسی بود که می توانست از نفوذ خود در شاه، استفاده کرده او را وادار به انجام کارها و اعمالی کند که موجب رنجش مسلمانان می گردید.
با رشد جنبش صهیونیستی در اروپا، توسعه جایگاه یهودیان در دولت های اروپایی بویژه انگلیس، حمایت تدریجی دولت های اروپایی از یهودیان ایران در دوره حاکمیت ناصرالدین شاه نضج گرفت. مسافرت ناصرالدین شاه به اروپا بستر مناسبی برای ملاقات نمایندگان مؤسّسات و تشکیلات صهیونیستی در اروپا با وی بود. شاه قاجار در پاریس با لرد روتچیلد از خانواده های متموّل یهودی و از رهبران صهیونیستی فرانسه، ملاقات کرد و لرد از شاه خواست تا نسبت به اصلاح وضعیت اجتماعی یهودیان ایران همت گمارد.(7)… اهتمام ممالک اروپایی به یهودیان ایرانی، دولت قاجار را مجبور به دادن امتیازات و تسهیلاتی به یهودیان نمود تا آنکه در سال 1295 ق. کار نظارت بر امور جامعه یهود ایران به عنوان ملل متنوع! به وزارت امور خارجه واگذار شد.(8) نخستین مدرسه آلیانس (مدرسه یهودیان) در تهران سال 1317ق. گشایش یافت و مظفرالدین شاه، مبلغ دویست تومان به آن مؤسّسه کمک نقدی کرد.
در پی ترور الکساندر دوم، تزار روسیه به سال 1881م، یهودیان روسیه در معرض قتل عام قرار گرفتند و تعداد بسیاری از آنها از روسیه به فلسطین و کشورهای دیگر مهاجرت کردند. با رسیدن اخبار روسیه به ایران، تمایل مهاجرت به فلسطین در میان یهودیان ایران افزایش یافت.
البتّه طرح کلّی جنبش صهیونیسم جهانی در این رهگذر، نقش مؤثّری در افزایش تمایل یهودیان ایران به مهاجرت داشته است. مهاجرت یهودیان ایرانی به فلسطین قبل از قرن نوزدهم جنبه ی مذهبی و اجتماعی داشت، ولی در قرن نوزدهم و پس از کنفرانس صهیونیست ها در بال، این مهاجرت جنبه ی سیاسی و عقیدتی پیدا کرد.
تصویب پیشنهاد میهن مستقل برای رژیم غاصب اسرائیل
پس از تشکیل اوّلین گردهمایی بین المللی صهیونیسم به رهبری هرتزل در شهر بال سوئیس در سال (1897م/1315ق) و تصویب پیشنهاد ایجاد یک میهن مستقل برای یهودیان جهان در فلسطین، مهاجرت یهودیان به این سرزمین صورت سازمان یافته ای به خود گرفت. البتّه سیاست دول استعماری غرب و کار سازمان یافته صهیونیست ها، نقش مؤثری در تقویت احساسات یهودیان و تشویق آنها به مهاجرت به فلسطین داشت و در ایران هم نقش سفارت خانه های خارجی بویژه امریکا، فرانسه و انگلیس در امر مهاجرت یهودیان ایرانی مؤثر و کاملاً آشکار بود…
به عنوان مثال می توان به درگیری تنی چند از یهودیان و مسلمانان در سال 1322 ق در خیابان سیروس تهران اشاره نمود که طی آن کاردار سفارت امریکا در تهران با ارسال یادداشتی به وزارت امور خارجه ایران، حمایت دولت خود را از یهودیان اعلام داشت:
دولت و ملت اتازونی(امریکا)به ادلّه ی چند در باب طایفه یهود که پراکنده در میان عالم اند توجّه و مراعات بسیار در آسایش و آرامش آنها می نماید و از باب اعلی مراتب فضل و هنر و کسب و خیرات و شهرت علوم و حرفه که دارا می باشند بعضی از اجزای محترم تر و مودت تر جماعت جمهوری دولت اتازونی هستند…(9)
یهودیان ایران با حمایت از مشروطیت، رهبران مشروطه را ناجی خود می دانستند… اقلّیت های مذهبی از جمله یهودیان در مجلس اوّل شورای ملّی ایران از حقّ انتخاب وکیل برخوردار شدند. زردشتیان، «ارباب جمشید» را به عنوان نماینده خود انتخاب کردند ولی ارامنه و یهودی ها به آقایان بهبهانی و طباطبایی رأی دادند(10) تا به اصطلاح حسن نیّت خود را نشان دهند.
پس از صدور بیانیه بالفور در سال 1917 م و تأیید تشکیل کانون ملّی یهود در فلسطین از سوی انگلستان، برخی از یهودیان ایرانی به فکر تأسیس «انجمن صهیونیستی در ایران» افتادند… و این انجمن را به سال 1298ش در تهران تشکیل داده شعباتی نیز در شهرستانها دایر کردند.
کمیته مرکزی این انجمن شامل سیزده نفر بوده که عزیزالله نعیم رئیس کل تشکیلات و دکتر حبیب لوی (مؤلف کتاب تاریخ یهود ایران در سه جلد) بازرس کل این انجمن بود.(11)
… ادامه دارد.
پی نوشت:
- اغلب مراجع تاریخی یهودیان ایران توسّط برخی از یهودیان مغرض نوشته شده و تحریفات تاریخی در آنها کاملاً آشکار است. لذا مطالعه ی این گونه کتاب ها نیاز به دقّت دارد.
- در دوران حاکمیت آل بویه چند مسیحی و در سایه ی حاکمیت فاطمیان مصر چند یهودی به مقام وزارت رسیدند. اندیشمندان و فلاسفه یهودی در پرتو آزادی در اندلس رشد نمودند و ابن میمون نمونه بارز از فلاسفه یهود بوده است که در سایه جامعه ی اسلامی(139-140) رشد کرده است.
- لوی، حبیب، تاریخ یهود در ایران، چاپ تهران، (3 جلد).
- همان، صص 404-409.
- تاج پور، محمدعلی، تاریخ دو اقلّیت مذهبی در ایران، ص 39.
- پولاک در سال 1851 معلّم تشریح و جرّاحی در مدرسه دارالفنون تهران بود و در سال 1855 پزشک مخصوص ناصرالدین شاه شد.
- قاضیها، فاطمه، روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه، در سفر اوّل فرنگستان (1290 هـ.ق) تهران، انتشارات سازمان اسناد ملی ایران، چاپ اول، 1377، ص 294.
- یهودیان ایرانی را تا ابتدای سلطنت پهلوی ها جزو ملل متنوّع می خواندند.
- موجانی، سیدعلی، گزیده اسناد روابط ایران و امریکا، تهران، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1375 هـ.ش، ص 130.
- مدنی، سیدجلال الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ج اول، ص 66.
- تاریخ یهود ایران، ج3، صص 913-921.
برگرفته از پرتال فرهنگی راسخون
پایگاه اطّلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 204