روایت ابوسهل نوبختی از انتقال امامت به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

خانه / قرآن و عترت / عترت / ستارگان هدایت / امام زمان (عجل الله تعالی فرج الشریف) / روایت ابوسهل نوبختی از انتقال امامت به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

شیخ طوسی در کتاب غیبت از احمد بن على رازى و او از محمد بن على و او از عبید اللَّه بن محمد بن جابان دهقان از ابو سلیمان داود بن غسان بحرانى روایت نموده که‏ گفت: بخدمت ابو سهل اسماعیل بن على نوبختى رسیدم و سلام نمودم، ابو سهل گفت: ولادت (م ح م د) فرزند حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى طالب صلوات اللَّه علیهم اجمعین در سامره بسال ۲۵۶ اتفاق افتاد. مادرش صیقل، و کنیه‏ اش ابو القاسم می باشد، و همین کنیه است که پیغمبر خبر داده و فرمود: نام او چون نام من و کنیه ‏اش مثل کنیه من است، لقبش مهدى و حجت و منتظر است و هم او صاحب الزمان می باشد.

شیخ طوسی در کتاب غیبت از احمد بن على رازى و او از محمد بن على و او از عبید اللَّه بن محمد بن جابان دهقان از ابو سلیمان داود بن غسان بحرانى روایت نموده که‏ گفت: بخدمت ابو سهل اسماعیل بن على نوبختى رسیدم و سلام نمودم، ابو سهل گفت: ولادت (م ح م د) فرزند حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى طالب صلوات اللَّه علیهم اجمعین در سامره بسال ۲۵۶ اتفاق افتاد. مادرش صیقل، و کنیه‏ اش ابو القاسم می باشد، و همین کنیه است که پیغمبر خبر داده و فرمود: نام او چون نام من و کنیه ‏اش مثل کنیه من است، لقبش مهدى و حجت و منتظر است و هم او صاحب الزمان می باشد.

روایت انتقال امامت از امام عسگری علیه السلام به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

سپس ابو سهل گفت: در مرض مرگ امام حسن (عسکرى علیه السّلام) روزى من در خدمتش بودم، حضرت به عقید خادم خود که غلامى سیاه چهره و اهل نوبه‏ «۱» بود و پیش از آن حضرت خدمتکار پدرش امام على النقى بود. و امام حسن عسکرى علیهما السلام را بزرگ کرده بود، فرمود: اى عقید! قدرى آب مصطکى براى من بجوشان عقید هم آب را روى اجاق نهاد، و صیقل مادر امام زمان علیه السّلام آن را بخدمت حضرت آورد.
حضرت کاسه را گرفت و خواست بیاشامد ولى دست مبارکش لرزید و بدندان نازنینش خورد و سپس آن را بزمین نهاد. آنگاه رو کرد بعقید و فرمود: برو باندرون که می بینى کودکى در سجده است، او را نزد من بیاور.
ابو سهل می گوید: عقید گفت: وقتى باندرون براى جستجوى او رفتم، دیدم کودکى سجده میکند، و انگشت سبابه‏ «۲» خود را بسوى آسمان گرفته است، من سلام کردم و او نمازش را کوتاه کرد، سپس گفتم: آقا شما را مى‏ طلبد که بخدمتش درآئى. در این وقت مادرش صیقل آمد و دست او را گرفت و او را نزد پدرش آورد.{چون عرب موقع سب کردن یعنى بدگوئى باشخاص با آن بطرف مقابل اشاره میکرد، آن را «سبابه» گفتند.}
ابو سهل می گوید: موقعى که بچه خدمت حضرت رسید، سلام کرد. رنگش همچون درّ (سفید) موهاى سرش کوتاه و میان دندانهایش باز بود. وقتى امام حسن عسکرى علیه السّلام او را دید، گریست و فرمود: اى آقاى خاندانم! این آب را بمن بده که من اینک بسوى خداى خود میروم. بچه کاسه آب جوش را برداشت و بدهان پدر بزرگوارش نزدیک ساخت تا آن را نوشید.
آنگاه امام حسن عسکرى علیه السّلام فرمود: مرا آماده نماز کنید. بچه حوله ‏اى در دامن امام پهن کرد و بدین گونه حضرت، یک یک اعضا را شست و سر و پاى را مسح نمود. آنگاه امام حسن عسکرى علیه السّلام فرمود:

اى فرزند! بتو مژده میدهم که صاحب الزمان و مهدى و حجت خدا در روى زمین توئى. تو فرزند من و جانشین من می باشى. از من متولدشده‏ا ى و تو (م ح م د) فرزند حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى طالب (علیهم السلام) می باشى و هم از نسل پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و خاتم ائمه طاهرین هستى. پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم مژده تو را داده و نام و کنیه تو را تعیین فرموده است. این را پدرم از پدران پاک سرشتش بمن اطلاع داد. صلى اللَّه على اهل بیت ربنا انه حمید مجید حضرت این را فرمود و همان موقع رحلت نمود. صلوات اللَّه علیهم اجمعین.

پی نوشت ها:

(۱) نوبه- محلى است که تا مدینه سه روز راه است (مراصد)
(۲) انگشت سبابه دومین انگشت واقع در بین انگشت ابهام و انگشت وسط است.

منبع: مهدى موعود ( ترجمه جلد ۵۱ بحار الأنوار) ؛ ص۷۳۸ – ۷۴۰

پایگاه اطلاع رسانی هیأت رزمندگان اسلام

بازدیدها: 239

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *