روز دوم ختم قرآن| شیخ عباس قمی
روز دوم ختم قرآن با یاد محدث سخت کوش و سرشار از اخلاص شیخ عباس قمی
آیت الله شیخ علی پناه اشتهاردی که از اساتید ممتاز حوزه علمیه قم به شمار می رفت ، دریایی بود از خاطرات دست اول. او این خاطره را از امام خمینی رحمه الله علیه نقل می کرد : در دوران طلبگی و در دوران رضاخان که فشار بر روحانیت بسیار بود همراه شیخ عباس قمی از مشهد به طرف تهران برمی گشتم.
در مسیر راه، ناگاه ماشین خراب شد و راننده به کمک خود گفت نکند آخوند سوار کردی که سبب خراب شدن ماشین شده است؛ کمک راننده نگاهی به عقب ماشین انداخت و مرا در ماشین دید، چون سید بودم چیزی نگفت؛ اما شیخ عباس قمی را که در همان ماشین بود، پس از جسارت پیاده کرد! شیخ عباس قمی کنار جاده نشست و بساط علمش را باز کرد و مشغول نوشتن شد و منتظر شده ماشینی او را سوار کند، تا این که یک کامیون آجر از راه رسید و وی را سوار کرد.
شیخ از وقتی که سوار ماشین شد شروع کرد به تبلیغ مذهب و خواندن احادیث؛ راننده هم مبهوت و شیفته گفته های او ؛ بعد رو به شیخ کرد و گفت: اگر اسلام این است، در دل و اعماق قلبم نفوذ کرد؛ من مسیحی هستم، اما شیفته اسلام شدم و می خواهم اسلام بیاورم. او مسلمان شد و خانواده اش را هم مسلمان کرد.
یک اثر:
معروفترین اثر قلمی شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان است که برای همگان آشناست.
او روزانه بیش از ۱۷ ساعت مطالعه میکرد و می نوشت ؛ ۶۳ جلد کتاب حاصل نیم قرن تلاش علمی اوست.
در میان آثار فارسی او، “منازل الاخره” کتاب موثر و پرنکته ای است که نگاه نو و مستندی را از دنیای پس از مرگ ترسیم می کند؛ خواندش به زندگی دنیایی شما معنا می دهد.
یک توصیه:
او در هیچ حال امر به معروف و نهی از منکر را ترک نمیکرد و در هر محفل و مجلسی این دو فریضه را یادآور میشد.
یک نگاه:
محدث قمی در سال ۱۲۵۴ ش. در شهر قم به دنیا آمد و پس از ۶۵ سال حیات مفید ، به تاریخ ۱۳۱۹ در شهر نجف درگذشت و در صحن امیر مومنان علیه السلام در کنار مزار استادش محدث نوری به خاک سپرده شد.
روزهای آخر عمر او، یکی از دوستانش به عیادتش آمده بود ؛ وقتی حالش راجویا شد؟
شیخ تکانی خورد و در حالی که اشک از چشمانش جاری بود گفت: چند روز است که نتوانسته ام حدیث بخوانم و بنویسم! دوستش مثل یک طبیب حاذق، درمانش را بلد بود سریع یکی ازجلدهای کتاب بحار الانوار از علامه مجلسی را برداشت و شروع کرد به خواندن چند حدیث؛ نگاهی به شیخ کرد، چهره اش تفاوت داشت انگاری سیمایش گل انداخته بود؛ چه می کند این کیمیای حدیث اهل بیت علیهم السلام.
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
بازدیدها: 281