در جنوب شرقي نجف اشرف و در محله براق، منزل آية الله شيخ محمد رضا مظفر واقع بود، پنج ماه پس از درگذشت شيخ، در پنجم شعبان سال 1322 هجري آخرين يادگار آن مرد حق ديده به جهان گشود و «محمد رضا» ناميده شد.[1] مادر محمد رضا دختر علامه شيخ عبدالحسين طريحي (1235ـ1293 ق.) است[2] و او در دامان آن زن با فضيلت و با سرپرستي برادر بزرگش شيخ عبدالنبي مظفر (1291ـ1337 ق.) رشد كرد. پس از درگذشت شيخ عبدالنبي برادر ديگرش شيخ محمد حسن (1301ـ1375 ق.) سرپرستي او را به عهده گرفت و راهنماي زندگياش گرديد.[3] محمد رضا از خاندان علمي و ادبي بنام و معروف شيعي موسوم به «آل مظفر» برخاسته است. اين خاندان از نيمه سده دوازده قمري در حوزة نجف شناخته شد و چهرههاي نامدار و متفكر آن در عرصههاي متعدد و رشتههاي متنوع علوم اسلامي درخشيد و شعاع پرتو نورشان گستره مراكز علمي تحقيقي شيعه و غير آن را درنورديد.[4]
در حوزه نور
محمد رضا پس از فراگيري خواندن و نوشتن، در سيزده سالگي راهي مكتب علوم ديني شد و به آموختن مباني و اصول ادبيات عرب پرداخت و در اين مقطع از استاد شيخ محمد طه حويزي بسيار بهره برد.[5] او سپس با عزمي راسخ دوره سطح فقه و اصول را سپري كرد و آن گاه در جلسات دروس عالي اين دو علم و هم چنين حكمت و فلسفه و عرفان كه از سوي اساتيد به نام ذيل تدريس ميشد، حاضر گشت:
1. شيخ محمد حسن مظفر، شيخ محمد رضا به همراه برادر ديگرش شيخ محمد حسين در درس برادر بزرگشان شركت ميكردند.
2. ميرزا محمد حسين ناييني (متوفاي 1355 ق.)
3. شيخ آقا ضياء الدين عراقي (1278ـ1361 ق.)
4. ميرزا عبدالهادي شيرازي (1305ـ1382 ق.)
5. سيد علي قاضي طباطباييي (1385ـ1366 ق.)
6. شيخ محمد حسين اصفهاني (1296ـ1361 ق.)[6]
اين شخصيت را ميتوان از معماران بزرگ علمي شيخ محمد رضا دانست كه در شكل دهي شخصيت او تأثير بسياري داشت، بدان حد كه خط مشي اصولي، فقهي و فلسفي او بيشتر متأثر از ديدگاههاي اين استاد است. احترام و تجليل فراوان مظفر از مقام شيخ محمد حسين گواه ارتباط تنگاتنگ و علاقه بيحد اوست.[7]
سرانجام پس از تلاش پيگير، حضور در محفل اساتيد فن و امداد پروردگار، شيخ محمد رضا به مقام والاي اجتهاد رسيد و حضرات آيات شيخ محمد حسين اصفهاني، شيخ محمد حسن مظفر و سيد عبدالهادي شيرازي اجتهاد او را گواهي كردند.[8]
مظفر در سير كسب دانش، علاوه بر علوم ديني به فراگيري دانشهايي چون حساب، هندسه، جبر، هيئت و عروض روي آورد و در 21 سالگي كتابي در علم عروض به رشته تحرير در آورد.
شيخ محمد رضا مظفر در كنار تحصيل، مطالعه و تحقيق، به تدريس معارف حوزه علميه اشتغال داشت و نخست به تدريس كتاب مكاسب (در فقه) و رسائل (در اصول) پرداخت و آن گاه به تدريس دوره خارج فقه و اصول اهتمام ورزيد. او هم چنين فلسفه اسلامي را به طالبان اين فن آموخت و از آن جمله كتاب اسفار اثر ملاصدرا را در منزل خود تدريس ميكرد.[9]
تدريس به شكل متداول حوزه، هم چون حضور و برپايي بحثها و درسهاي مختلف و نيل به مقام اجتهاد و گام نهادن در مسير مرجعيت بود.
دوره دوم عبارت است از فدا كردن موقعيت سنتي حوزوي و روي آوردن به تلاش و كوشش در پي اصلاح حوزه با استفاده از شيوههاي بهينه آموزش، تدريس، تأليف و…[10]
به اعتراف بسياري از شخصيتهاي علمي و ديني، اگر آية الله مظفر سرمايه عمر خود را در پي اصلاح حوزه نميگذاشت، بيشك يكي از مراجع تقليد ميبود.[11]
استاد مظفر اوضاع حوزه نجف را از همه جوانب تحت مطالعه در آورد و نواقص آن را مورد تجزيه و تحليل قرار داد ولي با اين حال ميدانست كه تنها بررسي مشكل، درد را دوا نميكند و بايد در عمل كوششهاي صادقانه و خالصي را در راه جبران اين نواقص و حل اين نارساييها صورت داد.
در سال 1349 هجري، هنگام هجوم فرهنگي كتابهاي دشمنان، او به همراه شيخ محمد جواد حجامي، شيخ محمد حسين مظفر، سيد علي بحر العلوم، شيخ علي ثامر و تعدادي ديگر به منظور تأسيس جمعيتي براي نشر و تأليف تلاش كرده و نشستهاي متعددي را بر پا نمودند و به ابتكار اين جمع، علامه شيخ محمد جواد بلاغي به تأليف و تفسير «آلاء الرحمن» پرداخت، البته اين تمام نتيجه حركت مورد نظر بود.[12]
برنامهها و فعاليتهاي اصلاحي استاد نام او را در زمره يكي از احياگران عصر حاضر، در تاريخ كهن حوزه علميه نجف اشرف جاودان ساخت، اقدامات اصلاحي آية الله مظفر به قرار ذيل است:
الف. جمعيت منتدي النشر –
اين نهاد ـ كه در سال 1353 هجري مجوز تأسيس را دريافت كرد ـ بهترين وسيله براي تحقق اهداف اصلاحي در پي نشر فرهنگ ديني و ايجاد روح اسلامي در مردم و استحكام اخلاق بود.
آية الله مظفر و همفكران ديگر او، خطر تهاجم فرهنگي غرب را بهنگام شناخته و به سرعت جوانان را دريافتند و براي در امان ساختن آنان از شبيخون دشمن، ايشان را در زير چتر انديشههاي اسلامي جاي دادند و مراكز عالي آموزشي را تأسيس كردند.
در ماده 4 اساسنامه جمعيت چنين آمده است:
«اهداف منتدي النشر عبارت است از عموميت دادن فرهنگ اسلامي و علمي، و اصلاح اجتماعي به وسيله نشر، تأليف، آموزش و… با استفاده از شيوههاي مشروع»[13]
استاد محمد رضا مظفر رياست اين جمعيت را به عهده داشت و حمايت آية الله العظمي سيد ابوالحسن اصفهاني از اين نهاد نوپا بسيار راهگشا بود.
ب. دانشكده منتدي –
آية الله مظفر در سال 1355 ق. به دنبال تحقق اهداف جمعيت منتدي النشر، يك مدرسه عالي علوم ديني و به عبارتي «دانشكده اجتهاد» را تأسيس كرد و در دوره اول چهار ماده درسي هم چون فقه استدلالي، تفسير، علم اصول و فلسفه به دانش پژوهان ارائه ميشد. علامه شيخ محمد جواد بلاغي، شيخ عبدالحسين دشتي و شيخ عبدالحسين حلي از اساتيد اين دانشكده بودند.
ج. مدارس منتدي –
تأسيس مدارس منتدي النشر گام بعدي استاد مظفر بود كه با استقبال بزرگان حوزه نجف و خاندانهاي مشهور اين شهر مواجه شد و اين اقبال عمومي در توسعهاش كار گشا بود.
در اين مدارس، در طول چند دهه، مقاطع تحصيلي ابتدايي، متوسطه (ثانويه) و پيش دانشگاهي (اعداديه) داير بود و در مجموع دروس جديد با گرايش ترويج فرهنگ ديني آموزش داده ميشد.[14]
د. دانشكده فقه –
آية الله مظفر در سال 1376 ق. دانشكده فقه را در نجف اشرف تأسيس كرد و وزارت فرهنگ عراق در سال 1377 آن را به رسميت شناخت.
مواد درسي اين دانشكده عبارت بودند از: فقه اماميه، فقه تطبيقي، اصول فقه، تفسير و اصول و مباني تفسير، حديث و اصول حديث (درايه)، علوم بيتي و روان شناسي، ادبيات و تاريخ ادبيات، جامعه شناسي، تاريخ اسلام، فلسفه اسلامي، فلسفه جديد، منطق، تاريخ جديد، اصول تدريس، نحو، صرف و يك زبان بيگانه.
شيخ محمد رضا خود در دانشكده به تدريس فلسفه اسلامي ميپرداخت و مجلات كتاب «اصول الفقه» را آماده ميكرد تا در دانشكده فقه تدريس شود او هم چنين به سرپرستي دانشكده و نظارت بر كارهاي تأليفي آن ميپرداخت. وي زندگي خود را به طور كامل در اختيار اين مركز علمي گذارد و به شجره جان و روان آن را مستحكم و پايدار كرد و همه تواناييها و امكاناتش را در اين دانشكده بذل نمود.[15]
هـ . تدوين كتابهاي درسي
در قرن اخير جمعي از انديشوران حوزه، تغيير برخي متون درسي و كوتاه كردن طول مدت آموزش را به منظور دستيابي سريع به اهداف متعالي پيشنهاد كردهاند و برخي از مصلحان نيز تجديد بناي علمي و تدوين كتابهاي روز آمد را ـ با توجه به حفظ عمق و اصالت مطالب آنها ـ وجهه نظر خود قرار دادهاند كه اين تغيير و جايگزيني همواره با مقاومت برخي ديگر مواجه بوده است.
آية الله مظفر در ميان دو دوره سطح و خارج، دوره نخست را به دليل نقص در موارد درسي و سبك تحصيل و تدريس ـ نيازمند اصلاح ميدانست و از اين رو در پي تأسيس منتدي النشر و دانشكده فقه، تنظيم وضعيت آموزشي و افزودن متون آموزشي جديد را هدف كار خويش قرار داد. تدوين كتابهاي «المنطق»، «اصول الفقه» و «عقايد الاماميه» يك نوسازي در نگارش كتابهاي درسي به شمار ميآيد كه هم اكنون دو كتاب نخست از متون درسي حوزههاي علميه بخصوص حوزه مقدس قم ميباشد.[16]
پی نوشت:
[1] . نقباء البشر، شيخ آقا بزرگ تهراني، ج 2، ص 772.
[2] . عقايد الاماميه، مقدمة التحقيق، دكتر محمد جواد طريحي، ص 135.
[3] . شعراء الغري، علي الخاقاني، ج 8، ص 451.
[4] . ماضي النجف و حاضرها، ج 3، ص 360.
[5] . ر.ك: شعراء الغري، ج 8، ص 452.
[6] . همان؛ مدرسة النجف، محمد مهدي آصفي، ص 63؛ نقباء البشر، ج 2، ص 772؛ ماضي النجف و حاضر، ج 3، ص 374؛ عقايد الاماميه، مقدمة التحقيق، ص 138.
[7] . ر.ك: حاشيه مكاسب، شيخ محمد حسين اصفهاني، مقدمه، محمد رضا مظفر.
[8] . مدرسة النجف، ص 74، عقايد الامامية، مقدمه التحقيق، ص 139.
[9] . همان، ص 64؛ هكذا عرفتهم، جعفر الخليلي، ج 2، ص 19.
[10] . همان، ص 62؛ همان، ص 23.
[11] . مجله پيام حوزه، ش 9. ص 66.
[12] . مدرسة النجف، ص 115.
[13] . نظام منتدي النشر، ص 23.
[14] . همان، ص 106 ـ 108؛ موسوعة العتبات المقدسة، جعفر خليلي، ص 183ـ184.
[15] . مدرسة النجف، ص 129 و 130.
[16] . همان، ص 119 و 120؛ ر.ك: مجله حوزه، ش 50، ص 72ـ74.
بازدیدها: 247