ولادت
جمال الدين محمد بن آقا حسين معروف به «جمال المحققين» محدث، اصولي، حكيم، متكلم، از فقيهان اماميه و از دانشمندان پر آوازة ايران محسوب ميشود.
تاريخ تولد و محل ولادت او معلوم نيست، امّا مسلم است كه وي اصالتاً خوانساري بوده و در اصفهان پرورش يافته است.
ملاقات سرنوشت ساز
در يكي از سالها ملا محسن فيض كاشاني به قصد زيارت خانة خدا از كاشان حركت نموده و در سر راه خود در اصفهان ميهمان آقا حسين خوانساري (پدر آقا جمال) شد. آقا جمال كه نوجواني بيش نبود، نزد فيض كاشاني شتاف. فيض كاشاني مسئلهاي را از آقا جمال پرسيد، امّا او نتوانست از عهدة پاسخ بر آيد؛ زيرا تا آن هنگام چندان اهميتي به كسب دانش نميداد. فيض كاشاني دست بردست زد و گفت: «حيف كه درِ خانة آقا حسين بسته شد!». اين سخن در آقا جمال تأثير كرد و از همان لحظه كمر همت را بست و به كسب دانش پرداخت. سال بعد، ملا محسن به خانة آقا حسين آمد و با آقا جمال گفت و گو كرد و احساس نمود كه آقا جمال عوض شده و داراي فضيلت و دانش است. براي همين گفت: «اين آقا جمال، غير از آن آقا جمال است كه ما پارسال او را ديديم.»
نوجوان خوانساري در اثر تلاش و همت عالي، به بلندترين قلههاي انسانيت و كمالات معنوي رسيد. رسيدگي به اوضاع نيازمندان و فقيران، ساده زيستي و دوري از تجملات ظاهري از او چهرهاي معنوي، دلسوز، شخصيتي درد آشنا و جامع نگر ساخته بود.
اساتید
آقا جمال در رشد و بالندگي شخصيت خويش، از استادان فراواني بهره برد. دو تن از استادانی كه بيشترين تأثير را در رشد علمي و معنوي وي داشتند، عبارتند از:
1. آقا حسين خوانساري
خاندان خوانساري مشهورترين و با فضيلتترين دودمان خوانسار محسوب ميشوند كه در كتابهاي تراجم، نام 16 تن از برگزيدگان آن خاندان ديده ميشود.
آقا حسين، چهره درخشان خاندان خوانساري، استاد فضلاي عصرخود بود. او در سال 1016 هـ . ق. در خوانسار به دنيا آمد و بعد از بلوغ، براي تحصيل علم و حكمت و معارف به اصفهان هجرت كرد. او در مدت كوتاهي به مرحلهاي دانش رسيد كه نوشتهاند: «او استاد الكلّ في الكلّ عند الكلّ بود.»
اين لقب به جهت تسلط او برتمام علوم عصرش، اطلاق شده است و معناي آن اين است كه آقا حسين استاد همه علماي عصر در همه علوم، به عقيده همه معاصرانش ميباشد.
آقا حسين كتابهاي ارزشمندي در موضوعات گوناگون از خويش بر جاي نهاد و شاگردان برجستهاي مانند: آقا جمال خوانساري، علامه مجلسي و ميرزا محمد شيرواني پرورش داد. وي در سال 1099 هـ . ق. در اصفهان چشم از جهان فروبست.
حضرت آيت الله خامنهاي در مورد دانشمندان خاندان خوانساري، به ويژه درباره آقا حسين و فرزندش، آقا جمال مينويسد:
«بيشك، در فهرست اين ستارگان غالباً ناشناخته آسمان علم و فرهنگ، خانواده جليل خوانساريها، به ويژه محقق برجسته و كمنظير، مرحوم آقا حسين خوانساري و فرزند فقيه و حكيم و بزرگوارش، مرحوم آقا جمال خوانساري ميباشند. در عظمت و شأن مرحوم آقا حسين خوانساري همين بس كه نام آوران بزرگي هم چون وحيد بهبهاني و شيخ انصاري از او با عناوين «محقق» و «استاد الكلّ في الكلّ» و امثال آن ياد كردهاند. او و فرزندش، حكيم و فقيه و اصولي و متكلم و رياضيدان و محدث و اديب بوده و سهم وافري در شكوفايي و درخشش حوزه فرهنگي و علمي اصفهان در دوران مياني و پاياني صفويه داشتهاند. اگر چه برخي از مؤلفات فقهي آنان در معرض استفاده اهل فن بوده است، ولي مجموعه آثار آنان هرگز به صورت قابل قبول در دسترس دانش پژوهان علوم اسلامي قرار نگرفته است.»
2. محقق سبزواري
عالم وارسته و فقيه پرتلاش، ملا محمد باقر سبزواري استاد و مربي آقا جمال و دايي او بود. محقق سبزواري از استادان زبدهاي هم چون ميرفندرسكي، شيخ بهايي و مولي محمد تقي مجلسي كسب دانش نمود. وي سپس در حوزههاي علميه اصفهان و مشهد به تدريس علوم و معارف ديني پرداخت. او دانش پژوهان بيشماري را تربيت كرد كه آقا حسين خوانساري و دو پسرش، آقا جمال و آقا رضي از آن جملهاند. از معروفترين تأليفات او ميتوان به ذخيره المعاد، روضه الانوار عباسي و كفايه الاحكام اشاره كرد.
وي در سال 1090 هـ . ق. دار فاني را وداع گفت و در مدرسه ميرزا جعفر، واقع در صحن مطهر حرم امام رضا عليه السلام به خاك سپرده شد.
در حوزه تدريس
آقا جمال بعد از فراگيري علوم و فنون مختلف عصر خويش در مدت كوتاهي به عنوان مدرس برجسته شناخته شد و در حوزه علميه اصفهان، به تدريس پرداخت. اين دانشمند بزرگ ايراني، چون در اكثر رشتههاي علوم متنوع عصر، هم چون: فقه، اصول، فلسفه، تفسير، علوم رياضي، شعر و ادب، عقايد و كلام تسلط وافر داشت. در همه زمينهها به تدريس پرداخت. ميرزا محمد طاهر نصرآبادي در تذكره خويش مينويسد:
«آقا جمال كه اَلْوَلَدْ سِرُّ اَبيهِ درباره ايشان صادق است، به مدرسه مذكور هر روز ميآيند و طالب علمان (دانشجويان) مدرسه جدّه صاحبقراني و ساير مدارس مستفيد ميشوند.»
صاحب روضات الجنات ضمن ستايش از شخصيت علمي و اجتماعي اين فقيه فرزانه آورده است:
«آقا جمال در روزگار خود رياست تدريس را به عهده داشت و از بركات انفاس قدسي او گروهي از فضلا و دانشمندان برجسته به عاليترين مقامات علمي و معنوي نايل آمدند.»
او كه استادي خوش طبع، مجتهدي جليل القدر و انديشمندي متنفذ بود، لحظهاي از اشتغال به علم غافل نبود. وي شاگردان خويش را دائماً به درس و كسب فضايل تشويق مينمود و به آنان ميگفت: «عزيزان من! شمال خيال نكنيد در اين زمان عالمي خوش فهم، هوشمند، تيزبين و خوش قلم مانند آقا جمال نيست! نه، شما هر كدام در سايه پشتكار و اشتغال مداوم به تحصيل، از آقا جمال كمتر نيستيد. بلي، شما مثل او گرفتار اشتغالات علمي و اجتماعي نيستيد.»
شاگردان
حوزه علميه اصفهان در آن عصر، بسيار با عظمت و شكوفا بود. آن دوره را ميتوان يكي از درخشانترين دوران فرهنگي تشيع در طول تاريخ به حساب آورد. رياست مطلقه تدريس كه در آن زمان اهميت ويژهاي داشت در اختيار اين مدرس نامدار و استاد بيبديل بود.
علامه محمد باقر خوانساري، شخصيت شناس معروف شيعي در مورد عظمت حوزه درسي آقا جمال ميگويد: «او كه در خاندان فضيلت متولد شد و در دامان علم و دانش پرورش يافت مانند ستارهاي در آسمان علم و ادب در آن دوران درخشيد. پژوهشگران و تشنگان معرفت از كوثر زلال دانش او پيمانهها پر كردند و رياست حوزههاي تدريس به او منتهي شد.»
تأليفات
آقا جمال خوانساري علاوه بر تربيت شاگردان ممتاز، اداره مهمترين حوزه علميه شيعه و حلّ وفصل امور مردم مسلمان، نويسندهاي خوش قلم، حاشيه نويسي نكته سنج و مترجمي ماهر و جامعنگر بود.
فهرست آثار ايشان را در سه بخش تأليفات، تعليقات و ترجمهها دسته بندي مي شود.
ستاره آسمان ادب فارسي
آقا جمال افزون بر اين كه به عنوان مجتهد طراز اول و مدرس بزرگ عصر صفويه شناخته شده بود، يكي از ستارگان درخشان آسمان ادب فارسي شمرده ميشد.
شخصيت اجتماعي
آقا جمال خوانساري فقيهي مردمي، نيك گفتار، عالي مقام، خوش فكر، بلند نظر. زيبا صورت، پرهيزكار، شوخ طبع و نمكين بود. اين عوامل موجب علاقه شديد مردم به وي شده بود.
او با همه افراد، از پايينترين طبقات مردم عادي گرفته تا اميران و سلاطين صفوي، معاشرت داشت و خود را در اين رفت و آمدها در چهارچوب تشريفات و تعارفات معمولي گرفتار نميكرد، وي با خواص و عوام با زباني شيرين و گفتاري مليح گفت و گو ميكرد و بدين وسيله با انسان ارتباط نزديك برقرار ميكرد و در هدايتشان ميكوشيد. از اين رو، او پناهگاه نيازمندان و دردمندان بود. آقا جمال براي حلّ مشكلات بيچارگان تلاش مينمود. نفوذ وي در ميان مردم به گونهاي بود كه پادشاهان صفوي به او ابراز ارادت ميكردند و با عطاياي خود او را مينواختند.
برگزاري نماز بر پيكر بزرگترين و معروفترين شخصيت جهان تشيع در قرن 11 و 12 هجري، علامه محمد باقر مجلسي، نشانگر تقدم كامل آقا جمال خوانساري بر تمام دانشمندان و فقهاي آن عصر ميباشد.
ارتباط با حاكمان
آقا جمال با پادشاهان عصر خويش ارتباط داشت. او در تشكيلات حكومت صفوي نقش ارزندهاي ايفا ميكرد و براي از بين بردن فساد، با حكومت وقت از نزديك همكاري مينمود و آنان را در موارد لازم از منكر باز ميداشت و به سوي معروف رهنمون ميشد. وي كتابهاي مورد نياز جامعه شيعه را، به درخواست سلاطين و كارگزاران صفويه ترجمه يا تأليف مينمود.
امام خميني رحمه الله علیه در مورد ارتباط فقيهان و دانشمندان بزرگ شيعه با دربار پادشاهان صفوي، ميفرمايد:
«يك طايفه از علما، اينها گذشت كردهاند از يك مقاماتي، و متصل شدهاند به يك سلاطين، با اين كه ميديدند مردم مخالفند، لكن براي ترويج ديانت و ترويج تشيع اسلامي و ترويج مذهب حق، اينها متصل شدهاند به يك سلاطين و اين سلاطين را وادار كردهاند خواهي نخواهي براي ترويج مذهب، مذهب تشيع؛ اينها آخوند درباري نبودهاند، اين اشتباهي است كه بعضي نويسندگان ما ميكنند… نبايد يك كسي تا به گوشش خورد كه مثلاً مجلسي، محقق ثاني، شيخ بهايي با اينها روابط داشتند و ميرفتند سراغ اينها، همراهي شان ميكردند، خيال كند كه اينها مانده بودند براي جاه و عزت و احتياج داشتند به اين كه سلطان حسين و شاه عباس به آنها عنايتي بكنند، اين حرفها نبوده در كار، آنها گذشت كردند، يك گذشت، يك مجاهده نفساني كردهاند براي اين كه مذهب شيعه را به وسيله آنها ترويج كنند.»
آقا جمال مجتهدي خوش محضر، فقيهي پرحافظه و عالمي حاضر جواب بود. او در فكاهيات و مطايبه، كم نظير و در سخن گفتن، استاد بود. اين مجتهد نيكو صورت و زيبا سيرت هيچ گاه سخن يا مزاح كسي را به خانه نبرد.
اينك نمونههايي از اخلاق، رفتار و گفت و گوهاي او را ـ كه گاهي نيز واقعيتهاي جامعه را با زبان طنز بيان نموده و از اين شيوه در آگاهاندن تودههاي مردم بهره جسته است ـ با هم ميخوانيم:
1. نهي از منكر به شيوه غيرمستقيم
روزي شنيد كه دو نفر از متوليان يكي از مساجد در توليت مسجد مشاجره و مجادله نموده و بالاخره مصالحه كردهاند كه مسجد را از وسط ديوار كشيده و هر يك متولي سهم خود باشند. آقا جمال براي توجه دادن آنان به كار زشتشان كه مطمئناً از طريق گفت و گوي رو در رو حل نميشد، به طور غيرمستقيم عمل كرد؛ بدين ترتيب كه يك نفر را مأمور كرد به رسم آن روز، شال عزا به گردن انداخته و سوار اسب شده و به اهل شهر اعلان نمايد كه آقا جمال خوانساري در فلان مسجد اقامه تعزيه دارد همه حاضر بشويد.
علما، اكابر، كسبه، و ساير طبقات مردم در مسجد حاضر شده، بعد از قرائت فاتحه و تعزيت و تسليت و صرف قليان و چاي، سؤال كردند مجلس فاتحه براي كيست؟ آقا جمال فرمود: خداوند عالَم مرحوم شده، مجلس ترحيم مرحوم خداوند است!» همه تعجب كرده و گفتند: «آقا! اين چه فرمايش است؟! فرمود: «اگر خداوند از دنيا نرفته پس چرا خانه او را مثل متروكات مردهها تقسيم نمودهاند؟!»
آن دو نفر از شنيدن اين سخن بسيار خجالت كشيده ، ديوار را از وسط مسجد برداشتند.»
2. عشق به مطالعه
او هنگام مطالعه چنان غرق تفكر و انديشه ميشد كه از اطرافش غافل ميگشت. روزي براي آقا جمال شام حاضر كردند. در حالي كه آقا مشغول به مطالعه بود، اهل خانه سفره و غذا را نزد او گذاشتند و آقا هيچ ملتفت نشد، تا آن كه به يك دفعه اذان صبح بلند شد، آقا جمال سر برداشت و ديد كه شام حاضر است. گفت: چرا غذا را دير آورديد؟ گفتند: اول شب آورديم، امّا شما چنان غرق در تفكرو مطالعه بوديد كه ملتفت نشدهايد.
3. صراحت لهجه
هر سال مبلغ معيني از طرف حكومت براي آقا جمال ميفرستادند تا قضاوت كند. روزي يكي از كارگزاران حكومت در محضر او حاضر شد. شخصي در آن هنگام مسئلهاي پرسيد. آقا جمال گفت: اكنون نميدانم. شخص ديگري آمد و پرسشي ديگر كرد. همان جواب را شنيد، تا چهار نفر كه مسئله سؤال كردند و جواب نميدانم شنيدند. كارگزار حكومتي حاضر در جلسه به عنوان اعتراض به آقا جمال فرمود: «شما هر سال مبلغ معيني از دولت ميگيريد تا به سؤالات و مشكلات مردم جواب بگوييد!» آقا جمال فرمود: «من آن مبلغ را براي آن چيزهايي كه ميدانم ميگيرم و اگر براي آنچه كه نميدانم بگيرم، خزينه پادشاه به آن وفا نميكند.»
4. مبارزه با خرافات
مرجع بزرگ آقا جمال خوانساري
از آن جا كه آقا جمال عالمي نقّاد، نكته سنج و درد آشنا در جامعه خويش بود، در نهايت زيركي و تيزهوشي، با سياستهاي نادرست و باورهاي غلط فرهنگي و خرافات رايج بين مردم و مسئولان وقت مبارزه ميكرد. وي با تأليف كتاب عقائد النساء يا كلثوم ننه، رسوم و پندارهاي رايج در ميان زنان آن روزگار ايران را به نقد كشيد. كتاب هنرمندانه و طنزآميز عقايد النساء از نخستين كتابهاي رسمي فرهنگ مردم است. اين كتاب پرآوازه در ادبيات عاميانه ايران زمين، تاكنون حداقل 6 بار چاپ شده است و به زبانهاي زنده جهان ترجمه شده است. شيخ آقا بزرگ طهراني، كتاب شناس برجسته شيعي درباره اين كتاب و مولف آن چنين مينگارد: «كلثوم ننه كتابي شريف، رماني، انتقادي، لطيف و خندهآور ميباشد. در اين كتاب بسياري از بدعتهايي را كه نابجا به دين نسبت داده ميشود، بيان داشته است. اين كتاب را آقا جمال الدين فرزند آقا حسين خوانساري (متوفا: 1125 هـ . ق.) نوشته و چاپ شده است.»
وفات مرجع بزرگ آقا جمال خوانساري
آقا جمال در 26 رمضان سال 1125 هـ . ق. 25 سال بعد از رحلت پدر بزرگوارش در اصفهان وفات يافت و در تكيه خوانساريها در مزار تخت فولاد، كنار قبر پدرش، (آقا حسين) مدفون شد. مرقد آنان مورد توجه عموم مردم است. اخيراً هنگام دفن پيكر حاج شيخ اسدالله فهامي، يكي از علماي وارسته معاصر در كنار مرقد آقا جمال، ديواره قبر آقا جمال ريزش كرد و به قبر آقا جمال راهي باز شد و جسد مطهر ايشان را بعد از سه قرن، تر و تازه يافتندپس از ماجرای تازه بودن جسد آقا جمال بعد از سه قرن، مردي صالح به نام مشهدي حيدر كه «تكيه بانِ» تكيه خوانساريها است، به حاضرين اظهار داشت كه: در اين بقعه اين پنجمين جسدي است كه در مدت تكيه باني من تر و تازه پديدار گشته است. گفتني است كه در آن بقعه حدود هفتاد تن از صالحان و عالمان مدفونند.
بازدیدها: 316