زندگینامه حاج میرزا حبیب الله مجتهد خراسانی

خانه / مطالب و رویدادها / زندگینامه حاج میرزا حبیب الله مجتهد خراسانی

نام: حبیب الله

نام خانوادگی: مجتهد خراسانی

تولد حبیب الله همراه با تولد طبیعت بود. او در شامگاه سومین روز فروردین ۱۲۲۵ ه‍ . ش ۹ جمادی الاول سال ۱۲۶۶ ه‍ . ق در مشهد به دنیا آمد. حبیب الله فرزند میرزا هاشم (۱۲۶۹-۱۲۰۹ ه‍ .ق) نوه میرزا هدایت الله مجتهد (۱۲۴۸-۱۱۷۸ ه‍ . ق) و نبیره میرزا مهدی خراسانی (۱۲۱۸-۱۱۵۲ ه‍ . ق) در خانواده‌ای فرهیخته بزرگ شد. حبیب الله در سومین سال حیات خود پدر را از دست داد و مادر او «حاجیه آغابزرگ» پس از چندی همسر برادر شوهر خود، حاج میرزا حسن مشیر شد.

تحصیل: حبیب الله هرگز از تحصیل دانش باز نماند. او پس از اخذ علوم ادب، فقه و اصول از محضر حاج میرزا نصرالله، عازم نجف شد. او با ادبا و متفکرین شهرهای کاظمین و بغداد نیز در ارتباط بود. حبیب الله زبان فرانسه را آموخت و از آموزه‌های عرفانی میرزا مهدی گیلانی متخلص به (خدیو) بی‌بهره نماند.

تلاشهای علمی و عملی: حبیب‌الله به همراه پیشنهادی که به خدیو داده بود. همراه میرزا زین العابدین و ملا غلامحسین شیخ‌الاسلام به مشهد آمدند و در مشهد عده‌ای به آن‌ها ملحق شدند. او در سراچه بیرونی منزل میرزا هدایت الله پدر بزرگش سکونت اختیار کرد، کتابخانه‌ای را به همراه دیگر دوستانش تشکیل داد و تالاری برای نشیمن و خلوتگاهی برای عبادت، آماده ساختند. او به همراه دیگر بزرگانی که به او پیوسته بودند انجمنی را سامان دادند و طی زمان کوتاهی حاج عباسعلی فاضل و میرزا محمود قدسی به مجموعه آن‌ها پیوستند. این تلاشهای علمی و عملی اصحاب در شهر مشهد خود بازتاب گسترده‌ای به وجود آورد و همین امر موجب مخالفت عده‌ای از قشریون شد و نیز باعث شد اصحاب پراکنده شوند و حبیب الله تصمیمش را بگیرد و به سامرا بازگردد. طی این سالها در بحث و جلسات میرزای شیرازی حضور یافت و مورد توجه و عنایت وی قرار گرفت و دو رساله «تعادل و ترجیح و لباس مشکوک» را از بیانات وی فراهم ساخت.

بازگشت: میرزا حبیب سال ۱۲۹۹ ه‍ . ق به مشهد بازگشت و تا سال ۱۳۱۶ به امور دینی مشهد و تدریس مشغول شد و در ایران و عراق نامور گردید و با تأکید او بود که شبیه‌خوانی و تعزیه‌گردانی و برخی از رسمهای غلط متوقف شد و در واقع ریاست خراسان و یا به تعبیری فضیلت‌های این سرزمین با ایشان بود.

خلوت‌نشینی: حبیب‌الله در سال ۱۳۱۶ ه‍ . ق با سیدابوالقاسم درگزی عارفی بزرگ و اهل دل آشنا شد و چنان تحت تأثیر او قرار گرفت و متحول شد که به یکباره دست از ریاست دینی کشید و خلوت‌نشین دیار دوست شد.

آرامگاه ابدی: او استقبال خوشی از جریان مشروطه نداشت اما هیچ وقت مخالفت خود را آشکار نکرد تا این که عصر روز ۲۷ شعبان ۱۳۲۷ ه‍ . ق / سال ۱۲۸۷ ه‍ . ش در بحرآباد در پی عزم مهاجرت از ایران به دیار حق شتافت. پیکر این عالم فرهیخته و پارسا در حرم امام رضا علیه السلام بالای صفه شاه طهماسب، در سردابه‌ای که نیای بزرگوارش سیدمحمدمهدی شهید به خاک سپرده شده بود، دفن گردید.

روح بیدار: میرزا حبیب الله روح بیدار زمان خود بود، از حرکتهای سیاسی و فرهنگی عصر خود آگاهی داشت و در خدمت مردم زمان خود بود. از این مرد پارسا و بزرگوار دیوانی از سروده‌هایش بر جای مانده است. یاد و نامش گرامی باد.

حاج میرزا حبیب شاعر خراسانی از خاندان شهیدی . وی پسر حاج میرزا هاشم پسرمیرزا هدایت اللّه پسر میرزا مهدی خراسانی شهید در سال ۱۲۶۶ ه’ . ق. در فتنه سالاری و ایامی که شهر مشهد در محاصره بوده پا به عرصه وجود گذاشت و پس از طی دوران کودکی در دامان علم و ادب و فضل و کمال تربیت یافت و بنا به استعداد ذاتی در تحصیل علومی که در آن عصرمعمول و متداول بود خود را به پایه ای رساند که سرآمد اقران گردید. اعتمادالسلطنه در کتاب مطلع الشمس برای معرفی وی چنین گوید: «سید المجتهدین الحاج میرزا حبیب اللّه از جمله علماء و اجله فقهاست . خطه مشهد مقدس بلکه مملکت خراسان را میشاید که بوجود مبارک ببالد. امروز رونق افادات و تدریس در مشهد مطهر و ارض اقدس به ذات فائض البرکات این بزرگوار منوط است . در جامع گوهرشادآغا به امامت جماعت میپردازد». مرحوم حبیب از اوان جوانی در اثر تحصیل علوم و مطالعه بسیار ومصاحبت با دانشمندان و فضلاء عصر خود صاحب ملکات فاضله شد و در عالم عرفان وقوفی تام یافت که این خود موجب شد سبک و روشی ممتاز خالی از ریب و ریا پیشه خودسازد. یکی از شاگردان وی نوشته است : آثار صفا و صداقت و اصالت ذاتی از قیافه و سیماش ظاهر و هویدا بوده مناعت طبع و عزت نفسی عجیب داشت . سیدحسن مشکان طبسی که درک فیض محضر وی را کرده در مجله دبستان چنین نوشته است : «زبان عادیش زبان ادبی فصیح و خالی از هرگونه آهنگهای مخصوص بلاد. غالباً در اثنای سخن اشعار نخبه اساتید را بطوری می آورد که شنونده گمان میکرد آن شعر هم جزء صحبت است . غالباً در منبر دو ساعت سخن بیش میکرد در صورتی که مستمعین تصور نیم ساعت میکردند. شعر بسیار گفته ولی در تدوینش توجهی نشده ولی همان مقداری که باقی مانده معلوم میدارد طبع و قریحه شعری او در درجه عالی بوده . اشعارش غالباً ناشی از حال و دارای سیاقهای مختلف است که برحسب اقتضای حال پیش آمده و در غالب آنها اثری است که در اثر بسیاری اشعار اساتید نیست .». با اینکه اوضاع و احوال زندگانی و شئون حبیب اقتضا داشت ، در ناز و نعمت فراوان زندگی کند و خود را با کبکبه و جلال در میان اقران نشان دهد، همواره راه ریاضت را می پیموده و برای کسب کمالات صوری و معنوی به تزکیه نفس و تهذیب اخلاق میپرداخت تا حدی که میتوان گفت در عین اینکه در میان جامعه بسرمیبرد افکارش به عالم دیگری بستگی داشت . مردم پیوسته او را در خود فرورفته میدیدند. اکثر اوقات را در دامنه کوه شاندیز و اَبَردِه و زُشک دور از مردم زندگی میکرد و به حل مشکلات و معمای زندگی میپرداخت . از مردمان ظاهرفریب زهدفروش سخت بیزاری می جست و وجود زهدفروشان و عالم نمایان دروغی را موجب نکبت و زوال جامعه میدانست . افکاری بسیار روشن داشت که با شرائط زمان و مکان بهیچ وجه وفق نمیداد، معهذا برای هدایت و تعلیم مردم و روشن شدن افکار با وجود معاندین بسیار از بذل مساعی خودداری نمیکرد. از جهل و نادانی مردم واز این که در عصری زندگی میکند که توده مردم با خرافات و موهومات سروکار دارند اندوه بسیار میخورد و رنج میکشید. با اینکه قرضهای کمرشکن داشت از بذل موجودی خود برای رفاه حال آبروداران و عیال مندان مضایقت نمیورزید. دیوان اشعارش شهادت میدهد که دارای ذوق و هوشی فوقالعاده بود. افکار بلندش را در اشعاری که سروده میتوان جستجو کرد و بطرز تفکر و قوه خلاقه این مرد نادرالوجود پی برد. وی در علم کلام و حکمت و فقه و اصول در سایه تعلیم حاج میرزا نصراللّه و استفاده کاملی که در موقع مراجعت از مکه از محاضر میرزای رشتی ، میرزای شیرازی ، و فاضل دربندی برده بود رجحان و برتری خود را در مقابل همگنان ممتاز و مسلم ساخته بود،زبان فرانسه را نیز پس از مراجعت از مکه نزد حاج سیاح محلاتی که مدتی در مشهد رحل اقامت افکنده بود آموخت . بعضی از کتب درسی فرانسه که با خط خود در حاشیه آن یادداشتهائی بوده هنوز موجود و نزد یکی از وراث است که من خود دیده ام . مردم خراسان در درک محراب و منبرش همواره به یکدیگر سبقت میگرفتند تا از نصایح حکیمانه و سخنان عارفانه وی حظی وافر برند. آنچنان محبت خود را در دل مردم عصر خود جای داده بود که نظیر نداشت . رفته رفته حسادت حاسدین رو بشدت گذاشت و وجود وی را باعث کسادی بازار خود دیدند و طرفدارانش به حمایت وی برخاستند و عاقبت الامر کار بجائی رسید که در اواخر عمر همواره از شهر گریزان بود و برای راز و نیازخود اکثر اوقات را در خارج شهر میگذراند. سرانجام در تاریخ ۲۷ شعبان یک ۱۳۲۷ ه’ . ق. درگذشت و در حرم مطهر حضرت رضا در بالای صفه شاه طهماسبی به خاک سپرده شد. (تلخیص از سخنرانی محمد شهید نورائی در مشهد):

میرزا حبیب الله مجتهد خراسانی از بزرگترین علمای خراسان در سده گذشته است. او فقه را با فلسفه و عرفان را با ادب درآمیخت و از مرز صورتها به اعماق رازآلود معارف دینی راه جست و به تکمیل نفس و سیر در عالم باطن روی آورد. میرزا حبیب الله فرزند میرزا هاشم (۱۲۶۹ – ۱۲۰۹ هـ.ق) نوه میرزا هدایت الله مجتهد (۱۲۴۸ – ۱۱۷۸ هـ.ق) و نبیره میرزا مهدی خراسانی (۱۲۱۸ – ۱۱۵۲ هـ.ق) است. وی شامگاه یکشنبه ۹ جمادی الاولی سال ۱۲۶۶ هـ.ق / ۳/۱/۱۲۲۵ هـ.ش، به دنیا آمد که فردای آن مشهد از فتنه حسن خان سالار و محمدخان بیگلربیگی، پسران الهیار خان آصف الدوله رها شد و سلطان مراد

میرزای حسام السلطنه اوضاع شهر را به دست گرفت.

میرزا در سال ۱۲۶۹ در سومین سال حیات خود، پدر را از دست داد و مادر او “حاجیه آغابزرگ” پس از چندی همسر برادر شوهر خود، حاج میرزا حسن مشیر شد. با این حال میرزا هرگز از تحصیل دانش باز نماند و پس از اخذ علوم ادب، فقه و اصول از محضر حاج میرزا نصر الله عازم نجف شد. وی با ادبا و متفکرین شهرهای کاظمین و بغداد نیز در ارتباط بود و زبان فرانسه را فرا گرفت و از آموزه های عرفانی میرزا مهدی گیلانی متخلص به “خدیو” متأثر شد. میرزای خدیو به پیشنهاد میرزا حبیب، همراه میرزا زین العابدین و ملاغلامحسین شیخ الاسلام به مشهد آمدند و در مشهد عده ای به آنها ملحق شدند و در سراچه بیرونی منزل میرزا هدایت الله، پدربزرگ حاج میرزا حبیب سکونت اختیار کرده و کتابخانه ای تشکیل دادند، تالاری برای نشیمن و خلوتگاهی برای عبادت، آماده ساختند و انجمنی را سامان دادند و طی زمان کوتاهی حاج عباسعلی فاضل و میرزا محمود قدسی نیز به مجموعه آنها پیوستند و تلاشهای علمی و عملی اصحاب سراچه در شهر مشهد بازتابی گسترده یافت و همین امر موجب مخالفت عده ای از قشریون شد و اصحاب پراکنده گشتند و میرزا به سامرا رفت و چندین سال در بحث میرزای شیرازی حضور یافت و مورد توجه وی قرار گرفت و دو رساله “تعادل و تراجیح” و “لباس مشکوک” را از تقریرات میرزا فراهم ساخت.

میرزا حبیب سال ۱۲۹۹ هـ.ق به مشهد مراجعت کرد و تا سال ۱۳۱۶ به امور دینی مشهد و تدریس مشغول بود. در ایران و عراق نامور گردید و با تأکید او، شبیه خوانی و تعزیه گردانی و برخی از رسمهای غلط متوقف شد. همه ریاست خراسان به تعبیر افضل الملک با ایشان بود. میرزا حبیب در سال ۱۳۱۶ هـ.ق با سید ابوالقاسم درگزی عارف معروف آشنا شد و چنان تحت تأثیر او قرار گرفت که یکباره دست از ریاست دینی کشید و خلوت نشین شد. استقبال خوشی از جریان مشروطه نداشت، هر چند مخالفت خود را نیز چندان آشکار نکرد تا این که عصر روز ۲۷ شعبان ۱۳۲۷ هـ.ق / سال ۱۲۸۷ هـ.ش در بحرآباد، در پی عزم مهاجرت از ایران درگذشت و پیکر پارسایش در حرم امام رضا (ع) بالای صفه شاه طهماسب، در سردابه ای که نیای بزرگوارش سید محمد مهدی شهید به خاک سپرده شده بود، دفن گردید. میرزا روح بیدار زمان خود بود، از حرکتهای سیاسی و فرهنگی عصر خود آگاهی داشت و شعر می سرود، و دیوانی از وی برجای مانده است که به همت مهندس علی حبیب به چاپ رسیده است.

گوهر خود را هویدا کن؛ کمال اینست و بس

خویش را در خویش پیدا کن؛ کمال اینست و بس

سنگ دل را سرمه کن در آسیای رنج و درد

دیده را زین سرمه بینا کن؛ کمال اینست و بس

همنشینی با خدا خواهی اگر در عرش رب

در درون اهل دل جا کن؛ کمال اینست و بس

دل چو سنگ خاره شد ای پور عمران با عصا

چشمه‌ها زین سنگ خارا کن؛ کمال اینست و بس

چند می‌گویی سخن از درد و رنج دیگران

خویش را اول مداوا کن؛ کمال اینست و بس

باد در سر چون حباب ای قطره تا کی؟ خویش را

بشکن از خود؛ عین دریا کن؛ کمال اینست و بس

چون به دست خویشتن بستی تو پای خویشتن

هم به دست خویشتن وا کن؛ کمال اینست و بس

کوری چشم عدو را روی در روی حبیب

خاک ره بر فرق اعدا کن کمال اینست و بس

حاج میرزا حبیب خراسانی

بازدیدها: 812

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *