او در دوازده سالگی عطر روح بخش گلستان بزرگ حوزه علمیه مشهد را احساس کرد و عاشقانه به آن جا روی کرد[۲] و چنان پر تلاش و منظم به تحصیل مشغول شد که باعث شگفتی اهل بصیرت گردید.
رفته رفته افکاری بلند و سؤالهایی سرنوشت ساز برایش آشکار شد جهان آفریده کیست؟ خدا چگونه صفاتی دارد؟ انسان برای چه آفریده شده است؟ و… این پرسشها همه فکر او را به خود مشغول ساخته بود. در آن زمان مرتضی آرزو میکرد که روزی بتواند در درس میرزا مهدی شهیدی رضوی ـ مدرس فلسفه الهی ـ حاضر شود، اما این آرزو برآورده نشد و آن استاد در سال ۱۳۵۵ قمری درگذشت.[۳]
سرانجام مرتضی در سال ۱۳۱۶ شمسی در زمانی که حکومت سیاه رضاخان بیداد میکرد و ظلمت همه جا را فرا گرفته بود، به دنبال نور و فضیلت راهی حوزه علمیه قم شد تا روح تشنهاش را از کوثر قرآن و زمزم عترت سیراب کند.[۴]
مطهری به دنبال یافتن گنج علم و فضیلت، با شور و علاقهای وصف نشدنی، به تلاش و فعالیت پرداخت. پشتکار و کثرت مطالعه او همه اهل علم را در مدرسه فیضیه شگفت زده کرد.[۵]
او آرام و قرار نداشت، منتظر و تشنه به دنبال گمشدهای بود در این هنگام ستارهای بدرخشید و او را به مقصود رساند. حضرت امام خمینی ـ الگوی علم و تقوا ـ درس اخلاق تشکیل داد و به نور افشانی و انسان سازی پرداخت.
مطهری به زیارت آن استاد بزرگ نایل آمد و از سرچشمه زلال او سیراب شد.[۶] این درس در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود، نه اخلاق به مفهوم علمی آن. درس «یافتن» و «رسیدن» بود نه فقط «دانستن» و «آموختن».
مرتضی از سویی، غرق در مطالعه و تحصیل و تدریس و از سویی دیگر یکی از مهمترین کارهایش و بلکه عالیترین و مهمترین فعالیتش، راز و نیاز و مناجات نیمه شب و اشک سحری بود. او شیرینی و لذتی از این کار مبارک و سعادت آفرین، احساس میکرد که شب تیره زندگیش را تبدیل به روز روشن مینمود.
دانش اندوزی
مطهری با دقت، سرعت، نظم و تلاشی ستودنی به آموختن علوم اسلامی مشغول شد او نزد آیه الله صدوقی، کتاب «مطوّل» را فرا گرفت و در محضر آیه الله مرعشی نجفی، «شرح لمعه» را بیاموخت. او هم چنین از استادانی بزرگ همانند آیات سید صدر الدین صدر، سید محمد رضا گلپایگانی، سید احمد خوانساری، سید محمد تقی خوانساری، سید محمد حجت، سید محمد محقق یزدی ـ معروف به داماد ـ انگجی و میرزا مهدی آشتیانی ـ که سلام خدا بر همگی آنان ـ در علوم گوناگون بهرهمند شد.
دیدار با عالم ربانی حاج میرزا علی آقا شیرازی اصفهانی، مرتضی را وارد دنیایی جدید و شگفت انگیز کرد. حاج میرزا علی آقا با نهج البلاغه میزیست، با آن تنفس میکرد و روحش با این کتاب همدم و جملههای گرانقدر آن، ورد زبانش بود. و مهمتر آن که به هر آن چه میدانست عمل میکرد و راستی که مرد حقیقت و معنویت بود.[۷]
مطهری، تحصیل رسمی علوم عقلی و فلسفی را در سال ۱۳۲۳ شمسی آغاز کرد.[۸] او بحث حکمت از «شرح منظومه» حکیم سبزواری و مبحث نفس از «اسفار اربعه» صدر المتألهین شیرازی را در محضر امام خمینی آموخت.[۹]
وی بعد از ورود آیه الله بروجردی به قم، در درس فقه و اصول ایشان شرکت کرد[۱۰] و از بحثهای مجتهد پرور آن عالم ربانی بهرهمند شد. او پیش از رسیدن به مرحله اجتهاد، از آیه الله بروجردی تقلید میکرد.[۱۱]
مطهری، درس اصول فقه را از «مباحث عقلیه» به طور خصوصی از حضرت امام خمینی فرا گرفت[۱۲] و راز و رمز اجتهاد را از آن حکیم الهی و فقیه وارسته بیاموخت.
در سال ۱۳۲۹ ش. استاد مطهری در محضر درس استاد علامه سید محمد حسین طباطبایی حاضر شد و مبحث «الهیّات» از کتاب «شفا» (تألیف ابو علی سینا) را از آن حکیم بزرگ بیاموخت.[۱۳]
علامه طباطبایی، درس دیگری ـ غیر از الهیات شفا ـ در فلسفه شروع کرده بود که در شبهای پنج شنبه و جمعه تشکیل میشد. این درس خصوصی بود و در آن جمعی از فاضلان حوزه علمیه قم، از جمله آیه الله دکتر بهشتی، امام موسی صدر، استاد مطهری، دکتر احمد احمدی و… شرکت میکردند[۱۴] ثمره مبارک این مجمع علمی بزرگ، شاهکاری جهانی در کلام و فلسفه است به نام کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم». سهم مطهری در آفرینش این اثر پْر بار و ماندگار، اگر بیشتر از علامه طباطبایی نباشد، بدون شک، کمتر نیست.
استاد مطهری، هم چنین در دوره تحصیل هم فکر و یار و یاور سازمان انقلابی و اسلامی «فدائیان اسلام» بود.[۱۵] این حزب سیاسی اسلامی که در سال ۱۳۲۴ شمسی، از سوی روحانی مبارز سید مجتبی نواب صفوی تشکیل شد نقش مؤثری در مبارزه با ستمگران و استبداد داشت.
مطهری، علاوه بر مباحثه دروس اصولی، فقهی و فلسفی، خود حوزه تدریس داشت. او از جمله کتابهای ذیل را تدریس کرد:
«مطوّل» (در علم معانی، بیان و بدیع)،
«شرح مطالع» (در علم منطق)،
«کشف المراد» (در علم کلام و عقاید)،
«رسائل» و «کفایه» (در علم اصول فقه)،
«مکاسب» (در فقه)
«شرح منظومه» و «اسفار» (در فلسفه).[۱۶]
هجرت به تهران
استاد مطهری در سال ۱۳۳۱ هجری شمسی با دختر آیه الله روحانی (ره) ازدواج کرد[۱۷] و در همان سال ـ در حالی که به مدرسی مشهور بود ـ به تهران هجرت کرد.[۱۸] علت این هجرت را برخی تنگدستی شمردهاند،[۱۹] اما سببش هر چه بود، باید آن را لطف خفیّ الهی شمرد زیرا حضور مطهری در تهران و در جمع دانشگاهیان و روشنفکران، سراسر خیر و برکت و مایه تربیت و هدایت شد.
استاد مطهری از ابتدای ورود به تهران، به سازندگی و نور افشانی پرداخت. او در مدرسه مروی، آموزش فلسفه اسلامی را به شکل تطبیقی و مقایسهای برای جویندگان حکمت و حقیقت، آغاز کرد.[۲۰]
سخنرانیهای روشنگر و مفید استاد، همزمان با تدریس در مدرسه مروی، در تهران آغاز شد. او توجه بسیاری به حل شبهات و پاسخگویی به سؤالهای موجود درباره معارف اسلامی داشت و با مطالعه، تحقیق، دقت، تلاش و اخلاص، در این راه موفق شد.
در سال ۱۳۳۳ استاد مطهری تدریس در دانشگاه تهران را شروع کرد. استاد در دانشکده معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی) آن دانشگاه بیش از بیست سال به مبارزه عالمانه با جهل، مادّیگری و غربزدگی پرداخت.
رفتار ایشان با دانشجو به قدری صمیمی بود که دانشجو به استاد عشق میورزید و مْرید او بود.
استاد مطهری در آن دانشکده، دورههای لیسانس و دکترا، کلیات علوم اسلامی (منطق، فلسفه، کلام، عرفان، اصول فقه، فقه و حکمت عملی)، فلسفه (شرح منظومه، الهیات شفا، مقاصد الفلاسفه غزّالی و…)، تاریخ فلسفه، تاریخ مجادلات اسلامی و روابط فلسفه و عرفان را تدریس میکرد.[۲۱]
مرزبان اسلام
الف. سلاح قلم:
استاد مطهری بعد از حدود سی سال که از زمزم قرآن و کوثر عترت سیراب شد و دم مسیحایی تقوا به او زندگی جدیدی بخشید، قدم در سنگر نویسندگی گذارد و سلاح قلم را به دست گرفت و مرزبان حماسه جاوید شد.
این مرزبان قهرمان، فقط به حلّ مشکلات و پاسخگویی به سؤالهای موجود درباره مسائل اسلامی میاندیشید و هدف نوشتههایش همان بود.[۲۲]
او معتقد بود دین مقدس اسلام یک دین ناشناخته است. حقایق این دین به طور تدریجی در نظر مردم واژگونه شده است و علت اساسی گریز گروهی از مردم، آموزشهای غلطی است که به نام اسلام داده میشود. این دین مقدس بیش از هر چیز، از طرف برخی از کسانی که مدعی حمایت از آن هستند ضربه و صدمه میبیند.[۲۳]
ب. مجله مکتب تشیع
در سال ۱۳۳۶ به همت جمعی از دانشمندان حوزه علمیه قم، نشریه مکتب تشیع شروع به فعالیت کرد. استاد مطهری هم با این مجله، همکاری علمی و ارشادی داشت. مقالاتی از استاد مطهری در نشریه مکتب تشیع منتشر شد، از جمله: «اصالت روح»، «قرآن و مسألهای از حیات»، «توحید و تکامل» و «حق عقل در اجتهاد».[۲۴]
ج. چراغ انجمن
بعد از تأسیس انجمن اسلامی پزشکان (۱۳۳۷ـ۱۳۳۸ ش.)، استاد مطهری، چراغ آن انجمن شد و در زمانی که سردی و تاریکی جامعه را فرا گرفته بود به دلهای سرد، گرمی بخشید و نور و روشنایی داد.
استاد یکی از مهمترین سخنرانان جلسات این انجمن بود. ایشان در سخنرانیهایش، موضوعات حساس و سرنوشت سازی مانند توحید، نبوت، معاد، مسأله حجاب، بردگی در نگاه اسلام، صلح امام حسن ـ علیه السلام ـ، امام صادق ـ علیه السلام ـ و مسأله خلافت، مسأله ولایت عهدی امام رضا ـ علیه السلام ـ، تربیت اسلامی، فطرت، ربا، بانک، بیمه و… را مورد بررسی عالمانه قرار داد و آثاری ارزشمند به یادگار نهاد.
د. داستان راستان
طرح تدوین «داستان راستان» از سوی یکی از مؤسسات علمی به آیه الله مطهری پیشنهاد شد. استاد چون این کار را پسندیده و مفید یافت تعهد کرد که آن را انجام دهد. او در زمانی شروع به داستان نویسی کرد که استادی مشهور در دانشگاه بود و از شخصیتها و عالمان مهم مذهبی در کشور شمرده میشد.
پی نوشت:
[۱] . لمعاتی از شیخ شهید، ص ۸٫
[۲] . مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۱، ص۹٫
[۳] . علل گرایش به مادیگری، ص ۸ـ۱۰٫
[۴] . مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۱، ص ۹٫
[۵] . مطهری، مطهر اندیشهها، ج ۱، ص ۱۳۸٫
[۶] . علل گرایش به مادیگری، ص ۱۰ و ۱۱٫
[۷] . ر.ک: سیری در نهج البلاغه، ص ۱۰ـ۱۲٫
[۸] . علل گرایش به مادیگرایی، ص ۱۱٫
[۹] . یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، ج ۱٫ ص ۱۷۲٫
[۱۰] . مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۱، ص ۹٫
[۱۱] . مطهری، مطهر اندیشه، ج ۱، ص ۳۲٫
[۱۲] . یاد نامه استاد شهید مرتضی مطهری، ج ۱، ص ۱۷۲٫
[۱۳] . علل گرایش به مادیگری، ص ۱۱٫
[۱۴] . ر.ک: یادواره استاد شهید مطهری، ص ۳۱؛ یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، ج ۱، ص ۱۷۲٫
[۱۵] . یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، ج ۱، ص ۳۳۹ و ۳۴۰٫
[۱۶] . یادواره استاد شهید مرتضی مطهری، ص ۳۲٫
[۱۷] . مطهری، مطهر اندیشهها، ج ۲، ص ۶۶۷٫
[۱۸] . مجموعه آثار شهید مطهری، ج ۱، ۵۶٫
[۱۹] . سیری در زندگانی استاد مطهری، ص ۱۱٫
[۲۰] . مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج ۱، ص ۵۶٫
[۲۱] . مطهری، مطهر اندیشهها، ج ۱، ص ۳۰۳ و ۳۰۴ و ج ۲، ص ۸۳۴، ۸۴۰، ۸۶۸، ۸۸۲ و ۸۸۴٫
[۲۲] . ر.ک: عدل الهی، ص ۸-۱۰٫
[۲۳] . همان.
[۲۴] . یادنامه استاد شهید مرتضی مطهری، ج ۱، ص ۵۴۱٫
بازدیدها: 2