آیتالله عطاءالله اشرفی اصفهانی در سال ۱۲۸۱ش/ شعبان ۱۳۲۲ ق در «سده»ی اصفهان (خمینیشهر فعلی) دیده به جهان گشود. پدرش میرزا اسدالله از روحانیون معروف و مورد اعتماد منطقه بود، و نسب او به یکی از علمای جبلعامل میرسد که در دورهی صفویه به ایران آمده بود.
مادر ایشان نیز از سادات اصفهان و از فرزندان مردی معتقد و صاحب کرامت بود (اشرفی اصفهانی، ۱۹).
وی پس از تحصیل در مکتبخانههای زادگاهش برای تحصیل علوم قدیمه ودینی عازم اصفهان شد. ادبیات و دروس سطح را نزد آیات فشارکی و سیدمهدی درچهای از اساتید معروف حوزهی علمیهی اصفهان آموخت و برای کسب مدارج عالی در بیست سالگی رهسپار قم شد (یاران امام…، جلد هفت).
ابتدا سالی را نزد آیتالله حاج شیخ عبدالکریم حائری دانش آموخت و بعد از رحلت ایشان از محضر آیات عظام حجت، محمدتقی خوانساری و صدر، دروس سطح را فراگرفت و سپس اسفار ومنظومه را در نزد امام خمینی آموخت.
با ورود آیتالله بروجردی به قم، آیتالله اشرفی اصفهانی از طلاب نزدیک ایشان گردید و به مدت ده سال در جلسات درس وی شرکت کرد. علاقه به کسب علم در او چندان بود که پس از پایان درس تا ساعاتی از شب به بازنویسی مطالب استاد و در کنار آن به تدریس کتب فقه از جمله «مکاسب» شیخ انصاری میپرداخت، به طوری که در این مدت، شاگردانی زبردست تربیت نمود. در اثر جدیت در امر تدریس و تحقیق، آیتالله بروجردی او را به عنوان ممتحن طلاب حوزهی علمیه انتخاب کرد (همان، جلد هشت).
آیتالله اشرفی در سن چهل سالگی از آیتالله خوانساری اجازهی اجتهاد دریافت کرد و قبل از این نیز اجازه در امور حسبیه را گرفته بود. (اشرفیاصفهانی، ۲۳)
اعتقاد و اعتماد آیتالله بروجردی به آیتالله اشرفی اصفهانی موجب شد که ایشان همراه امام سدهی و حاج شیخ عبدالجواد جبلعاملی از سوی آقای بروجردی برای تدریس و تبلیغ به کرمانشاه اعزام شوند. بعد از فوت آیتالله بروجردی همراهان وی به قم مراجعت نمودند، اما اصرار و تقاضای مردم منطقه مانع از بازگشت ایشان شد (یاران امام….، جلد ). فعالیتهای سیاسی آیتالله اصفهانی از همین مقطع و در همین شهر آغاز میشود.
پس از رحلت آیتالله العظمی بروجردی، آیتالله اشرفی اصفهانی که قبلاً در درس امام خمینی حاضر شده بود، از پیشگامان تبلیغ مرجعیت امام خمینی در منطقهی کرمانشاه شد. بعد از رحلت آیتالله حکیم، ساواک کرمانشاه از اقامت آیتالله یزدی در شهر ـ که برای اعلام مرجعیت امام آمده بود ـ جلوگیری نمود و شهید اشرفی اصفهانی را نیز تحت فشار قرار داد (اشرفی اصفهانی، ۷۳).
تهدیدها و محدودیتها مانع از ارتباط آیتالله اصفهانی با امام نشد و پس از قیام سال ۴۲ این ارتباط مستحکمتر گشت. پس از آزادی امام و بازگشت ایشان، آیتالله اشرفی اصفهانی به اتفاق تنی چند از علما و مردم منطقه برای دیدار با امام عازم قم شدند. بعد از دیدار عمومی، ایشان در یک دیدار خصوصی همراه آیتالله جبلعاملی از جانب امام وکالت و اجازهی مطلق در امور حسبیه و شرعیه را دریافت کرد و از آن زمان به عنوان نمایندهی ایشان در استان کرمانشاه معرفی و شناخته شد (همان، ۷۱).
آیتالله اشرفی با بازگشت به کرمانشاه، مسجد آیتالله بروجردی را که محل تدریس و اقامهی نماز جماعت ایشان بود، به پایگاه انقلاب در منطقه تبدیل کرد. وی با برگزاری راهپیمایی علیه رژیم شاه، برگزاری مجالس ترحیم برای شهدا و دعوت از روحانیون سیاسی برای ایراد سخنرانی در کرمانشاه، در منطقه فعالیت علیه رژیم را سازمان میداد. این فعالیتها باعث شد که وی بارها به ساواک احضار شود و مورد بازجویی قرار گیرد (یاران امام به…، یازده).
شرکت و همراهی آیتالله اشرفی اصفهانی با مردم در راهپیماییها به حرکت وی جلوهی خاصی میبخشید. اولین راهپیمایی علیه رژیم در کرمانشاه، راهپیمایی روز عید فطر بود. این راهپیمایی از مسجد آیتالله بروجردی تا مسجد جامع انجام گرفت و منشأ راهپیماییهای دیگر شهر شد؛ از جمله راهپیمایی روز تاسوعا که به تبعیت از راهپیمایی سراسر ایران در کرمانشاه توسط ایشان ـ علیرغم تهدید و ارعاب ساواک ـ رهبری و هدایت شد. آیتالله اشرفی روز تاسوعا پیشاپیش راهپیمایان حرکت کرد و هنگام تیراندازی مأموران که به دستور پالیزبان استاندار کرمانشاه صورت گرفت، زخمی شد. رهبری راهپیمایی بزرگداشت شهدای ۱۹ دی قم و دعوت مردم برای حضور در مراسم ترحیم شهید سیدمصطفی خمینی توسط ایشان نیز همچون آتشی بر خرمن رژیم در منطقه بود.
برگزاری مراسم ترحیم شهید سید مصطفی خمینی توسط آیتالله اشرفی موجب شد که امام خمینی نامهای مبتنی بر قدردانی از نجف به ایشان بفرستد و از زحمات وی تشکر کند (همان، ۷۵، ۷۶). نقش محوری شهید اشرفی در منطقهی غرب باعث شد که در شب مهاجرت امام از عراق به پاریس، ساواک وی را دستگیر و به تهران منتقل کند. با دستگیری وی موج تلگرافها و نامههای اعتراضآمیز علما و روحانیون منطقه و کشور نسبت به بازداشت ایشان و حاج آقا بهاءالدین عراقی ارسال و مخابره شد و بر اثر فعالیت و اعتراض علما و بیماری آیتالله، ساواک مجبور به آزادی وی شد (همان، ۲۷).
در دوران زندان، آیات دستغیب، مدنی، صدوقی و طاهری هم در زندان کمیته مشترک محبوس بودند (اشرفی اصفهانی، ۱/ ۸۱). بعدها شهید اشرفی به همراه این افراد موضعگیریهای مشترکی اتخاذ کردند که اولین اعلامیهی مشترک این پنج تن، راجع به خلع شاه بود (یاران امام به…، چهارده) که این اعلامیه سرآغاز پیوندهای آنان در جریانات سیاسی کشور شد. با اعلام خبر بازگشت امام به وطن، آیتالله اشرفی به اتفاق جمعی از علما و اهالی کرمانشاه به تهران آمد. با بستن باند فرودگاه و ممانعت دولت بختیار از ورود امام به ایران، شهید اشرفی همراه جمع کثیری از علمای سایر بلاد، در مسجد دانشگاه تهران تحصن اختیار کرد که این تحصن تا ورود امام به تهران ادامه داشت (همان).
با پیروزی انقلاب اسلامی، شهید اشرفی اصفهانی طی حکمی از سوی رهبر کبیر انقلاب به عنوان امامجمعهی کرمانشاه منصوب شد (همان، پانزده). همچنین با توجه به موقعیت خاص ایشان در کرمانشاه، از سوی امام مسئولیت امور تبلیغاتی روحانیون اهل تسنن استان نیز به وی واگذار شد (پیام انقلاب، ۴۳).
آیتالله اشرفی اصفهانی علاوه بر انجام وظیفه در استان کرمانشاه و رسیدگی به امور منطقه، مسائل مهم کشور را تعقیب و به پیروی از رهبر کبیرانقلاب در حوادث، اظهارنظر و موضعگیری مینمود. وی در پی ماجرای آقای شریعتمداری همراه ائمهی جمعهی چهار استان یزد، اصفهان، تبریز و مشهد در محکومیت اقدامات وی اعلامیهای صادر کردند (همان، ۱/ ۹۱-۹۲).
دیگر اعلامیههای مشترک یا منفرد وی در قبال حوادث و موضوعات مختلف عبارت است از: ۱ـ در مسئلهی مرجعیت و زعامت رهبر کبیر انقلاب و ولایت فقیه؛ ۲ـ دعوت به شرکت در رفراندوم جمهوری اسلامی؛ ۳ـ اعلامیهی مشترک شهدای محراب در رابطه با خلع بنیصدر و حمایت از امام خمینی و مجلس شورای اسلامی؛ ۴ـ اعلامیهی مشترک مبنی بر محکوم نمودن منافقین و انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی؛ ۵ـ حمایت از ریاست جمهوری شهید رجایی و محکوم کردن ترور شهیدان رجایی و باهنر؛ ۶ـ اعلامیهی انفرادی در رابطه با حمایت از ریاست جمهوری آیتالله خامنهای (همان، ۱/ ۹۳-۹۴).
آیتالله اشرفی علاوه بر فعالیتهای سیاسی به امور اجتماعی نیز همت میگماشت و در کرمانشاه و خمینیشهر خدماتی انجام داد که میتوان به تأسیس حوزهی علمیهی امام خمینی در کرمانشاه؛ توسعهی کتابخانهی مدرسهی آیتالله بروجردی و بازسازی مدرسه در کرمانشاه؛ تأسیس حوزهی علمیهی خواهران؛ بازسازی مسجد جامع کرمانشاه؛ تجدید بنای مسجد ولیعصر (عج) در خمینیشهر؛ و ایجاد و بنای مسجد امام حسین (ع) در خمینیشهر اشاره کرد (یاران امام به…، هفده و هجده).
شهید اشرفی اصفهانی با وجود جایگاه خاصی که در کرمانشاه و منطقهی غرب داشت، هیچ گاه از خصلت مردمی و زیّ طلبگی شهر خود خارج نشد. وی که همواره سعی داشت کسی را از خود نرنجاند در هنگام عهدهداری مسئولیت، ملاقاتکنندگان را با صفای خاصی میپذیرفت و با کلمات دلنشین خود آنان را تسلی میداد؛ به طوری که امام دربارهی وی فرموده بودند: «هر وقت آقای اشرفی اصفهانی را میبینم به یاد خدا میافتم» (اشرفی اصفهانی، ۵۶).
آیتالله اشرفی از مالاندوزی دوری میکرد و تا هنگام درس خارج، بیش از یک کتاب ملکی نداشت و حجرهی دوران تحصیلاش در قم نیز از حصیری مفروش شده بود (پیام انقلاب، ۲۶). این بیتکلفی و سادگی در دوران تصدی امامت جماعت کرمانشاه ادامه داشت و خانهاش ـ که محل پذیرایی از مسئولین نظام بود ـ اتاق محقری بود که کتابخانهی وی در آن قرار داشت.
از جمله خصایل بارز اخلاقی آیتالله اشرفی، زهد و تقوا بود که در ترک نکردن نماز شب حتی در شبهای سرد زمستان و زیارت وارث و جامعهی کبیره و عاشورا نمود و تجلی پیدا میکرد (یاران امام به…، نوزده).
با شروع جنگ تحمیلی و بروز و فتنهی منافقین (مجاهدین خلق)، آیتالله اشرفی اصفهانی در کنار مردم بود. او چهار بار به جبهههای ایلام سفر کرد که از جملهی این سفرها عزیمت به قصرشیرین پس از آزادی این شهر بود که علیرغم ممانعت مسئولان به علت آلودهبودن منطقه به مین، صورت گرفت (اشرفی اصفهانی، ۱/ ۹۹ – ۱۰۰).
محوریت آیتالله اشرفی اصفهانی در منطقه در هدایت و رهبری نیروهای رزمنده، بر عراق و مزدوران این رژیم یعنی منافقین کاملاً آشکار بود و در تقویت روحیهی رزمندگان و افتتاح شماره حسابهای متعدد برای جبههها و مهاجرین جنگی، نمود داشت (پیام انقلاب، ۴۱)، از این رو حذف وی در دستور کار نیروهای برانداز قرار گرفت که اولین سوءقصد به جان ایشان، در رمضان ۱۴۰۱/ تیر ۱۳۶۰ نافرجام باقی ماند. دومین سوء قصد که با کار گذاشتن بمب قوی در کنار منزل ایشان صورت گرفت، هنگامی بود که آیتالله اشرفی در مشهد برای زیارت امام رضا (ع) به سر میبرد (همان، ۱/ ۱۱۳ـ۱۱۴).
سرانجام در مهر ماه ۱۳۶۱ شهید اشرفی اصفهانی بعد از ۳۴ امامت نماز جمعه، هنگام رفتن به مسجد توسط منافقین به شهادت رسید (همان/ ۱ و ۱۱۶ـ۱۱۷).
پس از شهادت آیتالله اشرفی اصفهانی جنازهی وی پس از تشییع در کرمانشاه به زادگاهش در خمینیشهر آورده شد و در آنجا برای تدفین به تخت فولاد اصفهان منتقل شد (همان/۱ و ۱۱۶). از آن شهید بزرگوار آثار قلمی برجای مانده است که در زمان حیات موفق به انتشار آنها نگردید. این آثار عبارت است: مجمع در اصول دین مشتمل بر چهار جلد؛ کتابی در نماز جمعه به زبان عربی؛ جزوهای راجع به حروف مقطع قرآن به فارسی؛ در علوم قرآنی؛ غیبت امام عصر (عج) (پیک ارشاد، ۱۸).
منابع
۱٫ اشرفی اصفهانی، محمد، محراب خونین باختران ج اول، تهران، سروش، ۱۳۶۲
۲٫ پیک ارشاد، شمارهی ۵، شهریور و مهر ۱۳۶۴
۳٫ یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید آیتالله اشرفی اصفهانی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۲
بازدیدها: 4