بسم الله الرحمن الرحیم
شهيد حجت الاسلام محلاتی
به راستی قلم را چه گستاخی است که صفحة سفید کاغذ را در رسای آیتی آسمانی، که پیر خمین، در خزان عمر او چون ابر بهار گریست، نقش زند. همو که عمری در جستجوی وجود خویش بیابانگرد شد و سرانجام چون ققنوسی سرگشته در آتش عشقش خاکستر گشت. و چه زیبا سرائید باغبان باغ انقلاب، آن پیرستان بلاکش که «بهتر آنست که قلم شکنم و دم فرو نبندم» آری باید دم فروبست و تنها خندههای مستانهشان را در ملکوت خداوندی نظاره کرد. ولی قلم را رسالتی است بس عظیم، که مایسطرونش،خونینترین واژههای تاریخ است که آیندگان را برگزید ناگفتنیهای سالهای انقلاب و جنگ را .
نگاشتن از اسطورة علم و مجاهدت، شهید محلّاتی نیز فراتر از آن است که در قلم سربازان ما بگنجد ولی :
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید
مجاهد نستوه، عالم وارسته، شهید فضل الله محلاتی، در سال 1309 در شهرستان محلات، در خانوادهای کشاورز و متدین به دنیا آمد. پس از تحصیلات مکتبی، در سال 1344 وارد حوزه علمیه قم شد تا از بحر، بیکران بزرگان آن دیار در جوار دخت موسی بن جعفر علیه السلام آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها جرعه بنوشد. بزرگانی نظیر آیه الله بروجردی، آیت الله خوانساری و دیگر نخبگان عرصة فقه و فقاهت، و از همه مهمتر تلمّذ در محضر پیرمراد عارفان دلداده، همو که راه و رسم عشق و عشقبازی، را به این طلبة جوان آموخت، آموخت که در ره دوست، خون و جان شیرین بهایی است بی مقدار، او که از سالهای حضور در محلات، با پیر خمین همدم بود و از نور وجودش بهرهمند بود، در قم نیز چون پروانه برگرد شمعش فیض میبرد . با شهید مصطفی خمینی هم سال بودند و یاری دیرینه، و از این طریق رابطة ایشان با خانوادة امام – رحمه الله علیه – صمیمیتر گشت. چندی از تحصیل او در قم نگذشته بود که جریان آوردن جنازة متعفّن رضاخان به قم، دل های علما و مؤمنین را، به درد آورد. شهید محلاّتی طلبهای جوان بود که همراه گروه جانبرکف فدائیان اسلام، برعلیه این عمل ننگین تظاهرات کرد. این عمل، سرآغاز زندگانی خطرخیز و مبارزات پیاپی شهید محلاتی بود که در آخر منجر به پیروزی انقلاب شد.
در دلِخطر میرفت و به خاطر آرمان و هدفش از هیچ زیان شخصی، باک نداشت. در نهضت ملی نفت، همکاری نزدیکی با آیه الله کاشانی – رحمه الله علیه – داشت و چندین بار از سوی ایشان به شهرهای مختلف، از جمله تبریز و دیگر شهرهای آذربایجان شرقی اعزام گشت. در تبریز سخنرانی آتشین کرد و شور مردم را در پاسداری از دین و کشور بر انگیخت و خود مورد حملة مزدوران رژیم قرار گرفت. و به شدت مجروح شد. او را با عمامه خونین از میدان بیرون کرده و از مرگ حتمی نجات دادند. مشیت الهی بر آن بود تا او بماند و طعم شیرین پیروزی خون بر شمشیر را بچشد. در طول مبارزات حضرت امام- رحمه الله علیه- همواره میکوشیدند تا ایده و مرام وی، را به علمای دیگر ارائه دهد و آنها را با مسیر مبارزه آشنا سازد. از دوستان شهید نقل است که هر وقت شهید محلاتی را در شهرهای مختلف و در کنار علما میدیدند، معلوم بود که اعلامیهای در راه است و انقلاب جهش نوینی را خواهد کرد.
اولین بازداشت او در هجده سالگی بود که پس از آن بارها و بارها از سوی ساواک دستگیر و به زندان افتاد چنان که نزد دشمنان نیز چهرهای آشنا بود. در جریان مبارزه علیه تشکیل انجمن های ایالتی و ولایتی نقش مهمّی داشت و رابط و پلی بود برای ارتباط علمای تهران و امام- رحمه الله علیه- به طوری که بین دوستان و حتی ساواک به موتور العلماء معروف شده بود، شهید خود در این باره میگوید:
«مرتّب از امام پیام میآوردم و میبردم، مرتّب امام دستوارتی میدادند، ما میآمدیم خود را جمع میکردیم. آن علمایی که غیر از مساله گفتن کاری نداشتند. من در همان موقع یک اعلامیه تنظیم کردم و 120 امضا، از علمای تهران گرفتم که در آن زمان چنان صدایی کرد که سابقه نداشت».
پس از حادثة تبریز، طعم شیرین عشق آسمانی، را به همراه ازدواج با دختری مؤمنه از خاندان علماء چشید.
صبیبة استادش، حضرت آیت الله شهیدی، همدم و همیار شهید در سالهای سخت و زحمات طاقت فرسای قبل و بعد از انقلاب بود.
فعالیتهای شهید محلاتی، تا سال 1342 ادامه داشت و در این بین بارها بهدست دژخیم ستمشاهی به زندان افتاد. به طوری که روزها حبس در سلولهای وحشتناک ساواک، وضعیت بدنیاش را بسیار وخیم کرد و پس از بازگشت چند روزی ادامه داشت، شهید محلاتی همزمان با اوج مبارزات و فعالیتهای، از درس و بحث غافل نبود و تا سال 1339 تحصیلات خویش را در قم ادامه داد. مقدّمات و مطوّل را خدمت آیت الله مطهّری ، آیت الله صدوقی، مشکینی خواند و سطح، را در محضر فرزانگانی چون آیت الله حائری سلطانی و حاج شیخ عبدالجواد اصفهانی گذراند. در درس خارج، پای درس آیت الله بروجردی، چندی تلمّذ کرد. ولی بیشتر تحصیلات خارج خود را در محضر امام- رحمه الله علیه- بود. پس از سال 1339 نیز در تهران در بحث آیات معظّم خوانساری، آملی و آشتیانی شرکت میجسته و در فقه و اصول از شاگردان مبرّز امام – رحمه الله علیه- بود و نمایندگی ایشان و آیه الله بروجردی – رحمه الله علیه- را داشت. بسیاری از تقریرات و دست نوشتههای وی، در هجوم ساواک به منزلش از بین رفته و هم اکنون دست نوشتهایی به صورت پراکنده باقی مانده است. مباحث اجتهاد و تقلید، کتاب طهارت، صلوة و مباحث استصحاب، نوشتههای این یار برجستة امام- رحمه الله علیه- بود که به حق مدال پرافتخار شاگردی حضرتش را برگردن آویخت.
پس از تبعید امام- رحمه الله علیه- ، نیز مبارزات شهید محلّاتی متوقّف نشده و یکی از ارکان فعالیتهای مردم حزب اله بود.
و در این بین بارها به زندان افتاد. و در زیر شکنجههای وحشیانة ساواک زخم شیرین دوست را به جان خرید و آرامش برای او معنا نداشت. زمانی او با مبارزات پی در پی امان از ماموران و ساواک میبرد و زمانی نیز در زیر ضربات پیاپی مشت ولگد، خصم دیرینه را تهی میکردند.
سالهای سخت مبارزه سپری گشت وطلیعة آزادی با اشعّههای زرفام، خود یخ دیرین ستم را آب کرد، و ایران از زیر یوغ سنگین استکبار رها گردید. و نقش شهید محلّاتی در این پیروزی به عنوان یکی از ارکان مبارزات مردم بر هیچ کس پوشیده نیست. رهبر معظّم انقلاب در مورد یار دیرین مبارزات خویش میفرماید:
«در همة جریانهای اوّل پیروزی انقلاب، ایشان (شهید محلاتی) نقش فعّال داشتند. در تمام مراحل اول پیرزوی انقلاب -که لحظه لحظه کارهای بزرگ و تعیین کننده بود- ایشان حضور داشتند، مجموعاً شهید محلاتی در محور تلاش و فعالیت و حرکت قرار داشتند.»
در بحبوحة انقلاب، فعّالیتها و جنب و جوش شهید محلّاتی نیز بیشتر شد تا این که با ورود امام، و پیروزی شکوهمند انقلاب در 22 بهمن، او نیز چون سربازی فداکار در رکاب تک سوار دیار خمین، یک به یک مراکز قدرت را تسخیر کرد. ایشان برای اولین بار صدای انقلاب را در سراسر عالم طنین انداز کرد و پیروزمند از رادیو سراسری ایران اعلام کرد:
«این صدای انقلاب اسلامی ایران است»
استاد شهید، در اولین دورة مجلس شورای اسلامی، به نمایندگی از مردم محلات وارد مجلس شد و یکی از اعضاء مؤثر کمیسیون دفاع بود. مسئولیتهای مختلف شهید، نشان از روح فعّال و خستگی ناپذیر این یار دیرین امام رحمت الله علیه داشت.
نمانیده حضرت امام در سپاه، دبیرجامعه روحانیت مبارز، معاونت آیه الله مهدوی کنی در کمیتة مرکزی، نمایندة امام در حج و اوقاف و سرپرستی حجّاج در سال 1358 هریک نشان دیگری از پشتکار و فعّالیت مکانیزم محرّک انقلاب اسلامی است. اقیانوسی، که برکرانهاش امواج خروشان فضائل و حماسهها جلوهگر بود.
شهید محلاتی پس از عمری تلاش بیوقفه، در راه اعتلای اسلام و انقلاب، پس از سالها کشیدن آه حسرت در فراق هزاران یار دلپاک که در کشاکش مبارزات سی سالة خود، در یکم اسفند، سال 1364 آن گاه که با جمعی از نمایندگان مجلس و دیگر بزرگان عازم جبهههای نبرد بودند تا با حضور خود در آن میادین نورانی باعث قوت قلب رزمندگان گردند، در هواپیمای آسمان برفراز اهواز، مورد اصابت دو فروند جنگنده بمب افکن عراقی قرار گرفت و به همراه چهل تن از بهترین یاران امام امت، ققنوس وار در آتش عشقش پرپر گشت و ملت را همان قدر در سوگ خون نشانید که دشمنان را در شنیدن خبر شهادتش شاد کرد.
بازدیدها: 19