بسم رب الشهدا و الصدیقین
شهید غلامحسین افشردی مورخ ۲۰ اسفند ۱۳۳۴ مصادف با ولادت امام حسین (علیه السلام) در خانواده ای مذهبی در شهر تهران پا به عرصه وجود گذاشت . مادرش با شغل خیاطی و پدرش با کارگری در یک خانه استیجاری به تربیت دینی این نوزاد پرداختند .
در هنگام تولد اندام لاغر و ضعیفی داشت . نامش را غلامحسین گذاشتند تا به احترام و عظمت مولایش حسین (علیه السلام) خداوند سلامتی اش را تضمین کند .
بعد از ابتلا به چندین بیماری خطرناک از جمله دیفتری و سیاه سرفه از دام این بیماری ها نجات یافت و دوران پر مخاطره ای را پشت سر گذاشت . در سن دو سالگی همراه خانواده اش راهی زیارت مولایش امام حسین (علیه السلام) شد .
او در کودکی به خواندن نماز و فرائض دینی علاقه شدیدی داشت . یکی دیگر از ویژگی های بارز او که در کودکی داشت نظم بود که حرف اول را در زندگانی اش می زد . اخلاق نیکوی وی باعث شده بود وقتی هم سن و سالانش با او صحبت می کردند احساس می کردند که با فردی بزرگتر از خود سر و کار دارند .
فعالیتهای دینی و سیاسی اش را از دوره دبیرستان شروع کرد . مسئولین مدرسه برای این که آتش انقلابی که در سینه حسین روشن شده بود شعله ورتر نشود اقدام به خاموش کردن این آتش در درون حسین می نمودند و مداوم او را اذیت می کردند حتی یک بار هم که مادرش به مدرسه رفته بود در حضور او به صورت حسین سیلی زده بودند تا از کارهایش دست بردارد . اما حسین زینب وار به راه خویش ادامه می داد .
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در فروردین ماه ۵۸ تصمیم به تحصیل در رشته علوم انسانی گرفت و بعد از دو هفته مطالعه در رشته حقوق قضایی دانشگاه تهران قبول شد . در کنار تحصیل کار در روزنامه جمهوری اسلامی را شروع کرد و بعد از یکسال در سال ۵۹ وارد اصلاعات سپاه شد . برای او نام مستعار حسن باقری را انتخاب کردند . وظیفه او شناسایی گروهک ها بود .
زمانی که دشمنان بعثی عراق به سرزمین اسلامی مان حمله کردند ، حسین مبارزه در جبهه فرهنگی و سیاسی را رها کرده و وارد جهاد در راه خدا شد . بعد از مدتی با بروز لیاقت و خصوصیات منحصر به فرد خود در ردیف فرماندهان سپاه قرار گرفت .
در دی ماه سال ۵۹ مسئولیت یکی از معاونت های ستاد عملیات جنوب به وی سپرده شد . در عملیات امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، الله اکبر ، فتح و دهلاویه نقش به سزایی ایفا کرد . همچنین در عملیات ثامن الائمه محورهای دارخوین و جاده ماهشهر را هدایت می نمود .
در عملیات طریق القدس از طرف سپاه به عنوان فرمانده لشگر نصر و در عملیات آزادسازی خرمشهر فرمانده قرارگاه مشترک عملیاتی انتخاب شد . او در تصرف شلمچه و خرمشهر فعال ترین و سخت ترین وظایف را عهده دار بود .
آخرین مسئولیتی که به حسین واگذار شد جانشین فرماندهی یگان زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود .
سرانجام در ۹ بهمن سال ۱۳۶۱ هنگامی که دوستان حسین برای دیدار امام به تهران عزیمت کرده بودند او و چند تن دیگر برای شناسایی محور عملیاتی والفجر ( فکه – چزابه ) به منطقه رفتند و در این شناسایی چون سالار کربلا ، غریبانه جان سپردند و با خون خود کربلای فکه را گلگون کردند .
برگی از دفتر خاطرات شهید:
نماز اول وقت
برای ترمیم سنگرها رفته بودیم که وقت نماز شد . شهید باقری گفتند : اول نماز بخوانیم . یکی از بچه ها گفت : اینجا خطرناک است ، بهتر است وقتی به جای امنی رفتیم نماز بخوانیم . شهید باقری در جواب گفتند : کسی که به جبهه می آید نماز اول وقت را رها نمی کند . سپس خود شروع به خواندن نماز کرد .
آتش دشمن بر سر ما لحظه ای قطع نمی شد . ما وحشت زده شده بودیم ولی او به آرامی و بدون عجله نمازش را می خواند . نمازش سرشار از لذت و عشق به خدا بود .
ساده زیستی
شب بعد از شهادت آن بزرگ سردار سپاه اسلام به منزلش که در دزفول اجاره کرده بود ، رفتم . خانه کوچکی بود ، وسایل اتاقش محدود می شد به یک زیلو دو پتو و چند لباس که برای همسر و فرزندش بود . با دیدن این وضع گریه ام گرفت . باورم نمی شد که زندگی یک فرمانده لشگر این چنین ساده باشد .
صرفه جویی
از منطقه عملیاتی که برمی گشتیم ، یک نفر نظرمان را جلب کرد . او فشنگهایی را که روی زمین ریخته شده بود ، جمع میکرد و در داخل سطلی که در دست داشت ، می ریخت . تعجب کردیم چون در اوضاعی که بچه ها حتی یک تانک عراقی را نادیده می گرفتند و اسلحه های زیادی را که در اطراف ریخته شده بود رها می کردند ، این فرد چرا فشنگ ها را جمع می کند؟
جلوتر رفتیم شهید حسن باقری بود . وقتی متوجه نگاههای متعجب ما شد رو به ما کرده و گفت : حیف است اینها روی زمین بماند ، باید علیه صاحبانش بکار گرفته شود .
احساس مسئولیت
هنگامی که همسرش را به بیمارستان برده و منتظر تولد فرزندش بود . از تهران تماس گرفتند و به او گفتند که جلسه مهمی در پیش است ، لذا خوب است که ایشان نیز برای شرکت در جلسه به تهران بروند .
همین که متوجه شدم قصد حرکت به تهران را دارد به او گفتم : شما امروز بچه دار می شوید ، بهتر است اینجا بمانید ، شاید وجودتان لازم باشد . ولی ایشان در جواب گفتند : خدایی که بچه داده خودش هم کارهایش را انجام می دهد در ضمن بیمارستان هم پزشک دارد و هم پرستار نیازی به من نیست سپس بدون هیچ معطلی راهی تهران شد .
همانطور که گفته بود در تولد فرزندش هیچ مشکلی پیش نیامد .
مسئولیت ها:
· جانشین فرماندهی یگان زمینی سپاه پاسداران
· فرماندهی قرارگاه مشترک عملیاتی
· فرماندهی لشگر نصر سپاه
· فرمانده قرارگاه کربلا
گزیده ای از وصیت نامه شهید غلامحسین افشردی
( حسن باقری )
در این موقعیت زمانی و مکانی ، جنگ ما جنگ کفر است و هر لحظه مسامحه و غفلت ، خیانت به پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و پشت پا زدن به خون شهداست . ملت ما باید خودش را آماده هر گونه فداکاری بکند …
در چنین میدان وسیع و این هدف رفیع انسانی و الهی جان دادن و مال دادن و فداکاری امری بسیار ساده و پیش پا افتاده است و خدا کند که ما توفیق شهادت متعالی در راه اسلام و با خلوص نیت پیدا کنیم …
… در مورد درآمدها چیزی به آن صورت ندارم . همین بضاعت مزجاه را هم خمسش را داده ام و بقیه را هم در راه کمک رساندن به جنگجویان و سربازان اسلام با سپاه کفر خرج کنند …
غلامحسین افشردی ساعت ۱۲ شب ۲۷/۷/۵۹ اهواز
شهید حسن باقری ( غلامحسین افشردی ) فرزند مجید
محل ولادت – تهران
سال ولادت – ۲۰/۱۲/۱۳۳۴
محل شهادت – فکه
سال شهادت – ۹/۱۱/۱۳۶۱
محل دفن – گلزار شهدای بهشت زهرا (سلام الله علیها) تهران – قطعه ۲۴
بازدیدها: 10
درود خدا بر شهدای راه اسلام