اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین
- لزوم استفاده از منابع نقلی در تحلیل های سیاسی وعاظ
خدا را شاکر هستیم که هیات رزمندگان اسلام که بعد از پایان جنگ برای زنده ماندن فرهنگ جهاد و فرهنگ شهادت شکل گرفت. آن روز ساقه نازکی بود “و مثلهم فی الانجیل کزرع اخرج شطئه فآزره فاستغلظ فاستوی علی سوقه“(۲۹/فتح) . اما امروز با افتخار باید بگوییم “کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء“(۲۴/ابراهیم) الان شجره ی طیبه ای شده که یکی از میوه های شیرینش این جمع است، جمع علما و خطیبان برجسته هیئت رزمندگان اسلام که به حق یک تشکل خالص دینی است که در حد خود می تواند در مسائل سیاسی تأثیر گذار باشد. بنده تجربه ای که در عرصه ی سیاسی دارم این است که مردم از ما انتظار آن دارند که سیاست ما هم سیاست قرآنی و حدیثی باشد. از این لباس انتظار ندارند که فقط مسائل سیاسی تحلیل شود مثل دیگر تحلیلگران سیاسی. می بینید در تلویزیون چهره های سیاسی می آیند مناظره می کنند اما یک آیه و روایت در سخنشان نیست. از ما انتظار هست که تحلیل های ما معطر به عطر آیات و روایات باشد. البته ما نباید نظر خودمان را بر آیات و روایات تحمیل کنیم، ما عقیده مان این است که قرآن شفا است یعنی برای هر دردی برای هر زمانی برای دردهایی که در شأن قرآن هست شفا است. لذا بنده معتقدم این اصل استراتژیک ما باشد که ستون فقرات صحبت های ما باید قرآن و روایات عترت و تاریخ مستند اسلام باشد، از ما انتظار نمی رود که از این کتاب های دست چندم استفاده کنیم ؛ بلکه باید رجوع کنیم به تاریخ و متن تاریخ را بیان کنیم.
- لزوم عالمانه صحبت کردن
و انتظار دیگری هم که هست و به حق است انتظار عالمانه صحبت کردن است. یک روشی را بنده از حدود سه دهه قبل برگزیدم و از این روش احساس کردم که جواب گرفتم. آن روش عبارت از این بود که متن را در کاغذهایی می نوشتم و هنوز هم می نویسم و مستند می خوانم آدرس آیه را و روایت را می گویم حتی نکته ی تاریخی را سعی می کنم آدرسش را بگویم. بعضی به من گفتند اینها را نگو، چه فرقی می کند که بحار صفحه ۲۰ باشد یا ۳۰؟ ولی من استدلال آنها را نپذیرفتم ؛ چون وقتی کاغذ دست من است مستمع من لااقل این را پی می برد که این آقا برای وقت من ارزش قائل شده و وقت گذاشته است و مطالعه کرده است. وقتی بنده را به عنوان امام جمعه موقت تهران منسوب کردند اولین امام جمعه جوان من بودم (۴۰ یا ۴۵ ساله) تعبیر آقا این بود که ریش سفیدها را دیدند بگذارید محاسن سیاه ها را هم ببینند. آقا به من فرمودند وقتی شما را انتخاب کردم بعضی به من گفتند یک گروه مشاوره ای برایش تعیین کنید ، ولی من تعیین نمی کنم چون می دانم خود خاتمی می داند با چه کسی مشورت کند، آنچه مورد اطمینان من هست این است که شما می نویسید. بنابراین بگذارید این تجربه موفق جا بیفتد که اگر هیئت ها دنبال خطیب عالم می گردند بگویند خطبای هیئت رزمندگان! و این نمی شود مگر با این شیوه و اینکه مطالعه کند و مستند حرف بزند.
- پرورش نیروهای جدید در هیئت رزمندگان
خلاصه اینکه این تشکل شکل گرفت و جمعی از عزیزانی که یقین به حزب اللهی بودنشان هست و اطمینان داریم فکری که از اینها تزریق می شود فکر سالم ولایی است. ان شاء الله این تشکل پربارتر از جهت کیفیت و از جهت کمیت هم مدام نیرو تزریق شود. بحمد الله طلاب جوان دارند به صحنه می آیند و این کانال کانال سالمی است برای پرورش نیرو، یعنی اینکه عزیزان هیئت در صدد رشد چهره های برجسته ی خودشان باشند به تدریج. سخنرانی هایشان در شبکه ی استانی پخش شود اگر موفق بود کم کم معرفی بشوند به صدا و سیمای مرکز از شبکه های قرآن و شبکه های دیگر تا کم کم بشوند سخنران کشوری. باید نیرو بپرورد و معرفی کند. این مقدمه برای اینکه نگاهم را بگویم که این جمع جمع قیمتی است.
- موضوع بحث عوامل و روش های نفوذ از نگاه حضرت صدیقه
اما موضوعی که به بنده پیشنهاد شده بحث نفوذ است. می خواهم این بحث را از نگاه حضرت صدیقه ی طاهره مطرح کنم چون دوتا فاطمیه در پیش داریم. اینجا یک مطالبی نوشته ام که به خیال خودم می تواند سوژه باشد سوژه ی ۵ شب یا ۱۰ شب سخنرانی. حضرت صدیقه طاهره در خطبه ی فدکیه ۵ عامل را معرفی می کند برای انحرافی که در خط پیغمبر بعد از پیغمبر حاصل شد. این ۵ عامل را که جمع کنیم می شود عوامل نفوذ. هم عوامل نفوذ هم روش های نفوذ “فلما اختار الله لنبیه دار انبیائه و مأوی اصفیائه” وقتی خدا پیامبرش را پیش خودش برد، ۵ آسیب بین شما شکل گرفت:
- نفاق اولین آسیب پس از پیامبر
اول : “ظَهَرَ فِیکُمْ حَسِیکَهُ النِّفَاق“: حسیکه به معنای خار است ظَهَرَ فِیکُمْ حَسِیکَهُ النِّفَاق یعنی خارهای نفاق در بین شما ظاهر شد. جریان نفاق در قرآن جریان نفوذ است. کسی اگر می خواهد با سوژه ی قرآنی جریان نفوذ را دنبال کند آن واژه واژه ی نفاق است. بنده دو دوره نفاق را در قرآن تدریس کردم؛ یک دوره برای فرماندهان نیروی زمینی و یکی هم در درس خودمان که بعد این تبدیل به کتاب شد به نام “سیمای نفاق در قرآن”. متأسفانه این کتاب دوتا چاپ شد و تمام شد و الان تیراژها شده ۵۰۰ و حتی ۲۰۰ جلد. در قرآن ۳۵۰ آیه درباره نفاق داریم. ما این آیات را دسته بندی کردیم به چند بخش. یکی ویژگی های سیاسی منافقین، ویژگی های روانی منافقین، ویژگی های فرهنگی منافقین، ویژگی های اجتماعی منافقین و یک بخش هم شیوه های برخورد با منافقین. از بین ۲۰ عنوان کتابی که از بنده منتشر شده این کتاب جزء اولین ها است چون سعی کرده ام از لفّاظی به کلی دوری کنم و لُبّ مطالب را بگویم.
- شیوه های نفاق
ده نکته را از این کتاب در باره شیوه های نفاق که شیوه های نفوذ هست را بگویم:
۱) تضعیف باورهای دینی: غرّ هؤلاء دینهم (انفال/ ۴۹)، ما وعدنا الله و رسوله الا غرورا،(احزاب/ ۱۲) یقولون لو کان لنا من الامر شیء ما قتلنا هاهنا (آل عمران/ ۱۵۴). ببینید شبکه های اجتماعی، فضای اجتماعی، شبکه های ماهواره ای لبه ی تیز اولشان این است که باورها را کم رنگ کنند به خصوص در عرصه زندگی خانواده ای که اصلا خانواده ای بسازند که به همه چیز شبیه باشد جز خانواده دینی.
۲) شبهه افکنی: و اذ یقول المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض غر هؤلاء دینهم (انفال/ ۴۹)، نسبت فریب دادن به دین . و اذ یقول المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض ما وعدنا الله و رسوله الا غرورا (احزاب/ ۱۲)، شبهه برحق نبودن. یقولون لو کان لنا من الامر شیء ما قتلنا هاهنا
۳) ولایت ستیزی: قرآن در این زمینه بسیار داد سخن دارد : الم تر الی الذین یزعمون انهم آمنوا بما انزل الیک و ما انزل من قبلک یریدون ان یتحاکموا الی الطاغوت و قد امروا ان یکفروا به (نساء/ ۶۰)، و یقولون طاعه فاذا برزوا من عندک بیت طائفه منهم غیر الذی تقول . بعضی ها بعضی جاها گفتند بگویید با سلام و درود بر مقام معظم رهبری و بالای سرتان هم عکس امام و رهبری باشد ،و یقولون طاعه، ولی کار خود را بکنید ،فاذا برزوا من عندک بیت طائفه ، این یعنی ولایت شعاری و به نحوی ولایت ستیزی است. کیست که امروز منکر این باشد که شفافیت دین و شفافیت خط امام در این کشور با رهنمودهای ولایت است. این واقعیتی است که روز به روز هم که می گذرد این واقعیت روشن تر می شود. من معتقدم در شاخص هایی که برای مجلس شورای اسلامی و به خصوص مجلس خبرگان برای مردم بیان می کنیم در صدر این شاخص ها، ولایت مداری عملی باشد. ولایت مداری شعاری هیچ کس نیست که نداشته باشد، نه در این خبرگان و نه در خبرگانی که شکل خواهد گرفت فضا فضای ولایت است ؛ آنچه مهم است این است که ولایتمداری عملی در نمایندگان خبرگان باشد. بنده عضو هیئت رییسه هستم و می فهمم شیوه های ولایت ستیزی را چگونه می توان مطرح کرد، مسأله ی شورای رهبری که بعضی ها مطرح کردند -نمی گویم خواستند ولایت ستیزی کنند- اما آقایان با این مقدمه شروع کردند که این مجلس خبرگان نتوانست نظارت بر ولایت داشته باشد، ما برای بعد از این آقا باید به فکر شورای رهبری باشیم. البته بعضی از مسؤولین در هیئت رییسه آمدند و گفتند و گفتند ما رفتیم به ایشان گفتیم ایشان دیگر از این حرف ها نزنند و مدتی است فاز این حرف ها پایین آمده است ولی خروجی این حرف ها چیست؟ شورایی که شکست خورده! چرا در متمم قانون اساسی شورای رهبری حذف شد؟ چرا شورای عالی قضای حذف شد؟ دلیلش این بود که شورا جواب نداد. ده سال تجربه چیز کمی نیست ، شورا جواب نداده و جواب نمی دهد. خب این واقعا تقویت ولایت است؟! شورایی که جواب نداده ، باز دوباره ما باید به سمتش برویم؟ یا آقا می گوید مذاکره با امریکا نه، رابطه با امریکا نه، یک کسی بگوید مسأله ی مذاکرات نشان داد تابوی مذاکره با امریکا شکسته شد! اسم این کار چیست؟ اسم این ولایت مداری است یا ولایت شعاری است؟ آقا مستند و منطقی هم بیان می کند که امریکا در پی مذاکره و رابطه نیست ، بلکه به دنبال سلطه است ولی باز هم آقایان چنین حرفی را می زنند. آقا می خواهند این اصل قرآنی را جا بیندازند که به بیگانگان باید بدبین بود. یک ادبیات دیگر مطرح شود که بایستی نشان داد که می توانیم با جهان باید تعامل داشته باشیم! مگر ما با جهان تعامل نداریم؟ اللهم الا ان یقال که جهان از دید آقایان یعنی آمریکا! وگرنه ما با همه ی کشورهای دنیا رابطه داریم جز دو کشور، امریکا و رژیم صهیونیستی. از قرآن کریم استفاده می شود که مسأله ی ولایت ستیزی و کم رنگ کردن ولایت یک شیوه ی نفوذ است نور/ ۴۷ و ۴۸ ، احزاب/ ۳۶
۴)از چشم انداختن غیرتمندان دینی: و اذا قیل لهم آمنوا کما آمن الناس قالوا انؤمن کما آمن السفهاء (بقره/ ۱۳)، الذین یلمزون المطوعین من المؤمنین فی الصدقات (توبه/ ۷۹) مطّوّع یعنی بسیجی. قرآن کتاب نور است .مطوع یعنی بسیجی. الان هم در کشورهای عربی بسیجی ها را با همین ماده یاد می کنند. الذین یلمزون المطوعین من المؤمنین فی الصدقات و الذین لا یجدون الا جهدهم. یک انصاری صبح تا شب کار کرد حاصلش دو صاع خرما شد یعنی شش کیلو خرما ؛ که سه کیلو را آورد خدمت پیامبر برای جهاد داد و سه کیلو را برای خانواده اش برد. اینها شروع کردند به بد و بیراه گفتن به این انصاری. اینکه آقا تمام قد وارد شده که به غیرتمندان دینی نگویید تندرو، باز هم می گویند تندرو. آقایی – در روزنامه هم هست -گفت تندروهای ایران و تندروهای آمریکا با توافق کذا موافق هستند! خب تندروهای امریکا چه کسانی هستند؟ صهیونیست های تند هستند، تندروهای ایران چه کسانی هستند؟بعضی از اینهایی که اینها می گویند تندرو، جای جای بدنشان جای گلوله است و ترکشها هنوز در بدنشان مهمان است. این تحقیر غیرتمندان به طوری که آدم حزب اللهی نتواند سر بلند کند و موضع بگیرد.
۵) خودی جلوه دادن خود: یحلفون بالله انهم لمنکم و ما هم منکم؛ اینها قسم به خدا می خورند که از شما هستند. اینها هرگز فکر شما و اندیشه ی شما را ندارند. ببینید من یک نکته ای بگویم و آن اینکه شتر سواری دولا دولا نمی شود، ما با آقا هستیم، ادبیات ما ادبیات آقا است. ما نباید از این ادبیات غفلت کنیم، کلمه ی فتنه، بصیرت، نفوذ، خودی و غیر خودی اینها یک فرهنگ است ؛ کلمات معمولی نیست. خطیبی که روی منبر این ادبیات را دارد ، می گویند این در خط آقا است. ما باید این ادبیات آقا را زنده نگه داریم. کلمه ی خودی و غیر خودی باید تبیین شود، خودی و غیر خودی در فرهنگ آقا، خودی و غیر خودی در عرصه ی حقوق نیست. افرادی که می خواستند تحریف کنند حرفهای آقا را ، گفتند این همان آپارتایت است که در افریقای جنوبی بود و الان هم هست. این آپارتایت نیست، این خودی و غیر خودی همان جریان ایمان و نفاق است ؛ این همان حرف امام است که فرمود در میان شما باشم یا نباشم نگذارید انقلاب به دست نامحرمان بیفتد.
۶) بیگانه دوستی: نساء/ ۱۳۹ : الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین ایبتغون عندهم العزه فان العزه لله جمیعا. یک اندیشه این است که ما اگر بخواهیم زندگی کنیم باید با اینها تعامل داشته باشیم و الا نمی توانیم زندگی کنیم.
۷) فرصت طلبی: فرصت طلبی این است که کسانی که در گود مبارزات و موفقیت ها نیستند و بیرون گود می ایستند: الذین یتربصون بکم فان کان لکم فتح من الله (نساء/ ۱۴۱) اگر شما پیروز شدید می گویند ما هم شریک هستیم و اگر شکست خوردید پیش دشمن می روند و می گویند ما کمک کردیم که شما پیروز شدید. بنده جزوه ای دارم که اسناد هست و خبرگزاری فارس منتشر کرد. جریان فتنه به امریکا و اتحادیه اروپا نامه نوشتند ، ایران را تحریم کنید . الذین یتربصون بکم ، این مصداقش است، ایران را تحریم کنید تا بتوانید بر ولایت و رهبری ایران پیروز شوید و یک حرف بسیار نامربوطی را یکی از این رد صلاحیت شده های به حق -باید رد صلاحیت می شد- گفته که باید هرم قدرت در ایران تغییر کند! اگر هیچ دلیلی بر رد این آقا نبود جز این حرف ، کافی بود. می فهمی چه می گویی؟ هرم قدرت باید تغییر کند؟ فرار کردی با بیگانگان نشستی، نظام هم نازک تر از گل به شما نگفته، این جزای نظام است؟! هرم قدرت باید تغییر کند، چنین تعبیری! فرصت طلبان دنبال منافع خود هستند. این نکته ی مهمی است. نظام و انقلاب و مردم همه ابزار است. مهم این است که خودشان بر گُرده ی کارها سوار شوند. این ویژگی دیگر جریان نفاق است.
۸) فتنه گری: یبغونکم الفتنه؛ یعنی در پی آن هستند که در بین شما فتنه ایجاد شود.
۹)جاسوسی برای دشمن: فیکم سماعون لهم ؛یا ساده لوح هستند.
اینها برخی از ویژگی های جریان نفوذ بود که دیروز بود، امروز هم هست و تا دشمن هست این ویژگی ها و حرکت ها هست.
این نکته ی اول که حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود که ظَهَرَ فِیکُمْ حَسِیکَهُ النِّفَاق
- گسترش منکرات در جامعه
دوم: وَ سَمَلَ جِلْبَابُ الدِّین: جلباب لباسی است که تمام بدن را می پوشاند، به عبای ما طلبه ها هم جلباب گفته می شود، به چادر خانم ها هم جلباب گفته می شود. از نگاه حضرت صدیقه ی طاهره ، دین باید پوشش همه ی زندگی باشد. سبک زندگی دینی که آقا فرمودند؛ باید خانواده دینی باشد اداره، آموزش و پرورش، صنعت و اقتصاد باید دینی باشد یعنی با آیین نامه ی دین اداره شود وَ سَمَلَ جِلْبَابُ الدِّین، سمل به معنای کهنه شدن است. پوشش دین در جامعه رنگ باخت . همینطور هم شد! خلیفه ی اول گفت مردم اگر از من خطا دیدید تذکر بدهید، من هم اشتباه می کنم، یک نفر بلند شد گفت اگر از تو کجی ببینیم، تو را با این شمشیر کجمان به راه راست می آوریم اما این شمشیر کج، هیچ نمودی پیدا نکرد؛ منکرات یکی پس از دیگری … ببینید برخورد با بضعه الرسول حضرت صدیقه ی طاهره چیزی نیست که ما شیعه ها گفته باشیم، بگوییم بیت الاحزان مرحوم شیخ عباس قمی گفته، نه! خودشان نوشته اند. الامامیه و السیاسه ی ابن قتیبیه قرن چهارم نوشته است، ابن ابی الحدید نوشته است، برخورد کردند برخورد خشن با فاطمه! این منکر بود یا معروف؟ شکی نیست که منکر بود ، فاطمه بضعه منی، چه هدفی را دنبال می کردند؟ شهید صدر یک کتاب نوشته در سن ۱۵ سالگی به نام فدک، در آن کتاب این سؤال را مطرح می کند می گوید من اصلا کاری به دین و ارزش های دینی و هیچ یک از این مسائل ندارم، حرفم این است : آیا سیاست چنین اقتضایی را داشت؟ بابا! شما جای پیامبر نشسته اید! می خواهید به نام پیغمبر حکومت کنید، چرا دختر پیغمبر را می زنید؟ مگر نمی خواهید حکومت کنید؟ همه چیز شما هم از پیغمبر است! چرا این برخورد را کردند؟ خیلی سؤال جالبی است. از نگاه مادی تحلیل کنید نه از نگاه معنوی، آنجا یک نکته ای شهید صدر دارد و آن این است که می گوید سیاست اینها سیاست مشت آهنین بود! بارک الله به این تعبیر قشنگ! در این سیاست مشت آهنین باید از جایی شروع می کردند که همه ، ماست ها را کیسه کنند و آن فاطمه بود! خیلی مهم است! و آن فاطمه بود! اول آمدند سراغ دختر پیغمبر تا حکومت را تثبیت کنند. چرا داعش می آید سر می برد و فیلم برداری هم می کند؟ یکی اش همین است که بگویند ما خیلی وحشی هستیم، خیلی جلاد هستیم، سیاست مشت آهنین! خب این منکر بود یا نه؟ وَ سَمَلَ جِلْبَابُ الدِّین این هم یعنی نفوذ. سن ماها اقتضا نمی کند اما پیرمردها اینطور می گویند که وقتی ریش تراشی باب شد بالای منبرها انتقاد ریش تراشی بود، آنقدر ریش ها را تراشیدند ، تراشیدند که دیگر پای منبرها هم همین ها بودند و آن خطیب خجالت می کشید درباره ی ریش تراشی حرف بزند. در باب حجاب هم همینطور دارد می شود، چادر کنار گذاشته شد ، آقایان می خواستند اثبات کنند که مانتو هم حجاب است، ما که فقه خوانده هستیم می دانیم که پوشش باید باشد چادر باشد یا مانتو، خب شما چرا می گویید؟! یکی از این صاحب رساله ها در دانشگاه رفت، گفت در هیچ منبعی از منابع ما چادر نداریم! قرآن چادر دارد، جلباب را قرآن دارد، حضرت صدیقه ی طاهره روسری اش را محکم بست و القی جلبابه. بعد گفت اصلا راجع به رنگ لباس چه اشکالی دارد که خانم مانتوی رنگی ، لباس رنگی داشته باشد؟! گفتم آقای محترم! شما که قلم عربی که داری، قلم فارسی که داری، خب اینها را در قلم عربی و فارسی برای حوزه ها بنویس، چرا آنجا می گویی؟! آنها در سرازیری هستند چرا هُلشان می دهی؟! کم کم شد مانتو و کم کم شد بزک و کم کم شد موها پیدا و کم کم در روزنامه ها مقیدند به اینکه عکس خانم های بدحجاب را حتی الامکان بزک کرده بزنند! این می شود وَ سَمَلَ جِلْبَابُ الدِّین کار به جایی می رسد که ما طلبه ها هم بگوییم خدا پدر این را بیامرزد، مانتویی هست اما بهتر از کذا و کذا است.
- به صحنه آمدن منحرفان
سوم: وَ نَطَقَ کَاظِمُ الْغَاوِین: نطق یعنی به سخن آمد، کاظم یعنی کسی که خشمش را فروبرده بود، غاوین یعنی منحرفان، یعنی منحرفانی که جرأت حرف زدن نداشتند به صحنه آمدند، یعنی امپراطور رسانه ای به جان دین افتاد. وضعیت فعلی ما همین است. این فن آوری های جدید اگر درست استفاده نشود همان نَطَقَ کَاظِمُ الْغَاوِین است. فضای مجازی، سایتها، شبکه های ماهواره ای، فضاسازی می کنند، جوسازی می کنند، حتی برای برخی ازتأثیرگذاران جامعه ی ما. نباید از این مسأله غافل باشیم. البته هر چیز که در فضای مجازی آمد را نباید بزرگ کرد و هر حرفی قابل گفتن در منبر نیست. مرحوم آقای فلسفی یک تمرین خطابه داشت به این صورت که سه نفر پیش ایشان منبر می رفتند، هر کدام ده دقیقه. بنده دو سال شاگرد این جلسه بودم، یک بار یک آقایی منبر رفت خیلی هم تن صدا عالی! شروع به صحبت کرد. گفت امروز می خواهم در رابطه با مسأله ای که درجامعه است صحبت کنم و آن این است که می گویند آخوندها مفت خورند! آقای فلسفی با همه ی ادبی که داشت گفت بیا پایین بیا پایین بسِتِه! بعد به او گفت مگر هر حرفی را که هر یقنلی بقالی گفت تو باید منبریش کنی؟! حالا یک لاتی یک حرفی زده، مسأله ای که در جامعه مطرح است! این مسأله در جامعه مطرح نیست. فضای مجازی هم همین است که یک بچه ای یک چیزی را برای یک بچه ای فرستاده است، آن وقت من داغ شوم و چیزی را که اصلا کسی نمی داند با گفتن ما پخش شود. وَ نَطَقَ کَاظِمُ الْغَاوِین یعنی با استفاده از فضای مجازی و سایتها کار خودشان را می کنند، هر کس را خودشان بخواهند بکوبند می کوبند. یک جمعی شکل می گیرند در کل کشور بحمد الله شکل گرفتند، ائتلاف اصولگرایان، کسانی که خودشان دنیای تشکیلات هستند شروع می کنند به کوبیدن اینها برای اینکه این ائتلاف شکل نگیرد. تا آنها مجلس را بگیرند، تا آنها خبرگان را بگیرند. ما وظیفه تقویت متدینین را داریم من اصلا کاری به جناح ندارم. نباید متدینین در جامعه احساس کنند هیچ پشت و پناهی ندارند. امام جمعه ی ما هم می شود بی طرف بالحمل الاولی الذاتی و بالحمل الشایع الصناعی این معنا ندارد. به امام جمعه گفتند از تریبون نماز جمعه از جریانی طرفداری نکن، در سخنرانی ها طرفداری نکن، یعنی دیگر نسبت به متدینین برای شما متدین ها با غیر متدین ها، افمن کان مؤمنا کمن کان فاسقا لا یستوون ، این مسأله ی وَ نَطَقَ کَاظِمُ الْغَاوِین . شما علمای دین هستید، رصد کنید، رصد کنید هرجا امپراطور رسانه ای به میدان آمده، الان امپراطور رسانه ای به میدان آمده که شورای نگهبان را بکوبد! شورای نگهبانی که از اول شکل گیری به آن فحاشی شده و فحاشی ها ادامه دارد. شورای نگهبان مثل قاضی است در محکمه . دوتایی که می آیند هر دو که راضی بر نمی گردند که، بالاخره بعضی ناراضی برمی گردند. و بر اساس دینشان عمل کردند، بر اساس اعتقاداتشان عمل کردند، دینشان را به دنیا نفروخته اند، نمی فروشند و نخواهند فروخت. سردسته ی نهضت آزادی گفته بهترین راه برای دولت این است که بگوید من این انتخابات را برگزار نمی کنم. البته این یک حرف نامربوطی است که هیچ عاقلی از اینها نمی پذیرد. نهضت آزادی که امام اسلامشان را اسلام آمریکایی و آنها را بدتر از منافقین دید. این خنثی کردن این روش جدیدشان در این مقطع، کوبیدن شورای نگهبان به عنوان نهادی که در گردنه ی عینین نظام اسلامی ایستاده و دارد رصد می کند . نااهل ها نفوذ در مرکز تصمیم گیری نکنند. این مسأله، مسأله ی مهمی است. کار شورای نگهبان در حقیقت مراقبت از این است که نااهلها نفوذ در مراکز تصمیم گیری نداشته باشند که حاصل زحمات این ملت خدایی ناکرده بر باد برود.
- حضور فرصت طلبان
چهارم : وَ نَبَغَ خَامِلُ الْأَقَلِّینَ: نبغ به معنای ظهور است. خامل یعنی گمنام. اقلین هم یعنی فرصت طلبها. یعنی فرصت طلبها به صحنه آمدند.
- صحنه گردانی رهبران اهل باطل
پنجم : وَ هَدَرَ فَنِیقُ الْمُبْطِلِین: هدر به معنای فریاد شتر است. فنیق هم به معنای شتری است که احترامش می کنند و نمی کشندش. وَ هَدَرَ فَنِیقُ الْمُبْطِلِین لیدرهای مبطلین وارد صحنه شدند و فریاد برآوردند.
این ۵ عامل را که جمع کنید می شود جریان نفوذ.
سلام و درود خداوند بر حضرت صدیقه ی طاهره سلام الله علیها که بهترین تفسیر را در عرصه ی نفوذ مطرح کردند.
بازدیدها: 19