سخنرانی مکتوب حجت الاسلام حسینی قمی در برنامه سمت خدا

خانه / علما وسخنرانان / سخنرانان مرتبط با هیات / حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی / سخنرانی مکتوب حجت الاسلام حسینی قمی در برنامه سمت خدا

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: فضایل اخلاقی در نهج‌البلاغه
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين حسینی قمی
تاريخ پخش: 20-04-96

بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
صبحی گره از زلف تو وا خواهد شد *** راز شب تار بر ملا خواهد شد
تو آیه وحدتی که با آمدنت *** هر قطب نما، قبله نما خواهد شد

شریعتی: سلام می‌کنم به همه دوستان عزیزم. خانم‌ها و آقایان، بیننده‌های خوب و نازنین و شنونده‌های بسیار گرانقدرمان، انشاءالله هرجا که هستید خداوند متعال پشت و پناه شما باشد. حاج آقای حسینی سلام علیکم و رحمة الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقا حسینی: عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بینندگان و شنوندگان برنامه سمت خدا دارم. عزیزانی که خارج از کشور هستند، عزیزانی که برنامه را از شبکه‌های ماهواره‌ای می‌بینند، از جمله شبکه جهانی ولایت که برنامه را روزی دو بار پخش می‌کنند. ما وظیفه می‌دانیم به آن عزیزان سلام ویژه داشته باشیم. شرمنده الطاف همه عزیزان هستیم. بیننده عزیزی نوشته: سمت خدا یک گمشده برای من است. اگر یک روزی نبینم، انگار یک چیزی گم کردم. عزیزی یکوقت می‌فرمود: من به سمت خدا معتاد شدم.
شریعتی: بحث ما با حاج آقای حسینی در مورد احکام بود که خیلی مورد استقبال دوستان قرار گرفت. انشاءالله بحث احکام را پنج‌شنبه‌ها ادامه خواهیم داد و امروز به رسم سه‌شنبه‌ها مهمان سفره ناب نهج‌البلاغه شریف خواهیم بود. اگر خاطرتان باشد بحث ما در مورد فضایل اخلاقی بود.
حاج آقای حسینی: بسم الله الرحمن الرحیم، من دو تا تقاضا دارم، یکی اینکه خدا مرحوم آیت الله احمدی میانجی را رحمت کند. یک سی‌دی دارند به نام عالم برزخ که بسیار ارزشمند است و عزیزان حتماً تهیه کنند و گوش کنند. اگر تصمیم بگیرید کلام ایشان در شما اثر نگذارد، حتماً اثر می‌گذارد. یادم است آن روزی که این مطلب را گفتیم، چند هزار نفر پیامک داده بودند که چطور سی‌دی‌های ایشان را تهیه کنیم؟ در سی‌دی عالم برزخ ایشان یک بحثی در مورد عذاب قبر و فشار قبر است. روایاتی را می‌خوانند که دلایل فشار قبر چیست؟ می‌فرمایند: یکی از عوامل فشار قبر که تقریباً همه ما گرفتار هستیم، دیگر از این کسی استثناء نشده است، بحث اسراف است. در روایات داریم کسانی که اسراف می‌کنند گرفتار عذاب قبر می‌شوند. متأسفانه در کشور ما اسراف خیلی وحشتناک است. آمارها را می‌شنوید، می‌گویند: یک سوم از مواد غذایی دور ریخته می‌شود. 35 میلیون تن در سال دور ریخته می‌شود. یعنی گذشته از اینکه تمام نیازمندان را می‌تواند تأمین کند، اصل اسراف کار بدی است و گناه است. در این فصل مخصوصاً صرفه‌جویی در مصرف برق کنند. عزیزی می‌گفت: دیروز در شهری بودم، سر ظهر که آفتاب تابیده بود، شمردم دیدم ده لامپ بزرگ روشن است. گفتم: نور آفتاب کم است؟ چرا اینها را روشن کردید؟ گفت: باعث جذب مشتری می‌شود. واقعاً جذب مشتری با اسراف باید صورت گیرد؟ اسراف حتماً حرام است. «إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ‏» (اعراف/31) اسراف قطعاً حرام است. کاری به هزینه‌هایش نداشته باشید. مخصوصاً در این فصل که هموطنان ما در استان‌های مرزی گرفتار هستند.
مطلب دومی که باز باید یادآوری کنم قبل از ورود به بحث نهج‌البلاغه این است که از ماه رمضان عبور کردیم. انشاءالله خوبی‌های ماه رمضان را حفظ کنیم. خیلی از موفقیت‌هایی که در ماه رمضان داشتیم، عبادات، مستحبات، ترک گناه، نماز اول وقت و جماعت و تلاوت قرآن تعطیل نشود. اگر قرآن‌ها کم شده است دوباره ادامه بدهیم. من یک خاطره‌ای بگویم برای عزیزان خوب است. چون ما فکر می‌کنیم فقط ماه رمضان بعضی از گناهان حرام است و دیگر بعد از ماه رمضان تمام می‌شود. آقای هاشمی که ده سالی در زمان امام (ره) مدیر رسانه ملی بودند، یکوقتی ماه رمضان شد، آقایانی که در تلویزیون اخبار می‌گویند، تصمیم گرفتند اول ماه رمضان دیگر صورت را تیغ نزنند. عده‌ای تصمیم گرفته بودند موسیقی را در ماه رمضان کم کنند. چند روزی از ماه رمضان گذشت، امام (ره) ما را خواستند، گفتند: چه خبر است که همه اخبارگوها محاسن گذاشتند، موسیقی را کم کردند؟ گفتند: تصمیم ما نبوده است. خودشان خودجوش قرار گذاشتند. گفتند: بعد از ماه رمضان دوباره مثل قبل می‌شود. امام(ره) فرمودند: حرام خدا شعبان و رمضان و شوال ندارد. حرام خدا همیشه حرام است. اگر تیغ زدن حرام است، فرقی ندارد در چه ماهی باشد. بنابراین خوبی‌هایی که در ماه رمضان داشتیم، چون تقریباً علامت دورویی و نفاق است. ما باید مؤمن حقیقی باشیم. مؤمن حقیقی حرام خدا را همیشه حرام می‌داند. حلال خدا همیشه حلال است. ظاهر ما یک چیز باشد. انشاءالله خوبی‌ها و پاکی‌های ماه رمضان را حفظ کنیم.
از مرحوم علامه شیخ محمد تقی تستری یاد کردیم، شرحی در نهج‌البلاغه دارند. شرح موضوعی دارند. یک فصلش «فضایل اخلاقی در نهج‌البلاغه» است. رضوان خدا بر این مرد بزرگوار، دوستان گاهی سؤال می‌کردند: ترجمه شده یا نه؟ بله بعضی از فصل‌هایش ترجمه شده است. توحید و امامت ترجمه شده است. بوستان کتاب چاپ کردند. ایشان خیلی مسلط به فقه و تاریخ و رجال بودند. گفت: «مادح خورشید مداح خود است» اگر کسی منظومه‌ها را تعریف کرد، منظومه‌های شمسی و ماه و خورشید را، دارد از خودش تعریف می‌کند. ایشان بحثی در فضایل اخلاقی دارد. ما به سبک ایشان بنا شد این بحث را پیگیری کنیم.
نمی‌دانم عزیزان یادشان هست که آخرین بحث ما در مورد سکوت بود. حکمت 224 نهج‌البلاغه بود. در حکمت 224 امیرالمؤمنین هفت مطلب را بیان فرمودند. «وَ قَالَ علی (ع): بِكَثْرَةِ الصَّمْتِ تَكُونُ الْهَیْبَةُ» اگر کسی بزرگی و هیبت می‌خواهد، شکوه و جلال و متانت می‌خواهد با سکوت زیاد است. آدم‌هایی که زیاد حرف می‌زنند، هیبتشان کم می‌شود. به این مناسبت کلمه اول روایات فراوانی در مورد سمت در کلمات امیرالمؤمنین(ع) خواندیم. باز در نهج‌البلاغه حکمت 411 سفارش کردند که اهل سکوت باش. چون گاهی آدم نه تنها سکوت نمی‌کند، داد هم می‌زند یا آنجا که نباید فریاد بزند، فریاد می‌زند. سکوت یک مرز است. آنجایی که باید سکوت کنیم، سکوت کنیم. آنجایی که باید سخن بگوییم.
وگر بینم که نابینا و چاه است *** اگر خاموش بنشینی گناه است
آنجایی که نباید فریاد بزنیم، نزنیم. «لاَ تَجْعَلَنَّ ذَرَبَ لِسَانِکَ عَلَى مَنْ أَنْطَقَکَ وَ بَلاَغَهَ قَوْلِکَ عَلَى مَنْ سَدَّدَکَ» حضرت می‌فرماید: «ذَرَب» یعنی تیزی و تندی، تندی زبانت را در کسی که سخن گفتن را به تو یاد داده است، استفاده نکن. چه کسانی نطق را به ما یاد دادند؟ اولاً پروردگار متعال، «الرَّحْمنُ، عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ‏ الْإِنْسان‏، عَلَّمَهُ الْبَيانَ» (الرحمن/1-4) در برابر پروردگاری که سخن گفتن را یاد تو داد، دیگر سر و صدا نکن. قیافه نگیر و داد نزن. طلبکار نباش. پدر و مادر، جوان عزیز، دختر و پسر، خواهش می‌کنم الآن فصل تابستان است. دختر و پسرها بیشتر در خانه هستند، همراه پدر و مادرها باشند، کمک کنند و زیر بازویشان را بگیرند. بگویند: ما در این سه ماه وقف شما هستیم. شما استراحت کنید و همه چیز با ما! الآن بچه‌هایی که کنکور دادند و تمام شد، بگویند: شما دیگر کار نداشته باشید. نقطه مقابلش اینکه خدای نکرده پسر در مقابل پدر و مادر داد بزند. حتماً تیزی زبانت را در برابر کسی که سخن گفتن را به تو یاد داد، یک پشه را نمی‌توانستی از خودت دور کنی. یادت هست بچه بودی چطور صحبت می‌کردی؟ بچه یک ساله چطور حرف می‌زند؟ حالا اینطور سخن می‌گویی و این تیزی را علیه پدر و مادرت به کار می‌بری؟ «ذَرَب» تیزی، تیزی زبانت را «عَلَى مَنْ أَنْطَقَکَ» حرف زدن را یاد تو داد. خدا به تو یاد داد، پدر و مادرها یاد تو دادند. معلم به تو یاد داد. امروز در برابر اینها جبهه‌گیری نکن. «وَ بَلاَغَهَ قَوْلِکَ عَلَى مَنْ سَدَّدَکَ» بلاغت سخنوری‌ات، یادت باشد چه کسی به تو یاد داد.
صمت یعنی سکوت، این در جای خودش. در نقطه مقابلش به جای سکوت، پرخاش، آن هم برای کسانی که معلم ما هستند. باز امیرالمؤمنین فرمودند: «لاَ خَيْرَ فِي الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ» وقتی این بحث را مطرح کردیم، بعضی عزیزان پیام دادند: سکوت همیشه خوب نیست. بله، درست است. «لاَ خَيْرَ فِي الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ» آنجایی که سخن تو حکمت است نباید سکوت کنی. حتماً باید حرف بزنی. حضرت می‌فرماید: هم سخن گفتن و هم سکوت «لکل واحد منهما آفات فاذا سلما من الآفات» اگر آفاتی ندارد «فالکلام افضل من السکوت» حتماً حرف زدن بهتر است. «لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَا بَعَثَ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْأَوْصِيَاءَ بِالسُّكُوتِ» خداوند پیامبرها را که به رسالت مبعوث کرد، به سکوت مبعوث نکرد. حرف اگر حکمت بود، حتماً بگویید. اگر تندی و پرخاش هست حتماً سکوت کنید.
کسی خدمت پیامبر خدا آمد، گفت: نصیحت کن. حضرت فرمود: «احفظ لسانی» مواظب زبانت باش. دوباره گفت: نصیحت کن. حضرت فرمود: زبان، باز گفت: نصیحت کن. حضرت فرمود: زبان، زبان، زبان! وقتی تکرار کرد، حضرت فرمود: «وَهَلْ يَكُبُّ النَّاسَ فِي النَّارِ عَلَى وُجُوهِهِمْ أَوْ عَلَى مَنَاخِرِهِمْ إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِمْ» اگر مردم غیر از دستچین‌ زبانشان، چیز دیگر آنها را جهنمی می‌کند. چرا مردم جهنمی می‌شوند؟ «وَهَلْ يَكُبُّ النَّاسَ فِي النَّارِ» اینکه مردم با صورت به آتش می‌افتند، «حصائد» دستچین زبانشان است. دست پرورده زبانشان است. پس مرز را یادمان باشد. پپس جمله‌ی اولی که حضرت در حکمت 224 فرمود، «بِكَثْرَةِ الصَّمْتِ تَكُونُ الْهَیْبَةُ» هیبت و جلالت و شکوه می‌خواهی، با سکوت زیاد.
«وَ بِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَةُ» اگر می‌خواهید نعمت‌های الهی که خدا به شما داده به کمال برسد، قدر نعمت‌ها را بدانیم با تواضع است. امروز یکی از مشکلات ما در روابط شخصی و اجتماعی و خانه بخاطر این است که تواضع را کم کردیم. هرکسی به جایی می‌رسد، مغرور می‌شود، داد و فریاد می‌کند. بداخلاقی می‌کند. هیچ حرف و نصیحتی را نمی‌پذیرد و خودش را عقل کل می‌داند. در صحیفه سجادیه هست که امام سجاد عرضه می‌دارد: «أنا اقل الاقلین» امام و ولی خداست، «بل اقل من الذره»، «اقل الاقلین» کمترین کمترین هستم!
خدا مرحوم آقای مروی را رحمت کند. کتابی دارند نوشته بودند: یکوقتی آبادان بودم، یک سخنران خیلی مهم و معروفی به جای تواضع دچار غرور شد. در سخنرانی‌اش ادعا کرد، هرچه می‌خواهید از من بپرسید. پناه بر خدا! «سَلُونِي‏ قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي‏» (نهج‏البلاغه، خطبه 189) برای امیرالمؤمنین بود. ما چه کسی هستیم؟ یک کسی آمد از پایین منبر گفت: من سؤال ساده‌ای دارم. گفت: بفرمایید. گفت: نام مادر حضرت خدیجه(س) چه بود؟ هرچه فکر کرد، گفت: خدیجه معروف است بنت خویلد، خویلد اسم پدرش است. به جای اینکه بگوید: اشتباه کردم، یک کاری کرد که اصلاً نتوانست در آن شهر بماند. چه خبر است؟ «افتادگی آموز اگر قابل فیضی»، «هرگز نخورد آب زمینی که بلند است» به زمین بلند آب نمی‌رسد.
داستانی می‌خواندم در کتابی که از آیت الله شبیری زنجانی منتشر شده است. به نام «جرعه‌ای از دریا» که کتاب خوبی است. این کتاب خیلی مفصل است و داستان‌هایش در حال خلاصه شدن است و به درد عموم مردم می‌خورد. در حالات مرحوم مؤسس حوزه علمیه قم، شیخ عبدالکریم حائری(ره) آمده است. اگر ما بخواهیم از شخصیت‌های تأثیرگذار عالم نام ببریم، یکی این بزرگوار است. تأثیرگذار در تاریخ تشیع است. ما مراجع خیلی زیاد داشتیم. اما ایشان مؤسس حوزه بود. یکی میرزای شیرازی، یکی شیخ انصاری، یکی شیخ عبدالکریم حائری است. ایشان نقل کردند یک دخترخاله‌ای داشتند که در خانه ایشان زندگی می‌کردند. دختر خاله‌ خانم سالخورده و پیری بود که سالها در پناه ایشان بود و کسی را نداشت و جزء عائله ایشان شده بود. دخترخاله مرحوم آیت الله حائری در خانه ایشان زندگی می‌کرد. ایشان به این دخترخاله خیلی خدمت می‌کرد. هر خدمتی از دستش برمی‌آمد به این پیرزن می‌کرد. به همسرش سفارش می‌کرد که هوای ایشان را داشته باشید. من پیر شدم، توانایی ندارم! اگر توانایی داشتم آفتابه را هم برایش پر می‌کردم. حالا شما هرچه در توان دارید به پدر و مادر خدمت کنید.
این کار خوبی که در برنامه سمت خدا صورت گرفته که هر هفته به نام یکی از بزرگان هست و تجلیل می‌شود، در حالات مرحوم شیخ عباس قمی هست که ایشان یک کتاب دارد به نام «فواید الرضویه» که شرح حال علماست. من سفارش می‌کنم که همه این کتاب را تهیه کنند و بخوانند. کتاب فارسی است و شرح حال علماست. شرح حال صدها نفر از علمای شیعه را نوشتند. تعطیلات نوروز امسال موفق شدم سطر به سطر این کتاب را خواندم. ایشان به ترتیب حروف الفبا آمده تا به شرح حال خودش رسیده است. نوشته اما شرح حال خودم، چون من پست‌تر از آنم که در ردیف علما به حساب بیایم و این کتاب اختصاص دارد به شرح حال علما، از نوشتن شرح حال برای خودم صرف نظر می‌کنم. فقط اسامی کتاب‌ها را می‌نویسم که اگر کسی خواست مراجعه کند دیگر نگردد. 110 اثر ماندگار دارد، یکی سفینة البحار است که 25 سال دستش بوده است. یکی مفاتیح الجنان است که در همه خانه‌ها هست. یک طلبه درس خوان و اهل مطالعه را پیدا کنید، یکی دو تا از کتاب‌های حاج شیخ عباس در خانه‌اش نباشد.
با یکی از علما مصاحبه کردند که ایشان در قید حیات هستند، ایشان فرمودند: مرحوم آیت الله العظمی حجت(ره) در زمان آیت الله العظمی بروجردی بودند. ایشان و مرحوم صدر و مرحوم آیت الله خوانساری، این سه نفر دیدند آیت الله العظمی بروجردی بهتر می‌تواند حوزه را اداره کند. تمام موقعیت خودشان را دو دستی تقدیم آیت الله العظمی بروجردی کردند و گفتند: شما بفرما. شما مرجع بشو. با اینکه مرحوم حجت از نظر علمی چیزی کم نداشت. من شنیدم در همان زمان به بعضی که مراجعه می‌کردی، می‌گفتند: می‌توانی از آقای بروجردی تقلید کنی یا از آقای حجت تقلید کنی. در سطح علمی مثل هم بودند. ولی گفتند: این آقا بهتر می‌تواند اداره کند.
نوشتند یکوقت ایشان در کوچه می‌رفت، ماشین نبود. یک مرتبه از دور چشمش به آیت الله العظمی بروجردی می‌افتد که از آن طرف می‌آید. چنان با عجله خودش را از مرکب پایین می‌اندازد که تا مدتی ایشان مریض می‌شود. می‌گویند: چرا هول شدی؟ می‌فرماید: آیت الله بروجردی داشت می‌آمد. این تواضع‌ها را داشتند.
در کافی شریف داریم «اوحی الله الی موسی» خداوند به حضرت موسی وحی کرد، «أ تدری لما اصطفیتک» چرا تو را کلیم الله انتخاب کردند؟ «قلبت عبادی ظهرا لبطن» من دل بندگانم را زیر و رو کردم. «فلم اجد فیهم احدا» در میان دلهای بندگانم متواضع‌تر از تو پیدا نکردم. اگر می‌خواهید کلیم الله شوید، شرطش این است. باز در روایت دیگری داریم پیامبر خدا به اصحابشان فرمودند: «مَالِیَ لَا اَرَی عَلَیْکُمْ حَلَاوَةَ الْعِبَادَةِ» چرا من شیرینی بندگی را در زندگی شما نمی‌بینم؟ به سر و صدا که نیست. به ادعا نیست، به رکوع و سجود نیست. در روایات داریم به رکوع و سجود طرف نگاه نکنید. گاهی به رکوع و سجود عادت کرده است. این فضایل اخلاقی را ببینید. باطن را ببینید. امام صادق فرمود: به سجده طولانی و رکوع طولانی نگاه نکنید. یکوقت این عادت کرده، ترک کند وحشت می‌کند. باطنش را ببین. اخلاق دارد یا نه؟ تواضع دارد یا نه؟ گذشت دارد یا نه؟ راست می‌گوید یا نه؟ انصاف دارد؟ صداقت دارد یا نه؟ حضرت فرمود: چرا شیرینی عبادت را در چهره شما نمی‌بینم؟ سؤال کردند: شیرینی عبادت چیست؟ حضرت فرمود: «التواضع».
حضرت فرمود: «ثَمَرَةُ التّواضُعِ الْمَحَبَّةُ» از برکات تواضع محبت است. آدم‌های متواضع را همه دوست داریم. از آدمهای متکبر همه فرار می‌کنند. «التَّواضُعُ سُلَّمُ الشَّرَفِ» نردبان عزت و شرافت تواضع است. «تواضع لله یرفعک» برای خدا تواضع کنی، خدا به تو رأفت می‌دهد. کسی که تواضع کند خدا به او عظمت می‌ دهد. باز حضرت فرمود: «لا حسبک التواضع» اینکه من بچه فلانی هستم. کسی خدمت رسول خدا آمد و فرمود: مرا می‌شناسی؟ حضرت فرمود: جنابعالی! گفت: من پسر فلان بن فلان بن فلان… هستم. تا ده پشتش را شمرد. حضرت فرمود: الآن چه داری؟ حضرت فرمود: تو دهمی هستی؟ گفت: بله. حضرت جمله تندی به او فرمود. اصلاً تو پسر فلان شخصیت هستی، خودت چه کاره هستی؟ خود پیامبر فرمود: فردای قیامت که نزد من می‌آیید باید عمل بیاورید. نه اینکه بگویید: من قوم و خویش پیامبر هستم.
شریعتی: امروز صفحه دوازدهم قرآن کریم، آیات 77 تا 83 سوره مبارکه بقره را تلاوت خواهیم کرد.
«أَ وَ لا يَعْلَمُونَ‏ أَنَ‏ اللَّهَ يَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ«77» وَ مِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لا يَعْلَمُونَ الْكِتابَ إِلَّا أَمانِيَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ‏«78» فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلًا فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ‏«79» وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّاماً مَعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً فَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ‏«80» بَلى‏ مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ«81» وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ‏«82» وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ‏‏«83»
ترجمه: آيا نمى‏دانند كه خداوند آنچه را پنهان و آنچه را آشكار مى‏كنند، مى‏داند. و بعضى از آنان (يهوديان)، افراد درس ناخوانده‏اى هستند كه كتاب خدا را جز خيالات و آرزوهاى خود نمى‏دانند، آنها تنها پايبند گمان خويشند. پس واى بر كسانى كه مطالبى را با دست خود مى‏نويسند، سپس مى‏گويند: اين از طرف خداست، تا به آن بهاى اندكى بستانند، پس واى بر آنها از آنچه دست‏هايشان نوشت و واى بر آنها از آنچه (از اين راه) به دست مى‏آورند! و (يهود) گفتند: جز چند روزى محدود، هرگز آتش دوزخ به ما نخواهد رسيد، بگو: آيا پيمانى از نزد خدا گرفته‏ايد كه البتّه خداوند هرگز خلاف پيمان خود نمى‏كند، يا اينكه بر خداوند چيزى را نسبت مى‏دهيد كه به آن علم نداريد؟ آرى، هر كس بدى كسب كند و گناهش او را فراگيرد (و آثار گناهان سراسر وجودشان را بپوشاند)، آنها اهل آتش‏اند و هميشه در آن خواهند بود. و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند، آنان اهل بهشتند و در آن جاودانه خواهند ماند. و (بياد آريد) زمانى كه از بنى‏اسرائيل پيمان گرفتيم، جز خداوند يگانه را پرستش نكنيد و به پدر و مادر و خويشان و يتيمان و بينوايان، احسان كنيد و با مردم، به زبان خوش سخن بگوييد و نماز را برپاى داريد و زكات بدهيد. امّا شما (با اينكه پيمان بسته بوديد،) جز عدّه‏ى كمى، سرپيچى كرديد و روى گردان شديد.
شریعتی: حاج آقای حسینی اشاره قرآنی را بفرمایند و ادامه بحث ایشان را بشنویم.
حاج آقای حسینی: آیه پایانی که تلاوت شد، هشت دستور قرآنی است که تعالیم دین در این هشت دستور خلاصه شده است. 1- «لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ» یکتاپرستی، 2- «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً» 3- «وَ ذِي الْقُرْبى»‏ 4- «وَ الْيَتامى‏» 5- «وَ الْمَساكِينِ» 6- «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» همین بحث امروز ماست. حرف خوب بزنید. ما نگفتیم سکوت کنید و در خانه حرف نزنید. در خانه حرف بزنید. بگویند و بخندند و شاد باشند. یکی از نگرانی‌هایی که متأسفانه امروز هست این است که از بس همه در فضای مجازی هستند، گفتگو و تعاملات و روابط کم شده است. آقا در گوشی است، خانم در گوشی خودش است، بچه‌ها در گوشی و تبلت هستند. کسی می‌گفت: ما وقتی با همسرمان صحبت می‌کنیم به جای جواب دادن سرش را بالا و پایین می‌برد. این سر چند کیلویی را تکان می‌دهد اما زبان چند مثقالی را تکان نمی‌دهد. 7- «وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ» 8- «وَ آتُوا الزَّكاةَ» اینها مهمترین ارزش‌های اخلاقی است.
«و بالنّصفة يكثر الواصلون» (حکمت 224) با انصاف دوستان انسان زیاد می‌شوند. اگر آدم منصفی بودی همه دوستت دارند. انصاف هم در روابط خانوادگی هست، هم در روابط اجتماعی هست، در همه برخوردها، انسان منصفانه برخورد کند. یک روایتی دیدم خیلی زیبا بود، هم شیخ صدوق در خصال نقل کردند و هم مرحوم کلینی در کافی شریف نقل کردند. کافی یک کتابی دارد، بخشی به نام «باب الانصاف» دارد. یک باب مجزایی است. «باب الانصاف و العدل» میان همه احادیث این باب، یک حدیثش از همه برای ما مؤثر تر است. رسول خدا فرمود: «ثلاث خصال من كن فيه» سه ویژگی هست که اگر در کسی باشد، «فِي ظِلِّ عَرْشِ‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ لا ظِلَّ إِلا ظِلُّه‏» قیامت هیچ سایه‌ای نداریم الا «ظل الله» فقط بتوانیم زیر سایه خدا برویم، این آدم زیر سایه خداست. اولین «رجل اعطی الناس من نفسه ما هو سائلهم» کسی که وقتی گرفتاری سراغ او می‌آید، دست رد به سینه گرفتار نزند. سجده و رکوع طولانی ملاک نیست. حضرت می‌فرماید: گاهی این عادت است. آیا دست دهنده دارد؟ حاضر است گرفتاری کسی را برطرف کند؟ در یک روایتی پیامبر خدا فرمود: ما سه جور دست داریم. دست دهنده، دست گیرنده، یک عده فقط می‌گیرند، سائل هستند. یک عده معطی هستند، می‌دهند. یک عده هم منصف هستند. حضرت فرمود: اگر می‌خواهید فردای قیامت زیر سایه خدا باشید، «اعطی الناس من نفسه ما هو سائلهم»
بعضی عزیزان پیام دادند که اجاره خانه‌ها بیداد می‌کند. به مردم سفارش کنید به داد ما برسند. الآن بخاطر بحث سودهای بانکی امسال مخصوصاً خانه‌ها به سمت اجاره‌های سنگین و رهن بالا رفته است. الآن فصل اجاره است. به خاطر خدا ما خواهش می‌کنیم اگر راهی دارد امسال هم دست به اجاره‌ها نزنید. صد هزار تومانی که می‌خواستی زیاد کنی به خاطر خدا اضافه نکنید. در آستانه شهادت امام صادق هستیم. به احترام اهل‌بیت هرکس به این کلام امیرالمؤمنین عمل می‌کند به ما پیام بدهد که ما در برنامه بگوییم اینقدر پیام آمد که اجاره‌ها را زیاد نکردند. الآن همه گرفتار هستند و مشکلات دارند ولی با خدا یک معامله بکنید. عزیزی نوشته ما بچه مدرسه‌ای داریم، باید ثبت نام کنیم. در روایت داریم «ارض القیامة نار» تمام زمین قیامت آتش است و آتشش هم نور ندارد. «الا صدقة المؤمن» مگر مؤمنی که کار خیری انجام داده باشد و آن صدقه بر سرش سایه بیافکند. اگر می‌خواهیم زیر سایه خدا برویم آنجایی که آتش است و آتشش هم نور ندارد، یکی این است «اعطی الناس من نفسه ما هو سائلهم» کسی به شما مراجعه کرد، گرفتاری‌اش را برطرف کن.
«رجل لم یقدم رجلا و لم یوخر رجلا حتی یعلم ان ذلک لله رضا» (حکمت 215) اگر می‌خواهید یک قدمی بردارید، ببینید خدا راضی هست یا نه؟ الآن مردم نیاز به آرامش دارند. 40 میلیون در انتخابات شرکت کردند، دیگر نیاز دارند که به گرفتاری‌هایشان رسیدگی شود. دعواها را کنار بگذارید و مشکلات مردم را حل کنید. الآن آماری که می‌گویند این است که چک‌های برگشتی ده برابر شده است. خیلی بد است. خیلی خدمت شده است. اما مسئولین در جریان باشند که مردم حوصله درگیری ندارند. هر سخنی می‌گویید و تصمیمی می‌گیرد برای رضای خدا باشد. ما دوازده میلیون دختر و پسر مجرد داریم. «و رجل لم یعب اخاه المسلم بعیب» اگر می‌خواهی از کسی عیب بگیری، اول ببین عیب در خودت هست یا نه. عیب خودت را برطرف کن.
خدا را به حق محمد و آل محمد قسم می‌دهیم گرفتاری‌های همه عزیزان را برطرف بفرما، مریض‌ها لباس عافیت بپوشان. حوائج همه را برآورده بخیر بگردان.
شریعتی: بهترین‌ها نصیب شما شود.

بازدیدها: 2754

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *