برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: نظام خانواده در اسلام
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمین انصاریان
تاريخ پخش: 26-12-95
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
من نام کسی نخواندهام الا تو *** با هیچکسی نماندهام، الا تو
عید آمد و من خانه تکانی کردم *** از دل همه را تکاندهام الا تو
شریعتی: با نام و یاد خودش آغاز میکنیم، که نامش آرامش دل و جان ماست. سلام میکنم به شما هموطنان عزیزم. خانمها و آقایان، انشاءالله روزهای پایانی سال برای همه ما پر خیر و برکت باشد. خصوصاً اینکه در آستانه عید میلاد با سعادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستیم. این ایام فرخنده پیشاپیش بر همه شما مبارک و فرخنده باشد. افتخار داریم امروز هم در خدمت حاج آقای انصاریان عزیز باشیم و از حضور پر فیض و ارزشمند ایشان استفاده کنیم. سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.
حاج آقای انصاریان: سلام علیکم و رحمة الله. سلام بر هرچه مرد در دنیا است، سلام چون معنی سلامتی میدهد، بر هرچه نامرد هم هست، سلام میکنیم بلکه آنها هم به مردانگی برگردند.
شریعتی: روزهای پنجشنبه الحمدلله نکات خوبی را شنیدیم و پنجشنبههای ما را ساختید. مباحث شما خیلی مورد استقبال دوستان عزیز ما قرار گرفت، انشاءالله خدا به همه ما توفیق بدهد که عامل به چیزهایی باشیم که یاد میگیریم و سعی کنیم انشاءالله آنها را در زندگیمان به کار بگیریم. انشاءالله سال جدید سال پر برکتی باشد و پر از اتفاقهای خوب برای همه شما باشد. حاج آقای انصاریان در مورد نظام خانواده صحبت میکنند و نکات خوبی را الحمدلله شنیدیم و انشاءالله بتوانیم امروز هم از محضر ایشان نهایت استفاده را بکنیم. مشتاق هستیم بحث امروز شما را بشنویم.
حاج آقای انصاریان: توجه به این نکته دارم که بعد از یاد و نام خدا و بسم الله الرحمن الرحیم که در جلسهی گذشتهی سمت خدا علل تخریب برای خانواده را با همدیگر صحبت کردیم. چون نزدیک ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها هستیم و نزدیک عید نوروز هستیم بیاییم علل و عناصر استحکام خانواده را صحبت کنیم. بگوییم چه بتونی باید به خانواده تزریق شود که از خطر زلزله طلاق، خطر تفرقه، خطر جدایی در امان بماند.
شریعتی: امروز میخواهیم در مورد مقاوم سازی بنای خانواده صحبت کنیم.
حاج آقای انصاریان: کلمه قوام، قوّام، مقاوم بگوییم که بخشی را در روایات خانواده داریم. یکی از بهترین عناصر و بتونهای مختل کنندهی بنای خانواده، خوب حرف زدن زن و شوهر با همدیگر است. اولاً باید با همدیگر حرف بزنند و نسبت به همدیگر گاهی همواره به دائم ممکن است ارزش کار را پایین بیاورد، ولی گاهی اعلام محبت و دوستی کنند یعنی مرد علنی به خانمش بگوید: خیلی دوستت دارم. پیغمبر میفرماید: اینطور حرف زدن خانمها را از درون به شدت شاد میکند. یعنی میبیند که حالا که از خانه پدر و مادرش درآمده است و این قربان و صدقههایی که در خانه پدر و مادرش بود نیست، دیر به دیر اتفاق میافتد، حس میکند یک تکیه گاه خوبی دارد و یکی هست که مشروع و معقول او را دوست دارد. این خیلی برای زن شادی آفرین است و همینطور زن به شوهرش بگوید: دوستت دارم. زن خیلی میتواند هنر به خرج بدهد که مردش گریز پای از خانه نشود و خدای نکرده به خاطر ارضاء نشدن عواطف و احساسات و غرایزش و سخن تلخ و بد شنیدن، سخن بیمزه شنیدن، سخن نامهربانی شنیدن، برای پر کردن خلاء عواطفش دنبال یک زن دیگر برود ولی مشروع که معروف به ازدواج موقت است.
من به همه برادرانم بگویم، خانمها هم در این زمینه که میتوانند نقش مهمی را داشته باشند خیلی توجه بکنند. واقعاً اسلام برای زن و شوهر چه کار کرده است. یک مردی خدمت حضرت رضا علیه السلام میآید. میگوید: من میخواهم بروم ازدواج موقت کنم. حضرت میفرماید: زن داری؟ میگوید: بله. بچه داری؟ بله. میفرماید: این ازدواج به تو چه ربطی دارد؟ این را برای شما نگذاشتند. برای یک مردی است که واقعاً امکان ازدواج ندارد. خدا هم اجازه نمیدهد به حرام بیافتد. برای این است که از گناه مصون بماند و برود یک ازدواج کم خرجی بکند. اما تو که زن و بچه داری چرا این سؤال را میکنی؟ بلند شو برو به زن و بچهات برس. خیلی خوب مرد باید به زن و بچهاش برسد. اما خانم هم باید هنر اسیر کردن او را داشته باشد که اسارت با محبت، اسارت با جاذبه ایجاد کردن، اگر بیرون هم حتی یک خانمی پیشنهاد داد که بیا با من ازدواج موقت کن، بگوید: من یک زن مثل دسته گل دارم. همه چیز برای من تمام است. من هم پیش او همه چیز تمام هستم. نه نمیخواهم. یعنی این هنر را باید خانمها به خرج بدهند.
پیغمبر یک روایت دارند، میفرمایند: «المؤمن لدی الحق اسیر» مؤمن بخاطر اینکه خدا را میشناسد و اوصافش را میداند، لطفش را میداند، پای بند خداست. جای دیگر نمیرود. اینقدر خدا برایش جاذبه دارد که دنبال بت نمیرود. دنبال هوای نفس نمیرود. دنبال منافق شدن نمیرود، دنبال مشرک شدن نمیرود، چون پیش خدا هم تشنگ او سیراب میشود، هم گرسنگی او سیری دارد. یعنی میارزد که من این کانون مهر و محبت و رزق را رها کنم، دنبال بت بروم؟ حالا یا بت آمریکا، یا بت دلار، یا بت هوای نفس، اینجا که باشد خدا همه چیز را تأمین میکند. مرد باید همه چیزش از طرف زن تأمین باشد که اگر بیرون کسی به او پیشنهاد کرد، پیشنهاد مشروع، آدم مسلمان که دنبال زنا و کار نامشروع نمیرود. به او بگوید: خانم، آنقدر خانم من خوب و بزرگوار است که خلأیی برای من نگذاشته است! مرد هم باید یک چنین هنری را داشته باشد، آنقدر برای خانمش جاذبه داشته باشد، که یکوقت خدای نکرده خانمش به این نقطه نرسد که بگوید: کاش مرا به یکی دیگری شوهر میدادند؟ این کاش مرا به یکی دیگر شوهر میدادند، معنیاش این است که دارد نفرت ایجاد میشود. دارد بساط به طرف مرز جدایی میرود. وقتی عواطف و احساسات او جواب داده نشود، سخت میشود.
واقعاً چه عیبی دارد اگر یک مردی یک سفر ده روزه و پانزده روزه رفته است. حالا که همه فضای مجازی دارند، چهار، پنج روزی که از سفرش گذشت، یک نامه لطیف با محبت و عاشقانه برای خانمش بنویسد. چه اشکالی دارد؟ چه عیبی دارد گاهی زن هنر به خرج بدهد و یک نامه عاشقانه بنویسد و در پاکت را ببندد و به شوهر بگوید: وقتی اداره میروی، این را یکی داده بخوان. فکر کنید وقتی این برود و نامه عاشقانه خانمش را بخواند، چطور میشود؟ نامه هم یک زبان و یک گفتار است. قرآن مجید من نشستم آیات را شمردم، دربارهی گفتار آیاتی دارد که نشان میدهد، ده نوع گفتار آدم میتواند داشته باشد. جاهای آن را هم قرآن معلوم کرده است. مثلاً یکجا میگوید: «وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً» (اسراء/23) کریم اینجا یعنی چه؟ قول که پول و جیب و آدم نیست که بگوییم: کریم یعنی کرم و یعنی جود و سخاوت، شما وقتی در کشورهای عربی میروی، عقیق، الماس، فیروزه، اینها را اعراب «احجار الکریمه» میگویند. یعنی عناصر با ارزش! که حتی وقتی خدا در سوره انفال بهشت را برای اهل ایمان تعریف میکند، «وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ» (انفال/4) یعنی من سفرهی معمولی برای بندگانم نمیاندازنم. سفره من با ارزش است. یعنی احترام به مؤمن میگذارد، که این سفرهای که برای مؤمن میاندازد، بیارزد. این «قول کریم» جایش کجاست؟ جایش با پدر و مادر است. «وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً» یعنی با پدر و مادرتان فقط حرفهای ارزشدار بزنید. حرفهای پست، حرفهای لات منشانه، حرفهای پرت و پلا، حرفهای طرد کردن نزنید.
یکجا قرآن مجید دارد «قول حسن» جای این قول کجاست؟ که من زیبا حرف بزنم. نیکو حرف بزنم. حتی اگر بخواهم یک حادثهای را خبر بدهم، به طرف بگویم، کلامم را زیباسازی کنم. به طرف بگویم: خدا، بندگانش را با پول، با زلزله، با سیل، با رکود، با تحریم، امتحان میکند که اینها حداقل برای خودشان ثابت شود در این سختیها در مدار ایمان میمانند و میگویند: نه، این دین هم فایده ندارد، ولش کن. سراغ یک چیزهای دیگر برویم. این امتحانی که من تعریف کردم، بعد به او بگویند: که مثلاً بچه یک تصادف مختصری کرده و این هم امتحان است. بردم شکسته بند هم بسته و الآن او را خانه میآورند. مقدمات زیباسازی در کلام! درجا خبر بد دادن ممکن است طرف سکته کند و نصف تنش از کار بیافتد.
هارون خواب دید همه دندانهایش ریخته است. کلا معبران میگویند: افتادن دندان دلیل بر مرگ یکی از کسان است. یک معبری را آوردند و این کلام را زیباسازی نکرد. گفت: همه قوم و خویش و برادرها و خواهران تو قبل از تو از دنیا میروند. هارون گفت: او را بخوابانید و صد شلاق بزنید و بیرونش کنید. این چرند میگوید! یک معبر دیگر را بیاورید. این معبر هنر زیباسازی سخن داشت. وقتی آمد، گفت: عمر شما از باقی اقوام طولانیتر است. همان تعبیر بود اما چقدر زیبا گفت. هارون گفت: هزار دینار طلا به او بدهید. شما قرآن مجید را نگاه کنید، قرآن گفتار پروردگار است. امیرالمؤمنین میفرماید: «فَإِنَّهُ أَحْسَنُ الْحَدِيث» (نهجالبلاغه/خطبه 110) این زیباترین سخن است. حتی به دشمنانش، مثلاً شما اول سوره توبه را میبینی، بسم الله ندارد. چون در بسم الله رحمت رحمانیه و رحیمیه مطرح است. خدا میخواهد با مشرکین حرف بزند. یعنی جای رحمت نیست. میخواهد بگوید: شما با پیغمبر من قرارداد و پیمان داشتید، پیمانتان را شکستید. من هم پیمانی که پیغمبر من با شما بسته را اعلام میکنم. «بَراءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى الَّذِينَ عاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ» (توبه/1) من به آن پیمان و قرارداد دیگر عمل نمیکنم. و شما کار زشتی کردید، پیمان شکنی در همه فرهنگها بد است. این کارهایی که شما میکنید، کیفر سنگینی دارد.
وقتی آدمی تو را به جریمه تهدید میکند، تلخ است. خدا مشرکین را به کیفر سنگین تهدید کرد. حالا یا قبول داشته باشند یا نداشته باشند ولی اصل حرف که تلخ است. یعنی به نظر آنها یا راست باشد یا دروغ. بلافاصله این تلخی را پروردگار شیرین کرد. گفت: «إِلَّا الَّذِينَ تابُوا» اگر اینها توبه کردند، دوباره به تعهدات خودشان عمل کردند، من کاری ندارم. یعنی تلخی را با شیرینی قاطی کرد. در سورهی نساء تهدید سنگینی به منافقین میکند. «إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّار» (نساء/145) اما پرونده را نمیبندد. میگوید: «إِلَّا الَّذِينَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا» (بقره/160) اگر منافقها توبه کردند و سر و سامان به اعمالشان دادند، آنها هم جزء شما میشوند و روز قیامت هم اهل بهشت هستند. پس بیاییم عادت کنیم سخن ما با زن و بچه و با همه مردم، یعنی جای گفتار زیبا با کل مردم است. اول خانواده، «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا» (بقره/83) همه مردم، ما زن و بچهمان هم جزء همه مردم هستند. شوهر خانم، جزء همه مردم است. بچهها جزء همه مردم هستند. بیاییم عادت کنیم یعنی تمرین کنیم و خیلی هم طولانی نیست که در این تمرین هفت، هشت، ده روزه، زبان به مدار قول زیبا و حسن برمیگردد. همه خوب حرف بزنیم. نیکو و زیبا حرف بزنیم. وقتی سخن زیبا در خانه پیوند زن و شوهر را قویتر میکند، پیوند بچهها را با پدر و مادر قوی میکند، چرا سخن زیبا نگوییم؟
بد گفتن هم معصیت است. یعنی پیغمبر میفرماید: زبان بدگو در قیامت عذاب سنگینی دارد و میفرماید: آدمهای بدگو جزء ما مسلمانها نیستند چه برسد به اینکه آدم بیاید به همسرش حرفهای رکیک بزند و فحش بد بدهد. حالا بعضیها یک مقدار جریان را گستردهتر میکنند. به پدر و مادر زن هم فحش میدهند. بعضی زنها از عصبانیت به پدر و مادر مرد هم فحش میدهند، ولی همه اینها بدانند قرآن میفرماید: «ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ» (ق/18) غیر پرونده اعمال شما فرشته جداگانه کنار شما قرار دادند، هر کلمهای از دهان شما دربیاید، ثبت میکنند و در قیامت کنار شما ارائه میشود. خوب روز قیامت من بیایم، یک پرونده به من بدهند، در خانه دوازده میلیون فحش دادم. به زنم، به شوهرم، به بچههایم! بیرون به دیگران فحش دادم. به انقلاب فحش دادم. به اشخاص وزین فحش دادم! چطور میشود اینها را در دادگاه الهی جواب داد؟
خدا زبان را برای شیرین حرف زدن به ما داده است. همه هم بلد هستیم شیرین حرف بزنیم. بیاییم حالا که نزدیک عید نوروز و ولادت صدیقه کبری است، زبانتان گل بشود نه لجن! این خیلی زیباتر است. زبان نباید کلماتی داشته باشد که بوی متعفن داشته باشد. زبان باید تولید سخن گل رنگارنگ کند. خوب ببینیم قرآن تمام حرفهایش زیباست. همه میدانند فرعون آلوده به انواع ظلمها بوده است. خدا به موسی میگوید: وقتی با برادرت نزد فرعون میروی، «فَقُولا لَهُ قَوْلًا لَيِّنا» (طه/44) سخن نرم بگو. چرا سخن نرم؟ چون اگر از اول بخواهی داد بکشی و سخن ناباب بگویی، او هم ده تا روی آن میگذارد و جواب تو را میدهد. این اختلاف بیشتر میشود. سخن نرم چه سودی برای فرعون دارد؟ «لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى» برای اینکه او را بیدار و خدا ترس کنی. حالا واقعاً اگر فرعون ایمان به موسی میآورد، حرف موسی را گوش میداد، با آن همه ظلمهایی که خدا در قرآن بیان کرده است، قبول میکرد و توبهاش را میپذیرفت و فرعون اهل بهشت میشد؟ از «لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشى» متوجه میشویم، بله که قبولش میکرد. مگر خدا حر را قبول نکرد؟ گناه حر که گناه کمی نبود. خوب این در به روی هیچکس بسته نیست.
حالا ده سال است با شوهرت بد حرف زدی. با خانمت بد حرف زدی. حالا میگوییم: برگردیم. توبه یعنی برگشتن. توبه یعنی رجوع، توبه به معنی گریه و استغفرالله نیست. تاب یعنی رَجَعَ، از این بدگویی، از این بدگفتن برگرد. در ایران میگویند: گفت، گل گفت! یعنی خیلی قشنگ حرف زد. این یکی از عناصر استحکام خانواده است. حالا امتحان کنند. حتی آنهایی که در مرز طلاق هستند. طلاق رجعی، همین الآن زن و شوهر هم اگر جدا هستند، تلفنی بیایند قربان و صدقه همدیگر بروند، بیایند اعلام کنند طلاق خوب نیست، دوستت دارم. برگردند شب عیدی یک لذتی ببرند. خودشان و قوم و خویشان آنها هم لذت ببرند. برگردند و دل همه را شاد کنند تا خدا هم دلشان را شاد کند.
شریعتی: با توجه به نکاتی که حاج آقای انصاریان گفتند، انشاءالله بتوانیم سال جدید را بسیار با نشاط شروع کنیم و توأم با صمیمیت و آسایش و آرامش. انشاءالله! در این پنجشنبه آخر سال چقدر خوب است از همه کسانی که امسال در جمع ما نیستند، همه آنهایی که کلی بر گردن ما حق دارند. همه مخاطبان عزیزی که شاید خیلی پیام در طول روز دریافت میکنیم که پدرم، مادرم، برادرم و خواهرم از مخاطبین ثابت و همیشگی برنامه شما بودند و دیگر نیستند. برای آمرزش آنها هم دعا کنیم. برای همه اساتید، حاج آقای مهندسی و تمام علما و بزرگانی که به گردن ما حق دارند. برای آمرزش همه اموات انشاءالله این آیات را تلاوت کنیم و ثوابش را به روح آنها در این پنجشنبه آخر سال هدیه کنیم. امروز صفحهی 521 قرآن کریم، آیات 7 تا 30 سوره مبارکه ذاریات در سمت خدا تلاوت میشود.
«وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ «7» إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ «8» يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ «9» قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ «10» الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ «11» يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ «12» يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ «13» ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ «14» إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ «15» آخِذِينَ ما آتاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُحْسِنِينَ «16» كانُوا قَلِيلًا مِنَ اللَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ «17» وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ «18» وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ «19» وَ فِي الْأَرْضِ آياتٌ لِلْمُوقِنِينَ «20» وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَ فَلا تُبْصِرُونَ «21» وَ فِي السَّماءِ رِزْقُكُمْ وَ ما تُوعَدُونَ «22» فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ «23» هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْراهِيمَ الْمُكْرَمِينَ «24» إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ قَوْمٌ مُنْكَرُونَ «25» فَراغَ إِلى أَهْلِهِ فَجاءَ بِعِجْلٍ سَمِينٍ «26» فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قالَ أَ لا تَأْكُلُونَ «27» فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قالُوا لا تَخَفْ وَ بَشَّرُوهُ بِغُلامٍ عَلِيمٍ «28» فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَها وَ قالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ «29» قالُوا كَذلِكَ قالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ «30»
ترجمه: سوگند به آسمانِ داراى راهها (و زيبايىها) ى بسيار. به درستى كه شما در گفتار گوناگون (سرگردان) هستيد. هر كه از حق منصرف گشت، (در آينده نيز) به انحراف كشيده خواهد شد. مرگ بر دروغزنان (كه بىدليل و برهان درباره قرآن و قيامت سخن مىگويند). آنان كه در بىخبرى و غفلت غرقند. مىپرسند روز جزا چه وقت است. روزى است كه آنها بر آتش سوزانده مىشوند. (به آنان گفته مىشود:) عذابتان را بچشيد، اين همان عذابى است كه درباره آن عجله داشتيد. همانا اهل تقوا در باغها و (كنار) چشمهها (جاى دارند و) آنچه را پروردگارشان به آنان عطا كند، دريافت مىدارند، آنان قبل از آن (در دنيا) نيكوكار بودند. (برنامهشان اين بود كه) اندكى از شب را مىخوابيدند. و در سحرگاهان، استغفار مىكردند. و در اموالشان، براى سائل و محروم حقى بود. و در زمين براى اهل يقين، نشانههايى است. و در (آفرينش) خودتان (نيز نشانههايى از قدرت، عظمت و حكمت الهى است.) پس چرا (به چشم بصيرت) نمىنگريد؟ و (تقدير و تدبير) رزق شما و آنچه وعده داده مىشويد، در آسمان و عالم بالاست. پس به پروردگار آسمان و زمين سوگند، اين سخن ما حق است همچنان كه شما سخن مىگوييد. (همان طور كه در سخن گفتن خود شك نمىكنيد، در گفتههاى ما نيز شك نكنيد.) آيا داستان ميهمانان گرامى ابراهيم به تو رسيده است؟ آنگاه كه بر او وارد شدند و سلام گفتند. (ابراهيم در پاسخ) گفت: سلام، شما را نمىشناسم. پس پنهانى به سراغ خانواده خود رفت و گوساله فربه (و بريان شدهاى) را آورد. پس غذا را نزديك مهمانان گذارد، (ولى با تعجب ديد دست به سوى غذا نمىبرند،) گفت: چرا نمىخوريد؟! پس ابراهيم از (غذا نخوردن) مهمانان در درون خود احساس ترس كرد، آنان به او گفتند: نترس (ما فرشتگان الهى هستيم) وآنگاه او را به نوجوانى دانا بشارت دادند. پس همسر ابراهيم (با شنيدن مژده فرزند) فريادكنان پيش آمد و به صورت خود زد و گفت: پيرزنى نازا (چگونه صاحب فرزند شود)؟! (فرشتگان به ابراهيم) گفتند: پروردگار تو اينگونه گفته والبتّه او حكيم و داناست.
شریعتی: انشاءالله لحظه لحظه زندگی ما معطر به عطر صلوات باشد و منور به نور قرآن کریم باشد. اشاره قرآنی را بفرمایند و انشاءالله حسن ختام و جمع بندی فرمایشان ایشان را بشنویم.
حاج آقای انصاریان: آیاتی که تلاوت شد ظاهراً «وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» بود. چقدر این آیه مناسب با نزدیک عید نوروز است. در سوره بقره پروردگار به کسانی که به قول ما ایرانیها، دستشان به دهانشان میرسد. وضعشان خوب است. اقوامی دارند که نمیتوانند عیدشان را سر پا بکنند. آنها هم بچه دارند، بچهها لباس میخواهند، شب عید غذای خوب میخواهند. در این آیه پروردگار میگوید: در اموالی که دارید، آن اموالی است که من به شما دادم. شما که لخت و عور به دنیا آمدید و چیزی نداشتید. اینها همه لطف و محبت من بوده است. یقین بدانید در ثروت شما «حقٌ» یک حکم لازم هست، یک برنامه واجب هست، «لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» برای نیازمندان. اولاً امیرالمؤمنین میفرماید: نگذارید نیازمندان شما دهانشان را باز کنند و بگویند: ما نیازمند هستیم. بگذارید آبرویشان حفظ شود. خودتان یک جوری بدست بیاورید و چقدر عالی است که نفهمند شما این کار را کردید. فکر هم نکنید که ما به شما مردم سفارش میکنیم این کارها را بکنید، خود ما انجام نمیدهیم. ما هم مثل شما واجب است به قرآن عمل کنیم. ما هم انجام میدهیم و خیلی هم لذت دارد. بعد هم طبق آیات قرآن ده برابر بازگشت دارد. «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/160) حالا نخواستید هم پنهان انجام بدهید، اگر رو در رو انجام میدهید، شخصیت طرف را حفظ کنید، باز هم آنجا حرف نیکو بزنید. در این چهارده، پانزده روز عید نوروز، یک گونی برنج خوب در ماشینت بگذار، قرآن میگوید: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» (آل عمران/92) آنچه را میخواهی به دیگران کمک کنی، از آن کمک کن که خودت برای خودت میخواهی. یک گونی برنج، پنج تا مرغ، دو تا ماهی، یک کیلو چای، دو کیلو شکر، دو کیلو قند، یک کیلو نبات، یک دسته گل غیر مصنوعی، اینها را بردار ببر یا بفرست. اولاً آنها وقتی میدانند عیدشان نو شد، خلأ آنها پر شد، شدیداً خوشحال میشوند. خدا میفرماید: « مَنْ سَرَّ مُومِناً فَقَدْ سَرَّنِي» (کافی/ج2/ص188) اگر بنده مرا خوشحال کنی، مرا خوشحال کردهای. خود این خوشحالی آنها که خوشحالی خداست، چقدر برای تو پاداش دارد. پروردگار وعده داده که کمکی که کردی، به خودت برگرداند. یا یک برابر، یا ده برابر یا طبق سوره بقره هفتصد برابر، یا اصلاً عددی ندارد. خود این کمک کردن به سائل و محروم برای شخص کمک کننده کلید گشایش است.
یک کسی به پیغمبر گفت: گرفتار هستم. فرمود: یک چیزی به کسی بده. گفت: ندارم، فرمود: کم بده. همان مشکلت را حل میکند. حالا زندهها هم فقط به ما حق ندارند. گذشتگان هم به ما حق دارند. پدران و مادران ما، اقوام ما، دایی و عمه و خاله به گردن ما حق دارند. بالاخره یک سلام ما را جواب دادند. یک قربان صدقهی ما رفتند، همین حق ایجاد میکند. اولاً اگر بتوانیم نزدیک شب عید سر قبرشان برویم. امام باقر میفرماید: وقتی شما سر قبر آنها بروی، خداوند روح آنها را کنار قبر میآورد. بدن در خاک پوسیده است. آن روح حس میکند شما آمدید. پسرش آمده، دخترش آمده، شوهرش آمده، خانمش آمده، دعا میکنند. یکی اینکه سر قبرشان برویم و یکی هم اینکه کمکهایی که میکنیم به نیت آنها بکنیم.
این کمک کردن به دیگران مخصوصاً نزدیک عید اخلاق خداست، خدا نان رسان است و نان نگهدار نیست. یعنی خدا راه نان رسانیاش را باز گذاشته است. «یا دائم الفضل علی البریه» بریه یعنی موجود زنده، یا «دائم الفضل» یعنی ای کسی که توقفی در رساندن احسان تو نیست. دائمی است! شما وقتی به اقوامتان برسید، اگر اضافه داشتید به دیگران هم برسید، چه کار کردید؟ اخلاق خدا را به کار گرفتید. تو که هم اخلاق خدا شدی، رفیق جون جونی خدا شدی، خدا روز قیامت گوش تو را میکشد. خدا با رفیقهای جون جونی تلخ عمل میکند؟ یک راهی را برای رحمت خدا در دنیا برای خودت باز کردی. یک راهی هم برای رحمت خدا در آخرت به روی خودت باز کردی. مهربان باشیم. یکی باشیم. از کلمهی من بیاییم بیرون و بگوییم: ما! نه فقط خانه من، زن و بچه من، پول من، ما! ما شویم و از من در بیاییم. من و قوم و خویشانم، من و مردم، فقط خودمان را نبینیم.
شریعتی: همینجا دعا میکنم برای آمرزش همه اموات و درگذشتگان و یادشان را گرامی میداریم. مخصوصاً شهدا و شهدای مدافع حرم، خیلی بر گردن ما حق دارند. برای سلامتی مادران و پدران شهدا هم دعا میکنیم که انشاءالله خدا به همه آنها سلامتی و عافیت بدهد. امروز آخرین جلسهای است که خدمت حاج آقای انصاریان عزیز هستیم. نکات خوبی را در این جلسات از ایشان شنیدیم. بسیار بسیار بهره بردیم و خیلی از شما هم استقبال کردید و از حضور ایشان تشکر کردید. ما به رسم ادب یک لوحی را از طرف برنامه سمت خدا و از طرف گروه فرهنگ و معارف شبکه سه آماده کردیم که اگر اجازه بدهید من این را بخوانم و تقدیم شما کنم.
بسم الله الرحمن الرحیم، سرور گرامی جناب استاد حاج شیخ حسین انصاریان، سلام علیکم! نشر و تبلیغ معارف قرآن و اهلبیت علیهم السلام در دنیای پر تلاطم امروز وظیفهای است که خدای متعال از عالمان وارسته دینی انتظار دارد. بحمدالله حضرت عالی با نیم قرن تلاش و مجاهدت در سنگر وضع و خطاب به تدریس و تألیف در انجام این مهم موفق بودهاید و میلیونها عاشق و شیفته خاندان عصمت و طهارت از بیان حکیمانه و مواعظ گرانقدر شما بهره برده و با نفس گرمتان با ادعیهی ملکوتی آن بزرگواران انس گرفتهاند. برنامه سمت خدا و مخاطبین مشتاق آن نیز مفتخر بودند که در این سال در ایامی که متعلق به بیبی دو عالم حضرت صدیقه طاهرهسلام الله علیها بود، میزبان حضرتعالی باشند. امیدواریم به زودی و در فرصت دیگر مجدداً از محضر شما بهرهمند شویم. با تقدیم و احترام گروه فرهنگ و معارف شبکه سوم سیما، برنامه سمت خدا، اسفند 1395.
حاج آقای انصاریان: پروردگار یک سفارش دارد عام است. آغوش مهر و لطف و محبت شما به روی همه بندگان من باز باشد. این کار را همه انجام بدهند. به همه محبت کنند. آغوش شما باز باشد، یعنی طوری باشد طرف شما بیایند. بیایند دردشان را بگویند. بیایند مشکلشان را بگویند. آغوش شما باز باشد خیلی معنا دارد. راحت بیایند بگویند و بدانند آبرویشان نمیرود و شخصیتشان خرد نمیشود. آغوش رحمت، انشاءالله که پروردگار از این ساعت اول سال 96 روز دوشنبه یک بعد از ظهر تا آخر عمرمان تمام لحظات ما ایرانیها و بندگان مؤمنش را در هرکجا هستند، بهار قرار بدهد که در این بهار عمر ما همه نوع گلی برای دیگران بشکفد. یعنی وجود ما زمستان نداشته باشد. پاییز نداشته باشد. لحظات ما بهار باشد. در بهار بودن عمرمان هم به خودمان خیلی خوش میگذرد و هم به دیگرانی که کنار ما و در ارتباط با ما هستند خوش میگذرد. اصلاً ما باید کانون ایجاد خوشی برای همه باشیم. کارخانه تولید خوشی و ارزش باشیم.
شریعتی: میدانم خیلی مشغله داشتید ولی آمدید و برنامه و جلسه ما را منور کردید، برای شما هم در سال جدید آرزوی توفیق و سلامتی میکنم و انشاءالله تفسیر شما تمام شود. به خانواده محترم هم سلام برسانید. انشاءالله باز هم به زودی زود شما را ببینیم.
حاج آقای انصاریان: اعلام کنید مجموع سمت خداهایی که من در خدمت شما بودم، خیلی سؤالات از من کردند، این سؤالات را همه به دارالعرفان قم ایمیل کنند، ما همه را پاسخ میدهیم.
شریعتی: ما و دوستان ما انشاءالله این راه ارتباطی را فراهم خواهیم کرد. دست شما را به گرمی میفشارم. برای شما آرزوی توفیق و تندرستی میکنم. شاید خیلی از پدر و مادرها امروز و در این روزهای پایانی سال، در خانههای سالمندان چشم به راه شما هستند. این فرصت را برای رسیدگی به آنها و محبت به آنها از دست ندهید.
حاج آقای انصاریان: اگر میشود و میتوانند این چند روز عید آنها را به خانه بیاورند. اگر بتوانند آنها را نگه دارند عبادت بزرگی است.
شریعتی: بهترینها را برای شما آرزو میکنم. انشاءالله باشیم و بهار روزگارمان را ببینیم. «السلام علی ربیع الانام و نضره الایام»
بازدیدها: 654