سخنرانی مکتوب حجت الاسلام والمسلمین میرباقری|شرح دعای پر فضیلت افتتاح
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: شرح دعای پر فضیلت افتتاح
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين میرباقری
تاريخ پخش: 03-03-97
بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین.
حتی به خندهای شده مهمانمان کنید *** زلفی نشان دهید و پریشانمان کنید
از ما مسافران قدم دور خود زدن *** سلمان شدن گذشت، مسلمانمان کنید
یک نور واحدید که در چهارده افق *** تکرار میشوید که حیرانمان کنید
شریعتی: سلام میکنم به همهی بینندههای خوب و شنوندههای نازنینمان. طاعات و عبادات شما قبول باشد، انشاءالله در این روزها و شبهای نورانی ضیافت الهی، دل و جانتان معطر به عطر قرآن کریم و منور به نور دعا باشد. خوشحالیم که امروز هم همراه شما و در خدمت حاج آقای میرباقری عزیز هستیم. سلام علیکم و رحمة الله خیلی خوش آمدید.
حاج آقای میرباقری: علیکم السلام و رحمة الله. من هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام و ادب و احترام دارم.
شریعتی: با توجه به مقدمهای که در جلسه قبل فرمودید در مورد اهمیت دعا و نوع نگرش ما به دعا، اینکه دعا با زندگی ما و با نگاه ما چه میکند و قرار شد با همین مقدمه وارد فرازهای دعای افتتاح شویم. منتظر هستیم و با دل و جان بحث شما را خواهیم شنید.
حاج آقای میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین. (قرائت دعای سلامت امام زمان)
عرض کردیم که از افضل اعمال ماه رمضان دعا خواندن است به خصوص دعاهایی که از معصومین نقل شده است. در بین دعاها به ویژه دعای افتتاح، دعای استثنایی است که مرحوم شیخ طوسی در کتاب مصباح المتهجد و تهذیب این را نقل کردند. مرحوم سید در اقبال نقل کردند با سند معتبری که از محمد بن عثمان نقل میکنند که نایب خاص دوم حضرت است. مرحوم علامه مجلسی هم در بحار منتهی به امام زمان علیه السلام کردند. ایشان اهل فن هستند و در زاد المعاد هم تعبیرشان این است که حضرت این را برای شیعه نوشتند، حضرت برای شیعیانشان نوشتند که در هر شب ماه رمضان این دعا را بخوانند. امتیاز این دعا، دعای برای امام زمان علیه السلام است و ما را به یک خواستههای بزرگ و درک عظیمی از ظهور میرساند، باید خواند و دید تصویری که از عصر ظهور حضرت میدهد و خواستههایی که برای آن دوران داریم چه چیزهایی است. یک انس خاص بین ما و حضرت ایجاد میکند و خواستهها هم بسیار خواستههای بزرگی است و لذا من گمان میکنم بهترین دعای این ماه هست و اینکه روح ماه رمضان ارتباط با امام است.
عرض کردم اگر کسی میخواهد ببیند در ماه رجب ثمرهای به دست آورده یا نه، آخر ماه رجب یک محاسبه جدی بکند. ببیند محبتش به امیرالمؤمنین علیه السلام افزایش پیدا کرده یا نه، اینوقت است که از رجبیون میشود. در ماه شعبان هم اگر کسی میخواهد ببیند از شعبان بهره برده یا نه، روزهها و شبزندهداریها باید ثمرهاش وجود مقدس نبی اکرم باشد. اگر دید به حضرت نزدیکتر شده و محبت حضرت در دلش بیشتر شده است و نورانیتر شده است، بداند که شعبان او ثمره داده است. رمضان هم اینطور است. اگر کسی میخواهد ببیند در رمضان به بهره خوبی رسیده باید ببیند خروجی ماه رمضان چیست. اگر توانسته به امام زمان نزدیکتر شود یعنی به شب قدر که قلب ماه رمضان است، اگر توانست به حضرت نزدیک شود و تقدیر خدا را به دست حضرت در عالم ببیند و راضی به آن تقدیر شود و انس با تقدیر حضرت پیدا کند به ماه رمضان رسیده است. لذا اصل ماه رمضان این است که انسان وقتی شب قدر میشود به امام برسد و آن طرحی که امام برای امسال دارند و به امضای حضرت میرسد به آن طرح راضی باشد. در آن طرح حرکت کند. این دعا این خاصیت را دارد. خاصیت دعای افتتاح این است که ما را به امام زمان نزدیک میکند و ما را در برنامه حضرت میبرد.
دعای برای حضرت به طور کلی خواصی دارد. به خصوص این دعاهایی که از معصومین نقل شده مثل دعاهای عصر غیبت که از امام زمان نقل شده است. دعای یونس بن عبدالرحمن از امام رضا نقل شده است. دعای افتتاح، اینکه در ما انتظار ایجاد میکند و انتظار فرج بزرگترین گشایش برای یک انسان است که ممکن است برای انسان بشود. در روایات دارد که «أَكْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِيلِ الْفَرَجِ» (بحارالانوار/ج52/ص92) برای سرعت و تعجیل فرج حضرت دعا کنید. دو احتمال در این عبارت هست یکی اینکه فرج شما در ظهور هست است. یکی اینکه فرج شما در همین دعاست. شما اگر اهل این دعا شدید، دعای شما واقعاً دعای برای فرج شد، به گشایش و وسعت رسیدهاید. چون در شما انتظار ایجاد میکند. انتظار فرج انسان است!
روایتی است که ابابصیر خیلی کار برایش سخت شد. به امام صادق عرض کرد: به ما میگویید ظهور میآید و نزدیک است. کی واقع میشود؟ حضرت فرمود: تو از کسانی هستی که دنبال دنیا هستی؟ میخواهی از فرج حضرت چیزی گیرت بیاید؟ اگر دنبال دنیا نیستی و در فرج دنیای خودت را طلب نمیکنی، «من عرف هذا الامر» کسی که امر امامت را بفهمد و بفهمد امامت چیست و امام چه طرحی دارد، ائمه میخواهند در عالم چه کار کنند و با فهمیدن طرح امامت به انتظار برسد. این طرح را بفهمد، «فقد فرج عنه بانتظاره» با انتظار به فرج رسیده است. خاصیت دعای افتتاح این است که در عصر غیبت ما را به انتظار میرساند. طرح حضرت را میفهمیم و بزرگ میشویم و میتوانیم در آن طرح مشارکت و اقدام کنیم. زندگی ما در آن طرح واقع میشود و بیش از این هم ما چیزی از خدای متعال نمیتوانیم انتظار داشته باشیم. نکته دیگر اینکه این دعاها جلوی یأس آدم را میگیرد. در دعای عصر غیبت که از امام زمان نقل شده است، دارد خدایا به ما توفیق بده «لا تُنْسِنَا ذِكْرَهُ وَ انْتِظَارَهُ» ذکر حضرت را از خاظر ما نبر. «وَ الدُّعَاءَ لَهُ» دعای برای حضرت از یاد ما نرود. «حَتَّى لا يُقَنِّطَنَا طُولُ غَيْبَتِهِ مِنْ قِيَامِهِ» اگر اهل دعا نباشید آدم مأیوس میشود. طول غیبت آدم را مأیوس میکند ولی اگر اهل دعا بودی این دعا ما را با نشاط زنده نگه میدارد. «وَ يَكُونَ يَقِينُنَا فِي ذَلِكَ كَيَقِينِنَا فِي قِيَامِ رَسُولِكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ» یقین ما به قیام حضرت مثل یقین ما به بعثت نبی اکرم باشد. چطور یقین داریم حضرت مبعوث شدند همینطور هم یقین داشته باشیم حضرت میآیند. این یقین و امید ما را در طرح حضرت میآورد.
شرط انتظار امیدواری است. آدم میداند حضرت طرح بزرگ دارند ولی مأیوس است، نمیتواند مشارکت کند. این دعا برای حضرت مثل دعای افتتاح خاصیتش این است که ما را به انتظار میرساند. ما را به امیدواری و یقین میرساند. لذا جزء دعاهای بسیار فوق العاده است. از خود حضرت نقل شده و خود حضرت ضامن دعاگویان هست و همراه با این دعا سیر میدهند یعنی طریق توسل ما به حضرت است و ارتباط ما با حضرت در شب ماه رمضان با این است. در شبهای ماه رمضان محدث قمی هم نقل کردند. یکی از مستحباتی که نقل شده است این است که در یک نماز، دو رکعت نماز مستحبی، انسان سوره فتح را بخواند. سوره فتح هم بشارت به ظهور است. «إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً» (فتح/1) از همانجا که شروع میشود بشارت به ظهور است تا آخر سوره. این سوره را در یک نماز مستحبی بخوانید. یکی از نمازهای مستحبی که به خصوص سوره فتح در آن وارد شده نماز استغاثه به امام زمان است. دو رکعت نماز خوانده میشود و بعد زیارتی زیر آسمان دارد. مرحوم محدث قمی قبل از دعای توسل ذکر کردند. بنابراین انسان هرشب این نماز استغاثه را بخواند و در رکعت اول یا دوم سوره فتح را بخواند. چون در نماز استغاثه مستحب است سوره فتح و «اذا جاء نصر الله» خوانده شود. این دو سوره هر دو بشارت به ظهور هستند. توصیه میکنم در شبهای ماه رمضان به این دو کار خیلی اهمیت بدهید. یکی خواندن دعای افتتاح و یکی نماز استغاثه به حضرت با سوره مبارکه فتح. انشاءالله ما را به حضرت برساند و خروجی ماه رمضان این است که دست ما در دست امام زمان باشد. اگر کسی پایان رمضان دستش در دست ولی خدا بود، از ماه رمضان بهره برده است و الا دنبال نخود سیاه فرستادن است.
دعای افتتاح با حمد خدا شروع میشود و یک حمدهای فوق العادهای دارد. حمد و ثناء است و استغفارهایی هم دارد. بعد وارد صلوات میشود و یک صلوات ویژهای در آن نسبت به نبی اکرم و اهلبیت، به خصوص آنکه سید در اقبال نقل کرده که یک به یک نام برده میشود و صلوات فرستاده میشود. در پایان هم دعا دارد. حمد و ثناء و استغفار، صلوات و دعا دارد و دعا برای حضرت است. در پایان هم یک شکوایه با خدای متعال است که دیگر فرودگاه دعا هست. برای اینکه این سیر را توضیح بدهم که بشود حمد را معنا کنیم، نکتهای در باب دعا بگویم. در روایات دیدید در آداب دعا تأکید شده و یک بابی در مجامع روایی ما مثل کافی و تهذیب هست که مرحوم شیخ حر عاملی هم یک بابی در کتاب وسایل، ضمن کتاب الصلاة، کتاب الدعاء را آوردند. برای اینکه دعای شما به اجابت برسد، مقدمه دعای شما ثناء و مدح الهی و حمد الهی و اقرار و استغفار باشد و بعد صلوات. اگر بدون اینها وارد دعا شدید، دعای شما مستجاب نیست.
این حدیث را مرحوم شیخ حر عاملی در وسایل الشیعه نقل کردند. یک بابی دارند به نام «استحباب تقدیم تمجید الله و الاقرار بالذنب و الاستغفار منه قبل الدعاء» استنباط ایشان از روایات این است که مستحب است تقدیم و تمجید خدا و ثنا بر خدای متعال و اقرار به گناه و استغفار از گناه قبل از دعا، روایت چهارم این باب، از امام صادق نقل میکند که فرمودند: کسی وارد مسجد شد. گویا مسجد النبی بود و وجود مقدس نبی اکرم تشریف داشتند. وارد شد و شروع به دعا کرد. قبل از اینکه خدا را حمد کند و صلوات بفرستد، شروع به دعا کرد. «فقال النبی صلی الله علیه و آله و سلم» حضرت فرمودند: «عجل عبد ربه» در رفتن به سمت خدا عجله کرد. دیگری وارد شد نمازی خواند. «و اثنی علی الله عز و جل و صلی علی رسول الله فقال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم صل تؤتَ» هرچه میخواهی بخواه که خدا به تو عطا میکند.
در روایت دیگری هست که فرمودند: «إِنَّمَا هِيَ الْمِدْحَةُ ثُمَ الثَّنَاءُ ثُمَّ الاقْرَارُ بِالذَّنْبِ ثُمَّ الْمَسْأَلَةُ» (كافي،ج2، ص484) اول آدم باید خدا را مدح کند و ثناء بگوید و بعد اقرار به گناه کند. بعد حضرت فرمودند: بنده از گناه خارج نمیشود الا با اقرار که از خدای متعال بخواهد برایش جبران کند. در روایت دیگر همین را دارد که باید با حمد و ثناء شروع کنیم و بعد اعتراف به ذنب است. اینها مقدمات هستند، حمد خدا و ثناء الهی و استغفار و اقرار و بعد صلوات و وارد دعا شویم. سؤال این است که این مدح و ثناء برای چیست؟ برای چه باید خدا را حمد و ثناء کنیم و مدح کنیم؟ ثناء الهی برای این است که آدم بتواند دعا کند. وقتی آدم میخواهد دعا کند باید در خودش یک فقر و اضطراری ببیند و در آن طرف یکم غنایی ببیند و الا اگر من خودم را فقیر نبینم، مضطر نبینم، هیچوقت دعا نمیکنم. آدم پول در جیبش هست و احساس میکند هیچ احتیاجی ندارد، بعد هی دعا میکند. آدم خودش را باید فقیر ببیند، مضرط ببیند، اگر فقر و اضطرار خودت را نبینی به دعا نمیرسی. ولی اگر فقر خودت را دیدی، یک نقطه اجابتی ندیدی، آن طرف یک غنایی ندیدی و گفتی: او غنی است و دارد ولی بخیل است. او غنی است و دارد ولی با من کاری ندارد. غنی است و دارد ولی سمیع نیست. آدم باید بگوید: او غنی است، سمیع است، مجیب است، حاضر است، جواد و کریم است و آنوقت میتواند دعا کند. واقعاً اگر انسان اینها را دید، میتواند دعا کند. لذا حمد و ثناء مقدمه باز شدن لسان انسان به دعاست و الا زبان به دعا باز نمیشود. باید غنای حضرت حق را ببیند و در پرتو آن غنا، فقر خودش را ببیند. حالا فقرش را ارجاع به غنی میدهد. اما حمد برای چیست؟
حمد یک نوعی تسبیح خداست. یعنی خدای متعال را از عیب منزه میکند. خیلی وقتها اشکالی که در عالم پیدا شده از کار ما هست. من ورشکست شدم خودم مقصر هستم. خدا را مقصر میکنم! اینطور خدا از آدم دستگیری نمیکند. انسان باید اشکال خودش را بفهمد و به خدا قول بدهد اشکالش را رفع کند. بنابراین اگر شما خدای متعال را تسبیح نکنید و حمد نکنید، در کار خدا جز زیبایی نبینید، این حمد است. زیباییهای صنع خدا را نبینید. چطور میشود از این خدایی که انسان او را مقصر میبیند بخواهد؟ من گرفتار هستم، العیاذ بالله گرفتاری من گردن اوست! او مرا زمین زده است. دیگر برای چه دعا میکنی؟ اگر گفتی: این عیب گردن خداست، من فقیر هستم، ورشکست شدم، او مرا ورشکست کرد. این ورشکستگی هم از سر حکمت و رحمت نبوده است. یک موقع مرا ورشکست میکند از سر حکمت و رحمت است. میگویم: سبحان الله، تو منزه هستی. یک موقع میگویم: نه، دیگر زورش به ما رسیده است. در این همه آدم یقه ما را گرفته است. اگر این حرف را زدی دیگر نمیتوانی از خدا چیزی بخواهی. وقتی نگاهت به خدای متعال نگاه بدبینانه است، اصلاً دیگر دعا معنی ندارد. من هستم که به کسی بدبین هستم، او همه قدرتی هم دارد که از من دستگیری کند. فرض کنید یک پزشک درجه یک خوبی است، او خودش ویروس فرستاده و مرا بیمار کرده است. یک اشکالی پیش بیاید میگویم: حکیم است و نزد او میروم. خودش عیب کار را برطرف میکند. ولی یک موقع میگوییم: نه، اصلاً او این ویروس را آورده و مرا بیمار کرده و بدبینی و سوء ظن هست. بنابراین دیگر چطور میتواند نزد این طبیب برود و بگوید: مرا درمان کن. میگوید: خودت مرا مریض کردی، نزد این بروم باقیمانده جان مرا هم میگیرد. آدم اگر نسبت به خدای متعال حسن ظن نداشته باشد، نمیتواند دعا کند. پس حمد برای چیست؟ برای این است که ما از سوء ظن نجات پیدا کنیم.
در عالم خیلی سختی هست. هر طرف نگاه میکنید سختی است. یک عده بیمار هستند، یک عده فقیر هستند. یک عده گمشده دارند. آدم کل عالم را در اختیار خدای متعال میداند. عذابهای فراوانی وجود دارد. یک اقوامی بودند که شب آرام سر روی زمین گذاشتند و صبح عذاب شدند و با یک صاعقه سوختند. هم سختی هست و هم عذاب هست. عذابهای طولانی در تاریخ هست که بعد به قیامت میرسید و گناه میکنی و جهنم هست. اگر انسان اینها را درست نفهمید، به خدای متعال بدبین میشود. شیطان تمام تلاشش این است که از این دو طریق به رخ کشیدن سختیها، مریضی و فقر و زمین خوردگی و بی آبرویی و از طریق به رخ کشیدن عذابها، آدم را با خدای متعال درگیر و بدبین کند. خودش بدبین است، سوء ظن دارد لذا با خدای متعال دعوا میکند. میخواهد همین بیماری بدبینی را در ما ایجاد کند. نقصها را به ما نشان میدهد ولی از افق پایین! سختیها و مشکلات را وقتی از منظر بالا ببینید، کاملاً حکیمانه و در جای خودش هست. وقتی از افق ما میبینید کاملاً بد است. یک محصل به مدرسه میرود، اینجا ننشین! از اینجا آب نخور، سر کلاس حرف نزن! اگر از افق معلم نگاه کنی همه چیز سر جای خودش است. از افق کودکی که تازه از راه آمده و میخواهد شیطنت کند، میگوید: اصلاً نخواستیم!
قرآن هم از سختیها میگوید. سراسر قرآن گفتگو از سختیهاست. سختیهایی که انبیاء و امم با آن روبرو بودند. در هیچ قریهای ما پیغمبر نمیفرستادیم الا اینکه «بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاء» (انعام/42) به سختیها و شدتها اخذشان میکردیم. «لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُون» بنابراین قرآن دائماً از سختیها میگوید. از عذابها هم میگوید. فلان قوم را عذاب کردیم. ولی طوری میگوید که آدم از ابتدا تا انتهاء قرآن با خدا دعوایش نمیشود. احساس میکند چقدر لطیف است. باید این سختیها و عذابها باشد. اگر خدای متعال جهنم نداشت خیلی بد میشد، ابلیس را چه میکرد؟ همه تواناییهایش را به کار گرفته و از عالم ملائکه پایین آمده تا ما را جهنمی کند. آنوقت خدای متعال این را رها کند. اگر خدای متعال جهنم نداشت که یک جایی او را با اعوان و انصارش محاصره کند و مؤمنین را هم در بهشت ببرد که دستشان به مؤمنین نرسد، خیلی بد بود. یا اینکه شیطان هم در یک طبقه از بهشت دستگاهی داشته باشد و کنار امیرالمؤمنین بنشیند!!! این خدا خوب بود؟
خدای متعال طوری این بلا و سختی را میگوید که همه زیبایی میشود. «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ، وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ» (شرح/1و2) این سختیهای کمر شکن که پیامبر تحمل کردند و هیچ پیامبری نتوانست تحمل کند. طوری از آن صحبت میکند که آدم میگوید: چقدر زیباست. در این سختی ما به تو شرح صدر ندادیم؟ «وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ، الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ، وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ، فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» (شرح/2-6) «وَ الضُّحى، وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى، ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى، وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى» (ضحی/1-4) خیال نکنی سختیهای راه برای این است که تو را رها کردم؟ نه، یک آیندهای برایت در نظر دارم بی حساب قیمت دارد. از سختیها میگوید ولی به گونهای که آدم لذت میبرد. از افق الهی به عالم نگاه میکند. آنهایی که از افق الهی نگاه میکنند «إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ» (اعراف/206) اول خودبینی ندارند و خاشع میشوند. وقتی خودشان را میبرند و از آن منظر نگاه میکنند، حق این است که سجده کنیم. او خدا باشد و ما بنده، وقتی به خشوع میافتند «وَ يُسَبِّحُونَهُ» از آن منظر که نگاه میکنند فقط سبحان الله میگویند. چقدر زیبا عالم را اداره میکنی. هیچ نقصی در کار تو نیست. یک سلول را نا به جا قرار نمیدهی. ممکن است ما کار را خراب کنیم، «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ» (روم/41)
نکته دوم این است که اگر از این منظر نگاه کردیم، از افق الهی نگاه کردیم، حمد برای این است که خدا را تسبیح کنید در فعل خدا، غیر از اینکه جمال و جلال الهی را میبینید، در فعل خدا جز زیبایی نبینید، با خودتان و با دیگران. اینکه در فعل خدا هیچ عیبی نیست. یکبار خدا را مدح میکنید، صفات و ذات الهی را میگویید. جمال و جلال را میگویید. اینها لسان آدم را به دعا باز میکند. یکبار خدا را حمد میکنید در صنعش با ما، نه فقط با ما بلکه با همه مخلوقات. در دعای عرفه ببینید که خدا را حمد میکنیم بر صنعش نسبت به همه از جمله به خودمان. صنع خدای متعال خیلی صنع زیبایی است. اگر مرا بیمار کرده، اگر فقیر کرده، همه صنع اوست. یک جاهایی هم ممکن است من زمین خوردم و خدای متعال سختگیری کرده برای اینکه من متوجه شوم. کار او زیباست. تنبیه معلم در جای خود زیباست. آدم وقتی نگاه میکند بعد میتواند از خدا بخواهد. یعنی همه کار او با من زیباست. بدی در کار او نمیبیند که مأیوس شود. عیب را گردن خدای متعال نمیاندازد.
نکته سوم اقرار است. آدم جرم خودش را باور کند. من که احساس میکردم اشکالی در کارم نبوده، ورشکست شدم و هی میگویم: خدایا درست کن! چطور درست کند؟ باز هم به تو پول بدهد باز همان راه را میروی. بار اول ربا گرفتی و نتوانستی از عهدهاش بربیایی. ده نفر را هم همراه خودت زمینگیر کردی. اینبار باز پول میخواهی که دوباره صد نفر را زمینگیر کنی! اقرار به ذنب کن. آدم وقتی میخواهد وارد دعا شود اول باید اشتباه خودت را قبول کنی. به خدا قول بدهی من اشتباه خودم را جبران میکنم و به گناهم برنمیگردم، خدایا در این ضربهای که خوردم تو جبران کن. دیگر از دست من ساخته نیست. تو مرا بلند کن. اگر این سه چیز نباشد هیچوقت دعا محقق نمیشود. پس ثناء و حمد و استغفار برای این است که اگر آدم آن جمال را نبیند، نمیتواند دعا کند. اگر کار خدا را با خودش و دیگران بد ببیند، خدایی که اعوذ بالله اهل سوء نیت است چرا در خانهاش میروی در بزنی؟!! نمیتواند آدم برود دعا کند. اگر دید او حسن نیت دارد و صنع او جمیل است ولی عیب خودش را ندید، باز هم نمیخواهد این عیب رفع شود. اگر عب خودش را دید میخواهد کار اصلاح شود. حالا میرود دعا میکند و میگوید: خدایا تو کار را اصلاح کن.
اگر عیب بندگان را ندید، عیب شیطان و ابلیس و دستگاه ابلیس را ندید، میگوید: سؤالم عیبی نیست. حالا میگوید: خدایا تو این عیب و این دستگاه شیطان را منزوی کن. ما را نجات بده. ریشه طواغیت و مستکبرین را بکن و الا اگر عیب مخلوقات را هم نبینی، یا عیبها را گردن خداوند متعال انداختی دیگر نمیتوانی دعا کنی. برای همین است که دعا با حمد و ثناء شروع میشود. هر حمدی متناسب با خواسته خودش است. ثناء آن متناسب با خواسته خودش است. هم نوع خواسته من با نوع ثناء باید تناسب داشته باشد. گرسنه هستم باید بگویم: یا رزاق! زمین خوردم در اثر گناه باید یا غفار بگویم. او بخشنده است و پاک میکند. تو اقرار کن، او پاک میکند. گرسنه هستی باید یا رزاق بگویی. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ» (ذاریات/58) متناسب با نیازت باشد. علم میخواهی یا علیم بگویی. حکمت میخواهی یا حکیم بگویی. یعنی خدا را متناسب با نوع خواستهتان تمجید کنید. دوم اینکه متناسب با اندازه خواستهتان تمجید کنید. آدم ده هزارتومان قرض دارد خیال میکند اول و آخر عالم این است. می خواهد برود قرضش را از خدا بگیرد. ای خدایی که خزائن بی منتهای عالم در اختیار توست!! ده هزار تومان قرض دادن دیگر این توجهات را نیاز ندارد. کسی که به خزائن بی منتهای عالم نگاه میکند، کل کره زمین را هم به او بدهند راضی نمیشود.
شخصی نزد پادشاه رفت و گفت: ما برادر هستیم یا نه؟ گفت: بله، گفت: سهم ارث مرا بده. یک قران به او داد. گفت: برو، اگر باقی برادرها با خبر شوند، این یک قران هم به تو نمیرسد! ما بنی آدم همه برادر هستیم. ولی به خدای متعال که میرسد اینطور نیست. ما بنی آدم همه برادر هستیم و همه گدای خدا هستیم. هرکدام به اندازه کل کائنات بدهید چیزی از خزائن آن کم نمیشود. اینطور نیست که اگر به من کره زمین را داد، از بقیه کم بگذارد. اگر انسان حاجت بزرگ دارد باید حمد و ثناء او متناسب با حاجتش باشد. حمدی که از فعل خدا میکند، آن فعل عظیم خدا را ببیند، بگوید: خدایا فعل تو است. اشکالی ندارد. استغفار او متناسب با گناه بزرگش باشد. حالا ما میخواهیم برای ظهور دعا کنیم. بگوییم: خدایا «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَةٍ» رغبت ما میخواهد در آن دولت کریمه باشد، ما هم آنجا کنار دست حضرت باشیم، «تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ» (دعای افتتاح) ما هم آنجا جزء دعوت کنندههای به بندگی باشیم و جزء پرچم دارها باشیم. آن حاجت حمد مناسب با خودش را میخواهد. آن حاجت منوط به این است که شما عیبهای کل عالم را ببینی و خدا را منزه کنی. آن حاجت منوط به این است که استغفار از یک خطاهایی کنی که مانع ظهور است. یعنی خودت را در آن عالم ببینی.
من اینجا نشستم و میگویم: من گناهی ندارم. ولی وقتی از آن منظر نگاه میکنیم، میبینیم چقدر در حق امام زمان علیه السلام کوتاهی کردیم. شیطان میخواهد ما را با مرور دادن به عیبها و کاستیها بدبین کند و افق نگاه ما را پایین میآورد. امام ما را در یک افق نگاهی میبرد و یک مدحهایی به ما یاد میدهد که آدم میبیند اصلاً هرچه هست زیباست. سو ظن به خدا از بین میرود. کاملاً اهل حسن ظن میشود. فرق ابلیس و امام همین است. امام روح امیدواری و حسن ظن را میدهد چون خودش امیدوار است. چون خودش جمال را میبیند. شیطان چون جمال را نمیبیند و مأیوس است ما را به سوء ظن میاندازد. من معتقد هستم اگر آدم این دعای افتتاح را سی شب ماه رمضان بخواند، خاصیتش این است که کاملاً به خدای متعال امیدوار میشود و همه سوء ظن و بدبینیهایش به خدای متعال رفع میشود.
این دعا را از ثناء و حمدش شروع میکنم تا به استغفار آن برسیم. پس حمدهایی که میخواهیم باید متناسب با آن خواستهها باشد. اگر خواستهها مربوط به ظهور و دعا برای وجود مقدس امام زمان هست که قطب همه کائنات است، آن خواستهها حمدهای متناسب با خودش و افق دید متناسب با خودش را میخواهد. این حمدها تکیهگاه و پایگاه آن خواستههاست. «اللَّهُمَّ إِنِّي أَفْتَتِحُ الثَّنَاءَ بِحَمْدِكَ» خدایا من میخواهم تو را مدح کنم. مدح تو را با حمد شروع میکنم. اول تو را تنزیه میکنم و در کار تو هیچ عیبی نیست. این آغاز ثناء من است. حمد این است که انسان در فعل خدا، صنع خدا با خودش و باقی مخلوقات هیچ عیبی نبیند، هرچه میبیند شایستگی ببیند و ستایش ببیند. دعا، دعایی است که با ثناء الهی آغاز میشود و این ثناء هم با حمد آغاز میشود. حمد یک نوع تسبیح است. «سَبِّح بِحَمد ربک» تنزیه خداست.
«وَ أَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوَابِ بِمَنِّكَ» خدایا من کار را شروع کردم اما همه کسانی که میخواهند در راه ثوابی قدم بردارند، تو هستی که با منت و نعمت خودت اینها را کمک میکنی، تقویت میکنی و مسبب هستی، تثبیتشان میکنی. خدایا در این وادی که قدم گذاشتم، تو با منت خودت مرا کمک کن. من میخواهم وارد ثناء تو شوم. ثناء تو کار من نیست. خدایا تو اجازه بده بیایم حمدت کنم، یک منت و نعمت بزرگتری هم میدهی به کسی که میخواهد در راه ثواب قدم بردارد، تو این آدمهایی که در مسیر ثواب میآیند، تحکیم میکنی. بنابراین تو خودت مرا در این وادی تحکیم کن و فهم صحیح به من بده.
«وَ أَيْقَنْتُ أَنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فِي مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ» من یقین کردم که تو ارحم الراحمین هستی در موضع عفو و رحمت. «وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّكَالِ وَ النَّقِمَةِ» آنجایی که موضع رحمت است، تو ارحم الراحمین هستی. هیچکس به گرد تو نمیرسد. همه بخشندهها از تو گرفتند و میبخشند. کسی از خودش چیزی ندارد. اما یک جایی جای نقمت و عذاب و سختگیری است و تو اشد المعاقبین هستی. هیچکس در عقاب کردن به گرد پای تو نمیرسد. بقیه نمیتوانند کاری کنند. «وَ أَعْظَمُ الْمُتَجَبِّرِينَ فِي مَوْضِعِ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْعَظَمَة» یک جایی جای اظهار کبریاء و عظمت است. آنجا تو اعظم المتجبرین هستی. تو آنجا اراده خودت را تثبیت میکنی. آنجایی که باید بزرگی خودت را ابراز کنی، همه را حصر میکنی. اینطور نیست که کسی جای اظهار عظمت و کبریاء هست، تو اجازه بدهی دیگران هم به میدان بیایند و اظهار کبریایی بکنند. همه را از صفحه پاک میکنی. اراده خودت را ظاهر میکنی. این اولین قدم ورود به دعا است، دعایی که میخواهیم با آن به سمت ظهور حرکت کنیم.
سه موضع هست که یک موضع، موضع رحمت است. یک موضع نکال و نقمه هست، یک موضع، موضع اظهار کبریاء و عظمت هست. این موضعها کجا هستند؟ کجا موضع رحمت است؟ هرجا موضع بندگی و خضوع و تواضع است، موضع رحمت است. هرجا موضع استکبار و گردن فرازی است، موضع نقمت است. محیط ولایت نبی اکرم و اهلبیت علیه السلام محیط رحمت است. هرکس در این محیط است مورد رحمت خداست، چون محیط بندگی است. عبد مطلق هستند. «بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ، لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ» (انبیاء/27) آنهایی که در این وادی میآیند و دنبال حضرت حرکت میکنند، میخواهند بندگی کنند، امام جماعتشان امام زمان علیه السلام هست و همه عمرشان یک نماز جماعت پشت سر امام زمان، چشمشان را باز میکنند در عالم برزخ هستند. اینها در موضع رحمت هستند. ممکن است گناه هم بکنند، غیر معصوم ممکن است زمین هم بخورد ولی موضع، موضع رحمت است.
خدای متعال در مقابل گناهش هم به او محبت میکند. چون موضع، موضع مغفرت است. دنبال امامی میروی که عبد مطلق خداست، میخواهی به او نزدیک شوی، تو هم عبد شوی. در وادی بندگی هستی ولی در وادی بندگی بشر غیر معصوم گناه هم میکند. در وادی سرکشی نیست. نمیخواهد طغیان کند، اینجا موضع عفو و رحمت است. در سوره آل عمران وقتی متقین را توصیف میکند، میگوید: متقین یکی از اوصافشان این است، وقتی گناه میکنند بلافاصله استغفار میکنند. «وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ» (آلعمران/135) چه کسی جز خدا گناه این بندهای که متقی است، زمین خورد، همین که زمین خورد یا الله میگوید، گناهش را جز من پاک میکند؟ شیطان سعی کرده او را آلوده کند، من رهایش کنم؟ من خودم او را پاک میکنم. لذا وقتی این آیه نازل شد شیطان قوایش را جمع کرد، گفت: خدای متعال خودش به جنگ ما آمده است. پس یک جایی موضع رحمت است. محیط ولایت نبی اکرم، اهلبیت و انبیاء و اولیاء محیط رحمت است. اما موضع دیگر موضع نکال و نقمت است. شیطان مقابل حضرت حق ایستاده است. گفت: خدایا نه سجده میکنم و نه رحمت تو را میخواهم. بعد هم رفته با خدا درگیر شده، نقشه میکشم همه بندگان تو را جهنمی میکنم. خدای متعال در مقابل این چه باید بکند؟ اینجا موضع نکال و نقمت است. مستکبرینی که مقابل خدا گردن فرازی میکنند، عباد خدا را زیر دست و پایشان له میکنند، فرعونها و نمرودها، فراعنه دیروز و امروز، خدای متعال با اینها چه باید بکند؟ اگر این سران کفر که عالم را به آتش میکشند بخواهند به بهشت بروند، این بهشت خوب است؟ نه،«وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِي مَوْضِعِ النَّكَالِ وَ النَّقِمَةِ» آنجایی که جای عقوبت است وقتی میگیرد دیگر احدی نباید نجات پیدا کند. لذا وقتی خدای متعال میگیرد گردن همه گردن فرازهای عالم پایین میآید. پس یک موضع رحمت و یک موضع نقمت است. یک موضع سختگیری و یک موضع عفو است. موضع بندگی و موضع طغیان، محیط ولایت نبی اکرم و محیط ولایت اولیای طاغوت و جبهه مقابل حضرت از بنی امیه و بنی عباسها و قبل و بعدشان.
یکجا جای اظهار کبریایی است. هیچکسی در عالم چیزی ندارد. همه مخلوق و همه فقیر، یک کسی اعلام مِلک و مُلک میکند. میگوید: اینجا مملکت من است و خدایا تو حق نداری حرف بزنی. خدای متعال او را متوجه میکند که چیزی نداری. زیر پایش را میکشد. نشان میدهد هیچی در دست تو نیست، با مِلک من اعلام ملک و مُلک در مقابل من میکنی؟ این از باب این نیست که العیاذ بالله خدای متعال منفعل میشود. موضع، موضع اظهار کبریایی است. لذا من خدا را حمد میکنم. دارم خدا را ثناء میگویم. خدایا تو چه خدای فوق العادهای هستی، چقدر صفات تو زیباست. تو اعظم المتجبرین هستی. فرش را از زیر پای همه میکشی، روی فرش تو نشستند و اعلام خدایی میکند. اینکه همیشه خیال کند خداست، خیلی بد است. توهم کبریایی میکند، خودش را مستغنی میبیند و سر برمیدارد، طغیان میکند و بعد هم خدای متعال تا آخر بگذارد در این توهم بماند. یکجایی زیر پایش را میکشد. اگر برگشت که برگشته است. اگر برنگشت دیگر مستحق عقوبت است. یعنی ملک و مُلک را از او میگیرند که نشان بدهند دستت خالی است. اگر خدای متعال اینطور نباشد، نمیشود.
حالا شما میخواهید به سمت ظهور بروید. خدای متعال یک موضع رحمت دارد، یک موضع نکال دارد، یک موقع نقمت دارد، اینها در عالم ظهور پیدا میکند. عصر ظهور عصر ظهور همین سه خصوصیت در عالم است. خدای متعال در یک موضعی رحمت خودش را بسط میدهد و مؤمنین را در وادی رحمت میبرد. نکال و نقمت خودش را بسط میدهد، کل دستگاه ابلیس و شیاطین را جمع میکند. کبریایی خودش را ظهور میدهد، لذا یوم الله است. همه میفهمند مُلک، مُلک خداست. همه تخت و تاجها را از بین میبرد و فرشها را از زیر پای فراعنه میکشد. این حمد متناسب با آن درخواست است. این را در مقیاس فردی هم بیاورید پیاده کنید. خدایا اگر من گناه کردم اینطور نبوده بخواهم در موضع نقمت تو قرار بگیرم. من در موضع رحمت هستم. یک بنده زمین خورده زمین گیری هستم که شیطان مرا گول زده است. در موضع رحمت تو ارحم الراحمین هستی. من خودم را در معرض نقمت تو قرار نمیدهم. اگر گناه کردم از سر این نبوده که گفتم: این خدا، خدای بدی است یا العیاذ بالله بی عرضه است. زمین خوردم، اینجا موضع رحمت است. خدایا تو صاحب کبریاء هستی و من هیچ هستم، تو دست من هیچ را نگیری که با کبریایی تو سازگار نیست. میشود این حمدها را نسبت به احوال شخصی خودمان هم معنا کنیم. ولی به نظرم این ثناء باید متناسب با دعا تعریف شود. میخواهیم بگوییم: خدایا خواسته من این است و تو را اینطور حمد میکنم. این خدای عاجزی نیست که قرنها فراعنه در ملک او تاخت و تاز میکنند. اظهار کبریایی و عظمت میکنند و «أنا ربکم الاعلی» میگویند. این خدای عاجزی نیست که بندگان خوبش را که زیر دست و پای ستم اینها افتادند، نجات بدهد و با رحمت خودش بگیرد. نه تو ارحم الراحمین هستی، وقتش برسد همه شکستگیها را جبران میکنی! وقتش برسد این ادعا و توهم کبریایی را به باد میدهی. تو خدایی هستی که وقتی موضعش برسد با نکال و نقمت همه این دستگاهها را جمع میکنی.
شریعتی: ما به خاطر فرصت محدودی که داریم نمیتوانیم تمام فرازهای دعای افتتاح را مرور کنیم. همین که با ادبیات این دعا آشنا شویم، با قلههای رفیع این دعا، باعث میشود ما هر شب مأنوس شویم و با این دعا بیشتر زلف گره بزنیم و از برکات آن بهرهمند شویم. امروز صفحه 329 قرآن کریم، آیات 82 تا 90 سوره مبارکه انبیاء را تلاوت خواهند کرد.
«وَ مِنَ الشَّياطِينِ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ «82» وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ «83» فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى لِلْعابِدِينَ «84» وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ «85» وَ أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ «86» وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ «87» فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ «88» وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ «89» فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ «90»
ترجمه: و گروهى از شيطانها براى او (سليمان) غوّاصى مىكردند و كارهاى غير از اين را (نيز) انجام مىدادند و ما مراقب آنان بوديم، (تا از فرمان او تجاوز و سركشى نكنند). و (بياد آور) ايوب را آن زمان كه پروردگارش را ندا داد كه همانا به من آسيب رسيده و تو مهربانترين مهربانانى. پس (دعاى) او را مستجاب كرديم و سختى او را برداشتيم و خاندانش را به او باز گردانديم و همانندشان را (نيز) با ايشان (همراه كرديم تا هم) رحمتى از سوى ما (به او باشد و هم يادآورى) و پند و تذكّرى براى عبادت كنندگان. و اسماعيل و ادريس و ذى الكفل (را ياد كن كه) همه از شكيبايان بودند. و ما آنانرا در رحمت خويش وارد ساختيم. بدرستى كه آنان از شايستگان بودند. و ذوالنون (يونس را به ياد آور) آن هنگام كه خشمگين (و با قهر از ميان مردم بيرون) رفت و گمان كرد كه (آسوده شد و) ما بر او تنگ نخواهيم گرفت، (امّا همين كه در كام نهنگ فرو رفت و سبب آن را دانست) پس در آن تاريكيها ندا داد كه (خداوندا!) جز تو معبودى نيست، تو پاك و منزهى (و) همانا من از ستمكاران بودم (و نمىبايست مردم را بخاطر سرسختىشان رها كرده و تنها بگذارم). پس (دعاى) او را اجابت كرديم و او را از آن اندوه نجات داديم و ما اين چنين، مؤمنان را نجات مى دهيم. و زكريّا (را ياد كن) آنگاه كه پروردگارش را ندا داد: پروردگارا! مرا تنها مگذار و (فرزندى به عنوان وارث به من عطا فرما و البتّه كه) تو خود، بهترين وارثان هستى. پس (دعاى) او را مستجاب كرديم و يحيى را به او بخشيديم، و همسرش را (كه نازا بود) براى او شايسته قرار داديم (و اين بخاطر آن بود كه) همانا آنان در كارهاى نيك، شتاب داشتند و مارا از روى اميد و بيم مىخواندند و در برابر ما فروتن بودند.
شریعتی: انشاءالله در لحظات ناب افطار، در رأس دعاها و خواستههایمان ظهور حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را بخواهیم که انشاءالله بیایند و ما هم در روزگار آمدنشان باشیم. اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید.
حاج آقای میرباقری: عزیزان وقتی این دعا را میخوانند، هم میشود با حوزه خصوصی خود تطبیق بدهند، هم میشود به فضای کلی عالم و سیر جبهه حق و باطل تطبیق بدهند. گمان من این است که ناظر بر آن فضای بزرگ هست.
شریعتی: دعا بفرمایید و همه آمین بگوییم.
حاج آقای میرباقری: خدایا به حق محمد و آل محمد ظهور امام زمان را هرچه زودتر مقرر بفرما. پیروزی قطعی را نصیب جبهه مسلمین و مؤمنین بفرما. ریشه دشمنان اسلام و مستکبرین عالم را بر کن. گرفتاریهای دوستان امیرالمؤمنین علیه السلام ، گرفتاریهای مؤمنین و محبین را در هرجای عالم هستند مرتفع بفرما. عموم دوستان وجود مقدس نبی اکرم و اهلبیتشان را از برکات ویژه این ماه برخوردار بفرما. توفیق روزهداری و سحرخیزی، انس با خودت و کتابت و اولیائت و ترک گناه و معصیت را عنایت بفرما.
شریعتی: از همه عزیزانی که امسال اولین سالی است که روزهدار هستند، التماس دعای مخصوص داریم. در پناه خدای متعال باشید.
«والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین»
پايگاه اطلاع رساني هيأت رزمندگان اسلام
برای دریافت فایل صوتی سخنرانی اینجا کلیک کنید
بازدیدها: 2145