سردار قاسم سلیمانی، شهیدی مکتبی و مکتب ساز | دکتر سنایی راد
چکیده
سردار شهید قاسم سلیمانی که خود شاگرد ممتاز مکتب اسلام، اهلبیت و ولایت است،خود توانسته در عرصه عمل به آموزههای این مکاتب در میدان جهاد و دفاع تمدنی بدرخشد و منشأ آثار و دستاوردهایی بزرگ برای مکتب انقلاب اسلامی باشد که مرادش امام خامنهای (مدظلهالعالی)، تجلی خود را از او اینگونه بیان داشتهاند: « از کارهایی که کرده بود، بنده قلبا و زبانا او را تحسین میکردم، امام امروز در مقابل آنچه او سر منشا آن شد و برای کشور، بلکه برای منطقه به وجود آورد، در مقابل او من تعظیم میکنم.»
ایشان قدرشناسی از اقدامات او را درگرو این میدانند که به او به چشم یک فرد نگاه نشود، بلکه به چشم مکتب نگاه کنیم.
مکتبی که از منش، مرام و عمل و نظر شهید سلیمانی برآمده، الگوی عملی از آموزههای مکتب اسلام، اهلبیت و ولایت است، که میتواند درسآموز همه مشتاقان عزت و عظمت بهحساب آید.
کارکردهای این مکتب مثل شجاعت، انقلابی گری و روحیه جهادی که در عرصه دفاع تمدنی کاراییاش را به اثبات رسانده میتواند در عرصه تمدن سازی بهعنوان هدف راهبردی نیز نقشآفرین و اثرگذار باشد.
سالگرد شهادت شهید سلیمانی فرصتی برای بازخوانی مکتب او و حرکت در مسیر گفتمان سازی به نفع این مکتب است.
مقدمه
جنایتکاران آمریکایی در سحرگاه جمعه ۱۳ دیماه سال گذشته، اقدام به ترور سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه و ابو مهدی مهندس جانشین حشد الشعبی عراق و همراهان آن در نزدیکی فرودگاه بغداد کرده و وقیحانه مسئولیت این عملیات تروریستی را بر عهده گرفتند.
شاید تصور تروریستهای آمریکایی این بود که با این جنایت خواهند توانست با حذف فرمانده کلیدی محور مقاومت اسلامی و نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی، گامی مهم در تحکیم سلطه خود و بازدارندگی مقاومت و ایران اسلامی در پیگیری اهدافشان بردارند. اما غافل از اینکه این اقدام شقاوتآمیز و احمقانه تروریستهای آمریکایی، علیه قهرمانان مبارزه با تروریسم وحشی تکفیری، هم ماهیت آمریکایی جبهه مقابل این شهیدان را شفافتر میسازد و هم به شهادت این قهرمانان عظمت بیشتری میدهد.
این جنایت احمقانه علیه سردار سلیمانی که بهعنوان چهره بینالمللی مقاومت و سردار شجاع و مدافع امنیت، اقتدار و عزت ملی در ایران، شناخته میشد، برای خود او پاداش سالها جهاد درراه خدا و برای دلبستگان و علاقهمندان آن شهید، مولد انگیزه اقتدا به مرام و منش او و الگو قرار دادنش برای تعالی معنوی و کسب قدر و ارزشهایی در مسیر تقارب و تجانس با این سردار مظلوم اما مقتدر و پرجاذبه گردید. بهگونهای که از نگاه ولی امر و مراد شهید سلیمانی، امام خامنهای (دامظله)، این حادثه قدر و قیمتی پیدا کرد که قدردانی آن در نگاه به شهیدان بزرگ آن به چشم یک مکتب نگاه کنیم. « سردار شهید عزیز ما را با چشم یک مکتب، یکراه، یک مدرسه درسآموز، با این چشم نگاه کنیم، آنوقت اهمیت این قضیه روشن خواهد شد.»
الف- مفهوم شناسی مکتب
کتاب، مدرسه یا مجموعه اندیشهها و افکار یک استاد که در جمعی نفوذ یافته باشد بهصورت عمومی مکتب گفته میشود.
وقتی از مکتب شهید سلیمانی سخن به میان میآید، منظور روش، مرام و مسلک این شهید بزرگوار است که میتواند در زندگی برای دیگران باشد. افکار، گفتار و رفتاری که آنقدر ارزش دارد که رهبر حکیم انقلاب از او به عنوان « رفیق خوب و عزیز و شجاع و خوشبخت ما » یاد میکند و ازاینرو الگو گیری از آن به زیستی سعادتمند منتهی میشود که تمامی مکاتب ادعای تأمین چنین زیستی برای جهان بشریت دارند. در مکتب برای زیستن بر اساس ایدئولوژی و جهانبینی هدفگذاری شده و محتوای متناسب با آن هدف تنظیم و ارائه میگردد که در اینجا یعنی مکتب شهید سلیمانی میتواند از گفتار و سابقه عملکرد و رفتارش آن را استخراج کرد.
ب- خاستگاه مکتب شهید سلیمانی
سردار قاسم سلیمانی در وصیتنامهاش آورده که؛ « خداوندا تو را سپاس که مرا از پدر و مادری فقیر، اما متدین و عاشق اهلبیت و پیوسته در مسیر پاکی بهرهمند نمودی. از تو عاجزانه میخواهم آنها را در بهشت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهره مند فرما.»
شهید سلیمانی در خانوادهای مذهبی و ارادتمند به اهلبیت رشد یافته و در نوجوانی در کرمان با ارتباط باروحانی جوان به نام کامیاب آشنا میشود که بعدها این روحانی توسط منافقین ترور شد. این روحانی پای آقا قاسم را به محافل دینی و مذهبی بازکرده و دست او را در دست انقلابیون میگذارد و حتی زمینه آشنایی او با آیت ا… خامنهای را فراهم میکند.
علاقهمندی به انقلاب و نظام اسلامی، قاسم را به سمت سپاه و نگهبانی از انقلاب اسلامی کشانده و زمینه هجرت و جهاد در دوران دفاع مقدس و پسازآن را فراهم کرده و او را در زمره مریدان و عاشقان امام خمینی (ره) قرار میدهد.
این روند پس از جنگ و ارتحال حضرت امام (ره) نیز ادامه داشته و او با خلف حضرت امام (ره) یعنی امام خامنهای بهعنوان ولی امر و فرمانده او و همچنین ارتباط با علماء و بزرگان دینی در جایگاه فرمانده نیروی قدس سپاه بهویژه در دوره مبارزه با تروریسم تکفیری منجر به شکلگیری منظومهای معرفتی از اسلام ناب محمدی و دلدادگی به اهلبیت و اشتیاق به ولایت میشود.
با عنایت به این منظومه شناختی و معرفتی است که امام خامنهای (دامظله)در توصیف شهید سلیمانی فرمودند: « او نمونه برجستهای از تربیتشدگان اسلام و مکتب امام خمینی (ره) بود.»
بنابراین، مکتب شهید سلیمانی، مکتبی انقلابی است که از منابع زیر برآمده است:
۱- مکتب اسلام با خوانشی انقلابی و عمیق که به اسلام بهعنوان مکتبی چندبعدی و تأمینکننده سعادت دنیا و آخرت مینگرد.
۲- مکتب اهلبیت که از آن دستورالعمل پیادهسازی اسلام بر اساس تفسیر و خوانش ائمه هدی از اسلام و قرآن قابلاستخراج است. تمسک به قرآن و عترت، رمز سعادت و سربلندی در پیشگاه نبی گرامی اسلام بهحساب میآید که در حدیث ثقلین بدان سفارش فرموده است.
۳- مکتب انقلاب اسلامی که خود حاصل مکتب اسلام و اهلبیت است و تجلی معارف این دو مکتب محسوب میشود. در این مکتب که بر اساس منظومه فکری و معرفتی و سیره عملی امام خمینی (ره) و امام خامنهای (دامظله ) در جهان امروز قابلفهم است، ابعاد معنویت، عقلانیت و عدالت باهم و در بستهای واحد صاحب نقشاند. همانگونه که در این مکتب، دین و سیاست باهم مرتبط بوده و سیاست از دیانت قابل انفکاک نیست و هدایت گریش به سرمنزل مقصود بهحساب میآید. همانگونه که دین فقط برای آخرت نیست، بلکه برای دنیای انسان نیز برنامه دارد و دنیا را مزرعه آخرت میشمارد. یعنی زیستن دنیوی که بر اساس معرفت و معنویت دینی است، …. حرکت به سعادت اخروی محسوب میشود.
هر مکتبی حاوی سه عنصر اساسی است که عبارتاند از جهانبینی ( هست ها و نیست ها)، ایدئولوژی ( بایدها و نبایدها) و معرفتشناسی که دو عنصر مورداشاره در قبل را احاطه کرده است.
این سه عنصر در بینش، مرام و منش افراد بازتاب و در افکار، گفتار و رفتار آنها تجلییافته و قابل رصد و مشاهده است.
ج- ارکان مکتب شهید سلیمانی
ارکان همان خطوط اصلی و راهنمای کلی و فراگیری هستند که بهمثابه یک چارچوب به اعمال و کردار جهت میدهند و شاکله هویتی او را میسازند.
موارد زیر ارکان مکتب شهید سلیمانی هستند
۱- خداباوری که مولد ایدئولوژی توحیدی او و باور به ماهیت جهان از آن او و بهسوی او برای شهید سلیمانی بود. همین باور و شوق او به جهاد و حرکت برای رضای خدا و تحمل سختیها و همزمان توجه به رعایت و صیانت از حدود الهی در هر شرایطی شده بود. دبیر کل شجاع حزب ا…؛ او که خود در جنگ ۳۳ روزه و شکست تروریسم صهیونیستی نقش محوری داشت، در بیان چرایی ترس از دشمن می گوید « دشمن چرا از او میترسد؛ همه اینها به یک دلیل است. « مَنْ خَافَ اَللَّهَ أَخَافَ اَللَّهُ مِنْهُ کُلَّ شَیْءٍ وَ مَنْ لَمْ یَخَفِ اَللَّهَ أَخَافَهُ اَللَّهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ؛ یعنی هرکسی از خداوند ترسید، خدا همه چیز را از او میترساند و هرکس از خدا نترسید؛ خدا او را از همهچیز میترساند…، رمز پیروزی همهی مبارزان عالم همین است که خدا در ذهنشان بزرگ بود.
۲- ولایت مداری: سردار قاسم سلیمانی مصداق سرباز ولایت بود که در حرف و شعار بلکه در عمل این شان را به شایستهترین وجه ممکن متجلی ساخته بود و تا پای جان بر آن باقی ماند. جهاد او در دوران دفاع مقدس و مبارزه بیامان با تروریسم صهیونیستی و تروریسم تکفیری که به قیمت جان او و شهادت منتهی شد، اجرای فرمان ولایت بود که باور عمیق او به جایگاه شرعی و عقلی ولایت برمیگشت. این باور خود را در وصیتنامهاش اینگونه بیان داشته است: « برادران و خواهرانم، جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است، رهبری متصل، منصوب شرعی و فقهی به معصوم. خوب میدانید منزهترین عالم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیاء کرد، یعنی امام خمینی بزرگ و پاک ما، ولایتفقیه را تنها نسخه نجاتبخش این امت قرارداد. لذا چه شما که بهعنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که بهعنوان سنی اعتقاد عقلی دارید، بدانید {باید} بهدوراز هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام، خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه رسول ا… است، اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید.
۳- معنویت و تعبد: شهید سلیمانی با الهام از مکتب اسلام و اهلبیت به معنویت و عبودیت پای بند است و باوجود گرفتاری و مسئولیت سنگین فرماندهی و جهاد، به انجام واجبات الهی و مستحبات میپردازد. در شرایط خطیر هدایت و فرماندهی میدانی به نماز میایستد و فرماندهان همراه او در خاطرات خود به بیدار شدن در سحر با صدای گریه و تضرع او در نماز شب، یاد میکنند.
همین تعبد و معنویت به مبارزه و جهاد او صبغه الهی میبخشد و او را شیفته شهادت و دیدار معبودش میسازد که در وصیتنامهاش اینگونه بازتاب یافته است: « خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی، مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.»
عزیزم من از بیقراری و رسوایی جاماندگان سر به بیابانها گذاردهام، من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم. کریم، حبیبی، به کرمت دل بستهام، تو خود میدانی دوستت دارم. خوب میدانی جز تورانمی خوانم. مرا به خودت متصل کن….. معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم. بارها تو را دیدم و حس کردم، نمیتوانم از تو جدا بمانم، بس است. من را بپذیر، اما آنچنانکه شایسته تو باشم.»
سردار سلیمانی که در تجلیل از مقام شهدا سنگ تمام گذاشته و با تعداد زیادی از شهدای شاخص دفاع مقدس و مقاومت اسلامی مأنوس بوده، در توصیف شهید میگوید « او ( شهید) وقتی به این اتصال میرسد و این نقطه را پیدا می کند، این نقطه عبودیت است. بالاترین رمز و والاترین مرتبه انسان، عبد بودن است.»
معنویت سردار سلیمانی که در شهادت او تجلی یافت و به تعبیر مقام معظم رهبری « معنویت او را اینجور برجسته کرد.»
۴- عقلانیت: شهید سلیمانی که تربیتشده مکتب اسلام، اهلبیت و ولایتفقیه بود هم از عقلانیت متصل به وحی یا عقلانیت دینی برخوردار بود و هم ضرورت محاسبات دقیق برای فرماندهی و پیشبرد اهداف انقلابی و جهادی او را با عقلانیت ابزاری آشنا ساخته بود.
امام خامنهای ( مدظلهالعالی) در توصیف این شهید سعید فرمودند: « شهید سلیمانی هم شجاع بود و هم باتدبیر بود. صرف شجاعت نبود، بعضیها شجاعت دارند، اما تدبیر و عقل لازم برای به کار بردن این شجاعت را ندارند. بعضیها اهل تدبیرند، اما اهل اقدام نیستند، دل و جگر کار ندارند. این شهید عزیز هم دل و جگر داشت، دردهان خطر میرفت و ابا نداشت، نهفقط در حوادث این روزها، در دوران دفاع مقدس هم در فرماندهی لشکر ثارا… همینجور بود، خودش و لشکرش، هم باتدبیر بود ، فکر میکرد، تدبیر میکرد، منطق داشت برای کارش.
او با عقلانیت توانست در جنگ با تروریسم تکفیری، درحالیکه تکفیری موردحمایت چندین کشور مدعی و برخوردار از خشونتی رعبآور، دست برتر نظامی در سوریه و سپس عراق را داشتند، ابتدا متوقف و سپس به عقبنشینی وادار سازد و موازنه را علیه تروریستها و حامیان عبری- عربی و غربی آنان تغییر دهد و در این راه نهتنها از ظرفیت مقاومت و داوطلبان و رزمندگان بدون مرز استفاده کند، بلکه از ظرفیت روسیه برای مبارزه بهره گرفته و ترکیه را نیز متقاعد کند که در جبهه حمایت صرف از تروریستهای نیابتی به روند گفتگو و مصالحه تن دهد.
۵- بصیرت: تشخیص عمیق موقعیتها، شناخت دقیق دشمنها و درک و فهم وضعیت برای اقدام بهموقع و متناسب، یکی از ویژگیهای سردار سلیمانی بود.
او بود که در شرایط خطیر گسترش تروریسم تکفیری در سوریه بهخوبی تشخیص داد که، هزینه مقاومت کمتر از سازش است.
شهید سلیمانی معتقد بود؛ « منشأ همهی پیروزیها و غلبه بر توطئهها بصیرت است، در زمان ما خطوط روشن است، شاید حجتی که دیروز بر بزرگان ما بود، امروز حتی بر افراد عادی جامعه هم نیست، امروز دوست و دشمن مشخص است و جبهه حق و باطل بهخوبی نمایان شده است.»
او بصیرت را ملاک مسئولیت برای فرماندهان دانسته و توصیه کرده است که « شناخت بهموقع از دشمن و اهداف و سیاستهای او و اخذ تصمیم بهموقع و عمل بهموقع، هریک از اینها اگر در غیر وقت خود صورت گیرد، بر پیروزی شما اثری جدی دارد.»
۶- عطوفت: سردار سلیمانی که آشنا با مکتب اهلبیت است، با الهام گیری از ائمه معصوم عواطف و مهربانی را در حد اعلا دارد و این ویژگی موجب نگاهی شفقتآمیز میشود که در تمامی ابعاد رفتاری او بازتاب دارد. او درحالیکه به مرزبندی بین دوست و دشمن قائل است و ضعف را برای برخی افراد محتمل میداند، معتقد است: « افرادی که بصیرت قوی دارند، افراد فاقد بصیرت را راهنمایی کنند که مبادا در جبهه دشمن گرفتار شوند.»
این رکن در مکتب شهید سلیمانی تولید نفوذ میکند و رمز شکوه تشییع پیکر شهید در شهرهای عراق و ایران و جلسات بزرگداشت او در اقصا نقاط دنیا است.
سردار سلیمانی شهدا را عاطفیترین مردمان توصیف میکرد و خود زیباترین تصویرهای عطوفت و مهربانی را با فرزندان شهدا و رسیدگی به خانوادهای آنان خلق کرد. او حتی در نمازش به گلبرگ اهدایی فرزند شهید توجه داشت و درصحنه جنگ نهتنها از حرم و نوامیس اسلامی بلکه از نفوس مسیحیان و ایزدیها در برابر تروریسم کور وحشی تکفیری دفاع کرد و در توصیف مدافعان حرم اعلام داشت: مدافعان حرم فقط مدافع خاک نیستند، بلکه مدافع حریم حرمت انسانیت هستند. اگر آنان تن به بلا نداده بودند و جان خود را سپر نکرده بودند، آنچنان مصیبتی این کره خاکی را فرامیگرفت که غیرازاین مصیبت، همه مصیبتها به فراموشی سپرده میشد.
او راهبرد امام خامنهای ( مدظلهالعالی) را برای جذب حداکثری و دفع حداقلی را بهصورت عملی، با همه هزینههایش باور داشت و عمل میکرد تاکسی از قافله انقلاب جا نماند و دستگیر کسانی باشد که ضعفهایی آنان را زمینگیر ساخت است.
د- کارکردهای مکتب شهید سلیمانی:
مکتب شهید سلیمانی که خود مبتنی بر معرفت، عمل و تجارب میدانی است، دارای کارکردهایی است که میتوان آن را لازمه پیشبرد مکتب انقلاب اسلامی بهحساب آورد. کارکردهایی چون؛
۱- تقویت روحیه و مدیریت جهادی: یکی از عناصر موثر ویژگیهایی که توانست برای مقاومت اسلامی ظرفیتها و توانمندیهای دفاعی ایجاد نماید و آن را بهعنوان یک ارتش بدون مرز برای عزت جهان اسلام و دفاع از مظلومین و مقابله با ظالمان تبدیل کند، روحیه جهادی و مدیریت جهادی رزمندگان مقاومت است، که با تلاش خستگیناپذیر و شبانهروزی در شرایط سخت، بهصورت آشکار و پنهان توانستهاند سازمان، اقلام و جنگافزارها و در مواردی استحکامات و پناهگاههایی را تأمین کنند که امروز بهمثابه خاری در چشم دنیای استکبار، صهیونیستهای جنایتکار و دیکتاتورهای وابسته به غرب بهحساب میآید.
خود شهید سلیمانی الگوی فرماندهی و مدیریت جهادی بود که به گفته سید حسن نصرا… نهتنها در شرایط بحرانی جنگ ۳۳ روزه که ارتباط هوایی و حتی زمینی مناطق جنگی لبنان قطع شده بود خود را از طریق ارتفاعات مرزی سوریه و لبنان با پای پیاده به سید حسن رسانده و شبانهروزی در کنار حزب ا… بود، حتی در شرایط عادی دیگران را وادار به پیگیری امور میکرد.
همانگونه که برای سایر سازمانهای جهادی مقاومت به دنبال تأمین امکانات بود و به تعبیر امام خامنهای توانست مشت آنان را برای ایستادگی در برابر صهیونیستها پر کند.
همین خصلت و کارکرد بود که توانست در جنگ با تروریستهای تکفیری که در آغاز دست برتر را در سوریه و سپس عراق داشتند را قطع و در شکلگیری موازنه جدیدی را رقم بزند که در پایان به شکست تکفیریها منتهی شد.
۲- شجاعت و شهامت: شهید سلیمانی نهتنها در خطرناکترین میدانها و بحرانیترین موقعیتها جرت ورود داشت، بلکه از شهامت تصمیم گری برای خطرناکترین و بحرانیترین موقعیت نیز برخوردار بود. نهتنها خود او شجاع بود، بلکه این شجاعت را به دیگران و نیروهای تحت امرش ر جنگ تحمیلی و مبارزه با تروریسم در لبنان و سوریه و عراق نیز منتقل میکرد.
سردار سلیمانی در ذکر خاطرات دوران دفاع مقدس میگوید: « بعضیها شجاعتر از بقیه بودند، بعضیها ترسوتر بودند، اینطور نبود؟ بعضیها قوی و بعضیها هم ضعیف بودند، ولی افراد شجاع و قوی دست ضعیفها و ترسوها را میگرفتند، نمیگذاشتند به چنگ دشمن بیفتند.»
سردار سلیمانی معتقد در این شجاعت از مکتب امام خمینی (ره) برآمده و لذا در مقایسه مقاومت اسلامی با ارتشهای عربی ازجمله مصر که گرچه ادعای مبارزه بارژیم صهیونیستی را داشت ولی با داشتن موشکهای روسی، از آن علیه اسرائیل استفاده نکرد، ولی حزب ا… با شلیک موشک به سرزمینهای اشغالی هیمنه صهیونیستها را درهم شکست، این جرات را برآمده از آموزه های امام خمینی (ره) معرفی می کند.
همچنان هنر امام را فرصت آفرینی در شرایط وحشت، مورد توجه قرار داده و با اشاره به شرایط بسیار سخت دوران انقلاب،بحران کردستان و شروع جنگ و پیشرویهای نیروهای صدام و بمبارانهای سنگین آنها در دل کشورمان، این هنر را اینگونه توصیف میکند که؛ « امام از دل همین ترس و وحشت، فرصت ایجاد کرد و عظمت آفرید، بهطوریکه امروز هم بخش اعظمی از دستاوردهای کشور ناشی از دفاع مقدس است.»
۳- پیشروندگی و پیش برندگی: پیش رو بودن میتواند مقدمه پیش بردن دیگران شود. بهویژه جایی که اجبار دیگران موضوعیت ندارد و باید همراهی دلی و داوطلبانه باشد، این خصلت پیشرو بودن تبدیل به یک ضرورت میشود.
در فضای مکتبی و ارزشی، چنین خصلتی برجسته و پررنگ دیده نمیشود. همانگونه که در مکتب اسلام پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و حضرت امیر المومنین علی (سلام ا… علیه) و فرمانده شجاعش ملک اشتر، پیش رو بودند و دیگران پشت سر آنان حرکت میکردند.
شهید سلیمانی با الهام از آموزههای مکتب نبوی و علوی خود یک فرمانده پیش رو است که میتواند دیگران را نیز پیش ببرد و خودش این خصلت را در دوران دفاع مقدس اینگونه توصیف میکند. « فرق ما با ارتشهای کلاسیک دنیا در یک کلمه بود… آن فرق، در کلمه بیاوبرو بود، یعنی فرماندهان ما جلو میایستادند و میگفتند بیا و یک فرمانده کلاسیک عقب میایستاد و میگفت برو. آن جلو ایستادن و این عقب ایستادن، آن بیا و این برو، خیلی تأثیرات فوقالعادهای گذاشت و فداکاریهای بزرگی به وجود آورد.»
شهید سلیمانی که خود یک استراتژیست و فرمانده عالی و راهبردی بهحساب میآمد و در خط مقدم مبارزه حضور مییافت و همین حضور بود که پذیرش خطر و سختی را بر سایر رزمندگان هموار میساخت و آنان را در نیل به اهداف منسجم، پرتلاش و بیباک میساخت.
۴- انقلابی گری و عزت جویی: انقلابی گری برآمده از مکتب شهید سلیمانی، عمل خالصانه و جهادی برای پیشبرد مکتب ولایت است و با ادعاهای بازار مکاره سیاسیون بسیار فاصله دارد. این انقلابی گری فراتر از مقیاس دستهبندیهای حزبی و گروهی است و با برخورداری از صبغه الهی خود به ایثار و فداکاری و تلاش مضاعف برای نیل به اهداف بلند مکتب انقلاب اسلامی منجر گردد.
سردار سلیمانی در توصیف این خصلت مکتبی میگوید: ((برخی مفهوم مدیریت انقلابی و انقلابی بودن را با بی برنامه گی، هرج و مرج و بیانضباطی تفسیر میکنند که تعبیری ناجوانمردانه است. مهمترین مشخصه مدیر انقلابی، معنویت است و امام راحل رحمت ا… مصداق حقیقی و مدیر انقلابی است. امروز انقلاب خود را مدیون مدیریت انقلابی حضرت امام رحمت ا… میداند، مدیریت انقلابی مدیریت حجتالاسلام شهید میثمی است که از جنس خود شما است. شخصی که نماینده امام در قرارگاه خاتمالانبیاء بود، اما هیچوقت سوار خودروی بیتالمال نشد و عبا را روی دست انداخته و در جادهها از غرب به جنوب و از جنوب به جبهههای گوناگون، سوار خودروی بینراهی شده و خود را به مقصد میرساند.
انقلابی کسی است که مرگ را به زندگی ذلتبار ترجیح داده.»
با نگاه به مجموعه این کارکردها است که این مکتب را می توان مکتب دفاع تمدنی و حتی تمدن ساز نامید. مکتبی که توانست جنگ بین تمدنی، که باهدف تجزیه کشورهای اسلامی و فرسایش ظرفیتها و توانمندیهای تمدنی آنها بود و با استفاده از خشنترین و سرسختترین عناصر تروریستی طراحیشده بود، شکست دهد، همانگونه که قبل از آن جنگهای آزمایشی برای نبرد بین تمدنی را در مواجهه با صهیونیستهای نماینده تمدن غرب وحشی به شکست کشانده بود.
به نظر میرسد اقتدا به این مکتب نسخه شفابخش بسیاری از مشکلات امروز جامعه ایرانی و جهان اسلام است که برخی از سران در دام محاسبات القائی مکاتب مادی و غربی افتاده و بخشی از تودهها نیز آلوده به سبک زندگی شده و از آموزههای عزت بخش مکتب انقلاب اسلامی فاصله گرفته و از الگوهایی چون شهید بینالمللی مقاومت اسلامی غفلت میورزند.
بیان مکتب شهید سلیمانی، همانگونه که هست و بدون کاستن و افزودن میتواند به رشد و تعالی بخشی و حرکت به سمت بزرگی و بزرگواری منتهی شده و عزت و عظمت از جنس خود را بهتمامی نسلها منتقل نماید.
بازدیدها: 0